سورنا فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

سورنا فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

عارف قزوینی

اختصاصی از سورنا فایل عارف قزوینی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

عارف قزوینی


عارف قزوینی

 

فرمت فایل : word(قابل ویرایش)تعداد صفحات29

 

خیلی متأسفم از اینکه دوره عمر به تأسف گذشته خود را که از شدت پریشانی و بدبختی همیشه میل داشته ام فراموش کرده باشم به اختصار هم ننوشته که پس از مرگ من چهار نفر از دوستان یا علاقمندان به این آب و خاک یا اشخاص بدبخت و بد زندگانی مانند من بدانید از دست زندگی به من چه گذشته است، خدایا وجدان خود را به شهادت می طلبم که آنچه را می نویسم عین حقیقت است. پس اگر در غزلی گفته شده است:
محیط گریه و اندوه و غصه و محنم کسی که یک نفس آسودگی ندید منم
دروغ نگفته یا اینکه اگر در غزل دیگری دلتنگی و شکایت به این زبان کرده:
به مرگ دوست مرا میل زندگانی نیست ز عمر سیر شدم مرگ ناگهانی نیست!
تحقیقا" پاس شرافت دوستی را منظور داشته آن چه گفته ام خلاف نبوده است. به همان عالم محبت که خط سیرم از اول عمر در این عالم بوده و همیشه او را محترم و مقدس داشته ام، قسم که زندگانی نه چنان در دوره زندگی بر من تنگ گرفته که تنها می خواستم از تاریخ یک چنین زندگی ننگین کسی مطلع نشود بلکه میل داشتم چند غزل ناقص هم به کلی از بین رفته به هیچ وجه از من در صفحه تاریخ ایران که این اوقاتش اسباب شرمندگی آیندگان است باقی نماند و شاهدم این شعر است:
خوشم که هیچ کس از من دگر نشاند ندهد به کوی عشق نشان،به زبی نشانی نیست در این مدت یا به واسطه لاابالی بودن یا به جهت همین عقیده که نوشته شد هر کدام از دوستان خواستند اشعار پراکنده مرا که ده یک آن دست آمدنی نیست جمع کنند حاضر نشده ولی در اسلامبول برای قولی که به حضرت آقای رضا زاده شفق داده صرفنظر از عالم محبت وارداتی که به ایشان داشته و تا زنده ام خواهم داشت او را چنان شناخته ام که ایران باید سالها به وجود یک چنین فرزند افتخار کند، این است بر سر قول خود ایستاده حتی الامکان ساعی خواهم بود قولی که به حضرتشان داده خلاف آن نکنم، پس همین است که مرا وا داشته است با پریشان خیالی که سالهاست دست از خصوصیت من بر نداشته و من هم دوستی او را مغتنم می شمارم که با هزار عیبی که از برایم شمرده می شود من جمله بد اخلاقی است بی حقوقم نگویند با او همراهی کرده تا اینقدر هم جلوگیری از زبان تندگویان کرده باشم.
شروع می کنم به مختصری از تاریخ زندگانی خود همین را مقدمه ساخته، برای آنچه ساخته شده است به جمع آوری آن پردازم در ابتدا نیز معذرت می خواهم از آن چیزی که معذرت خواستنی نیست و آن این است که اگر نتوانستم، از عهده تعیین روز و شب یا ساعت، یا دقیقه ای که از کتم عدم قدم به عرصه وجود گذاشته به خوبی برآیم تقصیری از برایم نخواهد بود برای اینکه:
بر هر که بنگری به همین درد مبتلاست
اغلب مردم این مملکت از تاریخ تولد خود بی خبرند بدبختانه یک ملتی که از تاریخ ملیت و قومیت خود بی اطلاع باشد چه اهمیتی خواهد داشت اگر تاریخ تولد خود را نداند مکرر دیده و شنیده شده است که از یک مرد هفتاد ساله سؤال شده است: از عمر شریف چه می گذرد؟ در جواب گفته است: وقتی که خاقان مغفور به تخت نشست و تاج سلطنت بر سرگذشت من پنج ساله بودم، یا اینکه در سفر اول شاه شهید تازه عروسی کرده بودم. همچنین اگر از مادری بپرسند: پسرت چند سال دارد؟ خواهد گفت این گل سرخ که بیاید پا به چهارده خواهد گذاشت. پس من هم از روی همین پر گرام آباء و اجدادی ممکن است تاریخ خود را معین کنم.
اسمم ابوالقاسم تولدم در قزوین پدرم ملا هادی وکیل، می توانم بگویم نطفه من به بدبختی بسته شده است برای اینکه از زمان طفولیت که در کنف حمایت و تربیت پدر و مادر زندگی می کردم به جهت خصومتی که ما بین پدر و مادرم از اول عمر بوده است من و سایر برادرهای بدبختم همیشه مثل این بود که در میان دو ببر خشمگین زیست و زندگی می کنیم چون می دانم بیشتر پدر و مادرها در ایران به واسطه آشنا نبودن از بدو زناشوئی اخلاقشان به همدیگر، همه در یک ردیف هستند، اولادهای زبر دست این پدر و مادرها را همچون با خود شریک و همدرد می دانم از شرح آن خودداری کرده واگذار به درد دل و ذوق ایشان و خوانندگان می کنم. یاد ندارم تاکنون اسم پدرم را بخیر و خوبی برده یا اینکه از برای او طلب آمرزش کرده باشم و تمام بدبختیهای خود را در دوره زندگانی از او می دانم. برای یک ساعت خوشی که در واقع بدترین ناخوشیها بوده است که سعدی می فرماید:
به رغبتی شهوت انگیختن به رغبت بود خون خود ریختن
مرا یک عمر دچار زندگانی ننگینی کرده است که هر ثانیه آن مرگ مجسمی است در این محیط مسموم خاصه در دوره ای که ننگین کننده دوره های زندگانی بشر است. پدرم دارای شغل وکالت بود، من از طفولیت حس کرده بودم که این اسم اسباب نفرت مردم است، پس از عمری تجربه که از اوقات کودکی این اسم ننگین در گوش و مغزم جای گرفته است حالا خوب فهمیده ام که هر که دارای این شغل شد از هیچ گونه خیانتکاری مضایقه نخواهد کرد مثل اینکه بیشتر اشخاص خائن به این آب و خاک مردمانی بوده اند که خود را نماینده و وکیل ملت معرفی کرده خصوصا در این دوره که دوره چهارم مجلس است که همه می دانند خیانتی که در این دوره به دست وکلای دروغی یا وکلای کاندید های سفارت انگلیس یا اشرف ..... به این مملکت ستمدیده شده از اول انقلاب ایران تاکنون در هیچ دوره ای نشده است. من و هر ایرانی علاقمند به ایران می دانیم رئیس الوزرائی قوام السلطنه بعد از آن جنایت و خیانت به این آب و خاک و آن خیانتکاریها که فی الواقع تاریخ یک ملتی را لکه دار کرده، به مراتب ننگین تر از حرکات اسمعیل آقا است. باعث کشته شدن سردار با افتخار ایران کلنل محمد تقی خان نیز همه می دانند قوام السلطنه شد.


