سورنا فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

سورنا فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

دانلود مقاله سوپرآلیاژهای ریخته چند بلوری(PC) (کلیات)

اختصاصی از سورنا فایل دانلود مقاله سوپرآلیاژهای ریخته چند بلوری(PC) (کلیات) دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

 

سوپر آلیاژهای پایه نیکل ریختهPC کاربرد کمی در صنعت توربین های گازی دارند. سوپرآلیاژهای پایه کبالت ریختهPC در بعضی موارد کاربرد دارند.قدیمی ترین سوپرآلیاژهای بکار گرفته شده آلیاژهای پایه کبالت ریخته هستند. سوپرآلیاژهای پایه کبالت دارای زمینه کبالت-کرم با افزودن نیکل (برای پایدار سازی زمینه γ)، کربن (برای تشکیل کاربید) و عناصر دیگر نظیر W، MO، Ta یا Nb هستند. معمولاً سوپرآلیاژهای پایه کبالت به استثناء چند مورد در مجاورت هوا ذوب و ریخته می شوند. آستحکام سوپرآلیاژهای پایه کبالت ناشی از کاربیدهای مرزدانه ای و داخل دانه ای و نیز استحکام دهی محلول جامد عناصر آلیاژی دیگر است. اکثر آلیاژهای پایه کبالت ریخته، به استثناء موارد قلیل عملیات حرارتی تنش زدایی، عملیات حرارتی نمی شوند. سوپرآلیاژهای پایه کبالت در حین کار پیرسخت شده( با کاهش داکتیلیتی) و در نتیجه واکنش کاربیدها محکم تر می شوند.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 


IN) در پره های هوای توربین کم فشار استفاده شدند، زیرا استحکام های بالاتر خزش-گسیختگی در موتورهای پیشرفته مورد نیاز بود.
برای خواص مکانیکی سوپرآلیاژهای پایه نیکل ریخته PC اطلاعات کمی وجود دارد. کارهای گسترده ای روی 738-IN انجام شده است. داده های موجود درباره آلیاژهای دیگر ناچیز است. آلیاژ100-IN یکی از آلیاژهای ریخته چند بلوری است که بیشترین مطالعات روی آن انجام شده است و مطالعات مهندسی روی این آلیاژ و 247-M-MAR و نیز آلیاژهای دیگر ادامه دارد. 939-IN یک سوپر آلیاژ پایه نیکل استحکام پایین ول مقاومت خوردگی داغ بالا است که می تواند در توربین های گاز صنعتی دریایی مورد استفاده قرار گیرد. شکل 12-52 استحکام گسیختگی تعدادی از سوپرآلیاژهای پایه نیکل در 100 ساعت را نشان می دهد.

 


3)سوپرآلیاژهای ریخته چند بلوری (اثرات داکتیلیتی)
داکتیلیتی کششی سوپرآلیاژها در دمای c°694 تا c°871 افت پیدا می کند. داکتیلیتی تنش-گسیختگی تعدادی از سوپرآلیاژهای پایه نیکل ریخته PC نیز در دمایc°760 افت مشابهی نشان می دهد. آزمایش تنش-گسیختگی در این دما به منظور فراهم ساختن شرایط تنش/ دما حاکم بر ناحیه اتصال تیغه های توربین به دیسک صورت می گیرد. عموماً داکتیلیته آلیاژهای ریخته PC قبلی رضایت بخش بودند، ولی در آلیاژهای ریخته چند بلوری استحکام بالا، داکتیلیتی در دمای C°760 پایین تر از آلیاژهای قبلی است. یکی از اولین آلیاژهایی که این مسئله در مورد آن دیده شد 1900- B و سپس 200-M-MAR ریخته چند بلوری بود. داکتیلیتی آلیاژهای دوم به قدری پایین بود که استفاده از آن تا زمان ابداع فرآیند ODS و در پی آن کسب خواص استحکام خزش-گسیختگی عالی میسر نشد.
پس از معرفی 1900-B ازدیاد طول گسیختگی نمونه ها به هنگام آزمایش در دمای c°760 در حدود 1.5 درصد در لحظه گسست گزارش شد. بسته به نیاز سازنده و کاربرد، طراحان پره توربین درصد ازدیاد طول خزش مجاز را با نوساناتی در نظر می گیرند. معیار طراحی در سالهای اولیه پذیرش سوپرآلیاژهای ریخته چند بلوریPC استحکام بالا %1 خزش بود و تنش بوجود آورنده %1 خزش در مدت زمان معین استاندارد شده بود.
تغییراتی برای افزایش ازدیاد طول در دمای c°760 پیشنهاد شد. یکی از این تغییرات اصلاح عملیات ریخته گری است. ولی پیشنهاد افزودن Hf به سوپرآلیاژهای پایه نیکل و بهبود داکتیلیتی با استفاده از روش ریخته گری عادی پیشتر پذیرفته شد. داکتیلیتی به حد کافی بهبود داده شد، طوری که امکان در نظر گرفتن معیار حداکثر%1 ازدیاد طول را به طراحان بدهد. پس از 1960 در تعدادی از سوپرآلیاژهای پایه نیکل ریخته PC استحکام بالای جدید توسعه داده شد، از Hf برای افزایش ازدیاد طول در دمای C°760 استفاده شده است.
خواص عرضی آلیاژهای ریخته CGDS (برای مثال 200-M-MAR) مانند خواص سوپرآلیاژهای پایه نیکل PC بودند. در نتیجه به سرعت مشخص شد که داکتیلیتی بهبود یافته (در جهت عرض آزمایش) برای آلیاژهای ریخته CGDS و نیز آلیاژهای ریخته PC مورد نیاز بود. Hf (در درصد های بالا) در بهبود داکتیلیتی این آلیاژها به نحو رضایت بخشی عمل کرد. هم اکنون همه سوپرآلیاژهای پایه نیکل ریخته استحکام بالا دارای مرزدانه (CGDS و PC) از Hf برای تضمین ازدیاد طول تنش-گسیختگی دما پایین تر C°760 استفاده می کنند.

 

4)سوپرآلیاژهای ریخته چند بلوری (حفره و HIP)
در سوپرآلیاژهای پایه نیکل ریخته PC دیده شده است که وجود حفره حتی در حجم حدود %1 می تواند باعث کاهش عمر گسیختگی و داکتیلیتی آن شود. فناوری پرس گرم ایزواستاتیکی در سوپرآلیاژهای پایه نیکل در تولید سوپرآلیاژهای کار شده P/M و آلیاژهایی مانند 1900-B و 247-M-MAR بکار گرفته می شود. با بکارگیری این روش حذف حفره در پره های ریخته میسر می شود، ولی اثرات فرآیند بر بهبود خواص متغیر است. یکی از مزایای HIP محدود کردن پراکندگی داده های بعضی از خواص است.
منحنی پارامتر لارسن-میلر، تنش-گسیختگی در شکل 12-53 محدود شدن نوار پراکندگی در آلیاژ 738- IN چند بلوری را به هنگام استفاده از فرآیند HIP نشان می دهد. کاهش پراکندگی بدون تغییر در مقادیر خواص قابل توجه است. این رفتار به هنگام طراحی کمک می کند که حداقل خواص طراحی بالاتری در دست باشد. طراحی بر پایه حداقل خواص و همچنین بهبود خواص خستگی می تواند نتیجه HIP باشد.
در حالی که حداقل عمر خستگی بوسیله HIP بهبود پیدا می کند، ولی همیشه عمر گسیختگی بهبود نمی یابد. HIP یک نوع عملیات حرارتی بوده و َγ اولیه آلیاژ را حل نموده یا تغییر می دهد. به همین خاطر یک تابکاری انحلالی و به دنبال آن پیر سختی برای بهبود خواص مورد نیاز است. اگر تابکاری انحلالی بعد از HIP در دمای بالاتر از دمای HIP انجام نشود ساختار َγ بدست آمده ممکن است برای ایجاد خواص مکانیکی بهینه کافی نباشد.
گفته شده است که داکتیلیتی گسیختگی نیز با HIP بهبود پیدا می کند، اما تجربه نشان می دهد که آلیاژهای دارای داکتیلیتی گسیختگی کافی، قبل از HIP بهبود بسیار کم یا ضعیف با HIP از خود نشان می دهند. آلیاژهای اصلی مانند 80 Rene که به نظر می رسد برای مک ریخته گری مستعدتر هستند، عمدتاً HIP می شوند، اما عموماً آلیاژهای دیگر با مک کم مانند 247-M-MAR HIP نمی شوند.

 

 

 

 

 

 

 


یک مطالعه روی اثرات HIP ( و نیز پوشش) بر 247-M-MAR و هفت آلیاژ مشابه آن در مورد خواص کششی و خزش-گسیختگی نتایج متغیری را نشان می دهد. جدول 12-21 تصویری آماری از اثرات فرآیند HIP و پوشش را نشان می دهد. ذکر این نکته جالب است که توسط HIP خواص کششی افزایش یافته و از عمر گسیختگی کاسته شده است. این نتیجه با نتایج قبلی بدست آمده برای 1900-B و 247-M-MAR مطابقت دارد. فرآیند HIP سوپرآلیاژها عمر خستگی را بیشتر از عمر تنش-گسیختگی بهبود می بخشد. شکل 12-54 اثرات سودمند HIP روی مقاومت خوردگی داغ آلیاژ 80Rene را نشان می دهد. اگر چه هیچ مطالعه آماری در دست نیست اما عموماً چنین در نظر گرفته می شود که HIP بر مقاومت خوردگی داغ و عمر خستگی در سیکل های کم مفید است.

 

 

 

 

 


5- سوپر آلیاژهای پایه نیکل ریخته SCDS و CGDS
سوپرآلیاژهای پایه کبالت و پایه آهن- نیکل با فرآیند ریخته گری DS تولید نمی شوند و همه سوپرآلیاژهای ریخته SCDS و CGDS پایه نیکل هستند. لذا چنانچه در ادامه بحث آلیاژهای SCDS و CGDS نام برده نشود آلیاژهای پایه نیکل در نظر می باشد.
اساس این آلیاژهای DS بر حذف مرزدانه ها است. فرآیند به نحو قابل توجهی موثر است، به ویژه در آلیاژهایی که استحکام دانه خوبی دارند، ولی داکتیلیتی مرزدانه های آن ضعیف است. انواع ریخته های PC این آلیاژها در آزمایش های خزش-گسیختگی با درصد ازدیاد طول کم به صورت بین دانه ای شکسته می شوند.فرآیند DS سوپرآلیاژها توسط شرکت جنرال الکتریک نشان داده شد، ولی استفاده تجاری از آن توسط شرکت Pratt & Withney صورت گرفت. اولین کاربرد فرآیند DS تولید (CGDS)200-M-MAR است.
یک بلور مستقل یک دانه شمرده می شود. ساختار ریخته PC شامل آرایش اتفاقی تعدادی از دانه های هم محور است که هر کدام از آنها یک تک بلور هستند. فرآیند CGDS یک آرایش چندین دانه ایجاد می کند که هر کدام از دانه ها در امتداد محورهای انجام کشیده شده اند. در تک بلورها کل قطعه از یک دانه تشکیل شده است. برای اطلاعات بیشتر درباره فرآیند DS به فصل 5 مراجعه کنید.
همانطور که در فصل 3 گفته شد، ساختمان بلوری فازγ مکعبی با سطوح مرکزدار(FCC) است. در این مکعب می توان جهت هایی به عنوان جهت مرجح بین قطعه و بلور، تنش و بلور تعریف کرد. در گوشه یک مکعب می توان سه جهت را مشخص کرد. این جهت ها عبارتند از یال مکعب، قطر سوراخ جانبی، قطر مکعب و اغلب با اندیس جهات <100>، <110>،<111> نشان داده می شوند.جهت<100> یک جهت مرجح رشد طبیعی و جهت دانه ها در آلیاژ CGDS است. آلیاژ SCDS یک جهت<001> در امتداد محورهای قطعه هستند، اگر چه با روشهای ویژه می توان جهت بلوری دیگری در امتداد محور قطعه بوجود آورد. عموماً قطعات پره های هوا از نوع SCDS هستند و جهت آزمایش طولی در نمونه آزمایشی رشد یافته یا در نمونه ماشین کاری شده از پره در امتداد این جهت رشد طبیعی است. به خاطر نحوه قرار گیری دانه ها آلیاژ CGDS آزمایش شده در جهت طولی ( محور پره) عمر گسیختگی طولانی تری نسبت به نوع PC نشان می دهد. این مقدار برای آلیاژهای SCDS بیشتر است. بهبود عمر گسیختگی در نتیجه حذف مرزهای عرضی در جهت بارگذاری است.
بار اعمال شده هم از طریق دانه ها و هم از طریق مرزهای فرعی دانه ها عبور می کند. تغییر شکل دما بالا باعث شکست مرزدانه ها می شود. معمولاً آلیاژهای CGDS علیرغم نداشتن مرزهای طولی در نهایت در خزش-گسیختگیدر مرزهای اصلی ( یا عیوب داخلی) گسیخته می شوند. مرزهای فرعی نواقصی هستند که در رشد تک بلور بوجود می آیند. آلیاژهای SCDS نیز مرزهای فرعی دارند و در نهایت توسط ترک بوجود آمده و در میان این مرزها گسیخته می شوند.
شکل 12-55 منحنی های خزش ریخته های PC، SCDS و CGDS آلیاژ 200-M-MAR را در c°982 نشان می دهد. بهبود عمر خزش بسیار موثری با فرآیندهای CGDS و SCDS بر روی آلیاژ ریخته در PC امکان پذیر است. جدول 12-22 اطلاعات خواص بیشتری از سه نوع ریخته ارائه می دهد.
فرآیند CGDS ابتدا بر روی آلیاژ 200-M-MAR و آلیاژهای دیگر استحکام بالا و Vfγ بالا که قبلاً به روشهای عادی تولید شده بودند، انجام گرفت. از این آلیاژها فقط تولید200-M-MAR ادامه یافت و تولید آلیاژهای دیگر مانند 100-IN و 1900-B به لحاظ تجاری مناسب تشخیص داده نشد. مشکلات آلیاژ 200-M-MAR ترک خوردن مرزدانه ای قطعات ریخته و استحکام عرضی پایین در آزمایش خزش-گسیختگی بود. خواص این آلیاژ پس از افزودن Hf بهبود یافت و ترک خوردن قطعات CGDS در طی ریخته گری کاهش یافت. مقدار Hf (تقریباً 2%) برای حذف مشکل ترک خوردگی مرزدانه ای بر کیفیت قطعه ریخته اثر می گذارد و مقدار آن را طوری تعیین می کنند که بین کیفیت قطعه ریخته (ناخالصی ها و غیره)، ترک خوردگی قطعه و داکتیلیتی عرضی در خزش، حالت بهینه ای بوجود آید. با کاهش ضخامت دیواره پره قابلیت ریخته گری آلیاژیی مانند 200-M-MAR، حتی با افزودن Hf برای ارتقاء داکتیلیتی و حذف ترکها در پره ها کاهش می یابد. آلیاژ LC247-CM به منظور حذف این مشکلات بوجود آمد.

 

 

 


گونه هایی از نسل های اول و دوم آلیاژهای CGDS تولید شده اند و تعدادی از آنها در توربین های گاز مورد استفاده قرار گرفته اند. بعضی از این آلیاژها عبارتند از: ( Hf+200-M-MAR)، 1422PWA، 125Rene، 2000-RR، 200-M-MAR، (108Rene) 247-CM،200-M-MAR و (Hf+80Rene) H80Rene، 792IN، LC186-CM و 1426 PAW. علاوه بر اینها انواع جدیدی از آلیاژهای SCDS تولید شده اند ولی همه آنها بکار گرفته نشده اند. بعضی از این آلیاژها عبارتند از: 1480PAW، 4N Rene، 99SRR، 2000-RR، 2-CMSX، 6-CMSX، 1484PWA، 4-CMSX و 10-CMSX.
یکی دیگر از پیشرفتهای انجام شده در زمینه فرآیند DS، افزایش ابعاد قطعات SCDS و CGDS می باشد. هم اکنون پره های هوا CGDS به طول mm635 را می توان تولید کرد. قطعات بزرگی از آلیاژ 792-IN ریخته SCDS برای توربین های گاز انرژی ساخته شده اند.
فن آوری ریخته گری SCDS توسط شرکت Pratt & Withney ابداع شد، ولی در ابتدا علاقمندی کمی به استفاده از آن در مقایسه با CGDS آلیاژ 200-M-MAR وجود داشت، زیرا استحکام خزش، TMF اکسیداسیون و مقاومت خوردگی آلیاژ را بهبود نمی داد و هزینه تولید بالاتری داشت. بوسیله فرآیند SCDS، فقط استحکام عرضی و داکتیلیتی آلیاژ 1422PWA بهبود می یافت. اگر امکان آن بود که همه /γ حل شود و به صورت /γ ریز رسوب کند، این فرآیند قابلیت زیادی برای بهبود استحکام در بر داشت. اثرات مفید/γ در شکل 12-5 نشان داده شده است. آلیاژ 1422 PWA با انحلال کامل /γ بهبود یافت. دمای ذوب موضعی تک بلورها با حذف عناصر جزئی مانند Hf وC و B و غیره می تواند افزایش یابد. انحلال کامل بدون نگرانی از ذوب موضعی می تواند انجام شود. علاوه بر این واضح است که آلیاژ SCDS مجاز به اصلاح بیشتری برای بهبود مقاومت خوردگی آلیاژ پوشش دار و بدون پوشش می باشد.
اولین آلیاژ بوجود آمده در این زمینه (انحلال کامل) 1480 PWA بود. این آلیاژ از سال 1980 بطور گسترده ای استفاده کمی شود.

