سورنا فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

سورنا فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

تحقیق در مورد شرح و چگونگی ولادت حضرت ولی عصر عجل الله تعالی فرجه ( به طور اختصار )

اختصاصی از سورنا فایل تحقیق در مورد شرح و چگونگی ولادت حضرت ولی عصر عجل الله تعالی فرجه ( به طور اختصار ) دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق در مورد شرح و چگونگی ولادت حضرت ولی عصر عجل الله تعالی فرجه ( به طور اختصار )


تحقیق در مورد شرح و چگونگی ولادت حضرت ولی عصر عجل الله تعالی فرجه ( به طور اختصار )

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

 

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

  

تعداد صفحه:34

 

 

 

 

 

قال الله تعالی : و نریدان نمن علی الذّین استضعفوا فی الارض و نجعلهم الوارثین .

بامداد مبارک ، فرخنده و پرمیمنت روز پانزدهم شعبان سال دویست و پنجاه هجری طلوع میکرد ، و در امامت سرای حضرت امام حسن عسکری علیه السلام ، شور و هیجان و شوق و انتظار شدت می یافت . ملائکه در آنجا بیش از هر وقت دیگر آمد و رفت داشتند . انوار رحمت الهی در تابش و لمعان ، و فروغ فرو شکوه ایزدی درخشان بود .

در ملااعلی فرشتگان ، و کروبیان عالم بالا از نوزادی که هم اکنون در خاندان نبوت و ولایت قدم بعرصه اینجهان خواهد گذاشت و چهره نورانی ، و شمائل محمدی خود را بعالمیان نشان خواهد داد در سخن بودند .

بهشت را زینت میکردند تا محافل جشن و مجالس انس و ذوق ملکوتی برسرپا کنند . غریو شادی و نغمه های روح بخش و طرب انگیز حورالعین بهشتیان را غرق در حظوظ روحانی کرده بود .

از شب نیمه شعبان دقایقی بیشتر باقی نمانده بود. دقایقی که آرام آرام میگذشت و برای آنها که منتظر بودند بقدر سالها بود .

سرانجام شب بدقیقه آخر رسید و ثانیه شماری شروع شد ثانیه ها هم با کندی یکی پس از دیگری گذشتند ناگاه نور انیت و روشنی فوق العاده ای که بر نور چراغها غالب شد همه را از تولد نوزاد بشارت داد . نوزاد به دنیا آمد و آخرین رهبر عالم بشریت ولی الله اعظم ، با جمال جهان آرای خود گیتی را مزین و روشن ساخت .

نرجس غرق در افتخار و مباهات گشت بانگ تکبیر و تحمید ، تسبیح توأم با فریادهای شادی و تهنیت و هلهله طنین انداز گشت .

نوزاد سربسجده گذاشت و به یگانگی خدا و رسالت پیغمبر صلی الله علیه و آله وسلم و امامت پدران بزرگوارش شهادت داد و با صدایی خوش و روح افزا این آیه مبارکه را تلاوت فرمود :

بسم الله الرحمن الرحیم . و نریدان نمن علی الذین استضعفوا فی الارض … نوزاد بدنیا آمد و عنایات الهیه برخاندان رسالت تکمیل شد .

آری این افتخار مخصوص دودمان نبوت است که موعود و نجات دهنده بشر از تجاوز و ستم و آنکس که برای تاسیس سازمان جهانی اسلامی و اجراء نظام قرآنی قیام فرماید از آن خاندان با عظمت است .

پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله وسلم خوشدل بود که فرزندش مهدی به هدفهای رسالت و دعوت او جامه عمل میپوشاند و بخاندان خودبخصوص علی و فاطمه و حسنین علیهم السلام مژده می داد که مهدی،‌همان کسی که با نهضت بیمانند خود بنیان شرک را ویران و اساس توحید ، یکتا پرستی رامحکم و استوار می سازد و فرمانروای کل جهان گردد از فرزندان آنها است .او است همان نابغه بی نظیری که انبیا و اولیاء ظهورش را مژده دادند و جهان بشریت را بقیام آن حضرت برای تشکیل حکومت حق و عدالت اسلام و صلح پایدار و بر چیدن بساط بیدادگران نوید دادند و همه را به آینده گیتی امیدوار ساختند .

 

شرح و چگونگی ولادت حضرت ولی عصر عجل الله تعالی فرجه ( به طور اختصار )

 

باید دانست که روایات و احادیثی که دلالت برولایت و وجود حضرت ولی عصر (عج ) دارد بسیار است و سید علامه میر محمد صادق خاتون آبادی در کتاب اربعین می فرماید : درکتب معتبره شیعه زیاده از هزار حدیث روایت شده در ولادت حضرت مهدی علیه السلام و غیبت او و آنکه امام دوازدهم است و نسل امام حسن عسکری است و اکثر آن احادیث مقرون باعجاز است .

گزارش و تفصیلات ولادت سراسر برکت امام در کتب معتبره و اخبار مشروحاً بیان شده است . از جمله این اخبار روایتی است که در ینابیع الموده ص 499 و 451 فاضل قندوزی که از علماء اهل سنت است و شیخ طوسی در کتاب غیبت و شیوخ دیگر روایت کرده اند و صدوق در کتاب کمال الدین بسند صحیح و معتبر از جناب موسی بن محمد بن قاسم بن حمزه بن موسی بن جعفر علیهماالسلام از حضرت حکیمه خاتون دختر والامقام امام محمد تقی علیه السلام که از بانوان با عظمت و شخصیت و فضیلت خاندان رسالت است حدیث کرده است .

حکیمه فرمود امام حسن عسکری (ع) فرستاد نزد من که عمه امشب در نزد ما افطار کن که شب نیمه شعبان است و خداوند حجت را در این شب ظاهر فرماید و او حجت خدا در زمین است .

من عرض کردم : مادرش کیست ؟‌

فرمود :‌نرجس

گفتم : فدایت شوم بخدا سوگند در او اثری نیست .

فرمود : همین است که برای تو می گویم .

حکیمه گفت : پس آمدم چون سلام کردم و نشستم نرجس خواست پای افزارم را بیرون آورد گفت ای سیده من و سیده خاندان من چگونه شب کردی ؟

گفتم :‌بلکه تو سیده من و سیده خاندان منی

گفت : ای عمه این چه سخن است ؟!

