لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه:11
فهرست مطالب:
چکیده
سازمانها و بنگاههای کوچک و میزان نوآوری
بیان مساله تحقیق
پیشینه تحقیق
اهمیت وضرورت موضوع تحقیق
اهداف تحقیق
فرضیه های تحقیق
روش تحقیق :
قلمرو مکانی وزمانی تحقیق
1-اندازه گیری عملکرد بازاریابی
جامعه ونمونه آماری
ابزار اندازه گیری ،روایی و پایایی تحقیق
روش تجزیه و تحلیل داده هاو نتایج آماری
نتیجه گیری :
این تحقیق به دنبال بررسی وشناسایی رابطه بین میزان نوآوری وسطح عملکردبازاریابی است. بنابراین بااستفاده از پنج متغیر کوچک بودن اندازه سازمان و عدم وابستگی اداری (مستقل بودن ) ، استفاده از خدمات سنتی و عمومی و تمرکز بر خدمات جدید و نو به دنبال شناسایی این رابطه می باشد. برای سنجش متغیرها از روابط همبستگی و علت و معلولی موجودبین پنج متغیر مستقل ومتغیروابسته استفاده شده است.روش جمع آوری اطلاعات مصاحبه حضوری و پرسشنامه می باشد.قلمرو مکانی تحقیق شرکت مواد غذایی کاله می باشد که طی یک دوره نه ماهه تحقیق انجام شده است .براساس یافته های تحقیق ، عوامل کوچک بودن اندازه سازمانی(سازمانهای کوچک ) وعدم وابستگی اداری (مستقل بودن ) تاثیرمثبتی برنوآوری دارند .درخصوص اندازه سازمانی لازم به توضیح می باشد که بین اندازه سازمانی و نوآوری یک زابطه منفی وجود دارد یعنی هر چه اندازه سازمانی کوچکتر باشد، سازمان می تواند تاثیر بیشتری بر میزان نوآوری داشته باشد. بین میزان نوآوری و سطح عملکرد بازاریابی یک رابطه منفی وجود دارد هنگامی که سازمان بر خدمات گسترده وعمومی تمرکز می کنددراین شرایط تاثیر میزان نوآوری برسطح عملکرد بازاریابی منفی خواهد بود. اما هنگامی که سازمان برخدمات خاص وجدیدتمرکزمیکندبین میزان نوآوری وسطح عملکرد بازاریابی یک رابطه مثبت وجود داردونوآوری می تواند تاثیر مثبتی بر سطح عملکرد بازاریابی داشته باشد. در نهایت تمام فرضیه ها با اطمینان 99 درصد موردپذیِرش قرارگرفته اند بنابراین در خصوص سوال اصلی تحقیق و فرضیه اول می توان نتیجه گرفت که بین میزان نوآوری و سطح عملکرد بازاریابی یک رابطه مثبت و مستقیمی وجود دارد و بر اساس یافته های تحقیق میزان نوآوری می تواند اثرمثبت قابل توجهی برسطح عملکرد بازاریابی داشته باشد و سازمانهای نوآور ،عملکرد موفق تری میتوانند داشته باشند .
واژه های کلیدی : نوآوری ، اندازه سازمان ، مستقل بودن (عدم وابستگی اداری )، خدمات عمومی و گسترده ، خدمات خاص و ویژه
مقدمه
امروزه با توجه به رقابتی شدن شدید بازارها ، یکسان شدن محصولات در سطح جهانی ، کوتاه شدن دوره عمر محصولات و رشد روز افزون تکنولوژی و تاثیر آن بر منحنی عمر محصولات و تغییر سلایق ، انتظارات و ترجیحات مصزف کنندگان ، سازمانهایی موفق هستند که بتوانند بطور مستمر محصولات و خدمات جدیدتر با تکیه بر کیفیت بهتر و هزینه کمتر و ارائه سریعتر خدمات عرضه نمایند ، تا بتوانند به سازمانی پیشرو در ارائه خدمات و محصولات تبدیل شوند . بنابراین این امر محقق نخواهد شد جز در سایه توجه مداوم و مستمر به نوآوری در محصولات و خدمات .(Halpern, 2009)
نوآوری منجر به خلق محصولات و خدمات جدید و به تبع آن شکل گیری بازارهای جدید برای سازمان میشود. نوآوری می تواند موجب ارتقا سطح محصولات و خدمات سازمان شده و به این ترتیب منشأ ایجاد تمایز و مزیت رقابتی برای سازمان شود.در شرایط اشباع بازارها، نوآوری می تواند تنها راه رشد سازمانها باشد.
