سورنا فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

سورنا فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

داستانهاى شگفت انگیز از زیارت عاشورا و تربت سید الشهدا علیه السلام از حیدر قنبرى با فرمت html

اختصاصی از سورنا فایل داستانهاى شگفت انگیز از زیارت عاشورا و تربت سید الشهدا علیه السلام از حیدر قنبرى با فرمت html دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .
داستانهاى شگفت انگیز از زیارت عاشورا  و تربت سید الشهدا علیه السلام از حیدر قنبرى با فرمت html
مقدمه
 
سند و فضیلت زیارت عاشورا

زیارت عاشورا اگرچه به حسب ظاهر از امام باقر و امام صادق علیهماالسلام نقل شده ؛ زیرا صفوان که از یاران امام باقر و امام صادق علیهماالسلام است مى گوید: ((من در روز عاشورا در خدمت امام باقر علیه السلام بودم که این زیارت را قرائت فرمودند)).
همچنین مى گوید: ((امام صادق علیه السلام پس از زیارت امیرالمؤ منین علیه السلام به طرف کربلا اشاره کردند و این زیارت را قرائت کردند)).
اما در واقع این زیارت از ناحیه خود خداوند متعال نازل شده و از احادیث قدسى است ؛ چون شیخ عباس قمى در مفاتیح الجنان از امام صادق علیه السلام نقل مى کند که : ((آن حضرت از پدر بزرگوارش و ایشان از اجداد طاهرینش و آنان از پیامبر اکرم و آن حضرت از جبرئیل و جبرئیل از خداوند متعال نقل مى کنند که حضرت احدیّت به ذات مقدس خود قسم خورده که هر کس امام حسین علیه السلام را با این زیارت ، از دور یا نزدیک زیارت کند، زیارت او را مى پذیرم و خواهش و حاجت او را برآورده مى کنم و فوز به بهشت و آزادى از جهنم را به او عطا مى کنم و شفاعت او را در حق هر کس که بخواهد قبول مى نمایم )).
سپس امام صادق علیه السلام به صفوان مى گوید: ((هر گاه حاجتى پیدا کردى این زیارت را بخوان که بر آورده خواهد شد)).
همچنین در بحارالانوار از علقمة بن محمد حضرمى از امام باقر علیه السلام حدیثى را نقل کرده که مضمونش چنین است که حضرت فرمود: ((هر کس امام حسین علیه السلام را با این زیارت (زیارت عاشورا) زیارت کند خداوند متعال صد هزار هزار درجه به او بدهد و مثل کسى باشد که با امام حسین علیه السلام شهید شده باشد و از آن روزى که امام حسین علیه السلام شهید شده و هر پیغمبر و رسولى و هر کس که آن حضرت را زیارت کرده خداوند ثواب همه آنها را در نامه اعمال او بنویسد)).(1)
همانگونه که در بحث خداشناسى ، اول باید انسان ظرف وجودى اش را از همه آلودگى ها پاک کند و با گفتن ((لا اله )) نفى الوهیت از همه خدایان دروغین و طواقیت بنماید آنگاه با گفتن ((الا اللّه )) تسلیم در مقابل حضرت احدیت شود.
در زیارت عاشورا نیز همین مسأ له حاکم است و به قول عرفا و حکما، اول باید تخلیه صورت گیرد سپس تحلیه انجام شود؛ یعنى براى اینکه انسان ملبّس به لباس مقدس تولاّ و تبرّا شود و شیعه و پیرو بودن خود را به اثبات برساند اول باید از دشمنان حضرات معصومین تبرّى بجوید و ظرف وجودى اش را پاک سازد تا خودش را آماده کند براى تقدیم سلام به حضور مقدس امام حسین و اولاد و اصحاب آن حضرت .
روى این حساب است که در زیارت عاشورا دستور داده شده که اول باید دشمنان و ظالمان و ستمگران به خاندان عصمت و طهارت را لعن و نفرین کرد بعد خدمت امام حسین علیه السلام سلام داد. اما براى اینکه انسان کاملاً دشمنى خود را نسبت به دشمنان اهل بیت و امام حسین علیه السلام و دوستى خود را نسبت به خاندان پیامبر اکرم مخصوصاً حضرت اباعبداللّه الحسین برساند باید اول صد مرتبه لعن و نفرین کند بعد صد مرتبه سلام و درود و تحیت . که منقول است خیلى از بزرگان و مراجع و عرفا، زیارت عاشورا را با صد بار لعن و سلام مى خواندند از جمله نقل شده که امام خمینى رحمه الله علیه چنین زیارت مى کردند.
همچنین حضرت آیة اللّه العظمى بهجت مى گوید: ((شیخ انصارى زیارت عاشورا با صد لعن و سلام مى خواندند)).
بنابراین ، زیارت عاشورا محکى است که شیعیان و دوستان اهل بیت را به منصّه ظهور و بروز مى رساند و به همین جهت است که دشمنان خاندان نبوت و رسالت ، مخصوصاً وهّابیها، در کربلا و نجف و عتبات عالیات و مکه و مدینه از به همراه بردن و خواندن مفاتیح مخالفت مى کنند که عمده مخالفتشان به خاطر زیارت عاشورا است .
چند تذکر در مورد زیارت عاشورا
1 اگر قرائت صد بار لعن و سلام در هنگام زیارت عاشورا باعث عسر و حرج و یا سبب نخواندن زیارت عاشورا شود اگر چنانچه بعد از هر بخش از لعن ها و سلام ها بگوید: ((تسعاً و تسعین مرّه )) ان شاء اللّه ثواب زیارت کامل را خواهد داشت .
2 در مفاتیح الجنان چند جمله در حاشیه زیارت عاشورا آمده یعنى : ((و بالبرائة ممّن قاتلک و نصب لک الحرب و بالبرائة ممن اسّس اساس الظلم و الجور علیکم و ابرء الى اللّه و الى رسوله )) .
چون در خیلى از کتب ادعیه معتبره این جملات جزء زیارت عاشورا آمده لذا خواندن این جملات الزامى است .
3 یکى از ویژگى هاى زیارت عاشورا علاوه بر ثواب عظیم اخروى که ذکر گردید باعث بر آورده شدن حاجتهاى لاعلاج است ، شاهدش هم داستانهایى است که در کتاب آمده ؛ بدین سبب سفارش ‍ مى شود هر کس براى هر حاجتى که متوسل به این زیارت شریف مى شود 40 روز مرتب آن را قرائت نماید و افضل اوقات آن نیز بعد از نماز صبح و قبل از طلوع آفتاب است .
