سورنا فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

سورنا فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

مدرس 20 ص

اختصاصی از سورنا فایل مدرس 20 ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 21

 

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع تحقیق

شهیدایت الله سیدحسن

مدرس

معلم مربوطه:جناب آقای دهباشی

تهیه کنندگان :امیر حاج عبدالپور

فهرست:

1.ولادت وتحصیلات ............................................. 3

2.دوران تدریس ....................................................4

3.در عرصه پژوهش ............................................. 5

4.مدرس دیانت درعرصه سیاست …......................... 6

5.باتلاق استعمار .................................................. 7

6.تیرگی وتباهی ................................................... 8

7.شهادت ........................................................... 9

8.سخنان ........................................................... 10

9.تألیفات ........................................................... 10

10.حکایت هایی از زبان سرخ مدرس ...................... 10

ولادت و تحصیلات

شهید سیدحسن مدرس بر حسب اسناد تاریخى و نسب نامه اى که حضرت آیه الله العظمى مرعشى نجفى (ره ) تنظیم نموده از سادات طباطبایى زواره است که نسبش پس از سى و یک پشت به حضرت امام حسن مجتبى علیه السلام مى رسد. یکى از طوایفى که مدرس گل سرسبد آن به شمار مى رود طایفه میرعابدین است این گروه از سادات در دهکده ییلاقى ((سرابه )) اقامت داشتند. سید اسماعیل طباطبائى (پدر شهید مدرس ) که از این طایفه محسوب مى گشت و در روستاى مزبور به تبلیغات دینى و انجام امور شرعى مردم مشغول بود، براى آنکه ارتباط طایفه میرعابدین را با بستگان زواره اى قطع نکند تصمیم گرفت از طریق ازدواج پیوند خویشاوندى را تجدید و تقویت کرده ، سنت حسنه صله ارحام را احیا کند. بدین علت نامبرده دختر سیدکاظم سالار را که خدیجه نام داشت و از سادات طباطبایى زواره بود به عقد ازدواج خویش درآورد. ثمره این پیوند با میمنت فرزندى بود که به سال 1278 ق . چون چشمه اى پاک در کویر زواره جوشید. پدر وى را حسن نامید. همان کسى که مردمان بعدها از چشمه وجودش جرعه هایى نوشیدند. پدرش غالبا در ((سرابه )) به امور شرعى و فقهى مردم مشغول بود ولى مادر و فرزند در زواره نزد بستگان خویش بسر مى بردند تا آنکه حادثه اى (1) موجب شد که پدر فرزندش را که شش بهار را گذرانده بود در سال 1293 به قمشه نزد جدش میرعبدالباقى ببرد و محله فضل آباد این شهر را به عنوان محل سکونت خویش برگزیند. این در حالى بود که میرعبدالباقى قبلا از زواره به قمشه

