سورنا فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

سورنا فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

تحقیق :زندگینامه عطار نیشابوری

اختصاصی از سورنا فایل تحقیق :زندگینامه عطار نیشابوری دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق :زندگینامه عطار نیشابوری


تحقیق :زندگینامه عطار نیشابوری

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

 فرمت فایل:word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

  تعداد صفحات:9

فریدالدین ابو حامد محمد بن ابوبکر ابراهیم بن اسحاق عطار نیشابوری، یکی از شعرا و عارفان نام آور ایران در اواخر قرن ششم و اویل قرن هفتم هجری قمری است. بنا بر آنچه که تاریخ نویسان گفته اند بعضی از آنها سال ولادت او را 513 و بعضی سال ولادتش را 537 هجری.ق، می دانند. او در قریه کدکن یا شادیاخ که در آن زمان از توابع شهر نیشابور بوده به دنیا آمد. از دوران کودکی او اطلاعی در دست نیست جز اینکه پدرش در شهر شادیاخ به شغل عطاری که همان دارو فروشی بود مشغول بوده که بسیار هم در این کار ماهر بود و بعد از وفات پدر، فریدالدین کار پدر را ادامه می دهد و به شغل عطاری مشغول می شود. او در این هنگام نیز طبابت می کرده و اطلاعی در دست نمی باشد که نزد چه کسی طبابت را فرا گرفته، او به شغل عطاری و طبابت مشغول بوده تا زمانی که آن انقلاب روحی در وی به وجود آمد و در این مورد داستانهای مختلفی بیان شده که معروفترین آن این است که:

"روزی عطار در دکان خود مشغول به معامله بود که درویشی به آنجا رسید و چند بار با گفتن جمله چیزی برای خدا بدهید از عطار کمک خواست ولی او به درویش چیزی نداد. درویش به او گفت: ای خواجه تو چگونه می خواهی از دنیا بروی؟ عطار گفت: همانگونه که تو از دنیا می روی. درویش گفت: تو مانند من می توانی بمیری؟ عطار گفت: بله، درویش کاسه چوبی خود را زیر سر نهاد و با گفتن کلمه الله از دنیا برفت. عطار چون این را دید شدیداً متغیر شد و از دکان خارج شد و راه زندگی خود را برای همیشه تغییر داد."

او بعد از مشاهده حال درویش دست از کسب و کار کشید و به خدمت شیخ الشیوخ عارف رکن الدین اکاف رفت که در آن زمان عارف معروفی بود و به دست او توبه کرد و به ریاضت و مجاهدت با نفس مشغول شد و چند سال در خدمت این عارف بود. عطار سپس قسمتی از عمر خود را به رسم سالکان طریقت در سفر گذراند و از مکه تا ماوراءالنهر به مسافرت پرداخت و در این سفرها بسیاری از مشایخ و بزرگان زمان خود را زیارت کرد و در همین سفرها بود که به خدمت مجدالدین بغدادی رسید. گفته شده در هنگامی که شیخ به سن پیری رسیده بود بهاءالدین محمد پدر جلال الدین بلخی با پسر خود به عراق سفر می کرد که در مسیر خود به نیشابور رسید و توانست به زیارت شیخ عطار برود، شیخ نسخه ای از اسرار نامه خود را به جلال الدین که در آن زمان کودکی خردسال بود داد. عطار مردی پر کار و فعال بوده چه در آن زمان که به شغل عطاری و طبابت اشتغال داشته و چه در دوران پیری خود که به گوشه گیری از خلق زمانه پرداخته و به سرودن و نوشتن آثار منظوم و منثور خود مشغول بوده است. در مورد وفات او نیز گفته های مختلفی بیان شده و برخی از تاریخ نویسان سال وفات او را 627 هجری .ق، دانسته اند و برخی دیگر سال وفات او را 632 و 616 دانسته اند ولی بنا بر تحقیقاتی که انجام گرفته بیشتر محققان سال وفات او را 627 هجری .ق دانسته اند و در مورد چگونگی مرگ او نیز گفته شده که او در هنگام یورش مغولان به شهر نیشابور توسط یک سرباز مغول به شهادت رسیده که شیخ بهاءالدین در کتاب معروف خود کشکول این واقعه را چنین تعریف می کند که وقتی لشکر تاتار به نیشابور رسید اهالی نیشابور را قتل عام کردند و ضربت شمشیری توسط یکی از مغولان بر دوش شیخ خورد که شیخ با همان ضربت از دنیا رفت و نقل کرده اند که چون خون از زخمش جاری شد شیخ بزرگ دانست که مرگش نزدیک است. با خون خود بر دیوار این رباعی را نوشت:

در کوی تو رسم سرفرازی این است مستان تو را کمینه بازی این است

با این همه رتبه هیچ نتوانم گفت شاید که تو را بنده نوازی این است


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق :زندگینامه عطار نیشابوری

زندگینامه آیت الله کاشان1

اختصاصی از سورنا فایل زندگینامه آیت الله کاشان1 دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 10

 

آیت الله کاشانی

سید ابوالقاسم کاشانی در سال1264 ه.ش در تهران چشم به جهان گشود. وی در سن 14 سالگی به همراه خانواده به نجف اشرف مهاجرت کرد و تحصیلات علوم دینی خود در آنجا ادامه داد. با آغاز انقلاب مردم عراق علیه استعمارگران انگلیس در سال (1920 م 1298 ه.ش) آیت الله کاشانی به آنان پیوست و پس از شکست انقلابیون به ایران گریخت. تا اینکه در سال 1322 ه.ش توسط متجاوزان انگلیسی در ایران دستگیر و شانزده ماه زندانی گردید. ایشان به بهانه  ترور ناموفق شاه توسط ناصر فخرایی بدلیل سابقه فعالیتهای سیاسی به فلک الافلاک (1) تبعید گشت، اما به دلیل اجتماع فدائیان اسلام و حمایت آنان از این روحانی گرانقدر به لبنان تبعید گردید و در تاریخ 20/3/1329 به عنوان نماینده تهران در مجلس شانزدهم انتخاب گردید. به ایران بازگشت و تلاش فراوانی جهت ملی شدن صنعت نفت ایران به عنوان رهبر مذهبی در کنار «مصدق» انجام داد. همزمان با «ملی شدن صنعت نفت» آیت الله کاشانی به دلیل اختلاف با اعضای حزب خانه نشین شد و بعد از کودتای 28 مرداد1332 مجددا به فعالیت سیاسی روی آورد و  علیه کنسرسیوم نفتی اعلامیه‌ای صادر نمود. وی همچنین در این جریان به دبیر کل سازمان ملل نامه‌ای نوشت. ولی بعد از مدتی در سال 1334 همزمان با اعدام شهید نواب صفوی به جرم شرکت در اعدام انقلابی«رزم آرا» دستگیر و تا آستانه اعدام پیش رفت. اما با دخالت آیت الله بروجردی از زندان آزاد گشت. سرانجام این روحانی مبارز در سوم اسفند ماه سال 1340 ه.ش چشم از جهان فرو بست و در صحن حضرت عبدالعظیم (ع) به خاک سپرده شد.

نقش آیت الله کاشانی

آیت الله کاشانی که علیه انگلیسی ها در عراق مسلحانه جنگید و با قرار داد اسارت بار 1999 م مخالفت گسترده کرده بود پس از کشته شدن پدرش در تهاجم انگلیس ها در سال 1917 م و محکومیت خودش به اعدام توانسته بود به ایران باز گردد.

همانگونه که آمد ، باز شدن فضای سیاسی پس از شهریور 1320 این فرصت را برای وی مهیا کرد تا علیه استعمار انگلیس علنا در ایران فعالیت کند. فعالیت آیت الله کاشانی قبل از انتخابات مجلس چهاردهم ابعاد گسترده ای به خود گرفت تا جایی که طی اعلامیه ای ضمن بیان بسیاری از مشکلات کشور خطاب به ملت با بیان این حدیث که هر کس صبح کند و اهتمام در امور مسلمانان نداشته باشد مسلمان نیست «نوشت : آیا مطلع هستید که در دوره چهاردهم که ظاهرا خاتمه جنگ است و مقدرات و شوون و امور سیاسی و اساسی این مملکت و ملت تعیین و تقدیر می شود چقدر اهمیت دارد؟ آیا خود را در جلوگیری از این مفاسد دینیه و دنیویه مکلف و مسوول نمی دانید؟ آیا در وجوب موکد امر به معروف و نهی از منکر و حفظ بیضه اسلام و دفاع از حوزه دیانت اشکالی دارید؟ آیا به همدستی و اتحاد در تعیین وکلای صالح متدین وطن دوست با شهامت عالم به مقتضیات امروزه دنیا نمی توان از این مفاسد دینی و دنیوی جلوگیری نمود؟ آیا مانعی در همدستی و اتحاد دارید؟ آیا راه دیگری برای حفظ دیانت و رفع بیچارگی و اصلاح مفاسد در نظر دارید؟ و چون راه دیگر در نظر نیست پس بر کلیه مسلمین واجب است که در انتخاب وکلای صالح برای دوره چهاردهم کمال سعی و کوشش به عمل آورند که جلوگیری از کلیه مفاسد بشود و کلیه اصلاحات انجام یابد و چون تشتت آراء مسلمین موجب پیشرفت نظریات سوء معاندین خواهد شد و برای جلوگیری از این خطر عظیم اتفاق در قضیه انتخابات حتمی است

آیت الله کاشانی به دلیل تجربه ای که از مبارزه علیه استعمار در عراق کسب کرده بود خطر بزرگی برای استعمار ایران محسوب می شد و به همین دلیل انگلستان از اتحاد مردم بوسیله این شخصیت مبارز ترسید و کوشید با دستگیری و زندانی کردن وی جریان ملی را در مبارزه با استعمار خاموش کند.