4 بعد از خواندن زیارت عاشورا حتماً دو رکعت نماز زیارت امام حسین علیه السلام را بخواند که همانند نماز صبح مى باشد.
5 بعد از زیارت عاشورا و دو رکعت نماز، دعاى علقمه حضرمى را نیز بخواند که در مفاتیح الجنان با نام ((دعاى بعد از زیارت عاشورا)) آمده است .
6 اگر کسى بتواند زیارت عاشورا را روزى دو بار بخواند خیلى خوب است ؛ یعنى یکبار اول شب و یا آخر روز و یک بار هم اول صبح و قبل از طلوع آفتاب ؛ زیرا از عارف بزرگ و جمال العارفین حضرت آیة اللّه سید على آقا قاضى تبریزى منقول است که بعد از ارتحالشان کسى ایشان را در عالم رؤ یا دید و سؤ ال کرد: چه عملى در آنجا از همه مهمتر است ؟ مى فرماید: ((زیارت عاشورا. بعد مى گوید: من پشیمانم که چرا روزى یکبار زیارت عاشورا را قرائت کردم و دوبار نخواندم )).
و امّا فضیلت تربت سیّدالشّهداء علیه السلام
در فضیلت تربت سیدالشهداء همین بس که در روایت آمده که : ((خاک کربلا از چهار فرسخ تا چهار فرسخ از خاک بهشت است و در روز قیامت ضمیمه بهشت خواهد شد)).
شاهد این روایت هم قضیه اى است که بین یکى از منجمین غربى و یک عالم شیعى اتفاق افتاده که منجم مزبور ادعا مى کرده که هر کس هر چه سؤ ال کند او جواب مى دهد؛ عالم شیعى ، قطعه اى از تربت سیدالشهدا را در داخل دست خود مى گیرد و مى گوید: این چیست ؟ منجم مزبور پس از لحظاتى تأ مل رنگ چهره اش متغیر مى شود و مى گوید: من مى دانم داخل دستت چیست آن قسمتى از خاک بهشت است اما متحیّرم از اینکه چگونه در دست تو قرار گرفته ! و بعد از اینکه مى فهمد تربت فرزند پیامبر اسلام است مسلمان مى شود.
قضیه دیگرى که من خود از نزدیک شاهد آن بودم این است که : حدود 20 سال پیش در روستاى ما به نام ((روستاى دستجرد قاقزان )) از توابع استان قزوین که رودخانه نسبتاً بزرگى از دروازه روستا مى گذرد و در ایام بارندگى از آنجا سیل جارى مى شود، روزى سیل مهیب و زیادى آمد، جورى که مردم همه به وحشت افتادند و هر لحظه هم مقدار و شدّت سیل بیشتر و وحتشتناک تر کى شد و عنقریب بود که سیل وارد کوچه ها و خانه ها گردد و تلفات و خسارات سنگینى را به بار آورد. در این هنگام به ذهن فرد یا افرادى خطور کرد که اگر مقدارى تربت سیدالشهدا بریزند سیل فروکش مى کند، همین کار را کردند به فاصله خیلى کم سیل مقدارى فروکش کرد و هر لحظه کمتر و کمتر شد تا جایى که دیگر خطر رفع شد و مردم از اضطراب و وحشت و نگرانى بیرون آمدند.
از این قبیل قضایا در عظمت تربت سیدالشهدا الى ماشاءاللّه است که ما بخشى از این داستانها را در کتاب حاضر آورده ایم .
بنابراین ، کسانى که تربت به همراه دارند حالا چه براى تبرّک و چه براى نماز - باید احترام آن را نگه دارند. حتى کسانى که به زیارت کربلا و عتبات عالیات مشرّف مى شوند (ان شاء اللّه خداوند به همه آرزومندان قسمت کند) باید احترام آنجا را نگه دارند و بدانند که در زمین بهشت دارند قدم بر مى دارند.
از مقدس اردبیلى نقل شده که وقتى به کربلا مشرّف مى شد به دستشوییهاى آنجا نمى رفت بلکه به نوعى از انواع در بیرون چهارفرسخى تخلّى مى کرد.
با اینکه خوردن خاک حرام است اما خوردن مقدار کمى از تربت امام حسین علیه السلام نه تنها حرام نیست بلکه سفارش به خوردنش شده و دواى هر دردى است ، چنانچه امام صادق علیه السلام فرموده :
((ما مریضهایمان را با تربت شفا مى دهیم )).
البته اگر ما از تربت استفاده کردیم و دردمان دوا نشد به تربت بى اعتقاد نشویم ؛ چون امام صادق علیه السلام فرموده :
((وقتى تربت را از کربلا مى برند جن خودشان را به تربت مى مالند و اثر آن را مى برند لذا فرموده وقتى تربت را مى برید زیاد نام خدا را بر آن بخوانید تا سالم بماند)) و تربت سالم محال است اثر نکند.
سؤ ال :
در اینجا سؤ ال مشترکى مطرح مى شود و آن اینکه : چرا خداوند در زیارت و تربت امام حسین علیه السلام این همه ثواب و فضیلت قرار داده که در دنیا این همه فواید دارند و دواى هر دردى هستند و در آخرت هم داراى آن همه ثواب مى باشند که زیارت عاشورا از همه زیارتها بالاتر است و تربت امام حسین هم از همه تربت ها حتى خاک کعبه و حرم پیغمبر بالاتر است ؟!
جواب :
در اینجا یک جواب نقضى مى دهیم و یک جواب حلّى :
اما جواب نقضى : همانطور که خداوند در بعضى از گیاهان ، اثر شفا بخشى قرار داده و در بعضى قرار نداده چه اشکال دارد که در زیارت و خاک و تربت هم همین کار را کرده باشد، یعنى در تربت و زیارت سیدالشهدا این اثر را قرار داده باشد اما در غیر آنها نه حتى در خاک خانه خودش .
اما جواب حلى : و علت اینکه چرا فقط در زیارت و تربت سیّدالشّهدا چنین اثرى را قرار داده و لا غیر بخاطر این است که مصیبت امام حسین از همه مصیبتها اعظم بوده حتى على علیه السلام که اول مظلوم عالم است و حضرت صدیقه طاهره که اول مظلومه عالم است مصیبتشان در مقابل مصیبت امام حسین کوچک است ؛ زیرا وقتى حضرت امام حسن مجتبى مسموم گردیده بود و امام حسین علیه السلام بالاى سر آن حضرت گریان بود امام حسن خطاب به امام حسین علیه السلام فرمود: ((حسین جان ! چرا گریان هستى هیچ مصیبتى به مصیبت تو نمى رسد)) و جمله معروف ((لا یوم کیومک یا اباعبداللّه )) را امام حسن علیه السلام در همین جریان فرمودند.