 

6- سوپرآلیاژهای ریخته SCDS و CGDS ( خواص کششی و خزش-گسیختگی)
خواص کششی طولی آلیاژ 200-M-MAR ریخته CGDS در شکل 12-56 ارائه شده است و با خواص نوع PC آن مقایسه شده است. این خواص با بحث قبلی مربوط به اثر رفتار /γ بر خواص کششی سازگار است. خواص کششی عرضی آلیاژ CGDS تقریباً برابر با خواص کششی نوع PC آلیاژ است. ولی به خاطر اینکه اندازه دانه آلیاژ CGDS درشت تر از نوع PC است، استحکام تسلیم عرضی واقعی آلیاژ CGDS حداقل در دمای تقریباً کمتر از c°871 می تواند 10% کمتر از مقادیر مربوط به نوع PCباشد.
یکی از خصوصیات اساسی آلیاژهای CGDS توانایی آنها در استفاده حداکثر از استحکام خزش-گسیختگی ذاتی آلیاژ است. مقایسه خواص خزش-گسیختگی انواع PC و CGDS آلیاژ 200-M-MAR در شکل 12-57 داده شده است. در شکل 12-58 عمر گسیختگی و زمان 1% خزش برای آزمایش طولی نوع CGDS آلیاژ Hf+200-M-MAR رسم شده اند. شکل 12-58 به وضوح به مزایای ساختارCGDSنسبت به ساختار ریختهPC، از نظرتوانایی خزش-گسیختگی اشاره می کند.

 


استحکام های خزش عرضی (حداقل برای 1% خزش) در آلیاژ CGDSتقریباً برابر با مقدار آن در جهت طولی است، ولی به خاطر وجود اختلاف داکتیلیتی استحکام های تنش-گسیختگی عرضی ممکن است پایین تر باشد.

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله 12   صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله سوپرآلیاژهای ریخته چند بلوری(PC) (کلیات)

دانلود مقاله کارآموزی ریخته گری گروه صنعنتی نورد نوشهر

اختصاصی از سورنا فایل دانلود مقاله کارآموزی ریخته گری گروه صنعنتی نورد نوشهر دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 


متالورژی، علم و تکنولوژی استفاده از فلزات است. متالورژی، به عنوان یک فن از زمانهای قدیم وجود داشته است. انسانهای گذشته بسیاری از فلزات موجود در طبیعت را می شناختند و به کار می بردند. 3500 سال قبل از میلاد از طلا برای ساختن زیورآلات، بشقاب و ظروف استفاده میشده است. فن گدازش، پالایش و شکل دادن فلزات توسط مصریان و چینی ها بسیار تکامل یافت. مصریان قدیم می دانستند چگونه آهن را از سنگ آهن جدا کنند و می دانستند که فولاد سختی پذیر است. اما استفاده از آهن تا سال 1000 قبل از میلاد رایج نشده بود. استفاده از آهن نزد مردم عهد باستان متداول نبود و آنها استفاده از طلا، نقره و مس و برنج را ترجیح می دادند.
عموما در قرون وسطی علم کار بر روی فلزات مستقیما از استاد به شاگرد منتقل می شد و در نتیجه بسیاری از فرآیندها با خرافات می آمیخت. در مورد فرآیندهای متالورزیکی بسیار کم نوشته شده بود تا اینکه برنیگوچیو کتاب پیوتکنیا را در سال 1540 و به دنبال آن کتاب دِرِ متالورژیکا را در سال 1556 منتشر کرد. طی سال های متمادی توسط مردمی که در تقلید جنس و ساتار فولاد دمشق می کوشیدند، اطلاعات بسیاری به علم افزوده شد.
تا آغاز آخرین ربع قرن نوزدهم، اغلب تحقیقات در مورد ساختار فلز با چشم غیرمسلح و به طور سطحی صورت می گرفت. علم ساختار فلزها تقریبا وجود نداشت. در این میان، نیاز به وجود افرادی که سابقه ی علمی انها بیشتر از سابقه علمی و تجربی شان بود، احساس می شد.
بعدها در سال 1922 با کشف روشهای پراش اشعه X و مکانیک موجی، آگاهی های بیشتری درباره ی ساختار و خواص فلزها حاصل شد.
متالورژی حقیقتاً علم مستقلی نیست، زیرا بسیاری از مفاهیم اساسی آن از فییک، شیمی و بلورشناسی مشتق می شود. متخصصان متالورژی به طور فزآینده ای در تکنولوؤی جدید اهمیت پیدا کرده اند. سال ها پیش بخش عمده ی قطعات فولادی از فولاد کم کربن ارزان قیمت تهیه می شد که به سهولت ماشینکاری و ساخته می شد. عملیات گرمایی به طور عمده ای برای ابزار به کار برده می شد. طراحان قادر نبودند غیریکنواختی ساختاری، عیوب سطحی و غیره را به حساب بیاورند و کار درست آن بود که ضریب ایمنی بزرگ استفاده کنند. در نتیجه، ماشینها بسیار سنگین تر از حد لازم بودند و وزن زیاد نشانه ای از مرغوبیت محسوب مس شد. این وضع تا حدودی تا سالهای اخیر نیز اثر خود را حفظ کرده بود، اما با هدایت صنایع هواپیمایی و خودروسازی کم کم برطرف می شود. این صنایع بر اهمیت نسبت استحکام به وزن در طراحی خوب تأکید می کردند و این تأکید ، به ایجاد آلیاژهای جدید سبک و پراستحکام منجر شد]1[.

 

 

 

دسته بندی رشته های متالورژی

 

متالورژی استخراجی یا فرآیندی که علم به دست آوردن فلز از کانه است و معدن کاری، تغلیظ استخراج و پالایش فلزها و آلیاژها را در برمی گیرد؛
متالورژی فیزیکی؛ علمی که با مشخصه های فیزیکی و مکانیکی فلزها و آلیاژها سر و کار دارد. در این رشته خواص فلزها و آلیاژها، که 3 متغیر زیر بر آنها اثر می گذارند، بررسی می شود:
الف. ترکیب شیمیایی– اجزای شیمیایی آلیاژ؛
ب. عملیات مکانیکی– هر عملیاتی که سبب تغییر شکل فلز می شود مانند نورد(Rolling)، کشش (Drawing)، شکل دادن یا ماشینکاری؛
ج. عملیات گرمایی – اثر دما و آهنگ گرم یا سردکردن.

 

 

 



مفاهیم اساسی در شکل دهی فلزات

 

هدف اصلی از عملیات شکل دهی فلز، ایجاد تغییر شکل مطلوب است. در این راستا، برای رسیدن به تغییر شکل مطلوب و همراه با خواص مورد نظر ما، باید دو نکته ی مهم مورد توجه قرار گیرند:

 

 نیروهای لازم برای شکل دهی فلزات؛
 خواص لازم برای شکل دهی ماده ای که مورد تغییر شکل قرار می گیرد.

 

همان طور که می دانیم، خواص ماده، بر فرآیند شکل دهی تأثیر می گذارد و بهینه سازی آن برای تغییر شکل حائز اهمیت است. اگرچه موضوعاتی چون سایش، انتقال حرارت و طراحی مکانیکی، دارای اهمیت هستند، اما در اینجا، رابطه متقابل بین ابزار و فلز در حین تغییر شکل پلاستیک و همچنین روابط متقابل بین فرآیند تغییر شکل (در اینجا نورد) و فلز مورد نظر اهمیت بیشتری دارد.
هنگامی که ماده ای تحت تنشی کمتر از حد کشسان قرار گیرد، تغییر شکل یا کرنش حاصل، گذرا خواهد بود و با حذف تنش قطعه به تدریج ابعاد اولیه ی خود را باز می یابد، اما با واردکردن تنش بیش از حد کشسان، ماده تغییر شکل مومسان یا دائمی می دهد و قطعه به شکل اولیه باز نمی گردد، مگر با صرف نیرو.
شاید شکل پذیری فلز، برجسته ترین مشخصه ی آن در مقایسه با دیگر مواد باشد. کلیه عملیات شکل دهی همچون پرسکاری، ورق کشی، نورد، آهنگری، کشش و اکستروژن مستلزم تغییر شکل مومسان اند. عملیات مختلف ماشینکاری نظیر تراشکاری، برشکاری و سوراخکاری نیز با تغییر شکل مومسان همراه است.
رفتار فلز تحت تغییر شکل مومسان و مکانیسمی که توسط آن این تغییرات روی میدهد، در تکمیل عملیات فلزکاری اهمیت اساسی دارد.
با بررسی رفتار یک تک بلور تنش یافته، اطلاعات زیادی در مورد مکانیسم تغییر شکل به دست می آید که می توان آن را در مورد مواد چندبلوری نعمیم داد. تغییر شکل مومسان با لغزش، دوقلویی شدن یا ترکیبی از این دو روش انجام می شود.

 


مکانیزم های تغییر شکل

 

 مکانیزم لغزش در تغییر شکل

 

دو بخش بلور در دو طرف یک صفحه ی لغزش در جهات مخالف هم حرکت می کنند و با رسیدن به حالتی که اتمها تقریبا در حالت موازنه اند، توقف می کنند، به طوری که تغییر جهت گیری شبکه بسیار اندک است. بنابراین شکل خارجی بلور بدون تخریب آن تغییر می کند. بررسی با روشهای حساس پرتو X نشان می دهد که بعد از تغییر، مقداری خمش یا چرخش در صفحه های شبکه پدید آمده است و اتمها کاملا در موقعیت عادی خود قرار ندارند.

(الف) (ب) (ج)
شکل 1 : (الف) لغزش هنگام کشش قبل از کرنش؛ (ب) با انتهای مقید شده در هنگام کرنش؛ (ج) صفحه و امتداد لغزش در شبکه fcc؛
فرض منطقی در این مورد این است که اتمها متوالیاً می لغزند، یعنی حرکت از یک یا چند نقطه در صفحه ی لغزش شروع و سپس در بقیه ی صفحه منتشر می شود.
نا به جایی ها در عرض صفحه ی لغزش حرکت می کنند و وقتی به سطح بیرونی می رسد، یک پله به جا می گذارد. هر وقت نابجایی در صفحه لغزش حرکت می کند، بلور به اندازه ی یک فضای اتمی حرکت می کند. چون بعد از عبور نابه جایی اتمها کاملاً در محل معمول خود قرار نمی گیرند، حرکت بعدی نابجایی در همان صفحه ی لغزش با مقاومت بیشتری مواجه می شود تا نابه جایی را در ساختار بلور قفل کند و حرکت متوقف شود. ادامه ی تغیی شکل نیاز به حرکت در صفحه ی لغزش دیگری دارد.
به ترکیب یک صفحه و یک جهت لغزش ، سیستم لغزش گفته می شود. امتداد لغزش، همواره امتدادی است که بیشترین انباشتگی اتمی را در صفحه ی لغزش دارد و مهمترین عامل در سیستم لغزش است.

 


 ساختار fcc . در مواد fcc - از جمله در آهن - چهار سری صفحه ی (111) و در هر صفحه، سه امتداد انباشته ی >110< وجود دارد که مجموعاً 12 سیستم لغزش را ایجاد می کنند. این سیستم های لغزش به خوبی در بلور توزیع شده اند و ممکن نیست بلور fcc کرنش یابد که حداقل در یکی از صفحه های {111} و در یکی از امتدادهای مطلوب لغزش واقع شود. همان طور که انتظار می رود، میزان تنش بحرانی تجزیه شده برای لغزش اندک است و فلزات با این نوع ساختار شبکه ای به راحتی تغییر شکل می دهند (نقره، طلا، مس، آلومینیوم).

 

 ساختار hcp . فلزات با ساختار hcp، تنها یک صفحه ی متراکم اتمی و سه امتداد انباشته در این صفحه دارد. با محدودبودن تعداد سیستم های لغزش، تغییر شکل با دوقلویی شدن، سیستم های لغزشی بیشتری را به موقعیت مناسب می کشاند، بنابراین مومسانی ین سیستم به مومسانی ساختار fcc نزدیک می شود و از مومسانی فلزاتbcc پیشی می گیرد.

 

 ساختار bcc . چون فلزات bcc، در هر سلول واحد اتم کمتری دارند، دارای سیستم لغزش کاملا مشخص و صفحه ی واقعا انباشته نیستند. امتداد لغزش، امتداد فشرده ی >111< است. دلیل دیگر بر فقدان صفحه ی انباشته، تنش برشی بحرانی تجزیه شده ی نسبتاً بالا برای لغزش است. بنابراین درجه ی مومسانی آن زیاد نیست.

 


 مکانیزم دوقلویی در تغییر شکل

 

در مواد معینی به خصوص فلزات hcp، دوقلویی شدن عامل اصلی تغییر شکل است. این عمل ممکن است با تغییر شکل زیاد همراه باشد، یا صرفاً صفحات لغزش را در موقعیت مناسب تری قرار دهد.
دوقلویی شدن یعنی حرکت صفحات اتمی شبکه، موازی با صفحه ای مشخص به طوری که شبکه به دو بخش قرینه، با امتدادهای مختلف تقسیم شود.

 

 

 

مقایسه سیستم های تغییر شکل (لغزش و دوقلویی)

 


تفاوت های موجود بین لغزش و دوقلویی شدن شامل موارد زیر می شوند:

 

1. مقدار حرکت. در لغزش، اتمها مضرب صحیحی از فاصله ی بین اتمی را طی می کنند، در حالی که در دوقلویی شدن اتمها، کسری از این مقدار را که به فاصله شان از صفحه ی دوقلویی بستگی دارد، طی می کنند.
2. نمایش میکروسکوپی. لغزش به صورت خطوط نازک و دوقلویی به صورت خطوط پهن یا نوار دیده می شود.
3. جهت گیری شبکه. در لغزش تغییرات جزیی در جهتگیری شبکه پدید می آید و پله های به وجود آمده، فقط بر سطح بلور دیده می شوند. چنانچه با پرداخت کاری پله ها برطرف شوند، هیچ اثر دیگری از بروز لغزش باقی نمی ماند. در دوقلویی شدن، به سبب تغییر جهت گیری شبکه در منطقه دوقلویی شده، حتی حذف پله ها از سطح به وسیله ی پرداخت کاری هم باعث حذف آثار دوقلویی نمی شود. حکاکی با محلولهای مناسب که به تغییرات جهتگیری شبکه بلوری حساس باشند، منطقه ی دوقلوشده را آشکار می کند.

 


مفهوم سوپرپلاستیسیته

 

در پاره ای از مواد که دارای اندازه دانه کوچکی هستند، تغییر شکل دمای بالا رخ می دهد. این تغییر شکل به وسیله ی لغزش مرزدانه به طور وسیع و دیفوزیون و یا به وسیله ی دیفوزیون و انتقال جرم به طوری که کل دانه ها در شکل دگرگون می شوند، رخ می دهد. نیروی تغییرشکل دهنده، مادامی که آهنگ کرنش در بین حدودی خاص نگه داشته می شود و دما مناسب باشد، بسیار کوچک است و رفتار سوپرپلاستیک باقی می ماند، یعنی الانگیشن های بسیار بالا به دست می آید (بیش از صدها درصد و حتی بالاتر از هزار درصد).
بنابراین تکنیک هایی که برای شکل دادن پلیمرها طراحی شده است را می توان برای مواد سوپرپلاستیک به کار برد. پس از سردکردن از دمای SP در بسیاری از آلیاژها، استحکام فوق العاده ای ایجاد می شود. اما همان مکانیزمی که باعث تغییر شکل سوپرپلاستیک می شود نیز برای مواد ریزدانه ای که در مقابل خزش ضعیف اند، عمل می کنند، از این رو موادی که به صورت SP تغییر شکل یافته اند را میتوان برای سرویس در دمای بالا از طریق آنیل دمای بالا مناسب ساخت. دانه هایی که به این طریق رشد می کنند و بزرگ می شوند، دارای مرزدانه های نسبتاً کمی بوده و مقاومت بیشتری در مقابل خزش در آهنگ کرنش های پایین دارد.
مطابق شکل استحکام فلزات، با بزرگ تر شدن اندازه دانه، کوچکتر می شود؛ به خصوص وقتی که تغییر شکل در دمای بالا و آهنگ کرنشهای پایین به همراه نفوذ عظیمی از اتمها رخ می دهد. این ترتیب پروسه، مبنای ساخت قطعات سوپرآلیاژهای دیسکهای توربین می باشد.

 


تأثیر متقابل تغییر شکل و ساختار ماده

 

از تأثیر متقابل تغییر شکل و جنبه های ریزساختار آن می توان برای کنترل خواص ماده بهره برد. ساختار شمش (بیلت) ریختگی، شامل جنبه های نامطلوبی می باشند. دانه ها و بازوهای دندریتی بین دانه ها بزرگ هستند و در نتیجه استحکام ماده پایین است. دانه های ستونی ممکن است در جهت های مطلوب، جهت گیری و رشد کرده باشند که آن هم باعث بیشترشدن استحکام و داکتیلیته در بعضی از جهات می گردد. از این رو شیب غلظتی به وجود می آید و همچنین سوراخهای ریز، حفره های انقباضی و مکها و ناخالصیها نیز وجود خواهند داشت.


فرآیندهای مورد استفاده در طی شکل دهی فلزات

 

اغلب قطعات فلزی از شمشهای ریختگی تهیه می شوند. برای ساخت ورق، صفحه، میله، سیم و غیره از این شمش، روشهای مختلفی مورد استفاده قرار میگیرد که در زیر به مهمترین آنها اشاره می شود.

 


بازیابی

 

بازیابی فرآیندی دما پایین است و تغییر خواص ناشی از این فرآیند، باعث تغییر محسوس ریزساختار نمی شود. به نظر می رسد اثر عمده ی بازیابی، آزادسازی تنشهای داخلی ناشی از کارسرد است. در دمایی معین، آهنگ کرنش –سختی باقیمانده، ابتدا سریعترین مقدار خود را دارد و به تدریج افت می کند. همچنین مقدار کاهش تنش باقیمانده، با افزایش دما زیاد می شود. اگر بار به وجودآورنده ی تغییر شکل مومسان ماده ای چندبلوری حذف شود، تغییر شکل کشسان کاملا ناپدید نمی شود. این به سبب جهت گیری مختلف بلورهاست که وقتی بار رها می شود، بعضی از آنها نمی توانند به عقب برگردند. با افزایش دما برگشت فنری در اتمهایی که حرکت کشسان کرده اند به وجود می آید که بیشتر تنشهای داخلی آزاد می کند. در بعضی موارد ممکن است جریان مومسان جزیی موجب افزایش ناچیز سختی و استحکام شود. رسانندگی الکتریکی نیز به طور محسوس طی مرحله ی بازیابی افزایش می یابد.
از آنجا که در بازیابی، خواص مکانیکی فلز اساساً تغییر نمی کند، گرم کردن به طور عمده به منظورآزادکردن تنش و جلوگیری از ایجاد ترکهای خوردگی تنشی یا به حداقل رسانیدن واپیچش ناشی از تنشهای باقیمانده در آلیاژهای کارسردشده به کار می رود. از نظر تجارتی این عملیات دما-پایین در گستره ی بازیابی، تابکاری تنش زا نامیده می شود.