دانلود با لینک مستقیم


عارف قزوینی

تحقیق ابوالقاسم عارف قزوینی

اختصاصی از سورنا فایل تحقیق ابوالقاسم عارف قزوینی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق ابوالقاسم عارف قزوینی


تحقیق ابوالقاسم عارف قزوینی

 

 

 

 

 

 

 

 

بخشی از متن اصلی :

عارف در حدود سال ۱۳۰۰ ه. ق در قزوین متولد شد. پدرش "ملاهادی وکیل" بود. عارف صرف و نحو عربی و فارسی را در قزوین فرا گرفت. خط شکسته و نستعلیق را بسیار خوب می نوشت. موسیقی را نزد حاج صادق خوارزمی فرا گرفت. مدتی به اصرار پدر در پای منبر میرزا حسین واعظ، یکی از وعاظ قزوین، به نوحه خوانی پرداخت و عمامه می‌بست ولی پس از مرگ پدر عمامه را برداشت و ترک روضه خوانی کرد.

عارف در ۱۷ سالگی به دختری عشق و علاقه پیدا کرد و با او در پنهان ازدواج کرد. فشارهای خانواده دختر پس از اینکه مطلع گردیدند زیاد شد و عارف به ناچار به رشت رفت و پس از بازگشت با وجود عشق بسیار آن دختر را طلاق داد و تا آخر عمر ازدواج نکرد.

عارف در سال ۱۳۱۶ به تهران آمد و چون صدای خوشی داشت با شاهزادگان قاجار آشنا شد و مظفرالدین شاه خواست او را در ردیف فراش خلوتها درآورد اما عارف به به قزوین بازگشت.

در سال ۱۳۲۳ ه. ش در زمان آغاز 23 سالگی عارف زمزمه مشروطیت بلند گشته بود، عارف نیز با غزلهای خود به موفقیت مشروطیت کمک کرد.