مهاجرت کرده و در این شهر به فعالیتهاى علمى و تبلیغى مشغول بود.(2) سیدعبدالباقى بیشترین نقش را در تعلیم سیدحسن ایفا نمود و او را در مسیر علم و تقوا هدایت کرد و به هنگام مرگ در ضمن وصیت نامه اى سیدحسن را بر ادامه تحصیل علوم دینى تشویق و سفارش نمود زمانى که سیدعبدالباقى دارفانى را وداع گفت مدرس چهارده ساله بود.(3) وى در سال 1298ق . به منظور ادامه تحصیل علوم دینى رهسپار اصفهان گردید و به مدت 13 سال در حوزه علمیه این شهر محضر بیش از سى استاد را درک کرد.(4) ابتدا به خواندن جامع المقدمات در علم صرف و نحو مشغول گشت و مقدمات ادبیات عرب و منطق و بیان را نزد اساتیدى چون میرزا عبدالعلى هرندى آموخت . در محضر آخوند ملامحمد کاشى کتاب شرح لمعه در فقه و پس از آن قوانین و فصول را در علم اصول تحصیل نمود. یکى از اساتیدى که دانش حکمت و عرفان و فلسفه را به مدرس آموخت حکیم نامدار میرزا جهانگیرخان قشقایى است .(5) مدرس در طول این مدت در حضور آیات عظام سیدمحمد باقر درچه اى و شیخ مرتضى ریزى و دیگر اساتید در فقه و اصول به درجه اجتهاد رسید و در اصول آنچنان مهارتى یافت که توانست تقریرات مرحوم ریزى را که حاوى ده هزار سطر بود، بنگارد. شهید مدرس چکیده زندگینامه تحصیلى خود را در حوزه علمیه اصفهان در مقدمه شرح رسائل که به زبان عربى نگاشته ، آورده است . وى پس از اتمام تحصیلات در اصفهان در شعبان 1311 ق . وارد نجف اشرف شد و پس از زیارت بارگاه مقدس نخستین فروغ امامت و تشرف به حضور آیه الله میرزاى شیرازى در مدرسه منسوب به صدر سکونت اختیار


دانلود با لینک مستقیم


مدرس 20 ص

تفسیر سوره حمد 16ص

اختصاصی از سورنا فایل تفسیر سوره حمد 16ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 15

 

بسم الله الرحمن الرحیم.

(بسم الله)

یعنی بر تمام امورم ، یاری از خدا می طلبم . خدائیکه ، پرستش و بندگی، جز برای او ،شایسته نیست.

خداءیکه دادرس است ،آنگاه که از او دادخواهی شود. پذیرا و جوابگو است،هر آنگاه که خوانده شود.

(رحمن):همان {کسی}است که؛ به روزی بندگانش شدیدا متمایل است !و مواد روزیش را از آنان نبرد ، اگر فرمانش نبرند! (رحیم) رحیم است ، به بندگان مؤمن . واز رحمت وی است ، که صد رحمت آفرید! واز آن ،رحمت واحدی ، در همة آفریدگان قرار داد!

الحمد و الله رب العالمین.

بندة من مرا حمد گفت و اقرار کرد نعمتهائی که در اختیار دارد از ناحیه من است ، و بلاهائی که به او نرسیده بازبه لطف و تفضل من است؛و من شما فرشتگان را گواه میگیرم که نعمتهای دنیائی و آخرتی او را زیاد نمود ، بلاهای آخرت راازاو دور کنم، همانطوریکه بلاهای دنیا را ازوادور کردم.

{الحمد الاه}! چون بشناسائی همه قادر نیستند . زیرا ؛ نعم و عطای او ؛بیش از آنست که بشمار درآید ه آنست که ؛خداوند برخی از نعمی را که ببندگانش ارزانی داشته! سر بسته- بآنها معرفی کرده است .چون ؛ تفضیلا ! بشناسائی همة آنان قادر نیستند . زیرا ؛ نعم وعطای او ، بیش از آنست که بشمار درآیدوشناخته شود. {رب العالمین} مالک و خالق و روزی رسان آنها است-از آنجا که میدانند!واز آنجاکه نمیدانند! پس ؛ روزی معلوم و تقسیم شده است .آدم بهر روش وآئین که میخواهد در دنیا رفتار نماید- در هر حال وموقعیتی که هست- روزی باو میرسد ! تقوی تقوی دار زیادش نمیکند ! وتبهکاری فاسق وفاجر، ونقصانش نمی آید . بین بنی آدم و روزیش پردهای است!َ که روزی،طالب وجویای او است!تا آنجا که اگر ؛ احدی از شما ، درطلب روزیش درنگی نماید ، روزیش

1

در جست او است! همچنان که ؛ مرگ ومیر بجوستجوی وی است!.

الرحمن الرحیم.