 


کارگرم

 

کارگرم معمولا کم خرج ترین روش است. اما در مورد فولاد، ماده کارگرم شده، هنگام خنک شدن با اکسیژن ترکیب می شود و پوشش اکسیدی سیاهرنگی به نام پوسته تشکیل می دهد. گاه این پوسته هنگام ماشینکاری یا شکل دلدنف مشکلاتی را به وجود می آورد. به سبب تغییر ابعاد در هنگام سردشدن، امکان ساخت ماده ی کارگرم شده با ابعاد دقیق وجود ندارد.
از طرف دیگر ماده کارسردشده را با تلرانس دقیق تری می توان ساخت. سطح آن بدون پوسته است، اما برای تغییر شکل قدرت بیشتری لازم دارد و لذا فرآیند پرهزینه ای است. در صنعتف کاهش اولیه ی سطح مقطع در دمای بسیار بالا انجام می شود و کاهش نهایی مقطع در سرما انجام می شود تا مزیتهای هر دو فرآیند را داشته باشد.
در کارگز، دمای تمامکاری، تعیین کننده ی اندازه ی دانه موجود برای کار سرد بعدی است. برای افزایش یکنواختی ماده، ابتدا کار در دمای بالا انجام می شود و دانه های بزرگ حاصل از این مرحله، امکان کاهش اقتصادی تر مقطع، طی عملیات بعدی را فراهم میکند. با سرد شدن ماده، عملیات ادامه و اندازه ی دانه ها کاهش می یابد، تا اینکه در دمای نزدیک به دمای تبلور مجدد دانه ها بسیار ریز می شوند.
کنترل مناسب کارسرد بعدی اندازه ی نهایی دانه ها را به هم نزدیک می کنند. گرچه مواد دانه درشت، داکتیل ترند، ولی نایکنواختی تغییر شکل دانه ها در ظاهر سطح ایجاد اشکال می کند. بنابراین انتخاب اندازه دانه، حاصل سازگاری شرایط مختلف است که توسط عملیات شکل دادن سرد مخصوص تعیین می گردد.

 


همگن سازی

 

در فلزات ریختگی ساختارهای مغزه دار زیاد دیده می شود. از بحث فوق درباره ی منشأ ساختارهای مغزه دار مشخص می شود که آخرین جامد تشکیل شده در مرزدانه ها و فضای بین شاخه ای از فلزی با نقطه ذوب پایین تر غنی است. بسته به خواص فلز، مرزدانه ها ممکن است به صورت صفحه های ضعیف عمل کنند. همچنین خواص مکانیکی و فیزیکی به طور جدی نایکنواخت می شوند و در بعضی موارد هم امکان خوردگی بین دانه ای در اثر حمله ی انتخابی یک محلول خورنده به وجود می آید. بنابراین، غالباً ساختار مغزه دار نامطلوب است.
یکی از روشهای مناسب برای همگن سازی که در صنعت مورد استفاده قرار می گیردف ترکیب یا همگن سازی ساختار مغزه دار با انجام نفوذ در حالت جامد است.
در دمای محیط، در اغلب فلزات، آهنگ نفوذ بسیار پایین است، اما با گرم کردن آلیاژ تا دمایی زیر خط انجماد، نفوذ سریعتر صورت می گیرد و همگن سازی در زمان نسبتاً کوتاهی انجام می شود.

 


کار داغ و تبلور مجدد

 

کار داغ، بهترین روش در صنعت برای از بین بردن جنبه های منفی و مضر ساختار ریختگی می باشد. زیرا در درجه ی اول باعث حرکت اتمها شده و تبلور مجدد را ایجاد می کند، در نتیجه یکسانی ترکیب شیمیایی در ساختار رخ می دهد و نیز دانه های ریز دارای جهت های گوناگون (equiaxial) می شوند و هموژن شدن نیز تسریع می گردد.
باید به یاد داشت که برای از بین بردن ساختار نامطلوب قطعه ریختگی، به حداقل 75 درصد ریداکشن نیاز است. در صورت لزوم، جهت تغییر شکل را باید معکوس کرد تا کرنش لازم را بدون تغییر در شکل ماده اعمال کنند.
حفره ها و مکها در اثر فشار از بین می روند، از سوی دیگر، اکسیدها و ناخالصی های دیگر که اکثراً پر بوده و باعث ناهمگونی در خواص ماده می شوند، از این طریق خرد شده و به ذرات ریز تبدیل می گردند که بعضاً خواص مثبتی برای فلز خواهند داشت. البته فازها و اضافات داکتیل و نرم اثر معکوس دارد، یعنی در اثر کار داغ کشیده و به طور قابل توجهی خواص مکانیکی را پایین می آورند. اکسید های سنگین و اضافات سرباره ای که در pipe، پس از انجماد یافت می شود، از ذوب در طول کار جلوگیری کرده و باعث ساختار لایه ای در محصول می شود. معمولاً شمش را در معرض چندین مرحله متوالی کارداغ قرار می دهیم که به این مراحل Pass گفته می شود. در تبلور مجدد(Recrystallization) که در طول پاس ها و یا مابین آنها رخ می دهد، دانه های درشت محصول ریختگی به دانه های ریز و مختلف المحور در یک ریزساختار با خواص مکانیکی به مراتب بهتر تبدیل می کند. در مقابل یکی از خواص مکانیکی که در اثر کارداغ ممکن است به ماده تحمیل گردد این است که ذرات اضافی و فازهای ثانوی که به طور رندوم توزیع شده اند، در اثر کارداغ دچار هم جهتی شده و در جهت نیرو صف آرایی می کنند. این پروسه را Mechanical Fibering گوییم که باعث افزایش ناهمسانگردی می شوند.

 


عملیات حرارتی-مکانیکی (ترمومکانیکال)

 

عملیات حرارتی-مکانیکی، از جمله فرآیندهای حرارتی بوده که مجموعه ای از تغییر شکل مومسان و گرمایش یا عملیات حرارتی را در بر می گیرد. هدف از این عملیات، دستیابی به میکروساختارها و در نتیجه خواصی بوده که توسط هر کدام از فرآیندهای مکانیکی و حرارتی به تنهایی امکانپذیر نیست. به طور کلی افزایش استحکام، همراه با بهبود انعطاف پذیری و یا چقرمگی، هدف اصلی عملیات ترمومکانیکی است.

 

جد.ول 1: طبقه بندی عملیات حرارتی-مکانیکی، بر اساس سیستم آمریکایی
MD، دمایی است که بالاتر از آن امکان تشکیل مارتنزیت توسط تغییر شکل مومسان وجود ندارد.

 

آسفورمینگ، نام ویژه ای است که برای عملیات حرارتی-مکانیکی نوع I که در آن آستنیت در حد فاصل دماهای A1 و Ms در نمودار TTT تغییر شکل مکانیکی داده می شود. نوع خاصی از این عملیات، شامل استفاده از فولادهای پرآلیاز با ساختار اولیه آستنیت شبه پایدار است. این نوع فولادها به فولادهایی که تغییر شکل مکانیکی مومسان، تحریک کننده دگرگونی در آنها است (TRIP ) موسوم اند. این نوع نامگذاری به خاطر این است که این فولادها در اثر کرنش، به مارتنزیت تبدیل می شوند؛ از طرف دیگر مارتنزیت ایجادشده در اثر کرنش در برابر گلویی شدن(necking) مقاومت کرده و در نتیجه ترکیبی از استحکام بسیار بالا و انعطاف پذیری را موجب می شوند.
فولادهای مارایجینگ، فولادهای پرآلیاژی بوده که حاوی 18درصد نیکل، 8درصد کبالت و مقادیر کمی آلومینیوم و تیتانیوم اند. در این فولادها با رسوب ترکیباتی نظیر Ni3Mo و Ni3Ti در زمینه ای از مارتنزیت لایه ای عاری از کربن با استحکام بالا و چقرمگی خوب به دست می آیند. اما مهمترین کاربرد عملیات حرارتی-مکانیکی که واقعاً استفاده می شود، نورد کنترل شده فولادهای میکروآلیاژی (HSLA) برای کنترل اندازه دانه ها است؛ لیکن اجرای فرآیند فولادهای کم کربن بستگی به اندازه دانه های بسیار ریز فریت و تشکیل رسوب برای افزایش استحکام دارد و ربطی به تشکیل مارتنزیت ندارد.
در پروسه های ترمومکانیکی، اساس بر این است که قطعه را با بالابردن دماف در دماهای مختلف کارکردن روی فلز، خواصی به فلز می دهیم که این خواص را نداشته است. چون تغییر شکل پلاستیک درگیر حرکت اتمها است، همه ی پروسه هایی که مبتنی بر حرکت اتمها است، همچون نفوذ، همچنین پروسه هایی که بر اساس نفوذ و دگرگونی و استحاله است را تسریع خواهد کرد. نابه جایی ها در جریان تغییرشکل تکثیر و در هم پیچیده می شوند و همین درهم پیچیدگی سایتهای مناسبی را برای تبلور مجدد فراهم می کند. نابه جایی ها همچنین سایتهایی را برای جوانه زنی ذرات رسوبی ایجاد می کنند. در نتیجه تعداد ذرات رسوبی بیشتر و اندازه های آن بیشتر می شوند.

 


1. هنگامی که یک فولاد آلیاؤ میشود، به طوریکه استنیت شبه پایدار بتواند برای مدتی وجود داشته باشد (یعنی دماغه منحنیTTT به سمت راست انتقال می یابد)، زمان کافی برای کار روی آستنیت شبه پایدار وجود دارد، برای این منظور فولاد آستنیته شده و سپس به سرعت100 تا 200 درجهزیر دمای استحاله سرد میشود و در ان دما روی آنکار انجام میشود. دنسیته ی بالای نابجایی که در استنیت انجام میشود ، منجر به ریز دانگیشدید در محصول استحاله میشود. اگر کار برروی استنیت در دمای کمتری انجام شود( کار ترمومکانیکال در دمای پایین ) باز هم استحکام بالا میرود و داکتیلیته کاهش می یابد.
2. دمای آغاز استحاله مارتنزیتی Ms به وسیله ی آلیاؤسازی میتواند پایین آورده شود ودر نتیجه یک ساختار آستنیت شبه پایدار ایجاد میشود.( در دمای اتاق باقی میماند). هنگامی که چنین ماده ای تحت تغییر شکل قرار گیرد تحرک اتمها باعث آغاز استحاله به مارتنزیت میگردد بنابراین در هنگام تست کشش در ماده یک گردنی اولیه بوسیله استحاله آستنیت به مارتنزیت (که بسیار مستحکم تر است) پایدار میشود و آغاز گردنی شدن موضعی تا زمانیکه تمام حجم نمونه استحاله یابد، به تعویق می افتد. از اینرو پلاستیسیته تسریع شده به وسیله استحاله (Transformation Induced Plasticity) علاوه براین که باعث افزایشm و n میگردد ، موجب افزایش همزمان استحکام و داکتیلیته میشود. فولادهای TRIP از یک دانسیته ی بالای نابجاییکه به وسیله ی کارگرم به استنیت وارد شده است، بهره میبرند.
3. می دانیم همه مارتنزیت ها سخت نیستند. اگر ظرفیت کربن کم باشد مانند فولادهای ماریجینگ ، مارتنزیت نرم بوده و به سادگی میتوان روی ان کار کرد. اما میتوان ان را با رسوب دهی ذرات بین فلزی مثلTi Ni3، Ni3N استحکام بخشی عظیمی دارد. این ذرات رسوبی، در سایتهای بیشماری توسط نابجایی های زیاد حاصل از کارسرد فراهم شده تشکیل می شود.
4. مواد رسوب سختی شده، مثل آلیاژهای Al و Ni را میتوان در حالی که در دمای محلول جامد هموژن قرار دارند، تحت کار قرار داد. هنگام سردکردن، ذرات رسوبی ریزتر می شوند. زیرا آنها در سایتهای تمرکز نابجایی ها تشکیل می شوند. از سوی دیگر ممکن است ماده در اثر کارسرد به صورت محلول جامد فوق اشباع (SSSS) در می آیند که بسیار نرم است. تا به این وسیله یک دانسیته عظیم از نابجایی ها به آن وارد شود. در این صورت اگر پیرسازی بعدی انجام شود، ذرات رسوبی بسیار ریز خواهند شد و بدون اینکه لطمه ای به داکتیلیته بخوردف استحکام افزایش زیادی خواهد داشت.
5. ماده ای که پیرسختی شده ( و حتی یک مارتنزیت تمپرشده) را میتوان کارسرد نمود تا از استحکام ناشی از pile-up نابه جایی ها در برابر موانع ذره ای ریز توزیع شده بهره گیری کرد. البته معمولاً در عمل، داکتیلیته کاهش می یابد.
6. اگر ماده متحمل یک استحاله آلوتروپیک شود نیز احتمالات دیگر مطرح می شود. ماده اگر تا نزدیکی دمای استحاله گرم شود، اغلب استحکام کم و داکتیلیته بالا را نشان می دهد و نوعاً دانه ها نیز ریز می شود. مثلاً پرلیت تشکیل شده در طول کار بر روی فولاد در دمای استحاله بسیار ریزدانه شده و میتوانند کروی شوند. فولادی که درست در دمای استحاله مورد کار قرار گیرد، به طور غیر معمول از خود استحکام بالا و داکتیلیته مطلوب نشان میدهد.

 

 

 

کوره پیش گرم

 


برای عملیات حرارتی پیش گرم، انواع متعددی از کوره ها مورد استفاده قرار می گیرند که در زیر نام برده می شوند و با توجه به کاربرد خاص کوره موفلی شعله ای ساده در اینجا، به توضیح آن می پردازیم.
محیط های گرم کننده در عملیات حرارتی در ضمن گرم کردن قطعات در عملیات حرارتی باید از هرگونه تغییر ترکیب شیمیایی جلوگیری شود. روش مناسب برای حفاظت سطح در برابر تغییر شیمیایی بستگی به نوع کوره ی عملیات حرارتی دارد. از اینرو در این قسمت انواع کوره های عملیات حرارتی بیان می شوند و به شرح کوره ی مشعلی ساده می پردازیم:
1. کوره های حمام نمک؛
2. کوره های موفلی برقی؛
3. کوره های با اتمسفر کنترل شده؛ شامل اتمسفرهای:
3.1.1. گاز خنثی؛
3.1.2. گاز گرمازا؛
3.1.3. گاز گرماگیر.
4. کوره های خلأ؛
5. کوره های موفلی شعله ای (با سوخت گاز یا مایع).

 

در این کوره ها، محفظه گرمایش و بنابراین قطعاتی که باید عملیات حرارتی شوند، توسط شعله گرم می شوند. سوخت مورد استفاده می تواند یک گاز قابل احتراق (مانند گاز طبیعی و یا پروپان) و یا یک سوخت مایع (گازوییل) باشد.
معمولترین کوره ها از این نوع، کوره های شعله ای ساده است. در این نوع کوره ها، قطعات یا به طور مستقیم با شعله در تماس بوده و یا اینکه شعله از فاصله نزدیکی از آنها عبور کرده و آنها را گرم می کند. در هر صورت در این نوع کوره ها قطعات در تماس با محصولات حاصل از احتراق اند. بنابراین اجزای تشکیل دهنده محصولات حاصل از احتراق و یا به بیان دیگر نوع شعله (خنثی، احیایی و یا اکسیدی) اثر بسیار زیادی بر روی قطعات عملیات حرارتی شده دارند. نوع شعله را میتوان توسط تعدیل نسبت سوخت به هوا در سیستم احتراقکنترل کرده و یا اینکه تغییر داد. این کنترل می تواند به صورت دستی انجام شود؛ ولی بهتر است توسط دستگاههای خودکار انجام شود.
معمولاً از کوره های شعله ای برای عملیات حرارتی و یا گرم کردن در مراحل اولیه و یا میانی (مثلاً برای آهنگری یا پتک کاری) قطعه استفاده می شود. تحت چنین شرایطی اگر سطوح قطعات، کربن گرفته، کربن داده و یا اکسید شوند، در مراحل بعدی ساخت، لایه ی سطحی معیوب را میتون توسط سنگ زدن و یا ماشینکاری حذف می کنند. در صورتی که از کوره های شعله ای ساده برای عملیات حرارتی در مراحل نهایی ساخت قطعات و ابزارها استفاده شود، بهتر است نسبت هوا به سوخت به نحوی تنظیم شوند که با توجه به ترکیب شیمیایی فولاد، شعله یا محصولات احتراق مناسب که اثرات زیان آوری سطوح قطعه نداشته باشند، تولید شود. در این شرایط بهترین نوع شعله برای این کار شعله احیاءکننده ضعیف و یا خنثی است.
مشعل هایی که در کوره های شعله ای استفاده می شوند، هم توسط گاز و هم توسط سوخت مایع کار می کنند. در بیشتر موارد، سوخت مایع به عنوان سوخت کمکی به کار می رود. در حقیقت از سوخت مایع معمولاً هنگامی استفاده می شود که تهیه گاز طبیعی برای مدت زمان نسبتاً طولانی با وقفه روبرو می شود.

 

اندازه گیری دما و ابزارهای مربوط به آن

 

به منظور شناخت اثر عملیات گرمایی و خواص فلزات، آگاهی مختصری از چگونگی اندازه گیری دما ضروری است.
آذرسنجی عبارت است از اندازه گیری دماهای بالا، عموماً بیش از C˚510 و ابزاری که به این منظور به کار می رود، آذرسنج نام دارد.
دماسنجی، عبارت است از اندازه گیری دماهای پایینتر از C˚510 و ابزار لازم برای این کار دماسنج نام دارد.

