سورنا فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

سورنا فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

دانلود مقاله رابطه هوش هیجانی با سلامت روانی در بین دانشجویان دختر و پسر دانشگاه آزاد اسلامی

اختصاصی از سورنا فایل دانلود مقاله رابطه هوش هیجانی با سلامت روانی در بین دانشجویان دختر و پسر دانشگاه آزاد اسلامی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

 

موضوع پژوهشی :
با نگاهی به موضوع مورد بررسی و با توجه به پژوهشها و بررسیهایی تا به امروز انجام گرفته و به ثبت رسیده است احتمالاً ممکن است تفاوت میان افراد از لحاظ هوش هیجانی با سلامت روانی آنها بر بسیاری از مسائل که در اینجا گنجانیده نمی شود پرداخته شده باشد. در این پژوهش ما به دنبال مسائلی ازین قبیل هستیم که :
با شناخت از هوش هیجانی می توان سلامت روانی را در افراد پیش بینی کرد. با بررسیهای انجام شده می توان درنظر داشت که کدام یک از مؤلفه های سلامت روانی می تواند بیشتر در هوش هیجانی تأثیر داشته باشد و در جهت رفع آن تلاش نمود.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

مقدمه :
طرفداران اصلی روان شناسی انسان گرایانه در این دهه گوردن آلبورت، آبراهام مازلو وکارل راجرز عقیده دارند که یکی از احتیاجات ضروری و مبرم انسان این است که نسبت به خودش احساس خوبی داشته باشد هیجان های خود را مستقیماً تجربه نماید و از نظر هیجانی رشد کند.
در حطیه روانشناسی اندیشمندان بزرگ از طرفی به علت شناسی دردهای روانی انسان و از طرف دیگر به طرح روش هایی برای بهره مندی انسان از ظرفیت کامل خود در جهت سلامت عمومی پرداخته اند که همه در جای مقبول و هر یک تکامل بخش و یا حداقل مپوش نظریه های خود بوده است. فروید به عنوان چهره ی معروف، روان شناسی نیروی اول معتقد است هسته مرکزی روان نژندی یا نورتیک اضطراب است. اضطراب یک ترس درونی شده است ترس از اینکه مبادا تجارب دردآور گذشته یادآوری شوند. (شفیع آبادی و ناصری، 1383 ).
هدف از روان درمانی در این دیدگاه ایجاد سلامت عمومی است. سلامت عمومی دو جنبه دارد یکی هدف از آن سازگاری با محیط بیرونی دیگری سازش با محیط درونی، محیط مجموعه عوامل و امکاناتی است که مواجهه می تواند از آن میان برای توسعۀ توانایی های خود به منزلۀ یک انسان آزاده دست به انتخاب بزند (با باترسون، 1996 ، به نقل از شفیع آبادی، 1384 ).
در سراسر جریان روانکاری در درجۀ اول بر روش سازش احساسات و عواطف تأکید می کند این احساسات شامل، اضطراب، خصومت و عشق و رنجش و ... و امثال اینها می شود به مرور که احساسات روشن تر می شوند دفاعهای که آنها را از نظر به دور می دارند نیز واضح تر می شوند و به مرور که مراجع پذیرش بیشتری را از جانب درمانگر احساس می کند. عشق و علاقه او به خودش افزایش می یابد، می تواند احساسات خود را تحمل کند و از دست زدن به دفاع هایی که دیگر برای کنترل احساسات لزومی ندارد، بپرهیزد (شفیع آبادی، 1379 ).
به عقیده مازلو (1970) بزرگترین کشف فروید این است که علت عمده بیماریهای روانی به ترس از دانش درباره خویشتن، درباره هیجان ها، تکانش ها، خاطرات، استعدادها و ... به طور کلی این نوع ترس دفاعی است به این مفهوم که نوعی حمایت از عزت نفس ما و از عشق و احترام ما به خودمان به شمار می رود ما گرایش داریم که از هر نوع دانشی که بتواند باعث شود که خودمان بدمان بیاید یا احساس حقارت کنیم. (مازسو، ترجمه رضوانی، 1384 ).

 

 

 

 

 

بیان مسأله :
تحقیقات قبلی نیز نشان داده بین درک و فهم تصاویر و شاخص های هوش اجتماعی همبستگی معناداری وجود دارد و دانشوران علوم اجتماعی نیز روابطی بین هوش هیجانی و سبکهای مختلف مدیریت و رهبری و عملکردهای فردی وجود دارد بیان کرده اند.
انسانها در زمان های دور به طور دسته جمع زندگی می کردند. ارتباط نزدیک بین ما و بیماریهای هراس آور است. در طول تاریخ شرایط گوناگون باعث تضیف جامعه انسانی شده است. تا قرن 19 ، از علت بیماری ها اطلاع زیادی وجود نداشت و در نتیجه کنترل بیماری ها مشکل بود.
اما آنچه در حال حاضر مدنظر ماست این است که مسئله هوش هیجانی را در ارتباط با سلامت روانی افراد بسنجیم.
زیرا جسم و روان در ارتباط با هم اند. با توجه به این مسئله می توان گفت که مسئله ویژگی های شخصیتی از جمله مسائل مهمی است که می تواند مورد پژوهش قرار بگیرد در این جا ما یکی از این مسائل را درنظر گرفتیم که سلامت عمومی فرد است.
سوال پژوهشی :
- آیا هوش هیجانی با کنش اجتماعی رابطه معناداری دارد؟
- آیا هوش هیجانی با افسردگی اساسی رابطه معناداری دارد؟
- آیا هوش هیجانی با سلامت روانی رابطه معناداری دارد؟
- آیا هوش هیجانی با اضطراب و اختلال در خواب رابطه معناداری دارد؟
هدف پژوهشی :
هدف اصلی این پژوهش بررسی رابطه هوش هیجانی با مؤلفه های جسمانی، اجتماعی، افسردگی شدید، اضطراب و درکل سلامت روانی باشد شناساندن یک مسئله که چطور هوش هیجانی در سلامت روانی فرد می تواند تأثیرگذار باشد و با درنظر گرفتن اینکه خانواده ها با کلامشان وعملکردشان می توانند کودک را در جهت شناخت خود و رفتارش و در عین حال شناخت دیگران نقش داشته باشد و با توجه به این که هوش هیجانی زیر مجموعه ای از هوش هیجانی اجتماعی است و می تواند فرد را در جهت سازگاری با جامعه همراه نماید.
اهداف فرعی :
1 ) هدف فرعی اول این پژوهش این است که هدف هیجانی یا افسردگی رابطه دارد و آیا افسردگی در هوش هیجانی تأثیر دارد.
2 ) هدف فرعی دوم رابطه هوش هیجانی با اضطراب و اختلال در خواب است و اینکه آیا هوش هیجانی در اضطراب و اختلال خواب تأثیر بسزایی دارد.
اهمیت پژوهش :
عوامل متعددی در سازگاری و رضایت از زندگی دخیل می باشند که می توان هوش هیجانی را در اینجا نام برد که در جهت سازگاری و بهداشت روانی هرچه بیشتر افراد تأثیرگذار می باشند.
هوش هیجانی نیز مانند هوش غیرشناختی دشوار است هوش هیجانی نوع دیگری از هوش است که مشتمل بر شناخت احساسات خویش و استفاده از آن برای اتخاذ تصمیم های مناسب در زندگی است. توانایی مطلوب خلق و خو وضع روانی و کنترل تکانش هاست عاملی است که به شکست ناشی از دست نیافتن به هدف و شخص ایجاد انگیزه امید می کند (دانیل گلمن، 1374 ، ص 18 ) و در واقع باعث می شود که فرد همدل و هم حسی را لمس نماید.
گلمن ضمن مهم شمردن هوش غیرشناختی وهیجانی می گوید هوش بهر در بهترین حالت خود تنها عامل 20 درصد از موفقیت های زندگی است و 80 درصد موقعیت ها به عوامل دیگر وابسته است و سرنوشت افراد در بسیاری از موارد در گروه مهارت هایی از هوشهایی چه نقش در زندگی امروز دارد.
دیگر از قبیل هوش هیجانی را تشکیل می دهد.
با توجه به اینکه سلامت روانی در سازگارتری بهتر فرد با محیط پیرامون خود از مسائل اصلی جامعه می باشد می توان انتظار داشت که هوش هیجانی می تواند چقدر در تأثیرگذاری فرد در سازگاری هرچه بیشتر او با اجتماع خود نقش آفرین باشد و او در جهت کمال و موقعیت روزافزون یاری نماید.

