سورنا فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

سورنا فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

دانلود مقاله پروژه تشریح روستای خان آباد

اختصاصی از سورنا فایل دانلود مقاله پروژه تشریح روستای خان آباد دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

موقعیت جغرافیائی خان آباد

 

خان آباد روستائی کوهستانی است که به طور مایل از شمال غرب به سمت جنوب شرق کشیده شده و دربخش جنوبی استان مرکزی قرار گرفته. خان آباد در۳۵ کیلومتری غرب شهرستان خمین و۴۳ کیلومتری جنوب شرقی شهرستان شازند واقع شده است .
Khanabad is a highland village. Which is lineared north to easternsouth and located in Markazi prorince .
Khanabad is for 35 kms from Khomain in west and 42 kms fram Shazand in eastern south .

 


قدمت تاریخی منطقه :
با توجه به تحقیقات باستان شناسی که در زمینه سکونت انجام گرفته قدمت سکونت در این منطقه به حدود ۳۰۰۰ سال پیش برمی گردد که در آن زمان قبیله ایی از زرتشتی ها در منطقه ایی که همکنون به نام قلعه گبری معروف است سکونت داشته اند که همکنون نیز آثار این قلعه قدیمی که در بالای کوه قرار گرفته و آثار خانه هایی که در دامنه همان کوه قرار داشته اند و زیر خاک مدفون شده اند با قدمت ۲۷۰۰ تا ۳۰۰۰سال موجود می باشد . ولی متاسفانه به علت کم توجهی سازمانهای مرتبط به آثار باستانی این منطقه چندین سال است که مورد چپاول قرار گرفته و بسیاری از آثار آن به غارت رفته است.
روستای خان آباد نیز از دیر باز به علت وجود آب و زمین های مناسب جهت کشاورزی و امرار معاش و همچنین وضعیت خوب شکار وعبور کاروان های متعدد از این منطقه ؛ به صورت های مختلف وجود داشته .در گذشته نیز به علت اینکه اهالی از هجوم دزدان و حیوانات وحشی در امان باشند خانه ها را به صورت متمرکز و یا صورت قلعه می ساختند و گروهی که شامل چند خانوار بودند داخل قلعه زندگی می کردند که آثار انها کم وبیش موجود است .
با گذشت زمان و افزایش جمعیت وتامین امنیت در روستا ها کم کم از حالت تمرکز درآمده و خانه ها به صورت پراکنده ساخته شده اند .
آثار تاریخی به جای مانده :
قلعه گبری : وجود سه قلعه گبری در منطقه که قلعه گبری شماره یک در انتهای ضلع شرقی کوه الوند قرار دارد و با توجه به سازه های داخلی آن نسبت به دو قلعه دیگر بزرگ تر و کاملتر بوده و در محوطه آن انواع و اقسام سفالهای شکسته یافت می شود .قلعه گبری دوم در ضلع جنوب شرقی کوه نسار قرار دارد که نسبتا کوچکتر است و قلعه گبری سوم که روی کوه مشرف به روستای لکان( قلاقروسی ) واقع شده است . این سه قلعه از جمله آثار به جای مانده از هزاره های قبل از میلاد می باشند که متاسفانه به علت کم توجهی سازمان های مرتبط دستخوش چپاول شده و بسیاری از آثار آنها به غارت رفته اند .
با توجه به اینکه در گذر زمان بسیاری از آثار آنها از بین رفته ولی هنوز می توان محدوده قلعه ها و دیوارهای به جای مانده از آنها و سازه های داخلی آنها را مشاهده کرد .
دیواره به جای مانده از قلعه گبری(ضلع شرقی الوند متعلق به هزاره های قبل از میلاد ):

چه اسراری در دل داری ای سنگ بگو... گویی با انسان حرف می زنند...

سفالهای یافت شده از محوطه قلعه (قدمت بیش از ۲۰۰۰ سال) :




سکه یافت شده از محوطه(قدمت بیش از ۲۰۰۰ سال ) :

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 


دیواره های به جای مانده از قلعه گبری (ضلع جنوب شرقی کوه نسار ):

این سنگها چه در دل دارند... کاش لب به سخن می گشودند ....

خمره یا دوگوله یافت شده از محوطه قلعه:

 

 

 

چشمه ایی در پایین دست قلعه وجود دارد که با توجه به ارتفاعی که قرار گرفته سرتاسر سال آب در آن جریان دارد و اطراف چشمه سازه هایی سنگی وجود داشته که آثار آن به چشم می خورد :




سنگ نگاره ها :
وجود ۶ قطعه سنگ نگاره حاکی از قدمت کهن منطقه دارد که متاسفانه این سنگها به طرُق مختلف به غارت رفته یا شکسته شده اند اما خوشبختانه دو قطعه از آنها به جایی مانده است .

سنگ نگاره ایی با نقش دو بز و شکلی هندسی شبیه دایره (به علت فرسایش و هوازدگی تقریبا همرنگ سنگ شده):

 

سنگ نگاره ها یی با قدمت بیش از ۶۰۰۰ سال :


غار ها و آثار به غارت رفته آنها :
سه غار در کوه های منطقه وجود دارد که هر کدام به نحوی آثار آنها توسط برخی افراد بیگانه به غارت رفته اند . دو عدد از این غارها در کوه الوند و در ارتفاع حدودا ۲۰۰۰ متری و یکی در کوه گًرٍه در ارتفاع ۵۰۰ متری قرار دارد .
با توجه به آثار به جای مانده در غارهای الوند احتمالا در زمان های کذشته سکونت در این غارها وجود داشته است که در سالهای اخیر به علت حفاریهای غیر مجاز قسمتهای مختلف این دو غار تخریب شده است .

 


ورودی های غارها :

 

 

 

آثار حفاری های غیر مجاز :
این حفاریها بعضا در زمان خان صورت گرفته که بنا بر نقل قول اهالی تعداد زیادی اشیاء قدیمی (شمشیر و خنجرهای دوره اسلامی -ظروف سفالی و...) یافت شده است




غار کوه گٌرٍه :
بنا بر تحقیقاتی که در زمینه این غار انجام شده و اظهارات چندین گروه غار نورد این غار به دریاچه ایی که در زیر این کوه قرار دارد منتهی می شود و همچنین بنا بر حکایاتی که سینه به سینه رسیده گویا در گذشته در قسمت دامنه های کوه ورودی یا کانالی وجود داشته که راه دسترسی مردم منطقه به آب بوده و این ورودی با گذشت زمان تخریب شده که همکنون می توان آثار آن را در دامنه کوه مشاهد کرد.
این غار در ارتفاع ۵۰۰ متری کوهی در ضلع جنوب شرقی روستای خان آباد معروف به کوه گَرٍه قرار دارد و ورودی آن به طول ۲۰ متر به حالت افقی بوده و بعد از آن به طول ۴۰ متر با شیب ۶۰ درجه ادامه پیدا کرده و در نهایت به صورت حفره ایی کاملا عمود در آمده و تا سطح آب ادامه می یابد که محوطه ایی بسیار وسیع در زیر کوه خالی است . ارتفاع قسمت عمودی آن حدودا ۲۰۰ متر می باشد و جهت ورود به آن نیاز به تجهیزات کامل می باشد .
آب موجود زیر این کوه جریان داشته و در سالهایی که وضعیت بارندگی زیاد است از دامنه های کوه چشمه هایی به صورت موقت جریان می گیرد همچنین سوراخی در نوک کوه وجود دارد که به سطح آب راه دارد و صدای جریان آب از آن به گوش می رسد و اطراف آن خزه های زیادی وجود دارد و در فصل سرما از آن بخار بیرون می زند ..

 

تصاویر غار :

 

یادگاری گذشتگان بر دیواره های غار :



حفره ایی به نام سوراخ بند باز :
در بلندترین نقطه کو گره حفره ایی وجود دارد که مردم منطقه آن را به نام سوراخ بند باز می شناسند و بنا بر بر روایات سینه به سینه این حفره محل کمین و پناه گاه شخصی به نام بند باز بوده البته قسمت هایی از آن تخریب شده است .محل دفن این شخص نیز در دامنه های همین کوه قرار داشته که در گذشته مورد حفاری قرار گرفته است .


 


غار عمودی کوه نسار :

 


 



سنگ گِنه :
در گذشته مردم روستا جهت تعیین زمان نقل و انتقال آب قنات از یک کشاورز به کشاورز دیگر جهت آبیاری زمینها و باغ ها از این سنگ به عنوان ساعت استفاده می کردند این سنگ در ضلع جنوب شرقی کوه گره و در دره ایی به نام دره گِنه قرار دارد تعیین زمان به این صورت بوده که در هنگام غروب زمانی که سایه کوه به این سنگ می رسیده زمان نقل و انتقال آب فرا می رسیده .
این سنگ همچنان ثابت و استوار با هزاران راز و رمزی که در سینه خود دارد پابرجاست .

 

 

 

 

 


 


کمین گاه شکارچیان (کُلِه):

در ارتفاع ۳۰۰۰ متری کوه الوند آثار پناه گاهی وجود دارد که در گذشته پناه گاه و کمین گاه شکارچیان بوده و آثار آن به جای مانده است .

 



 


آثار پناه گاهی در گوه نسار :

 

 

 

 

 

 

 



دخمه ایی دست ساز که در دل سنگ کنده شده و در ارتفاع حدودا ۱۵۰۰ متری کوه نسار مشرف برقلعه گبری قرار گرفته ( معروف به جا گنج ) :



قلعه خلیل خان :

قلعه ناصر خان :


قلعه کریم خان :


 

 

 

زاغه ایی که در گذشته جهت نگهداری احشام از آن استفاده می شده اما متاسفانه....



تنها آثار به جایی مانده از آسیاب آبی روستا :

 

 

 



تنها درخت به جایی مانده از درختان صنوبر کهنسال چاله آسیاب :

 

آمار نفوس و مسکن :

در حال حاضر در روستای خان آباد ۱۴۲ خانوار زندگی می کنند و بیش از ۸۰۰ نفر جمعیت روستا را تشکیل می دهد.

امکانات روستا :



روستای خان آباد در زمان قبل از انقلاب بین روستا های حومه از امکانات مناسبی برخوردار بوده و جزء روستاهای پیشرفته منطفه بوده ولی متاسفانه بعد از انقلاب اختلافاتی که در بین در برخی از اهالی وجود داشت اوج گرفت که همین اختلافات علاوه بر اینکه مانع از پیشرفت روستا شد موجب پسرفت آن نیز شده .
اما مجددا طی سال های اخیر با توجه به اینکه سطح سواد جوانان روستا بالا رفته و خود اهالی نیز خسارات ناشی از اختلافات قومی را دیده اند , اختلافات را کنار گذاشته و روستا در حال پیشرفت می باشد .

 

امکاناتی که در حال حاضر در روستا موجود می باشد عبارتند از :

درمانگاه :
که شامل پزشک عمومی , پزشک مامایی , داروخانه , یک دستگاه امبولانس , اتاق تزریقات و چهار تخت جهت بستری موقت بیماران می باشد.

 


خانه بهداشت :
که در این محل یک خانم بهیار جهت مشاوره های بهداشتی مشغول به کار است .

کتابخانه :
کتابخانه روستا مدت 8 سال است که افتتاح شده و مشغول فعالیت می باشد .



دامپزشکی :
در این محل کلیه امور مربوط به دام توسط یک مهندس امور دام انجام می گیرد .

خطوط تلفن ثابت :
سیستم تلفن در روستا طی سالهای اخیر راه اندازی شده که تمام اهالی روستا دارای یک خط تلفن می باشند .

آب لوله کشی :
آب لوله کشی در روستا از گذشته وجود داشته که مدتی بلااستفاده بود ولی مجددا طی سالهای اخیر راه اندازی شده و در حال استفاده است .

مدارس ابتدائی و راهنمایی :
در روستا دو مدرسه وجود دارد که یکی ابتدائی و دیگری راهنمایی است .

مهد کودک :
مهد کودک روستا طی سالهای اخیر توسط تعدادی از دختران روستا راه اندازی شده و مشغول فعالیت می باشد .

نانوائی :
یک واحد نانوائی در روستا مشغول فعالیت می باشد .

واحد نفت رسانی :
که کار تهیه و توزیع نفت به اهالی را انجام می دهد .