 


 اندازه گیری دما با توجه به رنگ

 

یکی از ساده ترین روشهای تخمین دمای هر فلز، توجه به رنگ بدنه داغ آن است. بین دما و رنگ هر فلز، ارتباط آشکاری وجود دارد که در جدول زیر دیده می شود. غیر از ناظری باتجربه، دیگران با این روش فقط دمایی بسیار تقریبی را تشخیص می دهند. مشکل اساسی آن است که تشخیص رنگ، طبق نظر هر فرد فرق می کند. دیگر منبع خطا، یکنواخت نبودن رنگها است که در اجسام گوناگون ممکن است اندکی تغییر کند.
اگر نمایش یا ثبت پیوسته دما لازم باشد، آنگاه ابزار کار به دو دسته کلی تقسیم می شود:
1. سیستم های مکانیکی که اساساً با انبساط یک فلز، مایع، گاز یا بخار سروکار دارند؛
2. سیستم های الکتریکی که با مقاومت، ترموکوپل، تابش و آذرسنج های چشمی سروکار دارند.

 

رنگ دما
C˚ F˚
قرمز کم رنگ
قرمز تیره
آلبالویی تیره
قرمز آلبالویی
آلبالویی روشن
نارنجی تیره
نارنجی
زرد 510
620
635
705
800
900
955
980 950
1150
1175
1300
1475
1650
1750
1800

 

 مواد ترموکوپل

 

به طور نظری، وقتی در نقاط اتصال دو سیم فلزی غیر مشابه اختلاف دما وجود داشته باشد، emf به وجود می آید. اما در صنعت، برای ساخت ترموکوپل، فقط از ترکیبهای معدودی استفاده می شود. این ترکیبات فلزی ترجیحاً به خاطر پتانسیل ترموالکتریکی، قیمت مناسب، پایداری اندازه دانه، خطی بودن منحنی دما-emf و نقطه ذوب بالاتر از دمای مورد اندازه گیری برگزیده می شود. اولین ماده نام برده شده در ترکیبها همیشه به پایانه مثبت وصل می شود.

 

ترموکوپلها پس از دقیق بریدن طولهای مناسبی از دو سیم و حدود دو دور به هم پیچیدن انتهای آنها ساخته می شوند یا گاهی سر سیم ها را به هم جوش سربه سر می دهند تا انتهای صاف و یکدستی حاصل شود.
سیم های ترموکوپل فقط باید در نقطه اتصال داغ تماس الکتریکی داشته باشند، چون اتصال در هر نقطه دیگر معمولاً باعث می شود که emf بسیار اندکی اندازه گیری شوند، لذا هر دو سیم توسط مهره های چینی یا لوله های سرامیکی از هر طرف عایق بندی می شوند. در اغلب موارد، ترموکوپلها در لوله های محافظی از جنس سرامیک یا مواد فلزی قرار می گیرند.
لوله محافظ، ترموکوپل را از صدمات مکانیکی و آلودگی محیط محافظت می کند. لوله های محافظ متنوعی مانند آهن کارشده یا چدن تا C˚700، فولاد با 14درصد کروم تا C˚815، فولاد با 28 درصد کروم یا نایکروم تا C˚1090 در دسترس است. برای دماهای بالاتر از C˚1090 لوله های محافظ چینی یا سیلیسیم کاربید به کار می روند.

 

 آذرسنج ثبتگر و کنترلگر

 

در اغلب تأسیسات صنعتی، تنها نشان دادن دما توسط دستگاه کافی نیست و باید با قراردادن یک قلم متحرک به جای عقربه پتانسیل سنج دما را ثبت کرد. این دستگاه آذرسنج ثبتگر نام دارد. همچنین با استفاده از مدارهای الکتریکی در دستگاه میتوان جریان گاز به مشعلها یا جریان برق به عنصرهای گرمایی را کنترل و دمای کوره را در مقدار مورد نظر ثبت کرد. این دستگاه آذرسنج کنتذل گذ نام دارد. امکان طراحی وسیله ای برای ثبت و کنترل دما متشکل از یک یا چند ترموکوپل نیز هست.

 

 آذرسنج تابشی

 

اصول کارکرد آذرسنج تابشی بر پایه یک منبع تابشی استاندارد به نام جسم سیاه یا تابشگر کامل قرار دارد. تابشگر کامل، جسمی فرضی است که کلیه پرتوهای تابیده به خود را جذب می کند. در دمایی یکسان، چنین جسمی سریعتر از هر جسم دیگر از خود انرژی می تابد. آذرسنج های تابشی، عموماً برای نشان دادن دمای تابشگر کامل یا دمای حقیقی درجه بندی می شوند. قانون استفان-بولتزمن که مبنای مقیاس دمای آذرسنج های تابشی است، نشان می دهد که آهنگ تابش انرژی از یک تابشگر کامل متناسب با توان چهارم دمای مطلق آن است:

 


که در اینجا:

 

آهنگ تابش انرژی = W
ثابت تناسب =K
دمای مطلق تابشگر کامل= T
 آذر سنج نوری

 

ابزار تشریح شده در قسمت قبل که به تمام طول موجهای تابش پاسخ می دهد آذر سنج تابشی نام دارد. با اینکه اصول کارکرد آذر سنج نوری با اذر سنج تابشی یکسان است اما آذر سنج نوری با طول موج منفرد یا نوار باریکی از طول موج طیف مرئی کار میکند. آذر سنج نوری، دما را از طریق مقایسه درخشندگی نور گسیل شده توسط منبع، با نور گسیل شده از یک منبع استاندارد، اندازه می گیرد. برای سهولت مقایسه رنگها، یک فیلتر قرمز که تنها طولموج پرتو قرمز را عبور میدهد به کار می رود.
متداول ترین نوع آذرسنج نوری که در صنعت به کار می رود، نوع رشته پنهان شونده است. این آذرسنج شامل دو قسمت، یک تلسکوپ و یک جعبه کنترل است. تلسکوپ شامل یک فیلتر شیشه ای قرمز که جلوی چشمی نصب شده و یک لامپ با رشته درجه بندی شده است که عدسی های شیء تصویر از جسم مورد آزمایش را بر آن متمرکز می کند. این دستگاه دارای یک کلید برای بستن مدار الکتریکی لامپ و یک پرده جاذب برای تغییر گستره اندازه گیری دما توسط آذرسنج است.
گستره کاری آذرسنج نوری مورد بحث، از˚760 تا C˚1315 است. حد بالایی دما تا اندازه ای بستگی به خطر خراب شدن رشته و میزان خیره کنندگی ناشی از درخشش در دماهای بالاتر دارد. گستره دما ممکن است با به کارگیری پرده جاذب بین عدسی شیء و شبکه رشته به حد بالاتری افزایش یابد و به این وسیله سازگاری درخشش در دماهای پایینتر رشته ممکن می شود.بدین ترتیب با استفاده از دماهای پایینتر رشته، میتوان آذرسنج را برای دماهای بالاتر درجه بندی کرد. با به کارگیری پرده های جاذب مختلف، حد بالایی آذرسنج نوری را میتوان تا C˚5500 (C˚10000) یا بیشتر افزایش داد.
برخی مزایای آذرسنجهای نوری و تابشی عبارتند از:
1. اندازه گیری دماهای بالا؛
2. اندازه گیری دمای اجسام دور از دسترس؛
3. اندازه گیری دمای اجسام کوچک یا متحرک؛
4. هیچ یک از قسمتهای دستگاه در معرض آثار مخرب گرما نیست.
محدودیتهای آنها عبارتند از:
1. چون سازگاری نورسنجی بستگی به قضاوت فردی دارد، خطاهایی روی می دهد؛
2. به خاطر وجود دود یا گاز بین ناظر و منبع اشتباهاتی پدید می آید؛
3. بسته به میزان انحراف از شرایط تابشگر کامل خطا ایجاد می شود.

 


آزمون کشش

 

پس از آزمون سختی، آزمون کشش معمولی ترین روش برای تعیین خواص مکانیکی معین ماده است. نمونه ای با شکل استاندارد در گیره های دستگاه قرار می گیرد و نیروی محوری توسط سیستم بارگذاری هیدرولیکی یا مکانیکی بر آن اعمال می شود. مقدار نیرو توسط عقربه صفحه مدرج یا به صور ت دیجیتال بر روی صفحه نمایشگر رایانه متصل به دستگاه کشش، نشان داده می شود. در صورتی که سطح مقطع اولیه نمونه معلوم باشد، تنش حاصل از هر میزان نیرو را میتوان محاسبه کرد.
تغییر شکل یا کرنش را در یک طول معین که معمولاً 5 سانتی متر است توسط یک صفحه ی عقربه دار که کشیدگی سنج نام دارد، اندازه میگیرند. کرنش واحد را نیز میتوان از تقسیم تغییر طول اندازه گیری شده بر طول اولیه نمونه به دست آورد. گاهی با استفاده از کرنش سنجهای برقی میتوان کرنش کل را اندازه گرفت.
ارتباط بین تنش واحد، و کرنش واحد، به طور تجربی به دست آمده است. این ارتباط در شکل زیر (الف) برای مواد داکتیل و (ب) برای مواد ترد نشان داده شده است.

 

 خواص کششی

 

خواصی که طی آزمون کشش به دست می آیند، به ترتیب عبارتند از:
 حد تناسب . مشخص شده است که در بیشتر مواد ساختاری، بخش اول نمودار تنش-کرنش تقریباً به صورت خطی است که در شکل با OP نشان داده شده است. در این گستره تنش و کرنش باهم متناسب اند. با هر مقدار افزایش تنش، کرنش نیز به همان نسبت، افزایش می یابد. مقدار تنش در آخرین نقطه تناسب، P را حد تناسب می نامند.
 حد کشسان . اگر بار کم اعمال شده بر نمونه ای را قطع کنیم، عقربه کشیدگی سنج به صفر باز خواهد گشت که نشان دهنده کشسان بودن کرنش در اثر آن میزان نیرو است. اگر با افزایش پیوسته و سپس قطع نیرو کشیدگی سنج را بررسی کنیم، در نهایت به نقطه ای می رسیم که دیگر عقربه کشیدگی سنج به صفر باز نخواهد گشت که نشان دهنده ایجاد تغییر شکل دائمی در ماده است. بنابراین حد کشسان را به صورت حداقل تنشی که طی آن اولین تغییر شکل پایدار روی می دهد، تعریف می کنیم. در اغلب مواد ساختاری، حد کشسان، عددی نزدیک به مقدار حد تناسب است.

 

 

 

 

 

 نقطه تسلیم . با افزایش نیرو و گذشتن از حد کشسان تنش به حدی می رسد که ماده بدون افزایش نیرو به صورا پیوسته، شروع به تغییر شکل می کند. تنش در نقطه Y در شکل 5 را نقطه تسلیم می نامند. این پدیده فقط در بعضی از مواد داکتیل روی می دهد. در عمل ممکن است تنش به سرعت افت کند و در نتیجه ما نقطه تسلیم بالا و پایین خواهیم داشت. چون تعیین نقطه تسلیم نسبتاً ساده است و تغییر شکل دائمی حاصل نیز مقداری کم است، این نکته در طراحی اجزایی از ماشین آلات که با تغییر شکل دائم خراب می شوند بسیار مهم است. البته این مسأله فقط در مورد موادی صدق می کند که نقطه تسلیم مشخصی دارند.

 

 استحکام تسلیم . بیشتر مواد غیر آهنی وفولادهای استحکام بالا، نقطه تسلیم مشخصی ندارند. برای این مواد حداکثر استحکام مفید، استحکام تسلیم آنها است. استحکام تسلیم ، تنشی است که ماده در آن تنش، حد مشخصی انحراف از رابطه خطی تنش– کرنش پیدا می کند. این مقدارمعمولاً با روش کرنش قراردادی تعیین می شود.

 

 استحکام نهایی . اگر نیروی وارد برنمونه آن قدر افزایش یابد که تنش و کرنش زیاد شوند، به نقطه M یا تنش حداکثر می رسیم، این مطلب در شکل 5 در قسمتی ازمنحنی XY مربوط به مادای داکتیل دیده می شود. استحکام نهایی یا استحکام کششی، حداکثر تنشی است که قطعه آن را تحمل می کند و این تنش بر اساس سطح مقطع اولیه نمونه است. مواد ترد هنگام رسیدن به استحکام نهایی (نقطهB شکل 6) می شکنند در حالی که مواد داکتیل به افزایش طول ادامه می دهند.
استحکام شکست . در مواد داکتیل تا رسیدن به استحکام نهایی، تغییر شکل در سراسر طول نمونه یکنواخت است. در تنش حداکثر، تغییر شکل موضعی یا گلویی شدن در نمونه روی میدهد و با کاهش سطح مقطع، نیرو نیز افت میکند. تغییر طول در اثر گلویی شدن(necking)، غیریکنواخت است و سریعاً منجر به رسیدن به نقطه پارگی می شود(شکل 7). استحکام شکست (نقطه B شکل 5) که حاصل تقسیم نیروی شکست بر سطح مقطع اولیه است، همیشه کمتر از استحکام نهایی است. در مواد ترد، استحکام نهایی و استحکام شکست، یکی است.

 

 داکتیل بودن. داکتیل بودن مواد از میزان تغییر شکل ممکن تا حد شکست مشخص می شود. این کمیت در آزمون کشش با دو اندازه گیری به دست می آید.

 

 ازدیاد طول.این مقدار با چسباندن قطعات نمونه بعد از آنکه شکست رخ داد و اندازه گیری فاصله بین نشانه های سنجه اولیه به دست می آید:

 

= درصد ازدیاد طول

 

که ، طول نهایی نمونه، ، طول اولیه نمونه (که معمولاً 5 سانتی متر است).
در بیان درصد ازدیاد طول، طول اولیه نمونه باید مشخص باشد، زیرا با تغییر این مقدار، درصد ازدیاد طول نیز تغییر می کند.
 کاهش سطح مقطع . این کمیت نیز با اندازه گیری سطح مقطع حداقل نیمه های شکسته شده نمونه کششی و از رابطه زیر، به دست می آید:

 

= درصد کاهش سطح مقطع
که ، سطح مقطع اولیه و ، سطح مقطع نهایی است.

 


 مدول کشسانی یا مدول یانگ . با توجه به قسمت خطی منحنی تنش-کرنش، شیب، ثابت و تا قبل از حد تناسب برابر نسبت تنش به کرنش است و مدول کشسانی یا مدول یانگ نام دارد.
مدول کشسانی که مشخص کننده سفتی یک ماده است، با واحد کیلوگرم بر میلی متر مربع یا نیوتن بر میلی متر مربع اندازه گیری می شود. بنابراین مدول کشسانی فولاد تقریباً (psi 3000000) و آلومینیوم (psi 1000000) است. بنابراین فولاد تقریباً سه برابر سفت تر از آلومینیوم است. مدول کشسانی، یک خاصیت مهم مهندسی است و در روابط مورد استفاده در طراحی تیرها و ستونها که سفتی نقش عمده ای دارد، به کار می رود.

 


تنش-کرنش حقیقی

 

آزمونهای کشش معمولی که شرح آن گذشت، تا نقطه تسلیم، اطلاعات ارزشمندی به دست می دهند. بعد از نقطه تسلیم، مقدار تنش، غیرواقعی است. زیرا سطح مقطع نمونه به طور قابل ملاحظه ای کاهش می یابد.تنش حقیقی از تقسیم نیرو بر سطح مقطع در هنگام اعمال نیرو به دست می آید.کرنش حقیقی نیز از تقسیم مقدار تغییر طول به طول قبلی در هر لحظه به دست می آید. نمودار حقیقی تنش- کرنش (شکل9) اطلاعات مفیدی در ارتباط با جریان مومسان و شکست فلزات به دست می دهد.

 


برجهندگی و چقرمگی

 

نمودار تنش-کرنش را مانند شکل 5 می توان به دو قسمت تقسیم کرد. قسمت سمت چپ، حد کشسان را میتوان گستره ی کشسان و سمت راست حد کشسان را گستره مومسان نامید. سطح زیر منحنی در گستره کشسان (منطقه OPR) مقدار انرژی بر واحد حجم است که ماده بدون تغییر شکل دائم آن را جذب می کند. این مقدار را مدول برجهندگی گویند. مقدار انرژی در واحد حجم را که ماده می تواند تا نقطه شکست جذب کند، (همه سطح زیر منحنی تنش-کرنش) چقرمگی نامند. این خاصیت عمدتاً مربوط به گستره مومسان است. زیرا با رفع تنش اعمال شده بر ماده، مقدار کمی از کل انرژی که مربوط به گستره کشسان است بازیافته می شود.