 


فرضیه تحقیق :
- هوش هیجانی با مؤلفه اضطراب رابطه معناداری دارد.
- هوش هیجانی با سلامت روانی رابطه معناداری دارد.
- هوش هیجانی با افسردگی شدید رابطه معناداری دارد.
- هوش هیجانی با کنش اجتماعی رابطه معناداری دارد.
تعریف عملیاتی متغیرها :
سلامت روانی :
نمره آزمودنی از پرسشنامه سلامت روانی GHQ به دست می آورد.
هوش هیجانی :
نمره ای آزمودنی از پرسشنامه هوش هیجانی به دست می آورد.
متغیرهای پژوهش :
متغیر مستقل :
در این پژوهش میزان هوش هیجانی می باشد.
متغیر وابسته :
در این پژوهش سلامت روانی متغیر وابسته است. (دلاور، 1388 )
تعریف نظری متغیرها :
سلامت روانی :
سلامت روانی حالت مطلوب سلامتی کارکرد آرام و روان بدن است. (اینترنت)

 

تعریف نظری هوش هیجانی :
هوش هیجانی :
با توانایی درک خود و دیگران یعنی شناخت هرچه بیشتر احساسات، عواطف خویش و ارتباط سازگاری فرد و محیط پیوند دارد. (گلمن، 1368 ).
هیجان :
پاسخ به بلافاصله ارگانیسم با توجه به درجه جذابیت یک موقعیت خاص (واکمیر، 1990)
پیشینه تحقیق :
احمدی در سال 1370 در تحقیقی تحت عنوان بررسی رابطه بین هوش هیجانی و افسردگی در بین دانش آموزان مقطع سوم دبیرستان شهرستان فومن که نتایج به دست آمده حاکی از آن است که بین هوش هیجانی و افسردگی رابطه وجود دارد.
بهادری در سال 1371 در تحقیقی تحت عنوان مقایسه هوش هیجانی در بین افراد افسرده و افراد عادی حدود سن 20 ساله شهرستان نور که نتایج به دست آمده حاکی از آن است که بین افراد افسرده و افراد عادی از لحاظ هوش هیجانی تفاوت وجود دارد.
سروری در سال 1380 در تحقیقی تحت عنوان بررسی رابطه بین اضطراب و کنش اجتماعی در بین دانشجویان رشته روان شناسی دانشگاه آزاد اسلامی واحد رود هن که نتایج به دست آمده حاکی از آن است که بین اضطراب و کنش اجتماعی رابطه وجود دارد.
سعیدی در سال 1369 در تحقیقی تحت عنوان بررسی رابطه بین سلامت روانی و اضطراب در بین دانش آموزان مقطع اول دبیرستان شهرستان کاشمر که نتایج به دست آمده حاکی از آن است که بین سلامت روانی و اضطراب رابطه وجود دارد.
متغیر پژوهش و تعریف عملیاتی و اطلاعاتی :
هوش هیجانی :
با توانایی درک خود و دیگران یعنی شناخت هرچه بیشتر احساسات، عواطف خویش و ارتباط سازگاری فرد با مردم و محیط پیوند دارد. (گلمن، 1380 )
هیجان :
پاسخ بلافاصله ارگانیسم با توجه به درجه جذابیت یک موقعیت خاص (واکمیر، 1990، ص 29 ).
سلامت روانی :
سازمان جهانی بهداشت، بهداشت روانی را چنین تعریف می کند بهداشت روانی در درون مفهوم کلی بهداشت جای می گیرد و بهداشت یعنی توانایی کامل برای ایفای نقشهای اجتماعی، روانی، جسمی، شخصی که از بهداشت روانی برخوردار است می توان شمار صفتهای خود را با دنیای بیرون و درون حمل کند. اگر شخص توان انجام دادن سازگاری با محیط را نداشته باشد تعارض های او به صورت نو نشان می دهد و به شخص نورتیک تبدیل می شود.

 

علائم جسمانی :
تعریف نظری :
علائم جسمانی نشانه های بیمارگونه خاکی از یک بیماری جسمانی هستند که ممکن است در اثر مصرف دارو و یک بیماری جسمانی با یک اختلال روانی ظاهر شدند. (کاپلان و ساروک، 1993 ، ص 95 ).
تعریف عملیات :
علائن جسمانی، نمراتی است که پرسشهای هفت گانه مقیاس A در فرم 28 ماده ای پرسشنامه سلامت عمومی به دست می آید و میزان علائم که هر آزمودنی از خود نشان میدهد میزان نمره ای است که در پاسخ دهی به این مقیاس گرفته است.
اضطرراب و اختلال در خواب :
تعریف نظری :
اضطراب، احساس دلواپسی، به علامت انتظار نظری است که ممکن است درونی یا بیرونی باشد. بی خوابی یا اختلال در خواب فقدان یا کاهش توانایی به خواب رفتن است که به سه کل بی خوابی اول شب، وسط شب و آخر شب ظاهر می شود. که غالباً با یک اختلال نظیر اضطراب و افسردگی، یک علت عضوی معلوم یا مصرف مواد مربوط می شود. (کاپلان و سادوک، 1994 ).

 


تعریف عملیاتی :
اضطراب و بی خوابی نمراتی است که از پرسشنامه های هفت گانه مقیاس B از فرم 28 ماده ای پرسشنامه سلامت عمومی به دست می آید. و میزان برخورداری هر آزمودنی از آن میزان نمره ای است که آن آزمودنی از پاسخ دهی به این مقیاس گرفته است.
اختلال در کنش اجتماعی :
تعریف نظری :
کنش اجتماعی در فرهنگ علوم رفتاری به صورت زیر تعریف می شود هر عمل طبیعی یا مصنوعی که آثار اجتماعی تولید می کند این اصطلاح در برنامه تحصیلی برای اشاره به جنبه فعالیت های عمومی مزبور به زندگی گروهی در تمام فرهنگها بکار می رود. (شعاری نژاد، 1364 ، ص 30).
تعریف زیر از کنش اجتماعی، مجموعه عملیاتی است که از طریق آن قسمتی از اشکال ساخته یافته اجتماعی تجلی می نماید نقش است که یک عضو و یا جزء از حیات اجتماعی در درون ساخت جزیی یا کلی ایفا می کند تمامی جلوه های عینی و قابل مشاهده که موجبات انطباق و سازگاری یک نظام خاص اجتماعی را فراهم می آورد و بر همین اساس اختلال در کنش اجتماعی یا کنش اجتماعی نامطلوب هر جلوه عینی یا قابل مشاهده است که این سازگاری نظام را کاهش می دهد.

 


تعریف عملیاتی :
اختلال در کنش اجتماعی، نمراتی است که از پرسشهای هفت گانه مقیاس فرمول 28 ماده ای پرسشنامه سلامت عمومی به دست می آید. و میزان آن در هر آزمودنی میزان نمره است که آن آزمودنی از پاسخ دهی به این مقیاس گرفته است.
افسردگی شدید یا اساسی :
تعریف نظری:
این اصطلاح بسیار وسیع و تا حدودی مبهمی است برای شخص عادی حالتی مشخص یا غمگین و گرفتگی و بی حوصلگی است و برای پزشک گروه وسیعی از اختلالات خلقی یا زیر شاخه های متعددی را تداعی می کند خصوصیات اصلی حالات افسردگی کاهش عمیق میل به فعالیت های لذتبخش روزمره مثل معاشرت، تفریح، ورزش و روابط جنسی است این ناتوانی برای کسب لذت حالتی نافذ و پایدار دارد. به طور کلی، شدت افسردگی بستگی به تعادل علایم و درجه متعدد آن دارد و خفیف ترین شکل ممکن است فقط محدودی از علائم اصلی وجود داشته باشد. مهمترین علامت افسردگی همین ناتوانی در کسب لذت در چیزهایی است که قبلاً لذت بخش بوده است و غمگینی یکی از خصوصیات افسردگی است لذا در تمام انواع جزیی از علایم بیماری نیست. بیمار ممکن است بجای غمگینی از گیجی و اضطراب و عدم تمرکز فکری شکایت داشته باشد احساس درماندگی، میل به خود سلامت گری، کاهش اعتماد به نفس از شایع ترین علائم افسردگی است (پورافکاری، 1373).
در افسردگی اساسی بیمار ممکن است رابطۀ خود را با واقعیت از دست بدهد. دچار هذیان شود و چه بسا دست به خودکشی بزند غالباً گفته می شود که چنین فردی پسیکوتیک است. (وهاب زاده، 1373).
تعریف عملیاتی :
افسردگی اساسی نمراتی است که پرسشهای هفت گانه مقیاس D از فرم 28 ماده ای پرسشنامه سلامت عمومی به دست می آید و شدت آن در هر آزمودنی نمره ای از پاسخ دهی به این مقیاس گرفته است.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 


فصل دوم :
مرور تحلیل یافته های پیشین در قلمرو و موضوع

 

 

 

 

 


