سورنا فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

سورنا فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

مقاله درباره جایگاه خاندان پیامبر (ص) در پیوند با پیامبر

اختصاصی از سورنا فایل مقاله درباره جایگاه خاندان پیامبر (ص) در پیوند با پیامبر دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

مقاله درباره جایگاه خاندان پیامبر (ص) در پیوند با پیامبر


  مقاله درباره  جایگاه خاندان پیامبر (ص) در پیوند با پیامبر

لینک پرداخت و دانلود در "پایین مطلب"

 فرمت فایل: word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

 تعداد صفحات:38

 جایگاه خاندان پیامبر (ص) در پیوند با پیامبر (ص)
  تمام مسلمانان هم بر دوست داشتن خویشان و فرزندان صالح پیامبر (ص) و بزرگداشت آنان، اتفاق نظر دارند و هم در اعتقاد به قداست‏خویشاوندان او که در زمان پیامبر (ص) مى‏زیستند.و معتقدند میان آن که مسلمانى،پیامبرش را دوست‏بدارد ولى خویشان و فرزندان محبوب او را دوست نداشته باشد،تناقض وجود دارد.

    در حقیقت‏بزرگان صحابه با دوستى خویشان شایسته پیامبر (ص) به خدا تقرب مى‏جستند، حتى با دوستان کسانى که از خاندان ویژه آن حضرت هم نبودند.تاریخ زندگى خلیفه دوم خود گواه است که او در خشکسالى نماز باران مى‏خواند و پس از زارى به هنگام نیایش دست عباس بن عبد المطلب را مى‏گرفت و بلند مى‏کرد و مى‏گفت:«عموى پیامبرت را نزد تو شفیع آورده‏ایم تا خشکسالى را از ما بزدایى،و با باران رحمتت ما را سیراب فرمایى.»و آن قدر نیایش کردند تا باران همه جا را سیراب کرد و آسمان روزها[از ابرها]پوشیده شد (1) .

    خلیفه هنگامى به چنین کارى دست زد که بسیارى از اصحاب حاضر در نماز،هم در اسلام آوردن و هم در هجرت کردن بر عباس پیشى داشتند.زیرا که عباس آخرین مهاجر پیش از فتح مکه بود.او هنگامى که پیامبر (ص) در راه مکه بود،هجرت کرد،عباس نه از پیکارگران بدر،و نه از مبارزان نبرد احد است.بنابراین درباره فرزندان وخاندان ویژه پیامبر (ص) و کسى که پیش از دیگران اسلام آورده بود،و بیش از همه آنها به پیامبر (ص) نزدیکتر بود،و در دانش و آگاهى فزونتر و نبرد و فداکاریشان بیش از دیگران بود،چه تصورى دارید؟

رهبران مذاهب چهارگانه،خاندان پیامبر را (ص) گرامى مى‏داشتند و با دوستى امامان (ع) از فرزندان وى،به پیامبر (ص) تقرب مى‏جستند.امام مالک و امام ابو حنیفه با همه بزرگیشان امام جعفر صادق (ع) را بزرگ مى‏داشتند و از او کسب علم مى‏کردند و جرعه‏نوش دریاى دانش او بودند.

    این موضعگیرى مثبت از سوى بزرگان اسلام در مقابل اعضاى خاندان فرخنده پیامبر (ص) برخاسته از تعالیم پیامبر (ص) و بلکه از قرآن مجید است،و مورد تاکید قرار گرفته است.چرا که پیامبر (ص) به ما دستور داده است تا به هنگام درود فرستادن به او،نام خاندانش را نیز همراه با نام خجسته،وى بیاوریم.اکنون که انجام چنین کارى بر ما واجب است پس باید آنان را دوست‏بداریم و نیز از ایشان کسب معارف کنیم،و در دلهایمان آنان را در مقامى پس از پیامبر (ص) و در جایگاهى نزدیک به او جاى دهیم.
    
