فرمت فایل :word (لینک دانلود پایین صفحه) تعداد صفحات:30صفحه
کولهپشتیاش را برداشت و راه افتاد. رفت که دنبال خدا بگردد؛ و گفت: تا کولهام از خدا پر نشود برنخواهم گشت. نهالی رنجور و کوچک کنار راه ایستاده بود. مسافر با خندهای رو به درخت گفت: چه تلخ است کنار جاده بودن و نرفتن. و درخت زیر لب گفت: ولی تلختر آن است که بروی و بی رهاورد برگردی. کاش میدانستی آن چه در جستوجوی آنی، همین جاست. مسافر رفت و گفت: یک درخت از راه چه میداند، پاهایش در گل است. او هیچگاه لذت جستوجو را نخواهد یافت.
تحقیق زیبا و پر معنا از یک مسافر