تاریخچه هوش هیجانی :
اصطلاح هوش هیجانی در سال 1980 ، توسط دانیل گلمن، مطرح شد و بحث های بسیاری را برانگیخت هوش هیجانی با توانایی درک خود و دیگران یعنی شناخت هرچه بیشتر احساسات عواطف خویش و ارتباط و سازگاری فرد با مردم و محیط که پیوند دارد.
پژوهشگران با ارزیابی مفاهیمی چون مهارتهای اجتماعی، توانایی های بین فردی، رشد روانی و توقف فرد برهیجانهای خویش و توان کنترل آن هیجان ها توصیف و تبیین هوش هیجانی غیرشناختی پرداخته اند.
بار آن هوش هیجان ها هوش غیرشناختی، را عامل مهمی در شکوفایی توانایی های افراد برای کسب موفقیت در زندگی تلقی می کند آن را با سلامت عاطفی و در مجموع با سلامت روانی مرتبط می داند. بار آن را برای اولین بار در سال 1995 هوش بهر هیجانی EO را مطرح کرد. و در همان سال به تدوین پرسشنامه هوش هیجانی (EQI) پرداخت به اعتقاد بار آن هوش شناختی تنها شاخص عمده برای پیش بینی موفقیت افراد نیست، زیرا بسیاری از افراد با هوش هیجانی بالایی دارند ولی آن طور که باید در زندگی موفق نیستند. با وجود این بخش بهر اجتماعی به نحوی روز افزون در تعیین و تشخیص حدود و توانایی های ذهنی و رفتاری افراد اعم از هنجار و ناهنجار مورد استفاده قرار می گیرد. بدیهی است با توجه به اشاره مختصری که به کاستی های این مقیاس شده توقع پافشاری بر نتایج مرتبط به آن از احتیاط علمی به دور است. شایان به ذکر است که با همه تلاشهای که از سال 1995 تاکنون برای تبیین و تعریف هوش به عمل آمده، بعد عاطفی یا هیجانی آن بدان گونه که باید مورد توجه قرار نگرفته است. ازین تاریخ به بعد گزارش کسانی که از دیرباز در اندیشه تدوین ابزاری برای سنجش این حیطه ذهنی غیرشناختی بودند و می خواستند آن را با معیار مناسب دیگری محک بزنند و جلوه های آن را با عدد و رقم مجسم کنند و منتشر شد و در اختیار اندیشمندان، روان شناسان قرار گرفت.
این که تلاش جدید تا چه اندازه روشنگر بخش دیگری از واقعیت های پیچیده ذهن آدمی است موضوعی است که آینده به آن پاسخ خواهد داد.
تعریف و پیشینه هوش هیجانی :
تعریف هوش هیجانی نیز مانند هوش غیرشناختی دشوار است. این اصطلاح از زمان انتشار کتاب معروف گلمن (1995) به گونه ای گسترده به صورت بخشی از زبان روزمره درآمد و بحثهای بسیاری را برانگیخت. گلمن مصاحبه ای با جان انیل (1996) هوش هیجانی را چنین توصیف می کند : « هوش هیجانی نوع دیگری از هوش است این هوش مشتمل بر شناخت احساسات خویشتن و استفاده از آن برای اتخاذ تصمیم های مناسب در زندگی است توانایی اداره مطلوب خلق و خوی با وضع روانی، کنترل و تکانش ها است عاملی که به هنگام شکست ناشی از دست نیافتن به هدف در شخص ایجاد انگیزه و امید می کند. هم حسی یعنی آگاهی از احساسات افرا پیرامون شماست مهارت اجتماعی یعنی خوب کنار آمدن با مردم و کنترل هیجانهای خویش در رابطه با دیگری و توانایی تشویش و هدایت آن است.» گلمن در همین مصاحبه ضمن مهم شمردن هوش هیجانی و هیجانی می گوید هوش بهر (IQ) دربهترین حالت خود تنها عامل 20 درصد از موفقیت های خود است، 80 درصد موفقیت ها به عوامل دیگر وابسته است و سرنوشت افراد در بسیاری از موارد در گروه مهارت هایی است که هوش هیجانی را تشکیل می دهد. «هوش غیرشناختی ابعاد شخص هیجانی اجتماعی و حیاتی هوش را که اغلب بیش از جنبه های شناختی آن در عملکردهای روزانه مؤثرند مخاطب قرار دهد.»
هوش هیجانی با توانایی درک خود و دیگران (خودشناسی و دیگر شناسی ) ارتباط با مردم و سازگاری فرد با محیط پیرامون خویش پیوند دارد به عبارت دیگر هوش غیرشناختی پیش بینی موفقیت های پیرامون خویش پیوند دارد به عبارت دیگر هوش غیرشناختی پیش بینی موفقیت های فرد را میسر می کند و سنجش و اندازه گیری آن به منزله اندازه گیری و سنجش و توانایی های شخص برای سازگاری با شرایط زندگی و ادامه حیات درجهان است. (بار – آن ، 1997 ، ص 28 )
پیتر سالوی (1997) ضمن اختراع اصطلاح سواد هیجانی به پنج حیطه در این مورد اشاره می کند.
• شناخت حالات هیجانی خویش : یعنی خودآگاهی
• اداره کردن هیجان ها : یعنی مدیریت هیجان ها به روش مناسب
• خود انگیزی : یعنی کنترل تکانش ها در ارضای خواسته ها و توان قرار گرفتن در یک وضعیت روانی مطلوب
• تشخیص دادن وضع هیجان دیگران : همدلی
• برقراری رابطه با دیگران.
تعریف هوش و انواع ان از نظر گاردنر :
شایان به ذکر است که ایده «هوش هیجانی» پس از 5 سال بار دیگر توسط گاردنر (1983) استاد روانشناسی دانشگاه هاروارد دنبال شد. گاردنر هوش را مشتمل بر ابعاد گوناگون موسیقیایی منطقی، ریاضی، ریاضی، جسمی، میان فردی و درون فردی می داند او وجوه شناختی مختلفی را با عناصری از هوش غیرشناختی تا به گفته خودش «شخص» ترکیب کرده است. بُعد غیرشناختی (شخص) موردنظر گاردنر مشتمل بر دو مؤلفه علمی است که وی آنها را با عناوین استعداد درون روانی و مهارت های (میان فردی) معرفی می کند به نظر گاردنر هوش هیجانی متشکل از دو مؤلفه زیر است :
هوش درون فردی :
که مبین آگاهی فرد از احساسات و هیجانات خویش ابزار باورها و احساسات شخصی و احترام به خویشتن و تشخیص استعدادهای ذاتی، استقلال عمل در انجام کارهای موردنظر و در مجموع میزان کنترل شخصی بر هیجانات و احساسهای خود رهبری است.

 


هوش میان فردی :
که به توانایی درک و فهم دیگران اشاره دارد و می خواهد بداند چه چزهایی انسانها را بر می انگیزاند که چگونه فعالیت می کنند و چگونه می توان با آنها همکاری داشت به نظری که گاردنر فروشندگان، سیاست مداران، معلمان، متقاضیان بالینی، رهبران مذهبی موفق احتمالاً از هوش میان فردی بالایی برخوردارند.
روانشناسان در قلمرو فعالیت های پژوهش خود علاوه بر این موضوع هوش های انواع دیگری از هوش پی برد و به طور کلی آنها را به سه گروه به شرح زیر تفسیر کرده اند (ری زل، 1992 ، ص 36 ) :
هوش انتزاعی : منظور توانایی درک و فهم حل مسائل از طریق نمادهای کلامی و ریاضی.
هوش عینی : منظور توانایی درک و فهم دیگران و ایجاد ارتباط با آنهاست. (مایر و سالووی، 1993 ). هوش هیجانی را نوعی هوش هیجانی اجتماعی و مشتمل بر توانایی هیجان های خود و دیگران و وجه تمایز بین آنها و استفاده اطلاعات برای راهبر تفکر و عمل دانسته و آن را مشتمل از مؤلفه های درون فردی و میان فردی گاردنر می دانند.

 

 

 

هوش هیجانی و مؤلفه های آن :
هوش هیجانی عبارت است از توانایی نظارت بر احساسات و هیجانات خود، دیگران و توانایی و تفکیک احساسات خود و دیگران و استفاده از دانش هیجانی در جهت تفکر و ارتباطات خود و دیگران. (میر و سالووی، 1990 ).
هوش هیجانی هم عناصر درونی است و هم بیرونی شامل میزان خودآگاهی، خودانگاره احساسات، استقلال و ظرفیت خودشکوفایی و قاطعیت می باشد عناصر بیرونی شامل ظرفیت فرد برای قبول واقعیت انعطاف پذیری و توانایی حل مشکلات هیجانی، توانایی مقابله با استرس و تکانه ها می شود (گلمن، 1995 ، ص 85 ).
خودآگاهی :
از نظر گلمن خودآگاهی ریشه و اساس مؤلفه های هوش هیجانی است و تا زمانیکه از سطح خودآگاهی پائینی برخورداریم و در انتخاب هدف و برنامه ریزی برای رسیدن به هدف مدیریت کنترل احساسات خود و برانگیختگی خود و بکارگیری نظمی که بتوان براساس آن با احساسات دیگران هماهنگ شود رشد مهارت های اجتماعی متناسب با هدف و عمل با مشکلات مواجه می شویم. تعریفی که گلمن (1995) برای خوداگاهی درنظر گرفته عبارتست از درک عمیق و روش احساسات، هیجانات نقاط ضعف و قوت و نیاز و سائق های خود.

 


خودکنترلی یا مدیریت خود :
همچنان که با آگاهی خود در مورد احساسات، هیجانتات و اثرات آنها رشد می دهیم. ما نیز می توانیم توانایی خود را در جهت کنترل آنها بهبود بخشیم. بطوریکه آنها نتوانند تأثیر ناجور برروی عملکرد ما داشته باشند. خودکنترلی هیجان به معنای سرکوب هیجان نیست بدین شکل نیست که با یک سر دفاعی محکم در مقابل احساسات و خودانگیزه های خود درست کنیم برعکس خود کنترلی به این می پردازد که با یک انتخاب برای چگونگی ابراز احساساتمان داریم و چیزی که مورد تأکید است روش ابراز احساسات می باشد به شکلی که این روش ابراز هم جریان تفکر را تسهیل کند و هم از انحراف آن جلوگیری کند. (گلمن، 1995 ).
به طور کلی خلقیات تأثیر فوق العاده بر روی محتوای جریان تفکر می گذارد به عنوان مثال : زمانیکه ما خشمگین هستیم وقایعی را در ذهن خود می پرورانیم که غضب آلود هستیم و این باعث می شود که نگرش و تفکر ما از موضوع اصلی منحرف شود و ما چیز دیگری را پردازش می کنیم چون در آن موقعیت محتوای تفکر ما عوض شده است نوع نگرش ما نیز عوض شده است و این فرایند باعث ایجاد یک عقده خواهد شد که نتیجه منفی گرایی و کناره گیری از واقعیت می باشد و در آخر به عملکرد نادرست و روابط نامطلوب می انجامد. گلمن معتقد است که می توان خوددداری و مقاومت در مقابل چنین خلقیات که هستبر هستبر اقدامی برای افزایش بازده کاری ایجاد روابط مطلوب می باشد. گلمن معتقد است زمانیکه هیجانات از سلامت افراد ناشی می شود زمینه رشد و شکوفایی برای افراد مهیا م شود زیرا یکی از مفاهیم پذیرفته شده در مورد انسان فیدبک گر، فیربک دادن است افرادی که از لحاظ هیجانی آرام هستند در ایجاد ارتباط موفق هستند و همیشه فیدبک مثبت از دیگران می گیرند یعنی باعث متنوعیت هیجانات موجود می شوند. ما در طول زندگی بدون شک با محرکهایی برخورد می کنیم که ممکن است برای ما ناخوشایند باشند و این ناخوشایندی سریع در خلق و خوی ما تأثیر می گذارد مثل برخورد افراد خانواده یا همکار و درد سطح وسیعتر محرکهایی که ساخته و پرداخته ذهن ما می باشند در این خصوص باید توانایی لازم برای کنترل و مدیریت افکار و رفتار خود داشته باشیم که اساس آن خودشناسی به مهارتهای اجتماعی تشکیل می دهد از نظر گلمن مشاهده خودکنترلی خیلی راحت نیست و خودکنترلی در نبود آتش بازیهای هیجانی بهتر خود را نشان می دهد یعنی هرچه شدت احساسات کمتر باشد خودکنترلی نمود بهتر پیدا می کند. گلمن معتقد است احساس مسئولیت در محیط کاری و نوع برخورد با افراد تحت تأثیر خلقیات فردی می باشند و هرچه محتوای فکر در رابطه با مسئولیتی که فرد قبول کرده است خالصتر باشد احساس مسئولیت بیشتر و بهتر صورت می گیرد. در یکی از تحقیقات صورت گرفته مشخص شده بود افراد موفق در محیط کاری از نظر خودآگاهی با خودکنترلی، سازگاری، نوآوری هفت برابر نمره بیشتری نسبت به افراد ناموفق داشتند و در نتیجه ما می توانیم نتیجه بگیریم خودکنترلی و مدیریت خود تا حد زیادی می تواند موفقیت شغلی را شکل دهند.
شعور اجتماعی :
شعور اجتماعی سومین مؤلفه هوش هیجانی می باشد و عبارت است از درک احساسات و جنبه های مختلف دیگران و بکارگیری عمل مناسب و واکنش مورد علاقه برای افرادی که پیرامون ما قرار گرفته اند (گلمن، 1990 ، ص 213 ).
این مؤلفه با احساس مسئولیت درقبال دیگران نسبت بیشتری دارند زیرا هرچه افراد پیرامون یا مقابل برای ما اهمیت بیشتری داشته باشند سعی بیشتری خواهیم کرد. واکنش مناسب در قبال آنها نشان دهیم و شرط واکنش مناسب، درک نوع احساس طرف مقابل می باشد. این مؤلفه برای افرادی که با مراجعین زیاد و تفاوت برخوردارند ضروری می باشد خیلی از متخصصین هوش هیجانی عقیده دارند که نشان اصلی هوشیاری اجتماعی توان همدلی است.
در بین مؤلفه های هوش هیجانی تشکیل همدلی از همه راحتتر می باشد همه ما همدلی با یک دوست، یک معلم با احساس کرده ایم و تشخیص داده ایم که واکنش او تا چه حد باعث دلگرمی ما شده است.
همدلی به معنی من خوبم یا تو خوبی نیست و به این معنی هم نیست که تمام احساسات طرف مقابل را تائید و تحسین کنیم همدلی بیشتر به معنی تأمل و ملاحظه احساسات دیگران می باشد. (گلمن، 1995).
به عقیده نظریه پردازان هوش هیجانی نکته کلیدی جهت افزایش حسن همدلی پرورش توانایی گوش دادن درخود می باشد زیرا هرچه افراد احساس مسئولیت بیشتری بکنند. تحمل بیشتری برای گوش دادن به حرفهای دیگران خواهند داشت در نتیجهبه جهت درک بهتری از احساسات دیگران خواهند رسید.
گفتن این نکته ضروری است که همدلی نیز ریشه در خودآگاهی دارد زیرا هرچه ما نسبت به احساسات خود گشاده تر باشیم به همان اندازه در شناخت آنها ماهرتر خواهیم بود. و به راحتی می توانیم نوع احساس خود را از دیگران تفکیک دهیم و برای طرف مقابل یک احساس مستقل قائل شویم. گلمن معتقد است که افرادیکه توانایی درک احساسات دیگران را ندارند از لحاظ احساس ناشنوا هستند تشخیص میزان همدلی افراد از طریق کلام، کردار، آهنگ، صدا، سکوت و لرزش آنها راحت است در همه روابط انسانی، توجه کردن به دیگران از انس و الفتهای هیجانی و از طریق ظرفیتهای که شخص برای همدلی دیگران دارد سر چشم می گیرد ظرفیت شناخت احساسات دیگران در عرصه های مختلف زندگی از کار خروشندگی و مدیریت گرفته تا روابط عشق وعاشقی و فعالیتهای سیاسی نقش بازی می کنند(گلمن 1995) عدم وجود همدلی عواقب ناگوار آن در خیلی از افراد مثل جنایتکاران و کودک آزاران زیاد به چشم می خورد آنچه مهم است ذکر شود این است که افراد به ندرت احساسات خود را در قالب کلمات بیان می کنند و بیشتر از طریق نشانه های غیرکلامی از جمله طرفین صدا و حرکت دست و محدودیت و حالات چهره ابراز می کنند و هرچه ما از نظر هوش هیجانی، قوی تر باشیم می توانیم این پیامهای غیرکلامی را تشخیص دهیم. در یکی از تحقیقات که در آمریکا صورت گرفته بود مشخص شد دانش آموزان که در درک پیام های احساسی خیلی کمتر از دیگران توانایی بیشتری دارند محبوبترین از لحاظ عاطفی و باثبات ترین بچه های مدرسه هستند.
خودانگیزی :
یکی دیگر از مؤلفه های هوش هیجانی می باشد و خیلی از روانشناسان آنرا شرط بقاء می نامند به عقیده آنان انسان سالم هیچ کاری را بدون هدف از پیش تعیین شده انجام نمی دهد و برای رسیدن به هدف و حتی انتخاب هدف خودانگیزی لازم می باشد. از نظر گلمن، خودانگیزی زبان سائق پیشرفت می باشد و کوشش است در جهت رسیدن به حد مطلوبی از فضیلت افرادی که این خصیصه را زیاد دارند همیشه در کارهای خود نتیجه محور سائق زیادی در آنها برای رسیدن به اهداف و استانداردهایی وجود دارد این افراد اهداف چالش برانگیز را خیلی سریع مرتب و میزان مخاطرات آنها را حساب می کنند و اطلاعات و راهبردهایی را به کار می برند که باعث کاهش عدم اطمینان آنها و افزایش عملکرد آنها شود. این افراد خیلی سریع یاد می گیرند که چگونه بازده کاری خود را افزایش دهند و خیلی سریع با اهداف گروه یا سازمان سازگار می شوند.
این افراد همیشه انتقاد شدید و سازننده در گروه از خود نشان می دهند و موقعیت آنها در گروه طوری است که مدیران همیشه از توانایی های آنها حساب می برند. این افراد همیشه به توانایی خود اعتماد دارند و همیشه نسبت به آینده امیدوار هستند. اگر قرار است یک صفت ضروری برای افراد درنظربگیریم خودانگیزی می باشد زیرا فقط از طریق خودانگیزی است که می توان به پیشرفت فرای انتظار رسید از آنجا که افراد زیر چتر تفاوتهای فردی قرار گرفته اند از لحاظ نیاز و سائق با هم متفاوت می باشند سپس عوامل انگیزش در آنها متفاوت می باشد.
گلمن در این رابطه معتقد است افرادیکه انجام کار برای آنها مهم است در طول کار علاقۀ زیادی به چالشهای خلاقانه از خود نشان می دهند و عشق به یادگیری و انجام کار در آنها بیشتر وجود دارد این افراد انرژی بیشتری صرف این کار می کنند و سؤالی که همیشه ذهن آنها را مشغول می کند این است که با چه روش بهتری می توان این کار را انجام داد. این افراد زمانیکه عمل آنها به شکست می انجامد باز هم مطلوب باقی می مانند در چنین مواقعی خودتنظیمی با انگیزه پیشرفت در جهت غالب شدن بر ناکامی ترکیب می شود. دو شخص با آمادگی بیشتریدر جهت مقابله با موانع یا کار جدید شروع به کار می کند و به طور کلی مراحل خودانگیزی مطلوب بدین شکل است که در ابتدا اهداف را دسته بندی می کنیم و میزان اهمیت هرکدام را مشخص می کنیم و هرچه خودشناسی ما بیشتر باشد بهتر می توانیم اهداف خود را براساس نیازهای واقعی اولویت بندی کنیم.
مهارتهای اجتماعی :
مهارتهای اجتماعی یکی دیگر از مؤلفه های هوشی هیجانی می باشد و شامل توانایی ها برای مدیریت روابط با خود و دیگران می باشد مهارتهای اجتماعی فقط شامل دستیابی نمی شود اگرچه افرادی که این مهارت را زیاد دارند خیلی سریع یک جَوِ دوستانه با افراد ایجاد می کنند ولی این مهارت بیشتر به دوستیابی هدفمند مربوط می شود افرادی مهارتهای اجتماعی قوی دارند به راحتی می توانند مسیر فکری دیگران را در سمتی که می خواهند هدایت کنند خواه برای ایجاد رفتار جدید باشد خواه براتنگیختن او برای ایجاد رفتار یا عملکرد یا تولید جدید باشد (گلمن، 1910 )
افرادی که مهارتهای اجتماعی بالایی دارند همیشه درصدد هستند که یک چرخه وسیعی از اطلاعات با افراد را به دست آورند و خیلی سریع جنبه های مشترک افراد را شناسایی کنند بعد از آن یک رابطۀ مؤثر برقرار کنند و این عمل حاکی از آن است که اعمال چنین افرادی براساس فرضیات حساب شده و دقیق می باشد. چنین افرادی در اولین فرصت در محیط کاری یک شبکه ارتباط قوی برقرار می کند. براین اساس همه ما این را می پذیریم افرادی که در جهت پیشرفت برانگیخته می شوند خوش بینی آنها نسبت به آینده است حتی مواقعی که با شکست مواجه می شوند زیاد می باشد. افراد فقط از طریق مهارتهای اجتماعی بالا می دانند در کجا چه مواقع از خود حالات هیجانی نشان دهند و همچنان که پیداست این مشکلت تعداد زیادی از افراد جامعه می باشد مخصوصاً زندگی امروزی که افراد در طول روز باید به سمت رفع نیازهای خود با افراد متفاوتی مواجه شوند و هر موقعیتی اقتضای خاص خود را دارند. ما در طول روز با افراد متفاوتی برخورد می کنیم و در هر برخورد پیام عاطفی برطرف مقابل ارسال می کنیم.
طبیعی است هرچه مهارتها برای ارسال نوع پیام بیشتر باشد راحتتر می توانیم طرف مقابل را حت تأثیر قرار دهیم.
اساس فرهنگی هوش هیجانی :
یکی از مشکلات مشاوران در مدارس درباره نمره کسب شده توسط دانش آموزان است که دارای زمینه های فرهنگی متفاوتی می باشد و چنانچه بعد از اجرای آزمون مثل هوش هیجانی تفاوت در زمینه های فرهنگی دانش آموزان فراموش می شود و موقعیت واقعی آنان به مخاطره می افتد.
همچنانکه قبلاً گفته شد نظریه هوش هیجانی توسط میر و سالووی (1990) معرفی شده است و منظور آنها از هوش هیجانی عبارتست از توانایی درک درست برانگیختگی و توانایی استفاده از احساسات به منظور تسهیل فکر، همچنان که پیداست همه در این توانائیها قابلیت یادگیری دارند بدین رو محتوای فرهنگی و محیطی تأثیر فوق العاده ای بر روی هر کدام از این توانائیها می گذارد.

 

تعیین :
تأثیرگذاری محتوای فرهنگی برروی هر کدام از این مؤلفه ها مستلزم اطلاعات جامعه شناسی می باشد و تحقیقات زیادی مبنی بر تفاوتهای فرهنگی در رابطه با هوش هیجانی صورت نگرفته است شواهدی مربوط به مشمولیت هیجانی و تثبیت هیجانات وجود دارد.
تحقیقات جدید در درون فرهنگی پیشنهاد دادند که تشخیص و تفکیک هیجانات اساسی از قبیل خوشایندی و شگفت زدگی و ترس و انزجار به صورت همگانی می باشد مشمولیت هیجانی برای این یافته ها توسط تحقیقات (آلمن و همکارانش) تائید شده است آنها معتقدند که هر حالت چهره ای در فرهنگ در ابراز هیجانات مشاهده شده است متاساموتو در یکی از تحقیقات خود از سه گروه از دانشجویان (آمریکایی، آفریقایی، آسیایی) درخواست کرده بود که نوع هیجانی را که در تصویر دریافت می کنند نامگذاری و آنها را براساس شدت و کندی بگویند بعد از مقایسه پاسخ های دانشجویان تفاوت معناداری در گروههای نژادی در قضاوتهای هیجانی آنها مشاهده شده بود.
بارآن (1997) معتقد است که توانایی های هیجانی با بافت فرهنگی پیوند دارد. نتیجه سخن اینکه صحبت تأثیر ساز، هوش هیجانی و تأثیر فرهنگ براین سازه است، و ما نیاز به تحقیقات هم درون فرهنگی و برون فرهنگی بیشتری داریم.

 


تفاوت IQ با هوش هیجانی :
نظریۀ پردازان هوش هیجانی با دلایل ترتیبی و روانی را در IQ تفکیک کرده اند در اول گفتند این نکته ضروری است که IQ در هوش هیجانی اندازه ای از توانایی است نظریه پردازان هوش هیجانی معتقدند که IQ به ما می گوید که چکار می توانیم انجام دهیم و این شامل توانایی ها برای یادآوری تفکر منطقی و انتزاعی می شود در حالیکه هوش هیجانی شامل توانایی ما در جهت خودآگاهی هیجانی و اجتماعی می شود. مهارتهای لازم را در این حوزه ها اندازه گیری می کنند هوش هیجانی شامل مهارتهای مادر شناخت احساسات خود و دیگران و مهارتهای کافی در ایجاد روابط سالم با دیگران و ضمن مسئولیت پذیری در مقابل خلاقیت با دیگران می باشد (گلمن، 1995 ، ص 101 ).
گلمن نیز معتقد است که هوش هیجانی شامل توانایی ها برای حل مشکلات هیجانی و انعطاف پذیری و قبول آن می شود هوش هیجانی به ما می گوید چنانچه در شناخت توانائیهای خود و منتقل شدن بر جایگاه اصلی ما در جامعه چگونه این فرایند را مطلوب و خوشایندسازیم هوش هیجانی دلالت بر بهزیستی فرد دارد.
زمینه های بحث هوش هیجانی :
زمانیکه دانشمندان در مورد هوش شروع به تحقیق کردند فقط جنبه های شناختی آن از قبیل حافظه و حل مسئله را درنظر دارند ولی در میان این دانشمندان افرادی بودند که زود تشخیص می دادند که جنبه های غیرشناختی نیز به نوبه خود برای موفقیت مفید هستند برای مثال دیوید کسلر هوش را چنین تعریف کرده است. ظرفیت فرد برای عمل هدفمندانه کار تفکر منطقی برخورد مؤثر با محیط پیرامون خویش آغاز شد. (1920) و کسلر به جنبه های غیرشناختی هوشی به اندازه جنبه های شناختی اهمیت داده است وکسلر نیز پیشنهاد داده است برای پیش بینی موفقیت افراد شناخت توانایی های غیرشناختی آنها لازم است او تنها محققی نبود که عقیده داشت جنبه های غیرشناختی هوشی برای تطبیق و موفقیت لازم هستند. رابرت نژندایک یکی از محققین است که در مورد اهمیت هوش اجتماعی صحبت کرده است مانترو براین باور بود که IQ به تنهایی نمی تواند یک پیش بینی کننده خوب برای عملکرد شغل افراد باشد. در بهترین شرایط فقط 20 درصد موفقیت افراد را پیش بینی می کند. یک محقق دیگر پیشنهاد داده است که آزمونهای شناختی واقع گرایانه است.
9 ) کالبدشکافی یک تسخیر هیجانی :
مقدمه :
در انسان بادام مغز که از لغت یونانی amyala به معنی بادام گرفته شده است خوشه ای بادامی شکل از ساختارهای به هم پیوسته ای است که در بالای ساقۀ مغز، نزدیک انتهای حلقه لپیک قرار گرفته است در هر یک از دو نیمکره مغز یک بادامه قرار دارد که از طرفین سرجای گرفته اند. بادامه مغز انسان در مقایسه با نزدیکترین بستگان تکامل آن یعنی نخستیها تا حدودی بزرگتر است. هیپوکامپ بادامه مغز دو قسمت مهم «مغز پویایی» اولیه بودند که در جریان تکامل موجب پیدایش قشر مخ و سپس قشر تازه مخ گردیدند. هرگاه بادامه مغز از سایر قسمتهای مغز جدا شود بدین می انجامد که فرد به ناتوانی چشمگیری در سنجش معنای هیجانی وقایه دچار شود گاهی به این وضعیت «کوی عاطفی» می گویند. بادامه به عنوان مخزن خاطرات هیجانی عمل می کند و از همین رو اهمیت دارد. زندگی بدون بادامه مغز زندگی ای عادی از معنای شخص است. فقط عاطفه نیست که به آن وابسته است تمام هیجانهای انسان به آن بستگی دارد. حیوانهایی که بادامۀ مغزشان برداشته شده یا پیوندهایش قطع شده است فاقد ترس و خشم هستند. میلی به رقابت و همکاری ندارند هیجان کم اثر یا از بین می رود ترشح اشک که نشانه ای از هیجان و مختص نوع بشر است به وسیله بادامه مغز و ساختاری نزدیک آن به نام «شنج کمربندی » تحریک می شود. و در آغوش گرفتن؛ نوازش کردن یا آرام کردن شخص گریان به هر نحو ممکن تسکین این بخشهای مغز می شود و هق هق گریه خود را متوقف می سازد. ژوزف لودو عصب شناسی مرکز عصبی دانشگاه نیویورک اولین کسی بود که مناطق محوری بادامه مغز را در مغز هیجانی کشف نمود. لودو از زمره عصب شناسی جدیدی محوری بادامه مغز را در مغز هیجانی کشف نمود.
لودو از زمره عصب شناسی جدیدی است که روش ها و تکنولوژی راد مغز نوآورانه ای به کار گرفت تا در نقشه برداری از مغز به هنگام فعالیت به موارد جزیی تحقیقی دست یابند که قبلاً ناشناخته بوده اند و به همین خاطر توانستند در زمینه رمزگشایی اسراری بپردازند که نسل های پیشین دانشمندان آنها را غیرقابل دستیابی می دانستند.
سیستم ارتباط عصبی :
زمانی که احساسات تکانستی بر عقل غلبه کند اساسی بودن نقش تازه کشف شده بادامه مغز جلوه گر می شود . علائمی از حواس به بادامه مغز می رسد و او را وا می دارد تا هر تجربه ای را به دقت موشکافی کند و مشخص سازد که آیا تجربه ناراحت کننده است یا خیر بادامه مغز را در حیات روانی در موقعیت قدرتمندی قرار می دهد چیزی شبیه به یک نگهبان روانی، که هر موقعیت و هر ادراکی را به این پرسش ابتدایی بررسی می کند که آیا من از این موقعیت نفرت دارم آیا به من آسیب می رساند از آن می ترسم که در صورتی که چنین باشد یعنی در شرایطِ موجود پاسخ این سوال به هر نحو مثبت باشد بادامه مغز بلافاصله مانند سیستم ارتباط عصبی واکنش نشان می دهد در ساختمان مغز جایگاه بادامه شبیه به سازمان اعلام خطر است که هرگاه سیستم ایمنی خانه علائمی حاکی از وجود مشکل را مخابره می کند اپراتورهای آن براساس پیام های اضطرابی به آتش نشانی پلیس و همسایه در حال آماده باش هستند. زمانیکه زنگ خطر مثل ترس به صدا در می آید بادامه پیام های اضطراری را به تمام قسمت های اصلی مغز مخابره می کند و موجب ترشح هورمونهای جنگ و گریز می شود مراکز مخصوص حرکت کردن را بسیج می کند و سیستم قلبی و عروقی، عضلات و احشاء را فعال می سازد و سایر مدارهای بادامه مغز علائمی مخابره می کنند که باعث ترشح اضطراری هورمون نورایی نفریس می شود که در نتیجه آن، میزان آمادگی واکنش در مناطق کلیوی مغز افزایش می یابد از جمله مناطقی که حواس را گوش به زنگ تر می کنند و در واقع مغز را برانگیخته نگاه می دارد. علائمی دیگر از بادامه مغز به ساقه مغز پیام می دهند تا حالت ترس را در چهره ایجاد کند، حرکات دیگری را که عضلات در حال انجام آنند متوقف می سازد. ضربان قلب و فشار خون را افزایش می دهد و تنفس را کند می کند و عضلات را برای نشان دادن واکنش مناسب آماده می سازد. در همین زمان سیستم های حافظه همه قشر مخ را زیر و رو می کنند تا هر اطلاعاتی که با وضعیت اضطراری جاری مربوط باشند استخراج کنند و این کار را مقدم بر هر فکر دیگری انجام می شود. (دانیل گلمن، 1380 ، ص 41 ).
هماهنگی فکر و هیجان :
پیوندهای میان بادامه مغز از ساختمان لپمبیک وابسته به آن و قشر تازه مخ کانون راهبردهای هماهنگ کننده میان قلب و سر یا تفکر و احساسات است با این مداربندی می توان روشن ساخت که چرا هیجان ما هم در اتخاذ تصمیمهای عاقلانه هم در داشتن تفکر روشن تا به این حیاتی اند اگر قدرت هیجان ها را سلب کنیم خود تفکر نیز مختل می گردد.
عصب شناسان برای حافظه ای که واقعیات ضروری را برای انجام تکلیف با حل مشکلی خاص در ذهن نگاه می دارد. اصطلاح «حافظه فعال» را بکار می برند اعم از جنبه های در ذهن نگاه داشتن اجزای مسئله ای استدلالی در سر جلسه امتحان منطقه ای از مغز که مسئول «حافظه فعال» است قشر پیشانی است اما وجود مدارهای میان مغز لپمبیک و قطعات پیشانی به این معناست که علائم حاکی از هیجان شدید مانند اضطراب خشم یا امثال آن می توانند موجب ایستایی گردند اگر فعالیت این قطعه را مختل کنند ناراحتی هیجانی مدام می توانند موجب نقص توانایی های فکری کودک گردد و ظرفیت یادگیری او را به کار بیندازند.
این نقایص اگر هم بسیار ضعیف باشند از طریق آزمونهای هوشی معلوم نمی شوند اما خود را در مقیاس های مد فدارتر عصب روان شناختی و نیز بی قراری و تکانش وری مداوم کودک نشان می دهد برای مثال در تحقیقی از دانش آموزان پسر مدارس ابتدایی که نتایج هوشبهر بالاتر متوسط، اما نتایج درسی شان ضعیف بوده از طریق آزمونهای عصب روان شناختی مشخص گردید که کارکرد قشر پیشانی آنها آسیب دیده است.
دکتر آننونیود اماسیو عصب شناس دانشگاه پزشکی دانشگاه آیوا، تحقیقات دقیق انجام داده است تا معلوم کند بیماران که دچار ضایعه مدار با دامه مغز شده اند دقیق جنبه های از حیات ذهنی اشان آسیب دیده است. نحوه تصمیم گیری آنان بسیار اشتباه است با وجود این در توانایی های هوشی صحیح و سالم، در کار و زندگی شان تصمیمات ناگواری را اتخاذ می کنند و حتی گاهی اوقات ممکن است تصمیماتی بسیار ساده از قبیل قرار ملاقات گذاشتن نیز ذهنشان را در مدت های طولانی به خود مشغول کند.

 


مختصری درباره بهداشت روانی :
اگرچه از تاریخچه بهداشت روانی در ایران اطلاعات کافی در دسترس نیست ولی از مدارک ناکافی به دست آمده و با توجه به اعتقادات مذهبی، سنت و

دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله رابطه هوش هیجانی با سلامت روانی در بین دانشجویان دختر و پسر دانشگاه آزاد اسلامی

بهداشت روانی درمحیط کار

اختصاصی از سورنا فایل بهداشت روانی درمحیط کار دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

فرمت فایل: WORD (قابل ویرایش)

تعدادصفحات:79

بهداشت روانی درمحیط کار

مقدمه :

ما در یک دوران ویژه به سر می بریم. در این دوران تغییراتی در شرایط کاری افراد رخ داده و می دهد که باعث می شود برخلاف گذشته بیشتر انسانها بیش از آنکه به سازمانهای بزرگ وابسته باشند به کار مستقل یا پیمانکاری روی بیاورند. آنها دیگر تمام وقت خود را در یک سازمان سپری نخواهندکرد، بلکه به فعالیتهای پاره وقت خواهند پرداخت. فقط کمتر از نیمی از نیروی کار در سازمانهای مختلف مشاغل تمام وقت «مناسب» به دست می آورند و باقی افراد کارکنان مستقلی هستند که تعدادشان سال به سال بیشتر می شود. بیشتر این افراد به این دلیل کارگر پاره وقت یا موقت هستند که یا خود می خواهند و یا جز این چاره دیگری ندارند.

اصولا ویژگی سازمانهای امروزی این است که آنها بر هسته ای از مدیران و کارگران ضروری استوارند که پیمانکاران خارج از سازمان و مستخدمان پاره وقت، آنها را یاری می دهند. البته این روش، شیوه جدیدی برای ساماندهی امور نیست، چرا که مقاطعه کاران بزرگ و کوچک طی نسلهای متمادی این کار را کرده اند. آنچه تازگی دارد رشد این شیوه از سازماندهی در حرفه‌های بزرگ و نهادهای بخش دولتی است که به دلیل ارزانتر بودن، درمیان آنها گسترش یافته است. این سازمانها به این نتیجه رسیده اند که گرچه راحت تر است که کارکنان خود را به صورت تمام وقت دراختیار داشته باشند، اما دراختیار داشتن تمام نیروی کار، نوعی اسراف در سازماندهی منابع انسانی ضروری است. لذا نگاه داشتن آنها در خارج از سازمان، به صورت کارکن مستقل یا در استخدام مقاطعه کاران متخصص و خرید خدمات آنها به هنگام نیاز ارزانتر تمام می شود.



بهداشت روانی چیست ؟

ما با چه محدودیت هایی روبرو هستیم ؟

مدیریت خستگی و استرس درمحیط کار

مراتب خستگی :

حقایقی در مورد استرس :

راههای غلبه بر مشکلات :

نشانه های استرس :

مسئولیت مدیریت استرس :

سیستم های مدیریت ایمنی و بهداشت شغلی

سازماندهی

5-10-3  تدارکات

6-10-3  قراردادهای پیمانکاری

11-3- کنترل و سنجش عملکرد.

16-3-  بهبود مستمر:

* تجزیه و تحلیل مخاطرات شغلی

1- اهداف

سازماندهی

برنامه ریزی و اجرا

3-10-3  مدیریت تغییر

5-10-3  تدارکات

11-3- کنترل و سنجش عملکرد.

4-11-3- کنترل و سنجش عملکرد باید:

16-3-  بهبود مستمر:

 


دانلود با لینک مستقیم


بهداشت روانی درمحیط کار

پایان نامه بررسی رابطه‌ی شیوه‌های فرزندپروری با سلامت روانی دانش آموزان

اختصاصی از سورنا فایل پایان نامه بررسی رابطه‌ی شیوه‌های فرزندپروری با سلامت روانی دانش آموزان دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

چکیده

مقاله‌ی حاضر به بررسی رابطه‌ی شیوه‌های فرزندپروری با خود کارآمدی و سلامت روانی دانش‌آموزان پایه‌ی دوم دبیرستان‌های شهرستان‌ مهاباد در سال تحصیلی 84-1383 پرداخته است. این تحقیق از نوع پیمایشی ـ همبستگی است. حجم نمونه موردمطالعه شامل 360 نفر، که 193 پسر و 167 دختر و از نوع نمونه‌گیری تصادفی چندمرحله‌ای می‌باشد. جمع‌آوری اطلاعات به وسیله‌ی پرسشنامه شیوه‌های فرزندپروری شیفر، خود کارآمدی شرز و همکاران و سلامت عمومی گلدبرگ و هیلر انجام شده است. یافته‌ها نشان داد که: بین خود کارآمدی دانش‌آموزانی که والدین آنها شیوه‌های فرزندپروری متفاوتی داشته‌اند، تفاوت معنی‌داری وجود دارد. سلامت روانی دانش‌آموزانی که شیوه‌های فرزندپروری متفاوتی را تجربه کرده‌اند، بصورت معنی‌داری باهم تفاوت دارد. بین سلامت روانی و خود کارآمدی رابطه مثبت و معنی‌داری وجود دارد. بین سلامت روانی دانش‌آموزان دختر و پسر تفاوت معنی‌داری وجود ندارد. شیوه فرزندپروری دانش‌آموزان با توجه به رشته تحصیلی آنها متفاوت است. خود کارآمدی دانش‌آموزان در رشته‌های مختلف متفاوت نمی‌باشد. دانش‌آموزانی که در رشته‌های مختلف تحصیل می‌کنند از نظر سلامت روانی تفاوت معنی‌داری باهم ندارند. بین دانش‌آموزان دختر و پسر از نظر خود کارآمدی تفاوت معنی‌داری وجود ندارد.

مقدمه

ارتباط والدین و فرزندان از جمله موارد مهمی است که سال‌ها نظر صاحب‌نظران و متخصصان تعلیم و تربیت را به خود جلب کرده است. خانواده نخستین پایگاهی است که پیوند بین کودک و محیط اطراف او را به وجود می‌آورد. کودک در خانواده پندارهای اولیه را درباره‌ی جهان فرا می‌گیرد، از لحاظ جسمی و ذهنی رشد می‌یابد، شیوه‌های سخن گفتن را می‌آموزد، هنجارهای اساسی رفتار را یاد می‌گیرد و سرانجام نگرش‌ها، اخلاق و روحیاتش شکل می‌گیرد و به عبارتی اجتماعی می‌شود (اقلیدس؛ نقل از هیبتی، 1381).

هر خانواده‌ای شیوه‌های خاصی را در تربیت فردی و اجتماعی فرزندان خویش به کار می‌گیرد این شیوه‌ها که شیوه‌های فرزندپروری نامیده می‌شوند متأثر از عوامل مختلف از جمله عوامل فرهنگی، اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و غیره می‌باشد (هاردی و همکاران، 1993).

شیوه‌های فرزندپروری به عنوان مجموعه یا منظومه‌ای از رفتارها که تعاملات والد ـ کودک را در طول دامنه‌ی گسترده‌ای از موقعیت‌ها توصیف می‌کند و فرض شده است که یک جو تعاملی تأثیرگذار را به وجود می‌آورد. شیوه‌های فرزندپروری یک عامل تعیین‌کننده و اثرگذار است که نقش مهمی در آسیب‌شناسی روانی و رشد کودکان بازی می‌کند. بحث در مورد هریک از مشکلات فرزندان بدون در نظر گرفتن نگرش‌ها، رفتارها و شیوه‌های فرزندپروری تقریباً غیرممکن است. هرچند روانشناسان و نظریه‌پردازان بر نقش والدین و شیوه‌های فرزندپروری تأکید می‌کنند،‌ تحقیقات خیلی کمی در مورد شیوه‌های فرزندپروری و آسیب‌شناسی روانی کودک به عمل آمده است (علیزاده و آندرایس؛ نقل از محرابی، 1383).

تأثیر محیط خانواده بر رشد کودک اغلب به وسیله‌ی مشاهده تعامل والد ـ فرزند مورد بررسی قرار گرفته است. در این مشاهدات معمولاً ویژگی‌های رفتاری والدین به وسیله‌ی دو بعد ارزیابی شده است: الف) پذیرش (گرمی)، شامل حمایت و پرورش عاطفه‌ی مثبت بین والدین و کودک می‌باشد. ب) کنترل، شامل آن دسته از رفتارهای والدین است که رفتار کودک خود را هدایت می‌کنند مانند: راهنمایی و کنترل، بازدارنده یا تسهیل‌کننده (پل کنین و همکاران؛ نقل محرابی، 1383).

نظریه‌های روانشناختی متعددی در خلال سال‌ها سعی کردند تا رفتار آدمی را تبیین کنند. نظریه‌ی شناختی اجتماعی نیز یکی از این نظریه‌هاست. در سال 1986 بندورا این نظریه را در مورد عملکرد آدمیان مطرح کرد که در آن نقش باورهای خود را در شناخت، انگیزش، عاطفه و رفتار آدمی برجسته نمود. بندورا معتقد است که افراد یک نظم «خود» را می‌پرورانند که آنها را قادر می‌سازد تا بر تفکرات، احساسات و اعمالشان مهار داشته باشند (نقل از علی نیا کروثی، 1382).

بندورا با دیدگاه‌هایی که به عوامل درونی موثر بر رفتار توجه می‌کنند و عوامل محیطی را نادیده می‌گیرند، مخالفت می‌کند و از دیدگاه‌هایی که انسان را پاسخ‌دهنده منفعل به رویدادهای محیطی می‌دانند نیز انتقاد می‌کند.

از نظر بندورا شخص، محیط و رفتار شخص برهم تأثیر و تأثر متقابل دارند و هیچ کدام از این سه جزء را نمی‌توان جدا از اجزای دیگر به عنوان تعیین‌کننده‌ی رفتار انسان به حساب آورد. بندورا این تعامل سه‌جانبه را جبر متقابل یا تعیین‌گری متقابل نامیده است (نقل از سیف، 1380).

بطور کلی، پژوهش‌ها نشان می‌دهند که روش‌های تربیتی والدین اثرات طولانی بر رفتار، عملکرد، انتظارات و در نهایت بر شخصیت افراد در آینده دارند. مثلاً والدین سختگیر و دیکتاتور مانع پیشرفت و خلاقیت کودک می‌شوند. والدینی که اجازه نمی‌دهند کودک ابراز وجود کند مانع بروز استعدادهای بالقوه او می‌شوند و در نتیجه این قبیل کودکان در آینده افرادی روان آزرده و پرخاشگر خواهند شد (نقل از مهرابی‌زاده هنرمند و همکاران، 1379). با توجه به اینکه شیوه‌های فرزندپروری والدین، نحوه تربیت والدین را به کودکان منتقل می‌کنند و این امر در شکل‌گیری شخصیت فرد مؤثر است و نیز نظر فرد نسبت به خود می‌تواند بر سلامت روان تأثیر زیادی داشته باشد این پژوهش به بررسی شیوه‌های فرزندپروری، خود کارآمدی و سلامت روانی دانش‌آموزان شهرستان مهاباد پرداخته تا به سوالات و فرضیه‌های تحقیق پاسخ دهد.

 پیشینه پژوهش

با توجه به سه متغیر مهم تحقیق یعنی شیوه‌های فرزندپروری، خود کارآمدی و سلامت روان در این قسمت به بررسی نظرات ارائه شده و تحقیقات انجام یافته می‌پردازیم:

تحقیقات معاصر در شیوه‌های فرزندپروری از مطالعات «بامریند» روی کودکان و خانواده‌های آنان نشأت گرفته است. استنباط بامریند از شیوه‌های فرزندپروری بر روی یک رویکرد تیپ‌شناسی بنا شده است که بر روی ترکیب اعمال فرزندپروری متفاوت، متمرکز است. تفاوت در ترکیب عناصر اصلی فرزندپروری (مانند گرم بودن، درگیر بودن، درخواست‌های بالغانه، نظارت و سرپرستی) تغییراتی در چگونگی پاسخ‌های کودک به تاثیر والدین ایجاد می‌کند (دارلینگ و استینبرگ؛ به نقل از گلاسکو، 1997).

شیفر از جمله کسانی است که در این زمینه پژوهش‌هایی انجام داده است. او براساس مشاهداتی که از تعامل کودکان 1 تا 3 ساله با مادرانشان انجام داد، طرح یک طبقه‌بندی براساس دو جنبه رفتار والدینی یعنی آزادی ـ کنترل (سهل‌گیری در مقابل سخت‌گیری) و سردی ـ گرمی (پذیرش در مقابل طرد) ارائه نمود. او نتیجه گرفت که مادران پذیرنده یا طردکننده می‌توانند سخت‌گیر یا آسان‌گیر باشند. این دو بعد اساساً اشاره به سطوح حمایت عاطفی دارد که والدین در مورد کودکانشان به کار می‌برند و نیز اشاره به کنترلی دارد که والدین در مورد کودکان خود اعمال می‌کنند. بدین ترتیب از ترکیب این دو بعد، الگوهای مختلف رفتار والدین شکل می‌گیرند. به طور کلی بسیاری از رفتارهای والدین می‌توانند در چنین مدل چهاربعدی قرار گیرند (یعقوبخانی غیاثوندی، 1372).