به همین منظور در خرداد 1332 ه . ش تعدادی از افسران انگلیسی به منزل آیت الله کاشانی هجوم بردند اما موفق به دستگیری او نشدند و مدتها مخفیانه مبارزات خود را ادامه می داد تا در آستانه انتخابات دوره چهاردهم دستگیر شد. عکس العمل مردم در مقابل بازداشت این بود که او را به نمایندگی تهران انتخاب نمایند اما متفقین اشغالگر حاضر نشدند وی را آزاد کند و همچنان در زندان انگلیسیها باقی ماند و اسم او را از فهرست نمایندگان مجلس حذف کردند.

در این دوران با این که عمده نمایندگان مجلس چهاردهم از عوامل بیگانه بودند و در برابر بازداشت آیت الله کاشانی سکوت کردند ، اما اشخاص مستقل و وطن دوستی همانند مصدق نیز توانسته بودند به مجلس راه یابند. در این دوره امتیاز نفت شمال مطرح بود و ضمنا امریکا نیز می کوشید با گرفتن امتیازات نفت جای پایی در ایران باز کند. دکتر مصدق با تاکید بر سیاست موازنه منفی از نمایندگان خواست تا امتیاز جدیدی در مورد نفت داده نشود. دکتر مصدق در آذر 1323 ه. ش ضمن نطق مفصلی در مجلس نتیجه گرفت که نباید به هیچ یک از خواستاران امتیاز نفت نه همسایه شمالی و نه همسایه جنوبی و نه دولت امریکا امتیاز جدیدی داده شود.

طرح مصدق با فوریت به مجلس داده شد و توسط نمایندگان تصویب شد. به موجب آن دولت حق مذاکره برای دادن امتیاز را بعد از این نداشت و برای متخلفین نیز مجازات حبس در نظر گرفته شده بود. در همین زمان غلامحسین رحیمیان نماینده قوچان نیز ابتکاری ماده واحده ای به مجلس تقدیم کرد که در صورت تصویب امتیاز نفت جنوب ملغی و صنعن نفت ملی می شد ، اما این ماده واحده با استقبال نمایندگان روبه رو نشد. به هر حال طرح دکتر مصدق که به گونه ای شگفت آور توسط نمایندگان وابسته تصویب شد اولا به دلیل همراه داشتن مجازات مانع آن شد تا دولتمردان وقت ، دادن امتیاز جدید به کشوری بیگانه را هوس کنند و دوما مقدمه ای برای طرح ملی شدن صنعت نفت شد. کل اقدامات مثبت مجلس چهاردهم در خصوص نفت از این فراتر نرفت .

مقابله با دولت قوام


دانلود با لینک مستقیم


زندگینامه آیت الله کاشان1

زندگینامه سعدی

اختصاصی از سورنا فایل زندگینامه سعدی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 2

 

زندگینامه سعدی

سعدی در شیراز متولد شد. پدرش در دستگاه دیوانی اتابک سعد بن زنگی، فرمانروای فارس شاغل بود سعدی هنوز طفل بود که پدرش در گذشت. در دوران کودکی با علاقه زیاد به مکتب می‌رفت و مقدمات علوم را می‌آموخت. هنگام نوجوانی به پژوهش و دین و دانش علاقه فراوانی نشان داد. اوضاع نابسامان ایران در پایان دوران سلطان محمدخوارزمشاه و بخصوص حمله سلطان غیاث الدین، برادر جلال الدین خوارزمشاه به شیراز (سال ۶۲۷) سعدی راکه هوایی جز کسب دانش در سر نداشت برآن داشت دیار خود را ترک نماید.[۱] سعدی در حدود ۶۲۰ یا ۶۲۳ قمری از شیراز به مدرسهٔ نظامیهٔ بغداد رفت و در آنجا از آموزه‌های امام محمد غزالی بیشترین تأثیر را پذیرفت (سعدی در گلستان غزالی را «امام مرشد» می‌نامد). غیر از نظامیه، سعدی در مجلس درس استادان دیگری از قبیل شهاب‌الدین سهروردی نیز حضور یافت و در عرفان از او تأثیر گرفت. معلم احتمالی دیگر وی در بغداد ابوالفرج بن جوزی (سال درگذشت ۶۳۶) بوده‌است که در هویت اصلی وی بین پژوهندگان (از جمله بین محمد قزوینی و محیط طباطبایی) اختلاف وجود دارد.