عظمت حادثه کربلا
و در تاریخ است که : ((وقتى حضرت آدم علیه السلام بخاطر ترک اولى از بهشت رانده شد و در زمین قرار گرفت بعد از حدود 200 سال گریه و ناله و اشک و آه ، خداوند متعال خواست به آدم ترحّم کند، تابلویى را در جلو چشمش قرار داد و فرمود: خداوند را با این اسامى مقدس بخوان . و آن ، اسامى پنج تن آل عبا بود حضرت آدم خداوند را که به آن اسامى مقدس مى خواند به اسم امام حسین علیه السلام که رسید حالش منقلب شد و اشک از دیدگانش جارى شد، به خداوند عرض کرد: خدایا! چه سرّى است اسم پنجمى را که بر زبان راندم اشکم جارى شد؟
خداوند فرمود: اى آدم ! به آسمان نگاه کن . نگاه کرد دید آسمان همه اش دود و بخار است . عرضه داشت : پروردگارا! این چیست من مى بینم ؟
خداوند فرمود: این عطش و تشنگى حسین است و مصیبت تشنگى از همه مصیبتها بالاتر است . او فرزند آخرین پیامبر یعنى محمّد مصطفى است که امت جدّش آب را به روى او و اطفالش مى بندند و او را تشنه شهید مى کنند.
و در تاریخ کربلا هست که در روز عاشورا زبان مبارک امام حسین علیه السلام مانند چوب خشک شده بود و به لبهاى مبارکش که مى خورد زخم مى کرد. آرى دشمنان امام حسین حتى به طفل شیرخواره هم رحم نکردند، على اصغر مانند ماهى از آب بیرون افتاده لبان کوچکش را از تشنگى باز و بسته مى کرد اما دشمن قسىّ القلب به جاى آب ، تیر سه شعبه داد. و پیکر پاک اباعبداللّه الحسین علیه السلام را پس از شهادت در زیر پاى سمّ اسبان لگدکوب کردند و خیمه ها را آتش زدند و سرهاى مطهر شهدا را روى نیزه ها زدند و با اسرا آنگونه رفتار کردند.
لعنة اللّه على القوم الظالمین .
بنابراین ، هیچ استبعادى ندارد که خداوند بخاطر این مصیبت عظمى که امام حسین و اهلبیت و فرزندان و یاران و اصحاب آن حضرت دیدند چنین اثرى را در زیارت عاشورا و تربت سیّدالشهدا قرار دهد که حتى از مرگ قطعى هم شفا دهند و چیزهاى محیّرالعقول را به وجود بیاورند.
اللهم ارزقنا زیارة الحسین علیه السلام و اولاده و اصحابه فى الدنیا و شفاعتهم فى الا خرة و اجعلنا من شیعتهم .
اللهم ارنى الطلعة الرشیدة و العزّة الحمیدة و اکحل ناظرى بنظرة منى الیه و عجل فرجه و سهل مخرجه .
اللهمّ اجعلنا من اعوانه و انصاره و شیعته و محبیه و الذابین عنه والمسارعین الیه فى قضاء حواجه و الممتثلین لاوامره و المستشهدین بین یدیه .
تقدیم به ساحت مقدس قطب عالم امکان ، عصاره خلقت ، سلاله احمد، کهف الحصین و غیاث المضطر المستکین ، ولى اللّه الاعظم ، خاتم الاولیا، بقیة اللّه فى الارضین حضرت حجة بن الحسن العسکرى روحى و ارواح المشفقین لتراب مقدمه الفداء.
در پایان از برادر عزیز و ارجمندم جناب حجة الاسلام و المسلمین آقاى ((سیّد عبداللّه حسینى )) مدیر محترم انتشارات مهدى یار که قبول زحمت کردند و نشر و پخش این کتاب را به عهده گرفتند صمیمانه تقدیر و تشّکر مى کنم .
همچنین از همسرم خانم ملاّیى که از سالیان گذشته در ثبت و ضبط و کارهاى مقدماتى این کتاب و بقیه آثارى که امید است ان شاء اللّه به زیور طبع آراسته گردند مرا یارى کردند تشکّر مى کنم .
والسّلام علیکم و رحمة اللّه و برکاته

