مشخصات این فایل
عنوان: فلسفه طبیعت در غرب
فرمت فایل : word( قابل ویرایش)
تعداد صفحات: 59
این مقاله درمورد فلسفه طبیعت در غرب می باشد. مقاله تهیه شده برای درس مبانی نظر معماری منظر در دوره کارشناسی ارشد معماری منظر می باشد.
خلاصه آنچه در مقاله فلسفه طبیعت در غرب می خوانید :
فلسفه طبیعت در دوره باروک
پس از دوره رنسانس به باروک میرسیم. مشخصه بارز هنر دوره باروک در کثرت شکلهای متنوع و استفاده از تضاد در ترکیب است . درست بر خلاف هنر دوره رنسانس که سرتا پایش هماهنگی است. ما در این دوره چه در زمینههای هنری و چه در زندگی روزمرة مردم شاهد تنوع شدید در جهانبینیها هستیم.در همین ایام دیرهایی تأسیس شدند و راهبانی به آنها راه یافتند که معتقد بودند باید خود را از زندگی کنار کشید. کاخ نورانی و مغرور در کنار دیر تاریک و مغموم و دم غنیمت است دو شعار این دوره است. و مرگ را به یاد داشته باش در مقابل دم غنیمت است هم داریم. در نقاشی نیز همین دوگانگی در جهان بینی به چشم میخورد. عصر باروک را میتوان از یک سو دورة غرور و جنون دانست و از سوی دیگر دورهای به شمار آورد که در آن به بی ثباتی و ناپایداری حیات توجه شد. شرایط سیاسی عصر باروک در هنر و معماری این دوره قابل رویت است. بناهای عصر باروک مالامال از زوایای شکسته و گوشههای تودرتوست. ایدهآلیسم و ماتریالیسم در سرتاسر تاریخ فلسفه مطرح بودند. اما کمتر اتفاق میافتد که مانند عصر باروک این دو مکتب فکری کنار هم حضور داشته باشند. ماتریالیسم دائماً از طریق علوم طبیعی جدید تقویت می شد. نیوتن معتقد بود که قوانین جاذبه و حرکت اجسام در تمامی تغییرات طبیعی معتبرند. خواه در کرهزمین خواه در کرات دیگر آنچه وجود دارد تابع قوانینی غیر قابل تغییر یا مکانیک است. بدین ترتیب نیوتن جهانبینی مکانیکی را تکمیل کرد. توماس هابس1 فیلسوف انگلیسی هم معتقد بود که تمامی پدیدهها، حتی انسان و حیوان از مجموعهای عناصر مادی تشکیل شدهاند و حتی درک انسان از جهان خارج نیز به دلیل عملکرد مجموعهای از این عناصر در مغز است.
اکثر فلاسفه عصر روشنگری مانند انسان گرایان دوره باستان از جمله سقراط به عقل و خرد انسان اعتقاد راسخ داشتند. این اعتقاد سبب شد که بسیاری مردم ، عصر روشنگری فرانسه را عصر خودگرایی بنامند. بررسیهای جدید که در علوم طبیعی انجام شد بود ثابت میکرد که طبیعت به شکلی خردمندانه نظم یافته است. در این میان فیلسوفان عصر روشنگری نیز به دنبال آن بودند تا برای اخلاقیات و دین نیز بینایی در نظر گیرند که بتواند با خرد انسان مطابقت داشته باشد. این نکته ما را به بررسی تفکرات عصر روشنگری میکشاند.