همچنین تعدادی مغازه , قصابی و یک شرکت تعاونی در روستا فعالیت می کنند که کار تهیه و توزیع خار وبار را بر عهده دارند .


کمبود ها ی روستا:




از مشکلاتی در حال حاضر در روستا وجود دارد می توان به موارد زیر اشاره نمود :
1 : عدم برنامه ریزی جهاد کشاورزی در خصوص ابخیزداری یکی از مشکلات روستا است که با توجه به کمبود آب در تابستان مقدار زیادی از آب چشمه دروغ زن آب در زمستان و بهار به هدر می رود که می توان با برنامه ریزی درست و کارشناسی این آب را مهار و از آن استفاده کرد .
2 : دومین مشکل اجرای کند یا عدم اجرای طرح هادی است که به علت مشکلات موجود در مسیر جاده ورودی به روستا این طرح بلاتکلیف رها شده که امیدواریم با همکاری اهالی و مساعدت دولت این طرح نیز اجرا شود .
البته مشکلات دیگری نیز وجود دارد که بعدا در مورد انها بحث می کنیم و از راه کارها و نظرات شما عزیزان نیز استفاده می کنیم .

کمبود های روستا :
1 : با توجه به تولید انبوه انواع حبوبات نیاز به یک کارگاه بسته بندی حبوبات در روستا الزامی است.
2: ایجاد کارگاه نجاری جهت ساخت جعبه برای بسته بندی سیب و گلابی
3: احداث سرد خانه جهت انبار سیب و گلابی تولیدی

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله   68 صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله پروژه تشریح روستای خان آباد

دانلود مقاله حضرت ابراهیم

اختصاصی از سورنا فایل دانلود مقاله حضرت ابراهیم دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