در سال ۱۳۳۵ یکی از دوستان عارف به نام «عبدالرحیم خان» خودکشی کرد و عارف بر اثر این به جنون مبتلا شد و نظام السلطنه مافی او را برای مداوا به بغداد برد. پس از چندی همراه نظام السلطنه به استانبول رفت.

او تا اواخر عمر تصنیف‌ها و شعرهای ملی سرود. تصنیف‌های او از دوران مشروطیت و جنگ‌جهانی اول تا امروز نیز برسرزبان‌ها است.

در اواخر عمر به افسردگی دچار شد و در روز ۲ بهمن ۱۳۱۶ خورشیدی در همدان درگذشت.

این فایل به همراه چکیده ، فهرست مطالب ، متن اصلی و منابع تحقیق با فرمتword  در اختیار شما قرار می‌گیرد

تعداد صفحات : 23

یونی شاپ


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق ابوالقاسم عارف قزوینی

ابوالقاسم عارف قزوینی

اختصاصی از سورنا فایل ابوالقاسم عارف قزوینی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

ابوالقاسم عارف قزوینی


ابوالقاسم عارف قزوینی

ابوالقاسم عارف قزوینی

11 صفحه

(1312-1260 خورشیدی) را باید چاووش بلند بانگ آزادی نامید. جوینده همان اکسیر کمیابی که جنبش مشروطیت نیز در جستجوی آن بود.

"عارف" و "مشروطه" پیوندی آنچنان نزدیک با یکدیگر دارند که آدمی از شنیدن نام هر کدام، به یاد دیگری می افتد. عارف آئینه دار زیر و بالای جنبش مشروطیت است. از زمان برآمدن و شکفتن تا دوره از دست رفتن و رنگ باختن.

همه شهرت و محبوبیت عارف را باید برخاسته از همین آئینه داری دانست. چون او البته بودند شاعران ریز و درشت دیگری که جانبدار مشروطه بودند و توانایی های شاعرانه بیشتری نیز داشتند ولی هیچکدام در بیان احساسات و آرزوهای ملی چون عارف تاثیر گذار نشدند. مردم از قشرهای مختلف، از عارف عامی، به او عشق می ورزیدند و شعر ها و به ویژه ترانه هایش ورد زبان همگان می شد.


دانلود با لینک مستقیم


ابوالقاسم عارف قزوینی

تحقیق در مورد ابوالقاسم عارف

اختصاصی از سورنا فایل تحقیق در مورد ابوالقاسم عارف دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق در مورد ابوالقاسم عارف


تحقیق در مورد ابوالقاسم عارف

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)


تعداد صفحه:5

فهرست:

علاقه ندارم، من کسی هستم که آرزو می کنم در خاکستر درون حمام بخوابم، ولی ملتم شریف و بزرگوار و مملکتم آباد باشد. من اگر علاقه به خودم داشتم کارم به اینجا نمی کشید که با سه تا سگ و یک زن بدبخت که کارهای داخلی و خارجی مرا تنها او بایستی اداره کند در یک گوشه همدان به سختی روزگار بگذرانم. مبادا خدا نکرده تصور کنید دلتنگی من از این است که چرا مانند همه وطن خواهان یک زندگانی مرتب و آرزومندی فراهم نکردم، یا اینکه چرا پول و ملک و باغ و خانه و زن ندارم یا لااقل برای خاتمه دادن خانه بدوشی خود چرا در تمام این کشور پهناور یک اطاق گلی برای چنین روز بدبختی خود تدارک ندادم، خیر، از هیچ یک از اینها کدر و دلتنگ نیستمو چون همیشه روزگار با روی خوش و آغوش باز به طرف من آمد و من همیشه پشت پا به او زده روی خوش به او ننموده به سخت ترین زندگانی، ساخته و قانع ام."