گفتم : ای دخترم خدا امشب به تو پسری کرامت فرماید که در دنیا و آخرت آقا است . پس او خجلت کشید و حیا کرد ،‌وقتی از نماز عشا فارغ شدم افطار کردم و در بستر خوابیدم چون نیمه شب رسید برخواستم برای نماز شب . نماز را خواندم و فارغ شدم و نرجس همچنان در خواب و راحت بود . من نشستم برای تعقیب و سپس خوابیدم و هراسان بیدار شدم او هم چنان خواب بود . پس برخواست نماز شب را خواند و خوابید .

حکیمه فرمود : برای فحص از صبح بیرون آمدم فجر اول ظاهر شده بود هنوز نرجس در خواب بود درشک افتادم . امام فریاد زد ، عمه شتاب مکن که مطلب نزدیک گردیده .گفت : نشستم و سوره الم سجده و یس خواندم که ناگاه نرجس هراسناک بیدار شد من ببالینش شتافتم . گفتم :

( بسم الله علیک ) آیا چیزی احساس می کنی ؟

گفت : بلی  ای عمه .

گفتم :‌آسوده خاطر باش همان است که بتو گفتم .

حکیمه گفت :‌پس مرا سستی و از خودبیخودی فراگرفت و او نیز چنین شد وقتی بحس آقایم بیدارشدم جامه از روی نرجس بیکسو زدم و آقای خود را دیدم که در حال سجده است و مواضع سجودش را بر زمین گذارده ا و را در برگرفتم دیدم نظیف و پاکیزه است حضرت امام حسن عسکری به من صیحه زد : بیاور بنزد من پسرم را ای عمه .


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد شرح و چگونگی ولادت حضرت ولی عصر عجل الله تعالی فرجه ( به طور اختصار )

دانلود مقاله زندگانی حضرت زینب کبری سلام الله علیها

اختصاصی از سورنا فایل دانلود مقاله زندگانی حضرت زینب کبری سلام الله علیها دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود مقاله زندگانی حضرت زینب کبری سلام الله علیها


دانلود مقاله زندگانی حضرت زینب کبری سلام الله علیها

بزرگترین دختر امیرمؤمنان، على بن ابى طالب علیه‏السلام، یعنى حضرت زینب کبرى سلام الله علیهما درسال ششم و بروایتى سال هفتم هجرى دیده به جهان گشودند .هنگام ولادت نوزاد، جد بزرگوارش رسول خدا، حضرت محمد مصطفى (ص) مسافرت بودند، از این رو على (ع) منتظر تشریف فرمایى آن حضرت شدند تا ایشان نامى براى کودک برگزینند .

پس از بازگشت پیامبر خدا (ص)، جبرئیل بر حضرتش نازل شد و نام زینب را از جانب خداوند تعالى براى این کودک برگزید .

پیک وحى همچنین حوادث تأسف آورى را که مقدر شده بود در آینده براى این بانوى گرامى در کربلا اتفاق بیفتد به اطلاع رسول خدا رساند .

بدین ترتیب بین زینب کبرى و برادرش حسین بن على (ع) از همان کودکى پیوندى عمیق و پیمانى ناگسستنى منعقد گردید .

این دو یار وفادار هیچ گاه از یکدیگر جدا نشدند و هیچ حادثه و مصیبتى نتوانست رشته رابطه معنوى بین آنان را پاره کند .

شامل 10 صفحه فایل word قابل ویرایش


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله زندگانی حضرت زینب کبری سلام الله علیها

دانلود مقاله سیر حوادث اولیه نهضت در گذشته آیه الله بروجردی و کاشانی در سال 40

اختصاصی از سورنا فایل دانلود مقاله سیر حوادث اولیه نهضت در گذشته آیه الله بروجردی و کاشانی در سال 40 دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