ادوار نبوت:دوره ی سوم نبوت
لقب:خلیل ا...
معنای اسم:ابراهیم یا ابرام بزبان عبری به معنی پدر عالی است.
پدر:تارخ
مادر:ورقه
تاریخ ولادت:۳۳۲۳ سال بعد از هبوت آدم.
مدت عمر:۱۷۵ سال
بعثت:آن حضرت دربابل مبعوث شد.
محل دفن:در شهر خلیل الرحمان واقع در کشور فلسطین.
نسب:ابراهیم بن تارخ بن ناحور بن سروج بن رعوبن فالج بن عابربن شالخ بن ارفخشد بن سام بن نوح(ع).
تعداد فرزندان:بروایتی آن حضرت ۱۳ فرزند داشت.
مختصری از زندگینامه حضرت‌ ابراهیم‌(ع‌)
آن‌ حضرت‌ در زمان‌ نمرود که‌ در عجم‌ به‌ کیکاوس‌ معروف‌ بود،زندگى‌ مى‌ کرد.نمرود مردى‌ باقوت‌ وحشمت‌ بود.سپاه‌ بسیار داشت‌ ودر سرزمین‌ بابل‌ آن‌زمان‌ وکوفه‌ زمان‌ ما حکومت‌ مى‌ کرد.چهارصد صندلى‌ طلا داشت‌ که‌ برروى‌ هریک‌جادوگرى‌ نشسته‌ وجادو مى‌ نمود.او یکشب‌ در خواب‌ دید که‌ ستاره‌اى‌ در افق‌پدیدار شد ونورش‌ بر نورخورشید غلبه‌ نمود.نمرود وحشت‌ زده‌ از خواب‌ بیدار شدو جادوگران‌ را احضار نموده‌ وتعبیر خواب‌ خود را از آنان‌ جویا شد.گفتند طفلى‌ دراین‌ سال‌ متولد مى‌ شود که‌ سلطنت‌ تو بدست‌ او نابود مى‌ شود.وهنوز آن‌ طفل‌ ازصلب‌ پدر به‌ رحم‌ مادر منتقل‌ نشده‌ است‌.نمرود دستور داد که‌ بین‌ زنان‌ ومردان‌جدایى‌ اندازند و کودکى‌ که‌ در آن‌ سال‌ متولد میشود،اگر پسر است‌،بکشند.واگردختر است‌،باقى‌ بگذارند.تارخ‌ که‌ یکى‌ از مقربّان‌ نمرود بود شبى‌ پنهانى‌ نزدهمسرش‌ رفت‌ ونطفه‌ ابراهیم‌ بسته‌ شد.هنگام‌ تولد کودک‌،مادر ابراهیم‌ (ع‌) به‌ داخل‌غارى‌ رفت‌ وابراهیم‌ (ع‌) در آنجا متولد شد.مادر،کودکش‌ را درغار گذاشت‌ وبه‌ شهرمراجعت‌ نمود.او همه‌ روزه‌ به‌ غار مى‌ رفت‌ وبه‌ فرزندش‌ شیر مى‌ داد وبرمى‌ گشت‌.رشد یک‌ روز آن‌ حضرت‌ مطابق‌ یکماه‌ کودکان‌ دیگر بود.پانزده‌ سال‌ گذشت‌ودراین‌ مدت‌ ابراهیم‌ (ع‌) جوانى‌ قوى‌ شده‌ بود.روزى‌ با مادرش‌ به‌ طرف‌ شهرحرکت‌ کردند .در راه‌ به‌ گله‌ شترى‌ رسیدند.ابراهیم‌ (ع‌)از مادر پرسید:خالق‌ اینهاکیست‌؟گفت‌ آنکه‌ آنهارا خلق‌ کرد و رزق‌ مى‌ دهد وبزرگ‌ مى‌ نماید.ابراهیم‌ (ع‌) درشهر با گروههاى‌ بت‌ پرست‌ وارد بحث‌ مى‌ شد وآنها را محکوم‌ مى‌ نمود.واقرار به‌خداى‌ نادیده‌ کرد.به‌ مصداق‌ آیه‌ شریفه‌ «فلما جن‌ّ علیه‌ اللیل‌ راى‌ کوکباً...» چون‌ مذاهب‌ آنهاراباطل‌ دید وباطل‌ نمود،فرمود: انّى‌ وجهّت‌وجهى‌ ...» بعد ابراهیم‌ (ع‌) را به‌ دربار نمرود بردند.نمرود مرد زشترویى‌ بود ولى‌ دراطرافش‌ غلامان‌ وکنیزان‌ زیبا بودند.ابراهیم‌ (ع‌) از عمویش‌ آذر پرسید:اینها چه‌کسى‌ هستند؟آذر گفت‌ اینها غلامان‌ وکنیزان‌ وبندگان‌ نمرودند! ابراهیم‌ (ع‌) تبسمى‌ کردوگفت‌ چگونه‌ است‌ که‌ بندگان‌ و کنیزان‌ و غلامان‌ از خدایشان‌ زیباترند؟آذر گفت‌از این‌ حرفها نزن‌ که‌ تورا مى‌ کشند.آمده‌ است‌ که‌ آذر بت‌ مى‌ ساخت‌ وبه‌ ابراهیم‌ (ع‌)مى‌ داد تا بفروشدوابراهیم‌ (ع‌) هم‌ طناب‌ به‌ پاى‌ بتها مى‌ بست‌ ومى‌ گفت‌:بیاییدخدایى‌ را بخرید که‌ نمى‌ خورد و نمى‌ بیند و نمى‌ آشامد و نه‌ نفعى‌ مى‌ رساند ونه‌ضررى‌ !با این‌ تعریف‌ ابراهیم‌ (ع‌) کسى‌ بتها را نمى‌ خرید.وبتها را به‌ نزد آذر برمى‌ گرداند.
بت‌ شکن‌ دربتخانه‌
نمرودیان‌ سالى‌ دوبار در فروردین‌ جشن‌ مى‌ گرفتند.در یکى‌ از جشنها موقع‌خروج‌ از شهر،آذر به‌ ابراهیم‌ (ع‌)پیشنهاد نمود که‌ او هم‌ به‌ جشن‌ برودتا شاید جشن‌آنهارا تماشاکرده‌ وزبان‌ از بدگویى‌ بتها بردارد.ولى‌ روز بعد موقع‌ رفتن‌،ابراهیم‌(ع‌)گفت‌ من‌ مریض‌ هستم‌!لذا همه‌ با زینت‌ تمام‌ از شهر بیرون‌ رفتند بجز ابراهیم‌ (ع‌)که‌ تبرى‌ برداشت‌ و به‌ بتخانه‌ رفت‌ وهمه‌ بتهارا شکست‌.سپس‌ تبر را بر دوش‌ بت‌بزرگ‌انداخت‌. «فجعلهم‌ جُذاذاً الاّ کبیراً لهم‌» همه‌ بتهارا خورد کرد مگر بُت‌بزرگ‌ را.وقتى‌ نمرود ونمرودیان‌ باز گشتند وبه‌ بتخانه‌ آمدند تا خود را تبرک‌کنند،همه‌ بتهارا شکسته‌ دیدند غیر از بُت‌ بزرگ‌.به‌ روایتى‌ شیطان‌ به‌ آنها اطلاع‌ دادکه‌ ابراهیم‌ (ع‌)خدایان‌ شمارا شکسته‌ است‌.صداى‌ ناله‌ وفریاد مردم‌ بلند شد.نزدنمرود رفتند که‌اى‌ نمرود!خدایان‌ مارا شکسته‌اند.نمرود دستور داد تا به‌ هرکه‌ شک‌دارید نزد من‌ بیاورید.همه‌ گفتند کار ابراهیم‌ (ع‌) است‌.حضرت‌ را احضار کردندوبه‌او گفتند: «أ انت‌ فعلت‌َ هذا بآلهتنا یاابراهیم‌قال‌ بل‌ فعلهم‌ کبیرهم‌ هذافاسئلوهم‌ اِن‌ کانوا ینطقون‌»» آیا تو این‌ عمل‌ را نسبت‌ به‌ خدایان‌ مابجاآوردى‌ ؟گفت‌ بت‌ بزرگ‌ این‌ کار را کرده‌ است‌ از او بپرسید اگر حرف‌ مى‌ زند!نمرودیان‌ گفتند اى‌ ابراهیم‌ (ع‌) این‌ بتها سخن‌ نمى‌ گویند.سپس‌ همگى‌ خجل‌وشرمنده‌ و سر به‌ زیر انداختند.بعد ابراهیم‌ (ع‌)فرمود چیزى‌ را عبادت‌ مى‌ کنید که‌نه‌ نفعى‌ مى‌ رساند ونه‌ ضررو نه‌ حرف‌ مى‌ زند.چون‌ نمرودیان‌ از جواب‌ عاجزشدند،همگى‌ گفتند اگر کمک‌ کار خدایان‌ خود هستید،ابراهیم‌ (ع‌) رابسوزانید.نمرود دستور داد دیواره‌اى‌ در دامنه‌ کوه‌ درست‌ کردند وبمدت‌ یکماه‌هیزم‌ آورده‌ ودر آن‌ قرار دادند تا پرشد.بعد گفتند چگونه‌ ابراهیم‌ (ع‌) رادر آتش‌بیاندازیم‌؟شیطان‌ بصورت‌ آدمى‌ ظاهر شد وگفت‌ منجنیق‌ بسازید!تا آن‌ زمان‌منجنیق‌ نساخته‌ بودند وشیطان‌ هنگامیکه‌ به‌ آسمانها راه‌ داشت‌ از جهنم‌ دیدار کرده‌ودیده‌ بود جهنمیان‌ را با منجنیق‌ درون‌ آتش‌ مى‌ اندازند،یاد گرفته‌ بود.لذا به‌ آنها یادداد که‌ چگونه‌ این‌ وسیله‌ را بسازند.چهارصد نفر آمدند وهردونفر یک‌ طناب‌ راگرفتند و ابراهیم‌ (ع‌) را بالا بردند.در این‌ هنگام‌ در میان‌ فرشتگان‌ غلغله‌اى‌ افتاد وبه‌پیشگاه‌ الهى‌ عرضه‌ کردند که‌ خدایا از شرق‌ تا غرب‌ یکنفر،تورا عبادت‌ مى‌ کندواوراهم‌ که‌ مى‌ خواهند بسوزانند.دستور بده‌ تا اورا یارى‌ کنیم‌.خطاب‌ آمد:بروید اگراز شما یارى‌ خواست‌ اورا کمک‌ کنید.ابتدا ملک‌ باد نزد ابراهیم‌ (ع‌) آمد وگفت‌:من‌موکل‌ باد هستم‌.اگر امر بفرمائید به‌ باد امر کنم‌ تا آتش‌ را به‌ خانه‌ نمرود ببرد ونمرودیان‌ را بسوزاند.ابراهیم‌ (ع‌)فرمود پناه‌ من‌ خداست‌ وبتو نیازى‌ ندارم‌.ملک‌ ابرآمد وگفت‌ اى‌ ابراهیم‌!اجازه‌ بده‌ تا به‌ ابر امر کنم‌ آتش‌ را خاموش‌ کند.ابراهیم‌(ع‌)گفت‌ امر خود را به‌ خداى‌ نادیده‌ واگذاردم‌.ملک‌ کوه‌ آمد وگفت‌ اى‌ ابراهیم‌!اجازه‌ بده‌ کوه‌ بابل‌ را بر سرشان‌ خراب‌ نمایم‌ وهمه‌ را هلاک‌ کنم‌.ابراهیم‌ (ع‌)گفت‌ بتو نیز محتاج‌ نیستم‌.بعد جبرئیل‌ آمد وگفت‌ اى‌ ابراهیم‌!هیچ‌ احتیاجى‌ ندارى‌ ؟گفت‌ دارم‌ اما نه‌ بتو.گفت‌ به‌ که‌ دارى‌ ؟گفت‌ او از همه‌ بهتر به‌ حال‌ من‌ آگاه‌است‌.بعد از آن‌ از طرف‌ خدا ندا آمد: «یانار کونى‌ برداً وسلاماً على‌ ابراهیم‌»
ابراهیم‌ از پیامبرانى‌ است‌ که‌ خداوند او را بیش‌ از دیگران‌ با عظمت‌ یاد نموده‌است‌ واو را با القابى‌ چون‌ :حنیف‌،مسلم‌، حلیم‌، اوّاه‌، منیب‌،صدیق‌یاد کرده‌ و بااوصافى‌ چون‌:شاکرو سپاسگزار نعمتهاى‌ خداوند،قانت‌ و مطیع‌ خالق‌ توانا،داراى‌ قلب‌ سلیم‌،عامل‌ و فرمانبردار کامل‌ خدا،بنده‌ مؤمن‌ و نیکوکار،شایسته‌ و صالح‌درگاه‌ خدا و...وى‌ را ستوده‌ است‌.و به‌ منصبهایى‌ چون‌:امامت‌ وپیشوائى‌ مردم‌،برگزیده‌ در دوجهان‌ و خلیل‌ اللهى‌ مفتخر داشته‌ است‌.
از جمله‌ الطاف‌ الهى‌ بر ابراهیم‌ آنست‌ که‌:
او را از پیامبران‌ اولوا العزم‌ قرار داد.
پیامبرى‌ را در ذریه‌ او قرار داد.
علم‌ وحکمت‌ وشریعت‌ بوى‌ داده‌ است‌.
اورا امّت‌ واحده‌ خواند.
و خانه‌ کعبه‌ بدست‌ او تجدید بنا شد.
مقام‌ امامت‌ به‌ او تفویض‌ شد
مدت‌ عمر ابراهیم‌ دویست‌ سال‌ بوده‌ و در شهر خلیل‌ الرحمن‌ فلسطین‌ اشغالى‌ مدفون‌ است‌.
ابراهیم در قرآن
به‌ قسمتى‌ از گفتگوى‌ ابراهیم‌ با نمرودیان‌ توجه‌ نمائید:
«ابراهیم‌ به‌ پدرش‌ گفت‌:چراچیزى‌ که‌ نمى‌ شنود و نمى‌ بیند و تورا از چیزى‌ بى‌ نیاز نمى‌ کند را عبادت‌ مى‌ کنى‌ ؟اى‌ پدر!من‌ به‌ دانشى‌ مطلع‌ شده‌ام‌ که‌ تو به‌ آن‌دست‌ نیافته‌اى‌ .پس‌ از من‌ پیروى‌ کن‌ تا تورا به‌ راه‌ راست‌ هدایت‌ کنم‌.اى‌ پدر!شیطان‌ را نپرست‌ که‌ شیطان‌ معصیت‌ خدا را نمود.اى‌ پدر!من‌ مى‌ ترسم‌ تو دچارعذاب‌ الهى‌ شوى‌ وجزو یاران‌ شیطان‌ گردى‌ !پدرش‌ جواب‌ داد:آیا از خدایان‌ من‌رویگردان‌ شده‌اى‌ ؟اگر دست‌ از این‌ حرفها برندارى‌ تورا سنگسار مى‌ کنم‌!وتورا ازخود مى‌ رانم‌!ابراهیم‌ گفت‌ با تو خداحافظى‌ نموده‌ واز خدا برایت‌ طلب‌ آمرزش‌مى‌ نمایم‌ که‌ خدا به‌ من‌ مهربان‌ است‌. واز شما و معبودانتان‌ دورى‌ مى‌ کنم‌ و خداى‌ واحد را مى‌ خوانم‌ تا شاید با این‌ دعا از درگاه‌ خدا دور نشوم‌»
«ابراهیم‌ به‌ پدرش‌ وقوم‌ پدرش‌ گفت‌:این‌ تندیسها چیست‌ که‌ به‌ آنها روى‌ آورده‌ وآنها را عبادت‌ مى‌ کنید؟گفتند:پدران‌ ما اینها را عبادت‌ مى‌ کردند.ابراهیم‌گفت‌:شما وپدرانتان‌ در گمراهى‌ آشکار بودید.گفتند:آیا براى‌ ما حق‌ آورده‌اى‌ یا ازبازیگرانى‌ ؟ابراهیم‌ گفت‌ خداى‌ شما پروردگار آسمانها وزمین‌ است‌ که‌ آنها را آفریده‌ومن‌ بر این‌ مطلب‌ شهادت‌ مى‌ دهم‌.بخداقسم‌:وقتى‌ نبودید براى‌ بتهاى‌ شما چاره‌اى‌ خواهم‌ اندیشید!پس‌ به‌ بتخانه‌ رفته‌ وبتهاى‌ آنان‌ را بجز بت‌ بزرگ‌ را تا شاید سراغ‌ اوبروند شکست‌.»
«ابراهیم‌ به‌ آنها گفت‌:آیا غیر از خدا،چیزى‌ را مى‌ پرستید که‌ نه‌ به‌ شما سودى‌ دارد ونه‌ ضرر؟اُف‌ بر شما وبتهایتان‌ چرا تعقل‌ نمى‌ کنید؟آنها گفتند که‌ :او رابسوزانید وخدایانتان‌ را یارى‌ کنید اگر کمک‌ کننده‌ به‌ خدایانتان‌ هستید!»
«ابراهیم‌ به‌ پدرش‌ و قومش‌ گفت‌:چه‌ مى‌ پرستید؟گفتند:بتانى‌ را مى‌ پرستیم‌ وپیوسته‌ سر بر آستانشان‌ داریم‌.ابراهیم‌ گفت‌:آیا وقتى‌ آنها را صدا مى‌ زنید صداى‌ شما را مى‌ شنودند؟آیا سود وزیانى‌ براى‌ شما دارند؟آنها گفتند:بلکه‌ پدرانمان‌ را این‌چنین‌ یافته‌ایم‌.ابراهیم‌ گفت‌ آیا نمى‌ دانید که‌ بتهاى‌ شما وپدرانتان‌ با من‌ دشمن‌منند.ولى‌ پروردگار عالمیان‌ کسى‌ است‌ که‌ مرا آفرید و هدایت‌ کرد.او کسى‌ است‌ که‌غذا وآشامیدنى‌ به‌ من‌ مى‌ دهد.و چون‌ مریض‌ شوم‌ مرا شفا مى‌ دهد و امیدوارم‌ که‌روز قیامت‌ خطاهاى‌ مرا ببخشد.»
«ابراهیم‌ به‌ پدرش‌ گفت‌:چرا چیزى‌ که‌ نمى‌ شنود و نمى‌ بیند و تورا از چیزى‌ بى‌ نیاز نمى‌ کند را عبادت‌ مى‌ کنى‌ ؟اى‌ پدر!من‌ به‌ دانشى‌ مطلع‌ شده‌ام‌ که‌ تو به‌ آن‌دست‌ نیافته‌اى‌ .پس‌ از من‌ پیروى‌ کن‌ تا تورا به‌ راه‌ راست‌ هدایت‌ کنم‌.اى‌ پدر!شیطان‌ را نپرست‌ که‌ شیطان‌ معصیت‌ خدا را نمود.اى‌ پدر!من‌ مى‌ ترسم‌ تو دچارعذاب‌ الهى‌ شوى‌ وجزو یاران‌ شیطان‌ گردى‌ !پدرش‌ جواب‌ داد:آیا از خدایان‌ من‌رویگردان‌ شده‌اى‌ ؟اگر دست‌ از این‌ حرفها برندارى‌ تورا سنگسار مى‌ کنم‌!وتورا ازخود مى‌ رانم‌!ابراهیم‌ گفت‌ با تو خداحافظى‌ نموده‌ واز خدا برایت‌ طلب‌ آمرزش‌مى‌ نمایم‌ که‌ خدا به‌ من‌ مهربان‌ است‌. واز شما و معبودانتان‌ دورى‌ مى‌ کنم‌ و خداى‌ واحد را مى‌ خوانم‌ تا شاید با این‌ دعا از درگاه‌ خدا دور نشوم‌»
پیروزى‌ ابراهیم‌(ع‌)بر نمرودیان
آن‌ حضرت‌ در زمان‌ نمرود که‌ در عجم‌ به‌ کیکاوس‌ معروف‌ بود،زندگى‌ مى‌ کرد.نمرود مردى‌ باقوت‌ وحشمت‌ بود.سپاه‌ بسیار داشت‌ ودر سرزمین‌ بابل‌ آن‌زمان‌ وکوفه‌ زمان‌ ما حکومت‌ مى‌ کرد.چهارصد صندلى‌ طلا داشت‌ که‌ برروى‌ هریک‌جادوگرى‌ نشسته‌ وجادو مى‌ نمود.او یکشب‌ در خواب‌ دید که‌ ستاره‌اى‌ در افق‌پدیدار شد ونورش‌ بر نورخورشید غلبه‌ نمود.نمرود وحشت‌ زده‌ از خواب‌ بیدار شدو جادوگران‌ را احضار نموده‌ وتعبیر خواب‌ خود را از آنان‌ جویا شد.گفتند طفلى‌ دراین‌ سال‌ متولد مى‌ شود که‌ سلطنت‌ تو بدست‌ او نابود مى‌ شود.وهنوز آن‌ طفل‌ ازصلب‌ پدر به‌ رحم‌ مادر منتقل‌ نشده‌ است‌.نمرود دستور داد که‌ بین‌ زنان‌ ومردان‌جدایى‌ اندازند و کودکى‌ که‌ در آن‌ سال‌ متولد میشود،اگر پسر است‌،بکشند.واگردختر است‌،باقى‌ بگذارند.تارخ‌ که‌ یکى‌ از مقربّان‌ نمرود بود شبى‌ پنهانى‌ نزدهمسرش‌ رفت‌ ونطفه‌ ابراهیم‌ بسته‌ شد.هنگام‌ تولد کودک‌،مادر ابراهیم‌ (ع‌) به‌ داخل‌غارى‌ رفت‌ وابراهیم‌ (ع‌) در آنجا متولد شد.مادر،کودکش‌ را درغار گذاشت‌ وبه‌ شهرمراجعت‌ نمود.او همه‌ روزه‌ به‌ غار مى‌ رفت‌ وبه‌ فرزندش‌ شیر مى‌ داد وبرمى‌ گشت‌.رشد یک‌ روز آن‌ حضرت‌ مطابق‌ یکماه‌ کودکان‌ دیگر بود.پانزده‌ سال‌ گذشت‌ودراین‌ مدت‌ ابراهیم‌ (ع‌) جوانى‌ قوى‌ شده‌ بود.روزى‌ با مادرش‌ به‌ طرف‌ شهرحرکت‌ کردند .در راه‌ به‌ گله‌ شترى‌ رسیدند.ابراهیم‌ (ع‌)از مادر پرسید:خالق‌ اینهاکیست‌؟گفت‌ آنکه‌ آنهارا خلق‌ کرد و رزق‌ مى‌ دهد وبزرگ‌ مى‌ نماید.ابراهیم‌ (ع‌) درشهر با گروههاى‌ بت‌ پرست‌ وارد بحث‌ مى‌ شد وآنها را محکوم‌ مى‌ نمود.واقرار به‌خداى‌ نادیده‌ کرد.به‌ مصداق‌ آیه‌ شریفه‌ «فلما جن‌ّ علیه‌ اللیل‌ راى‌ کوکباً...» چون‌ مذاهب‌ آنهاراباطل‌ دید وباطل‌ نمود،فرمود: انّى‌ وجهّت‌وجهى‌ ...» بعد ابراهیم‌ (ع‌) را به‌ دربار نمرود بردند.نمرود مرد زشترویى‌ بود ولى‌ دراطرافش‌ غلامان‌ وکنیزان‌ زیبا بودند.ابراهیم‌ (ع‌) از عمویش‌ آذر پرسید:اینها چه‌کسى‌ هستند؟آذر گفت‌ اینها غلامان‌ وکنیزان‌ وبندگان‌ نمرودند! ابراهیم‌ (ع‌) تبسمى‌ کردوگفت‌ چگونه‌ است‌ که‌ بندگان‌ و کنیزان‌ و غلامان‌ از خدایشان‌ زیباترند؟آذر گفت‌از این‌ حرفها نزن‌ که‌ تورا مى‌ کشند.آمده‌ است‌ که‌ آذر بت‌ مى‌ ساخت‌ وبه‌ ابراهیم‌ (ع‌)مى‌ داد تا بفروشدوابراهیم‌ (ع‌) هم‌ طناب‌ به‌ پاى‌ بتها مى‌ بست‌ ومى‌ گفت‌:بیاییدخدایى‌ را بخرید که‌ نمى‌ خورد و نمى‌ بیند و نمى‌ آشامد و نه‌ نفعى‌ مى‌ رساند ونه‌ضررى‌ !با این‌ تعریف‌ ابراهیم‌ (ع‌) کسى‌ بتها را نمى‌ خرید.وبتها را به‌ نزد آذر برمى‌ گرداند.