 

دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله کارآموزی ریخته گری گروه صنعنتی نورد نوشهر

اصول و دستورالعملهای ریخته گری

اختصاصی از سورنا فایل اصول و دستورالعملهای ریخته گری دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

اصول و دستورالعملهای ریخته گری


اصول و دستورالعملهای ریخته گری

موضوع :

اصول و دستورالعملهای ریخته گری

( فایل word قابل ویرایش )
تعداد صفحات : 43

فهرست :
1- دستور العمل استقرار پاتیل ذوب ارسالی از LP ، روی برج پاتیل گردان
2 - دستور العمل اتتقال تا ندیشکار به موقعیت ریخته گری
3 - دستور العمل چرخاندن برج گردان و انتقال پا تیل به موقعیت ریخته گری
4 - دستورالعمل باز کردن دریچه کشویی و شروع ریخته گری
5 - دستورالعمل باز کردن استکانی پاتیل در شرایط اضطراری
6 - دستورالعمل دما و نمونه گیری
7- دستورالعمل راه اندازی شاخه ها
8ـ دستورالعمل آماده سازی قالبها
9ـ دستورالعمل آماده سازی تاندیش
10ـ دستورالعمل انتقال تاندیش مصرفی واحد ریخته گری به قسمت تعمیر تاندیش
11ـ دستورالعمل انتقال تاندیش از قسمت تاندیش به واحد ریخته گری و استقرار آن روی تاندیش کار
12ـ دستورالعمل تعویض قالب
13ـ دستورالعمل انتقال اسکرابهای داخل ظرف ضایعات به بخش ضایعات
14ـ دستورالعمل برش شمش با مشعل دستی
15ـ نکات زیست محیطی

آماده سازی قالبهای ریخته گری
بازرسیهای فنی
نکات ایمنی
عملیات آماده سازی تاندیش جهت شروع ریخته گری
پیشگرم تاندیش
عملیات ریخته گری
1ـ کنترل مقدماتی تجهیزات عمومی
2ـ کنترل مقدماتی تجهیزات عمومی سطح ریخته گری
3ـ کنترل های شروع ریخته گری (تمام نشان دهنده های Consent to Cast روی HMI باید سبز باشند .)
4ـ ریخته گری
5ـ نمونه گیری جهت آنالیز شیمیایی
7ـ پایان ریخته گری

توقفات ناشی از برق
قطع آب خنک کننده مدار اولیه
فشار هوای فشرده آمادگی ندارد (Consent to cast در HMI)
مشکل جدا شدن دامی بار
تجهیزات بالابرنده شمش ها
مشکلات بستر خنک کننده

عیوب ریخته گری
ترکهای طولی لبه (کناری)
ترکهای سطحی طولی
ترکهای عرضی لبه ای (کناری)
ترکهای عرضی سطحی
حفره طولی
حفره عرضی
تراوش
پوسته ای شدن
پوشش کاری
خطوط متناوب
دیواره کاذب
حرکت به طرف جلو
توقف ریخته گری (کمربند)
پاشش
کثافات
ناخالصیهای سرباره
خراشیدگی سطحی
مک ها
روزنه های سوزنی

عیوب داخلی
ترکهای ستاره ای شکل
ترکهای زاویه ای
عیوب مرکزی
عیوب هندسی

مقدمه :
1ـ دستور العمل استقرار پاتیل ذوب ارسالی از LP ، روی برج پاتیل گردان :
ـ اپراتور دریچه کشویی باید از وسایل ایمنی فردی استفاده نماید.
ـ اپراتور دریچه کشوئی‌باید جهت استقرار صحیح پاتیل روی گردان ، جرثقیل را با دقت راهنمایی نماید.
ـ اپراتور دریچه کشوئی باید از لغزنده نبودن Walk way اطمینان حاصل نماید .
ـ اپراتور دریچه کشوئی باید از عمودی بودن و استقرار صحیح پاتیل روی برج گردان اطمینان حاصل نما ید .
2 ـ دستور العمل اتتقال تا ندیشکار به موقعیت ریخته گری :
ـ کلیه اپراتور های شاخه باید مجهز به وسایل ایمنی فردی باشند .
ـ جهت جلو گیری از برخود تا ندیشکار ، قبل از حرکت باید مسیر حرکت و ریل ها به طور کامل بازرسی شود .
ـ از قرار گرفتن در مسیر حرکت تاندیشکار باید خودداری کرد .
3ـ دستور العمل چرخاندن برج گردان و انتقال پا تیل به موقعیت ریخته گری :
ـ جهت جلو گیری از بر خورد پاتیل ، باید مسیر حرکت پاتیل توسط اپراتور بر ج گردان به دقت بازرسی شود.
ـ قبل از چرخاندن پاتیل ، کلیه افراد باید از چرخش آن مطلع شوند .
4ـ دستورالعمل باز کردن دریچه کشویی و شروع ریخته گری :
ـ اپراتور دریچه کشویی باید حتماً از ماسک ضد تشعشع و کلاه ایمنی و لباس نسوز ، کفش ایمنی استفاده نماید .
ـ اپراتور دریچه کشویی باید از استقرار صحیح پاتیل در موقعیت ریخته گری اطمینان پیدا کند .
5ـ دستورالعمل باز کردن استکانی پاتیل در شرایط اضطراری :
ـ اپراتور دریچه کشویی باید سایر افراد را از چرخش مجدد برج پاتیل گردان مطلع سازد .
ـ از عدم نشتی اکسیژن در مسیر فلکسی بل و دسته لانس اکسیژن اطمینان حاصل شود .
ـ جهت اطلاع سایر افراد واحدی جهت عدم تردد در زیر پاتیل باید آجیر محلی به صدا در آید .
ـ اپراتور دریچه کشویی پس از باز شدن استکانی و شروع جریان ذوب ، جهت جلوگیری از پاشش زیاد ذوب حتماً باید با تنظیم دریچه کشویی ، شدت جریان ذوب را حدالمکان کاهش دهد .
ـ کلیه افراد در هنگام چرخش پاتیل باید از مسیر حرکت پاتیل (ناودانی اضطراری) دور شوند .
ـ اپراتور دریچه کشویی باید سریعاً پاتیل را در موقعیت صحیح ریخته گری مستقر نماید .


دانلود با لینک مستقیم


اصول و دستورالعملهای ریخته گری

دانلود مقاله کارگاه ریخته گری

اختصاصی از سورنا فایل دانلود مقاله کارگاه ریخته گری دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

آشنایی کلی با مکان کار آموزی:

 

کارگاه ریخته گری تدبیران ذوب سهند در سال 1380 به صورت شرکت سهامی خاص تاسیس شده است و 100% سهام آن به یک نفر متعلق می باشد و از این رو جزو شرکت های تک مالکی محسوب می شود.موضوع این شرک ریخته گری قطعات چدنی می باشدکه کلیه امورات آن با استفاده از آیین نامه ها و دستوالعمل هایی که از طرف مدیریت تهیه و تنظیم می شود،اداره می شود.مدیر عامل این شرکت آقای رضا رسول زاده می باشد که دارای مدرک مهندسی متالوژی می باشد وی این کارگاه ریخته گری را با سرمایه اولیه 50.000.000 تومان راه اندازی کرده است وطی نه سال سرمایه خود را به 450.000.000 تومان رسانیده است در خط تولید این مجموعه 18 نوع ماده اولیه مصرف می شود و محصولات آن عبارتند از قطعات پمپ آب و قطعات خودرو.عمده خریداران محصولات این شرکت در مقطع زمانی فعلی شرکت ایدم (ایران خودرو)،شرکت پمپ ایران،شرکت نوید سهند.
در این مجموعه تولیدی حدود 50 نفر بطور مستقیم و 250 نفر بطور غیر مستقیم مشغول به کار هستند. در چارت سازمانی این مجموعه (شرکت ریخته گری تدبیران ذوب سهند) پس از مدیر عامل که شخصا در راس مجموعه قرار دارد بخش های زیر نیز مشغول انجام وظیفه می باشند:
1. مدیریت تولید
2. مدیریت مالی
3. تدارکات
4. کنترل کیفی
.قسمت امور مالی و حسابداری زیر نظر مدیریت مالی وپشتیبانی به کار مشغول است که وظیفه آن ثبت و نگهداری دفاتر حسابداری برای تهیه صورتهای مالی قابل قبول به مدیران ارشد شرکت است.
مهمترین فعالیت این شرکت گرفتن سفارش از اقصی نقاط کشور برای تولید انواع قطعات فلزی است. قسمت های تولید،تدارکات و کنترل کیفی مستقیما در خط تولید مشغول به کار هستند.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 


منظور از حسابداری صنعتی (بهای تمام شد) چیست؟

 

حسابداری صنعتی شاخه‌ای از علم و فن حسابداری است که وظیفه جمع آوری اطلاعات مربوط به عوامل هزینه و محاسبه بهای تمام شده محصولات و خدمات را بر عهده داشته با و تجزیه و تحلیل گزارش‌ها و بررسی‌ راههای تولید روشهای تقلیل بهای تمام شده تولیدات را بیان می‌کند.

 

اهمیت حسابداری بهای تمام شده برای چیست ؟

 

در واقع حسابداری صنعتی یا حسابداری بهای تمام شده یک ابزار بسیار مهم در اختیار مدیریت می‌باشند تا مدیران با استفاده از حسابداری صنعتی، بهای تمام شده تولیدات را محاسبه می‌کند و کنترل خود را بر روی هزینه‌های مواد، دستمزد و سایر هزینه‌های تولید اعمال می‌کند.
مدیران اگر گزارشات دقیق و صحیحی از عوامل هزینه نداشته باشند در تصمیم گیری خود در جهت افزایش تولید یا سایر تصمیم گیری‌ها و راه انجام تصمیمات خود با مشکل مواجه خواهند شد.

 

کاربرد حسابداری بهای تمام شده چیست ؟

 

گاهی تصور می‌شود کاربرد حسابداری صنعتی و بهای تمام شده محدود به کارخانجات و صنایع تولیدی می‌باشد هرچند شاید مشهورترین کاربرد آن در این جهت باشد ولی سایر مؤسسات نیز از حسابداری بهای تمام شده بهره برده و از روشهای حسابداری بهای تمام شده در بانکها، شرکتهای بیمه عمده فروشی‌ها ، شرکتهای حمل و نقل ، شرکتهای هواپیمایی ، دانشگاه‌ها و بیمارستان‌ها در جهت کارایی بیشتر استفاده می‌گردد.

 

حسابداری صنعتی

 

حسابداری صنعتی حوزه‌ای از حسابداری که به چگونگی محاسبه قیمت تمام شده محصول جهت اندازه گیری موجودیتها و تعیین سود دوره و کنترل هزینه‌ها و سایر موارد تأکید دارد.
حسابداری صنعتی طی یک فرآیند هزینه‌ها را شناسایی ، اندازه گیری، طبقه بندی، تلخیص و جمع آوری نموده که اصطلاحاً به این فرآیند هزینه یابی اطلاق می‌شود.
همچنین حسابداری صنعتی سیستمی است که اطلاعات به وجود آمده تواماً در سیستم‌ حسابداری مالی و حسابداری مدیریت مورد استفاده قرار می‌گیرد در حسابداری مالی هنگام تهیه صورتهای مالی اطلاعات حسابداری صنعتی تحت عنوان موجودی کالای پایان دوره مورد استفاده قرار می‌گیرد همچنین در سیستم مدیریت این اطلاعات در برنامه ریزی، کنترل و تصمیم گیری‌ها مورد بهره برداری قرار می‌گیرد.
از آنجایی که بخشی از فرآیند سیستم حسابداری صنعتی به شناسایی هزینه‌ها می‌انجامد لذا در این بخش ابتدا تعریفی از هزینه ادامة سیستمی به طبقه بندی هزینه‌ها اشاره می‌شود :
حسابداری مالی تعریف ویر را از هزینه را از هزینه ارائمه نموده است:
هزینه به معنی خروج وجه نقد از یک واحد انتفاعی یا مصرف یا استهلاک دارائی‌های موجود و یا افزایش بدهی‌ها و یک واحد ترکیبی از آنها که در نتیجه اجرای فعالیتهای اصلی یا جانبی واحد تجاری، واقع و به کاهش حقوق صاحبان سهام منجر می‌شود اطلاق می‌گردد.
در حسابداری صنعتی هزینه به عنوان منابع فدا شده برای رسیدن به یک هدف خاص ، معرفی می‌نماید همچنین حسابداری صنعتی علاوه بر هزینه‌های اضافی گذشته با هزینه‌های برآوری و آتی . (منابعی که قرار است در آینده مصرف یا فدا شوند) نیز سر و کار دارند.

 

طبقه بندی هزینه‌ها

 

هزینه‌ها را میتوان به شکل‌های مختلف طبقه بندی کرد که به برخی از این طبقه بندی به شرح زیر اشاره می‌شود :

 

الف) طبقه بندی هزینه‌های به تفکیک هزینه‌های مستقیم و غیر مسقتیم

 

هزینه‌های مستقیم :
به هزینه‌هایی اطلاق می‌شود که می‌توان آنها را به یک موضوع مشخص ارتباط دارد مانند مواد اولیه مصرف شده در یک واحد محصول .
هزینه‌های غیر مستقیم :
به هزینه‌هایی اطلاق می‌شود که نمی‌توان آنها را به یک موضوع مشخص ارتباط داد مانند هزینه‌های برق مصرفی در تولید محصولات .
هزینه‌های غیر مستقیم به علت اینکه قابلیت تخصیص به یک موضوع مشخص را ندارد. نمی‌توان آنها را مشخصاً به یک موضوع ارتباط داد بلکه این هزینه‌ها به طور عمومی و مشترک بین چندین موضوع هزینه می‌باشد.
هزینه های غیر مستقیم بر مبنای روشهای مختلف تسهیم به موضوعات مختلف هزینه مانند محصولات تخصیص داده می‌شود.
بطور خلاصه می‌توان بیان نمود که هزینه‌های مستقیم هزینه‌های هستند که به راحتی قابل ردیابی و تخصیص به یک محصول اندازه گیری نمود ولی هزینه‌های غیر مستقیم هزینه‌هایی است که به راحتی قابل ردیابی و تخصیص یک محصول نبوده بلکه این هزینه‌ها باید بین محصولات یا به عبارتی موضوعات مختلف هزینه‌ تخصیص داده شوند فرآیند تخصیص هزینه‌های غیر مستقیم به محصولات را غیر مستقیم و یا تخصیص هزینه اطلاق می‌کنند مانند هزینه برق، هزینه تعمیرات و نگهداری ماشین آلات، هزینه تأمین ماشین آلات و ... به محصولات تولید شده .

 


ب) طبقه بندی هزینه‌ها براساس عناصر تشکیل دهنده محصول
1- هزینه‌های مواد مستقیم :
هزینه‌های مواد مستقیم به موادی اطلاق می‌گردد که به سهولت قابل ردیابی و تخصیص به یک واحد محصول تولید شده می‌باشد این مواد شکل ظاهری محصول را تشکیل داده و بدون مصرف این مواد تولید محصول غیر ممکن است، مانند هزینه چرم مصرفی در تلوید کفش و یا پارچه مصرفی در تولید پوشاک .

 

2ـ هزینه کار مستقیم :
حقوق و دستمزد افرادی که مستقیماً در تولید محصول نقش داشته‌اند که به سهولت قابل ردیابی و تخصیص به یک واحد محصول است . مانند هزینه حقوق و دستمزد کارگران تولید.
هر نوع هزینه مستقیم دیگری نیز اگر دارای خصوصیات و ویژگی‌های مواد مستقیم و کار مستقیم باشد را می‌توان به آسانی به یک واحد محصول تخصیص داده مانند لوازم بسته بندی مصرفی در بسته بندی‌های محصول

 

 

 

3ـ هزینه‌های سربار ساخت / هزینه‌های غیر مستقیم :
این هزینه‌ها معمولاً شامل هزینه‌های کارخانه به استناد هزینه‌های مواد مستقیم و کار مستقیم می‌باشد به عبارتی هزینه‌هایی که نمی‌توان آنها را به سهولت به یک واحد محصول تخصیص داد و برای تخصیص این هزینه‌ها به محصول باید از فرآیند تخصیص و تسهیم استفاده نموده مانند هزینه‌های مواد غیر مستقیم ، کار غیر مستقیم و سایر هزینه‌های ساخت . هزینه‌های مواد غیر مستقیم و کار غیر مستقیم مفهومی قابل هزینه‌ مواد مستقیم و کار مستقیم را دارند . برای هزینه های غیر مستقیم می‌توان به عنوان مثال هزینه‌ چسب و یا نخ مصرفی در تلوید کنش اشاره کرده و برای هر سه کار غیر مستقیم می‌توان به عنوان مثال به هزینه حقوق و مزایای سر کارگر و یا مدیر تولید و یا هزینه حقوق و مزایای انباردار ، نگهبان و ... اشاره نمود. سایر هزینه‌های ساخت شامل کلیه هزینه‌های غیر مستقیم به جز مواد غیر مستقیم و کار غیر مستقیم می‌باشد مانند هزینه‌های تعمیرات و نگهداری ماشین آلات ، هزینه بیمه ماشین آلات کارخانه، هزینه سوخت کارخانه هزینه آب و برق و تلفن کارخانه و سایر هزینه‌های غیر مستقیم کارخانه
به جمع هزینه‌های (مواد مستقیم، کار مستقیم، هزینه‌های سر بار ساخت) هزینه‌های ساخت یا هزینه‌های تولید و یا تمام شده تولید اطلاق می‌شود.
مفهوم بهای اولیه یا هزینه‌های اولیه : به جمع مواد مستقیم و هزینه دستمزد مستقیم، بهای اولیه یا هزینه‌های اولیه اطلاق می‌شود یعنی دو نوع هزینه‌ای که مستقیماً قابل ردیابی در هر واحد محصول است.

 

هزینه تبدیل :
به جمع هزینه دستمزد مستقیم و هزینه سر بار ساخت اطلاق می‌شود.

 

ج) طبقه بندی هزینه‌ها به دو نوع هزینه‌های محصول و هزینه‌های دوره :
هزینه محصول همان هزینه تولید و یا به عبارتی جمع هر سه هزینه مواد مستقیم، کار مستقیم و هزینه‌های سربار ساخت است.
هزینه دوره به کلیه هزینه‌هایی اطلاق می‌شود که نتوان این هزینه‌ها را به عنوان هزینه‌های محصول قلمداد نمود این هزینه‌ها به نوعی یا دوره زمانی که طی آن واقع شده‌اند ارتباط دارد و در دورة وقوع در صورت سود و زیان انعکاس می‌یابند این هزینه‌ها در صورت سود و زیان تحت عنوان هزینه‌های عملیاتی طبقه بندی می‌شوند مانند هزینه‌های توزیع و فروش و هزینه‌های عمومی و اداری هزینه‌های دوره به عبارتی هزینه‌هایی هستند که نه به طور مستقیم و نه به طور غیر مستقیم با تولید هیچ گونه ارتباطی ندارند.