حیدر قنبرى
2/10/1379
مطابق با 25 ماه مبارک رمضان


دانلود با لینک مستقیم


داستانهاى شگفت انگیز از زیارت عاشورا و تربت سید الشهدا علیه السلام از حیدر قنبرى با فرمت html

کتاب ویژگیهاى امام حسین علیه السلام / ترجمه کتاب : الخصائص الحسینیّة با فرمت html

اختصاصی از سورنا فایل کتاب ویژگیهاى امام حسین علیه السلام / ترجمه کتاب : الخصائص الحسینیّة با فرمت html دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .
کتاب ویژگیهاى امام حسین علیه السلام / ترجمه کتاب : الخصائص الحسینیّة با فرمت html

بسم الله الرحمن الرحیم

کتاب ویژگیهاى امام حسین علیه السلام

ترجمه : الخصائص الحسینیّة

نویسنده : آیت اللّه حاج شیخ جعفر شوشترى

مترجم : علیرضا کرمى

مقدّمه محقّق
سلام و درود بر خورشید جهان افروزى که درخشش نور او، تمام هستى را از ناسوت تا ملکوت و از ملکوت تا لاهوت ، فراگرفته و دیده تمام ساکنان آسمان و زمین ، انبیا و اولیا را در مقابل عظمت خود، خیره ساخته است .
سلام و درود بر ماه جهان تابى که شعاع نور او قلوب تمام جنّ و انس ، ملکوتیان و جبروتیان را روشنى بخشیده و همه را در برابر همّت والا واراده فولادین خویش ، مبهوت و حیران نموده است .
سلام و درود بر بزرگ آموزگار آزادى که با شعار:
لاارى الموت الاّ سعادة والحیاة مع الظّالمین الاّ برما
چگونه بودن و چگونه شوریدن بر علیه ستم و ستمگرى را، بر تمام آزادمردان و ژرف اندیشان عالم آموخت .
سلام و درود بر بزرگ انقلابى تاریخ بشریّت که با قیام پرشکوهش ، ابر سیاه جهل و نادانى و شرک و بى دینى را که بر روى افکار پوسیده مردم سایه افکنده بود، برطرف کرد و پرده هاى ضخیم ظلمت را پاره نمود وخفتگان را بیدار و غافلان را آگاه کرد و مدّعیان دروغین خلافت وامامت را رسوا ساخت .
سلام و درود بر پیشواى عاشق پیشه اى که چگونه عشق ورزیدن به معشوق و جانبازى در راه عشق و فداکارى براى رسیدن به محبوب را، بر تمام شیفتگان عشق و دلباختگان محبّت آموخت .
سلام و درود بر ناخداى کشتى نجات که اسلام راستین محمّدى صلى الله علیه و آله و تشیّع پویاى علوى را که به دست کفرپیشگان مسلمان نما ومشرک صفتان موحّد صورت ، نجات داد و مسلمانانى که در طوفان سهمگین بیداد و ستم در حال غرق شدن بودند، به ساحل نور و هدایت رهنمون ساخت .
سلام و درود به مشعلدار حرّیّت و آزادگى که با فریاد:
فکونوا احرارا فى دنیاکم .
تمام ابعاد آزادى و آزادگى و همه انواع استعمار و استبداد را براى تمام نسلها در تمام عصرها ترسیم نمود و چگونه زیستن و چگونه مردن را براى همگان ، در تمام مقاطع تاریخ معیّن فرمود.
سلام و درود بر تجسّم راستین اسلام و حقیقت گویاى توحید که نحوه عبودیّت و بندگى در برابر حق را روشن کرد و تمام حیله هاى کفر و شرکِ در زیر پرچم اسلام و توحید، در جهت نابودى اسلام راستین و توحید واقعى را بیان نمود.
سلام و درود بر بزرگ فاتح دین و مذهب که با فریاد:
یاسیوف ! خذینى !
چگونه جانبازى کردن براى رهایى دین از چنگال بیدادگران را بر تمام رزمندگان و جهادگران و حامیان دین و مذهب ، نشان داد.
سلام بر شایسته ترین وارث آدم و وارسته ترین فرزند خاتم صلى الله علیه و آله وگرامیترین یادگار مرتضى علیه السلام و عزیزترین دلبند زهرا علیها السلام .
سلام بر او که بردبارتر از ایّوب ، مقاومتر از یعقوب ، قهرمانتر از یوسف ، باشکوه تر از سلیمان ، شجاعتر از موسى و مهربانتر از عیسى بود.
سلام بر او که مِهر پیامبر صلى الله علیه و آله در دل و شجاعت على علیه السلام در کف و فریاد زهراعلیها السلام بر سر و شکیبایى حسن علیه السلام در سینه داشت .
سلام بر آنکه ملکوتیان از صبر او در حیرت ، جبروتیان در یارى او در حسرت ، انبیا در غم او گریان و اولیا در مصیبت او نالانند.


