تحقیق حقوقی: شخصیت حقوقی سازمان های بین المللی
تعداد صفحات: 46
فرمت: WORD و قابل ویرایش
فهرست مطالب
چکیده
مقدمه
مبحث اول: شخصیت حقوقی سازمان های بین الدولی
گفتار اول: شخصیت حقوقی سازمانهای بین المللی از جهت نظری
1-تئوری واقعی بودن شخصیت حقوقی
2-تئوری فرضی بودن شخصیت حقوقی
گفتار دوم: بررسی اسناد
الف) بررسی منشور ملل متحد
ب) آرای مشورتی دیوان دادگستری بین المللی
مبحث دوم: شخصیت حقوقی سازمانهای غیردولتی
گفتار اول: نگاهی به دکترین
گفتار دوم: شخصیت حقوقی سازمانهای غیردولتی در اسناد حقوقی
مبحث سوم: آثار شخصیت حقوقی سازمانهای بین المللی
پی نوشتها
چکیده
شخصیت حقوقى عبارت است از: صلاحیت دارا شدن حقوق و تکالیف براى موضوعات غیر انسانى.
شخص حقوقى از نظر علم حقوق قابلیتبرخوردارى از حقوق را دارد، تکالیف قانونى بر عهده مىگیرد، اعمال حقوقى انجام مىدهد، اقامه دعوا میکند، تحت تعقیب قرار میگیرد و مسئول شناخته مىشود.
شخصیت حقوقى در هر نظامى تابعى است از متغیر ملاحظات مختلف سیاسى، اقتصادى، اجتماعى و سیستماتیک مربوط به آن نظام حقوقى.
در نظامهاى داخلى، قانونگذار به اعتبار حاکمیت دولت، با توجه به نیازهاى اجتماعى، نهادهایى را به عنوان شخص حقوقى تلقى کرده، شناسایى آن را به افراد و نهادهاى تحت حاکمیت خویش تحمیل میکند.
در حقوق بین الملل نیز یک نهاد حقوقى تنها در صورتى مىتواند داراى حقوق و تکالیف بین المللى شود که داراى شخصیت حقوقى بین المللى باشد.
این نوشتار عهده دار آن است که با توجه به گسترش روز افزون سازمانهاى بین المللى و افزایش نقش آنها، روشن سازد آیا سازمانهاى بین المللى داراى شخصیت حقوقى عینى و اهلیت حقوقى ذاتى براى اجراى هر گونه اقدام بین المللى هستند و یا حقوق و تکالیف یک سازمان بین المللى محدود به اهداف، وظایف و اختیارات صریح یا ضمنى است که در سند تاسیس آن ذکر شده است و در هر صورت شخصیت حقوقى سازمانهاى بین المللى داراى چه آثارى است؟
مقدمه
شخصیت حقوقى از مفاهیم اعتبارى است که بر اساس نیازها و ضرورتهاى خاصى پیدا شده و همراه با تحول این نیازها تحول و توسعه یافته است.
به عنوان مثال پیدایش خانواده این ضرورت را ایجاد نمود که داراى حقوق و تکالیفى باشد.
با پیشرفت جوامع بشرى، تشکیل دولت و توسعه و پیچیده شدن روابط اجتماعى و اقتصادى موضوعات و موجودات دیگرى در صحنههاى حقوقى، اقتصادى، سیاسى اجتماعى و فرهنگى ظاهر شدند که ضرورى است داراى حقوق و تکالیفى باشند.
بدین ترتیب در کنار اشخاص حقیقى یعنى انسانها، موضوعات دیگرى که ما امروز اشخاص حقوقى مىنامیم متولد و صاحب حق و تکلیف شدند.
پیدایى این اشخاص در صحنه هاى مختلف حیات اجتماعى انسان ناشى از نیازها و ضرورتها بوده و بر پایه همین مصالح و ضرورتهاست که مفهوم شخصیت حقوقى پا به عرصه حقوق گذاشته و مورد پذیرش دولتها قرار گرفته است و در حقیقت میتوان گفت شخصیت حقوقى در هر سیستم حقوقى تابعى از متغیر ملاحظات مختلف سیاسى، اقتصادى، اجتماعى و سیستماتیک مربوط به آن نظام حقوقى بوده است.
