سورنا فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

سورنا فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

تحقیق در مورد شرح سه غزل از حافظ

اختصاصی از سورنا فایل تحقیق در مورد شرح سه غزل از حافظ دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق در مورد شرح سه غزل از حافظ


تحقیق در مورد شرح سه غزل از حافظ

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

تعداد صفحه21

 

فهرست

عنوان                            صفحه

شرح سه غزل از حافظ.....................................................................1

خرقه بسوزان حافظ.........................................................................2

شرح سه غزل از سعدی..................................................................4

شعر یتیم ..........................................................................................5

نفحات صبح .....................................................................................6

 

 

 

 

 

 

منابع و مواخذ :

دیوان غزلیات حافظ

دیوان غزلیات سعدی

خرقه بسوزان حافظ

دوش می آمد و رخساره برافروخته بود

                                                 تاکجا بازدل غمزده ای سوخته بود.

رسم عاشق کشی و شیوه شهر آشوبی

                                             جامه ای بود که برقامت او دوخته بود

جان عاشق سپند  رخ خود می دانست

                                            و آتش چهره درین کار برافروخته بود

یار مفروش به دنیا که بسی سود نکرد

                                           آن که یوسف به زر ناسره بفروخته بود

گفت و خوش گفت برو خرقه بسوزان حافظ

                                          یارب این قلب شناسی زکه آموخته بود

 

در شعر بالا شاعر در مقام هنرمندی والا از موعظه ی مستقم پرهیز کرده است در ابتدای شعر به توصیف پرداخته است و شخصی را توصیف کرده است که کارش خرابکاری و شهرآشوبی است شاعر در بیت چهارم پند پیام اخلاقی خود را بیان کرده است شاعر دنیا و خوشی های دنیوی را زودگذر می داند و سفارش به درک دنیا و زودگذز بودن آن می کند و وابسته نبودن به دنیا را گوشزد می کند و همه ی دار وندار انسان را آخرت می داند و با رندی راه رهایش دنیوی و با عشق راز گشایش و رستگاری احروی را به ما می آموزد.

 

 

دل میرود زدستم صاحب دلان خدا را

       دل میرود زدستم صاحب دلان خدا را

                                                      


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد شرح سه غزل از حافظ

دانلودمقاله مفاهیم رندورندى در غزل حافظ

اختصاصی از سورنا فایل دانلودمقاله مفاهیم رندورندى در غزل حافظ دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلودمقاله مفاهیم رندورندى در غزل حافظ


دانلودمقاله مفاهیم رندورندى در غزل حافظ

مفاهیم رندورندى در غزل حافظ

    این داستان ساختگى یا واقعى را اگر نه همه دست‏کم خیلى‏ها شنیده‏اند. به طور مقدمه عرض کنم که حاج‏میرزا آقاسى‏علاقه مفرطى به آبادانى داشت و آن‏طور که خانم ناطق در کتابى راجع به او نشان مى‏دهد،بخش اعظم املاک خالصه دولتى ایران مرهون کوشش‏هاى خستگى‏ناپذیر او بوده. املاکى که پس از او به تیول چاپلوس‏ها و بادمجان‏دور قابچین‏هاى دربارى داده شده و غالباً از میان رفت. البته احداث آبادى و توسعه کشت و زرع هم در درجه اول لازمه‏اش تامین آب است و مهم‏ترین راه تامین آب هم حفر قنات. و حاج میرزا آقاسى هر جا که شرایط ارضى را براى احداث قنات مساعد مى‏دید بى‏درنگ چاه‏کن و چرخچى و خاک‏بیار و خاک‏ببر مى‏فرستاد و ترتیب کار را مى‏داد.

    حالا بگذارید تا به نقل آن داستان برسیم بر اثبات نظرى که در جلسه سیرا )CIRA( عرض کردم و گفتم : «این نمونه‏ها را مى‏آورم تا نشان بدهم چه حرام‏زاده‏هائى بر سر راه قضاوت‏هاى ما نشسته‏اند که مى‏توانند به افسونى دوغ را دوشاب و سفید را سیاه جلوه بدهند»، دست به نقد یک نمونه خیلى زنده دیگر هم اضافه کنم. یعنى همین تجربه تاریخى حاج میرزا آقاسى را.