دانلود با لینک مستقیم


کتاب ویژگیهاى امام حسین علیه السلام / ترجمه کتاب : الخصائص الحسینیّة با فرمت html

ولادت امام علی علیه السلام 1

اختصاصی از سورنا فایل ولادت امام علی علیه السلام 1 دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

ولادت امام علی علیه السلام 1


ولادت امام علی علیه السلام 1

بنر کاملا لایه باز و بی نظیر ولادت امام علی علیه السلام 


دانلود با لینک مستقیم


ولادت امام علی علیه السلام 1

تحقیق در مورد سرنوشت‏شوم کسانی است که امام حسین‏ علیه السلام و یاران باوفا

اختصاصی از سورنا فایل تحقیق در مورد سرنوشت‏شوم کسانی است که امام حسین‏ علیه السلام و یاران باوفا دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق در مورد سرنوشت‏شوم کسانی است که امام حسین‏ علیه السلام و یاران باوفا


تحقیق در مورد سرنوشت‏شوم کسانی است که امام حسین‏ علیه السلام و یاران باوفا

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

 

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

  

تعداد صفحه10

 

فهرست مطالب ندارد 

 

آنچه در زیر می‏خوانید، سرنوشت‏شوم کسانی است که امام حسین‏علیه السلام و یاران باوفایش را به شهادت رساندند.

... آنان که بعد از حادثه عاشورا طعم تلخ مرگ را چشیدند وچیزی جز شقاوت و ذلت از خودشان به جای نگذاشتند.

1- عبیدالله ابن زیاد(ابن مرجانه)

عبیدالله ابن زیاد هنگام حادثه عاشورا والی کوفه بود. امام‏حسین و یارانش به دستور او به شهادت رسیدند. به ابن زیاد «ابن‏مرجانه‏» هم می‏گویند چون مادرش که کنیزی زناکار و مجوسی بود،«مرجانه‏» نام داشت. وی عمربن سعد و سپاهش را به کربلا فرستادتا امام حسین(ع)را به بیعت وادار سازند و یا او و یارانش را به‏شهادت برسانند و اهل‏بیتش را به اسارت بگیرند.

ابن زیاد پس از مرگ یزید، ادعای خلافت کرد و اهل بصره و کوفه‏را به بیعت فراخواند ولی‏کوفیان او و یارانش را از شهر بیرون‏کردند و در صدد انتقام گرفتن از خون شهدای کربلا برآمدند. وی که‏به شام گریخته بود، برای خاموش ساختن انقلاب توابین به جنگ آن‏هاشتافت.