  در فروردین سال 40 آیت الله بروجردی درگذشت. مراسم تششیع او در حد خود بی سابقه بود. ایران را تکان داد و دولت عزا و تعطیل عمومی اعلام داشت. ده ها هزار نفر از شهرهای مختلف به قم شتافتند و همین اجتماع بزرگ تبلوری از قدرت مرجعیت تشیع بود. در پایان همین سال یعنی اسفند 40 آیت الله کاشانی درگذشت. مردم از وی نیز تجلیل بی سابقه کردند تا بدانجا که از تهران تا شهر ری جنازه وی را روی دست بردند و ساعتها به طول انجامید. برای محققین و دوراندیشان این سوال را مطرح ساخت آیا نمی توان از این نیروی عظیم مذهبی به صورت یک تحرک استفاده کرد، آیا اسلام و بالاخص مکتب تشیع به طور طبیعی متضمن یک حزب متشکل و نیرومند با افراد بیشمار مومن نیست که بدون ثبت نام و تشریفات احزاب به هنگام لزوم وجود خود را متبلور می سازد؟ در گذشت این دو روحانی برجسته درست در زمانی اتفاق که ایران هم در معرض تحولاتی بود. هر یک از دو شخصیت یعنی بروجردی و کاشانی نماینده نوعی از روحانیت و طرز تفکر اسلامی بودند.
آیت الله بروجردی در قم مرکزیتی محکم داشت. مرجعیت ایشان از جانب همه پذیرفته شده بود بیشترین مقلدین را در داخل و خارج کشور داشت و به همین جهت قسمت عمده وجود شرعیه هم از طریق ایشان به مصرف می رسید در ساختن مسجد، توسعه حوزه علمیه و استحکام بخشیده به ان و فرستادن مبلغ به خارج کشور کوشش داشت، از جهات علمی و قدرت حافظه مشهور بود وی بعد از درگذشت آیت الله سید ابوالحسن اصفهانی در موقعیت مرجعیت قرار گرفته بود مراجع دیگر اگر صاحب رساله بودند در درجات پائین تر قرار داشتند. آیت الله بروجردی از لحاظ سیاست اصل در عدم مداخله گذاشته بود. وی در هیچ شرایطی حاضر به مقابله و مخالفت با رژیم نبود البته رژیم حاکم سعی داشت احترام ایشان را محفوظ دارد و حتی المقدور موجبات عدم رضایت وی را فراهم نکند. از مسائلی که احتمالاً موجب برخورد می شود اجتناب نماید و اقداماتی که مخالف دین انجام می گیرد به نحوی توجیه گردد که مثلاً ضرورت زمان چنین ایجاب می کرد و وعده ترمیم و جبران می داد البته آیت الله بروجردی از نابسامانی ها، ظلمها و ستمها، تجاوزات و حتی اعدامهای دستگاه حاکم اطلاع پیدا می کرد و نمی توان گفت ( با وجود ثقل سامعه ) از وضع ایران بی خبر بود اما تصور می نمود حکومت آنقدر قوی است و به طوری از جانب بیگانگان حمایت می شود و آن طور شرایط زمان با برقراری آن تطبیق کرده که مسلمین با این ادعا که رژیم اسلامی نیست نمی توانند کاری بکنند و ثانیاً فکر می کرد که امنیت در دنیای آشفته و پرخطر مسئله ایست مهم برای اسلام و این رژیم توانسته امنیت را بهرحال برقرار سازد و اگر احتمالاً متزلزل شود با وجود سستی و تزلزل ایمان در بسیاری از مدعیان اسلامیت امکان دارد فاسد تبدیل به افسد گردد و اگر رژیم عنوانا مروج اسلام است و روحانی نما را به حقوقی می رساند، ممکن است دولت دیگری خود را ضدمذهب و یا حداقل بی نظر نسبت به مذهب اعلام دارد و به خصوص نقش کمونیستها و توسعه فعالیت آنها و حملات به مذهب را به تجربه دیده بود. به علاوه آیت الله بروجردی تمام کوشش و وقت خود را بامور غیرسیاسی و ثمربخش علمی اختصاص داده بود و تا پایان عمر این روش را ترک نگفت. آیت الله بروجردی از وضع حکومت راضی نبود و نمی توانست راضی باشد ولی از حد توصیه ونصیحت و اعتراض مخفیانه پار را فراتر نمی گذاشت. آیت الله کاشانی نقطه دیگری از روحانیت بود وی اساساً سیاست را ماهیتی جدا از دین نمی شناخت. مقابله، مخالفت، اعتراض، برخورد و حتی جنگ را تکلیف خود می دانست. آیت الله کاشانی به دنبال مرجعیت که لازمه اش تنظیم رساله بود نرفت و در جوانی به همراه جمعی دیگر از علماء در عراق جنگهای چریکی بپا کرد و ضرباتی به انگلیس وارد ساخت. وی به علت صدور حکم اعدام از عراق به ایران بازگشت و در دوران دیکتاتوری رضاخان از مشاهیر مدرسینی بود که منزل خود را مرکز درس قرار داد اما در عین حال رویه مسالمت و سازش و تسلیم را در هیچ صورت نداشت و با اعمال خود حادثه می آفرید. حرکت و هدف اولیه در سیاست متوجه انگلیسها بود که در آن زمان به صورت مختلف در خاورمیانه پایگاه تسلط و نفوذ به وجود آورده بودند و حتی گاهی به طور نامرئی گرداننده و جهت دهنده مراکز روحانی بودند و قطعاً برای تحقق مقاصد خود از اختلافات دینی استفاده می کردند. کاشانی بدون اینکه مرکزیت روحانی مثل بروجردی داشته باشد و بدون اینکه وجوه شرعیه ای دریافت کند در راهی می رفت که روحانیت او را هم به خطر می انداخت و در زمانی نسبت به او شک می کردند که این شخصیت روحانی است یا سیاستمدار و آیا با دخالت در سیاست نباید از جامعه روحانیت طرد شود؟ و تصور عموم این بود که این دو قابل جمع نیست. گویا کاشانی در یکی دو مرحله سعی کرده بروجردی را به سیاست وارد سازد ولی موفق نشده و کار به نوعی نگرانی و عدم رضایت کشیده است. آیت الله کاشانی از طریق سیاست و به علت حبس و تبعیدهای مکرر به شهرت بین المللی رسید و از سال 20 تا سال 1340 که در گذشت ( با ستثنای تایید و حمایت دولت در زمان ملی شدن نفت) با تمام دولتهای رژیم وابسته بسیاستهای بیگانه مخالفت کرد و در راه اتحاد ملل اسلامی کار می کرد و در همین حال اتهاماتی چون جاسوس، جیره خوار، مرتجع، نوکر انگلیس و آمریکائی را تحمل می کرد. و سایر روحانیونی که مستقیماً در گود نبودند خودبخود این القاب را به مناسبت کاشانی دریافت داشتند. بسیاری از روحانیون مقاومت کاشانی را در مقابل اتهامات و یا تحمل حبس و تبعید مخالف شئون روحانیت تلقی می کرند و می گفتند این چه دنیایی است که روحانیون باید خود را با آن آلوده سازد و چنین نسبتهائی به او بدهند. برای مردم و مخصوصاً توده های عظیم میلیونی انتخاب طریق مشکل بود وقتی که رو یه آرام و توام با وقار و سکونت آیت الله بروجردی را که پشتوانه کاملی از روحانیت داشت در برابر حکومت می دیدند نمی توانستند با اعتقاد و یقین بدنبال آیت الله کاشانی بروند خاصه اینکه رژیم سعی داشت رفتار آیت الله بروجردی را که توام با آرامش و وقار و کناره گیری جامعه روحانیت از امور بود بعنوان ملاک و مأخذ بشناسد و ترویج نماید اعمال آیت الله کاشانی را که دخالت در سیاست و ایجاد اشکال و زحمت و خطر برای دولتها بود. امری غیر مذهبی و روحانی بنمایاند و در این کار هم تا حد بسیاری موفق بود. در گذشت این دو روحانی بزرگ در سال 1340 دبرای حکومت وابسته، روحانیت، و مردم معنی و مفهوم مختلف داشت.