 

د) طبقه بندی هزینه‌ها براساس رفتار هزینه‌
در این نوع طبقه بندی موضوع از این است که هزینه‌ها در مقابل تغییرات تولید چه رفتاری از خود نشان می‌دهد .
1) هزینه‌های ثابت 2) هزینه‌ متغیر

 

1ـ هزینه‌های ثابت :
هزینه‌های ثابت هزینه‌هایی هستند که بدون توجه به تغییرات حجم تولید در دامنة معین از تولید (دامنه مربوط) بدون تغییر هستند مانند هزینه استهلاک (روش خط مستقیم) هزینه بیمه ، هزینه اجاره ، عوارض و ...
هزینه ثابت در یک دامنة مربوط ثابت است ولی تغییرات حجم تولید هزینه‌های ثابت در دامنه‌های مختلف، تغییر می‌باید هزینه‌های ثابت در سطح تولید در یک دامنه مربوط هر اندازه تولید بیشتر باشد هزینه ثابت هر واحد کمتر خواهد بود.
هزینه ثابت هر واحد برابر است با هزینه ثابت تقسیم بر میزان تولید.

 

2ـ هزینه‌های متغیر :
هزینه‌های متغیر هزینه‌هایی هستند که با توجه به متغیر در سطح تولید این گونه هزینه‌ها نیز متغیر می‌یابند هزینه‌های متغیر در سطح کل تولید متغیر ولی در سطح هر واحد ثابت است.
طبقه بندی هزینه‌ها برحسب رفتار هزینه‌ها به چگونگی واکنش هزینه‌ها در برابر تغییر در سطح فعالیت اشاره دارد به بیان دیگر مقصود از رفتار هزینه‌ها مدلی است که براساس آن یک هزینه مشخص نسبت به تغییر در سطح فعالیت واکنش نشان می‌دهد.

 

بهای اولیه و بهای تبدیل :
بهای اولیه مستقیماً مربوط به تلولید بوده و شامل هزینه‌های مواد مستقیم و کار مستقیم می‌باشد بهای تبدیل یا هزینه‌های تبدیل مربوط به هزینه‌هایی می‌شود که مواد مستقیم را به محصول تکمیل شده تبدیل می‌نماید که شامل هزینه‌ کار مستقیم و هزینه‌های سربار کارخانه می‌شود.

 

انواع موجودی‌ها در شرکت‌های تولیدی
شرکت‌های تولیدی دارای سه نوع موجودی به شرح زیر می‌باشند :

 

1ـ موجودی مواد اولیه :
قیمت تمام شده موادی است که در تولید مورد استفاده قرار نگرفته و در انبار موجود می‌باشد.

 

 

 

2ـ موجودی کالای در جریان ساخت :
قیمت تمام شده کالای تکمیل نشده است که شامل مواد مستقیم، کار مستقیم و سربار کارخانه می‌باشد.

 

3ـ موجودی کالای ساخته شده :
قیمت تمام شده کالای تکمیل شده است که در انبار موجود می‌باشد که شامل مواد مستقیم ، کار مستقیم و سربار کارخانه می‌باشد.

 

سیستم‌های هزینه یابی :
نحوه جمع آوری ، انباشت و تخصیص هزینه‌های تولید به محصولات با توجه به نوع سیستم عملیات تولیدی می‌تواند مبتنی بر یکی از سیستم‌های هزینه یابی و یا ترکیبی از هر دو سیستم هزینه‌یابی به شرح زیر می‌باشد :
سیستم هزینه یابی سفارش کار
سیستم هزینه‌یابی مرحله‌ای
در شرکت‌هایی که تولید محصولات طبق مشخصات دریافتی از مشتریان انجام می‌شود بکار گیری سیستم هزینه یابی سفارش کار ودر شرکت‌هایی که تولید محصولات به صورت انبوه و پیوسته صورت می‌گیرد بکارگیری سیستم هزینه‌یابی مرحله‌ای مناسب می‌باشد.
هر دو سیستم هزینه‌یابی سفارش کار و مرحله‌ای به سه روش زیر قابل اجرا می‌باشند .
هزینه‌یابی واقعی
هزینه‌یابی نرمال
هزینه‌یابی استاندارد
در هزینه‌یابی واقعی، کلیه عوامل تشکیل دهنده قیمت تمام شده محصول شامل هزینه‌هایی است که به طور واقعی انجام شده‌اند ولی در هزینه‌یابی نرمال، از عوامل قیمت تمام شده محصول ، هزینه‌های مواد مستقیم وکار مستقیم واقعی بوده ولی سربار کارخانه بصورت برآورده شده مورد استفاده قرار می‌گیرد.
در هزینه‌های استاندارد با استفاده از استانداردهای مواد مستقیم، کار مستقیم و سربار کارخانه قبل از شروع سال مالی ، قیمت تمام شده محصول محاسبه و تعیین می‌گردد.

 

هزینه‌های واقعی سربار کارخانه
هزینه‌های واقعی سربار کارخانه بصورت روزانه یا دوره‌ای انجام و ثبت می‌گردد برای کنترل هزینه‌های سربار کارخانه، در دفتر کل از حساب کنترل سربار کارخانه استفاده می‌شود حساب کنترل سربار کارخانه دارای معین برای هر نوع عامل هزینه مانند استهلاک ، سوخت و روشنایی می‌باشد مانده حساب کنترل سرباره کارخانه یابد به جمع مانده معین‌های آن مساوی باشد اصولاً در شرکتهای تولیدی برای ثبت هزینه‌های واقعی سربار کارخانه از کار هزینه سرابر کارخانه استفاده می‌کنند و برای هر دایره (تولیدی و خدماتی) کارت هزینه سربار کارخانه جداگانه‌ای نگهداری می‌شود کارت هزینه سربار کارخانه معین حساب کنترل سربار کارخانه می‌باشد.

 

تسهیم هزینه‌ه ای واقعی دوایر خدماتی به دوایر تولیدی در هزینه‌یابی واقعی
در صورتی که روش هزینه یابی واقعی باشد، در پایان دوره حسابداری صنعتی، هزینه‌های واقعی سربار کارخانه دوایر خدماتی با استفاده از یکی از روشهای مستقیم یک طرفه یا ریاضی به دوایر تولیدی تسهیم شده.

 

سیستم هزینه‌یابی مرحله‌ای
هزینه‌یابی مرحله‌ای سیستمی است برای اندازه گیری و گزارش قیمت تمام شده محصولات مشابهی که تولید آنها در یک سری عملیات تولیدی یکنواخت بصورت انبوه و پیوسته صورت می‌گیرد در هزینه‌یابی مرحله‌ای تأکید اصلی بر روی دایره یا مرکز هزینه می‌باشد در هر دایره یا مرکز هزینه ، عملیات تولیدی مختلفی صورت می‌گیرد مانند دایرة تراشکاری یا مونتاژ معمولاً یک واحد محصول از دو یا چند دایره یا مرکز هزینه عبور می‌کند تا به انبار کالای ساخته شده برسد و در هزینه‌یابی مرحله‌ای هزینه های تولید (مواد مستقیم ، کار مستقیم و سربار کارخانه) هر دایره به حساب موجودی کالای در جریان ساخت همان دایره منظور می‌شود و گزارش هزینه تولید برای هر دایره در پایان دورة زمانی معین (هفتگی یا ماهانه) تهیه می‌گردد نمونه صنایعی که از سیستم هزینه‌یابی مرحله‌ای استفاده می‌کنند عبارتند از صنایع کاغذ، فولاد و شیمیایی.

 

مراحل تهیه گزارش هزینه تولید

 

برای تهیه گزارش تولید باید پنج مرحله کار به شرح زیر صورت گیرد:
1. تهیه جدول مقدار تولید
2. محاسبه مقدار تولید برچسب معادل آحاد تکمیل
3. خلاصه کردن جمع هزینه‌های قابل تخصیص که شامل قیمت تمام شده موجودی کالای در جریان ساخت اول دوره و هزینه‌های انجام یافته طی دوره (مواد مستقیم، کار مستقیم، سربار کارخانه) می‌باشد.
4. محاسبه قیمت تمام شده یک واحد
5. محاسبه قیمت تمام شده واحدهای تکمیل شده و قیمت تمام شده موجودی کالای در جریان ساخت پایان دوره

 

معادل آحاد تکمیل شده

 

مفهوم معادل آحاد تکمیل شده اساس هزینه‌یابی مرحله‌ای می‌باشد در اکثر موارد بر روی کلیه واحدهایی که طی دورة عملیات تولیدی بر روی آنها صورت می‌گیرد تکمیل نمی‌گردد بدین معنی که بعضی از آنها در پایان دوره تکمیل نشده باقی می‌مانند در این گونه موارد بخشی از هزینه‌های تولید باید به واحدهای در جریان ساخت پایان دوره تخصیص یابد بنابراین جهت تعیین قیمت تمام شده یک واحد جمع هزینه‌های تولید را نباید فقط بر روی واحدهای تکمیل شده تقسیم نمود بلکه واحدهای تکمیل نشده در پایان دوره نیز بایستی در محاسبات منظور گردد بدین منظور باید واحدهای در جریان ساخت پایان دوره را برحسب واحدهای تکمیل شده بیان نمود قبل از محاسبه آحاد تکمیل شده درجه تکمیل موجودی کالای در جریان ساخت باید تعیین گردد در بعضی از صنایع انجام این کار ایجاد اشکال نمی‌نماید اما در صنایعی که امکان تعیین درجه تکمیل موجودی کالای در جریان ساخت نباشد آن را باید برآورد نمود.

 

انواع گزارش‌های درون سازمانی و برون سازمانی کدامند و توسط چه واحدهایی تهیه می‌شوند
گزارش‌های درون سازمانی در مؤسسات تولیدی توسط واحد حسابداری بهای تمام شده تهیه می‌گردد و معمولاً هر ماه این گزارشات براساس نیاز مدیران تهیه می‌شوند تا در اختیار آنها قرار گیرد. عمده‌ترین گزارشات درون سازمانی در مؤسسات تولیدی به صورت زیر می‌توان نوشت .
1) گزارش مصرف مواد
2) گزارش بهای تمام شده کالای ساخته شده
3) گزارش اوقاف تلف شده
4) گزارش کالای در جریان ساخت
5) گزارش ضایعات
6) گزارش خرید
7) گزارش روش
8) سایر گزارشات مورد استفاده مدیریت

 

گزارش‌های برون سازمانی در مؤسسات تولیدی توسط دایره حسابداری تهیه می‌شود این گزارشها با توجه به اینکه مورد استفاده اشخاص حقیقی و حقوقی همچون دولت، بانکها، سرمایه گذاران و ... که قبلاً توضیح داده شدند می‌باشند باید براساس استانداردهای حسابداری و اصول پذیرفته شده حسابداری تهیه گردند تا قابلیت مقایسه داشته و قابل اتکاء باشند عمده‌ترین این گزارش‌ها بصورت زیر می‌باشد.
1) گزارش‌ بهای تمام شده کالای فروش رفته
2) گزارش سود و زیان
3) ترازنامه
4) گردش جریانات نقدی
5) گزارش تقسیم سود

 


گزارشات برون سازمانی در مؤسسات تولیدی

 

1ـ گزارش(جدول)بهای‌تمام‌شده‌کالای‌فروش‌روزچیست؟
برای آنکه گزارش‌های درون سازمانی و برون سازمانی را بهتر بشناسید ابتدا گزارش بهای تمام شده کالای فروش رفته را که یک گزارش برون سازمانی می‌باشد بررسی می‌نماییم چرا که در مبحث‌ حسابداری مؤسسات بازرگانی نیز تا حدودی و به شکل دیگر با آن آشنا شده‌اید . در مبحث قبل اشاره شد بهای تمام شده کالای فروش رفته از 5 بخش تشکیل شده است.

 

1. بخش مواد مستقیم
2. دستمزد مستقیم
3. سربار
4. بخش کالای در جریان ساخت
5. بخش کالای ساخته شده

 

فرآیند تخصیص و تسهیم هزینه‌های سربار
1. آشنایی با تسهیم اولیه و ثانویه سربار و روشهای تسهیم ثانویه سربار
2. تشریح فرآیند تسهیم ثانویه سربار به روش مستقیم
3. تشریح فرآیند تسهیم ثانویه سربار به روش یک طرفه
4. تشریح فرآیند تسهیم ثانویه سربار به روش ریاضی
5. آشنایی با هزینه بر مبنای فعالیت ABC

 

آشنایی با تسهیم اولیه و ثانویه سربار و روشهای تسهیم ثانویه سربار

 

تسهیم اولیه و ثانویه سربار :
منظور از تسهیم اولیه این است که هزینه‌های سربار به تفکیک دوایر خدماتی و تولیدی ردیابی، شناسایی و بدهکار حساب دایره مربوطه (مرکز هزینه) ثبت و انباشته شود.
ولی در تسهیم ثانویه، هزینه‌های سربار انباشته شده و در مراکز هزینه دوایر خدماتی کارخانه بر مبنای مشخص . معین و با استفاده از روش‌های مناسب، به مراکز هزینه دوایر تولید منتقل می‌گردند.
عمل انتقال این هزینه از دوایر خدماتی به دوایر تولیدی را اصطلاحاً تسهیم ثانویه می‌نامند .

 

مبانی تسهیم ثانویه سربار
برای تسهیم ثانویه سربار دو کار اساسی باید صورت گیرد.
1. نخست اینکه مبانی مناسب برای انتقال هزینه از دوایر خدماتی به دوایر تولیدی انتخاب گردد.
2. روش مناسب برای تسهیم ثانویه انتخاب شود.

 

برخی از مناسب‌ترین مبناها از نظر تسهیم ثانویه، به شرح زیر ارائه می‌شود.
دوایر خدماتی مبنای مناسب جهت تسهیم هزینه
کارگزینی تعداد کارکنان
حسابداری ساعات کارکنان
تعمیرات و نگهداری ساعات کار ماشین
تعمیرات ساختمان سطح زیر بنا
انبار تعداد حواله / هزینه مواد
رستوران تعداد کارکنان
بهداری تعداد کارکنان
نگهبانی سطح زیربنا
کنترل کیفی تعداد / مقدار محصول

 

سربار پیش بینی شده

 

به دلیل اینکه هنگام محاسبه‌های تمام شده محصول تولید شده اطلاعات مربوط به سر واقعی کامل نیست چرا که برخی از اقلام سربار ماهیتاً در پایان سال مالی ثبت می‌شوند و برخی نیز هنگام تحمل هزینه مورد ثبت قرار می‌گیرند و لذا ممکن است تا مقطعی که قیمت تمام شده محصول مورد محاسبه قرار می‌گیرد اطلاعات مربوط به سربار واقعی همگی ثبت نشده باشد لذا برای رفع این معضل از نرخ از بیش تعیین شده سربار (نرخ جذب سربار) استفاده می‌شود این نرخ کسری است که صورت آن سربار برآوری و مخرج آن را مبنای جذب سربار مشخص می‌سازد مبنای جذب سربار می‌تواند ساعات کار مستقیم ، ساعات کار ماشین، هزینه مواد مستقیم و هزینه کار مستقیم و .... باشد .
هنگامی که مبنای جذب سربار هزینه مواد مستقیم و هزینه کار باشد نرخ جذب سربار به درصد بیان می گردد (حاصل کسر حزب در 100 می‌شود)
برای تعیین سربار جذب شده، مبنای جذب سربار هر آن چیزی که تعیین شده باشد بایستی مقدار واقعی آن را در سفارش مورد نظر انتخاب و نرخ محاسبه شده در آن ضرب گردد تا مبلغ سربار جذب شده جهت صددرصد محاسبه شود.

 

مفهوم اضافه کسر جذب سربار
در صورتی که مانده حساب کنترل سر بار در پایان سال مالی و اداری مانده بدهکار باشد مفهوم کسر جذب سربار است در غیر این صورت مفهوم اضافه جذب سربار می‌باشد .
به عبارتی
اضافه جذب سربار > سربار مالیاتی > سربار جذب شده
کسر جذب سربار > سربار واقعی > سربار جذب شده

 

عنوان هزینه‌ مبنای تسهیم
اجاره کارخانه سطح زیربنا
استهلاک ساختمان سطح زیربنا
حرارت سطح زیربنا
سرپرستی تعداد کارکنان
تلفن و تلگراف تعداد مکالمات ، تعداد کارکنان
برق کیلووات ساعت
آب سطح زیر بنا

 

روشهای تسهیم ثانویه سربار
1ـ روش مستقیم :
این روش بسیار ساده است ولی از دقت لازم برخوردار نیست در این روش هزینه دایره زمانی براساس مبناهای مناسب‌ بین دوایر تولیدی تسهیم می‌گردد. از معایب اساسی این روش آن است که سهم هزینه دوایر خدماتی که به یکدیگر سرویس داده‌اند مورد محاسبه و توجه قرار نمی‌گیرد.

 

2ـ روش یک طرفه
روش یکطرفه کاملتر از روش مستقیم است ولی از معایب آن این است که هر دایره‌ای که هزینه‌اش تسهیم شود از فرآیند محاسباتی بعدی حذف می‌شود متقابلاً از تسهیم بعدی سهم هزینه نمی‌گیرد.
نکته مهم و قابل توجه این است که کدام دایره خدماتی باید قبل از دوایر دیگر هزینه‌ خود را تسهیم کند ضابطه مقبول عام در این مورد وجود ندارد ولی معمولاً دوایر خدماتی برحسب مقدار هزینه‌ای که دارند به صورت نزولی مرتب سپس از دایره‌ای که بیشترین هزینه را دارد عملیات تسهیم آغاز می‌شود.

 

3ـ روش ریاضی / جبری/ دو طرفه
روش دو طرفه روش کاملی است و در تسهیم ثانویه، سهم هزینه دوایر خدماتی را که بیشتر از یکدیگر سرویس گرفته‌اند تعیین نموده و اطلاعات کاملی در اختیار مدیریت می‌گذارد .
برای تسهیم ثانویه هزینه به روش دو طرفه باید قبل از هر اقدامی، جدول (ماتریس) هزینه دهی و هزینه بری را تشکیل داد سپس براساس این جدول برای دوایر خدماتی معادله‌ای تنظیم و با حل معادله عمل تسهیم هزینه انجام گیرد.