سرانجام او در یکی از درگیری‏ها با سپاه مختار، در سال‏67 هبه هلاکت رسید. اکنون به چگونگی کشته شدن او اشاره می‏کنیم:

به مختار گزارش دادند که عبیدالله ابن زیاد، با گردآوری‏سپاهی عظیم از سرزمین شام، در راه کوفه است. مختار سپاه اندکی‏گردآورد و ابراهیم ابن مالک اشتر را فرمانده آن قرار داد. آن‏هابرای مقابله با لشکرشام به سمت مرزهای شام رفتند. دو سپاه درمنطقه «موصل‏» باهم رو به رو شدند. طولی نکشید که جنگ سختی‏آغاز شد. سپاه شام شکست‏خورد و ابن زیاد اسیرشد. به دستورابراهیم سرش را از تنش جداکردند و همراه چند سر دیگر از بزرگان‏شام، به نزد مختار فرستادند. سرها را مقابل مختار به گوشه‏ای‏افکندند. تپه کوچکی از سرهای قاتلان امام حسین(ع)مقابل مختار به‏وجود آمد. هنوز چشمان مختار از سرهای سران کفر و فتنه برداشته‏نشده بود که «مار» کوچکی بعد از چند مرتبه پیچ و تاب خوردن،از لابلای سرها گذشت و خودش را به سرابن زیاد رساند. مار آرام‏آرام وارد بینی او شد و بعد از چند لحظه از گوشش بیرون آمد. بار دیگر وارد بینی‏اش شده از گلویش خارج شد. چند مرتبه این عمل‏تکرار شد و حیرت حاضران را برانگیخت.

مختار سرابن زیاد را برای محمد حنفیه در مدینه فرستاد. محمدآن را نزد امام سجاد(ع)آورد. هنگامی که محمد سر را نزد امام‏سجاد(ع)حاضر کرد، امام(ع)مشغول غذاخوردن بود. امام(ع)با دیدن‏سرابن زیاد به زمین افتاد و سجده شکر بجا آورد و فرمود: «الحمدلله الذی ادرک لی‏ثاری من عدوی و جزی الله المختارخیرا» ; سپاس خداوند را که انتقام خون مرا از دشمنم گرفت وخداوند به مختار جزای خیر عنایت فرماید.

سپس امام افزود: هنگامی که ما را نزد ابن زیاد بردند، او درحال غذا خوردن بود و سر بریده پدرم کنارش بود. آن موقع گفتم: خدایا! مرا نمیران تا سربریده ابن زیاد را به من نشان دهی.

 

 

 

2- شمربن ذی الجوشن

شمر از فرماندهان خشن و جنایتکار سپاه کوفه و شام در کربلابود. از مهمترین جنایات شرم آور او، بریدن سرمبارک‏امام‏حسین(ع)بود. برای پی‏بردن به عمق جنایات او این واقعه‏حزن‏آور را مرور می‏کنیم:

تنها امام‏حسین(ع)باقی مانده بود. سپاه خون آشام کوفه و شام‏از هرسو حضرت را هدف تیر و سنگ و شمشیر و خنجر قرار داده‏بودند.

ناگهان شمر با جماعتی بین امام و خیمه‏های عشق قرار گرفت. آن‏ها به خیمه‏ها نزدیک و نزدیک‏تر شدند. امام(ع)چون حرکت آن‏ها رابه سوی خیمه‏ها دید; فریاد برآورد:

«ویلکم یا شیعه‏آل ابی‏سفیان ان لم یکن لکم دین و کنتم‏لاتخافون یوم المعاد فکونوا احرارا فی دنیاکم‏» ; وای برشما ای‏پیروان آل ابوسفیان! اگر شما دین ندارید و از حساب روز قیامت‏نمی‏ترسید، پس لااقل، در دنیای خود آزادمرد باشید.

شمر در پاسخ امام فریاد زد: ای پسرفاطمه! چه می‏گویی؟!

امام فرمود: من با شما می‏جنگم، شما با من. زن‏ها تقصیری‏ندارند، از گمراهان و متجاوزان خود جلوگیری کنید و تا زنده‏ام‏متعرض حرم من نشوید.

شمر گفت: ای پسرفاطمه! متعرض حرم نخواهند شد.

آن گاه شمر به سپاه خود خطاب کرد: همه متوجه حسین(ع)شوید وکار او را تمام کنید.

باردیگر حمله شروع شد. حضرت همچنان می‏جنگید. بدنش سرچشمه‏ای‏دهها جویبار خون شده بود. ظالمی به نام «صالح بن‏ذهب‏» پیش آمدو ضربتی بر ران حضرت وارد کرد. حضرت نقش زمین شد.

هنگامی که ضعف برامام حسین(ع)مسلط شد; سپاه اهریمن از جنگ‏دست کشید. مدت زمانی کوتاه صدای چکاوک شمشیرها شنیده نمی‏شد. کسی جرات وارد ساختن آخرین ضربه را نداشت. بار دیگر صدای شمردر فضا طنین انداز شد:

وای برشما! چرا به این مرد مهلت می‏دهید؟ مادرهایتان به‏عزایتان بنشینند. او را بکشید.

امام مورد حمله سپاه جور قرار گرفت و پیکر مجروح و مصدومش‏پذیرای صدها تیر و شمشیر و خنجر شد. طولی نکشید که عمربن سعدبه شمر گفت: برو حسین(ع)را راحت کن!

شمر پیش رفت و سراز بدن امام(ع)جدا کرد و گفت:

بااین که می‏دانم آقا و پیشوا و فرزند رسول خدا و بهترین‏انسانها از جهت پدر و مادر هستی، در عین حال، سرت را جدامی‏کنم.