    البته خداوند بزرگ به ما امر فرموده است تا بر پیامبرش درود فرستیم و در کتاب حکیمش فرموده است:
    «همانا خداوند و فرشتگانش بر پیامبر (ص) درود مى‏فرستند.اى کسانى که ایمان آورده‏اید شما هم درود و سلام مخصوص بر او بفرستید.» (سوره احزاب آیه 57) پس از نزول این آیه مسلمانان راجع به چگونگى درود فرستادن بر پیامبر،از آن حضرت پرسیدند.حضرت به آنان تعلیم داد چه چیزى را بگویند تا این واجب قرآنى را ادا کرده باشند بخارى،مسلم،ترمذى،ابن ماجه و نسایى از کعب بن عجره نقل کرده‏اند که او و جمعى دیگر از پیامبر خدا (ص) درخواست کردند به آنان بیاموزد که هنگام درود فرستادن به او چه بگویند،پیامبر (ص) در جواب فرمود:«بگوئید:بار خدایا بر محمد و خاندان محمد درود فرست چنان که بر خاندان ابراهیم درود فرستادى،براستى که توستوده بزرگوارى،خداوندا!بر محمد و خاندانش مبارک گردان چنان که بر خاندان ابراهیم مبارک گردانیدى،همانا تو ستوده بزرگوارى‏» (2) .
    بخارى از ابو سعید خدرى روایت کرده است که پیامبر-در حالى که به درخواست کنندگان تعلیم مى‏داد که چگونه بر او درود فرستند،فرمود:«بگویید:بار خدایا بر محمد (ص) بنده و فرستاده‏ات درود فرست چنان که بر خاندان ابراهیم درود فرستادى.و بر محمد و بر خاندان محمد مبارک گردان چنان که بر خاندان ابراهیم مبارک گردانیدى‏» (3) .

    مسلم از ابو مسعود انصارى روایت کرده است که پیامبر در مجلس سعد بن عباده در حالى که به او تعلیم مى‏داد که چگونه بر او درود فرستد،فرمود:«بگویید:بر محمد و خاندان محمد درود فرست،همان گونه که بر خاندان ابراهیم درود فرستادى،و بر محمد و بر آل محمد مبارک گردان چنان که بر خاندان ابراهیم در میان جهانیان برکت دادى،براستى تو ستوده بزرگوارى‏» (4) .

    نسایى از طلحه به دو طریق نقل کرده است که کسانى از پیامبر خواستند تا چگونگى درود فرستادن بر او را به آنان بیاموزد،پیامبر در حال آموزش فرمود:«بگویید:بار خدایا بر محمد و بر خاندان محمد درود فرست چنان که بر ابراهیم و خاندان ابراهیم درود فرستادى،براستى که تو ستوده بزرگوارى،و بر محمد و بر خاندان او برکت ده همان گونه که بر ابراهیم و خاندان ابراهیم برکت دادى همانا تو ستوده و بزرگوارى‏» (5) .

    ابن ماجه از عبد الله بن مسعود روایت کرده است که پیوسته او به مسلمانان مى‏آموخت که‏موقع درود بر پیامبر بگویند:«...خداوندا!بر محمد و بر خاندان محمد درود فرست چنان که بر ابراهیم و بر خاندان ابراهیم درود فرستادى که تو ستوده بزرگوارى.بار خدایا!بر محمد و آل محمد مبارک گردان چنان که بر ابراهیم و خاندان ابراهیم مبارک گردانیدى براستى که تو ستوده بزرگوارى‏» (6) .

    این احادیث گواهى مى‏دهند که پیامبر مسلمانان را مامور کرده است تا هر گاه بر او درود مى‏فرستند بر خاندان او هم درود فرستند،و این که درود فرستادن بر آنان متمم درود بر اوست.چه این درود فرستادن بر وى به هنگام اداى نمازهاى یومیه و یا خارج از نماز باشد.و مسلمانان،پیوسته در نمازهاى یومیه‏شان بر خاندان پیامبر درود مى‏فرستاده‏اند چنان که بر خود پیامبر درود مى‏فرستاده‏اند.
    هنگامى که پیامبر (ص) به پیروان خود دستور مى‏دهد تا بر خاندان او درود فرستند چنان که بر خود او درود مى‏فرستند.در حقیقت این دستور را از جانب خداى بزرگ صادر مى‏کند، چه او پیامبرى است که از روى هوا سخن نمى‏گوید،بویژه آنگاه که به مسلمانان امور دینى‏شان را مى‏آموزد.
    زمانى که خدا و رسولش مسلمانان را مامور مى‏کنند تا بر خاندان محمد درود فرستند همان گونه که بر شخص محمد (ص) درود مى‏فرستند، (و چه بسا که مسلمانان به هنگام سخن گفتن یا خطبه خواندن و یا نوشتن،صلوات مى‏فرستند.) به این خاندان شرافت‏بخشیده و منزلت ایشان را از مقام همه مسلمانان بالاتر برده است و در رتبه‏اى بعد از رتبه پیامبر و نزدیکترین افراد به او در ارج و مقام قرار داده است.

