سورنا فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

سورنا فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

اشعارهاکامل ترین مجموعه شعر

اختصاصی از سورنا فایل اشعارهاکامل ترین مجموعه شعر دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

اشعارهاکامل ترین مجموعه شعر


اشعارهاکامل ترین مجموعه شعر

کامل ترین مجموعه شعر

سهرابفروغ

فرخ زاداخواننظا

مسعدیشاملوو

و...

شعر های سانسور شدهاین کاملترین پکیجی هست که راحت می تونید داشته باشید

بهترین برنامه شعر های مخصوص ایرانی برای ایرانی های عزیز من پیشنهادم اینه که بخرید و استفاده کنید

 ابر اگر شد حامله ، باران فراوان می شودسبزه بعد از آن به کوهستان فراوان می شوددر زمستان گر ببارد برف تا بیخ گلوروسیاهی های بادمجان فراوان می شودلازم الذکر است گر نوزاد افزون تر شوددر کنارش لاجرم مامان فراوان می شود!عرضه وقتی منطقی باشد تقاضا می رسدخر که کم شد! بعد از آن پالان فراوان می شودمرخصی بانوان را گر که افزایش دهندمثل جوجه بچه در ایران فراوان می شود!هرزمان تولید مثل مسلمین بالا رودخود به خود هم حور و هم غلمان فراوان می شود!اولش دختر ، سپس کلی پسر می آورندبا چنین تکنیک فرزندان فراوان می شودگرچه نان را می دهد آن کس که دندان داده استنان ما هر لحظه کم ، دندان فراوان می شودنان ما بی چاره ها آجر اگر شد باک نیستدر عوض در شهر ما سیمان فراوان می شود!آن چه افغانی ست در بندر اگر خارج شوندبی گمان در کل استان نان فراوان می شود(۱)داخل بازار وقتی مرغ می گردد زیادهست پیدا کاملا که ران فراوان می شودزوج ایرانی و افغان، بچه که می آورندهمزمان ایرانی و افغان فراوان می شوددولت تدبیر اگر بستر بسازد بیشتروضع بستر سازی مردان فراوان می شودتو فقط تولید کن در فکر پوشاکش نباشمی رسد اجناس چین، تنبان فراوان می شود!مام میهن بس که زاییده ست در قرن اخیرروز و شب در مملکت استان فراوان می شودگر که بین بچه هامان کم شد از نام “خلیل”در زیان کار ما “جبران” فراوان می شودبچه را گویم “فلان” ،یارانه را “بهمان”!به رمزتو بیاور هی فلان ،بهمان فراوان می شودشاعری بعد از طلاق همسرش معتاد شداز جدایی ها فقط قلیان فراوان می شود!هر چه در قزوین و رشت و انزلی کم می شودبچه در استان هرمزگان فراوان می شود (۲)هست هر آغاز را انجام و هر سر را تَهیابتدا خیلی که شد ، پایان فراوان می شود!

عنوان شاعر های مخصوص ایرانی نیز در این برنامه هستند مانند:

حافظ

فردوسی

سعدی

و......

انواع شعرهای مخصوص در برنامه دانلود کن و استفاده کامل ببر

و در گوشی خود بهترین شاعران را بشناس

و بهترین شعرهای آنان را گوش کن

قیمت این پکیج فقط و فقط ۲۰تومن


دانلود با لینک مستقیم


اشعارهاکامل ترین مجموعه شعر

دانلود پاورپوینت اجتماعیات در اشعار هوشنگ ابتهاج

اختصاصی از سورنا فایل دانلود پاورپوینت اجتماعیات در اشعار هوشنگ ابتهاج دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود پاورپوینت اجتماعیات در اشعار هوشنگ ابتهاج


دانلود پاورپوینت اجتماعیات در اشعار هوشنگ ابتهاج

فهرست مطالب:

مقدمه
زندگینامه
آثار
اجتماعیات در اشعار ابتهاج

ارزش های اجتماعی

مشکلات اجتماعی

تغییرات اجتماعی 

تضاد اجتماعی

تحرک اجتماعی

 این پژوهش، به دنبال یافتن مفاهیم اجتماعی در آثار ادبی استاد هوشنگ ابتهاج متخلص به سایه می باشد. از آن جایی که هوشنگ ابتهاج شاعری اجتماعیست اشعار او بیشتر در برگیرنده دردها و ستم هایی ست که مردم را تحت فشار قرار می دهد. او از اوضاع اجتماعی حاکم در زمان خودش، انتقاد می کند و جامعه را فضایی خفقان آلود می داند.

از جمله مفاهیمی که در اشعار او مورد بررسی قرار گرفته است، ارزش ها و ضد ارزشهای اجتماعی(از جمله، آزادی ، وفاداری، شادی ، پایداری، نابرادری، نا امیدی و ...)، تغییرات اجتماعی، تضادهای اجتماعی، تحرک اجتماعی و مشکلات اجتماعی ست.

زندگی نامه:

 امیر هوشنگ ابتهاج سمیعی گیلانی متخلص به (( ه. الف سایه )) در ششم اسفند ماه سال ۱۳۰۶ در رشت متولد شد. او اولین فرزند فاطمه رفعت و میرزا آقا خان ابتهاج و یکی از چهار فرزند و تنها  پسر خانواده بود. پدرش آقاخان ابتهاج از مردان سرشناس رشت و مدتی رئیس بیمارستان پورسینای این شهر بود.

هوشنگ ابتهاج شروع تحصیل و ادامه‌ی تحصیلات ابتدایی و بخشی از تحصیلات دبیرستانی در  مدارس عنصری ، قاآنی ، لقمان ، و شاهپور در شهر رشت و بعد برای کلاس پنجم متوسطه در دبیرستان تمدن تهران سپری کرد. در سال 1318 با موسیقی و سرودن شعر آشنا گردید . وی در جوانی دلباخته دختری ارمنی به نام گالیا شد که در رشت ساکن بود و این عشق دوران جوانی دست مایه اشعار عاشقانه‌ای شد که در آن ایام سرود. بعدها که ایران غرق خونریزی و جنگ و بحران شد، شعری با اشاره به همان روابط عاشقانه‌اش با گالیا سرود.

در سال 1337 با خانم آلما مایکیال ازدواج کرد و  حاصل این ازدواج چهار فرزند به نامهای یلدا، کیوان،آسیا و کاوه می باشد.

آثار ابتهاج:

نخستین نغمه‌ها  1325  

سراب  1330

سیاه مشق  1332

شبگیر  1332

زمین  1334

چند برگ از یلدا  1344

یادنامه  1348 (ترجمه شعر تومانیان  شاعر ارمنی، با همکاری نادرپور، گالوست خاننس و روبن)

تا صبح شب یلدا  1360

یادگار خون سرو   1360

حافظ به سعی سایه (دیوان حافظ با تصحیح ابتهاج)

تاسیان   1385(اشعار ابتهاج در قالب نو)

اجتماعیات در اشعار ابتهاج:

ارزش های اجتماعی

مشکلات اجتماعی

تغییرات اجتماعی

تحرک اجتماعی

تضاد اجتماعی

ارزش اجتماعی:

شجاعت:

خداوندا دلی دریا به من ده
 در او عشقی نهنگ آسا به من ده
 حریفان را بس آمد قطره ای چند
 بگردان جام و آن دریا به من ده

آزادی:

بهار آمد بیا تا داد عمر رفته بستانیم
 به پای سرو آزادی سر و دستی برافشانیم
 به عهد گل، زبان سوسن آزاد بگشاییم
 که ما خود درد این خون خوردن خاموش می دانیم...