عارف شاعر خوش ذوقی بود به طوری که کلمات اشعارش را موافق نغمه، و نغمه را مناسب کلمه انتخاب می کند که گویی از بدو خلقت این دو برای همدیگر آفریده شده اند و در این خصوص می توان گفت اگر عارف از موسیقی علمی مغرب زمین نیز بهره ای داشت شاید یم "شوپن" یا "شومان" ایرانی می شد. حافظه موسیقی عارف که چگونه تصنیف های پرپیچ و خم خود را بدون یاری نت در ابتدا در خاطره نگه می دارد شایان ملاحظه است. دقت او در "وزن و آهنگ"، استادان تار که با وی بوده اند بهتر می دانند و بر او لک الفضل گویند. اگر حسن صوت و خنای موثر او را نیز داخل حساب کنیم، خواهیم دید که هنوز شخص دومی در ایران به هنرمندی این آدم در این فن نیست و قیمت این شاعر به مراتب زیاد تر از شهرت اوست، و بسی مایه تاسف است که در ایران که صدها عارف لازم دارد و هنوز بازار معرفت از این قبیل میوه های صنعت چندان پر نیست که کار به رقابت بکشد، باز حسودان و بدگویانی در هر فرصت احساسات او را از رعشه و پیچ و تاب نیش های قلم و زبان آسوده نگذاشته اند! از حسرت های بسیار عمیق عارف یکی رایج نبودن اشارات نت در ایران است. عارف مانند هر موسیقی پرداز در آرزوی آن است که سرودهای او را مطابق واقع بخوانند و بنوازند و تحریف ننمایند، ولی بدبختانه تنها در محیط تهران نیز به این آرزوی خود نرسیده است و با خواندن تصانیف او گاهی از هر دهنی، آوازی درآید. عارف اگرچه در تمام دوره زندگی خود از رفتار پدر خود گله و شکایت می کند ولی از زبان خود چنین می گوید: "پدرم به اندازه استعداد دماغ من از تربیت من غفلت کرد ولی به قدر گنجایش کله خود و تربیت آن زمان گوتاهی نکرد و در دو چیز بیشتر ساعی بود: یکی در خصوص خط که آن اوقات می گفتند "حسن الخط کمال المرء (نیکوبی خط از کمال مرد است)" و دیگر در باب موسیقی. در سن سیزده سالگی به اولین معلم موسیقی مرحوم حاجی صادق خرازی که در شمار محترمین قزویم شمرده می شد، مرا سپرد. چهارده ماه در خدمت استاد بزرگوار خود به تحصیل این علم کوشیدم. اگر تحصیلات آن وقت را به همان ترتیب که نوشته بودم یعنی آن کتابچه ای را که به دستور معلم خود به مناسبت هر آوازی شعری داشت


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد ابوالقاسم عارف

پایان نامه بررسی زندگی واحوال رابعه عدویه (بانویی عارف در قرن دوم هجری)

اختصاصی از سورنا فایل پایان نامه بررسی زندگی واحوال رابعه عدویه (بانویی عارف در قرن دوم هجری) دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

پایان نامه بررسی زندگی واحوال رابعه عدویه (بانویی عارف در قرن دوم هجری)


پایان نامه بررسی زندگی واحوال رابعه عدویه (بانویی عارف در قرن دوم هجری)

فایل : word

قابل ویرایش و آماده چاپ

تعداد صفحه :216

 

   چکیده

 

موضوع عرفان و تصوف،یکی از مهمترین مباحث بشری در طی قرون به شمار می رود.ودر تمامی ادیان نیز بدان توجه شده است.زنان عارف همپای مردان نقش بسزایی در پیشبرد نهضت تصوف و عرفان اسلامی داشته اند.

 

   این پایان نامه ابتدا به بحث عرفان و تصوف و رابطۀ آن با اسلام میپردازد.سپس زندگی یکی از زنان عارف بصره،به نام«رابعه عدویّه»(متوفی 185یا135ه.ق)را مورد بررسی قرار می دهد.که با عبادات خویش و ورود به طریقت الهی به مقامات عارفان دست یافت. گویند،او اولین کسی است که معنی و مفهوم حقیقی «حبّ الهی»را در تصوف اسلامی وارد کرده است.«حج»در دیدگاه وی فقط به قصد دیدار روی دوست انجام می شود.او «حال مشاهده» را درک کرده است واز جمله زنانی است که تجرّد را بر تأهل برگزید تا با آزادی و استقلال خویش در طریق تصوف به بالاترین درجات نائل شود.وی با صوفیان نامدار همعصر خویش چون:معاذةعدویه،حسن بصری،سفیان ثوری و...معاشرت داشت. رابعه را صاحب کراماتی دانسته اندکه برخی در تذکرةالاولیا عطار آمده است. او زنی فاضل و خردمند بود،اشعار استواری به وی نسبت می دهند.مناجات وسخنان حکمت آمیز وی در کتب عرفانی نقل شده است.در برخی اشعار پارسی نیز از وی سخن رفته است.

 

هدف این پایان نامه،تبیین افکار و ابعاد شخصیّتی«رابعه عدویّه»عارفۀ نامدار قرن دوم هجری       می باشد که در طریق سیر و سلوک حق، معادن وجود خویش را کشف نموده و با نیروی عشق و ایمان وبا سلاح معرفت،به سیمرغ حقیقت دست یافته است.