 

قسمت تولید
در بخش تولید که متشکل از یک خط تولید می باشد قسمتهای زیر فعالیت دارند:
1. بخش قالبگیری
2. بخش کوره بانی
3. بخش ذوب ریزی
4. شاتلاست
5. بخش سنگ زنی
در پنج قسمت موجود در خط تولید 35 نفر مشغول به کار هستند همچنین 7 نفر مهندس ناظر بر کار این کارگران می باشند.
اولین مرحله در تولید محصول مورد نظر قالب گیری است که در بخش مجزا به همین نام عملیات مورد نظر انجام می شود مهندسان تولید با استفاده از علوم روز نسبت به طراحی قالب مورد نظر می نمایند و سپس این طرح در اختیار کارگران قرار می گیرد و آ نان به تولید قالب مورد نظر می پردازند.
بخش کوره بانی متشکل از چندین کوره می باشد که 5 نفر از کارگران مسوولیت مستقیم در ارتباط با این کوره ها دارند دما و گرمای لازم برای ذوب محصولات توسط مهندسان به کارگران بخش کوره بانی ابلاغ می شود . مواد اوله مصرفی در تولید قطعات که بعدا معرفی خواهند شد با توجه به نسبت استفاده هر کدام در هر قطعه مشخص می شود و در قسمت کوره بانی نسبت به ذوب آنها اقدام می شود پس از ذوب مواد اولیه کار بخش ذوب ریزی آغاز می شود این بخش که قبلا قالبها را از بخش قالب گیری تحویل گرفته و چک نموده است اقدام به ریختن مواد ذوب شده درون فالبها می نمایند این بخش به علت حساس بودن دارای ضریب ایمنی بالا برای کارگران می باشد پس از ذوب ریزی قالبها به بخش شاتلاست منتقل می شوند تا پس از سرد شدن و سفت شدن مواد درون قالب از قالبها بیرون آورده می شوند بخش شاتلاست این وظیفه را بر عهده دارد پس از بیرون آوردن قطعات از درون قالبها آنها به بخش سنگ زنی منتقل می شوند.
قسمت سنگ زنی با توجه به اینکه ممکن است قطعات درون قالبها مقداری از فرم استاندارد خود انحراف داشته باشند نسبت به صیقل دادن و صاف نمودن قطعات می کنند پس از سنگ زنی قطعات مورد نظر آماده ارسال به بخش کنترل کیفی قطعات می باشند.
لازم به ذکر است که مواد مصرفی اولیه عبارتند از:
1. شمش چدن
2. منیزیم
3. نیکل
4. کروم
5. انواع ماسه
6. آب شیشه (چسب سلکات)
7. گاز co2 و غیره.

 

قسمت کنترل کیفی قطعات و انبار محصولات
قسمت کنترل کیفی قطعات که در امتداد خط تولید قرار دارد توسط دو نفر مهندس خبره اداره می شود.وظیفه این بخش کنترل قطعات از لحاظ ظاهری و کیفی می باشد که باید طبق استاندارد های ریخته گری عمل نمایند هر قطعه که تولید می شود به این قسمت می رسد باید کاملا بازرسی شود تا اگر احیانا نقصی داشته باشد مورد بررسی قرار گیرد در این مرحله دو حالت اتفاق خواهد افتاد یا محصول مورد نظر قابل ترمیم است که در این صورت به قسمت سنگ زنی برگشت داده می شود تا تغییرات مورد نظر اجرا گردد و سپس دو باره به واحد کنترل کیفی ارجا داده می شود که در صورت تایید مهندسان این واحد به انبار محصولات ساخته شده منتقل می شود و یا محصول مورد نظر غیر قابل برگشت به چرخه تولید می باشد و جزو ضایعات یا اصطلاحا اسکرپ می باشدکه به انبار ضایعات منتقل می شود.
واحد کنترل کیفی به غیر از وظایف شرح داده شده وظیفه دیگری هم دارد که آن هماهنگی با قسمت حسابداری می باشد که باید تعداد کالای ساخته شده،ضایعات و کالاهای نیمه ساخته را به قسمت حسابداری گزارش دهد تا در این قسمت اقدام به تعیین بهای تمام شده کالا شود.
از آنجا که ریخته گری تدبیران ذوب سهند بر اساس سفارش مشتریان و قرار دادهایی که انعقاد می کند نسبت به تولید قطعات می کند محصولات ساخته شده مدت طولانی را در انبار منتظر نمی مانند و اغلب در مدت کوتاهی به مشتریان تحویل داده می شود و از این نظر می توان گفت که مدیر عامل شرکت به اصول تولید ناب معتقد است که در آن هیچ گونه اتلافی وجود ندارد.

 

مدیریت تولید و فروش
این واحد به غیر از اینکه وظیفه تولید را به دوش می کشد وظیفه فروش و بازار یابی را نیز به عهده دارد چنانکه قبلا نیز اشاره شد فروش این شرکت بر اساس سفارش مشتریان و قرار دادها می باشد از این منظر واحد فروش در این شرکت زیاد فعال نیست و اصولا کار تولید و فروش بر عهده یک بخش می باشد.

 

مدیریت مالی و حسابداری
مدیریت مالی مستقیما زیر نظر مدیر عامل شرکت و بخش حسابداری نیز مستقیما زیر نظر مدیریت مالی انجام وظیفه می کند مدیریت مالی وظیفه ارائه بودجه بندی ها و همچنین توضیحات مربوط به گزارشهای مالی به مدیر عامل را دارد.این امر می تواند به صورت میان مدت یا برای یک سال مالی باشد که بنا به نظر مدیر عامل انجام می شود.
قلب تپنده شرکت بخش حسابداری می باشد که کلیه امور اعم از مالی، تولیدی و فروش به این قسمت ختم می شود. قبل از ورود به جزئیات عملیات حسابداری اطلاعاتی کلی در مورد سیستم حسابداری شرکت به شرح زیر ارائه می شود:
حسابداری شرکت کاملا بصورت کامپیوتری می باشد که دارای مزایا و معایبی می باشد.
نرم افزار حسابداری مورد استفاده در این شرکت نرم افزار هلو می باشد که توسط مدیریت مالی بر روی کلیه سیستمهای کامپیوتری این بخش نصب شده است.
کلیه امورات مالی اعم از خرید و فروش مواد اولیه و محصولات ، پرداخت حقوق و دستمزد کارکنان و همچنین ارائه گزارشات با استفاده از این نرم افزار صورت می گیرد.

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله   27 صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله کارگاه ریخته گری

دانلود مقاله روش ریخته گری دقیق

اختصاصی از سورنا فایل دانلود مقاله روش ریخته گری دقیق دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

 

روش ریخته گری دقیق
تعریف :

 

‌ریخته گری دقیق به روشی اطلاق میشود که در ان قالب با استفاده از پوشاندن مدل های از بین رونده توسط دوغاب سرامیکی ایجاد می وشد. مدل (‌که معمولا از موم یا پلاستیک است ) توسط سوزاندن با یاذوب کردن از محفظه قالب خارج می شود.

 

ویژگی :
در روشهای قالبگیری در ماسه ، مدلهای چوبی یا فلزی به منظور تعبیه شکل قطعه در داخل مواد قالب مورد استفاده قرار میگیرد. در اینگونه روشا مدلها قابلیت استفاده مجدا دارند ولی قالب فقط یکبار استفاده می شود. در روش دقیق هم مدل و هم قالب فقط یک بار استفاده می شود. درروش دقیق هم مدل و هم قالب فقط یک بار استفاده می شود .

 

مزایا و محدودیتها
الف: مهمترین مزایای روش ریخته گری دقیق عبارتند از : - تولید انبوه قطعات با اشکال پیچیده که توسط روشهای دیگر ریخته گری نمی توان تولید نمود توسط این فرایند امکان پذیر می شود. - مواد قالب و نیز تکنیک بالای این فرایند،‌- امکان تکرار تولید قطعات با دقت ابعادی وصافی سطح یکنواخت را میدهد. - این روش برای تولید کلیه فلزات و آلیاژهای ریختگی به کار می رود . همچنین امکان تولید قطعاتی از چند آلیاژ مختلف وجود دارد. - توسط این فرآیند امکان تولید قطعاتی با حداقل نیاز به عملایت ماشینکاری و تمام کاری وجود دارد. بنابراین محدودیت استفاده از آلیاژهای با قابلیت ماشینکاری بد از بین می رود. - در این روش امکان تولید قطعات با خصوصا متالورژیکی بهتر وجود دارد. - قالبت تطابق برای ذوب و ریخته گری قطعات در خلاء وجود دارد. - خط جدایش قطعات حذف می شود و نتیجتا موجب حذف عیوبی می شود که در اثر وجود خط جدایش به وجود می آید.. –
ب:مهمترین محدودیتهای روش ریخته گری دقیق عبارتنداز : - اندازه و وزن قطعات تولید شده توسط این روش محدود بوده و عموما قطعات با وزن کمتر از 5 کیلوگرم تولید می شود . - هزینه تجهیزات و ابزارها در این روش نسبت به سایر روشها بیشتر است.
انواع روشهای ریخته گری دقیق:

 