گروهی از صاحبان مقاتل آورده‏اند که عمربن سعد فریاد زد:

به سوی حسین(ع)بروید و او را راحت کنید. شمر به سوی حضرت‏شتافت و با کمال گستاخی برسینه حضرت نشست. در آن دمادم غم واندوه، امام چشمان خون گرفته‏اش را گشود. چشمش به چهره‏ی مردی‏جنایتکار افتاد و گفت: «اذا کان لابد من قتلی فاسقینی شربه من‏الماء» ; اکنون که ناگزیر به کشتن من کمربسته‏ای، با شربت آبی‏مرا سیراب کن.

در این که شمر چه پاسخی گفته باشد، اختلاف است. برخی می‏گویند: شمر با لحن تمسخرآمیزی گفت:

ای پسر ابوتراب! آیا گمان نمی‏کنی که پدرت ساقی حوض کوثر است‏و از آب آن به دوستانش می‏دهد؟ صبرکن تا به دست پدرت سیراب‏گردی.

آنگاه محاسن حضرت را با دست گرفت و با دوازده ضربه شمشیر سراز بدن حضرت جدا کرد.

برخی دیگر گفته‏اند که شمر با لحن کینه توزانه‏ای پاسخ داد: سوگند به خدا! یک قطره از آب را نچشی تا مرگ را جرعه جرعه‏بچشی.

شمر پس از شهادت امام حسین(ع)توسط عبیدالله ابن زیادماموریت‏یافت تا سرمبارک امام(ع)را به شام نزد یزید بن‏معاویه ببرد.

وقتی مختار در کوفه قیام کرد، شمر از ترس انتقامجویی کوفیان‏از شهر بیرون رفت. مختار غلام و گروهی از یارانش را به تعقیب اوفرستاد. شمر غلام مختار را کشت و به خوزستان گریخت. مختار باردیگر جمعی از سپاهیانش را که ابوعمره فرمانده آن‏ها بود. به‏جنگ شمر فرستاد. آن‏ها شمر را کشتند و تن ناپاکش را جلو سگ‏هاانداختند.

3- حرمله ابن کاهل اسدی

وی یکی از سران جنایتکار سپاه شام بود که با بی‏رحمی تمام به‏قتل و غارت خاندان وحی در کربلا کوشید و با جنایات خود، روی‏جنایتکاران تاریخ را سفید کرد.

او سرانجام به دست مختار افتاد. وقتی یقین کرد که کشته می‏شودچنین لب به سخن گشود:

ای امیر! در کربلا سه تیر سه شاخه داشتم که آن‏ها را با زهرآمیخته کرده بودم. با یکی از آن‏ها گلوی علی اصغر را که درآغوش پدرش بود. دریدم. با دومی هنگامی که امام‏حسین(ع)پیراهنش را بالا زد تا خون پیشانی‏اش را پاک سازد. قلبش‏را نشانه گرفتم و با سومی گلوی عبدالله بن حسن(ع)را که‏درکنار عمویش بود. شکافتم.

مختار که جنایات حرمله را از زبان خودش شنیده بود تصمیم گرفت‏که او را به سخت‏ترین شکل مجازات کند. برای روشن شدن چگونگی‏مجازات او حدیث زیر را می‏خوانیم:

«منهال بن عمرو که از اهالی کوفه بود، می‏گوید: برای انجام‏حج‏به مکه رفتم. بعد از انجام مناسک حج‏به مدینه رفته به حضورامام سجاد(ع)شرفیاب شدم. حضرت پرسید: حرمله بن کاهل اسدی چه‏کار می‏کند؟

گفتم: او زنده است و در کوفه سکونت دارد. امام دست‏های خود را به آسمان بلند کرد و فرمود: «اللهم اذقه‏حر الحدید، اللهم اذقه حر النار» ; خدایا! داغی آهن را به اوبچشان. خدایا! داغی آتش را به او بچشان.

به کوفه بازگشتم. مختار ظهور کرده و بر اوضاع مسلط شده بود. بعد از چند روز، به دیدار مختار شتافتم. او را در بیرون خانه‏اش‏ملاقات کردم. به من گفت: ای منهال! چرا نزد ما و زیر پرچم مانمی‏آیی و به ما تبریک نمی‏گویی و در قیام ما شرکت نمی‏کنی؟

گفتم: به مکه رفته بودم. باهم گرم صحبت‏شدیم تا به میدان‏«کناسه‏» کوفه رسیدیم. در آن‏جا مختار توقف کرد. فهمیدم که درانتظار کسی است. زمانی نگذشت که چند نفر نزد او آمده گفتند: ای‏امیر! بشارت باد که حرمله دستگیر شد. سپس دیدم چند نفر دیگرحرمله را کشان کشان نزد مختار آوردند. مختار با دیدن حرمله‏گفت: سپاس خداوندی را که مرا بر تو مسلط نمود.

سپس فریاد زد: الجزار الجزار; (یعنی آی قطع کننده)جزار حاضر شد. مختار به او روکرد و گفت: دست‏های حرمله را قطع‏کن. او چنین کرد. آنگاه فریاد زد: پاهایش را نیز قطع کن. جزارچنین کرد. سپس صدای مختار بلند شد: آتش بیاورید. آتش بیاورید.