نوآوری می تواند از طریق خلق کالا یا خدمت جدید و تحریک هیجان ها وعلائق مصرف کنندگان، تقاضای آنان را افزایش داده و به این ترتیب حجم فروش و ارزش کسب و کار را ارتقا دهد.در عصر ما نوآوری به منزله عامل اصلی و کلیدی موفقیت کسب و کارها است و شعار مدیران موفق امروزی، نوآوری یا نابودی است. بسیاری از نظریه پردازان عرصه مدیریت معتقدند که روح و جان کارآفرینی، نوآوری و خلاقیت است. شرکت Apple ( بهترین نمونه از شرکتی نوآور) از برند قدرتمندی برخوردار است که به خوبی توسط کارکنان و مشتریان درک شده و دارای هدف روشنی است. هدف Apple ، توسعه تکنولوژی هایی که امکان برخورداری از مزیت ها و امکانات تصویری، ویدئویی و موسیقی را برای افراد فراهم می آورد ،میباشد برخورداری از این هدف روشن، نام Apple را با تعالی در عرصه طراحی و نوآوری تکنولوژیکی مترادف کرده است. به این ترتیب نام Apple به برند معروف و محبوب کارکنان و مشتریان خود، تبدیل شده است.
برخورداری از این ویژگی برای شرکت مزیتی منحصر به فرد است. کارکنانی که در زمینه تولید محصولات جدید فعالیت می کنند، دلیل محبوبیت Apple را در نزد مشتریان خود به درستی درک می نمایند. آنها انتظارات مصرف کنندگان را دانسته و ویژگی هایی را که می تواند محصول را برای آنها جذاب و شگفت آور نماید، تشخیص می دهند.
چارچوب نظری تحقیق
نوآوری یک نظام مدیریتی است که بر رسالت سازمان تاکید دارد، به دنبال فرصتهای استثنایی است و تعیین میکند که آیا مناسب مسیر استراتژیک سازمان است یاخیر، معیارهای موفقیت را معلوم میکند و نیز به دنبال فرصتهای جدید است.پیتر دراکر براین باور است که نوآوری موفق مستلزم کارسخت متمرکز وهدفمنداست. نوآوری یک عامل اساسی درایجاد رقابت درسطح جهانی است وهمانند موتوری است که به شرکتها اجازه میدهد دراقتصاد جهانی از کارآیی مستمری برخوردارشوند. پورتر و استرن [1] بیان کردند که شرکتهابایستی بتوانند جریانی ازمحصولات و فرآیندهای جدید را ایجاد کرده، تا ازتکنولوژی بیشتری استفاده کنند و در عین حال در جهت ماندگاری و دوام خود گامی به پیش نهند. دراکر با تاکید فراوان اظهار داشته که هرسازمانی نیاز به یک توانایی و مهارت اساسی دارد و آن نوآوری است. (گوپالاکریشان و دمانپور 1992).