 

بت‌ شکن‌ دربتخانه‌
نمرودیان‌ سالى‌ دوبار در فروردین‌ جشن‌ مى‌ گرفتند.در یکى‌ از جشنها موقع‌خروج‌ از شهر،آذر به‌ ابراهیم‌ (ع‌)پیشنهاد نمود که‌ او هم‌ به‌ جشن‌ برودتا شاید جشن‌آنهارا تماشاکرده‌ وزبان‌ از بدگویى‌ بتها بردارد.ولى‌ روز بعد موقع‌ رفتن‌،ابراهیم‌(ع‌)گفت‌ من‌ مریض‌ هستم‌!لذا همه‌ با زینت‌ تمام‌ از شهر بیرون‌ رفتند بجز ابراهیم‌ (ع‌)که‌ تبرى‌ برداشت‌ و به‌ بتخانه‌ رفت‌ وهمه‌ بتهارا شکست‌.سپس‌ تبر را بر دوش‌ بت‌بزرگ‌انداخت‌. «فجعلهم‌ جُذاذاً الاّ کبیراً لهم‌» همه‌ بتهارا خورد کرد مگر بُت‌بزرگ‌ را.وقتى‌ نمرود ونمرودیان‌ باز گشتند وبه‌ بتخانه‌ آمدند تا خود را تبرک‌کنند،همه‌ بتهارا شکسته‌ دیدند غیر از بُت‌ بزرگ‌.به‌ روایتى‌ شیطان‌ به‌ آنها اطلاع‌ دادکه‌ ابراهیم‌ (ع‌)خدایان‌ شمارا شکسته‌ است‌.صداى‌ ناله‌ وفریاد مردم‌ بلند شد.نزدنمرود رفتند که‌اى‌ نمرود!خدایان‌ مارا شکسته‌اند.نمرود دستور داد تا هرکه‌ راشک‌دارید نزد من‌ بیاورید.همه‌ گفتند کار ابراهیم‌ (ع‌) است‌.حضرت‌ را احضار کردندوبه‌او گفتند: «أ انت‌ فعلت‌َ هذا بآلهتنا یاابراهیم‌قال‌ بل‌ فعلهم‌ کبیرهم‌ هذافاسئلوهم‌ اِن‌ کانوا ینطقون‌»» آیا تو این‌ عمل‌ را نسبت‌ به‌ خدایان‌ مابجاآوردى‌ ؟گفت‌ بت‌ بزرگ‌ این‌ کار را کرده‌ است‌ از او بپرسید اگر حرف‌ مى‌ زند!نمرودیان‌ گفتند اى‌ ابراهیم‌ (ع‌) این‌ بتها سخن‌ نمى‌ گویند.سپس‌ همگى‌ خجل‌وشرمنده‌ و سر به‌ زیر انداختند.بعد ابراهیم‌ (ع‌)فرمود چیزى‌ را عبادت‌ مى‌ کنید که‌نه‌ نفعى‌ مى‌ رساند ونه‌ ضررو نه‌ حرف‌ مى‌ زند.چون‌ نمرودیان‌ از جواب‌ عاجزشدند،همگى‌ گفتند اگر کمک‌ کار خدایان‌ خود هستید،ابراهیم‌ (ع‌) رابسوزانید.نمرود دستور داد دیواره‌اى‌ در دامنه‌ کوه‌ درست‌ کردند وبمدت‌ یکماه‌هیزم‌ آورده‌ ودر آن‌ قرار دادند تا پرشد.بعد گفتند چگونه‌ ابراهیم‌ (ع‌) رادر آتش‌بیاندازیم‌؟شیطان‌ بصورت‌ آدمى‌ ظاهر شد وگفت‌ منجنیق‌ بسازید!تا آن‌ زمان‌منجنیق‌ نساخته‌ بودند وشیطان‌ هنگامیکه‌ به‌ آسمانها راه‌ داشت‌ از جهنم‌ دیدار کرده‌ودیده‌ بود جهنمیان‌ را با منجنیق‌ درون‌ آتش‌ مى‌ اندازند،یاد گرفته‌ بود.لذا به‌ آنها یادداد که‌ چگونه‌ این‌ وسیله‌ را بسازند.چهارصد نفر آمدند وهردونفر یک‌ طنبا را گرفتندو ابراهیم‌ (ع‌) را بالا بردند.در این‌ هنگام‌ در میان‌ فرشتگان‌ غلغله‌اى‌ افتاد وبه‌ پیشگاه‌الهى‌ عرضه‌ کردند که‌ خدایا از شرق‌ تا غرب‌ یکنفر،تورا عبادت‌ مى‌ کند واوراهم‌ که‌مى‌ خواهند بسوزانند.دستور بده‌ تا اورا یارى‌ کنیم‌.خطاب‌ آمد:بروید اگر از شمایارى‌ خواست‌ اورا کمک‌ کنید.ابتدا ملک‌ باد نزد ابراهیم‌ (ع‌) آمد وگفت‌:من‌ موکل‌باد هستم‌.اگر امر بفرمائید به‌ باد امر کنم‌ تا آتش‌ را به‌ خانه‌ نمرود ببرد و نمرودیان‌ رابسوزاند.ابراهیم‌ (ع‌)فرمود پناه‌ من‌ خداست‌ وبتو نیازى‌ ندارم‌.ملک‌ ابر آمد وگفت‌اى‌ ابراهیم‌!اجازه‌ بده‌ تا به‌ ابر امر کنم‌ آتش‌ را خاموش‌ کند.ابراهیم‌ (ع‌)گفت‌ امر خودرا به‌ خداى‌ نادیده‌ واگذاردم‌.ملک‌ کوه‌ آمد وگفت‌ اى‌ ابراهیم‌!اجازه‌ بده‌ کوه‌ بابل‌ رابر سرشان‌ خراب‌ نمایم‌ وهمه‌ را هلاک‌ کنم‌.ابراهیم‌ (ع‌) گفت‌ بتو نیز محتاج‌نیستم‌.بعد جبرئیل‌ آمد وگفت‌ اى‌ ابراهیم‌!هیچ‌ احتیاجى‌ ندارى‌ ؟گفت‌ دارم‌ اما نه‌بتو.گفت‌ به‌ که‌ دارى‌ ؟گفت‌ او از همه‌ بهتر به‌ حال‌ من‌ آگاه‌ است‌.بعد از آن‌ از طرف‌خدا ندا آمد: «یانار کونى‌ برداً وسلاماً على‌ ابراهیم‌» ابن‌ عباس‌ گفت‌ اگر خدانمى‌ فرمود سلاماً آتش‌ چنان‌ سرد مى‌ شد که‌ ابراهیم‌ (ع‌)از سرما هلاک‌مى‌ گردید.پس‌ به‌ فرشتگان‌ امر نمود تا بازوى‌ ابراهیم‌ (ع‌) را گرفتند وآهسته‌ در میان‌آتش‌ قرار دادند ودرمیان‌ آتش‌،چشمه‌هاى‌ آب‌ آفرید.آمده‌ است‌ که‌ نمرودیان‌ هرچه‌مى‌ کردند ابراهیم‌ (ع‌) را داخل‌ آتش‌ بیاندازند ابراهیم‌ (ع‌) نمى‌ افتاد.شیطان‌ بصورت‌آدمى‌ به‌ آنها گفت‌ دو زن‌ عریان‌ نزدیک‌ منجنیق‌ بردند.یک‌ مرتبه‌ ابراهیم‌ (ع‌) داخل‌آتش‌ افتاد.علت‌ را از شیطان‌ پرسیدند گفت‌ دو ملکى‌ که‌ ابراهیم‌ (ع‌) را گرفته‌ بودندبا دیدن‌ دوزن‌ عریان‌،از ترس‌ خداوند بر خود پیچیدند واز ابراهیم‌ (ع‌)غافل‌شدند.ابراهیم‌ (ع‌)چهل‌ روز در آن‌ حال‌ بود سپس‌ از آتش‌ خارج‌ شده‌ وبطرف‌ شام‌حرکت‌ کرد.در راه‌ به‌ شهر فزان‌ رسید.دید که‌ مردم‌ شهر همه‌ زینت‌ مى‌ کنند.علت‌ راپرسید.گفتند که‌ شاه‌ ما دخترى‌ دارد که‌ در زیبائى‌ بى‌ نظیر است‌.اما هرچه‌ از طرف‌پادشاهان‌ براى‌ او خواستگار آمده‌ است‌،قبول‌ نمى‌ کند.وگفته‌ کسى‌ را که‌ خودبخواهم‌ بشوهرى‌ انتخاب‌ مى‌ نمایم‌.هشت‌ روز است‌ که‌ مردان‌ اینجا خود را زینت‌کرده‌اند ودختر هم‌ آنهارا تماشا مى‌ کند شاید یکى‌ را بپسندد!ولى‌ تاکنون‌ کسى‌ راانتخاب‌ نکرده‌ است‌.ابراهیم‌ (ع‌)با لباس‌ پشمینه‌ در کنار میدانى‌ نشست‌.
ناگاه‌ دخترترنج‌ بدست‌ ولباس‌ کذایى‌ پوشیده‌،با تعدادى‌ کنیز بطرف‌ آنجا آمدند.
ازدواج‌ ابراهیم‌(ع‌)
چون‌ نور محمدى‌ (ص‌)رادر پیشانى‌ ابراهیم‌ (ع‌) مشاهده‌ کرد،ترنج‌ را بطرف‌ ابراهیم‌(ع‌) رها کرد ورفت‌.پس‌ غلامان‌ آمدند و ابراهیم‌ (ع‌) را نزد شاه‌ بردند.شاه‌ تا ابراهیم‌(ع‌) را دید ،گفت‌ دخترم‌!شوهر خوبى‌ انتخاب‌ کردى‌ .پس‌ دختر که‌ ساره‌ نام‌ داشت‌به‌ عقد ابراهیم‌ (ع‌) درآمد.بعد از چندى‌ ابراهیم‌ (ع‌) به‌ همراه‌ ساره‌ حرکت‌ کردندوبه‌ شهر خمس‌ رسیدند.طبق‌ دستور شاه‌ آنجا یک‌ پنج‌ اموال‌ مسافرین‌ رابزورمى‌ گرفتند. ابراهیم‌ (ع‌) ساره‌ را در صندوقى‌ قرار داده‌ بود تا از نامحرمان‌ حفظ‌شود.مأمورین‌ شاه‌ ابراهیم‌ (ع‌) وصندوق‌ را نزد شاه‌ بردند.شاه‌ از ابراهیم‌ (ع‌) پرسیداین‌ زن‌ کیست‌؟ابراهیم‌ (ع‌) گفت‌ خواهرم‌ است‌.شاه‌ خواست‌ به‌ ساره‌ جسارتى‌ کندکه‌ ناگاه‌ زمین‌ اورادر برگرفت‌.از ابراهیم‌ (ع‌) خواهش‌ کرد که‌ اورا آزاد کند.ابراهیم‌ (ع‌)هم‌ دعا کرد وزمین‌ اورا رها نمود.شاه‌ کنیزى‌ داشت‌ که‌ آن‌ را به‌ ساره‌ بخشید.وگفت‌:هااجرک‌. یعنى‌ این‌ پاداش‌ ت‌.دیگر نام‌ کنیز هاجر شد.سپس‌ ابراهیم‌ (ع‌) با همراهان‌به‌ بیت‌ المقدس‌ رفتند.ببینید بزرگان‌ چگونه‌ امتحانهاى‌ الهى‌ را پشت‌ سر گذاشتند.ازخوف‌ لنبلونّکم‌ بشى‌ ء من‌ الخوف‌ که‌ آتش‌ ترس‌ دارد.ترس‌ از سوختن‌.ولى‌ لقاءاللهبى‌ اجر نمى‌ شود.وقتى‌ ابراهیم‌ (ع‌) با ساره‌ وهاجر به‌ بیت‌ المقدس‌ رسیدند،
هلاکت‌ نمرودیان
از طرف‌ خدا ندا رسید که‌اى‌ ابراهیم‌!به‌ بابل‌ برو و نمرود را به‌ خداپرستى‌ دعوت‌نما.حضرت‌ به‌ بابل‌ که‌ کوفه‌ امروزى‌ است‌،نزد نمرود رفت‌ واورا به‌ خداپرستى‌ دعوت‌ نمود.نمرود گفت‌ اى‌ ابراهیم‌!مرا بخداى‌ تو احتیاجى‌ نیست‌.من‌ مى‌ خواهم‌پادشاهى‌ را از خداى‌ تو بگیرم‌ واورا هلاک‌ نمایم‌!!این‌ بود که‌ دستور داد تا اطاقکى‌ به‌ تعلیم‌ شیطان‌ ساختند وخود درون‌ آن‌ قرار گرفت‌ وچهار کرکس‌ اورا بلند کردندوبالابردند.چون‌ بالا رفت‌ تیرى‌ بطرف‌ آسمان‌ انداخت‌.جبرئیل‌ آن‌ تیر را به‌ خون‌ماهى‌ آغشته‌ کرد.ماهى‌ نالید خدایا تیغ‌ دشمن‌ را به‌ خون‌ من‌ آغشته‌ کردى‌ .ندا رسیدکه‌ تیغ‌ را تا قیامت‌ بر شما حرام‌ کردم‌.بعد نمرود تیر خونآلود را که‌ دید ،گفت‌ کارخداى‌ ابراهیم‌ را ساختم‌.ابراهیم‌ (ع‌) گفت‌ از این‌ حرف‌ برگرد که‌ مردن‌ براى‌ خدانیست‌.نمرود گفت‌ اگر خداى‌ تو زنده‌ است‌،من‌ لشکر جمع‌ آورى‌ مى‌ کنم‌ به‌ خدایت‌بگو که‌ لشکر جمع‌ کندتا با یکدیگر جنگ‌ کنیم‌!پس‌ نمرود از اطراف‌ عالم‌ لشکربزرگى‌ که‌ سیصد فرسخ‌ لشکرگاه‌ آنها بود جمع‌ کرد.ابراهیم‌ (ع‌) دعا کرد که‌ خدایا این‌ملعون‌ را هلاک‌ کن‌.خداوند به‌ عدد لشکر نمرود پشه‌ فرستاد که‌ بر سر هر یک‌پشه‌اى‌ نشست‌ و در اندک‌ زمانى‌ اورا هلاک‌ نمود.رئیس‌ پشه‌ها، پشه‌اى‌ بود که‌ یک‌چشم‌ ویک‌ پا و یک‌ دست‌ و نیمه‌ بدنى‌ داشت‌.آمد وروى‌ زانوى‌ نمرود نشست‌.نمرود به‌ زنش‌ گفت‌ این‌ پشه‌ها لشکر مرا هلاک‌ کردند .دست‌ برد تا پشه‌ را بکشد که‌پشه‌ بلند شد ولب‌ بالا و لب‌ پایین‌ نمرود را نیش‌ زده‌آورد دماغ‌ نمرود شد وبه‌ داخل‌مغز نمرود نفوذ کرده‌ ومشغول‌ نیش‌ زدن‌ شد!صداى‌ فریاد نمرود بلند شد و ازشدت‌ درد خواب‌ وخوراک‌ از او سلب‌گردیدغلامانش‌ مرتب‌ بر سرش‌ مى‌ زدند تاپشه‌ از حرکت‌ بایستد.همانجور او را اذیت‌ نمود تا به‌ درک‌ واصل‌ شد.بقیه‌ لشکر اوبه‌ ابراهیم‌ (ع‌) ایمان‌ آوردند.
امتحانات حضرت ابراهیم
خلیل گفت: خداوندا، ابراهیم را نه تدبیر مانده است و نه اختیار، اینک آمدم به قدم افتقار، برحالت انکسار، تا چه فرمایی خود را بیفکندم و کار خود به تو سپردم، و به همگی به تو بازگشتم.
ازحضرت عزت فرمان آمد که یا ابراهیم، هرکه ما را خواهد جمله باید که ما را بود، تا شطبه‌ای از مرادات بشری و معارضات نفسی با تو مانده است از رنج کوشش به آسایش کشش نرسی (المکاتب عبد ما بقی علیه درهم)
ما را خواهی مراد ما باید خواست
یکباره ز پیش خویش بر باید خواست
خلیل گفت: خداوندا، ابراهیم را نه تدبیر مانده است و نه اختیار، اینک آمدم به قدم افتقار، برحالت انکسار، تا چه فرمایی خود را بیفکندم و کار خود به تو سپردم، و به همگی به تو بازگشتم.
فرمان در آمد که: یا ابراهیم، ادعایی بس شگرف است و هردعوی را معنی باید و هر حقی را حقیقتی باید. اکنون امتحان را پای دار.
او را امتحان کردند، به غیر خویش و جزء خویش و کل خویش.
الف) امتحان به غیر او آن بود که مال داشت فراوان، گفته‌اند هفتصد هزار سرگوسپند داشت به هفت هزار گله با هر گله سگی که قلاده‌های زرین در گردن داشت. او را فرمودند: که دل از همه بردار و در راه خدا خرج کن. خلیل همه را در باخت و هیچ چیز خود را نگذاشت. در آثار بیارند که فرشتگان گفتند: بارخدایا، تا این ندا در عالم ملکوت داده‌ای که «واتخذ الله ابراهیم خلیلا»۱ جانهای ما در غرقاب است و زهره‌های ما آب گشت از این تخصیص، خلیل از کجا مستحق این کرامت گشت؟ ندا آمد که جبرئیل پرهای طاووسی خویش فروگشای و از ذروهٔ سدره به قمّه آن کوه رو، خلیل را آزمونی کن. جبرئیل فرود آمد به صورت یکی از بنی‌آدم، به تقدیر و تیسیر الهی، آنجا در پس کوه بایستاد و آواز برآورد که "یا قدوس".
خلیل از لذت آن سماع بیهوش گشت، از پای درآمد و گفت: یا عبدالله، یک بار دیگر این نام بازگوی و این گلهٔ گوسپند ترا!
جبرئیل یک بار دیگر آواز برآورد که "یا قدوس".
خلیل در خاک تمرغ می‌کرد چون مرغی نیم بسمل، و می‌گفت: یک بار دیگر بازگوی و گلهٔ دیگر ترا. همچنین و امی خواست و هربار گله‌ای گوسپند با آن سگ و قلاده زرین بدو می‌داد، تا آن همه بداد و در باخت. چون همه درباخته بود آن عقده‌ها محکمتر گشت، عشق و افلاس به هم پیوست.

