دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 4
اسلام در میانمار
تاریخ گسترش اسلام در میانمار به قرن اول هجری برمیگردد. بعد از ظهور اسلام و گرایش اعراب و ایرانیان به اسلام، دریانوردان عرب و ایرانی مسافرتهای دریایی خود را به طریق قبلادامه میدادند و در مسیر خود احیانا دستبه تبلیغ و دعوت مردمبه اسلام میزدند.
بعدها بازرگانان مسلمان از مسیرهای زمینی که از منطقه غربیمیانمار و ایالت آراکان این کشور میگذشتبه مناطق غربی چین سفرمیکردند. بسیاری از این افراد در منطقه حاصلخیز و مستعد ساحلیآراکان، رحل اقامت افکندند و اولین مناطق تجمع مسلمانان راایجاد کردند. سیاحان چینی در نوشتههای خود از مناطق ایرانینشیندر مرزهای بین میانمار و یونن(ایالتی در جنوب غربی چین)در قرنسوم میلادی یاد کردهاند.
رافائل ایزرائیلی مینویسد: تاجران عرب در قرن اول هجریدرناحیه آراکان واقع در غرب برمه و در نقطه مرزی با بنگلادشاقامت گزیده و اسلام را در این سرزمین انتشار دادند. اما گفتهمیشود در سال 588 هجری مطابق با 1192 میلادی، اسلام در اینسرزمین گسترش یافت و در قرن نهم و دهم میلادی بازرگانان ایرانیو عرب دراین مکان استقرار یافته و به نشر اسلام پرداختند. مسلمانان ساکن هند نیز در این سرزمین به گسترش اسلام اقدامنمودند و مسلمانان برمه در سطح وسیعی باهند به تجارت پرداختند. در سال 1870 م عدهای از مسلمانان «یون نان» موسوم به پانتایکه در قیام این ناحیه شکستخورده بودند به صورت پناهنده از چینبه برمه آمدند. برخی مسلمانها هم در شرایط عادی به عنوانبازرگان، چین را به قصد برمه ترک گفتند و لذا حرکت مهاجرینمسلمانان به سوی برمه گسترش یافت.
از بین مسلمانان برمه، آنان که منشا هندی دارند برخی، ازاعقاب مردمی هستند که در اواخر قرن هیجدهم از شمال هند به برمهآمدند تا به خدمت واحدهای ارتش بزرگ «آلومپرا» در برمه علیادرآیند. با فتح هند در سال 1824 م به دست انگلیسیها، مهاجرت وسیعمسلمانان هند به برمه شدت یافت و بسیاری از آنان در رانگونمرکز برمه در تجارت و سایر فعالیتهای اقتصادی شرکت داشتند. در رانگون و مناطق وسیع دیگر، سنیهای بنگالی و جوامعی ازشیعیان در کنار یکدیگر زندگی میکنند و هرکدام مراسم ویژه خودرا دارند.
مسلمانان برمه با مسلمانان چین نیز ارتباط خوبی دارند کهپیوند اساسی آنان توسط «پانتاهای» که قومی پرتوان و مهاجمبودند و در راههای تجاری «یون نان» و گذرگاههای خطرناک وکوهستانی برمه با شغل کاروانداری در رفت و آمد بودند. مربوطمیشود.
مائونگ تان لویی از محققین بودایی میانمار نوشته است: در 680میلادی(69 هجری)، محمد حنفیه فرزند امام علی(ع) پس از عدم توفیقنسبتبه خونخواهی امام حسین(ع)از بنیامیه، همراه با طرفداران ونیروهای خود به شرق کوچ کرد تا بالاخره درسواحل آراکان بهمیانمار رسید و در آنجا کایاپوری ملکه قبیله منطقه را شکستداده او را به دین اسلام در آورد و آنگاه ملکه را به زنی گرفت وبه ترویج اسلام در آن منطقه پرداخت. در حال حاضر دو مزار درآراکان وجود دارد که به حنفیه تونکی(مزار حنفیه)و کایاپوریتونکی معروف هستند. آن دو مزار همراه با «عرب شاه پارا» (منطقه فتح حنفیه برمیانماریهااست.)به صورت زیارتگاه مسلماناناین منطقه در آمده است.