در خواست عطف وعنایت (بیشتری) است! ویادیاز نعم و الطاف او است! که،بر تمام آفریدگانش ارزانی داشته! بتفضیلی که :بنده ام شهادت داد که: من رحمن رحیم هستم ،من نیز شما را شاهد میگیرم که بهرةاورااز نعمت ورحمت خود فراوان ساخته ، نصیبش رااز عطاء وبخشش خودم بسیار می کنم.{رحمن}همان کسی که به روزی بندگانش شدیدا متمایل است ! و مواد روزی خود را از آنان نبرد ، اگر چه فرمانش نبرند. بافراد با ایمان ، در کاهش بندگی و طاعتشان رحیم است.و بافراد کافر کیش و ناسپاس ! – که خواستار کمک و همراهی اند ، با رفیق ومدارا ! بآنان – رحیم است.

واز رحمت او است که نیروی بلند شدن و غذا خوردن از کودک،گرفته است!بجای آن تاب وتوان به مادرش داد! واو را به کودک خویش دلسوز و مهربان آفرید! تا بتربیت و پرستاریش قیام کند. و اما {الرحیم} معنایش اینست که: او به بندگان مؤ منش رحیم است .واز رحمت او است که صد رحمت آفرید!از آن رحمت واحدی در خلایق و همة آفریدگان قرار داد.و بآن مردم بیکدیگر رحیم و دلسوزند!.و مادر به فرزندش مهربان است..

مالک یوم الدین

اقرار واعترافی است، برستاخیز و(روز) حساب ومجازات وپاداش !. واثبات

و تحکیم سلطنت و ملک آخرت ، برای حضرت مولی سبحانه!- همانند اثبات سلطنت و ملک دنیا-و در حدیث چنین است:{خدا بر اقامة روز جزا – که همان روز حساب است – قادرو توانا است. قادر است،که آنرا ،از زمان و قوعش جلو بیندازد!و از اوقـات بـروزش بـتاخیر افکنـد! او در روز جزا –نیز

2

مالک است! از اینرو ؛ بحق داوری کند !آنکه ؛دامن خویش بجور و ستم ،آلوده است! در انروز مالک

هیچ حکم وداوری نیست ، بدانگونه که – در دنیا- آنکه صاحب اختیار و مالک احکام ، ستم کند!.}در حقیقت ؛اوروز رستاخیز –مالک سرنوشت خلایق است و هر که در دنیا ، از شک وتردیدش اثری بجای مانده! یا سخت به گردنکشی پرداخته است، چنین فردی را بآتش افکند! واز رنج وعذاب خدای عزوجل !برایش گریز و امتناعی نیست وهر که در دنیا جبین کرنش وفروتنی ! بر آستان او سائیده!.

وبر این خصلت بندگانش ؛ رنگ دوام و حفاظت داده است ، برحمت بیکرانش اورا در بهشت

2برین جای دهد.! شما شاهد باشید همان طور که بنده ام اعتراف کرد به اینکه من مالک روز جزا هستم ، در آن روز که روز حساب است، حساب اوراآسان میکنم ، وحسنات او را قبول نموده از گناهانش صرف نظر میکنم.

ایاک نعبد و ایاک نستعین.

تنها ترا میپرستم ! ای خدائی که نعمت فراوان و رحمت گوناگون بما ارزانی داشته ای ! با ذلت و کرنش و فروتنی ! دون ریا و شهرت و جاه- خالصانه ترا فر مانبرداریم. و تنها از تو یاری می طلبیم! بر طاعت و بندگی ات – آنچنان که فرمودی – از تو کمک میخواهم . واز دنیا ی خود آنچه از او نهیش کردی حذر کنیم، و تقوی پیشة خود سازیم واز شیطان که درگاه مقدست دور است و از جن وانس گمراه کنندة سرکش ،واز ستمگران آزار پیشه، بدامن عصمت و پاکی ات چنگ زنیم!..