شامل 17 اسلاید powerpoint


دانلود با لینک مستقیم


دانلود پاورپوینت اجتماعیات در اشعار هوشنگ ابتهاج

دانلود مقاله کامل درباره بررسی ورود اشعار عارفانه به ادبیات فارسی 41 ص

اختصاصی از سورنا فایل دانلود مقاله کامل درباره بررسی ورود اشعار عارفانه به ادبیات فارسی 41 ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 42

 

تجلی قرآنی در اشعار عارفانه ایرانی

تهیه کننده: مهشید امیدان

حکیم ابوالمجد، مجدود بن آدم سنایی غزنوی از عارفان و شاعرانی است که علاوه بر مهارت بالا در شعر و شاعری؛ با قرآن و حدیث و معارف دینی نیز، هم آشنایی بسیاری داشت و هم ایمان و اعتقادی استوار. از این روی نشانه‌های بسیاری از تجلّی قرآن، حدیث و معارف دینی به زبانی شیوا و ساختاری هنری، در سروده‌های او دیده می‌شود.

اینک نمونه‌هایی از اثر پذیرهای قرآنی او:

غفلت خوش همی‌نمایاند

مهر جاه و زر و زن و فرزند

کی بود کاین نقاب بردارند تا بدانی تو طعم زهر از قند

دیوان، ص‌154

ابیات، گویای این نکته قرآنی هستند که: مهر جاه، زن، زر، فرزند و دیگر دل بستگی‌های دنیایی، نقاب غفلت بر چهره و چشم آدمی می‌زند و او را از هدف اصلی زندگی بی‌خبر می‌سازد و پس از مرگ است که این نقاب را از چهره و چشم او بر می‌دارند و تازه می‌فهمد که در چه غفلت و خسارتی بوده است.

این نکته، آشکار را در آیه شریفه ذیل آمده است:

«لَقَد کُنتَ فی غَفلَةً مِن هذا فَکَشَفنا عَنکَ غِطاؤَکَ فَبَصَرُکَ الیومَ حَدید؛ [به او خطاب می‌شود:]‌ تو از این صحنه [و دادگاه بزرگ] غافل بودی و ما پرده را از چشم تو کنار زدیم و امروز چشمت کاملاً تیز بین است.»(سوره ق، آیه‌22)

طمع و حرص و بخل و شهوت و خشم حسـد و کبر و حفد به پیوندهـفـت در دوزخـنــد در تــن تـو ساخته نفسـشان در و دربندهمین که در دست تو است قفل امروز در هر هفت محکم اندر بنددیوان، ص‌153

در این ابیات؛ طمع، حرص، بخل، شهوت، خشم، حسد و کبر؛ هفت در دوزخ شمرده شده‌اند که در وجود آدمی جای گرفته‌اند و باز کردن آن درها و وارد شدن بدان‌ها سر‌انجام، آدمی را به دوزخ می‌کشاند و راه رهایی از دوزخ قیامت، بستن و قفل زدن به این درها در همین دنیاست. هفت در داشتن دوزخ، نکته‌ای است که در آیه شریفه ذیل آمده است:«وَ إِنّ جَهَنَّمَ لَمَوعِدُهُم أَجمَعینَ . لَها سَبعَةُ اَبوابً لِکُلِّ بابً مِنهُم جُزء مَقسُوم؛ و همانا که دوزخ وعدگاه همه آنان (گمراهان) است. هفت در دارد و برای هر دری، گروه معینی از آنها تقسیم شده‌اند.» (سوره حجر، آیات43و44)

نبینی طبع را طبعی چو کرد انصاف رخ پنهان نیابی دیو را دیوی چو کرد اخلاص رخ پید

دیوان، ص‌56

بیت بالا بیانگر این واقعیت است که چون انصاف و راستی در کار نباشد، طبیعت و فطرت آدمی دگرگون می‌شود و کار خود را به درستی انجام نمی‌دهد، ولی هنگامی که اخلاص و انصاف در کار باشد، دیو (شیطان، نفس) کار خویش را از دست می‌دهد و وسوسه‌های او در مخلَصان نمی‌گیرد (اثر نمی‌کند.)