    آیا این بزرگداشت‏به خاطر خویشاوندى بود؟

    گاهى تصور مى‏شود که بزرگداشت‏خاندان پیامبر-با درود فرستادن بر ایشان-تنها به سبب خویشاوندى آنان با پیامبر است،در صورتى که مطلب از این قرار باشد،تمایزایشان از دیگران و بزرگداشت آنان تا این اندازه،اعلان یک اصل برترى قبیله‏اى و امتیازى خواهد بود که با روح اسلام منافات دارد و شمارى از اصول اسلامى را نقض مى‏کند.

    از جمله اصولى که بر مبناى این ادعا برترى قبیله‏اى نقض مى‏شود،اصلى است که مى‏گوید تمام مردم در پیشگاه خداوند برابرند،براستى از جمله مهمترین هدفهاى رسالت اسلامى نابود کردن حکومت اشرافى و از بین بردن فاصله‏هاى میان مردم و دستیابى به جامعه‏اى یکپارچه و عارى از فاصله‏هاى طبقاتى بوده است.و قرآن چنین اعلام مى‏کند:«اى مردم ما شما را از مرد و زن آفریدیم،و شعبه شعبه و قبیله قبیله قرار دادیم تا یکدیگر را بشناسید براستى که ارجمندترین شما در پیشگاه خدا پرهیزگارترین شماست.» (سوره حجرات آیه 12) . پیامبر روز غلبه بر مشرکین مکه را روز آغاز برابرى اعلام کرد و فرمود:«اى توده قبیله قریش! خداوند،خودبینى زمان جاهلیت و فخر فروشى به پدران را از شما گرفته است،همه مردم از آدم و آدم از خاک است‏».«براستى که گرامى‏ترین شما نزد خدا پرهیزگارترین شماست‏» (7) .

    و از جمله اصول،این است که خداوند نه کسى از بندگانش را به خاطر کارى که خویشاوند او-چه خوب و چه بد-انجام داده است،پاداش مى‏دهد و نه مجازات مى‏کند.و قرآن به شرح زیر اعلام مى‏فرماید:«اى مردم از پروردگارتان بپرهیزید،و هم بترسید از روزى که هیچ پدرى فرزند خود را حمایت نکند و هیچ فرزندى از پدر خود پشتیبانى نکند،براستى که وعده خدا حق است پس زندگانى دنیا شما را نفریبد و فریب دهنده‏اى شما را به خدا مغرور نسازد» (8) .و در آیه دیگر است:«هیچ کسى بار گناه دیگرى را به دوش نمى‏کشد،هر چند گرانبارى خواستار حمل آن باشد،چیزى از آن حمل نشود اگر چه خویشاوند باشد...» (9) .

    از جمله اصولى که با اندیشه برترى جویى قبیله‏اى تناقض دارد،این است که خداوند کسى را به خاطر عمل فوق طاقت و بالاتر از حد توان و اختیارش،نه مجازات مى‏کند و نه پاداش مى‏دهد.انتساب فرد به خانواده امرى غیر اختیارى است.از این رو،منطقى و صحیح است که با اعتقاد به عدالت‏خداوند،معتقد باشیم که او هیچ کس را به خاطر انتساب به خانواده معینى،بر دیگران برترى نمى‏دهد.براستى که اسلام در مقابل هر نوع برترى فردى،نژادى، قومى و یا قبیله‏اى ایستادگى مى‏کند،چرا که این گونه برترى‏ها به مثابه پاداش یا کیفر بر عمل فراتر از توان شخص است.
    انتساب شخص به یک خانواده،فامیل و یا شخص ساخته خود آن شخص نیست.هیچ یک از ما پیش از ولادت،خانواده،فامیل و یا شخصیت‏خود را انتخاب نکرده‏ایم،بلکه با همان وابستگیها به دنیا آمده‏ایم.بنابراین عقل نمى‏پذیرد که خداوند کسى را صرفا به سبب انتسابش به خانواده معینى گرامى بدارد و یا خوار بشمارد.چرا که همه مردم در پیشگاه خداوند یکسانند، و او تمایزى میان آفریدگان نمى‏گذارد مگر به دلیل کار خوب و یا بدى که به اختیار خود انجام مى‏دهند.بر این اساس است که پرهیزگار را شرافت مى‏بخشد و نسبت‏به بندگان گنهکار و بدکار خود او را برترى مى‏دهد.اگر این اصول صحیح باشد-که بى‏تردید صحیح است-پس جمع بین آنها و میان بزرگداشت‏خاندان پیامبر (ص) و برترى دادن آنان بر دیگران و الزام مسلمانان بر درود فرستادن به ایشان آن هم فقط به خاطر انتسابشان به پیامبر (ص) ،مشکل خواهد بود،تناقضى وجود ندارد.

    
   


دانلود با لینک مستقیم


مقاله درباره جایگاه خاندان پیامبر (ص) در پیوند با پیامبر
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد