سورنا فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

سورنا فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

واحد شماره سه طرح کرامت مسابقه ی گل ها

اختصاصی از سورنا فایل واحد شماره سه طرح کرامت مسابقه ی گل ها دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

واحد شماره سه طرح کرامت مسابقه ی گل ها


واحد شماره سه طرح کرامت مسابقه ی گل ها

واحد شماره سه طرح کرامت مسابقه ی گل ها

فرمت فایل: ورد

تعداد صفحه: 4

 

 

 

بخشی از متن:

فعالیت شماره یک : قــصــــــه

عنوان قصه : مسابقه ی گل ها

در روزگاری حاکمی به گل ها علاقه زیادی داشت او دوست داشت تا همه جا پر از گل شود و تصمیم گرفت مسابقه ای برگزار کند .

روز بعد حاکم سربازان خود را فرستاد تا به مردم اطلاع دهند که هر کس بتواند قشنگ ترین باغ گل را پرورش دهد ، یک صندوقچه ی پر از طلا و جواهر به او جایزه داده می شود .

وقتی مردم این خبر را شنیدند ، خیلی هیجان زده شدند و تصمیم گرفتند هر کس یک باغ گل بکارد .

یکی از دوستان حاکم باغی پر از گل بنفشه کاشت ، چون می دانست حاکم گل بنفشه زیاد دوست دارد .

وقتی حاکم باغ او را دید گفت : این باغ خیلی قشنگ است اما فکر نمی کنم قشنگ ترین باغ این سرزمین باشد .

دوست دیگر حاکم با خود گفت : خوب می دانم حاکم گل رز دوست دارد . او باغ گل رز زیبایی را کاشت  و از حاکم دعوت کرد تا نظرش را بگوید .

حاکم وقتی باغ گل رز را دید گفت : این باغ قشنگ است اما قشنگ ترین نیست .

یک روز معلم یک کلاس همان طور که دانش آموزان کلاس را در حال نوشتن تماشا می کرد ، به یاد مسابقه حاکم افتاد . او دلش می خواست که این مسابقه را ببرد ولی نمی دانست حاکم چه گلی دوست دارد.


دانلود با لینک مستقیم


واحد شماره سه طرح کرامت مسابقه ی گل ها

واحد شماره یک طرح کرامت آزادگی

اختصاصی از سورنا فایل واحد شماره یک طرح کرامت آزادگی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

واحد شماره یک طرح کرامت آزادگی


واحد شماره یک طرح کرامت آزادگی

واحد شماره یک طرح کرامت آزادگی

فرمت فایل: ورد

تعداد صفحه: 4

 

 

 

بخشی از متن:

فعالیت شماره یک :

قصه

عنوان قصه :

نماز کوتاه

معاویه سه نفر را مأمور کرد که بروند و حجر ابن عدی و یارانش را به قتل برسانند. مأموران گفتند: مأموریت داریم به شما ابلاغ کنیم اگر از على (ع) اظهار برائت کنید و او را لعن کنید، رهایتان مى کنیم ، و گر نه کشته خواهید شد. گفتند: هرگز چنین نخواهیم کرد.

یکی از مأموران پیش حجر آمد، گفت : اى سر دسته گمراهى و سرچشمه کفر و سر کشى ، اى دوستدار ابو تراب ! معاویه مرا به کشتن تو و یارانت فرمان داده است ، مگر آن که از کفر خود برگردید و از على (ع) بیزارى بجویید.

حجر و همراهانش گفتند: صبر بر تیزى شمشیر، برایمان آسان تر از چیزى است که ما را به آن مى خوانید.

رفتن به دیدار خدا و پیامبر و على ، برایمان محبوب تر از ورود به دوزخ است .

بارها از آنان خواستند که از امیر المومنین على (ع) بیزارى بجویند تا آزاد شوند؛ولى آنان زیر باز نرفتند و پذیراى شهادت در راه عشق مولا شدند.

قبرهایى براى آنان کندند، کفن هایشان را آماده ساختند.

حجر گفت : مثل این که کافریم ، ما را مى کشند و مثل آن که مسلمانیم ، ما را کفن مى کنند!

غل و زنجیرهایشان را گشودند. آنان همه آن شب را به نماز پرداختند. زمزمه دعا و نمازشان بلند بود و آماده رو به رو شدن با شهادت بودند. شب خوشى داشتند.


دانلود با لینک مستقیم


واحد شماره یک طرح کرامت آزادگی

واحد شماره سه طرح کرامت مسابقه ی گل ها

اختصاصی از سورنا فایل واحد شماره سه طرح کرامت مسابقه ی گل ها دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

واحد شماره سه طرح کرامت مسابقه ی گل ها


واحد شماره سه طرح کرامت مسابقه ی گل ها

واحد شماره سه طرح کرامت مسابقه ی گل ها

فرمت فایل: ورد

تعداد صفحه: 4

 

 

 

بخشی از متن:

فعالیت شماره یک : قــصــــــه

عنوان قصه : مسابقه ی گل ها

در روزگاری حاکمی به گل ها علاقه زیادی داشت او دوست داشت تا همه جا پر از گل شود و تصمیم گرفت مسابقه ای برگزار کند .

روز بعد حاکم سربازان خود را فرستاد تا به مردم اطلاع دهند که هر کس بتواند قشنگ ترین باغ گل را پرورش دهد ، یک صندوقچه ی پر از طلا و جواهر به او جایزه داده می شود .

وقتی مردم این خبر را شنیدند ، خیلی هیجان زده شدند و تصمیم گرفتند هر کس یک باغ گل بکارد .

یکی از دوستان حاکم باغی پر از گل بنفشه کاشت ، چون می دانست حاکم گل بنفشه زیاد دوست دارد .

وقتی حاکم باغ او را دید گفت : این باغ خیلی قشنگ است اما فکر نمی کنم قشنگ ترین باغ این سرزمین باشد .

دوست دیگر حاکم با خود گفت : خوب می دانم حاکم گل رز دوست دارد . او باغ گل رز زیبایی را کاشت  و از حاکم دعوت کرد تا نظرش را بگوید .

حاکم وقتی باغ گل رز را دید گفت : این باغ قشنگ است اما قشنگ ترین نیست .

یک روز معلم یک کلاس همان طور که دانش آموزان کلاس را در حال نوشتن تماشا می کرد ، به یاد مسابقه حاکم افتاد . او دلش می خواست که این مسابقه را ببرد ولی نمی دانست حاکم چه گلی دوست دارد.


دانلود با لینک مستقیم


واحد شماره سه طرح کرامت مسابقه ی گل ها

واحد شماره هشت طرح کرامت توکل

اختصاصی از سورنا فایل واحد شماره هشت طرح کرامت توکل دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

واحد شماره هشت طرح کرامت توکل


واحد شماره هشت طرح کرامت توکل

واحد شماره هشت طرح کرامت توکل

فرمت فایل: ورد

تعداد صفحه: 6

 

 

 

بخشی از متن:

فعالیت شماره یک : قــصــــــه

عنوان قصه : توکل به خدا

یکی بود یکی نبود در زمان های قدیم در یکی از شهرها پیرمردی با زنش زندگی می کرد .کار این پیرمرد نانوایی بود و بعد از اتمام کار روزانه اش به ماهیگیری می رفت و ماهی هایی را که می گرفت برای مصرف خودشان به خانه می آورد .این پیرمرد در سخاوت و پاکی زبانزد خاص و عام بود و همه اهل شهر احترام خاصی برایش قائل می شدند چنان که از شهرهای دیگر هم به دیدنش می آمدند .کسانی که پول برای خرید نان نداشتند به آنها نان می داد .هر وقت به خانه وارد می شد تکیه کلامش این بود سلام زن تنورت داغه چایئت به راه و زنش هم به او خوش آمد می گفت و ماهییی که با خودش آورده بود و از دستش می گرفت و در تنور سرخ می کرد و با هم می خوردند.