عصر روشنگری
فرانسه قرن هجدهم از متفکران بزرگی برخوردار بود واین باعث شد که در اواسط قرن هجدهم مرکزیت به فرانسه تعلق گیرد. مونتسکیو1 و ولتر2 و روسو 3 از فیلسوفان عصر روشنگری هستند. فیلسوفان این عصر معتقد بودند که بشر با پرورش عقل و درایت به پیشرفتهای عظیمی نایل خواهد آمد. باگذر زمان جهل و نادانی از میان خواهد رفت و بشر به روشنگری خواهد رسید. این طرز تفکر برای چندین دهه در اروپای غربی از بدیهات به شمار می رفت. این فلسفه به این نکته نیز توجه داشتند و آن را به عنوان انتقادی بر تمدن مطرح میکردند. برای آنها راهحل مسئله تمدن، بازگشت به طبیعت بود. البته باید توجه داشت که آنچه آنها تحت عنوان طبیعت مطرح میکردند چیزی معادل خرد بود. آنها معتقد بودند که خرد از طریق طبیعت ، ونه کلیسا یا تمدن ، به انسان ارزانی میشود در میان این فیلسوفان اغلب شنیده میشد که میگفتند اقوام ساکن نقاط طبیعی و دستنخورده اغلب سالمتر و خوشبختتر از اروپاییان زندگی میکنند. زیرا از تمدن به دورند. شعار بازگشت به طبیعت ساخته و پرداختة ژان ژاک روسو بود. او میگفت که طبیعت نیکوست و به همین دلیل انسان هم از طبیعت است. هر چی پلیدی است در جامعه متمدن است و تمدن انسان را از طبیعتش دور میکند. به دلیل همین اعتقاد بود که روسو سعی داشت تا کودکان را در شرایط طبیعی بیگناهی حفظ کند. به این ترتیب شاید بتوان گفت که ارزش برای دوران کودکی قایل نشدن به عصر روشنگری باز میگردد.
کانت یکی از فلاسفه قرن هجدهم معتقد بود که به هنگام شناخت جهان هم تجربه و هم عقل لازم و ملزوم است . او به این نتیجه رسیده بود که خردگرایان بیش از حد برای عقل ارزش قائل شدهاند و تجربهگرایان هم بیشاز اندازه خود را پایبند تجربه کردهاند. کانت اعتقاد داشت که اعتبار مطلق قوانین طبیعی را میتوان ثابت کرد. زیرا ما می توانیم در واقعیت دربارة قوانین معرفت بشری صحبت کنیم. او مدعی بود که انسان از روحی جاودانه برخوردار است. خدا وجود دارد و انسان نسبت به اعمال خود مختار است. او از راه لزوم اطاعت از اخلاق به اثبات وجود خدا و بقای روح میپرداخت.
فلسفه طبیعت در دروة رومانتیسم :
رمانتیسم در اواخر قرن هجدهم میلادی آغاز شد و تا اواسط همین قرن حاضر ادامه داشت. رمانیسم آخرین نهضتی بود که در اروپا بوجود آمد. نهضت رمانتیسم در آلمان متولد شد و واکنشی بود در برابر عصر روشنگری که صرفاً به اعتبار مطلق عقل توجه داشت. احساس و تخیل، طبیعت و عشق و اشتیاق جای عقل را گرفت البته برخی از متفکران عصر روشنگری هم از جمله روسو بر اهمیت احساس تأکید کرده بودند و حتی توجه مطلق به عقل را مورد انتقاد قرار داده بودند. متفکران عصر رومانتیسم سعی داشتند تا برای من4 اعتباری علنی کسب کنند. تجسم کامل شخصیت عصر رومانتیسم را میتوان در آثار نوابغ هنری این دوره دید. متفکران این دوره معتقد بودند که تنها هنر میتواند به ناگفتنیها دست یابد برخی فراتر هم رفتند و به تشبیه هنرمند و خدا پرداختند. شاید به این خاطر که هنرمند دنیای واقعیتهای خود را میآفریند. درست همانگونه که خداوند جهان را خلق کرده است.
آنها معتقد بودند که هنرمندان از نوعی قدرت خلاقیت برخوردار است و این قدرت همانی است که جهان را آفریده است. هنرمند در آفرینش هنری خود، مرز میان خواب و بیداری را از میان می برد. اشتیاق دست یافتن به آنچه دست نا یافتنی است متفکران این دوره احساس میکنند که از ظلمت شب بیرون آمدهاند و خرابههای کهن و آنچه ماوای طبیعت است پشت سر گذاشتهاند.
...
بخشی از فهرست مطالب مقاله فلسفه طبیعت در غرب
مقدمه
ـ فلسفه طبیعت پیش از سقراط
ـ فلسفه طبیعت بعد از سقراط
ـ فلسفه قرون وسطایی (قبل از رنسانس)
ـ فلسفه طبیعت در دورة رنسانس
ـ فلسفه طبیعت بعد از رنسانس
ـ فلسفه طبیعت در دوره باروک
ـ عصر روشنگری
ـ فلسفه طبیعت در دروه رمانتیسم
ـ طبیعت گرایی
ـ منابع
دانلود مقاله فلسفه طبیعت در غرب