 

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله   18 صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله حضرت ابراهیم

دانلود مقاله مشاوره شغلی در بازار کار

اختصاصی از سورنا فایل دانلود مقاله مشاوره شغلی در بازار کار دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

پیشگفتار :

 

عصر حاضر ، عصر اطلاعات نامگذاری شده است و این اطلاعات نیز همچون عوامل نیروی انسانی ، مواد اولیه ، انرژی و ماشین آلات به عنوان یکی از عوامل تولید مطرح می گردد. اطلاعات به عنوان یک منبع استراتژیک ، برنامه ریزان را در بررسی گزینه ها را انتخاب گزینه های برتر یاری و مساعدت می نماید .
با توجه به گسترش فنآوری اطلاعات و ارتباطات در کشور و نیز ارائه طرحهای جامع از جمله نظام جامع اطلاع رسانی بازار کار ، طراحی و پیاده‌سازی پروژه هایی همچون نظام جامع راهنمایی و مشاوره شغلی ، جهت تحقق طرح مذکور ضروری به نظر می رسد.
برنامه ریزیهای مدون و جامع به منظوراستفاده از فنآوریهای اطلاعات و ارتباطات (ICT) در جهت ارائه و نشر اطلاعات و اخبار بازار کار به کارفرمایان و کارآفرینان و سرمایه گذارن داخلی و خارجی ، در راستای ترغیب و تشویق آنان به سرمایه گذاری در بازار کار ایران ، از وظایف پیش بینی شده در چارت سازمانی ادارة بررسی، هدایت و مشاوره شغلی کارفرمایان ( اداره کل هدایت نیروی کار ) می‌باشد ، لذا بر همین اساس و باتوجه به اهداف عملیاتی طرح اطلاع رسانی بازار کار و مکانیزاسیون نمودن مراکز خدمات اشتغال و کاریابیهای غیردولتی سراسر کشور ، مبنی بر ارائه سرویس و خدمات سریعتر و بهتر به کارفرمایان متقاضی نیروی کار و جویندگان کار ،‌نسبت به ارائه طرحی یکپارچه ، جامع و مکانیزه برای راهنمایی و مشاوره شغلی در کشور مبادرت ورزیده ایم .
امید است با پیاده سازی طرح مذکور بتوانیم در راستای هدایت شغلی نیروی کار و دستیابی به اثرات ثمر بخش آن در بازار کار کشورنایل گردیم.

 


 

مقدمه :
در عصر کنونی که تمدنی نوین در حال شکل گیری و تکوین است، موجی عظیم، بخش وسیعی از جهان حاضر را فرا گرفته است و دنیای بدیعی از کار، اشتغال، تفریح و .... خلق نموده است.
الوین تافلر در کتاب موج سوم به دو موج عظیم تحولات اشاره می نماید که هر کدام به میزان وسیعی بر فرهنگها و تمدنهای پیشین تاثیرگذار بوده اند. موج اول (انقلاب کشاورزی) هزاران سال طول کشید تا ماموریت خود را به پایان برساند و موج دوم یعنی پیدایش تمدن صنعتی 300 سال بطول انجامید.
امروز موج سوم به سرعت بستر تاریخ را طی نموده و در طول چند دهه موجودیت خود را به کمال رسانده است که تحت عنوان تمدن اطلاعات و ارتباطات و عصر اطلاعات نامگذاری شده است، عصری که طبقات جامعه را بر اساس دسترسی به اطلاعات و استفاده بهینه از آن تقسیم بندی می نماید. تحولات اخیر و تاثیرات شگرفی که این تحولات بر تمام عرصه های زندگی، منجمله کار و اشتغال می گذارد، طراحی و شکل دهی نظام های جامع را برای دسترسی به اطلاعات مطلوب ضروری می سازد.(موج سوم - الوین تافلر – 1377)
در همین راستا و با توجه به اهمیت و ضرورت بحث راهنمایی و مشاوره شغلی در بازار کار که خود نمونه ای از مرحلة گذار از جامعة سنتی به صنعتی است، موجب گردیده است که هدایت و راهنمایی در مسیر انتخاب شغلی از جایگاه ویژه ای برخوردار گردد.
در این طرح پیشنهادی کوشیده ایم با شفاف سازی اهمیت و ضرورت بحث راهنمایی و مشاوره در بازار کار به الگوی واحد و جامعی در این خصوص دست یابیم تا بتوانیم از این الگو در دو بخش عمدة بازار کار یعنی عرضه و تقاضای نیروی کار استفاده نمائیم.
بازار کار به عنوان یکی از چهار بازار مهم ( کالا، پول، سرمایه، کار) نزد نظریه پردازان اقتصاد از مهمترین و اساسی ترین بازارهای موجود بوده و همچون بازارهای دیگر دو مؤلفة عرضه و تقاضای نیروی کار را شامل و همواره توسط سیاستهای فعال و غیر فعال بازار کار هدایت می شود. نیروی کار و سرمایة انسانی از مشخصه های اصلی این دو مؤلفه می باشند چرا که هم در بخش عرضه و هم در بخش تقاضای نیروی کار با سرمایه های انسانی سر و کار داریم و این ویژگی منحصر به فرد موجب می گردد تا از این مرحله به بعد بحث راهنمایی و مشاوره شغلی در هر دو بخش مطرح گردد.