ایاک نستعین (یعنی) بر طاعت و بندگی ات تنها از تو کمک می خواهیم و در کنار زدن حیله و شر دشمنانت ای خدا!از تو کمک میجوئیم. و آنچه بفرمائی! امر ، امر تو است.

او است ، پروردگار جهان و جهانیان و بسوی او است بازگشت هر چیزی و برای او است ، ملک و

3

نعمت و رحمت دو جهان و از اینرو هر ستایش و ثنائی را شایسته! و بعد از آنکه ، نمایان ساخت که

بر عالمیان فرض است که بر آستانش خاضع و فروتن آیند و بطاعت و بندگی اش طوق ذلت و خواری بگردن نهد و خواست روش حق و حقیقت را درافعال و کردار بندگان – از حیث { جبر و تفویض} – بپا کند ؛ فرمود: ایاک نعبد و ایاک نستعین .

اشاره بر اینکه افعال بندگان برای آنها آفریده شده! آنها بیاری پروردگار – بگناه و عصیان – دامن خویش نیالایند!و به نیروی او توفیق طاعت و بندگی حاصل کنند. و اشاره بر اینکه ؛ بندگی مطلوب خدا ، آن عبادت خالصی است که از بندگی با اراده و اختیارشان ، صادر شود!- در حالیکه ؛ از خدا بر استکمال طاعت و سنت و ادای و ظیفه اش یاری بجویند !

اینست معنی : { الامربین الامرین} که با { ایاک نعبد}، جبر از بین میرود ، وبا { ایاک نستعین}،

تفویض!

اهدنا الصراط المستقیم.

بعد از بیان علوم ودانش همگانی و همه جانبه مبدا و معاد و روشنگری وظیفه بندگی و اظهار آخرین گفتار ممتاز مولی ، بعظیـم ترین مقاصـد و عالیـترین هدف اشاره نموده اسـت . و آن خواستن هدایت از پیشگاه مقدس خدایتعالی ! به { صراط مستقیم} است و خواستار استقامت و ثبات بر آن هدایت و آئین و خواهان رشد وکمال در دین جاودانی او ! و تمسک ، بحبل متین او و افزون خواهی معرفت و بینش او و دوری از سلوک راه و روش گمراهان ! و دورویان و تبه کاران کسانیکه ؛ جلوه های دل انگیز رحمت بیکران حق از نپذیرفتند! و خشم و غضب اولیائش را بر آشفتند !. کسانیکه ؛ در آینده نزدیک – بحالشان – ترا واقف وآگاه سازیم!.

این ، گوشه ای از نواحی جامع و همگانی فاتحه در فرهنگ و علوم قرانی است. آنگاه ؛ اساسی ترین و مهمترین هدف قرآنی کریم – از معارف دینی و الهی و معرفه النفس – اینستکه؛ بین اصول دین


دانلود با لینک مستقیم


تفسیر سوره حمد 16ص

دانلود تحقیق و بررسی در مورد داور (دادگستر) 105ص

اختصاصی از سورنا فایل دانلود تحقیق و بررسی در مورد داور (دادگستر) 105ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 110

 

بسم الله الرحمن الرحیم

مقدمه:

داور د راصل دادور می باشد و دادور به معنای حکم. داوری در لغت بمعنای حاکم وکسی است که میان نیک وبد حکم می کند وکسی که برای قطع وفصل مرافعه دو یا چند نفر انتخاب می شود ونیز به معنای قضاوت وانصاف درباره نزاع وکشمکش ومرافعه دو یا چند نفر.همچنین داوردرلغت به معنای اسم خداوند تبارک وتعالی است و به معنای روز رسیدگی نیز آمده است.