در این فرایند دو روش متمایز در تهیه قالب وجود دارد که عبارتند از روش پوسته ای و روش توپر به طور کلی این دو روش درتهیه مدل با هم اختلاف ندارند بلکه در نوع قالبها با هم تفاوت دارند. فرایند قالبهای پوستهای سرامیکی پوسته ای سرامیکی درریخته گری دقیق: برای تولید قعطات ریختگی فولادی ساده کربنی ، فولادهای آلیاژی ،‌فولاد های زنگ نزن، مقاومت به حرارت ودیگر آلیاژهایی با نقطعه ذوب بالای این روش به کار می رود به طور شماتیک روش تهیه قالب را در این فرآیند نشان می دهند که به ترتیب عبارتند از :
الف : تهیه مدلها : مدلهای مومی یا پلاستیکی توسط ورشهای مخصوص تهیه میشوند.
ب : مونتاژ مدلها : پس از تهیه مدلهای مومی یا پلاستیک معمولا تعدادی از آنها ( این تعداد بستگی به شکل و اندازه دارد) حول یک راهگاه به صورت خوشه ای مونتاژ می شوند در ارتباط باچسباندن مدلها به راهگاه بار ریز روشهای مختلف وجود دارند که سه روش معمولتر است و عبارتند از :
روش اول: محل اتصال در موم مذاب فرو برده می شود و سپس به محل تعیین شده چسبانده می شود .
روش دوم: این روش که به جوشکاری مومی معروف است بدین ترتیب است که محلهای اتصال ذوب شده به هم متصل می گردند .
روش سوم: روش سوم استفاده از چسبهای مخصوص است که محل اتصال توسط جسبهای مخصوص موم یا پلاستیکی به هم چسبانده می شود. روش اتصال مدلهای پلاستیکی نیز شبیه به مدلهای مومی می باشد..
ج : مدل خوشه ای و ضمائم آن در داخل دو غاب سرامیکی فرو برده می شود. درنتیجه یک لایه دو غاب سرامیکی روی مدل را می پوشاند
د:در این مرحله مدل خوشه ای در معرض جریان باران ذرات ماسه نسوز قرار میگیرد.‌تایک لایه نازک درسطح آن تشکیل شود .
ه: پوسته سرامیکی ایجاده شده در مرحله قبل کاملاخشک می شوند تا سخت و محلم شوند. مراحل ( ج ) (د) ( ه) مجددا برای جند بار تکرار می شود . تعداد دفعات این تکرار بستگی به ضخامت پوسته قالب مورد نیاز دارد. معمولا مراحل اولیه از دوغابهایی که از پودرهای نرم تهیه شده ،‌استفاده شده و بتدریج می توان از دو غاب و نیز ذرات ماسه نسوز درشت تر استفاده نمود. صافی سطح قطعه ریختگی بستگی به ذرات دو غاب اولیه و نیز ماسه نسوز اولیه دارد.
ز: مدول مومی یا پلاستیکی توسط ذوب یا سوزانده از محفظه قالب خارج می شوند، به این عملیات موم زدایی می گویند . درعملیات موزدایی بایستی توجه نمود که انبساط موم سبب تنش وترک در قالب نشود
ح: در قالبهای تولید شده عملیات بار ریزی مذاب انجام می شود ط: پس از انجماد مذاب ،‌پوسته سرامیکی شکسته میشود.
ی: در آخرین مرحله قطعات از راهگاه جدا می شوند.
مواد نسوز در فرآیند پوسته ای دقیق:
نوعی سیلیس به دلیل انبساطی حرارتی کم به طور گسترده به عنوان نسوز در روش پوسته ای دقیق مورد استفاده قرار می گیرد.این ماده نسوز برای ریخته گری آلیاژهای آهنی و آلیاژهای کبالت مورد استفاده قرار می گیرد. زیر کنیم شاید بیشترین کاربرد را به عنوان نسوز در فرآیند پوسته ای دارد. این ماده بهترین کیفیت را در سطوح قطعه ایجاد نموده و در درجه حرارتهای بالا پایدار بوده و نسبت به خوردیگ توسط مذاب مقاوم است. آلومین به دلیل مقاومت کم در برابر شوک حرارتی کمتر مورد استفاده قرار میگیرد. به هر حال در برخی موارد به دلیل مقاومت در درجه حرارت بالا ( تا حدودc ْ1760 مورد استفاده قرار می گیرد.
چسبها :‌مواد نسوز به وسیله چسبها به یکدیگر می چسبد این چسبها معمولا شیمیایی می باشند سلیکات اتیل ،‌سیلیکات سدیم و سیلیس کلوئیدی . سیلیکات اتیل باعث پیدایش سطح تمام شده بسیار خوب میشوند. سیلیس کلوئیدی نیز باعث بوجود آمدن سطح تمام شده عالی می شود.
اجزای دیگر: یک ترکیب مناسب علاوه بر مواد فوق شامل مواد دیگری است که هر کدام به منظور خاصی استفاده می شود.
این مواد به این شرح است : - مواد کنترل کننده ویسکوزیته - مواد ترکننده جهت کنترل سیالیت دو غاب و قابلیت مرطوب سازی مدل - مواد ضد کف جهت خارج کردن حبابهای هوا - مواد ژلاتینی جهت کنترل در خشک شدن و تقلیل ترکها فرایند تهیه قالبهای توپر در ریخته گری دقیق: شکل به طول شماتیک مراحل تهیه قالب به روش توپر را نشان می دهد که عبارتند از :
الف : تهیه مدلهای ذوب شونده
ب :‌مونتاژ مدلها : این عملیات درقسمت
ج: توضیح داده شده ح: مدلهای خوشه ای و ضمائم آن درداخل درجه ای قرار میگیرد و دوغاب سرامیکی اطراف آن ریخته میشودتا درجه با دو غاب دیرگداز پر شود. به این دو غاب دو غاب پشت بند نیز گفته میشود . این دو غاب در هوا سخت می شود و بدین ترتیب قالب به اصطلاح توپر تهیه می شود
د: عملیات بار ریزی انجام میشود
ه : قالب سرامیکی پس ازانجماد مذاب شکسته می شود
و: قطعات از راهگاه جدا می شوند شکل دادن به روش ریخته گری دو غابی مقدمه این طریقه شبیه کار فیلتر پرس است ، به این معنا که مقدار آب به مواد اولیه اضافه شده تا حالت دو غابی به خود بگیرد. باید خارج شود ،به این دلیل برای ساختن اشیا روش کندی است . به طور کلی این روش موقعی مورد استفاده قرار میگیرد که شکل دادن به روشهای اقتصادی تر غیر ممکن باشد. ازطرف دیگر مواقعی از این روش اسفتاده می کنند که تعدااد زیادی از قطعه مورد درخاواست نباشد . برتری بارز این روش در تولید قطعات پیچیده است . دوغاب،‌داخل قالبهای گچی متخلخل که شکل مورد نظر را دارد، ریخته می شود . آب دو غاب جذب قالب شده و دراثر این عمل یک لایه از مواد دو غاب به دیواره قالب بسته می شود و شکل داخل قالب را به خود می گیرد.دو غاب در داخلی قالب باقی می ماند تا زمانی که لایه ضخامت مورد نظر را پیدا کند. اگر ریخته گری تو خالی نباشد ،‌نیازی به تخلیه دو غاب نیست ، ولی برای قطعاتی که توخالی باشند، قالب برگدانده میشود . دو غاب اضافی که روی سطح قالب قرار دارد،‌به وسیله کرادکی تراشیده می شود . سپس لایه اضافی با کمک چاقو در ناحیه ذخیره برداشته می شود . جدارة تشکیل دشه که همان قطعه نهایی موردنظر است، درقالب باقی می ماند تا زمانی که کمی منقبض شده و از قالب جدا شود. سپس می توان آن را از قالب در آورد . بعد از اینکه قطعه مورد نظر خشک شد،‌کلیه خطوط اضافی که دراثر قالب روی آن ایجاد شده است، با چاقو زده و یا به وسیله اسفنج تمیز می شود در این مرحله قطعه آماده پخت است . چون آب اضافی دو غاب حین ریخته گری خارج شده ، سطح دو غاب در داخل قالب پایین می آید. به این دلیل معمولا یک حلقه بالای قالب تعبیه می شود تا دو غاب را بالای قعطه مورد نظر نگه دارد. این حلقه ممکن است از گچ و یا از لاستیک ساخته شود . اگر ازگچ ساخه شود ، داخل آن نیز دو غاب به جدا بسه شده و با کمک چاقو تراشیده میشود. وقتی که جسم داخل قالب گچی کمی خشک شد،‌اسفنجی نمدار دور آن کشیده می شود تا سطحی صاف به دست آید . این روش که در بالا به ان اشاره شد ، برای ریخته گری اجسامی است که داخل آنها خالی است . مانند گلدان، زیر سیگاری ، و غیره ... اما طریقه ای هم هست که برای ساختن اجسام توپر به کار می رود ، به این تریتب که دو غاب داخل قالب می ماند تا اینکه تمام آن سف شود. برای ساختن اشیایی که شکل پیچیده دارند ، ممکن است قالب گچی ازچندین قعطه ساخته شود تا بتوانیم جسم داخل آن را از قالب خارج کنیم ، هر قطعه قالب شامل جای خالی است که قعطه قالب دیگر در آن جا می گیرد. (‌نروماده ) اگر قالب دارای قطعات زیادباشد،‌لازم است در حین ریخته گری خوب به هم چسبد این کار را می توان به وسیله نوار لاستیک که محکم به دور آن می بندیم انجام دهیم . هنگام در اوردن جسم از قالب باید این نوار لاستیکی را باز کرده و برداریم. غلظت مواد ریخته گری باید به اندازه کافی باشد که باعث اشباع شدن قالب از آب نشود . بخصوص موادی که شامل مقدار زیادی خاک رس هستند،‌غلظت آنها به قدری کم خواهد شد که ریخته گری آنها مشکل شده و معایبی هم در حین ریخته گری ایجادمی شود. برای اینکه دو غاب را به اندازه کافی روان کنیم . مواد روانسازی به دو غاب اضافه می شود.
ریخته گری دو غابی تجهیزات مورد نیاز: مواد مورد نیاز - مواد اولیه - آب - روانساز( سودا و سیلیکات سدیم یا آب شیشه ) ابزار مورد نیاز - همزان الکتریکی - ترازو ( با دقت 1/0و01/0 گرم) - پارچ دردار - قالب گچی مورد نیاز ( قالب قوری - لوله و قالب هاون آزمایشگاهی - دسته هاون آزمایشگاهی - دسته هاون ) - ویسکوزیته متر ریزشی با بروکفید - لاستیک نواری - میز کار آماده سازی دو غاب توزین و اختلاط مواد اولیه :‌در تولید فرآورده های سرامیکی ،‌عمل توزین مواد اولیه به طور کلی می تواند به دو روش انجام شود. (توزین به روش خشک ) (‌توزین به روش تر )‌در مرحله تهیه و آماده سازی بدنه ،‌روش توزین عامل بسیار مهم و تعیین کننده ای است.
توزین درحالت خشک : در این روش ،‌عمل توزین هنگامی صورت می گیرد که مواد اولیه به صورت خشک و یا تقریبا خشک باشند و هنوز تبدیل به دو غاب نشده باشند . هنگام توزین ،‌حتما باید آب موجود درمواد اولیه و به طور عمده در مواد پلاستیک (‌که از محیط اطراف جذب شده و یا در معدن در اثر ریزش برف و باران مرطوب و نمدار شده است )‌منظور شود . البته باید توجه داشت که تعیین دقیق مقدار رطوبت موجود در مواد اولیه،عملا غیر ممکن است و این موضوع ، یعنی عدم دقت ، نقص بزرگ توزین به روش خشک است . در عمل از تک تک مواد اولیه نمونه برداری کنید ،‌و بعد از توزین آن را در خشک کن آزمایشگاهی در دمای ( ) قرار دهید بعد از 24 ساعت نمونه را دوباهر توزین کنید . اختلاف وزن نسبت به وزن اولیه را محاسبه کنید تا درصد رطوبت خاک مشخص شود . بعد از تعیین درصد رطوبت ، درصد فوق را در توزین نهایی مواد اولیه منظور کنید . توزین در حالت تر: در این روش،‌عمل توزین بعد از تبدیل هر یک از مواد اولیه به دو غاب انجام می شود. بدیهی است که هریک از مواد اولیه به دو غاب انجام می شود . بدیهی است که در روش خشک گفته شد ، وجود نخواهد داشت . البته در صنعت به لحاظ نیاز این روش به چاله های ذخیره سازی که فضای بیشتری با سرماهی گذاری اولیه بالاتری را می طلبد ،‌کمتر استقبال می شود. در مورد توزین به روش تر ،‌حتما این روش مطرح خواهد شد که چگونه می توان به مقدار مواد خشک موجود در دو غاب هر یک از مواد اولیه پی برد. در عمل برای تعیین مقدار مواد خشک موجود درغابها از رابطه برونینارت استفاده می شود . W=(p-1) W= وزن ماده خشک موجود در یک سانتیمتر مکعب از دو غاب (‌گرم ) P= وزن ماده خشک موجود در یک سانتیمتر مکعب = وزن مخصوص ( دانسیته ) دو غاب درعمل با توزین حجم مشخصی از دو غابها،‌می توان به وزن مخصوص یا دانسیته آنها پی برد. در مورد وزن مخصوص مواد خشک باید اشاره شود که به طور معمول این مقدار حدود 5/2 تا6/2 گرم بر سانتیمتر مکعب است. بنابرانی اگر با تقریب ،‌وزن مخصوص را 5/2 اختیار کنید ، مقدار کسری برابر با خواهد بود . پس تنها عامل در اکثر موارد،‌دانسیته دو غابها است .
الک کردن : عمل توزین مواد اولیه چه به صورت تر باشد و چه در حالت خشک ،‌ابعاد ذرات دو غاب بدنه موجود در حوضچه های اختلاط نباید از حدو مورد نظر بزرگتر باشد. تعیین ابعاد ذرات موجود در دو غاب،‌قسسمتی از اعمال روزمره آزمایشگاهها ی خطوط تولید است و این عمل در پایان نمونه برداری در حین سایش انجام گیرد و سپس تخلیه انجام می گیرد. در هر صورت ،‌انتخاب دانه بندی مناسب بستگی به فاکتور های ذیل دارد: - نوع بدنه ( چینی ظروف- چینی بهداشتی ،- نوز) - نوع مواد اولیه و درصد انها (‌- بالکی) - خواص ریخته گری ( تیکسوتراپی ،‌- سرعت ریخته گری) - جذب آب - عمل الک کردن برای جداسازی ذرات درشت و کنترل خواص دوغاب بسیار ضروری است. زیرا اولا وجود ذرات درشت عوارض گسترده ای بر پروسس ریخته گری ،‌- خواص دو غاب ،‌- خواص حین پخت و خواص محصول نهایی دارد. ثانیا ،- کنترل دانه بندی برای خواص دو غاب شدیدا تحت تاثیر دانه بندی بوده و نباید از حد متعارفی کمتر باشد . انتخاب و شماره الک توسط استاد کار انجام خواهد شد. عموما به لحاظ وجود ذرات درشت و حضور ناخالصیهای گسترده در مواد اولیه نظیر موادآلی ،‌ریشه درختان ،‌کرک و پشم که به منظور افزایش استحکام خام به بعضی از مواد اولیه زده می شود ،‌غالبا چشمه های الک زود کورمی شود و ادامه عمل الک کردن را با مشکل مواجه می کند. لذا غالبا الکهارا چند طبقه منظور کرده و طبقات نیز از مش کوچک به مش بزرگ از بالا به پایین قرار می گیرند تا دانه های درشت تر بالاو دانه های کمتری روی الک زیرین که دارای چشمه های ریزتری است ،‌قرار گیرد .
آهن گیری: می دانید که اهن با ظرفیتهای مختلف در مواد اولیه یا بدنه های خام وجود دارد، در مجموع چهار شکل متفاوت آهن وجود دارد. - به صورت یک کاتیون در داخل شبکه بلوری مواد اولیه - به صورت کانیهای مختلف که به عنوان ناخالصیهای طبیعی با مواد اولیه مخلوط می شوند . - به صورت ناخالصیهای مصنوعی که در اثر سایش صفحات خرد کننده سنگ شکنها و آسیابها به وجود آمده اند . فقط در حالت اخیر آهن به صورت فلزی یا آزاد وجود دارد. لذا در این حالت توانایی می توان عمل اهن گیری را انجام داد. - به صورت ترکیبات دو وسه ظرفیتی آهن که در اثر زنگ زدگی خطوط انتقال دو غاب ،‌- وارد دوغاب میشوند.در تولید فرآورده های ظریف برای تخلیص دو غاب از ذرات آهن موجود ،‌- از دستگاههای آهنر یا مگنت دستی استفاده می شود . دستگاههای آهنربا اگر چه عامل بسیار موثری در حذف آهن و تخلیص دو غاب هستند،‌- ولی ماسفانه باید توجه داشت که این دستگاهها قادر به جذب تمام مواد وذرات حاوی آهن نیستند . در بین کانیهای مهم آهن، کانیهای مگنیت ( ) سیدریت ( )‌و هماتیت( ) به ترتیب دارای بیشترین خاصیت مغناطیسی هستند و بنابراین ،‌به وسیله دستگاههای آهنربا جذب می شوند . در کانیهای لیمونیت ( ) مارکاسیت و پیریت ( ) خاصیت مغناطیسی به ترتیب کاهش یافته و به همین دلیل در عمل ، احتمال جدا سازی این کانیها به وسیله دستگاههای آهنربا بسیار کم است . در مورد آهن فلزی بدیهی است که دستگاههای آهنربا به راحتی قادر به جذب آنها هستند. تنظیم خواص رئولوژیکی بعد از اینکه دو غاب الک و آهنگیری شد، دو غاب رابه چاله ذخیره یا به ظرف مخصوص انتقال می دهیم . در حالی که همزن الکتریکی با دور کم در حال هم زدن آرام دو غاب است ، از چاله نمونه برداری کرده و آزمونهای زیر را اعمال می کنیم تا فرم پیوست تکمیل شود. همان طوریکه در فرم ملاحظه می شود ،
شامل مراحل زیر است :‌اولین مرحله تنظیم دانسیته دوغاب است . بدین معنا که سرعت ریخته گری یا مدت زمانی که لازم است دو غاب در قالب گچی بماند و به ضخامت مورد نظر برسد، تنظیم شود . بدین منظور در ابتدا قالب گچی مناسب را که دارای عمر مشخص و درصد آب به گچ ثابت و معینی است آماده می کنیم و یا اینکه می توانیم از یک مدل مشخص در خط تولید استفاده کنیم بعد از بستن قطعات قالب، آنها را با کمک یک نوار پهن لاستیکی نظیر تیوپ دوچرخه یا لاستیکی که از تیوپ ماشین معمولی بریده شده است ، کاملا در کنار هم جذب و محکم کنید . دو غاب حاصل را به داخل قالب گچی بریزید . و بعد از مدت زمان مشخصی ،‌در نتیجه واکنشهای متقابل بین دو غالب وقالب گچی ،‌لایه ای درمحل تماس دو غاب و قالب ایجاد می شود .‌واضح است که قطر لایه ایجاد شده بستگی به زمان توقف دو غالب در قالب دارد. بعد از گذشت مدت زمان مورد نظر ، دو غاب اضافی موجود قالب تخلیه می شود . این زمان به طور عمده بستگی به قطر فراورده مورد نظر وسرعت ریخته گری دو غاب دارد . باید توجه داشت که تراکم قالب گچی نیز عامل موثری در زمان ریخته گری است . ولی برای ایجاد زمینه ای در ذهن دانش آموزان باید اشاره شود که با توجه به کلیه عوامل موثر زمان ریخته گری به عنوان مثال برای فرآورده ها بهداشتی به قطر حدود 10 یا 11میلیمتر،‌معمولا حدود تا 2 ساعت ،‌برای ظروف غذا خوری از جنس ارتن و ریا پرسلان با قطر2 تا 3 میلیمتر ، حدود 15 تا 25 دقیقه و برای چینی استخوانی به همین قطر حدود 2 تا 5 دقیقه است .سپس قالب و فرآورده شکل یافته در آن برای مدتی به حال خود گذاشته می شود تا لایه ایجاد شده ،‌تا حدودی خشک و در نتیجه کوچکتر شود .(‌دراثر انقباض تر به خشک ) بعد از این مرحله قطعه شکل یافته به راحتی از قالب جدا شده و می توان آ نرا از داخل قالب گچی خارج کرد درهنگام تشکیل لایه در محل تماس قالب و دوغاب،‌حجم دو غاب موجود در غاب به مرور کمتر وکمتر می شود . به همین دلیل لازم است که مجددا مقادیری دو غاب به داخل قالب گچی ریخته شود. با توجه به اینکه انجام این عمل نیازمند نیروی انسانی بیشتر و نیز مراقیت دایم است، در عمل قطعه ای در دهانه قالب گچی تعبیه شده که اصطلاحا به آن ((حلقه 45)) گفته می شود. این حلقه باعث ایجاد ستونی از دو غاب برفراز قطعه ساخته شده می شود. در نتیجه با کاهش حجم دو غاب موجود در قالب ،‌نیازی به اضافه کردن مجدد دو غاب نیست. در بعضی موارد به جای تعبیه حلقه از قیف استفاده می شود . حلقه ها می توانند از جنس لاستیک و یا گچ باشند. در صورتی که حلقه ها از جنس گچ باشند، در سطح داخلی حلقه ،‌در محل تماس دو غاب با گچ نیز لایه ای ایجاد میشود . این لایه اضافی و نیز دیگر قسمتهای اضافی ( به عنوان مثال اضافات ایجاد شده در محل درز قالبها)‌در مرحله پرداخت بریده و جدا می شوند . قالبهای گچی به ندرت یک تکه هستند. بدین معنی که معمولا فراورده ها در قالبهای چند تکه شکل می یابند. از طرف دیگر در مورد بعضی از شکلهای پیچیده لازم است مدل اصلی به چند قعطه مختلف تجزیه شده و هر یک از قسمتها جداگانه شکل بگیرند . سپس، بعد از خروج از قالبها به یکدیگر متصل شوند. به عنوان مثال ، در مورد ظروف خانگی دسته فنجانها و یا لوله قوریها به صورت مجزا شکل یافته و پس از خروج از قالب، به بدنه اصلی چسبانده می شوند . مرحله چسباندن قطعات در شکل دادن فراورده ها دارای اهمیت زیاد است . درشکل دادن به روش ریخته گری به صورت کاملا ساده نشان داده شده است . تعیین زمان ریخته گری دو غابی وسایل مورد نیاز مواد اولیه مورد نیاز تعداد پنج عدد قالب گچی دو غاب تنظیم شده لیوانی کولیس یا ریز سنج کاغذ میلیمتری سیم یا فنر برای برش دادن خط کش کرنومتر مدت زمانی که دو غاب در داخل قالب باقی می ماند ، در قطر لایه ایجاد شده ویا به عبارت دیگر در ضخامت بدنه خام ، تاثیر بسیار زیادی دارد. بدنی معنی که چنانچه دو غاب اضافی همچنان در قالب باقی مانده و تخلیه نشود و اصطلاحا (( زمان بیشتر به دو غاب داده شود ))‌،‌قطر لایه ایجاد شده افزایش خواهدیافت . باید توجه داشت که با گذشت زمان ،‌سرعت تشکیل ثابت نبوده و به مرورکند تر می شود . چرا که در این شرایط ،‌خود لایه ایجاد شده به صورت سدی در ماقابل نفوذ آب به داخل گچ ،‌عمل می کند. همچنانکه مشاهده می شود ، این عامل که اصطلاح (( ریخته گری)) به آن اتلاق می شود، عامل مهمی درتعیین قطر بدنه خام (‌ودر نتیجه دیگر خصوصیات بدنه ) و نیز سرعت تولید است . به همین دلیل ،‌یکی از مهمترین خواص دوغابها مقدار ( سرعت ریخته گری) آنها است. به طور مشخص ،‌سرعت ریخته گری عبارت است از ضخامت ایجاد شده در واحد زمان و عوامل موثر در ان کلا عبارتند از : فشار، درجه حرارت ،‌وزن مخصوص دو غاب و بالاخره مقاومت لایه ریخته گری شده در برابر عبورآب . دو عامل اخیر وبخصوص آخرین عامل ، مهمترین مواردی هستندکه عملادرصنعت مورد توجه قرار می گیرند . مقاومت لایه ریخته گری شده در برابر عبور آب ، خود به عوامل دیگری بستگی دارد که به طور خلاصه عبارتند از:نوع و یا دانه بندی مواد و نیز چگونگی و یا شدت روان شدگی ( به عبارت دیگر تجمع و یاتفرق ذرات )ضمنا باید توجه داشت که در سرعت ریخته گری ،‌عوامل خارجی دیگری که ربطی به خواص دو غاب ندارند نیز موثر هستند. مانند تراکم و یا تخلخل قالب گچی و درصد رطوبت موجود در آن.ضخامت لایه ایجاد شده رابطه مستقیم با جذر زمان ریخته گری دارد. بنابراین ،‌بین زمان و ضخامت لایه رابطه زیر بر قرار خواهد بود: ویا در رابطه فوق ، 1ضخامت لایه ایجاد شده ( به میلی متر )و t زمان (‌به دقیقه)‌وk ضریب ثابت است . به همین دلیل سرعت ریخته گری معمولا به صورت بیان می شود . رابطه فوق بدین معنی است که به عنوان مثال چنانچه ساخت فرآورده ای به ضخامت یک میلیمتر ،‌چهاردقیقه زمان احتیاج داشته باشد، ساخت فراورده دیگر به ضخامت 2 میلیمتر در همان شرایط به شانزده دقیقه زمان نیاز دارد. با این توضیحات ، برای تعیین سرعت ریخته گری و در کنار آن زمان ریخته گری، به صورت زیر عمل کنید: نخست روی قالبهای گچی به ترتیب شماره یک تا پنج بزنید ، سپس دو غاب را به ترتیب در اولین قالب ریخته و بلافاصله کرنومتر را بزنید .بلافاصله قالب گچی دیگر و درنهایت پنجمین قالب گچی را از دو غاب پرکنید. بعد از یک دقیقه اولین قالب را و بعد بترتیب زیرا قالبهای دیگر را تخلیه کنید : بعد از اینکه آخرین قطرات دو غاب از چکه کردن باز ایستاد ،‌قالب را به حال خود بگذارید و بعد از زمان مشخصی که جداره تشکیل شده در اثر انقباض از قالب جدا شد، آن را از قالب بیرون آورد. با ریز سنج یا با کمک کولیس اندازه گیری کنید.سپس با کمک کاغذ میلیمتر و با انتخاب دو محور xوy به ترتیبx را به عنوان زمان و y را به عنوان ضخامت با کمک نقطعه یابی رسم کنید. در این حالت با رسم 1 بر حسب خواهید توانست ضریب خط را بدست آورید که همان سرعت ریخته گری است . و از انجا می تونید به راحتی هر ضخامتی را که می خواهید ، تعیین و زمان آن را محاسبه کنید. مثلا اگر سرعت ریخته گری 5/0 باشد،یعنی ( میلیمتر مربع بر دقیقه) برای داشتن بدنه ای به ضخامت 8/0 سانتیمتر به صورت زیر محاسبه می کنیم .

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  10  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله روش ریخته گری دقیق