باگسترش ممالک اسلامی در هند و ترویج اسلام در بنگال و تبدیلآن منطقه به یک مملکت و سلطاننشین اسلامی، منطقه عربیمیانمار(ایالت آراکان)تحت نفوذ مسلمانان بنگال و هند قرارگرفت، بسیاری از امرای مسلمان مانند «عیسی تهو» و«امیرحمزه» برآن دیار حکومت کردهاند.
در 1406 میلادی،(قرن هشتم هجری)، «تارامینگ هلا» فرمانروایآراکان به دربار سلطان «نصیرالدین غوری» ، پادشاه بنگالگریخت و مدت 22 سال در دربار او به سر برد و بالاخره به کمکنیروهای سلطان بنگال مجددا به قدرت رسید. وی در مدت اقامت دربنگال مسلمان شده بود و عنوان «سلیمان شاه» را اختیار نمودهو پس از به قدرت رسیدن دوباره در آراکان دربار خود را بهاقتباس از دربار بنگال و دهلی سازمان داده و داد و ستدمسلمانان و ترویج دین اسلام را در قلمرو خود آزاد کرد. وی زبانفارسی را زبان رسمی سرزمین آراکان قرار داد، که تا 1936 میلادیکه انگلیس بر میانمار مسلط گردید، زبان رسمی این ایالتبود.
بعضی از منابع تاریخی حکایت از آن دارد که در 1531میلادی،(908 هجری)، پادشاه وقت ایران یک هیات سه نفره مذهبی رابه آراکان اعزام داشت، که به ساختن مساجد و تبلیغ اسلام همتگماشتند و عدهای از علمای آراکان را جهتسفر به ایران دعوتکردند. زبان فارسی که زبان رایج اهالی غرب میانمار بود در زبانمیانماری نیز تاثیر گذاشت. هنوز هم لغات و اصطلاحات متعددفارسی بویژه اصطلاحات دریانوردی مانند «بندر» ، «شاه بندر» ، «ناخدا» و غیره در زبان میانماری دیده میشود.
بعد از تسلط کامل انگلیس بر سراسر میانمار در 1886 میلادی،پای «هندی» ها من جمله مسلمانان بنگالی جهت اداره کردن مزارعبرنج و امور بازرگانی به میانمار گشوده شد و در 1921 تقریبابیش از نیم میلیون نفر مسلمان هندی در میانمار ساکن شده بودند. مهاجرت هندیها من جمله مسلمانان هندی به میانمار و متمکن شدنآنها در اثر کار و کسب و بازرگانی و به دست گرفتن مشاغل عمدهتجاری باعث نارضایتی مردم میانمار شد، درسالهای 1930 و 1938اغتشاشات گستردهای علیه مهاجرین هندی صورت گرفت. درجنگ جهانیدوم، در خلال خروج نیروهای انگلیسی از میانمار، ورود سربازانژاپنی به آن کشور افراد قوم «ماگ» (بودایی مذهب)، به محلههایمسلمان نشین در آراکان حمله ور گردیده، هزاران نفر از مسلمانانرا که غافلگیر شده بودند، هلاک کردند و در نتیجه مسلمانان ازسایر نقاط حملات خود را علیه «بودایی» ها آغاز کردند و اینامر موجب اختلافات دامنهداری بین دو قوم ماگ و روهینگیا(مسلمان) درآراکان گردید.