 زیگلمن روش‌های ارتباطی والدین و فرزندان را به چهار قسمت کلی تقسیم کرده است:

1- والدین مقتدر 2- والدین مستبد 3- والدین سهل‌گیر 4- والدین مسامحه‌گر یا بی‌اعتنا.

با اندکی تأمل متوجه می‌شویم که دیدگاه زیگلمن با دیدگاه شیفر تفاوت چندانی ندارد و تفاوت بیشتر در الفاظ است. در واقع باید گفت دیدگاه ارائه شده به وسیله شیفر علی‌رغم گذشت سالیان زیاد همچنان ثابت باقی مانده است، زیرا والدین مقتدر زیگلمن همان والدین گرم و کنترل‌کننده شیفر، والدین مستبد زیگلمن همان والدین سرد و کنترل‌کننده شیفر، والدین سهل‌گیر زیگلمن همان والدین گرم و آزادگذار شیفر، و والدین مسامحه‌گر زیگلمن همان خانواده سرد و آزادگذار شیفر می‌باشند (دهقانی، 1379).

بامریند طی مطالعات خود در مورد ابعاد رفتاری والدین و تأثیر آن بر کودکان دریافت، والدین مستبد و قدرت‌طلب دارای فرزندانی هستند که از نظر خویشتنداری در سطح متوسط قرار دارند ولی تا حدود زیادی گوشه‌گیر و به دیگران بی‌اعتنایی می‌کنند (نقل از ماسن، 1377). شیک (1999) در تحقیقی تأثیر والدین را بر سلامت روانی نوجوانان مورد مطالعه قرار داد. او در تحقیق خود به این نتیجه رسید که ویژگی‌های والدین بصورت همزمان و طولی با سلامت روانی نوجوانان همبستگی دارد، ولی بطور کلی ویژگی‌های پدر تأثیر بیشتری بر سلامت نوجوانان داشت.

ری و همکاران (1990) در پژوهشی کیفیت فرزندپروری والدین در نوجوانان مبتلا به اختلالات مقابله‌ای و کرداری را مورد بررسی قرار دادند. در این پژوهش نوجوانان بهنجار در مقایه با گروه‌های دو گروه دارای اختلال والدین خود را به عنوان کنترل‌کننده بی‌احساس می‌دانستند.


دانلود با لینک مستقیم


پایان نامه بررسی رابطه‌ی شیوه‌های فرزندپروری با سلامت روانی دانش آموزان

تحقیق در مورد شناخت بیماری های روانی

اختصاصی از سورنا فایل تحقیق در مورد شناخت بیماری های روانی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق در مورد شناخت بیماری های روانی


تحقیق در مورد شناخت بیماری های روانی

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

 

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

  

تعداد صفحه13

 

فهرست مطالب

  شناخت بیماری های روانی

 

کاربر محترم این مطلب در دو قسمت ارائه می شود.

به طور عادی و معمولی بیماری های روانی ، از مغز که نسبت به سایر اعضاء برتر و مهمتر است ، سرچشمه می گیرد . بیماری روانی نظیر سایر بیماری های متداول مانند  بیماری های قلب ، کلیه ، دیابت و غیره است و در پیدایش آن کسی مقصر نیست.

بیماری های روانی درمان پذیرند. با درمان مناسب و شایسته ، بسیاری از بیماران روانی می توانند زندگی عادی داشته باشند.

ممکن است بعضی نکات روی بیماران روانی اثر بگذارد ، پس سعی کنید همواره آگاهی بیشتری در این زمینه کسب نمایید .

علل فراوانی برای بیماری های روانی وجود دارد. از جمله :

- ضربه ی مغزی (Brain Concussion )

- عدم تعادل مواد شیمیایی مغزی

- علل زیستی ، محیطی ، اجتماعی و عوامل اقلیمی

بعضی از بیماران روانی به علت اختلال و ضعف شخصیت، اراده لازم را جهت درمان خود ندارند و احتیاج به راهنمایی و کمک فراوان دارند. افراد مبتلا به بیماری های روانی در صورت عدم اقدام به درمان ، دائم بیمار هستند.

امکان دارد عده ای از بیماران مدت نسبتاً طولانی احتیاج به درمان و ادامه آن داشته باشند، همان طور که بیماری دیابت با مصرف داروهای ضد دیابت درمان می گردد.

گروهی از بیماران ، تندخو و پرخاشگرند که بیشتر قربانی تندخویی خود می گردند تا علل دیگر ؛ ولی با درمان های مناسب و مخصوص ، تندخویی آنها کنترل می شود و تقریباً با افراد دیگر فرقی ندارند.

بیماری های روانی به دیگران سرایت نمی کند ؛ اما می تواند به گونه ای ، دیگران را تحت تأثیر قرار دهد.

افسرده دل افسرده کند انجمنی را         در خلوت خویش راه مده همچو منی را

 اختلالات روانی می تواند در هر سن و نژاد بروز نماید، و برخوردهای خانوادگی و سوابق بیماری روانی در آن خانواده نیز در به وجود آمدن آن بی اثر نیست.

جهت درک و فهمیدن و آشنا شدن با بیماری های روانی باید بدانید که مغز شما مرکز کنترل بدن شماست و از میلیون ها سلول عصبی تشکیل شده که هر سلول عصبی با هزاران سلول دیگر در ارتباط است. در صورتی که در کار یک سلول اختلال ایجاد گردد می تواند منجر به بیماری های روانی شود.

ناراحتی


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد شناخت بیماری های روانی

تحقیق در مورد بررسی رضایت شغلی با سلامت روانی بین معلمان مرد شهرستان ملایر

اختصاصی از سورنا فایل تحقیق در مورد بررسی رضایت شغلی با سلامت روانی بین معلمان مرد شهرستان ملایر دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق در مورد بررسی رضایت شغلی با سلامت روانی بین معلمان مرد شهرستان ملایر


تحقیق در مورد بررسی رضایت شغلی با سلامت روانی بین معلمان مرد شهرستان ملایر

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

 

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

  

تعداد صفحه38

 

فهرست مطالب

 

اهمیت و ضرورت تحقیق :

فصل دوم: پیشینه تحقیق

مقدمه :

مفهوم سلامت روان در نظریه روانی- اجتماعی اریک اریکسون

مفهوم سلامت روان در نظریه هنری موری[1]

مفهوم سلامت روان در نظریه اسلام

چکیده :

    هدف از پژوهش حاضر بررسی رابطه سلامت روان و رضایت شغلی بین معلمان ابتدایی شهرستان خمین است. نمونه مورد بررسی با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای به دست آمد و شامل 46 نفر از معلمان ابتدایی شهرستان خمین در سال تحصیلی 85- 84 است.

ابزار پژوهش عبارت است از مقیاس سلامت روان (GHQ ) طرح 28 سئوالی و پرسشنامه رضایت شغلی برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش های آماری توصیفی و استنباطی و همچنین از نرم افزار SPSS استفاده شد.

نتایج همبستگی نشان داد که بین سلامت روان و رضایت شغلی معلمان مرد تفاوت معناداری وجود ندارد یعنی متغیر رضایت شغلی یک عامل اثرگذار درسلامت روانی آزمودنی ها نیست.

دراین نتیجه درمقایسه با نتایج تحقیقات دیگر مثل پژوهش محمد کریم خداپناهی (1383) در مورد بررسی رابطه و باورهای خود کارآمدی برسلامت روانی و موفقیت دانشجویان مغایرت دارد.

 

 

 


فصل اول

مقدمه :

یکی از منابع ضروری و همواره مورد بحث در دنیای پیچیده ی انسانی که قدمتی به بلندای هستی دارد، مفهوم سلامتی[2] است. سلامتی کیفیتی از زندگی است که تعریف آن شکل و اندازه گیری واقعی آن تقریبا غیرممکن است.

انحراف روانی در زندگی انسانها از نظر تعداد قربانی، بار مالی و ویرانگری در سطح بالاتری از بیماری های جسمی (مانند بیماری های قلبی و سرطان ) قرار دارد. برای آنکه جامعه ای سالم وکارآمد داشته باشیم تا افراد انسانی درآن سرشار از شور و نشاط همراه با انگیزه و هدف در زندگی باشند و پویای فردای فرزندان و جامعه را بسازند، فراهم آوردن امکانات لازم و ایجاد زمینه ای مناسب برای اینگونه سازندگی ها مستلزم به وجود آوردن فضای سالم و عاری از هرگونه مشکلات جدی رفتاری است که در آن انسانها بتوانند با فکری آسوده و خلاقیت درخورد توجه، سازنده زندگی حال و آینده خود باشند.برای رسیدن به این هدفها طرح، بررسی و همچنین برنامه ریزی های اصولی برای تأمین سلامت روانی سطح کودکی در درون خانواده ها گرفته تا مدرسه و دانشگاه


[1] Henry Myrray

[2] . Well – Being


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد بررسی رضایت شغلی با سلامت روانی بین معلمان مرد شهرستان ملایر