یکی از عقل می لافد یکی طامات می بافد

بیا کاین داوریها را به پیش داور اندازیم

همانطوریکه در شعر بالا نیز اشاره شده داور به معنای خداوند تبارک وتعالی آمده و شعرای پیشین نیز به داوری وداور اعتقاد داشته اند ودرشعر دیگری آمده:

گویا باور نمی دارند روز داوری کاین همه دزد ودغل در کارا می کند

در قرآن کریم بارها اشاره شده است وخداوند درآیه های مبارک فرموده اند:

(فان خفتم شقاق بینهما فابعثوا حکما من اهله وحکما من اهلها فان

یرید اصلاحا یوفق الله بینهما ان الله کان علیما خبیرا (.سوره نسا)

پس اگر بترسد از ناسازنخاری میانشان پس بفرستید داوری را ازکسان مرد وداوری را از کسان زن اگر بخواهند سامان آوردن را سازگاری دهد خدا میانشان به درستی که خداوند آگاه است.

در این آیه مبارک سوره نساء خداوند حکم یا داور را میان مردمان قرار می دهد تا بین مردمان در مورد اختلافات مختلف به نیکی و به انصاف حکم کند.

وهمانطوریکه که از آیه استنباط می شود خداوند به تمامی کارهای مادانا است وآگاه.

در اینجا لازم است فوائد داوری را نیز متذکر شوم:

را صرفه جویی در وقت نظر به اینکه داورها در رسیدگی وصدور حکم تابع مقررات آئین دادرسی مدنی نیستند وسعی می کنند دعوی را در مدت کوتاهی خاتمه دهند.

2-صرفه جویی در هزینه خواهان دعوی همانگونه که د رمبحث دادخواست خواندیم بایستی مطابق با خواسته هزینه دادرسی پرداخت شود ولی داورها یا هزینه دریافت نمی کنند یا اگر هزینه دریافت کنند حق الزحمه بسیار ناچیز می گیرند طبق ماده 670 به بعد آ.د.م

3-انتخاب داور مورد اعتماد، دادرس دادگاه انتخاب شب خواست اصحاب دعوی نیست وتوسط ضوابط ومراجع داخلی دادگستری تعیین می شود ولی اختیار انتخاب داور با طرفین دعوی است بهمین دلیل همیشه سعی می کنند شخص مورد اعتمادی را انتخاب کند.

4-مزایای معنوی، در انتخاب داور برای انتخاب دهنده نوعی رضایت باطنی و درونی ایجاد می شود و داور هم سی می کند طرفین را در رسیدن به نتیجه بهم نزدیک کند ولی در دادگاه چنین مطلبی امکان ندارد.

انگیزه های دوری در تاریخ حقوق اسلام:

داوری در بین ملتهای عرب قبل از اسلام از صورت فوق العاده ای برخوردار است وبوده واعراب بدوی تنها محکمه داوری را به رسمیت می شناخته اند وبا ظهور دین مبین اسلام محکمه داوری نشو ونمای فوق العاده ای داشتند و از نظر بعضی ملتهای عرب و از نظر بعضی دولتها دادگستری اصلی بشمار می رفته است.

اسلام سیستم محکمه داوری را به منظور وضع مسالمت آمیز اختلافات نه تنها در مورد اختلافات بین المللی مورد تایید قرار داده بلکه آنرا در سیستم حقوق داخلی معمول داشته است. اکنون سعی وکوشش من بر این است که انگیزه داوری را بیان کنم.

مطابق معمول طرفین اختلاف می توانند شخص مورد اعتماد خود را بعنوان داور انتخاب و از مراجعه به محاکم دادگستری خودداری کنند واین نوع داور قاضی را در اصطلاح اسلام قاضی تحکیم گویند.

از این نوع داوری در بعضی از اختلافات فیمابین مسلمین وگروههای غیرمسلمین مورد استفاده شده است واستفاده ا زداوری در جنگهای صفین مبنای عملی قانون محکمه داوری در اسلام است.