 

 

                 

    این شخص یکى از بدنام‏ترین صدر اعظم‏هاى تاریخ است. برایش انواع و اقسام لطیفه‏ها ساخته‏اند که مثلا یکیش قضییه معروف گاومیش اوست. برایش انواع و اقسام هجویات به هم بافته‏اند که نمونه‏اش این رباعى است:

  نگذاشت به مُلک شاه حاجى دِرمى

شد صرف قنات و توپ هر بیش و کمى‏

 نه خاطر دوست را از آن آب نَمى

نه بیضه خصم را از آن توپ غمى

     خانم ناطق در تحقیقاتش به نکته عجیبى رسیده. او در کتابش نشان داده که مساله به کلى چیز دیگرى بوده و قضیه از بیخ و بُن صورت دیگرى داشته و حقیقت این است که حاج میرزا آقاسى را دشمنان نابکارش از طریق منفى جلوه دادن اقدامات کاملا مثبت و خیرخواهانه او بدنام و لجن‏مال کرده‏اند. به همین رباعى که خواندم توجه کنید:  آقاسى با دو نیت به آبادى و زراعت و فعالیت‏هاى کشاورزى اقدام مى‏کرده و در این تلاش به هیچ رو نفع مادى خودش را منظور نداشته. نیّتش گسترش و ایجاد املاک خالصه دولتى بود که سود دوگانه‏ئى داشت: یکى تامین خوراک مردم، یکى افزایش درآمد دولت. و فراموش نکنیم که در آن روزگار تولیدات کشور تقریباً فقط منحصر بود به محصولات کشاورزى. با تولید گندم توسط دولت و تامین نان مردم جلو اجحاف زمیندارها و مالکان بزرگ گرفته مى‏شد که مشتى دزد و دغل و گرگ‏هاى چشم‏و دل گرسنه بى‏رحم و عاطفه بودند و تا مى‏دیدند سال کم آبى و کم بارانى است گندم‏شان را ته انبارها قایم مى‏کردند قحطى مصنوعى راه مى‏انداختند تا کارد به استخوان مردم برسد و قیمت گندم به چندین ده برابر قیمت واقعیش سربزند.

    خُب، پس با ایجاد و گسترش شبکه‏ئ خالصه‏هاى دولتى مى‏شد روزى جلو این کنه‏ها را گرفت. پى‏آمدهاى دیگر این کار هم روشن است و به توضیح زیادى نیاز ندارد، مثلا تثبیت نرخ کلیدى غله و از آنجا تثبیت نرخ دیگر کالاها. سود دوم این کار افزایش درآمد دولت و خزانه بود. دولت که درآمد داشته باشد چشمش به دست مردم و دستش به کیسه ملت نمى‏ماند که هر روز کمرش را زیر بار مالیات‏ها و عوارض جورواجور خمیده و خمیده‏تر کند. پس وقتى شرف‏فروش قلم به مزدى برمى‏دارد مى‏بافد و مى‏پراکند که: «نگذاشت به مُلک شاه حاجى درمى/ شد صرف قنات و توپ هر بیش و کمى»، رو راست لجن‏پراکنى مى‏کند.

 براى رسیدن به نتیجه نامردانه‏ئى که مى‏خواهد بگیرد عمل مثبتى را به کلى منفى جلوه مى‏دهد. تاریخ جعل مى‏کند. در ذهن من و شما این قضاوت نادرست را رسوخ مى‏دهد که این مرد پول خزانه دولت را برداشت خرج قنات و باغ و ده کرد جورى که دو پول سیاه ته خزانه باقى نماند. و بناچار این نکته تلویحى را هم که آشکارا در رباعى نیامده به ذهن خواننده یا شنونده رسوب مى‏دهد که حاجى ِطمعکار ِچشم گشنه همه این قنات‏ها و دهات و آبادى‏ها را براى شخص خودش مى‏ساخته.