بعد از استقرار «ژاپنی» ها در آراکان مسلمانان آن منطقهبرعلیه «ژاپنی» ها وارد عمل گردیدند و به عنوان عواملاطلاعاتی و شناسائی و خرابکاری با «انگلیسی» ها همکاریمیکردند. انگلیس نیز در قبال این همکاری وعده نوعی خود مختاریبه مسلمانان آراکان را داده، برای تشویق بیشتر مسلمانان طبقانتشار بیانیهای منطقه مزبور را یک منطقه ملی مسلمان نشین اعلامکردند. حتی بعد از تسلط مجدد نیروهای انگلیس بر آراکان در 1945تا 1948 که میانمار به استقلال رسید. اداره امور منطقه عمدتا بهمسلمانان سپرده شده بود، حتی مسلمانان آراکان از «محمدعلیجناح» رهبر مسلمانان هند، خواسته بودند که آراکان را نیز بهعنوان قسمتی از پاکستان بپذیرد. این پیشینه سبب شد که دولتمستقل میانمار، پس از آنکه در 1948 به قدرت رسید به آزار واذیت مسلمانان بوپژه مسلمانان ناحیه آراکان بپردازد، به همینخاطر روابط پاکستان و میانمار نیز برسرمساله مسلمانان بهتیرگی گرایید. دولت میانمار از 1959 به آیین بودایی ارج و بهای رسمی داده ودر 1961 با تصویب قانونی آیین مزبور را به صورت دین رسمیمیانمار درآورد.
دولت جنرال «نوین» پس از سرکار آمدن در 1962 رفتن مسلمانانبه حج را ممنوع اعلام کرد تا آنکه در 1980 پس از گذشت 18 سال بههفتاد نفر از مسلمانان اجازه داده شد، جهت انجام فرایض حجبهمکه مشرف شوند و متعاقب آن عدهای از مسلمانان نیز جهتشرکت درکنفرانسهای مختلف اسلامی اعزام شدند.
اما متاسفانه در اثر فشارهایی که بر مسلمانان وارد میآمدموجبات آواره گشتن آنهادر کشورهای مختلف فراهم شده و گفتهمیشود، بیش از نیم میلیون مسلمان میانماری به کشورهای بنگلادش،هند، پاکستان، مالزی، تایلند، سنگاپور، امارات متحده عربی وممالک دیگر مهاجرت نمودهاند که هزار مسلمان میانماری نیز درعربستان سعودی سکونت گزیدهاند.
در 1978 سیاستهای دولت میانمار باعثشد که بیش از سیصد هزارنفر از مسلمانان منطقه آراکان به بنگلادش مهاجرت نمایند و چوناین مساله تبلیغات وسیعی را در سراسرجهان به دنبال داشت، دولتمیانمار با دولتبنگلادش وارد مذاکره شد و با امضای موافقتنامهای اسکان مجدد پناهندگان مسلمان میانماری و همچنین پیمانمرزی توسط دو کشور، مساله پناهندگان فیصله پیداکرد و بسیاریاز آنها به آراکان مراجعت نمودند.
دولت میانمار کنترل شدیدی برفعالیتهای مساجد اعمال میکند،حتی آمار ازدواج و تمایل مردم جهت انجام قربانی گوسفند درمراسم عیدقربان و نیز آمار افرادی که در مساجد به آموختن قرآنکریم مشغول میشوند، به دولت گزارش داده میشود.
اکثریت مسلمانان میانمار سنی بوده ولی 6 الی 10 هزار نفرشیعه نیز در میانمار زندگی میکنند. شیعیان یک مسجد بزرگ و چند«امام باره» (حسینیه)، آستانه و مسجد کوچک دیگر در رانگون،در سایر شهرها هم مساجد و حسینیه بنا نمودهاند. شیعیان میانماردارای اصلیت هندی یا ایرانی هستند، ایرانیان در ایام گذشتهازشهرهای شیراز، کاشان، بهبهان و یزد به میانمار مهاجرتنمودهاند. شیعیان میانمار دارای انجمنهای مختلفی نیز هستند،مهمترین آنها انجمنهای «مغولیه» ، «عباسیه» ، «حیدریه» است. جوانان شیعه در 1909 سازمان اتحاد جوانان ایرانی را تشکیلداده بودند، بعد از آنکه تعداد کثیری از شیعیان در میانمار بهعضویت آن درآمدند، نام آن را به اتحادیه ایرانیان تغییر دادند،بعدها نام آن به باشگاه ایرانیان مبدل گردید.