در اسلام شخص را می توان بعنوان داور انتخاب کردکه اولا مقام قضایی فوق العاده داشته باشد وثانیا برطبق حق و عدالت رای صادرکند .مبنای داوری در اسلام بر پایه دو اصل قرار دارد:

الف-قران کریم: خداوند تبارک وتعالی در باره شخصی که در حال احرام شکار را می کشد امر به داوری فرموده است.(سوره نسائ آیه 58)

ب-دکترین در مورد داوری:

درتالیفات فقه اسلام داوری در ردیف قضایعنی قضاوت قرا رگرفته است ورای روشن شدن مطلب اینکه به تجزیه وتحلیل هر یک از دکتریها در حقوق اسلام می پردازیم:


دانلود با لینک مستقیم


دانلود تحقیق و بررسی در مورد داور (دادگستر) 105ص

عاشورا به روایت تاریخ 17ص

اختصاصی از سورنا فایل عاشورا به روایت تاریخ 17ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 15

 

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع تحقیق :

گردآورنده : مرضیه طیرانی نیا

مدرسه راهنمایی اقبال لاهوری

« فهرست »

عنوان صفحه

مقدمه 1

شخصیت جهانی حسین(ع) 2

هدف از قیام امام حسین 3

چرا حسین (ع) زن و بچه را به کربلا آورده بود؟ 4

وصیت حسین‌(ع) 5

یک در مقابل هزار 6

مدرس غیرتمندی و آزادگی 7

سزاوار دل شکستن است. 8 حسین (ع) از دیدگاه دانشمندان غرب 9 سخنانی چند از امام حسین (ع)‌ 10

حادثه 11

زینب (س) مظهر فداکاری 12

پیروزی امام حسین 13

سخن آخر 14

منابع و مآخذ 15

« مقدمه »

سلام خدا بر تو ای حسین سالار شهیدان و بر روان فرزند برومند و برادران فداکار و کودک شیرخوارت و درود بی پایان بر ارواح آن پاکانی که با یک جهان شهامت جان خویش را در کف اخلاص نهاده در رکاب مقدست خود را قربان دین و شریعت نمودند و با دادن سرهای پرشور و هیجان خود از حریم قرآن و عترت دفاع کردند، و با ریختن خون خویش درخت فرخنده اسلام را آبیاری و تربت خجسته کربلا را رنگین ساخته و با صورتی آغشته به خون لبخند زنان پیک مرگ را استقبال نمودند و مزار خود را قبله‌گاه ارباب معرفت.

1

« شخصیت جهانی حسین (ع)‌ »

شخصیت و عظمت حسین (ع) همه جا را فرا گرفته است، تمام انسانهای بیدار از فداکاری و گذشت و حوانمردی حسین در راه احیاء دین، حق و عدالت و ریشه کن کردن باطل و ظلم و نا امنی سخن می‌گویند، هر کسی با زبانی از این مرد بزرگ و پیروز در هر عصری به بزرگی یاد میکند. خاطره بسیار جانگداز و بسیار آموزنده عاشورا، بزرگترین فداکاری‌ها را به بشر می‌آموزد این است که طرفداران باطل و آنانکه چون زالو به جان اجتماع افتاده و خون مردم بی‌پناه را می خورند از نام حسین (ع) و غوغای عاشورا حسین (ع) هراسناکند. قیام او منبع الهام بخش، برای به ثمر رساندن حق و عدالت بود، او در شدیدترین مخاطرات تا توان داشت ضد ظلم فریاد زد و انسانها را به این مبارزه پرشور ودامنه دار، علیه ستم و جنایت دعوت نمود. آن چنان همت او بلند بود که اعلاء کلمه حق و انقراض باطل از همه چیز خود گذشت. او برای نجات جان اسلام از طوفانهای بنی امیه و طرفداران خوش رقص آنان، با این بیان قاطع به جهانیان ثابت کرد که هرگز زیر بار ذلت و خواری نخواهد رفت.