پس از پایان تحصیل در بغداد، سعدی به سفرهای متنوعی پرداخت که به بسیاری از این سفرها در آثار خود اشاره کرده‌است. در این که سعدی از چه سرزمین‌هایی دیدن کرده میان پژوهندگان اختلاف نظر وجود دارد و به حکایات خود سعدی هم نمی‌توان چندان اعتماد کرد و به نظر می‌رسد که بعضی از این سفرها داستان‌پردازی باشد (موحد ۱۳۷۴، ص ۵۸)، زیرا بسیاری از آنها پایه نمادین و اخلاقی دارند نه واقعی. مسلم است که شاعر به عراق، شام و حجاز سفر کرده است و شاید از هندوستان، ترکستان، آسیای صغیر، غزنه، آذربایجان، فلسطین، چین، یمن و آفریقای شمالی هم دیدار کرده باشد.

سعدی در حدود ۶۵۵ قمری به شیراز بازگشت و در خانقاه ابوعبدالله بن خفیف مجاور شد. حاکم فارس در این زمان اتابک ابوبکر بن سعد زنگی(۶۲۳-۶۵۸) بود که برای جلوگیری از هجوم مغولان به فارس به آنان خراج می‌داد و یک سال بعد به فتح بغداد به دست مغولان (در ۴ صفر ۶۵۶) به آنان کمک کرد. در دوران ابوبکربن سعدبن زنگی شیراز پناهگاه دانشمندانی شده بود که از دم تیغ تاتار جان سالم بدر برده بودند. در دوران وی سعدی مقامی ارجمند در دربار به دست آورده بود. در آن زمان ولیعهد مظفرالدین ابوبکر به نام سعد بن ابوبکر که تخلص سعدی هم از نام او است به سعدی ارادت بسیار داشت. سعدی به پاس مهربانی‌های شاه سرودن بوستان را در سال ۶۵۵ شروع نمود. و کتاب را در ده باب به نام اتابک ابوبکر بن سعدبن زنگی در قالب مثنوی سرود. هنوز یکسال از تدوین بوستان نگذشته بود که در بهار سال ۶۵۶ دومین اثرش گلستان را بنام ولیعهد سعدبن ابوبکر بن زنگی نگاشت و خود در دیباچه گلستان می‌گوید. هنوز از گلستان بستان یقینی موجود بود که کتاب گلستان تمام شد. [۱]


دانلود با لینک مستقیم


زندگینامه سعدی

زندگینامه آیت الله خامنه ای

اختصاصی از سورنا فایل زندگینامه آیت الله خامنه ای دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 4

 

زندگینامه آیت الله خامنه ای

رهبر عالیقدر حضرت آیت الله سید على خامنه اى فرزند مرحوم حجت الاسلام والمسلمین حاج سید جواد حسینى خامنه‌اى، در روز 24 تیرماه 1318 برابر با 28 صفر 1358 قمرى در مشهد مقدس چشم به دنیا گشود. ایشان دومین پسر خانواده هستند. زندگى سید جواد خامنه اى مانند بیشتر روحانیون و مدرسّان علوم دینى، بسیار ساده بود. همسر و فرزندانش نیز معناى عمیق قناعت و ساده زیستى را از او یاد گرفته بودند و با آن خو داشتند .

رهبر بزرگوار در ضمن بیان نخستین خاطره هاى زندگى خود از وضع و حال زندگى خانواده شان چنین مى گویند : پدرم روحانى معروفى بود، امّا خیلى پارسا و گوشه گیر... زندگى ما به سختى مى گذشت. من یادم هست شب هایى اتفاق مى افتاد که در منزل ما شام نبود! مادرم با زحمت براى ما شام تهیّه مى کرد و... آن شام هم نان و کشمش بود . امّا خانه اى را که خانواده سیّد جواد در آن زندگى مى کردند، رهبر انقلاب چنین توصیف مى کنند: «منزل پدرى من که در آن متولد شده ام، تا چهارـ پنج سالگى من، یک خانه 60 ـ 70 مترى در محّله فقیر نشین مشهد بود که فقط یک اتاق داشت و یک زیر زمین تاریک و خفه اى! هنگامى که براى پدرم میهمان مى آمد چون که روحانى و محل مراجعه مردم بود، میهمان داشت همه ما باید به زیر زمین مى رفتیم تا مهمان برود. بعد عدّه اى که به پدر ارادتى داشتند، زمین کوچکى را کنار این منزل خریده به آن اضافه کردند و ما داراى سه اتاق شدیم . رهبرانقلاب از دوران کودکى در خانواده اى فقیر امّا روحانى و روحانى پرور و پاک و صمیمی، اینگونه پرورش یافت و از چهار سالگى به همراه برادر بزرگش سید محمد به مکتب سپرده شد تا الفبا و قرآن را یاد بگیرند. سپس، دو برادر را در مدرسه تازه تأسیس اسلامى «دارالتعّلیم دیانتى» ثبت نام کردند و این دو دوران تحصیل ابتدایى را در آن مدرسه گذراندند.