1 ) رژیم از در گذشت آیت الله بروجردی راضی بود زیرا تصور می کرد هر چند که این مرجع مقاومت شدیدی ندارد و مزاحمت فراهم نمی نماید ولی به هر حال یک مرجع محکم روحانی است که دولت باید در اعمل خود ملاحظه کاریهائی داشته باشد، پاره ای اقدامات را انجام ندهد یا مجبور به توجیه دو اصلاح باشد. و بهمین جهت فکر کرد بهتر است اصولاً برای آینده هم مرکز روحانیتی در داخل کشور در این حد نباشد که احتمالاً ایجاد خطر نماید و یا مانع بالقوه ای در برابر حکومت باشد بهمین جهت برای تثبیت مرجع بعد کوشش در بار این بود که خارج از ایران باشد و از تلگراف تسلیت در گذشت آیت الله بروجردی به نجف این معنی پیدا است رژیم حاکم از درگذشت ایت الله کاشانی در شعف بود زیرا تصور می کرد یک مزاحم همیشه فعال و خستگی ناپذیر روحانی را که رقیب حکومت بود و خود را صاحب حق و تصمیم و اعمال حاکمیت می دانست پشت سر گذاشته است به همین مناسبت ملاحظه می شود اقداماتی و تصویب نامه هائی را دولت بلافاصله پس از در گذشت بروجردی و کاشانی در سال 41 ارئه می دهد که قبل از آن جرات آنرا نداشت. رژیم وابسته کار روحانیت را در ایران پایان یافته تلقی می کند و تصویب نامه انجمن های ایالتی و ولایتی یک شناسائی و آزمایشی از زمینه کار است. دولت علم و رژیم علاقمند هستند که با تدوین قوانینی مخصوصاً در غیاب مجلس برای همیشه خود را از گرفتاریهائی که مذهب و مجامع مذهبی و روحانیون و مراجع در شکلهای مختلف برای آنها داشتند خلاص نمایند. در گذشت دو روحانی بزرگ، علما و روحانیون مؤثر و طلاب جوان را هم وادار با ارزیابی مجدد اوضاع ساخت و بدون اینکه جلسه و اجتماع خاصی باین منظور تشکیل شود آنها را بسوی مسائلی برد که در حوزه های علمیه سابقه نداشت جهان بینی اسلامی و معنویت لازمه آن کم کم تجلی کرد. روحانیت متفکر با لرزه ای که با درگذشت آیت الله بروجردی بمناسبت مرجعیت در شهر و روستا ایجاد شد پی برد واقف گردید و دریافت که نیروی عظیم مردمی تشیع نقطه اصلی وحدت را دارد و مهیای هر گونه جهش و ارائه این قدرت الهی و معنوی است این وضعیت خاص نشان داد اگر این نیروی شگرف آگاه باشد، بیدار شود و رهبری گردد هیچ حزب، گروه دسته تاب رقابت با آن را ندارد و اساساً در صورتیکه وحدت اسلامی پیدا شود موازین اسلامی با وجود نزدیک یک میلیارد مسلمان گسترش عظیمی خواهد یافت. کم کم توجه به پایگاههای محکم عقیدتی ساخته شده و از هر جهت مهیا به نام مسجد پیدا شد که فلسفه بنای آن همین بوده و قرنها به معنی واقعی و اصلی مورد استفاده قرار نگرفته است. متوجه شدند که آیت الله کاشانی با اینکه نسبتاً تنها بود تاثیر عمیق در گردش حکومت کشور گذاشت، تحولات بسیار را به وجود آورد و اگر در مرجعیت قرار میداشت قادر به هر نوع تحولی بدون شکست بود و اگر آیت الله بروجردی با آن موقعیت مذهبی و مرجعیت تامه قیام می کرد و توده ها را به صحنه نبرد می برد هیچ دولت و حکومت و رژیمی هرچند متکی به ابرقدرتها توانائی مقاومت را نداشت و این تجربیات برای آینده بس مفید و امید بخش بود و به شرحی که خواهیم دید با دقت از وضع گذشته درس گرفته شد.
2 ) پیدایش امام خمینی در موضع رهبری و مرجعیت
غالباً شروع فعالیت سیاسی امام از سال 41 تلقی می گردد که همزمان با مرجعیت ایشان است که سراسر کشور را در برگرفت و پیوسته این بحث پیش می آید که چرا ناگهان اما در صحنه سیاسی ظاهر گردید؟ و چرا قبل از این تاریخ حرکت مبارزاتی ایشان مشاهده نمی گردد؟ دقت در سوابق فعالیت علمی و تحقیقاتی و مبارزاتی سیاسی ایشان دو مرحله را به خوبی نشان می دهد.
مرحله ای که به سال 1340 پایان می گیرد و مرحله ای که آغاز آن سال 1341 می باشد امام در هر دو این مراحل دیانت را عین سیاست می داند و دارای روحیه انقلابی، مبارزاتی و سلحشوری است. در همان مرحله اول است که امام کتاب کشف اسرار را می نویسد و تعالیم مبارزاتی اسلام را منعکس می سازد امام در این کتاب از انقلاب مسلحانه اسلامی حمایت بلکه مسلمین را به آن دعوت می نماید. و کوشش دارد تا پیام انقلابی اسلام را از زبان قرآن به همه بازگو کند و لذا چنین می نویسد « ... ای بی خردان! اسلامی که می گوید و قاتلوا المشرکین کافه کما یقاتلونکم کافه آیا می گوید بنشینید تا طعمه دیگران شوید ؟ اسلامی که می گوید واقتلوهم حیث ثقفتموهم واخرجوهم من حیث اخرجوکم آیا می گوید دست روی دست بگذارید تا دیگران بر شما چیره شوند ؟ اسلامی که می گوید وقاتلوا فی سبیل الله الذین یقاتلونکم می گوید خود را تسلیم دیگران کنید؟ اسلامی که می گوید الخیر کله فی السیف و تحت ظل السیف و لایقیم الناس الا السیف و السیوف مقالید الجنه و النار و للجنه باب یقال له باب المجاهدین و صدها آیات و احادیث برای استقلال کشور آورده آیا مردم را از کوشش و جنگ باز می دارد ؟ » ملاحظه می شود امام با این استفهامات انکاری در مقابل کلام صریح خداوندی راه ملت مسلمان را مشخص می سازد. امام در کتاب کشف اسرار با تاکید به آیات ذیل طریق اسلامی انتخاب جهت را معین می نماید و این همتن تکلیف دینی است که هر مسلمان دارد.
« بشر المنافقین بان لهم عذابا الیما الذین یتخذون الکافرین اولیاء من دون المومنین ایبتغون عندهم اعزه فان العزه لله جمیعا » یا ایها الذین آمنوا لاتتخذوا الیهود و النصاری اولیاء بعضهم اولیاء بعض و من یتولهم منکم فانه منهم ان الله لا یهدی القوم الظالمین و اعدوالهم مااستطعتم من قوه و من رباط الخیل ترهبون به عدوالله وعدوکم و آخرین من دونهم لا تعلمونهم الله یعلهم و ماتنفقوا من شی فی سبیل الله یوف الیکم و انتم لا تظلمون.
اما در همان دوره ای که امام خمینی ظاهراً فعالیت سیاسی ندارد با تاکید روی آیات فوق و الهام از آنان چنین می گوید « هم میهنان عزیز، خوانندگان گرامی، برادران ایمانی، جوانان ایراندوست، ایرانیان عظمت خواه، مسلمانان عزت طلب، دین داران استقلال خواه، اینک این فرمانهای آسمانی است، این دستورات خدائی است، این پیامهای غیبی است که خدای جهان برای حفظ استقلال کشور اسلامی و بنای سرفرازی به شما ملت قرآن و پیروان خود فرو فرستاده آنها را بخوانید و تکرار کنید و در پیرامون آن دقت نمائید و آنها را به کار بندید تا استقلال و عظمت شما برگردد و پیروزی و سرفرازی را دوباره در آغوش گیرید وگرنه راه نیستی و زندگانی سراسر ذلت و خواری را خواهید پیمود و طعمه جهانخوارن خواهد شد.