 

 

 

 

 

« فرآیند ارائه راهنمایی و مشاوره شغلی در بخش عرضه و تقاضای بازار کار »

 

بازار کار

 

عرضه نیروی کار تقاضای نیروی کار

 

راهنمایی و مشاوره شغلی

 

دستیابی به شغل مناسب دستیابی به نیروی کار مناسب

 

رضایتمندی

 

ارتقاء بهره وری

 

افزایش سطح عملکرد بازار کار

 



تعریف مفاهیم کلیدی
1 – بازار کار(Labour Market):
یک محدوده جغرافیایی است که در آن کمیت و کیفیت عرضه و تقاضای نیروی کار مورد نظر است. بازار کار در محدوده های شهرستان ، استان و کشور تعریف می شود. بازاری که در آن سطح دستمزدها ، حقوق و شرایط کار و استخدام از طریق عرضه و تقاضا برای نیروی کار تعیین می شود. (بانک اطلاعاتی مجموعه آمارهای اشتغال - نشریه گزارش اقتصادی سازمان مدیریت 1375-1379)

 

2 – عرضه نیروی کار:
جمعیت و افرادی که به سن فعالیت رسیده اند و متقاضی شغل در بازار کار می باشند.

 

3 – تقاضای نیروی کار:
فرصتهای شغلی که در یک دوره معین توسط بنگاههای تولیدی و خدماتی عرضه می گردد.

 

4 – مشاوره شغلی(Vocational Counseling):
کمک به فرد است در انتخاب شغلی متناسب با استعداد ، علایق و تجربیات خود ، بطوریکه نیازهای او را ارضاء کند و موجب بهبود وضع جامعه گردد.(حسن پاشا شریفی ، سید مهدی حسینی – اصول و روشهای راهنمایی و مشاوره – 1376)

 

5 – راهنمایی و مشاوره شغل(Vocational Guidance& Counseling):
عبارت است از ارائه اطلاعات شغلی که فرد را یاری می دهد تا شغل مناسبی را انتخاب کند ، برای انجام آن آماده شود و به طور رضایت بخشی به آن اشتغال ورزد . از طریق راهنمایی شغلی به فرد کمک می شود تا با شناخت خصوصیات مشاغل ،‌استعدادها و رغبت ها و وضع جسمانی خود و با در نظر گرفتن نیازها و دوره های آموزشی ضروری به طور موفقیت آمیزی به اشتغال بپردازد.

 

6- اطلاعات بازار کار(Iformation Of Labour Market) :
اطلاعاتی در مورد حجم و ترکیب بازار کار یا قسمتی از آن و هر اطلاعی که به نوعی تابعی از بازار کار بوده و بر آ ن تاثیر گذارد.اهمیت و ضرورت طرح نظام جامع راهنمایی و مشاوره شغلی

 

عصر اطلاعات و گسترش فناوریهای اطلاعاتی چشم انداز « جامعه اطلاعاتی جهانی » را برای بشر ترسیم و اقتصاد کشورها را با تغییرات شگرفی مواجه و سایر عرصه ها از جمله بازار کار و مشاغل را نیز از جهات گوناگون دچار تغییر و تحول کرده است ، جهاتی همچون نوع و چگونگی و سرعت انطباق عرضه و تقاضای نیروی کار ، نرخ بیکاری طبیعی ، نرخ جستجوی شغلی کارگران و کارفرمایان ، کار از راه دور و گسترش بازار کار به مناطق دور دست و ...
در دنیای امروز تولید اطلاعات و بکارگیری آن از جمله مواردی است که در فرآیند توسعه اقتصادی نوعی مزین و برتری شمرده می شود . پیشرفت فزاینده فنآوری اطلاعات به گونه ای است که از آن با عنوان انقلاب در فنآوری اطلاعات و ارتباطات یاد می کنند . بررسی تحولات فنآوری اطلاعات و ارتباطات نشان می دهد که این انقلاب تغییرات فراوانی را در زمینه های مختلف اقتصادی ، فرهنگی و سیاسی ایجاد نموده است . فنآوری اطلاعات موج جدیدی را در نحوه ارتباط جهانی از طریق انتقال الکتریکی داده ها ، اندیشه ها ، تجارت ، بانکداری و دولت ایجاد نموده است . در محدوده بازار کار نیز اطلاع رسانی چهره دیگری به خود گرفته و کشورهای پیشرفته از فنآوری اطلاعات و ارتباطات به بهترین نحو ممکن از اطلاع رسانی شغلی استفاده نموده است .
یکی از حلقه های اصلی نظام اطلاع رسانی کشور ، نظام اطلاع رسانی بازار کار و کاربرد فنآوری اطلاعات در عرصه بازار کار است . فقدان اطلاعات صحیح ، به هنگام و دقیق از وضعیت عرضه و تقاضای نیرو ی کار از نظر جنس ، نوع و میزان مهارت ، تحصیلات و ... در کشور اعم از شهری و روستایی ، عدم اطلاع از ویژگیهای اشتغال ایجاد شده اعم از مزد بگیری و غیر مزدبگیری در گروههای عمده شغلی کشاورزی ، صنعت و خدمات و توسط بخشهای مختلف اقتصادی ( تعاونی ، خصوصی و دولتی ) ، همچنین فقدان اطلاعات کافی در خصوص کمبود و مازاد تخصصها و مهارتها از بازار کار کشور موجبات عدم تحرک و جابجایی نیروی کار به خارج از کشور ، همچنین استفاده نامطلوب از ظرفیتهای آموزشی و ناهماهنگی بین آموزش و نیاز بازار کار و سایر تنگناها و نارسائیهای موجود در بازار کار کشور شده که حاصل آن تاثیر منفی بر بهره وری و عملکرد سایر بازارها و عدم تعادلهای موجود در این بازارها می باشد . از این ضرورت ایجاد نظام جامع اطلاع رسانی بازار کار به عنوان یکی از حلقه های ملی ( که نظام جامع راهنمایی و مشاوره شغلی را نیز در دل خود جای داده است ) و جامع اطلاع رسانی کشور اهمیت قابل ملاحظه ای می یابد .
امروزه در اغلب کشورهای جهان ، مراکز اطلاع رسانی و کاریابی نقش بسیار مهمی را در کاهش بیکاری ، افزایش کارایی بازار کار و افزایش انعطاف پذیری بازار کار بعهده دارند .
مراکز کاریابی خصوصی به عنوان مکمل کاریابی دولتی ، اطلاعات مناسبی را در اختیار کارفرمایان و جویندگان کار قرار داده و از این منظر ، هزینه های تعدیل و هزینه های مبادله را در اقتصاد کاهش می دهند . در ادبیات اقتصادی نیز ، نقش اطلاع رسانی در بهبود وضعیت بازار کار ، از طریق الگوهای پویای عرضه و تقاضای نیروی کار قابل توضیح است . در الگوهای پویا ، افراد و بنگاهها ، تصمیمات خود را بر اساس تحولات حال و آینده اتخاذ می کنند . هر چقدر اطلاعات مربوط به بازار کار بیشتر و شفاف تر باشد ، احتمال تصمیم گیری صحیح افزایش یافته که موجب افزایش کارآیی اقتصادی خواهد شد .
یکی از شیوه های اطلاع رسانی ، استفاده از مراکز کاریابی است . هدف این مراکز ایجاد سازگاری و انطباق میان عرضه و تقاضای نیروی کار است . این مراکز علاوه بر اطلاع رسانی به افراد و بنگاهها در بازار کار ، خدماتی مانند مشاوره شغلی ، انجام وظایف اداری مربوط به مقرری بیمه بیکاری و ثبت نام از افراد بیکار و معرفی آنها به کارفرمایان متقاضی نیروی کار ر ا ارائه می دهند .
یکی از نتایج مهم ارائه خدمات راهنمایی و مشاوره شغلی ، اشتغال رضایت بخش است که پایه و اساس تداوم اشتغال و افزایش کارآیی محسوب می شود . رضایت شغلی پدیده ای روانی – اجتماعی و اقتصادی – جسمانی است که باعث سازگاری فرد با شغل و شرایط اشتغال می شود و تاثیرات انکارناپذیری بر افزایش کارآیی خواهد داشت .
جایگاه استراتژیک راهنمایی و مشاوره شغلی در نظام جامع اطلاع رسانی بازار کار ، ضرورت پیش بینی و تدوین نظام جامع راهنمایی شغلی را به منظور بهبود در وضعیت دستیابی به اطلاعات مورد نیاز بازار کار ، بهبود کیفیت ارائه خدمات اجتماعی و دولتی ، هدایت صحیح نیروی کار ، بررسی وضعیت تراکم نیروی کار در استانها و ... و تاثیرات عملیاتی که اجرای طرح مذکور بر طیف وسیعی از بخشهای سیاسی ، اقتصادی و اجتماعی کشور دارد را نمایان می سازد.

 


ارکان نظام جامع

 

1 – گردآوری و تولید
2 - سازماندهی ( مهمترین رکن نظام استفاده سریع، سهل، بهینه و یکجا است )
3 - اشاعه اطلاعات شغلی ( فعالیت مؤسسات کاریابی- انتشار کتب، نشریات ، بانکها و پایگاههای اطلاعاتی)

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

پروسه عملیاتی نظام جامع

 


نظام جامع مشاوره شغلی
مجموعه ای است از اجزای سخت افزازی و نرم افزاری برای جمع آوری، تجزیه و تحلیل و ارائه اطلاعات مربوط به مؤلفه های بازار کار جهت استفاده خدمات مشاوره ای به کاربران

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

بانکهای اطلاعاتی مورد نیاز نیروی انسانی، تجهیزات رایانه ای، بستر ارتباطی، منابع مالی

 

- اطلاعات مربوط به نیروی کار ( کارجویان، کارفرمایان، کارگران)
- اطلاعات مربوط به مراکز آموزشی ( فنی و حرفه ای ، دانشجویان ، سربازان ، فارغ التحصیلان)
- اطلاعات مربوط به واحدهای تولیدی ( زیر 5 نفر – 5 تا 20 نفر – 20 تا 50 نفر و ... )
- اطلاعات مربوط به مشاغل
- اطلاعات مربوط به نحوه سرمایه گذاری و کارآفرینی
- اطلاعات مربوط به طرحهای تیپ
- اطلاعات مربوط به تستها و آزمونها و نحوه تجزیه و تحلیل آنها
- اطلاعات مربوط به برنامه های توسعه
- اطلاعات مربوط به مراکز ارائه دهنده تسهیلات
- اطلاعات مربوط به آیین نامه ها و دستورالعملهای اجرائی
- اطلاعات مربوط به نظریه های نظریه پردازان مشاوره
- اطلاعات مربوط به مراکز ارائه دهنده خدمات مشاوره ای ( دولتی و غیردولتی )
- اطلاعات مربوط به ظرفیتهای اجرائی وزارتخانه ها و مؤسسات دولتی و غیردولتی
- اطلاعات مربوط به برنامه های آموزشی سازمان آموزش فنی و حرفه ای و سایر مراکز آموزشی

 

 

 

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  25  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله مشاوره شغلی در بازار کار

دانلود مقاله معادن موجود در استان زنجان

اختصاصی از سورنا فایل دانلود مقاله معادن موجود در استان زنجان دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

استان زنجان یکی از استان‌های ایران است که در شمال غربی کشور ایران قرار گرفته‌است. مرکز این استان شهر زنجان است. استان زنجان دارای ۷ شهرستان است. تعداد آبادی ۱۲۱۰ آبادی است که از این تعداد ۹۷۸ آبادی دارای سکنه و بقیه خالی از سکنه می‌باشد[۱].