از 1961 فعالیتهای باشگاه مزبور به حالت وقفه درآمده است.
در سراسر میانمار 5000 مسجد وجود دارد و 16 انجمن ملیبرای تدریس قرآن تاسیس شده و مدارس اسلامی نیز به امور تبلیغیو فرهنگی و تعلیم و تربیت کودکان و جوانان مسلمان میپردازد. معانی قرآن نیز به زبانهای محلی ترجمه و چاپ شده است.
مسلمانان میانمار دارای سازمانها و انجمنهای مختلفی هستند کهمهمترین آنها عبارتند از:
1- شورای امور مذهبی مسلمانان.
2- جامعه علمای میانمار.
3- سازمان مسلمانان میانمار.
4- اتحادیه جوانان مسلمان.
5- سازمان اخوت مسلمانان.
6- انجمن دانشجویان مسلمان.
مهمترین و قدیمیترین مساجد میانمار که در رانگون پایتخت اینسرزمین بناگردیدهاند، عبارتند از:
1- مسجد سوراتی(سونی)در خیابان مغول. Surathi (Sunni) Mosque
2- مسجد سونی درخیابان شوبنتا. Sunni Mosque
3- مسجد سونی در خیابان مانگ تولای. Sunni Mosque
4- مسجد سونی در جاده سول پاگودا. Sunni Mosque
5- مسجد شیا در خیابان سیام. Shia Mosque
کلیه نمازگزاران در پنج نوبت روزانه دراین مساجد نمازمیخوانند.
قتل عام و جنایات نظامیان میانمار علیه مسلمانان این کشور
نظامیان «میانمار» (برمه)، در چهارچوب مبارزهای گسترده،علیه مسلمانان این کشور آنها را با قساوت و بیرحمی به سویمرزهای بنگلادش میرانند.
نشریه انگلیسی «ساندی تایمز» در گزارشی از جنایات هولناکچکمهپوشان میانماری خاطرنشان میکند، نظامیان این کشور مردممسلمان را مورد ضرب و شتم قرار داده، زنان را در جلو چشمدیگران مورد تجاوز قرار میدهند، مردان را مصلوب میسازند و بهقتل میرسانند. هرروز شمار زیادی از مسلمانان فراری با سرگذشتی هولناک وداستانهای تکان دهندهای از فشارهای نظامیان میانماری خود را بهاردوگاههای مرزی که در آنها غذا به اندازه کافی یافت نمیشود وانواع بیماریها رواج دارد میرسانند. براساس این گزارش، گفتهمیشود که نظامیان قصد دارند(بودایی)ها را به ایالت «آراکان» ، در غرب میانمار که در گذشته مسلمان نشین بوده است، گسیلدارند. لازم به توضیح است; که 70 درصد جمعیت 45 میلیونی میانماربودایی هستند.
هرچند درگذشته نظامیان میانماری سایر اقلیتهای قومی را نیزمورد آزار و اذیت قرار دادهاند، از جمله در مورد تایلندیها،خشونتبسیاری روا داشتهاند، لیکن رفتارشان با مسلمانانخشونتبارتر بوده است.
از اوایل سال میلادی(1992)، تاکنون تعداد زیادی از مسلماناناین کشور به کشور بنگلادش مهاجرت نمودهاند. این مسلمانانخانههای خود را ترک کرده و به اردوگاههای مرزی پناهنده شدهاند،تعدادشان به 80 تا 100 هزار نفر میرسد، این ماجرا سبببرخوردهای شدید ماموران مرزی میانمار و بنگلادش گردیده است. آنچه در زیر ملاحظه میفرمایید، مختصری از وضعیت مسلمانان وتاریخچه تشکیل اسلام در این منطقه میباشد.