این عبارات امام نشان میدهد که ایشان مبارزات ضد استعماری سالهای بعد از شهریور 20 را با دقت دنبال می نموده و با آن همگام و همراه بوده اند همین طرز تفکر و چهره درخشان روحانی و انقلابی ایشان بوده که مرحوم آیت الله کاشانی می گوید « تنها کسی که بعد از من امید است به درد ملت ایران به خورد آقای خمینی است » در سال 1321 یادنامه ای برای شخصی تنظیم می گردد و منتشر می شود در این یادنامه نوشته ای است بامضاء روح الله خمینی که قیام برای الله را شرح می دهد و تنها راه اصلاح جهان را از همان طریق می داند. اعمال هیات حاکمه آن روز را تماماً قیام برای نفس می شناسد و به شدت مورد حمله قرار می دهد و سپس همه قشرهای جامعه را به قیام در راه خدا دعوت می نماید و به مقاصد اسلامی می خواند و ما به لحاظ جنبه تاریخی این سند و استحکام و قاطعیت عبارات آن عین آن را در زیرنویس می آوریم و این در حالی است که قبل از سال 1340 تمام شهرت ایشان در مقام تدریس است و نهدر صحنه سیاست و معلوم می نماید خواص از روحانیون اهل سیاست به خوبی ایشان را درک کرده بودند شاید هدف ایشان این بوده که سالیان درازی را به تدارک انسانهائی پردازد که بتوانند بار عظیم مسئولیت مبارزه را شجاعانه به دوش گیرند بدون اینکه در مرحله اول خود را بشناساند.
امام برای مرحله دوم به دنبال زمان مناسب بود و آن وقتی پیدا شد که پس از درگذشت آیت الله بروجردی رژیم درصدد بود که پایگاه روحانی قم را بدون مانع به انقلاب سفید! پیوند دهد و با تاسیس سینما از نوع موردنظر و ایجاد مراکز فحشاء و مشروب فروشی به جدائی مذهبی قم پایان دهد و یکنواختی را در راه تمدن بزرگ ! برای تمام کشور تامین نماید. روحانیون جوان حوزه با تنظیم طومار علمای قم را از جریان آگاه و به اقدام اساسی دعوت نمودند تنها امام خمینی عکس العمل نشان داد و با احضار رئیس شهربانی تذکر لازم را داد و از روحیه زنده طلاب تجلیل و تقدیر کرد و آنها را به مسئولیت خود واقف ساخت. اما عدم حساسیت رژیم حاکم در خصوص مورد موضوع پایان یافته تلقی گردید.
کتاب بررسی و تحلیلی از نهضت امام خمینی در این خصوص می نویسد « ... لیکن لازم بود که پیش از هر کار در اندیشه ی انگیزه ی محرکی باشد که بتواند نظر عامه ی مردم را به خود جلب کند و بدون در دست داشتن انگیزه ای که بتواند توده ها را به حرکت درآورد و جامعه روحانیت را با ایشان هم صدا سازد نهضت امکان نداشت و طرح شعارهائی از قبیل مبارزه با امپریالیسم، استعمار و رژیم شاهی و مبارزه در راه تامین حقوق توده های زحمتکش رنجبر و پابرهنه و ... در آن شرایط که اصولاً صحبت از سیاست و مسایل سیاسی خلاف شرع شمرده می شد هر چند ممکن بود عده ای از روشنفکرها و آزادیخواهان را با ایشان همراه سازد لیکن در میان عامه ی مردم که به حرکت درآوردن آنان برای نهضت ضروری بود علاوه براینکه موثر و محرک نبود موجب آلودگی ایشان می گردد و با برچسب « آخوند سیاسی ! » برای همیشه کنار گذاشته می شد. مقدس نمادهای بی خبر از اسلام و توده ای عوام که از مکتب راستین اسلام فرسنگها دور نگهداشته شده بودند برای یک پیشوای روحانی و عالم اسلامی نه تنها دخالت در سیاست را جایز نمی دانستند! بلکه محرومیت و تیره بختی و نابسامانی رنجبران و زحمت کشان سخن گفتن را نیز دور از شئون روحانیت می پنداشتند! فقط اغنیاء را به کمک و توجه نسبت به فقرا تشویق نماید! لیکن اگر بخواهد برای گرفتن حقوق فقرا با ثروتمندان و سرمایه داران ستیز و مبارزه نماید دیگر عالم و پیشوای اسلامی نیست و باید به نام « آخوند سیاسی » ! کنار گذاشته شود ! ... » و اوضاع روز نشان می داد که جنب و جوشهائی که گاه گاهی به صورت تظاهرات یا اعتصاب و پخش تراکت علیه رژیم پیش می آمد تاثیری در توده های عظیم مردم ندارد احزاب و گروههای سیاسی هم به علت سوء ظن مردم فعالیت چشمگیری نداشتند و بعضاً متهم به وابستگی هائی با بیگانه بودند که اقداماتشان بیش از انکه مفید باشد مضر بود. امام خمینی در چنین حالتی می بایست از موضع مرجعیت حرکت نماید و اولین شعار نهضت را در قالبهای مذهبی بریزد تا از آن ریشه عمیق فکری مذهبی توده ها بهره مند گردد.
3 ) سقوط دولت امینی در سال 41
امینی که با حمایت امریکا نخست وزیر شده بود توانست تا حدی در غیاب مجلس یرنامه هائی را به مورد اجرا گذرد و موقتاً بحران را از نقطه اوج فرونشاند و وعده های بسیاری به مردم بدهد ... امینی طرح اصلاحات ارضی آمریکا را هم به مورد اجرا درآورد. شاه که در این مرحله از قدرتش کاسته شده بود و آنچنان که می خواست امینی از او اطاعت نداشت درصدد برآمد وی را کنار گذارد و خود مستقیماً مبتکر اقدامات اصلاحی باشد و بنابراین در یکسال و چند ماه که امینی نخست وزیر بود علائم این برخورد وجود داشت از جمله زمانی تیمور بختیار مهیای نخست وزیری شده بود و حادثه اول بهمن سال 40 دانشگاه پیش آمد که منجر به تعطیل دانشگاه شد. بالاخره امینی در مقام جلب کمک بیشتر از آمریکا با آن کشور به توافق نرسید و ناگهان استعفا داد. استعفای امینی به عنوان قهر دولت او تلقی شد.
4 ) شاه در راس قدرت
استعفای امینی این فرصت را به شاه داد که مستقیماً قدرت را به دست بگیرد و ظاهراً شخصی را که سالهای متمادی در دربار بوده و همواره خود را نوکری وفادار به شاه می دانست در مقام نخست وزیری بگذارد او اسدالله علم بود که افتخار داشت که غلام جان نثار و خانه زاد شاه باشد.
با امدن اسدالله علم کوششهای امینی در جهت آزادیهای ظاهری و اجازه فعالیتهای سیاسی محدود از بین رفت و باردیگر اختناق شدید حاکم شد فعالیتهای اطلاعاتی و امنیتی رژیم گسترش یافت و شخصیتهای ملی و افراد مخالف در مضیقه قرار گرفتند و جمعی زندانی شدند. تبلیغات دروغین دستگاه علم فضای مسمومی را به وجود آورد. شاه با کمک علم درصدد بود تا به طور نامحدود سلطه خود را استحکام بخشد و دیکتاتوری در حد اعلای ممکن مستقر نماید اعمالی را ابتکار بنمامد و آن را به فکر منجمد خودش مربوط سازد و نابغه پردازی نماید. یکی از این ابتکارات لایحه انجمن های ایالتی و ولایتی بود که می بایست مظاهر مذهبی از متن آن کنارگذاشته شود تا غریبها و مشتاقان اصلاحات شاه جنبه آزاد منشی و غیر مذهبی بودن قوانین را هم به عینه ملاحظه نمایند.
علم برنامه اصلاح ارضی امینی را ادامه می داد وضمناً درصدد بود هر نوع قدرت دیگری را در مملکت ریشه کن کند و دیکتاتوری به تمام معنی در کشور مستقر سازد.