صنایع استان

استان زنجان به دلیل محدودیت قانونی توسعه ظرفیتهای تولیدی در تهران و مرکز کشور و برخورداری از شبکه‌های زیر بنایی قوی (زمین-منابع آب-خاک- شبکه‌های مواصلاتی- موقعیت راهبردی در منطقه شمالغرب - عبور خطوط انرژی - سرمایه گذاری کلان ملی و ....) از پتانسیل قابل ملاحظه‌ای در جذب سرمایه گذاری بخش صنعت برخوردار است. از صنایع مهم استان به چند نمونه اشاره می‌گردد:

 

۱- شرکت ایران ترانسفو ۲-پارس سوئیچ ۳-شرکت ملی سرب و روی ایران ۴-شرکت کالسیمین ۵-شرکت مینو ۶-چینی سازی ماهنشان و هیس ۷-فرش سهند ۸-پیش سازان لوازم خانگی ایران ۹-لائی سازی ۱۰-سامان شیمی ۱۱- نخ تایر ۱۲- سیمان خمسه ۱۳- روغن نباتی جهان ۱۴- بلکا شرق و...همچنین شهرستان زنجان از لحاظ تنوع معادن بسیار غنی بوده به طوریکه در حال حاضر بالغ بر ۱۷۰ اندیس وذخایر معدنی قابل بهره برداری ودر دست اکتشاف ویا شناسایی شده در استان وجود دارد که شامل: سرب وروی - براسیت - سیلیس - خاکهای صنعتی آنتی موان - تالک - پرلیک - سولفات منیزیم - آلونیت - منگنز - مس - آهن و سنگهای تزیینی (گرانیت - مرمریت - تراورتن - چینی و مرمر) وسنگهای آهکی و گچ و سنگ لاشه‌است.هم اینک از ز نظر معادن روی این استان بزرگ‌ترین معادن روی خاور میانه را در خود جای داده‌است

 

صنایع و معادن

 

استان زنجان دارای دو نوع صنایع دستی و ماشینی (کارخانه ای) است. صنایع دستی این استان از رشد و شکوفایی برخورداربوده و نمونه های بدیع آفریده های دستان هنرمندان و متخصصان برجسته زنجانی امروزه مایه سربلندی و مباهات صنایع ایران در جهان است. به دلیل موقعیت ترانزیتی و برخورداری از راه های مناسب و نزدیکی به استان تهران این منطقه از امکانات توسعه صنعتی خوبی برخوردار شده است. کارخانه های مختلفی در شاخه های صنایع فلزی، شیمیایی، دارویی، غذایی، ‌ریسنده گی و بافنده گی، ساختمانی، الکتریکی، چوبی و سلولزی فعال هستند. معادن فعال استان؛ کائولن، ‌فلدسپات و سیلیس است و دیگر معادن که بیش تر شامل معادن سنگ می شوند در نقاط مختلف استان پراکنده شده اند. استان زنجان بزرگ ترین معدن روی خاورمیانه را در خود جای داده است. 

 

استخراج مس از معادن زنجان

 

تاریخچه معدنکاری مس در ایران با توجه به اطلاعاتی که در کتاب کاپر (1999) ارائه شده است به هزاره نهم قبل از میلاد برمی‏گردد به طوریکه تا این تاریخ آثاری از مس در گوشه و کنار ایران به دست آمده است با این وجود اطلاعاتی که در کتاب ما ایرانیان درباره این فلز به چشم می خورد قدمت آن در حدود 4000 الی 6000 سال پیش عنوان شده است.

اطلاعات مختصر در باب معدن مس زنجان :

نحوه کار معدن با توجه به رگه ای بودن کانسار به صورت سیستم استخراج کالکوپیریت است. منطقه مورد بازدید بخش شمال غربی معدن بود. لازم به ذکر است که چاه شماره 6 معدن دراین محدوده 6-5 سال پیش حفر شده ، دارای دو طبقه است و تا عمق 82 متری پایین رفته است این معدن دارای چند رگه است که رگه B در بخش شمال غربی معدن (محل بازدید) قرار گرفته است. حدود 2 کیلومتر طول و بین 5/2 2 متر عرض متوسط آن می باشد. در حال حاضر معدن توسعه یافته است و 7 چاه در آن حفر شده است که دو عدد از این هفت چاه معدن متروکه می باشد ولی بقیه چاههای آن در حال استخراج هستند.

 

از نظر نحوه استخراج به دلیل رگه ای بودن معدن از چاههای عمودی استفاده کرده اند که این چاهها در فاصله مشخص از رگه قرار گرفته اند و معمولا تونل میانبری از چاه تا فاصله رگه حفر شده است .

 

طبقات معدن بسته به استخراج معدن که از نوع شیرین کش و انباری می باشد. بین 35 تا 40 متر در نظر گرفته شده است که طول هر طبقه در رگه را امتداد داده و به بلوک های 50 متری تقسیم کرده اند. خوشبختانه دو برابر میزان برآورد ذخیره اولیه را از معدن برداشت کرده اند و در حال حاضر هم ذخایر عظیمی را پیش بینی می کنند که سالهای سال دوام خواهد داشت.

 

 خصوصیات زمین شناسی معدن :

 

قبل از توضیح در مورد خصوصیات زمین شناسی معدن ذکر این نکته لازم است که وضعیت زمین شناسی در غرب ایران است و از آنجایی که این معدن هم در این محدوده واقع است لذا بایستی شرایط خاصی از زمین شناسی را در این نقطه انتظار داشت.

 

 

 

تیپ سنگ های منطقه :

 

همانطور که در مطالب فوق هم گفته شد تیپ اصلی سنگ های منطقه بازالت ، آندزیت ، داسیت و ریوداسیت می باشد که گاها ویژگی های توف را نیز پیدا کرده اند که نمونه هایی از این توقف ها نظیر توف داستی و توف آندیزیتی را در منطقه داریم . همچنین تیپ های رسوبی با سن کرتاسه ژوراسیک نیز در منطقه تشخیص داده شده است. از جمله این تیپ می توان رادیولاریت که آقای دکتر صادقیان هم بر آن اشاره کرده است را نام برد اما به طور کلی خاصیت اصلی سنگ در این منطقه همان تیپ ولکانیک می باشد. تیپ کانی سازی در سنگ از نوع رگه ای است و نوع بافت و شرایط کانه سازی در منطقه از نوع شکافه پر کنی می باشد.

 

کانی اصلی مس که در این منطقه گزارش شده است تیپ کالکوپیریت می باشد که پروسه معدنکاری را تشکیل می دهد. همچنین سیکل اصلی دیگری که در معدن مشاهده می شود کانی پیریت است. این کانی نیز جزو سولفورهای اصلی این معدن به حساب می آید که با خود مقداری مس نیز به همراه دارد. کانی گالن نیز در معدن مشاهده می شود این کانی را به وفور می توان در چاه شماره 6 معدن ملاحظه کرد. علاوه بر موارد ذکر شده در این معدن کانی هماتیت نیز مشاهده می شود که در گذشته به اشتباه از آن به عنوان گالن یاد می کرده اند زیرا شباهت زیادی به گالن دارد. کانی هماتیت واسپیکولاریت به فرم تیغه ای و گاها با حالت پولکی یافت می شود گالن های موجود دراین معدن بافت ریتمیک و سیمیتیکال را نشان می‏دهند.

 

گانک اصلی این کانسارها کوارتز است که همراه آن کانی کلیست نیز دیده می شود. همچنین در دیواره رگه به ترتیب کانی های کوارتز، هماتیت و کالکوپیریت شکل گرفته اند و روند فوق تکرار شده است . علاوه بر این می توانید بافت کوپراستراکتور و برشی را به وفور در دیواره مشاهده کنید.

 

با توجه به توضیحات فوق می توان کانسار قلعه زری را جانشین بسیاری از تیپ های مس در جهان معرفی کرد مانند تیپ های نوع A مس از آمریکای جنوبی ، شمالی ، کانادا و حتی اروپا.

 

مطالعات انجام شده در خصوص آلتراسیون منطقه نشان دهنده زون پروپلیتیک در سطح این کانسار است که گستردگی زیادی هم دارد. در محل هایی در مجاورت رگه ها تیپ دگرسانی آرژیلیک هم مشاهده می شود که گستردگی زیادی ندارد . همچنین در بعضی قسمت ها به طور موضعی تیپ پتاسیک را هم می توان رویت کرد اما به طور کلی گسترگی غالب به سمت پروپلیتیک میل دارد.

 

مطالعات صورت گرفته بر روی این معدن نشان دهنده شرایط اپی ترمال برای تشکیل آن است . بنابراین معدن قلعه زری یک معدن رگه ای با شرایط اپی ترمال است پس مشخصه گرمابی دارد . لازم به ذکر است که دما در شرایط اپی ترمال بین 200-50 درجه سانتی گراد است در صورتی که بر اساس مطالعات ترمومتری انجام شده در این معدن توسط آقای دکتر حسن نژاد، دمایی  فراتر از 300 درجه سانتی گراد به دست آمده است که اصلا با تشکیل کانی سازی در شرایط اپی ترمال سازگاری ندارد لذا به طور متوسط رنج دمای تشکیل کانسار را بین اپی ترمال تا مزوترمال در نظر می گیریم که با توجه به مطالب زیر این موضوع تاکید می شود.

 

به طور کلی در معدن دو مرحله کانی سازی را داریم.

 

1- مرحله اول کانی سازی که در حقیقت مرحله اصلی نیز به حساب می آید . در این مرحله کانیهای تیپ کوارتز ، پیریت کالکوپیریت و در نقاطی اسفالریت نیز همراه با عناصری چون تیتان ، اکسید آهن (هماتیت ) نهشته شده است دمای تشکیل کانی در این مرحله با توجه به وجود کانی کلسیت در حد اپی ترمال است. حتی در بعضی موارد کانی کلیست بر روی کانی کوارتز می نشیند که این همراهی کوارتز و کلسیت را در هیچ جای دیگر مشاهده نمی کنید. در بعضی مواقع کلسیت کانی کوارتز را قطع می کند . در این قسمت ها درجه حرارت تشکیل از اپی ترمال هم کمتر بوده است.

2- مرحله دوم کانی سازی که شامل تشکیل کانیهای سولفیدی مس به همراه تیپ گالن می باشد . دمای تشکیل کانسار در این مرحله که فاز بعدی را تشکیل می دهد در حد مزوترمال می باشد .