 

   از آنجا که از شرح زندگانی وی ،اطلاع چندانی در دسترس نیست،ومسأله با وجود افرادی به همین نام در عصر وی وهمچنین به دلیل قلّت منابع و مآخذ،کاررا دشوار و تحقیق را محدود می گرداند.با این وجود، به قدر وسع و توان علمی سعی شده تا گامی در جهت معرفی این بانوی پارسا برداشته شود. روش پژوهش،به صورت تحقیق کتابخانه ای و فیش برداری از متون عرفانی است که در کتب متعدد، شرح حال و آراء و نکات برجستة زندگی وی مورد بررسی قرار گرفته است.


پیشگفتار:

 

سپاس بیکران و ستایش بی پایان پرورگار مهربان را، که آدمی را آفرید و احسن مخلوقاتش نامید.

 

تاج «کرّمنا» بر سرش نهاد و خلعت «هدینا» بر قامتش پوشاند و دّر یتیم عشق، در صدف دلش نشاند.

 

و درود بی نهایت بر آن همای سعادت قله رفیع نبوت، رحمت عالمیان و صفوت آدمیان، محمد مصطفی- صل الله علیه وآله-

 

و درود و تحیت بر وصیِ نبی، ولیّ حق، صدر نشین مجلس اصفیا و سر حلقه محفل عرفا، علی- علیه السلام و خاندان پاکش.

 

اما علت جستجوی احوال عارفه ای در قرن دوم هجری، نخست آنکه عرفان و تصوف چیزی جز «عشق مطلق» نیست و عشق همان کیمیایی است که خاک آدم را با شبنمش گل کردند و سرشتند.

 

دور گردون ها ز موج عشق دان      

 

                                  گرنبودی عشق بفسردی جهان

 

و بدین ترتیب عشق و به دیگر تعبیر عرفان و تصوف با آغاز هستی انسان و سراسر حیات او پیوندی ناگسستنی یافت و این است که صوفیان، آدم(ع) را اولین صوفی عالم دانسته اند.

 

آنجا که به غرامت یک خطا از افلاک به عالم خاک هبوط کرد و سالیان دراز، طلب استغفار می نمود و اشک حسرت و ندامت از دیدگان می بارید تا آنگاه که مصفا شد که «ان الله اصطفی آدم(3/33)»او صافی شد و «صوفی گشت».

 

آری، آغاز این طریقت با آدم(ع) بود و کمال این طریق در وجود مبارک پیامبر(ص) است.

 

«عزیز الدین نسفی» در کتاب« مقصد اقصی» گوید: بدان که شریعت، گفت پیغمبر است و «طریقت، کرد پیغمبر است و حقیقت، دید پیغمبر است.» کما قال علیه السلام، الشریعه اقوالی، الطریقه اعمالی و الحقیقه احوالی.

 

دلیل دیگر آنکه عرفان و تصوف در ادبیات به مثابه روح است درکالبد، کالبد را بی روح قدری نیست و جایگاهش جز گور نه. حیات طیبه و دولت جاوید ما در گرو مؤانست با عرفان و تصوف اسلامی است و انتخاب این موضوع نیز از این رهگذر است.

 

آنچه با عنوان «رابعه عدویه عارفه نامدار قرن دوم هجری و اندیشه عرفانی وی» عرضه می شود، حاصل گشت و گذاری در بوستان ادب عرفانی است که رهاورد آن آشنایی با صاحبدلی وارسته که ولای دوست یافته و از سر خواجگی کون و مکان برخاسته و از هر آنچه غیر اوست سرتافته است.

 

همچنان که حافظ شیراز گوید:

 

یار با ماست چه حاجت که زیادت طلبیم

 

                        دولت صحبت آن مونس جان ما را بس

 

از درخویش خدایا به بهشتم مفرست

 

                     که سر کوی تو از کون و مکان ما را بس

 

این جریده سعی بر آن دارد که رابعه عدویه را از پرده مستوری قدری بدر آورد و گوشه ای از جمال اندیشه و زندگی وی را بنمایاند. و البته با بضاعت علمی ناچیز این حقیر، ران ملخی نزد سلیمان بردن است، چه باک که، عیب است و لیکن هنراست از موری.

 

 

 

 


 


دانلود با لینک مستقیم


پایان نامه بررسی زندگی واحوال رابعه عدویه (بانویی عارف در قرن دوم هجری)