2


دانلود با لینک مستقیم


عاشورا به روایت تاریخ 17ص

تحقیق درمورد شرح مثنوی 41 ص

اختصاصی از سورنا فایل تحقیق درمورد شرح مثنوی 41 ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 59

 

بسم الله الرحمن الرحیم

زآنکه شاکر را زیادت وعده است آنچنانکه قرب، مزد سجده است

شاکر را زیادت وعده است: گرفته از قرآن کریم است« لَئِن شکَرتمَﻷَزیدنّکم.» (ابراهیم،7) وشما بندگان اگر شکر نعمت به جاآورید نعمت شما می افزاییم.

وَاسجُد واقتَرب: (علق،19) وبه نماز بپرداز و به حق نزدیک شو.

نور از آن ماه باشد و ین ضیاء آن خورشید این فروخوان از نُبا

از نُبا فروخواندن: اشاره است به این آیه شریفه « هوالذی جَعَلَ الشّمس ضیاءً واقمرنورا»(یونس،5) از این آیه شریفه بربلندی رتبت ضیاءالحق استفاده می کندو گفته خود را دربیت نخست، کامل می سازد. وفرماید ماه را روشنی است وآفتاب را ضیاء است و توضیائی وبرتر ازماه .

تمامی حکایت آن عاشق که از عسس گریخت در باغی مجهول،

خود معشوق را درباغ یافت و عسس را از شادی دعای خیر

می کرد ومی گفت که عسس أَن تَکرهوا شیئاًو هو خیر لکُم

بلک از او کن عاریت چشم ونظر پس ز چشم او به روی اونگر

چشم ونظر رعایت کردن: بعضی شارحان هندی آن را ازحدیث « عَرَفُت رَبّی رَبّی» گرفته اند ونیکلسون نیز آن را درشرح خود آورده و مرحوم فروزانفر به فرموده علی(ع) اشارت کرده است: که «أعرفوا اللهَ بالله.» لیکن این دو روایت تناسب چندانی با مضمون بیت مناسب با این مضمون حدیث:« اللهم ارِنی الدنّیا کما تُریها صالحی عِبادک» است.

کَانَ الله : نگاه کنید به بیت ذیل بیت 1939/1

چشم او من باشم:

رو که بی یسمع و بی یبصر توی سر توی چه صاحب سرتوی

در حقیقت دوستانت دشمن اند که زحضرت دور و مشغولت کنند

دوستان دشمن:آنچه دردنیا موجب دلبستگی است.

نیکلسون به پیروی از بعضی شارحان آن را مناسب آیه 67 زخرف گرفته است.

«اﻷخلاء یومئذ بعضهم لبض عدو الا المتقین.» ولی این آیه درباره روز رستاخیزاست.شاید این آیه مناسب تر باشد که: «إنّ مِن اَزواجِکُم و اَولادِکم عَدواًلکم فَاحذَروهُم.» (تغابن،14) و این حدیث نیز مناسب می نماید : «إنّ الدّنیا دارُ بلاءٍ وَإنَّه مُبتلیکم فیها و اَمَرهم بالصبرو بَشّرهُم.» (الدرالمنثور،جلد1،ص156)

زین سبب بر انبیاء رنج و شکست ازهمه خلق جهان افزون تر است

رنج و شکست انبیاء: « أشدّ النّاس بَلاءً النبیاء، ثُم الصالحون ثُم المثَلُ فَالامثلُ.» (یوسف بن احمد مولوی، شرح نیکلوسون، احادیث مثنوی، ص107) و از امام صادق (ع) منقول است : « ان اشدّ النّاس بَلاءالانبیاء صَلوات الله علیهم ثمَّ الّذین یَلونَهم الامثل فالامثَل.» (امالی طوسی، به نقل بحار الانوار ج 11، ص 69)