در حوزه علمیه

 

ایشان از دوره دبیرستان، خواندن «جامع المقدمات» و صرف و نحو را آغاز کرده بود. سپس از مدرسه جدید وارد حوزه علمیه شد و نزد پدر و دیگر اساتید وقت ادبیات و مقدمات را خواند . (درباره انگیزه ورود به حوزه علمیه و انتخاب راه روحانیت مى گویند: عامل و موجب اصلى در انتخاب این راه نورانى روحانیت پدرم بودند و مادرم نیز علاقه مند و مشوّق بودند) .

ایشان کتب ادبى ار قبیل «جامع المقدمات»، «سیوطى»، «مغنى» را نزد مدرّسان مدرسه «سلیمان خان» و «نوّاب» خواند و پدرش نیز بر درس فرزندانش نظارت مى کرد. کتاب «معالم» را نیز در همان دوره خواند. سپس «شرایع الاسلام» و «شرح لمعه» را در محضر پدرش و مقدارى را نزد مرحوم «آقا میرزا مدرس یزدى» و رسائل و مکاسب را در حضور مرحوم حاج شیخ هاشم قزوینى و بقیه دروس سطح فقه و اصول را نزد پدرش خواند و دوره مقدمات و سطح را بطور کم سابقه و شگفت انگیزى در پنچ سال و نیم به اتمام رساند. پدرش مرحوم سید جواد در تمام این مراحل نقش مهّمى در پیشرفت این فرزند برومند داشت. رهبر بزرگوار انقلاب، در زمینه منطق و فلسفه، کتاب منظومه سبزوار را ابتدا از «مرحوم آیت الله میرزا جواد آقا تهرانى» و بعدها نزد مرحوم «شیخ رضا ایسى» خواندند.

 

 در حوزه علمیه قم

آیت الله خامنه اى از سال 1337 تا 1343 در حوزه علمیه قم به تحصیلات عالى در فقه و اصول و فلسفه، مشغول شدند و از محضر بزرگان چون مرحوم آیت الله العظمى بروجردى، امام خمینى، شیخ مرتضى حائرى یزدى وعلـّامه طباطبائى استفاده کردند. در سال 1343، از مکاتباتى که رهبر انقلاب با پدرشان داشتند، متوجّه شدند که یک چشم پدر به علت «آب مروارید» نابینا شده است، بسیار غمگین شدند و بین ماندن در قم و ادامه تحصیل در حوزه عظیم آن و رفتن به مشهد و مواظبت از پدر در تردید ماندند. آیت الله خامنه اى به این نتیجـه رسیدند که به خاطر خدا از قــم به مشهد هجرت کنند واز پدرشان مواظبت نمایند. ایشان در این مـورد مى گویند :

«به مشهد رفتم و خداى متعال توفیقات زیادى به ما داد. به هر حال به دنبال کار و وظیفه خود رفتم. اگر بنده در زندگى توفیقى داشتم، اعتقادم این است که ناشى از همان بّرى «نیکى» است که به پدر، بلکه به پدر و مادر انجام داده ام». آیت الله خامنه اى بر سر این دو راهى، راه درست را انتخاب کردند. بعضى از اساتید و آشنایان افسوس مى خوردند که چرا ایشان به این زودى حوزه علمیه قم را ترک کردند، اگر مى ماندند در آینده چنین و چنان مى شدند!... امّا آینده نشان داد که انتخاب ایشان درست بوده و دست تقدیر الهى براى ایشان سر نوشتى دیگر و بهتر و والاتر از محاسبات آنان، رقم زده بود. آیا کسى تصّور مى کرد که در آن روز جوان عالم پراستعداد 25 ساله، که براى رضاى خداوند و خدمت به پدر و مادرش از قم به مشهد مى رفت، 25 سال بعد، به مقام والاى ولایت امر مسلمین خواهد رسید؟! ایشان در مشهد از ادامه درس دست برنداشتند و جز ایام تعطیل یا مبازره و زندان و مسافرت، به طور رسمى تحصیلات فقهى و اصول خود را تا سال 1347 در محضر اساتید بزرگ حوزه مشهد بویژه آیت الله میلانى ادامه دادند. همچنین ازسال 1343 که در مشهد ماندگار شدند در کنار تحصیل و مراقبت از پدر پیر و بیمار، به تدریس کتب فقه و اصول و معارف دینى به طلـّاب جوان و دانشجویان نیز مى پرداختند .