پیتر دراکر متفکر بزرگ مدیریت می گوید: سازمانهای ارگانیک عموماً نوآوری را گسترش می دهند. سازمان ارگانیک سازمانی است که تمرکزدرآن پایین وسازمان رسمی ازاهمیت کمتری برخوردار است.چندتعریف ازنوآوری:
فرایندی است که درآن افرادمختلف،ادارات مختلف هم زمان با چندوظیفه مختلف درگیرهستندتابدین وسیله خدمت جدیدراعرضه کنند یا امور را به ساده ترین شکل ممکن کاربردی کنند. (جرج گموندن 1998)
نوآوری؛ابتکار+بهره برداری ازابتکاراست.کریم هارجی 1995)
نوآوری،توانایی انجام امری ابتکاری است که منجربه خلق محصـــول یاخدمتی جدیدمیشود.این توانایی ممکن است ازهوش واستعدادافرادسرچشمه بگیردیابه وسیله آموزش ایجادشود. (دیکشنری وبستر)
نوآوری فرآیندی پنج مرحله ای است که از شناسایی مساله یا مشکل آغازشده و با صرف خلاقیت وابتکار،تکمیل خلاقیت درجهت اجرایی کردن آن،اجرای نوآوری ونهایتاًبا بسط وانتشار و گسترش نوآوری در بین همه همکاران به پایان می رسد.(می دیک1999 )
ماراولاکیس (Maravelakis) نوآوریهای سازمانی را براساس محصول، فرایند و نوآوریهای اجرایی بررسی کرده است . پژوهشگران دریافتند که اکثر تحقیقات در زمینه نوآوری، برنوآوری محصول درشرکتهای تولیدی تاکید دارند. ازدیدگاه سازمانی، موفقیت واقعی نوآوری دربازار اتفاق میافتد.ایجاد معیارهـای بازاریابی نوآورانه برای کمک به شرکتها در انتقال عقاید و محصولات خوب به سمت فروش و درآمد مناسب، لازم و ضروری است. تغییر قوانین و مقررات مربوط به نوآوری استراتژیک، عامل کلیدی موفقیت بسیاری ازمدیران بازار بوده است. به علاوه ، شرکتها باید تلاش کنند تا فرهنگ مناسب، سـاختار، محرکها، سیستمها وفرایندهای منـاسبی را که منجر به تسهیل نوآوری میشـوند پدید آورند. (yun,2007 & chiy,)
در سالهای اخیر نوآوری و کارآفرینی بطور قابل ملاحظه ای در تمام زمینه ها مورد استفاده قرار گرفته است . اکثر مطالعات و پژوهشهای گذشته مربوط به نوآوری محصولات در شرکتهای تولیدی می باشد ( rown and Eisnhardt) اما مطالعات اخیر و جدید طیف وسیعی از موضوعات مانند محصولات ،خدمات ، فرآیندها و سازمانها را در بر میگیرد و بر طیف گسترده ای از نوآوری ، در زمینه های مختلفی مانند تکنولوژی ( pratali 20003 ) استراتژی ها ( Turock 2001)سازمانی (Salavou 2004) اداری و اجرایی (Tarry 2001 ) تاکید می کنند و به آن پرداخته اند .
به عنوان مثال واکولا و رزگوی ( Vakola And Rezgui 2001 p.176) نوآوری را چنین تعریف کرده اند: ایده ، محصول ، فرآیند ، سیستم یا وسیله ای که برای یک فرد یا یک گروهی از مردم یا شرکتهای فعال در یک صنعت یا کل جامعه قابل درک می باشد . نوآوری در تمام سازمانها می تواند کاربرد داشته باشد مخصوصا در بحث بازاریابی و تحقیق و توسعه می توانداهمیت ویژه ای داشته باشد . زیرا تغییرات سریع تکنولوژی و تاثیر آن بر انتظارات ، ترجیحات و سلایق مصرف کنندگان ، سازمانها را مجبور میکند که دائما در حال ارائه محصولات و خدمات جدید باشند که در غیر اینصورت محکوم به شکست خواهند بود .از طرف دیگر به دلیل مشکلات زیادی که امروزه در خصوص کپی رایتها و الگو برداری ها و عدم امکان محافظت صحیح و درست از محصولات لازم است که بطور مداوم محصولات و خدمات جدید ارائه گردد . مطابق با تحقیقی که اسلاتر و نارور (Alater And Narver 1995 ) انجام داده اند ، اکثر راههای که شرکتها تحت عنوان نوآوری استفاده می کنند مشابه و عبارتند از :توسعه خدمات جدید ، اصلاح خدمات کنونی ، ایجاد کانالهای توزیع جدید و یا ایجاد نمودن نگرشهای جدید در افراد نسبت به شرکت و مدیران شرکت .
- Porter & Stern-1
تحقیق در مورد بررسی رابطه میان میزان نوآوری و سطح عملکرد بازاریابی (مطالعه موردی شرکت کاله )