طولی نکشید که با جمع کردن نی‏ها آتشی شعله‏ور شعله‏های آتش‏زبانه می‏کشید. حرمله را با دست و پاهای بریده داخل آتش‏افکندند.

با دیدن این منظره گفتم: سبحان الله! مختار که به شگفتی من‏پی برده بود گفت: ذکر خدا خوب است ولی چرا تسبیح گفتی؟!

گفتم: در سفر حج‏به محضر امام سجاد(ع)رسیدم. حضرت جویای حال‏حرمله شد. وقتی برایش گفتم که او در کوفه زنده است، دست‏به‏آسمان بلند نموده، فرمود: خدایا داغی آهن و آتش را به اوبچشان. اکنون شاهد به اجابت رسیدن دعای امام هستم. مختارپرسید: آیا به راستی این سخن را از امام سجاد(ع)شنیدی؟ گفتم: آری به خدا سوگند شنیدم. مختار از مرکب خود به زیر آمد و دورکعت نماز بجا آورد و سجده‏های طولانی انجام داد. آن‏گاه فرمود: علی بن‏الحسین(ع) نفرین‏هایی کرد و خداوند نفرین‏های او را به دست‏من اجرا نمود.

همه کشندگان امام حسین(ع)بعد از حادثه کربلا با مجازات‏های‏دردناکی هلاک شدند. همه کسانی که به عنوان سیاهی لشکر، سپاه‏عمربن سعد را همراهی می‏کردند با ذلت و خواری جام مرگ رانوشیدند و یا چشم، دست، پا و یا عضو دیگرشان را از دست دادند. نمونه زیر یکی از آن‏هااست:

«عبدالله بن ریاح می‏گوید: از نابینایی پرسیدم: چرا چشمت رااز دست داده‏ای؟ در پاسخم گفت: من در روز عاشورا در سپاه عمربن‏سعد بودم ولی نه نیزه‏ای پرتاب کردم و نه شمشیری زدم و نه تیری‏انداختم. پس از شهادت امام حسین(ع) به خانه‏ام بازگشتم و بعد ازاداء نماز عشاء، خوابیدم. در عالم خواب شخصی نزدم آمد و گفت: رسول خدا(ص)تو را خواسته است، دعوتش را اجابت کن. گفتم: مرا به‏رسول خدا(ص)چه کار؟ گریبانم را گرفت و کشان کشان نزد رسول‏خدا(ص)برد. ناگاه دیدم آن حضرت در یک بیابانی نشسته و آستین‏بالا زده است و حربه‏ای در دست دارد و فرشته‏ای مقابلش ایستاده‏است و شمشیری از آتش در دست دارد. نه نفر از رفیقان مرا کشت.به هریک که شمشیر می‏زد از سر تا پایش را آتش فرا می‏گرفت. به‏محضر حضرت رفته، دو زانو مقابلش نشستم و گفتم: سلام بر تو ای‏رسول خدا!

جواب سلامم را نداد. پس از مدت طولانی سربرداشت و فرمود: ای‏دشمن خدا! احترام مرا از میان بردی و خاندان مرا کشتی و حق مراملاحظه نکردی.

عرض کردم: ای رسول خدا! سوگند به خدا، نه شمشیری زدم و نه‏نیزه‏ای به کار بردم و نه تیری رها کردم. فرمود: «صدقت و لکنک‏کثرت السواد، ادن منی‏»

راست می‏گویی ولی بر سیاهی لشکرشان افزودی، نزدیک من بیا.

نزدیک رفتم. مقابل حضرت طشتی پر از خون قرار داشت. فرمود: این خون فرزندم حسین(ع)است.

سپس از همان خون، برچشمم کشید و از خواب بیدار شدم و از آن‏وقت تاکنون چیزی نمی‏بینم.

 

 


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد سرنوشت‏شوم کسانی است که امام حسین‏ علیه السلام و یاران باوفا

السلام و علیک یا موسی بن جعفر ( ع )

اختصاصی از سورنا فایل السلام و علیک یا موسی بن جعفر ( ع ) دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

السلام و علیک یا موسی بن جعفر ( ع )


السلام و علیک یا موسی بن جعفر ( ع )

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

 

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

  

تعداد صفحه1

 

 

السلام و علیک یا موسی بن جعفر ( ع )

 

 

 

 

 

ولادت با سعادت موسی بن جعفر ( ع ) بر همگان مبارک باد .

 

 

 

 

 

 

 

  • با توجه به زندگی نامه حضرت موسی بن جعفر ( ع )  رمز اعداد زیر را بنویسید .

 

 

 

7 – 7 – 9 – 18 – 19 – 25 – 35 – 55 – 128 – 183

 

 

 

 

 

 

 

2– یک حدیث از حضرت موسی بن جعفر ( ع ) با ذکر منبع حدیث بنویسید .

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

اخرین مهلت پاسخ به سوالات 28 می باشد

 

 

 

واحد فرهنگی مسجد ولیعصر ( عج )

 

 

 


دانلود با لینک مستقیم


السلام و علیک یا موسی بن جعفر ( ع )