 

  دوّمین بازداشت

در بهمن 1342 - رمضان 1383- آیت الله خامنه اى با عدّه اى از دوستانشان براساس برنامه حساب شده اى به مقصد کرمان حرکت کردند. پس از دو ـ سه روز توقف در کرمان و سخنرانى و منبر و دیدار با علما و طلـّاب آن شهر، عازم زاهدان شدند. سخنرانى ها و افشاگرى هاى پرشور ایشان بویژه درایـّام ششم بهمن ـ سالگرد انتخابات و رفراندوم قلـّابى شاه ـ مورد استقبال مردم قرار گرفت. در روزپانزدهم رمضان که مصادف با میلاد امام حسن (ع) بود، صراحت و شجاعت و شور انقلابى ایشان در افشاگرى سیاستهاى شیطانى و آمریکایى رژیم پهلوى، به اوج رسید و ساواک شبانه ایشان را دستگیر و با هواپیما روانه تهران کرد. رهبر بزرگوار، حدود دو ماه ـ به صورت انفرادى ـ در زندان قزل قلعه زندانى شدند و انواع اهانت ها و شکنجه ها را تحمّل کردند .

 

 سوّمین و چهارمین بازداشت

کلاسهاى تفسیر و حدیث و اندیشه اسلامى ایشان در مشهد و تهران با استقبال کم نظیر جوانان پرشور و انقلابى مواجه شد. همین فعالیت ها سبب عصبانیت ساواک شد و ایشان را مورد تعقیب قرار دادند. بدین خاطر در سال 1345 در تهران مخفیانه زندگى مى کردند و یک سال بعد ـ 1346ـ دستگیر و محبوس شدند. همین فعالیّت هاى علمى و برگزارى جلسات و تدریس و روشنگرى عالمانه و مصلحانه بود که موجب شد آن بزرگوار بار دیگر توسط ساواک جهنّمى پهلوى در سال 1349 نیز دستگیر و زندانى گردند .

  

 در آستانه پیروزى

درآستانه پیروزى انقلاب اسلامى، پیش از بازگشت امام خمینى از پاریس به تهران، «شوراى انقلاب اسلامى» با شرکت افراد و شخصیت هاى مبارزى همچون شهید مطهرى، شهید بهشتى، هاشمى رفسنجانى و... از سوى امام خمینى در ایران تشکیل گردید، آیت الله خامنه اى نیز به فرمان امام بزرگوار به عضویت این شورا درآمد. پیام امام توسط شهید مطهرى «ره» به ایشان ابلاغ گردید و با دریافت پیام رهبر کبیر انقلاب، از مشهد به تهران آمدند .

 

 پس از پیروزى

آیت الله خامنه اى پس از پیروزى انقلاب اسلامى نیز همچنان پرشور و پرتلاش به فعالیّت هاى ارزشمند اسلامى و در جهت نزدیکتر شدن به اهداف انقلاب اسلامى پرداختند که همه در نوع خود و در زمان خود بى نظیر و بسیار مهّم بودند که در این مختصر فقط به ذکر رؤوس آنها مى پردازیم:

پایه گذارى «حزب جمهورى اسلامى» با همکارى و همفکرى علماى مبارز و هم رزم خود: شهید بهشتى، شهید باهنر، هاشمى رفسنجانى و... دراسفند 1357.

? معاونت وزارت دفاع در سال 1358.

? سرپرستى سپاه پاسداران انقلاب اسلامى، 1358.

? امام جمعه تهران، 1358.

? نماینده امام خمینی«قدّس سرّه» در شوراى عالى دفاع ، 1359.

? نماینده مردم تهران در مجلس شوراى اسلامى، 1358.

? حضور فعّال و مخلصانه در لباس رزم در جبهه هاى دفاع مقدس، در سال 1359 با شروع جنگ تحمیلى عراق علیه ایران و تجاوز ارتش متجاوز صّدام به مرزهاى ایران؛ با تجهیزات و تحریکات قدرت هاى شیطانى و بزرگ ازجمله آمریکا و شوروى سابق. ? ترور نافرجام ایشان توسط منافقین در ششم تیرماه 1360 در مسجد ابوذر تهران.

? ریاست جمهورى؛ به دنبال شهادت محمد على رجایى دومّین رئیس جمهور ایران، آیت الله خامنه اى در مهر ماه 1360 با کسب بیش از شانزده میلیون رأى مردمى و حکم تنفیذ امام خمینى (قدس سره) به مقام ریاست جمهورى ایران اسلامى برگزیده شدند. همچنین از سال 1364 تا 1368 براى دوّمین بار به این مقام و مسؤولیت انتخاب شدند. ? ریاست شوراى انقلاب فرهنگ، 1360.

? ریاست مجمع تشخیص مصلحت نظام، 1366.

? ریاست شوراى بازنگرى قانون اساسى، 1368.