این نکته دوم (بی‌تأثیری وسوسه‌های نفسانی و شیطانی در مخلَصان) برگرفته از آیه کریمه زیر است. آیه‌ای که بیانگر پاسخ انتقام جویانه و کینه توزانه ابلیس به خداوند است، آن گاه که به گناه سجده نکردن بر آدم، از درگاه الهی رانده شد:


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله کامل درباره بررسی ورود اشعار عارفانه به ادبیات فارسی 41 ص

دانلود تحقیق اشعار حافظ

اختصاصی از سورنا فایل دانلود تحقیق اشعار حافظ دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 6

 

الا یا ایها الساقی ادر کاسا و ناولها

الا یا ایها الساقی ادر کاسا و ناولها

که عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکل‌ها

به بوی نافه‌ای کاخر صبا زان طره بگشاید

ز تاب جعد مشکینش چه خون افتاد در دل‌ها

مرا در منزل جانان چه امن عیش چون هر دم

جرس فریاد می‌دارد که بربندید محمل‌ها

به می سجاده رنگین کن گرت پیر مغان گوید

که سالک بی‌خبر نبود ز راه و رسم منزل‌ها

شب تاریک و بیم موج و گردابی چنین هایل

کجا دانند حال ما سبکباران ساحل‌ها

همه کارم ز خود کامی به بدنامی کشید آخر

نهان کی ماند آن رازی کز او سازند محفل‌ها

حضوری گر همی‌خواهی از او غایب مشو حافظ

متی ما تلق من تهوی دع الدنیا و اهملها

ساقیا برخیز و درده جام را

ساقیا برخیز و درده جام را

خاک بر سر کن غم ایام را

ساغر می بر کفم نه تا ز بر

برکشم این دلق ازرق فام را

گر چه بدنامیست نزد عاقلان

ما نمی‌خواهیم ننگ و نام را

باده درده چند از این باد غرور

خاک بر سر نفس نافرجام را

دود آه سینه نالان من

سوخت این افسردگان خام را

محرم راز دل شیدای خود

کس نمی‌بینم ز خاص و عام را

با دلارامی مرا خاطر خوش است

کز دلم یک باره برد آرام را

ننگرد دیگر به سرو اندر چمن

هر که دید آن سرو سیم اندام را

صبر کن حافظ به سختی روز و شب

عاقبت روزی بیابی کام را

روزه یک سو شد و عید آمد و دل‌ها برخاست

روزه یک سو شد و عید آمد و دل‌ها برخاست

می ز خمخانه به جوش آمد و می باید خواست

نوبه زهدفروشان گران جان بگذشت

وقت رندی و طرب کردن رندان پیداست

چه ملامت بود آن را که چنین باده خورد

این چه عیب است بدین بی‌خردی وین چه خطاست

باده نوشی که در او روی و ریایی نبود

بهتر از زهدفروشی که در او روی و ریاست

ما نه رندان ریاییم و حریفان نفاق

آن که او عالم سر است بدین حال گواست

فرض ایزد بگذاریم و به کس بد نکنیم

وان چه گویند روا نیست نگوییم رواست

چه شود گر من و تو چند قدح باده خوریم

باده از خون رزان است نه از خون شماست

این چه عیب است کز آن عیب خلل خواهد بود

ور بود نیز چه شد مردم بی‌عیب کجاست

خلوت گزیده را به تماشا چه حاجت است

خلوت گزیده را به تماشا چه حاجت است

چون کوی دوست هست به صحرا چه حاجت است

جانا به حاجتی که تو را هست با خدا

کخر دمی بپرس که ما را چه حاجت است

ای پادشاه حسن خدا را بسوختیم