همانطور که قبلا اشاره گردید «میانمار» از نظر نژادی و قومیدارای گونههای مختلف اجتماعی میباشد. این کشور کوهستانی که ازنظر منابع طبیعی و زمینهای کشاورزی بسیار غنی میباشد، دارایمعادن بزرگ سنگهای قیمتی نیز هست. قسمت کوچکی از سرزمین میانمار که به منطقه «آراکان» موسوماست، بین 15 تا 17 درجه شمالی و مدار 53 و 94 درجه قرار گرفتهکه دارای مساحتی معادل 20000 مایل مربع میباشد. منطقه«آراکان» از طرف شمال غربی با بنگلادش و از شمال باهندوستانهممرز میباشد. سلسله جبال مرتفع آراکان این منطقه را از سرزمین اصلیمیانمار جدا نموده و از شرق به غرب دارای ساحلی به طول 360مایل از خلیجبنگال است. آراکان همچنین توسط یک رشته تپههایسرسبز و پرآب از سرزمین اصلی میانمار جدا گردیده است. منطقه آراکان به طور کامل زیر نفوذ مسلمانان میباشد و اکثرمسلمانان میانمار دراین منطقه زندگی میکنند. اکثر سلاطینمیانمار در زمینهایی که این کشور دارای حکومت پادشاهی بود، ازمنطقه آراکان ظهور نمودند که آخرین آنها «سلیم شاه» بود.
تا 1784 میلادی، «منطقه آراکان» دارای یک حکومت مستقل و یکایالت پرقدرت و بزرگ میانمار بود، که در کنار دیگر مناطق اینکشور که اصالتا مردمانی «بودایی» در آن زندگی میکردند، قرارداشت.
جمعیت آراکان در حدود 4 میلیون نفر میباشد که تقریبا تمامیآنها مسلمان هستند و به زبان عامه «روهینگیا» ، که زبان اصلیآن منطقه است، تکلم مینمایند. ریشه اصلی این زبان مخلوطی از زبانهای «ترکی» ، «بنگالی» ، «فارسی» ، «عربی» ، «مور» ، «پتانی» و «مغولی» است. اجرای قوانین اسلامی در منطقه آراکان کشور میانمار قبل از سال1430 میلادی، آغاز گردید و تا 1784 که مصادف بود با تسخیر منطقهآراکان به وسیله «سلطان بودا و پایا» ، ادامه داشت. بعد ازاشغال و تسخیر منطقه آراکان به وسیله پادشاه مذکور قوانیناسلامی ملغی اعلام گردید و قانون ملی جایگزین آن گردید، باجابجایی قدرت در میانمار بعد از جنگ دوم جهانی، حزب و قوانیننظامی جایگزین قانون قبلی گردید.
در آن زمان آقای «داوانگ سان سوگی» ، قدرت را در دست گرفت،فرزند ارشدش آقای «یوانگ سان» رهبر «حزب جنبش سوسیالیستیمیانمار» میباشد. حزب حاکم میانمار در آن مقطع «حزب ائتلافمتحد ملی میانمار» که توسط آقای «سومانگ» رهبری میشد بود. هم اکنون اهالی منطقه آراکان زبان «روهینگیانی» ، را زباناصلی خود میدانند و مدعی آن هستند. دولت میانمار اخیرا حقوقمسلمانان را نادیده گرفته و مورد تجاوز قرار میدهد، به آداب وسنن گذشته آنها بیاحترامی مینماید و این امر نیز مورد تصدیقمجامع بین المللی میباشد.
مسلمانانی که به طور دسته جمعی به کشور بنگلادش گریختهاند،داستانهایی از جنایات نظامیان میانمار نقل میکنند. ایجاد رعب ووحشت، کتک زدن مردان مسلمان و مورد شکنجه وتجاوز قرار دادنزنان در سطح بسیار وسیع، تخریب مساجد، منازل و مدارس مسلمانانو ریختن زباله در قبرستان آنها و بعضا تخریب قبور آنها و تبدیلآن مناطق به زمینهای کشاورزی و همچنین دستگیری رهبران مذهبی و«موذنها» و کتک زدن و به زندان انداختن آنان در مقیاسگستردهای همه روزه انجام میپذیرد، براساس فرمان «شورایایالتی» صرفا به خاطر ترساندن و فرار آنها از این کشور ومنطقه انجام میپذیرد. طی چند سال گذشته مردم مسلمان آراکان«روهینگ» ها چندین گروه پارتیزانی و غیر نظامی را سازماندهیکردهاند که عبارتند از:
1- جبهه میهن پرستان «روهینگ» .