    داستان توپ‏ریزى او هم که بى‏بروبرگرد درش غلو کرده‏اند این بود که ایران مى‏بایست تدارکات نظامى قوى و مستقل داشته باشد. حاجى قطعا باید تجربه شوم چند سال پیش از آن را بسیار جدى گرفته باشد. در زمان فتحعلى شاه به چشم خود دیده بود که توسل به کشورهاى دیگر که بیایند ما را در جنگ با روسیه تقویت نظامى کنند چه فجایعى به بار آورد و چه‏طور منجر به از دست رفتن پانصد هزار کیلومتر مربع از خاک مملکت شد. تقویت بنیه دفاعى کشور با سلاح‏هائى که ساخت خود کشور باشد چنین بد است؟ - توپخانه مهمترین رسته نظامى آن دوره بود که به هیچ شکلى نمى‏شد دست کمش گرفت. شما شرح بسیارى از جنگ‏ها را که بخوانید مى‏بینید در آنها ارتشى به مراتب قوى‏تر و کارآزموده‏تر از حریف، کارش به شکست انجامیده تنها به این دلیل که تعداد توپ‏هایش کم‏تر از تعداد توپ‏هاى حریف بوده. حاجى با چشم‏هاى خودش دیده بود که فقط با تفنگ سرپُر نمى‏شود حدود و ثغور مملکت را حفظ کرد. آذربایجانى‏ها اسم تفنگ‏هائى را که قشون عباس میرزا پدر محمد شاه - مى‏خواست با آنها جلو تجاوز قشون تزار را بگیرد گذاشته بودند «تفنگ‏دایان دولدوروم». جمله‏ئى است اسمى، و به ترکى، و معنیش «تفنگ ِوایسا پُرش کنم» است. تفنگ‏هائى که وقتى خالیش کردى باید دَبه باروتت را از کمر واکنى، باروت پیمانه کنى از سُمبه را از بغل تفنگ بکشى نمد را به قدر کافى توى لوله روى باروت بکوبى، بعد چارپاره سُربى بریزى و باز نمد بتپانى و دوباره سمبه‏کوبى کنى و دست‏آخر چاشنى سر پستانکش بگذارى. و همه این‏ها هم کارى نبود که با دستپاچگى و به‏طور سَرسَرى و از روى بى‏دقتى بشود انجام داد: چون اگر باروت کم مى‏شد تیر به نشانه نمى‏رسید و اگر چارپاره زیادتر مى‏شد لوله تفنگ مى‏ترکید کار دستت مى‏داد. و خب، در این فاصله سرباز طرف مقابل یا در رفته بود یا با تفنگ تَه‏پُرش چند تا گلوله کله قندى شیک نذرت کرده بود. مگر اینکه قَسَمش مى‏دادى جان مادرت وایسا پُرس کنم. دایان دولدوروم. پس در این مورد هم میرزا آقاسى بیچاره کار خبطى انجام نداده بود.

    پس راستى راستى موضوع چیست؟ چرا مى‏بایست حاجى بیگناه سکه یک پول بشود؟ چه کسانى در لجن‏مال کردن او ذینفع بوده‏اند؟ - و خانم ناطق رد این سوآل‏ها را گرفته پرده از روى این جعل تاریخ برداشته سندهایش را هم عینا پیوست تحقیقاتش کرده. یعنى عکس مجموعه اسناد را. و اسم کتابش را هم گذاشته «ایران در راه دستیابى به تمدن اروپا» که در حقیقت برنامه سیاسى حاج میرزا آقاسى بوده است. پس دشمنان آقاسى کى‏ها بودند؟ سوآل زائدى است. طبعا وقتى مدنیّت پیشرفته حاصل بشود کار ِباورهاى نامربوط و بى‏اساس یا ارتجاعى یا مخالف ِپیشرفت خودبه‏خود ساخته است. با این ترتیب منافع چه کسانى به خطر مى‏افتد؟ بگذارید جمله‏ئى را که سفیر وقت فرانسه اگر اشتباه نکنم کنت دوگبینو )Comte de Gobineau Joseph( در کتابش راجع به ایران دوره صدارت حاج میرزا آقاسى آورده است نقل کنم، خیلى چیزها روشن مى‏شود. مى‏نویسد: «دمکراسى و آزاداندیشى ِامروز این مملکت را ما اروپائى‏ها مگر به خواب ببینیم!» (مطلب را از حافظه نقل کردم، در هر حال مفهومش همین است) .

    آزادى اندیشه، آزادى مذهب ...