? رهبرى و ولایت امّت، که از سال 1368، روز چهاردهم خرداد پس از رحلت رهبر کبیرانقلاب امام خمینى (قدس سره) توسط مجلس خبرگان رهبرى به این مقام والا و مسؤولیت عظیم انتخاب شدند، و چه انتخاب مبارک و درستى بود که پس از رحلت امام راحل، با شایستگى تمام توانستند امّت مسلمان ایران، بلکه مسلمانان جهان را رهبرى نمایند .


دانلود با لینک مستقیم


زندگینامه آیت الله خامنه ای

مقاله درباره زندگینامه ابوالفضل عبدالرزاق کاشانی ملقب به کمال الدین

اختصاصی از سورنا فایل مقاله درباره زندگینامه ابوالفضل عبدالرزاق کاشانی ملقب به کمال الدین دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

مقاله درباره زندگینامه ابوالفضل عبدالرزاق کاشانی ملقب به کمال الدین


مقاله درباره زندگینامه ابوالفضل عبدالرزاق کاشانی ملقب به کمال الدین

لینک پرداخت و دانلود در "پایین مطلب"

 فرمت فایل: word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

 تعداد صفحات:105

نام ونسب کاشانی:

اهل کاشان است، نامش عبدالرزاق، کنیه‌اش ابوالفضل و ملقب به کمال‌الدین می‌باشد، پدرش نیزبا لقب جمال‌الدین و کنیه ابوالغنائم مشهور است.

تاریخ زندگی جناب عبدالرزاق بخاطر همزمانی و شباهتهای اسمی با سه عالم برجسته دیگر- دونفر هم نام ودیگری همشهری – دچار ابهامات و تناقضات زیادی گردیده است تا جائیکه از کنیه او گرفته تا محل زندگانی، نام پدر و آثار او را تحت الشعاع خود قرار می دهد. این سه که به ترتیب عبارتند از:

1- کمال الدین عبدالرزاق مشهور به (ابن فوطی) (م723 هـ ق) تراجم نگار هم عصر کاشانی و صاحب <مجمع الآداب فی معجم الالقاب> و تلخیصی ازآن بوده، پدرش احمد و شانزده سال پیشتر از کاشانی دار فانی را وداع گفته است.

2- کمال الدین عبدالرزاق سمرقندی (ت 816هـ ق م 887 هـ ق) مؤلف «مطلع سعدین و مجمع بحرین»، پدرش اسحاق،ملقب به جلال الدین می‌باشد.( همچنانکه می بینیم نزدیک به یک قرن بعد از کاشانی می زیسته است).

3- عزالدین محمود کاشانی (م735هـ ق) صاحب دو اثر مشهور «مصباح الهدایه و مفتاح الکفایه»- که در اصل ترجمه وتلخیص از عوارف المعارف سهروردی است – و شرح عالمانه وادیبانه تائیه ابن فارض مشهور به «کشف الوجوه الغر لمعانی نظم الدّر» می‌باشد.

این همعصر وهمشهری ملا عبدالرزاق – همچون او – در عرفان عملی و نظری تبحر داشته و دو اثر ماندگارش نشان از تضلع او در این دو حوزه دارند.گروهی چون علامه امین عاملی[1] و حاجی خلیفه[2]،علامه مدرس تبریزی[3]، مرحوم آقا بزرگ تهرانی[4] - به اشتباه- ابوالغنائم را کنیه ملا عبدالرزاق بر شمرده اند در حالیکه

 

می دانیم- براساس آنچه تلمیذ نامدارش قیصری در مقدمه شرح مخصوص خود ضبط کرده ابوالغنائم کنیه پدرش می باشد.

 علامه طهرانی نام پدر او احمد[5] و مدرس تبریزی اسحاق[6] می دانند و این در حالیست که این دو بترتیب – نام پدر ابن فوطی[7] و عبدالرزاق سمرقندی[8] می‌باشند.

 در مورد زادگاه ایشان نیز با اینکه همه جا، نام «قاسی»[9]«قاسانی»[10]و«کاشی»[11] «کاشانی»[12] «قاشانی»[13]آمده است.اما حاجی خلیفه در کشف الظنون[14] هنگام معرفی «تأویلات القرآن الکریم» لفظ «سمرقندی» را بعد از «الکاشی» بکار می‌برد، تا جائیکه جناب آقای بیدار فر در مقدمه وزین خود برشرح منازل السائرین – با توسل به کاربرد «القاسانی»توسط قیصری و قول یاقوت حموی در معجم البلدان_ تمایل خود را به سمرقندی بودن ملا عبدالرزاق ابزار می‌دارد.[15]و این در حالیست که ابوالفداء در تقویم البلدان قاشان را به صورت قاسان را نیز مجاز دانسته[16] و بغدادی نیز در مراصد الاصلاع، قاسان و قاشان  –هر دو – را شهری در نزدیکی اصفهان معرفی می‌کند[17] پس باید گفت که حاجی خلیفه بین صاحب مطلع سعدین و ملا عبدالرزاق دچار خلط شده است. از طرفی می دانیم کاشی مخفف کاشانی و قاشی نیز تلفظ