ورنمی توانی رضا ده ای عیار گر خدا رنجت دهد بی اختیار

رضا دادن: اشارت به حدیثی است که درالمنهج القوی، شرح انقروی و دیگر شارحان از طریق عامه با عبارت های متفاوت و مضمون و احد آمده است ازجمله حدیثی در احادیث مثنوی بدین عبارت است:«إذَاکَثُرت ذُنوب العَبد و لَم یَکن لَه ما یُکفرها مِن العمل إبتَلاه الله بِالحزن لِیکَفّرها عَنه.» (احادیث مثنوی ،ص 108) و از امام صادق (ع) منقول است: « انّ العبدَ اذا کثرت ذنوبُه و لم یجد ما یُکفرها به ابتلا الله عزوجلّ بالحزن فی الدنیا لیکفّرها، فان فعل ذلک به والا اسقم بدنه....: چون گناه بنده فراوان شودو کفارت آن را دادن، نتواند، خدایش به اندوه این جهان مبتلا گرداند تا کفاره آن گرداند وگرنه او را بیمار سازد.» (بحار الانوار، ج5، ص 315، از امالی صدوق)

سئوال کردن از عیسی عیله السلام که دروجود از همه صعب ها صعب تر چیست:

گفت عیسی را یکی هشیارتر سر چیست درهستی زجمله صعب تر

گفت عیسی را : مستند این داستان د ر مآخذ قصص و تمثیلات مثنوی حدیثی از مستدرک الوسائل و شرح نهج البلاغه آمده است که «سئل عن النبی (ص) ما یَبعد من غضب الله قال ان لا تغضب.» ام ااین روایت تناسب بیشتر دارد: « قال الحواریون لعیسی بن مریم(ع) یا معلم الخیر عَلِّمنا ایّ الاشیاء اشد، فقال غضب الله عزّوجلّ قالو فبم یتقی غضب الله قال بان لاتغضبوا قالو وما بدء الغضب قال الکبر و التجبرو محقره الناس.» (خصال صدوقُ، ج1، ص8، بحار الانوار ، ج 14 ، ص 28)

قصه آن صوفی که زن خود را با بیگانه بگرفت

آنچنانش تنگ آورد آن قضا که منافق را کند مرگ فجا

مرگ فجا: مرگ ناگهانی که درآن مجال توبه برای گنهکارنیست، و درحدیث است: « مَوتُ الفجاءه راحه المومن وحسره الکافر.» (بحار الانوار، ج74، ص 54، از مکار الخلاق)

گفت یزدان وصف این جای حرج بهر محشر لاتَرَی فیها عوج

لاتری فیها عوج: «لاتری فِیها عِوَجا ولا أمتا: در آن (زمین) هیچ کجی (پستی ) و بلندی نبینی.»(طه،107)

معشوق را زیر چادرپنهان کردن جهت تلبیس ، وبهانه گفتن زن،

که انّ کید کنّ عظیم:

انّ کید کنّ عظیم ٌ : همانا مکر شما (زنان) بزرگ است.(یوسف،28)

غرض از سمیع و بصیر گفتن خدا را

کی کم از برّه کم از بزغاله ام که نباشد حارس از دنباله ام

کم ازبره بودن: مناسب است با حدیث : «انّ الله تعالی یحمی عبدَه المومن کما یحمی الراعی الشفیق غنمه عن مراتع ِ التّهلُکه: خداوند بنده مومن را نگهبانی می کند چنانکه چوپان مهربان گوسفندانش را درچراگاه های مرگبار .»(احادیث مثنوی، از الجامع الصغیر) ومجلسی از عده الداعی آرد که خدا به موسی فرمود: « انّی لازودُهم (اولیائی) عن نعیمها (نعیم الدنیا) کما یذودالراعی غنمه عن مراتع التهلکه: (بحار الانوار ، ج13، ص49)

مثال دنیا چون گولخن و تقوی چون حمام

هر که درحمام شد سیمای او هست پیدا بررخ زیبای او


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق درمورد شرح مثنوی 41 ص