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  18  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله معادن موجود در استان زنجان

دانلودمقاله قیامهای شیعیان در دوران عباسیان

اختصاصی از سورنا فایل دانلودمقاله قیامهای شیعیان در دوران عباسیان دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

 

کلمات کلیدی : تاریخ، قیام، شورشهای شیعیان، عباسیان، الرضا من آل محمد، نفس زکیه، ابن طباطبا، شهید فخ، حسن بن زید
"عباسیان" با ادعای انتساب به خاندان پیامبر و شعار جلب رضایت و احقاق حقوق از دست رفته آنان قدرت را به دست گرفتند. گروهی از شیعیان پس از دوران سختی که در زمان امویان پشت سرگذاشته بودند به عباسیان که با شعار "الرضا من آل محمد" بر سرکار آمده بودند، امید بستند.
بعدها رویگردانی عباسیان از این شعار و تحت فشار و شکنجه قرار گرفتن علویان موجب جدایی این دو جریان شد و قیامها و شورشهای مختلفی در نواحی مختلف در دوران خلفای عباسی به رهبری علویان سازماندهی شد.
انگیزۀ قیامها
انگیزۀ اصلی این قیامها در دست گرفتن حکومت و احقاق حقوق از دست رفته علویان و امر به معروف و نهی از منکر در مقابل حکومت ظلم و جور عباسی بوده است. هر چند انگیزه‌های غیرالهی نیز در مواردی دیده می‌شد، اما هدف بیشتر این قیامها و افرادی که آن را همراهی می‌کردند اهداف اصلاحی بود، به هر حال درگیری بین دو حزب علوی و عباسی در قالب بحثهای کلامی و ادبی آغاز شده و سرانجام به مرحلۀ عمل و میدان جنگ کشیده شد.[1]

نخستین قیام علویان
نخستین قیام علوی در روزگار عباسیان در زمان خلافت منصور، قیام "محمد بن عبدالله بن حسن" در سال 145 هـ ق بود که شیعیانش او را "نفس زکیه" و "المهدی" می‌نامیدند. محمد خلافت را حق خود می‌دانست از این رو با گروهی از یارانش از بیعت با سفاح امتناع کرد. محمد موفق شد حمایت گروه زیادی از مردم مکه و مدینه از جمله فقیهانی چون مالک بن انس را به خود جلب کند.
محمد برادرش ابراهیم را نیز برای نشر دعوت خود به بصره فرستاد. منصور از در مدارا نامه‌ای به محمد نوشت اما محمد که خلافت را حق خود می‌دانست در نامه‌ای تند، منصور را به عنوان غاصب خلافت ملامت کرد. منصور عیسی بن موسی ولیعهد خویش را برای جنگ با محمد فرستاد و با فرستادن نامه‌هایی به مردم مدینه و وعده‌های دروغین، آنان را از اطراف محمد پراکنده کرد و موفق به قتل محمد و پیروزی در جنگ با او شد. پس از مدتی سپاه خلیفه به جنگ با ابراهیم رفتند و موفق شدند سپاه ابراهیم را در سال 145 هـ. ق شکست دهند.[2]
در آغاز خلافت هادی، علویان منطقه حجاز به رهبری "حسین بن علی بن حسن بن حسین بن علی" (شهید فخ) قیام کردند. وی خلافت را حق خاندان علوی می‌دانست و قیام او اعتراضی به ظلم و تعدی‌های هادی بر علویان و قطع مستمری آنان بود.[3] حسین در سال 169 هـ. ق به مدت یازده روز مدینه را به تصرف درآورد، زندانیان را رها کرد و عاملان عباسی را به زندان افکند، سپس بسوی مکه رفت و در محلی بنام فخ با سپاه عظیم عباسی روبرو شد و علی رغم پایداری زیاد، سپاه وی درهم شکست و حسین و پیروانش به قتل رسیدند و او به "شهید فخ" معروف شد. علویان این فاجعه را پس از حادثه هولناک کربلا غمبارترین حادثه تاریخ به شمار می‌آورند و در سوگ شهیدان آن قیام، مرثیه‌ها سرودند.
"یحیی بن عبدالله " برادر "نفس زکیه" و از داعیان و مبلغان او بود و پس از شکست محمد در ری و طبرستان بکار دعوت مشغول شد و مردم را به امامت خویش خواند. هارون برای از بین بردن یحیی امارت خراسان را به فضل بن یحیی برمکی داد و او را در سال 175 هـ. ق با سپاهی به جنگ یحیی فرستاد. فضل یحیی را به صلح متمایل کرد بدین شرط که هارون امان نامه‌ای برای او بفرستد. هارون چنین کرد ولی هنگامی که یحیی نزد او آمد پیمان شکست و وی را به قتل رساند. البته قتل یحیی نه تنها از نفوذ علویان در دیلم گیلان و طبرستان نکاست بلکه زمینه مناسبی برای اولین دولت مستقل شیعی در قلمرو خلافت عباسی یعنی علویان طبرستان فراهم آورد.[4]
"ادریس بن عبدالله" برادر دیگر محمد نفس زکیه و یکی از داعیان او بود. او در قیام فخ نیز شرکت کرد و چون این قیام به شدت سرکوب شد به مصر و از آنجا به مراکش رفت و در آنجا اولین دولت مستقل شیعی را بنیان گذاشت. هارون از خطر دولت نوپای او هراسان بود ولی به جهت دوری راه و اشتغال به جنگ‌های داخلی از جنگ با او منصرف شد. وی به پیشنهاد "یحیی برمکی" فردی را بنام "شماخ" مأمور قتل وی کرد. شماخ نزد ادریس رفت و ادعا کرد که پزشک و از علویان است و به این خدعه، ادریس را به قتل رساند. یاران ادریس نام نوزاد متولد نشدۀ او را ادریس گذاشتند و او را به رهبری خود برگزیدند و ادریس دوم بنیان گذار واقعی دولت ادریسیان است.
گرچه حکومت ادریسیان بدون جنگ و قیام و شورشِ قابل توجهی قدرت گرفت، لیکن از حیث سرپیچی از حکومت مرکزی و تشکیل دولت مستقل پس از امویان اندلس دومین دولت مستقل و معارض است که از پیکره عظیم خلافت عباسی جدا شد.[5]
در زمان مامون گروهی از اعراب و علویان که از تمایلات ایرانی مأمون و کارگزاران ایرانی‌اش ناراضی بودند به محمد بن ابراهیم علوی معروف به "ابن طباطبا" پیوستند. وی با شعار «الرضا من آل محمد» در کوفه قیام کرد و رهبری نظامی را به سری بن منصور شیبانی مشهور به "ابوالسرایا" که سابقاً از طرفداران مأمون بود سپرد. ابوالسرایا با مسموم کردن ابن طباطبا منحصراً وارد میدان شد ولی از هرثمة بن اعین فرماندۀ سپاه خلیفه شکست خورد. حرکت ابوالسرایا با دیگر حرکتهای علویان تا آن زمان تفاوت داشت، زیرا مردی غیر از خاندان اهل بیت هدایت آن را در دست داشت و برای اولین بار کوفه شاهد حرکتی علوی بود.[6]
قیام محمد بن قاسم بن علی بن عمر بن حسین بارزترین انقلاب علویان پس از شهادت امام رضا(ع) است. وی قیام خود را از کوفه آغاز کرد وهمراه گروهی از زیدیان به شهرهای خراسان رفت.
عبدالله بن طاهر از طرف معتصم مأمور جنگ با محمد لیث شد و سرانجام او را دستگیر کرد و نزد خلیفه فرستاد. خلیفه او را به دام انداخت ولی محمد بن قاسم مخفیانه گریخت و تا پایان عمر همواره محرک شورشها و انقلاب‌هایی بر علیه حکومت آل عباس بود.[7]

 

قیام محمد دیباج
در دوران مامون، محمد دیباج فرزند امام صادق(ع) در حجاز در سال 200 هجری قیام کرد و در مکه بعنوان امیرالمؤمنین با او بیعت شد. از آنجا که این قیام فقط به مکه منحصر بود جدی تلقی نشد و محمد بن دیباج در حضور مردم خودش را خلع کرد.[8] از عوامل عدم موفقیت او ناتوانی در سازماندهی دقیق قیام، اعتماد به یارانی سست کردار که برخی از ارازل واوباش مکه بودند و تردید برخی از مردم مکه برای بیعت با وی عنوان شده است.
از شورشهای موفقی که منجر به تشکیل دولتی مستقل بود شورش "حسن بن زید" بود وی که عالمی بزرگ و فقیهی دیندار و ساکن ری بود به دعوت مردم طبرستان به آن دیار رفت و در 250 هـ ق پس از پیروزی‌های درخشان توانست بر عاملان عباسی پیروز شود و دولت علویان طبرستان را ایجاد کند و به "داعی کبیر" ملقب شود. حکومت علویان طبرستان حدود 60 سال مستقل از حکومت مرکزی به حیات خود ادامه داد.
سید جلال الدین در بغداد
در سال 201 ق. در حالی که 21 سال داشت برای دیدن برادرش امام رضا علیه السلام همانند بسیاری از سادات و علویان از مدینه به بغداد آمد و تا سال 204 در این شهر اقامت داشت. علت توقف آن حضرت در بغداد معلوم نیست ولی برخی از مورخان معتقدند که وی در بغداد به امر برادرش امام رضا علیه السلام مشغول به تبلیغ بود، تا این که در سال 203 ق. خبر شهادت امام رضا علیه السلام به او رسید و در این زمان سادات و بزرگان و شیعیان برای عرض تسلیت خدمت او رسیدند و برای اولین بار در آن مجلس مسأله نهضت و مقابله با حاکم ستمگر زمان مأمون عباسی مطرح شد و لذا سید اشرف در سال 204 ق. وقتی که مأمون از مرو عازم بغداد شد، آن شهر را ترک کرد و به ایران مهاجرت نمود و همانند اغلب سادات و علویان به نقاط امن ایران پناهنده ‌شد و به صورت مخفیانه مشغول ترویج و تبلیغ شریعت محمدی و علوی گردید و مقدمات کار نهضت و قیام را فراهم می‌ساخت.
مهاجران آل ابی‌طالبعلیه السلام
خلفای عباسی که با استفاده از شهرت و محبوبیت آل ابی طالب و با طرح شعارهای فریبنده به قدرت رسیده بودند. از همان ابتدا علویان بالاخص امامان معصوم شیعه را سدّی برای پیشبرد اهداف و مقاصد خود می‌دانستند. بنابراین با تمام وجود سعی می‌کردند که آنها را از میان بردارند. البته هر وقت که لازم بود و موقعیت ایجاب می‌کرد، ظاهراً علویان پسر عموی عزیزشان بودند و هرگاه فرصتی دست می‌داد آنها را زندانی و شهید می‌کردند. مأمون همانند سایر خلفای عباسی وقتی خطر شورش علویان را در اوایل خلافت خود احساس کرد. جهت فرو نشاندن شورش‌های آنان، امام رضا علیه السلام را طبق نقشه‌ای به مرو دعوت کرد و مقام ولایتعهدی را به ایشان تفویض نمود و برای آن حضرت از مردم بیعت گرفت و تا حدی با این سیاست به تحکیم و تثبیت حکومت خویش پرداخت. اما افشاگری‌ها و مخالفت امام نسبت به اقدامات مأمون موجب شد که این خلیفه ستمگر عباسی چهره واقعی خویش را نشان داده و امام رضا علیه السلام را به شهادت برساند. از سوی دیگر وقتی خبر ولایت‌عهدی حضرت رضا علیه السلامبه مدینه رسید. علویان به شوق ملازمت آن حضرت و به جهت همکاری و تبلیغ و تحکیم دین مبین اسلام متوجه ایران شدند. اما شهادت حضرت رضا علیه السلامهمه آنان را غافل‌گیر کرد و به دنبال سخت‌گیری کارگزاران خلیفه عباسی در مناطق مختلف کشور، متواری و عده‌ای در نبردی نابرابر به شهادت رسیدند و گروهی از سادات همانند سید جلال الدین اشرف به کوهستان‌های گیلان پناهنده شدند و حتی حیله‌های مرموزانه مأمون همانند عزاداری، لباس سیاه پوشیدن، و ازدواج دخترش با حضرت جوادعلیه السلام که به منظور کاهش عکس العمل‌های علویان بود، مؤثر واقع نشد و شورش سادات در اقصی نقاط کشور بر علیه مأمون تداوم یافت.[5]
علت انتخاب گیلان
گیلان که بخش جلگه‌ای و نواحی ساحلی دریا را شامل می‌شد. بخش کوچکی از سرزمین پرآوازه دیلمان[6] بود.
پس از روی کار آمدن خلفای اموی و عباسی دیلمیان همواره در حال مبارزه با خلفا و مورد ظلم و تعدّی آنها بودند. دیلمیان از راه پناه دادن به آل علیعلیه السلام می‌خواستند به هر کیفیت شده خلفا را براندازند و مظلوم را یاری دهند.
از نوشتة ابوالفرج اصفهانی، چنین بر می‌اید علویان که جان آنان از ناحیه خلفا در معرض خطر بود با راهنمایی و توصیة برامکه به دیلمان پناه می‌بردند. وی می‌نویسد: «یحیی بن عبدالله بن الحسن پس از واقعة فخّ (محلی در نزدیکی مکه که در آنجا میان حسین بن علی بن الحسن با هادی عباسی در سال 169 ق. واقعة مرعوف رخ داد.) مدتی نهانی می‌زیست و گمنام در شهرها می‌گشت. فضل بن یحیی برمکی از مکان او مطلع شد، به وی پیغام داد که از آن مکان خارج گردد و آهنگ دیلمان بنماید و فرمانی نوشت که کسی در راه‌ها متعرّض وی نگردد. یحیی به طور ناشناس به دیلم رفت 

 

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  41  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلودمقاله قیامهای شیعیان در دوران عباسیان