5 ) اولین برخورد با روحانیت
همانطور که قبلاً دیدیم امینی از راه نزدیکی با قشر روحانیون درصدد پیشبرد کار بود اما اسدالله علم مهره تمام عیار بیگانه بود که شاه را مجری اوامر آنها می دانست و برای اینکه این اوامر به طور مطلوب اجرا گردد و مقاومتی پیدا نشود شاه را تا حد خدائی بالا می برد و نمی خواست به دیگران اعتنائی بشود یا کس دیگری در مقام مخالفت برآید و به نظر خودش فرصت مناسبی برای این امر پیدا کرده بود زیرا آیت الله کاشانی که سابقه طولانی مبارزاتی علیه هیات حاکمه داشت و دولت های وابسته بیگانه را از موضع روحانیت آرام نمی گذاشت در سال 40 در گذشته بود. با فوت آیت الله بروجردی در اوائل همان سال هنوز مرجعیت تقلید هم در شخص واحدی تبلور پیدا نکرده بود به همین مناسبت در 16 مهر 41 قانون انجمن های ایالتی و ولایتی را تصویب کرد. این قانون آزمایشی از جانب دولت علم در مقابله با روحانیون بود و تصور می شد رهبری مذهبی فعلاً دچار تفرقه و پراکندگی است و قدرت اقدامی یکپارچه را ندارد در این قانون قسم به قرآن حذف شده بود و همچنین شرط مسلمان بودن نادیده گرفته شده بود در مخالفت با این لایحه روحانیون در مقام مبارزه برآمدند و امام خمینی در راس این مخالفت قرار گرفتند و سخنان امام با استحکام تمام در آن روز نشان داد دخالت روحانیت در سیاست نه تنها پایان نگرفته بلکه با قدرت وسیعتری این راه ادامه دارد.
روحانیان و پویایی فرهنگی ملت ایران
نویسنده در این پژوهش با نگاهی نو، به ارائه تعاریف، مفاهیم و کلید واژه هایی چون روحانی، مجتهد، حوزه علمیه، فرهنگ و... به ارزیابی نقش روحانیان در پویایی فرهنگی ملت ایران قبل، حین و پس از پیروزی انقلاب اسلامی پرداخته است. محقق در تلاشی مجدانه و رعایت انصاف که از شاخص‏ترین ویژگی‏های یک اثر علمی است به خدمات و تأثیرگذاری نهاد روحانیت در ایران اشاره کرده و با هدف کارآمدی به آسیب‏شناسی آن نیز پرداخته است. این بررسی متکفل مباحثی چون پیوند روحانیت با مردم، همکاری حوزه و دانشگاه، پیوند مذهب و سیاست و الزام روحانیت در مشارکت سیاسی، تعیین ادوار حضور روحانیت در عرصه فرهنگ و اجتماع در ایران قبل و بعد از انقلاب و تقسیم‏بندی گرایش‏های غالب در روحانیت پس از نهضت اسلامی 15 خرداد، می‏باشد. پژوهشگر با رویکردی تازه به تبیین نقش‏آفرینی روحانیت در چهار دوره پس از انقلاب اسلامی: دوره تأسیس و ایجاد نظام (1360-1357)، دوره استقرار نظام (68-1360)، دوره ثبات نظام (76-1368) و دوره چهارم (از دوم خرداد 76 تا کنون) پرداخته و خدمات و آسیب‏های هر دوره را تبیین و ارزیابی کرده است.
نویسنده بر این باور است که بخش عمده آثار مکتوب در عرصه فرهنگ دینی متعلق به روحانیت است. استقلال واقعی ایران در طول تاریخ مدیون روحانیت و حضور آن در صحنه بوده است. هرگاه تمامیت ارضی، استقلال و منافع ملی کشور به خطر افتاده است روحانیت در دفاع و پاسداری از آن نقش اول را ایفا کرده است. و در عین حال همواره بر لزوم بازنگری و آسیب‏شناسی در سازمان روحانیت به دست خود روحانیون تأکید کرده است، چرا که راز ماندگاری و حفظ جایگاه روحانیت در این نکته کلیدی نهفته است.
الف) تعاریف
روحانی: در لغت منسوب به روح است و روح و روان مربوط می ‏شود. پارسا و اهل صفا، فقیه، دانشمند و پیشوای مذهبی؛ و منظور از روحانی علما و فقها و پیشوایان دینی است. آن دسته از علمای روحانی که مردم در تکالیف شرعی از آنان پیروی می‏کنند را «مراجع تقلید» می‏نامند. و «مجتهد» نیز در لغت کسی است که در به کار انداختن قوای ذهنیش، کمال جد وجهه را دارد و اصطلاحا به عالمی اطلاق می‏شود که احکام فقهی را از منابع اصلی استنباط و استخراج می‏کند.
«حوزه‏های علمیه» مراکز تحصیل و تدریس طلاب و دانش پژوهان علوم دینی است و بالأخره «مساجد» مرکز اقامه نماز، تعلیم و تربیت، بیان مواعظ اخلاقی و نیز سنگری است که در اختیار روحانیت قرار دارد تا ارتباط فراگیر و گسترده‏ای با مردم داشته باشند؛ چرا که ایفای نقش مردم در صحنه‏های مختلف جامعه لازم است.
«فرهنگ» مجموعه‏ای از نمادها و معانی، که طی حیات طولانی یک جامعه و در بطن تحول تاریخی شکل گرفته است را فرهنگ می‏گویند. این پدیده از حضور حیات فردی و جغرافیایی، تا عوامل جهانی و بین‏المللی تأثیر می‏پذیرد و سرانجام به عادات و تمایلات جامعه تبدیل می‏گردد. از نظر جامعه شناسان، فرهنگ بیانگر نگرش ما به دنیا و تفکرمان درباره تمام ابعاد زندگی، اعم از مادی یا معنوی! ارزش‏ها، هنجارها، دانشها، هنرها، عاطفه‏ها، سلیقه‏ها، خلقیات، آداب و رسوم و قوانین را در برمی‏گیرند و همین ویژگیهاست که سبب تمایز جوامع از یکدیگر می‏گردد.(5) برخی از پدیده فرهنگ، کارکرد هویت‏بخشی، آفرینش خودآگاهی جمعی و فردی، احساس همبستگی و انسجام اجتماعی را انتظار دارند.
ب) پیوند روحانیت با مردم:
روحانیت در تاریخ ایران همواره نقش حاملان فرهنگ را داشته و از نظر جایگاه نیز، در مقام برجسته‏ای قرار داشته ‏اند. در تاریخ ایران پس از اسلام و گرایش ایرانیان به مذهب تشیع، گویی میان روحانیت شیعه و مردم، پیوندی ناگسستنی وجود داشته است؛ به گونه‏ای که نظریه رایج در جامعه ما، درباره روحانیت چنین است که، «روحانیت، به عنوان سازمان رهبری کننده مردم و گروهی از افراد هستند که پیشرفت یا انحطاط جامعه را با روحانیت در ارتباط می‏دانند.