 

 

 

 

45 ص فایل WORD


دانلود با لینک مستقیم


دانلودمقاله مفاهیم رندورندى در غزل حافظ

زندگی نامه حافظ شیرازی پودمان دروس عمومی

اختصاصی از سورنا فایل زندگی نامه حافظ شیرازی پودمان دروس عمومی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

زندگی نامه حافظ شیرازی پودمان دروس عمومی


زندگی نامه حافظ شیرازی پودمان دروس عمومی

دانلود تحقیق آماده زندگی نامه حافظ شیرازی پودمان دروس عمومی با فرمت ورد و قابل ویرایش در 25 صفحه

این مقاله بسیار کامل و جهت ارائه به دانشگاه علمی کاربردی و شامل موارد زیر می باشد : مقدمه  سوابق تحقیق  متن تحقیق  نتیجه گیری  پیشنهادات   منابع و ماخذ

مقدمه 

"شمس‏الدین محمد "معروف به حافظ ، خواجه حافظ شیرازی , ملقب به لسان الغیب و ترجمان الاسرار ، عارف ، شاعر و غزلسرای بزرگ و بلند آوازه ایران ، در سده هشتم هجری متولد شده است.  از تاریخ تولد ، مدت عمر و احوال حیات حافظ , آگاهی ما بسیار اندک است ، ضمن آن که تذکره ها و دیوان اشعار او نیز در این راه چندان گره گشایی نمی‏کند . در غالب مآخذ نام پدرش را "بهاء‏الدین " نوشته‏اند و ممکن است ، "بهاء الدین علی الرسم", لقب او بوده باشد. تذکره نویسان نوشته‏اند که نیاکان او از کوهپایه اصفهان بوده‏اند و نیای او در روزگار حکومت " اتابکان سلغری" از آن جا به شیراز آمده و در همان شهر ساکن شده‏اند و نیز چنین نوشته‏اند که پدرش " بهاء‏الدین محمد" بازرگانی می‏کرد و مادرش ا ز اهالی کازرون بوده و خانه ایشان در دروازه کازرون بود. ولادت حافظ در اول قرن‏های هشتم هجری و حدود سال 727 در شیراز اتفاق افتاد . پس از مرگ " بهاء الدین" پسران او پراکنده شدند , ولی " شمس الدین محمد" که خردسال بود ، با مادر در شیراز ماند و روزگار آن دو به تهی‌‏دستی می‏گذشت ، به‏همین سبب حافظ همین‏که به مرحله‏ای از رشد رسید ، در نانوایی محله به نانوایی مشغول شد‏ ، تا آن که عشق به تحصیل کمالات او را به مکتب‏خانه کشانید و به تفضیلی که در "تذکره میخانه" آمده است ، وی چندگاهی ایام را بین کسب معاش و آموختن سواد می‏گذرانید . پس از آن شیوه زندگی حافظ دگرگون شد و او در جرگه طالبان علم درآمد و مجالس‏ درس عالمان و ادیبان زمان را در شیراز درک کرد و تتبع و تفحص در کتاب‏های مهم دینی و ادبی از قبیل " کشاف زمخشری" و "مطالع الانظار"," قاضی بیضاوی" و "مفتاح العلوم سکاکی" و امثال آن ها پرداخت و "محمد گلندام" معاصر و جامع دیوانش او را چندین بار در مجلس درس " قوام الدین ابوالبقاء"، "عبدالله بن محمد بن حسن اصفهانی شیرازی "(م 772 هجری ) مشهور به " ابن النفعیه نجم"، عالم و فقیه بزرگ عهد خود ، دیده و غزل‏های او را در همان محفل علم واجب شنیده است. چنان‏که از سخن "محمد گلندام" برمی‏آید ، "حافظ" در دو رشته از دانش‏های زمان خود یعنی علوم شرعی و علوم ادبی کار می‏کرد و چون استاد او " قوام الدین"، خود عالم به قرات سبع بود ، طبعا حافظ نیز در خدمت او به‏حفظ قرآن با توجه به قرائت‏های چهارده گانه ممارست می‏کرد و خود در شعرهای خویش چندین بار بدین اشتغال مداوم به‏کلام الله اشاره کرده است و به تصریح تذکره نویسان , اتخاذ تخلص حافظ نیز از همین اشتغال نشات کرده است.