 

 

 

دیگری از قاشانی در زبان عامه است[18]پس نام کاملش – همچنانکه قیصری(ره) در مقدمه شرح فصوص الحکم آورده – عبارتست از: <کمال الدین ابوالفضل عبدالرزاق بن جمال الدین ابی الغنائم الکاشانی[19]>

 

آغاز ، حیات وانجام کاشانی:

در هیچیک از تراجم مشهور نظری نسبت به تاریخ تولد ایشان به چشم نمی خورده لذا ما برای مشخص شدن دوران حیات و سال تولد تقریبی او به تحقیقی درباره تاریخ وفات ورویکردش به عرفان دست می زنیم باید گفت که در مورد تاریخ وفات ایشان چهار نفر ارائه شده است.

1) حاجی خلیفه در کشف الظنون تاریخ وفات کاشانی را سال (730 هـ ق) می‌دانند[20]که همین نظر به اعیان الشیعه[21] نیز راه یافته است.

2) صاحب روضات الجنات سال وفات را سال( 735هـ ق) ضبط نموده است[22] و مدفنش را خانقاه زین الدین ماستری داخل شهر نطنز و در جوار مسجد جامع می دانند.

3) سومین تاریخ ازآن صاحب مجمل التواریخ می ‌باشد ایشان سال وفات را سوم محرم سال 736 هـ.ق) می‌دانند که از دقت بیشتری نسبت به بقیه برخوردار است.


[1] -عاملی، امین/ اعیان الشیعه/ تحقیق:حسن امین/ دارالتعارف للمطبوعات/ بیروت ، 1403/ ج 7، ص 470

[2] - حاجی خلیفه، مصطفی بن عبدالله / کشف الظنون/ تحقیق :یالتقیاالکیسی/ وکالة المعارف/استانبول،1360 /ج1، ستون336

[3] - مدرس تبریزی،محمد/ریحانة الادب / خیام/ تهران، 1374 /ج 5،ص 34

[4] - تهرانی، آقا بزرگ / الحائق الراهنه/ اسماعیلیان/ قم،بی تا/ ص 112

[5] - همان منبع /ص 112

[6] - مدرس تبریزی ، محمد علی / ریحانة الادب/ همان منبع/ ج 5،ص 34

[7] - زرکلی، خیرالدین/ الاعلام/دارالعلم للملائین/بیروت، 1986/ج3،ص 349

[8] -سمرقندی،عبدالرزاق/ مطلع سعدین و مجمع بحرین/مقدمه و تصحیح: عبدالحسین نوائی/طهوری/ تهران،1353/ مقدمه، ص 9

[9] - ابن فوطی، عبدالرزاق/ تخلیص مجمع الآداب فی معجم الألقاب/ تحقیق:محمد الکاظم/ ارشاد اسلامی / تهران ،1416/ج 4،ص 180

[10] -قیصری، محمد داود/ شرح فصوص الحکم/ همان منبع /ص 4

[11] -تهرانی،آقا بزرگ / الحائق الراهنه/ همان منبع /ص 112

[12] -مدرس تبریزی،محمد علی/ ریحانة الادب/ همان منبع/ ج5،ص 34

[14] - حاجی خلیفه،مصطفی بن عبدالله / کشف الظنون/ همان منبع/ ج1،ستون336

[15] -کاشانی،عبدالرزاق/ شرح منازل السائرین/ تصحیح وتعلیق: محسن بیدار فر/ قم،1372/مقدمه،ص 18

[16] - ابی الفداء/ تقویم البلدان/ مکتبة المثنی/ بغداد،بی تا /ص 420و 421

[17] -بغدادی، علی محمد / مراصد الاطلاع/ دارالاحیاء الکتب العربیة/ قاهره، 1373/ ج 3،ص 1056و1057

[18] - حموی،یاقوت / معجم البلدان / دارصادر/بیروت، 1388/ج4،ص 296

[19] - قیصری، محمد داود /شرح فصوص الحکم/ تصحیح و تعلیق: جلال الدین آشتیانی/ علمی و فرهنگی/ تهران،1375/ص 4

[20] -  حاجی خلیفه، مصطفی بن عبدالله / کشف الظنون/ همان منبع/ ج 1، ستونهای107تا226

[21] - عاملی، امین/ اعیان الشیعه/ همان منبع/ ج 7،ص 480

[22] - خوانساری، محمد باقر/ روضات الجنات/ اسماعیلیان/قم، 1339/ ج4،ص 198


دانلود با لینک مستقیم


مقاله درباره زندگینامه ابوالفضل عبدالرزاق کاشانی ملقب به کمال الدین