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله    32صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید

 


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله سیر حوادث اولیه نهضت در گذشته آیه الله بروجردی و کاشانی در سال 40

280 عدد «طرح بسم الله الرحمن الرحیم» خوشنویسی شده قابل استفاده در ورد و فتوشاپ

اختصاصی از سورنا فایل 280 عدد «طرح بسم الله الرحمن الرحیم» خوشنویسی شده قابل استفاده در ورد و فتوشاپ دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

280 عدد «طرح بسم الله الرحمن الرحیم» خوشنویسی شده قابل استفاده در ورد و فتوشاپ


280  عدد «طرح بسم الله الرحمن الرحیم» خوشنویسی شده قابل استفاده در ورد و فتوشاپ

280  عدد «طرح بسم الله الرحمن الرحیم» خوشنویسی شده قابل استفاده در ورد ، فتوشاپ و سایر نرم افزارهای گرافیکی

شما می توانید از این طرح ها صفحه ابتدایی مقالات ، کاتولوگ ها و پروژه های دانشجویی و همچنین پایان نامه ها استفاده کنید.

استفاده از این طرح ها بسیار ساده بوده و فقط کافیست آن را داخل نرم افزار مورد نظر copy و past کنید.

فرمت فایل ها jpg می باشد.


دانلود با لینک مستقیم


280 عدد «طرح بسم الله الرحمن الرحیم» خوشنویسی شده قابل استفاده در ورد و فتوشاپ

مشروعیت حکومت اسلامی از دیدگاه آیت الله خمینی(ره)

اختصاصی از سورنا فایل مشروعیت حکومت اسلامی از دیدگاه آیت الله خمینی(ره) دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

مشروعیت حکومت اسلامی از دیدگاه آیت الله خمینی(ره)


مشروعیت حکومت اسلامی از دیدگاه آیت الله خمینی(ره)

فرمت فایل : word(قابل ویرایش)تعداد صفحات56

 