دانلود با لینک مستقیم


زندگی نامه حافظ شیرازی پودمان دروس عمومی

دانلود مقاله شرحی متفاوت بر غزلِ « طربنامۀ عشق» حافظ

اختصاصی از سورنا فایل دانلود مقاله شرحی متفاوت بر غزلِ « طربنامۀ عشق» حافظ دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود مقاله شرحی متفاوت بر غزلِ « طربنامۀ عشق» حافظ


دانلود مقاله شرحی متفاوت بر غزلِ « طربنامۀ عشق» حافظ

تحقیقاتی که در بارۀ حافظ بعمل آمده است از حدود شرح دیوان ، ایهامات ، تشبیهات ، تمثیل ، و استعارات و مختصری درباره مکتب و مَشرب و جهان بینی خاص او فراتر نمیرود . در مقایسه با مکتب و فلسفه و غزلیّات عارفانه او که به حد ایجاز رسیده است و او را برای همیشۀ تاریخ جاودانه ساخته است -اینهمه ، جز مقدّمه و الفبای حافظ شناسی چیز دیگری نمی تواند باشد بی گمان بحث و صحبت درباره حافظ بسیار سخت است بخصوص اگر قرار باشد پا را فراتر گذ ارد و هر آنچه را که از حافظ و مکتب حافظ مایه میگیرد مورد مداقّه قرار داد. درباره ماهیّت فلسفی، علمی، اخلاقی و اجتماعی حافظ –تصوّف خاصّ و عرفان عاشقانه و مشرب ملامتی و قلندری او – اصول مکتب رندی – اصطلاحات و رموز دیوان او – آنچه تا کنون موضوع بحث اندیشمندان بوده است بقدری ناکافی و به اختصار بوده است که این باور را بوجود میاورد که حافظ و مکتب او بخوبی و به اندازه کافی شناسانده نشده است و رسالت عظیمی را که ادبا و محققان کوشا بر عهده دارند آنطور که باید و شاید به انجام نرسانیده اند .

شناختن حافظ تنها با بر پایی یک نهضت علمی و ادبی میسر میگردد تشنگان وادی عشق و ادب ، علمداران این نهضت خواهند بود شراره های این نهضت عظیم را بزرگانی چون شهریار بر افروخته اند . شهریار باور داشت که حافظ ، شعر قدیم را به کمال رسانده است شهریار نیز از جمله مردان گرانقدری است که پیرو حافظ بوده و به سبک و سیاق او شعر سروده است . گوته درباره او میگوید : دیوان شرقی را در وصف حافظ سروده ام و اعتراف میکند که عشق را تنها از حافظ میتوان فرا گرفت . زبان عشق حافظ دلهای هر آنکه را با غزلیات او آشنایی دارد به وجد میآورد و شوری می آفریند که زیبایی آنرا نهایتی نیست .

حریم عشق را درگه بسی بالاتر از عقل است کسی آن آستان بوسد که جان در آستین دارد

سرّ عظمت ومحبوبیت حافظ درشوری است که ازاشعارش میبارد . در حرارتی است که از غزلیاتش می تراود. در اسراری است که در دیوانش مستور است . گوته ، قافله سالار ادبیات غرب می گوید : وقتی دوّاوین شعرای جهان را در کتابخانه ام می چینم همیشه دیوان حافظ را در بالای همه قرار میدهم چون میترسم حرارت اشعارش آثار دیگر و کتابهایم را بسوزاند . بعقیدۀ حافظ راز عشق دریافتنی است نه آموختنی .

حافظ عقل را وسیله ناقصی میداند که بر پایه طبیعت قرار گرفته است و قادر به درک ماوراء طبیعت و جهان علوی نیست . بعقید او تنها راهی که میتوان از حضیض خاک به اوج افلاک رسید و چون قطره ای در دریای ابدیت فانی شد و بی پرده بوصال جانان و درک جمال بی حجاب او نائل گشت عشق است و بس . حافظ عشق را التهاب و انجذاب و حرکت بسوی معبود مطلق و تأ ثر و شیفتگی در برابر سرچشمه حسن ازلی میداند 1.

در طول ادوار و سالیان گذشته ، حافظ شناسان و آشنایان خواجه همواره سعی در شرح و بسط غزلیات دلنشین وی داشته و هر یک با شناخت و بضاعت ادبی خویش، حافظ را شناسانده است.

چندان بیراه نخواهد بود در این مقال به نمونه ای از شرح غزل باشکوه« طربنامۀ عشق» حافظ بقلم یکی از اساتید ادبیات کشور بپردازیم:

در ازل پرتو حسنت ز تجّلی دم زد عشق پیدا شد و آتش به همه عالم زد

شامل 17 صفحه فایل word قابل ویرایش


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله شرحی متفاوت بر غزلِ « طربنامۀ عشق» حافظ