آخر سال کن که گدا را چه حاجت است

ارباب حاجتیم و زبان سال نیست

در حضرت کریم تمنا چه حاجت است

محتاج قصه نیست گرت قصد خون ماست

چون رخت از آن توست به یغما چه حاجت است

جام جهان نماست ضمیر منیر دوست

اظهار احتیاج خود آن جا چه حاجت است

آن شد که بار منت ملاح بردمی

گوهر چو دست داد به دریا چه حاجت است

ای مدعی برو که مرا با تو کار نیست

احباب حاضرند به اعدا چه حاجت است

ای عاشق گدا چو لب روح بخش یار

می‌داندت وظیفه تقاضا چه حاجت است

حافظ تو ختم کن که هنر خود عیان شود

با مدعی نزاع و محاکا چه حاجت است

بی مهر رخت روز مرا نور نماندست

بی مهر رخت روز مرا نور نماندست

وز عمر مرا جز شب دیجور نماندست

هنگام وداع تو ز بس گریه که کردم

دور از رخ تو چشم مرا نور نماندست

می‌رفت خیال تو ز چشم من و می‌گفت

هیهات از این گوشه که معمور نماندست

وصل تو اجل را ز سرم دور همی‌داشت

از دولت هجر تو کنون دور نماندست

نزدیک شد آن دم که رقیب تو بگوید

دور از رخت این خسته رنجور نماندست

صبر است مرا چاره هجران تو لیکن

چون صبر توان کرد که مقدور نماندست

در هجر تو گر چشم مرا آب روان است

گو خون جگر ریز که معذور نماندست

حافظ ز غم از گریه نپرداخت به خنده

ماتم زده را داعیه سور نماندست

خم زلف تو دام کفر و دین است

خم زلف تو دام کفر و دین است

ز کارستان او یک شمه این است

جمالت معجز حسن است لیکن

حدیث غمزه‌ات سحر مبین است

ز چشم شوخ تو جان کی توان برد

که دایم با کمان اندر کمین است

بر آن چشم سیه صد آفرین باد

که در عاشق کشی سحرآفرین است

عجب علمیست علم هیت عشق

که چرخ هشتمش هفتم زمین است

تو پنداری که بدگو رفت و جان برد

حسابش با کرام الکاتبین است

مشو حافظ ز کید زلفش ایمن

که دل برد و کنون دربند دین است

بلبلی برگ گلی خوش رنگ در منقار داشت

بلبلی برگ گلی خوش رنگ در منقار داشت

و اندر آن برگ و نوا خوش ناله‌های زار داشت

گفتمش در عین وصل این ناله و فریاد چیست

گفت ما را جلوه معشوق در این کار داشت

یار اگر ننشست با ما نیست جای اعتراض

پادشاهی کامران بود از گدایی عار داشت

در نمی‌گیرد نیاز و ناز ما با حسن دوست

خرم آن کز نازنینان بخت برخوردار داشت

خیز تا بر کلک آن نقاش جان افشان کنیم

کاین همه نقش عجب در گردش پرگار داشت

گر مرید راه عشقی فکر بدنامی مکن

شیخ صنعان خرقه رهن خانه خمار داشت

وقت آن شیرین قلندر خوش که در اطوار سیر

ذکر تسبیح ملک در حلقه زنار داشت

چشم حافظ زیر بام قصر آن حوری سرشت

شیوه جنات تجری تحتها الانهار داشت

خواب آن نرگس فتان تو بی چیزی نیست

خواب آن نرگس فتان تو بی چیزی نیست

تاب آن زلف پریشان تو بی چیزی نیست

از لبت شیر روان بود که من می‌گفتم

این شکر گرد نمکدان تو بی چیزی نیست

جان درازی تو بادا که یقین می‌دانم

در کمان ناوک مژگان تو بی چیزی نیست

مبتلایی به غم محنت و اندوه


دانلود با لینک مستقیم


دانلود تحقیق اشعار حافظ