این ضرورتهاى اجتماعى از اولین روزهاى زندگى اجتماعى بشر با او همراه بوده و تنها این ضرورتها در هر عصر و دورهاى داراى شدت و ضعف بوده و از این رو مفهوم شخصیت حقوقى هم متناسب با نیازها و ضرورتهاى هر دوره و عصرى ضیق وسعت پیدا نموده است.
مثلا اولین شخص حقوقى که پا به عرصه وجود گذاشته نهاد خانواده است که جامعه شناسان از آن به عنوان یک نهاد اجتماعى نام مىبرند (2) .
جامعه شناسان «خانواده» را قدیمىترین و اولین واحد اجتماعى انسانى میدانند; چه آنکه در همه ادوار تاریخ، انسان همواره ناگزیر از زندگى در خانواده بوده که کوچکترین این واحد متشکل از اجتماع تنها دو نفر یعنى زن و شوهر ناشى از ضرورت طبیعى بوده است.
مسلما کوچکترین واحد اجتماعى یعنى خانواده داراى حقوق و تکالیفى است یعنى از شخصیت حقوقى برخوردار است (3) .
با تحول و پیشرفت جوامع و پیچیده تر شدن روابط اجتماعى، ضرورت، ایجاد شخصیت هاى حقوقى دیگرى را ایجاب نمود، که میتوان دولت را به عنوان مهمترین شخصیت حقوقى حقوق عمومى و دیگر مؤسسات، سازمانها و تشکیلات دولتى را به عنوان اشخاص حقوقى حقوق عمومى و شرکتهاى تجارى و مؤسسات غیر تجارتى را به عنوان اشخاص حقوقى حقوق خصوصى نام برد.
در حقوق اسلام نیز بعضى از موضوعات غیر انسانى وجود دارد که به اعتبار مالکیت یا صاحب ذمه بودن آن مصادیق مىتوان شخصیت حقوقى براى آنها فرض نمود و از آن به عنوان شخص حقوقى یاد کرد.
نمونه هاى از این مصادیق عبارتند از:
1- دولت (منصب امامت و رهبرى) که مالک انفال است و این اموال ملک شخصى امام نیست بلکه ملک عنوان امامت است.
2- امت: قرآن کریم براى امت شخصیت مستقلى از آحاد مردم قایل است و براى آن حیات و مرگ تصور مىکند.
3- وقف از جمله موضوعاتى است که مىتواند علاوه بر تملک، داین و مدیون واقع گردد.
4- عناوین عامه یکى از موضوعاتى است که صلاحیت مالک شدن را دارد، مثلا عنوان کلى فقیر که مالک زکات است.
5- جهات عامه همچون مساجد، مدارس، مشاهد مشرفه و دیگر اماکن عبادى یا مکانهاى عمومى.
یکى از موضوعاتى که ضرورتهاى اجتماعى در عرصه بین المللى به وجود آورده است عبارت است از سازمانهاى بین المللى.
موضوعى که در این مقاله بدان خواهیم پرداخت این است که آیا سازمانهاى بین المللى نیز داراى شخصیت حقوقى بین المللى هستند یا نه؟ و از این فرضیه حمایت مىکنیم و آن را به اثبات مىرسانیم که مسلما سازمانهاى بین المللى از شخصیت حقوقى برخوردارند.
و از آنجایى که سازمانهاى بین المللى داراى دو تقسیم بین الدولى و غیر دولتى هستند در این نوشتار، در دو مبحث نخست، طى چهار گفتار به ترتیب زیر به بحث پرداخته و در مبحث سوم از آثار وایجاد شخصیت حقوقى سازمانهاى بین المللى سخن خواهیم گفت:
1- شخصیت حقوقى سازمانهاى بین الدولى در تئورى (بررسى دکترین).
2- شخصیت حقوقى سازمانهاى بین الدولى در اسناد بین المللى.
3- شخصیت حقوقى سازمانهاى غیر دولتى در تئورى.
4- شخصیت حقوقى سازمانهاى بین المللى در اسناد و آراء.
شخصیت حقوقی سازمان های بین المللی