2- سازمان آزادی بخش آراکان.
3- سازمان رهاییبخش مسلمانان میانمار.
این گروهها چون در حال حاضر از رهبری واحدی برخوردارنمیباشند، بنابراین هریک از آنها علاوه برنزاع بین خود علیهدولت مرکزی نیز مبارزه مینمایند. و تاکنون این گروهها هیچ جبههمتحد دفاعی برای جلوگیری از حرکت دولت که به منظور پراکندهساختن آنها انجام میدهد، تشکیل ندادهاند. به نظر میرسد،موثرترین و پرقدرتترین این گروهها «سازمان همبستگی روهینگهایآراکان» میباشد. این سازمان نوجوانان 10 الی 15 ساله را جهت ارتش غیرنظامیخود تعلیم میدهد، از تمام منابع و قدرت خود برای جمعآوری سپاه،مهمات و آموزشهای عالی نظامی استفاده مینماید. برنامههایآموزشی از 1988 در ارتش نظامی در جنبش روهینگ جهتشکلدهیمجاهدین و گروههای فرماندهی تشکیل گردید. آموزشهای اولیه برایمدت سه ماه تعیین گردیده و آرایشهای نظامی مرتبا تمرین میگردد. کمپهای آموزشی در اعماق جنگلها دایر است و فرماندهها بهمناطق مختلف آراکان جهت آموزش و تعلیمات نظامی افراد، اعزاممیگردند و اهالی را جهت پیوستن به ارتش نظامی روهینگ تشویقمینمایند.
اگرچه بعضی از اهالی آراکان به زبانهای بنگالی و میانمارینیز تکلم مینمایند لیکن آنها «انگلیسی» را زبان دوم خودمیدانند. همچنین زبانهای عربی و اردو، نیز در این منطقه رایج میباشد ودر سالهای اخیر این زبانها را در مدارس خودتدریس مینمایند.
تشکیلات مذهبی و حوزههای دینی هریک از ادیان در میانمار،اکثرا در همان مکانهای عبادتی، زیارتی، معابد و مساجد دایرمیباشد. رهبران مذهبی در قسمتی از این مکانها به رتق و فتقامور پیروان خود میپردازند و در موقع لزوم فعالیتهای تبلیغیجهت ترویج ادیان خود را انجام میدهند. البته به غیر ازبوداییانی که خود دارای تشکیلات عظیم تعلیم و تربیت در گوشه وکنار این کشور میباشند. ذیلا عبادتگاههای ادیان مهم در کشورمیانمار، جهت آگاهی خوانندگان به استثنای معابد بودایی درجمیگردد:
1- کلیسای آگوستین مخصوص مسیحیان پیرو «رمنکاتولیک» .
2- کلیسای «صلیب مقدس» مخصوص مسیحیان آنگلیکن و همچنینمدرسه کلیسا برای کودکان و کلیسای مقدس سه گانه «کاتدرال» .
3- کلیسای انگلیسی «متودیست» و مدرسه همین کلیسا که برایپیروان مسیحی متودیست و فرزندانشان بناگردیده است.
4- برای مسیحیان پیرو فرقه باپ تیست «کلیسای امانوئل» .
5- برای ارمنیان مسیحی «کلیسای ارامنه» .
6- برای یهودیان «پرستشگاه یهود» که سفارت اسرائیل نامیدهمیشود.
7- برای هندوها معابد «سری سری شیواکریشنا» ، و «سری سریدورگا» و «معبد بزرگ هندو» و برای سیکها معبد «سیک» بناگردیده، که هریک کلیه امور مربوط به پیروان خود را برعهدهدارند.