تا اینکه روزی شاه از آوازه و شهرت این پیرمرد به خشم می آید و به وزیرش می گوید باید کاری کنیم تا این پیرمرد در پیش مردم اعتبار خودش را از دست بدهد چرا که مردم اعتمادی که به او دارند به من که شاهشون هستم ندارند .

وزیر نقشه می کشد تا اینکه یک روز به اتفاق شاه با لباس مبدل وارد نانوایی پیرمرد می شوند و چند تا نان از او می خرند . دست توی جیب خود برده و می گویند که ما پول همراه خود نیاوردیم به او می گویند ما تاجر هستیم و از دیاری دیگر آمدیم . پیرمرد می گوید اشکالی ندارد شما نان ها را ببرید هر موقع آمدید این طرف پولش را می دهید .

وزیر می گوید نه اصلا نمی شود شاید نیامدیم.


دانلود با لینک مستقیم


واحد شماره هشت طرح کرامت توکل

واحد شماره ده طرح کرامت تـــــــوبــــه

اختصاصی از سورنا فایل واحد شماره ده طرح کرامت تـــــــوبــــه دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

واحد شماره ده طرح کرامت تـــــــوبــــه


واحد شماره ده طرح کرامت تـــــــوبــــه

واحد شماره ده طرح کرامت تـــــــوبــــه

فرمت فایل: ورد

تعداد صفحه: 14

 

 

 

بخشی از متن:

فعالیت شماره یک : قــصــــــه

عنوان قصه : لطف الهی و هدایت جوان

ذوالنّون مصری [ثوبان بن ابراهیم، عارف و زاهد معروف قرن سوّم هجری در گذشته ی سال 246 ه.ق ] می گوید: روزی در کنار رود نیل سیر و سیاحت می کردم و گذر می نمودم و از نسیم دل انگیزی که می وزید سرخوش بودم ناگاه حرکت شتابان کژدمی مرا جلب کرد، آن را تحت نظر گرفتم ببینم کجا می رود، دیدم به لب رود نیل آمد، ناگهان دیدم قورباغه ای از میان آب آمد و خود را به کژدم نزدیک کرد، کژدم بر پشت او نشست، قورباغه کژدم را با خود برد، من با خود گفتم قطعا رازی در این حادثه وجود دارد، ماجرا را دنبال کردم، با شتاب به وسیله ی قایق از این سوی رودخانه به سوی دیگر حرکت کردم دیدم، آن قورباغه در آب شنا کرد و کژدم را به آن سوی رود آورد و کژدم را بر زمین نهاد و به درون آب بازگشت، کژدم با شتاب به حرکت خود ادامه داد، تا اینکه به زیر درختی که در آنجا بود رفت، من نیز به آنجا رفتم، ناگاه دیدم نوجوانی در زیر آن درخت خوابیده و مار سیاهی قصد او کرد و به او نزدیک می شود تا گزندی بر او وارد سازد، در همین لحظه آن کژدم فرا رسید و بر سر مار رفت و نیشی بر سر مار زد، آن مار همان دم لرزید و مرد. کژدم از همان راهی که آمده بود بازگشت وقتی که به لب آب رسید همان قورباغه در انتظار آن بود، آن را بر پشت خود سوار کرد و به آن سوی رودخانه رسانید.

من حیران و شگفت زده شدم و با خود گفتم : لابد این نوجوان خفته از اولیای خدا است که خداوند با فرستادن کژدم، او را از گزند مار نجات داده است، نزدیک آن رفتم تا پای او را ببوسم، ولی نگاه کردم دیدم نوجوان مستی است که بر اثر شرابخواری ، مست و مخمور در آنجا افتاده، بر تعجّب و حیرت من افزود، در این اندیشه فرو رفتم که چگونه این مست گنهکار مورد لطف خدا قرار می گیرد؟ ولی در فکر خود به این نتیجه رسیدم که گناه بنده هر چه افزون باشد، رحمت و لطف خداوند افزونتر خواهد بود.


دانلود با لینک مستقیم


واحد شماره ده طرح کرامت تـــــــوبــــه