لینک پرداخت و دانلود در "پایین مطلب"
فرمت فایل: word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحات:14
مقدمه :
همواره آمار متفاوتی از بیماران روانی کشور ارائه می شود برخی دست اندرکارا ن حوزه سلامت روان بر این باورند که حدود 21 درصد یا 15 میلیون نفر از جمعیت کشور به نوعی به بیماری روانی دچار هستند. نگاه عمومی مردم نسبت به بیماران مبتلا به اختلالات روانی آمیخته از ترحم ،ترس ،وتمسخر است با وجود این همچنان به دلیل نادیده گرفتن سهم سلامت روان در بودجه وزارت بهداشت و عدم تحقیق پوشش بیمه ای لازم در این بخش شاهد مشکلات مختلف این بیماران در کشور هستیم . دست یافتن به تعریفی دقیق از اصطلاح اضطراب بسیار دشوار است .
اکثر نظریه پردازان بالانگ (1968) موافقند که اضطراب یک مفهوم فرضی است .
یعنی اضطراب نوعی تصور است که وجود خارجی و عینی ندارد ولی در تفسیر پدیده های مشاهده پذیر می تواند مفید باشد.لانگ (1969)مدلی سه سیستمی از اضطراب ارائه داده است که وسیعا" به فهم تعریفهای مختلف کمک کرده است. اضطراب را می توان بر حسب افکار تعریف کرد ، برای مثال :
«من وحشت زده هستم »، یا آن را بر حسب احساسات و واکنش های جسمانی تفسیر کرد. مثل افزایش ضربان قلب،تعریق،تنش و یا بر حسب رفتار فرد مثل اجتناب ورزیدن از یک موقعیت یا گریز از آن در نظر گرفت. نیمرخ اضطراب در افراد مختلف بسته به اینکه کدام نظام بیشترین تاثیر را پذیرفته است، متفاوت خواهد بود.
اضطراب در وسیعترین معنی ، به عنوان یک سری پاسخهای جسمی ، روانی و رفتاری به فشار روانی در نظر گرفته می شود.
مراحل نه گانه :
مراحل شناسی مسئله :
- تشخیس موضوع (عنوان موضوع )
- توصیف وضعیت موجود و تشخیص ابعاد مسئله
- گرداوری اطلاعات (شواهد 1)
- تجزیه وتحلیل و تفسیر داده ها
- انتخاب راهکار جدید موقت
- اجرای طرح جدید و نظارت بر آن
- جمع آوری اطلاعات (شواهد 2)
- ارزیابی و ارزشیابی شناخت تنگناها و نارسائی ها
- تجدید نظر وبازنگری
*1- نتیجه گیری و دستیابی به هدف
تشخیص موضوع (عنوان موضوع) :
اینجانب معصومه ملکی فوق دیپلم امور پرورشی در سال دوم خدمتم در یکی از مدارس راهنمایی خرمدره مشغول خدمت بودم. سال 1372 بود که دومین سال تحصیلی را آغازنمودم.
برنامه کار من در کلاسهای اول ، دوم ، سوم راهنمایی تدریس کتاب کار پرورشی بوده و بقیه ساعات را به صورت فعالیت آزاد انجام وظیفه می کردم مدرسه و دانش آموزان ودبیران و فضای مدرسه برای من تازگی داشت. آمار دانش آموزان بیشتر از 300 نفر بود طوری که دو معاون آموزشی و دو مربی پرورشی تعلق می گرفت .
ساختمان مدرسه دو طبقه بود و فضای مدرسه خیلی بزرگ بود خلاصه کم کم بعد از مدتی کوتاه با دانش آموزان کم و بیش آشنا می شدم با روحیات وبا اخلاق و رفتار آنها و نحوه همکاری آنها ، من به راحتی می توانستم از طریق فعالیت های امور پرورشی – مسابقات فرهنگی و هنری و سایر فعالیت ها می توانستم به دانش آموزان نزدیک شوم ولی احتیاج به زمان داشتم. طبق معمول در اوایل سال بود که به یکی از کلاسها برای تدریس رفتم . کلاس دوم بود در ابتدا با تبریک آغاز سال تحصیلی و معرفی خود به عنوان مربی مدرسه شروع به صحبت کردم و سپس از آنها خواستم که خودشان را برای من معرفی کنند نوبت یکی از دانش آموزان رسید هنگام معرفی خود دست پاچه شده بود و دستانش می لرزید و رنگش پریده بود با صدای لرزان و با خجالت زدگی به طوری که نمی توانست به خوبی کلمات را بیان کند خود را معرفی کرد بنام لیلا کلانتری به همین ترتیب همه دانش آموزان خودشان را معرفی کردند و من تدریس خود را شروع کردم و پس از پایان تمرینات منزل به آنها دادم زنگ به صدا در آمد
مقاله درباره چگونه می توانم اضطراب دانش آموز را کاهش دهم