فهرست مطالب
عنوان صفحه
پیشگفتار 1
فصل اول (کلیات) 5
طرح مسئله 6
اهداف تحقیق 9
اهمیت تحقیق 9
سؤال اصلی 9
سؤالات فرعی 9
فرضیات تحقیق 9
متغیرها و مفاهیم عملیاتی 10
روش تحقیق 10
مشکلات و موانع تحقیق 10
سازماندهی تحقیق 10
فصل دوم- تاریخچه تکوین اندیشة سیاسی شیعه از بدو پیدایش تا به قدرت رسیدن آقای خمینی 11
الف- تشیع در حال شکل گیری قبل از غیبت 12
ب- تشیع وآمیختگی آن با نحله‌های فکری مختلف و پدیداری چارچوبهای آن 22
ج- دوران اتمام آمیختگی و شکل گیری تشیع رسمی 27
فصل سوم- مشروعیت حکومت اسلامی از دیدگاه آقای خمینی 34
اندیشة سیاسی آقای خمینی در خصوص اصل ضرورت تشکیل حکومت اسلامی 35
مفهوم حکومت اسلامی از دیدگاه آقای خمینی 36
ضرورت عقلی ایجاد حکومت اسلامی از دیدگاه آقای خمینی 37
هدف از ایجاد حکومت اسلامی 37
ویژگیهای حکومت اسلامی 37
شرایط زمامدار حکومت اسلامی در عصر غیبت 38
منابع حقوق اسلامی و ضرورت (ولایت فقیه) در زمامداری حکومت اسلامی 38
دلایل نقلی در اثبات ولی فقیه از دیدگاه آقای خمینی 38
تشکیل حکومت اسلامی توسط فقها در عصر غیبت از دیدگاه آقای خمینی¬¬ 40
حدود و اختیارات زمامدار حکومت اسلامی (ولی فقیه) از دیدگاه آقای خمینی 41
قلمرو حکومت دینی از دیدگاه سایر فقها و مقایسة آن با دیدگاه آقای خمینی 43
مهمترین فرازهای نظریة سیاسی ولایت فقیه 45
نظریة انتقادی 46
نتیجه گیری 48
منابع و مأخذ 50

انسان همواره به آزادی می اندیشد- آزادی اندیشه- و خود را مهیای شکوفا شدن می‌کند. نور مظهر این روشن شدن بود که در ذهن هستی بخش عبور می کند و نتیجة آن پدیداری بود در هستی یا وجود که از وجد و گشایش در «قوه» حاصل می آمد. آنچه پذیراست دریافت می کند! چرا که فیض بی دریغ و بی هیچ کم و کاست در هستی می وزد یا می تابد و روشن می کند. یکی شدن انسان با ذات هستی که او را به کنه وجود می رساند و با یک انگاری و نفی بیرونی و عبور از مرز جدایی به یکتایی و احساس مستقیم نایل می کند. شیوه ای بود برای جستجو در هستی! و مهر به آنچه هست و جدا نیست از یابنده و داننده! این شیوة دانستن سرآغاز زیستن بر پایه زندگی بود که در آن فرهنگ و روشنگری پدیدار بود؛ در جهت شکوفاندن انسان و شگفتا که این نور و روشنایی در تمام تاریخ همراه ملت ایران بوده است. اگرچه در کالبدهای مختلف دمیده شد!
دین چیزی نبود جز همین نشان دادن راه روشنایی. انسانهایی والا دامن همت به کمر زده و بال خرد گسترانیده و به قله های خرد چشم می دوختند تا مردمان خود را به روشنایی آگاه سازند و از وحشت تاریکی بکاهند که چشم انداز حرکت در مسیر قافلة بشریت تاریک می نماید. پیامبران انسانهایی پاک و دوستدار قوم خود و بشریت بودند. بی هیچ ادعایی دانستة خود به پاک کلماتی در اختیار مردمان قرار می دادند و حرکت را آسان می‌گرفتند. اما رسم دیرین روزگار اینست که همه کسان چنان نیک اندیش نباشند و ای بسا که حلقه های پاک پیشروان گفته ها و کردار پیامبر را قالب بندی کنند و مردمان را به نگه داری آن ناموس مطلق فرا خوانند. خط کشها و مقیاسها پدید آرند. اعمال و افکار بدان سنجند! خردها در کوزه پدید آرند! و جهل بر دامان اندیشة مردمان اندازند. این فرزند نامیمون دین قالب بندی شده است! «شریعت» همان بلای دیرین مردمان که راه بالا رفتن می بندد و تسبیح و چرتکه مقیاس عمل می گردد، خود کوزه می شکند و «می» می‌ریزد و تعزیر می کند و حد روا می دارد. پیامبران که به محیط خویش آگاه می شوند در می‌یابند که این محیط خفقان دارد. مرگ دارد، انسان ندارد! مرگ و نیستی است چرا که اندیشه نیست و آنجا که اندیشه نیست هیچ انسانی نیست که حیوانی است نامش آدم بهر زیست. پیامبر شاید آنگاه بگوید:
«آدمی در عالم خاکی نمی آید بدست عالمی دیگر بیاید ساخت و ز نو آدمی»
آنگاه راه خرد می گشایند تا آدمیان به دنبال انسان گام نهند شکوفا شوند، ولی افسوس که بعد از آن روشن اندیشان خردمندان می بایست «سر پیاله بپوشند که خرقه پوش می‌آید»
ایران در سالهای پیش از اسلام به قله های بزرگ شکوه رسیده بود و همچنان امید می‌رفت که چنان باشد. اما در دوران انتهایی ساسانیان مشکل بزرگی پدیدار شد که بی‌مهری دوران را با خود به همراه آورد. پدیدار شدن دین رسمی همچون توفانی بود که آرامش و توانمندی و شکوه را جاروب می کرد در این برهة بی آئین، در شبه جزیرة عربستان مفاهیم بزرگی به گوش می رسید که جانهای خرد طلب را به سوی خود فرا می خواند. اما افسوس که آن حقیقت خردمندی هم در شمشیر عرب به تهاجمی بدل شده بود که دامان قومهای نجیبی را فرا می گرفت و به زعم خود خردی مطلق به همة انسانها ارزانی می داشت جمله قوم عرب به بهانة خداپرست کردن ایرانیان که در واقع بازگشتی بود به غزوات قبل از پیامبر و آئین تاراج و راهزنی، حادثه ای بود عظیم که ملتی بزرگ را به مدت 1400 سال و اندی به خود مشغول داشت و کنون نیز می رود.


دانلود با لینک مستقیم


مشروعیت حکومت اسلامی از دیدگاه آیت الله خمینی(ره)