فرمت فایل :powerpoint (لینک دانلود پایین صفحه) تعداد صفحات25 صفحه
مباحث جمعیتی برای کسانی قابل تحلیل و درک است که:
پاورپوینت درباره سیاست جمعیتی براساس نگرش اسلام
فرمت فایل :powerpoint (لینک دانلود پایین صفحه) تعداد صفحات25 صفحه
مباحث جمعیتی برای کسانی قابل تحلیل و درک است که:
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 13
چکیده
پژوهش حاضر با استفاده از روش پیمایشی، انگیزة مطالعه و کتابخوانی و رابطه آن با الگوی انگیزشی مزلو را مورد بررسی قرار داده است. نمونهای متشکل از 1535 نفر در دامنه سنی 12 تا 60 سال از چهار شهر استان خراسان رضوی(کلات، تربت حیدریه، فردوس و مشهد) به شیوه نمونهگیری خوشهای چند مرحلهای انتخاب و پرسشنامه بین آنها توزیع شد. نتایج پژوهش نشان داد بالاترین سطح نیاز جامعه مورد مطالعه، «نیاز به احترام» است. نیازهای «تعلق و دوستداشتن»، «خودشکوفایی»، «ایمنی» و «فیزیولوژیک» در مرتبههای بعدی قرار دارند. تمامی عوامل بازدارنده و تسهیل کننده مورد مطالعه در این پژوهش، نقش زیادی در بازدارندگی و تسهیل کنندگی مطالعه و کتابخوانی داشتهاند. آزمودنیها نگرش مثبت نسبت به مطالعه داشته و این نگرش از جنبه شناختی بالاتر از جنبه هیجانی قرار دارد. بین سطوح 1،3،4و5 سلسله مراتب نیازهای مزلو، با نگرش به مطالعه، رابطهای معنادار وجود دارد. بین افراد در دامنة سنی 35-31 با افراد در دامنههای سنی 15-10، 20-16 و25-21 سال تفاوت معناداری در نگرش به مطالعه پیدا شد. همچنین، افراد با مدرک تحصیلی لیسانس و بالاتر تفاوتی معنادار را با افراد با مدارک تحصیلی ابتدایی، راهنمایی و دبیرستان در گرایش به مطالعه از خود نشان دادند. از سوی دیگر، نتایج تحلیل واریانس نشان داد بین مشاغل فرهنگی و سایر مشاغل مانند کارمندان، نظامیان، مشاغل آزاد، افراد بیکار و کارگران، تفاوت معناداری در گرایش به مطالعه وجود دارد. نتایج آزمون T نشان داد زنان به طورمعناداری نسبت به مردان دارای گرایش مثبت به مطالعه و کتابخوانی هستند.
کلیدواژهها: انگیزة مطالعه، کتابخوانی، نگرش به مطالعه، سلسله مراتب نیازهای مزلو.
مقدمه
انگیختن به معنی به حرکت یا به فعالیت درآوردن موجود زنده است. در واقع، هر عاملی که باعث فعالیت یک موجود زنده شود، نوعی انگیزش محسوب میشود (مان،1368). انگیزش یک مفهوم وسیع است و دربرگیرنده نیازها، علایق، ارزشها، گرایشها و اشتیاقها و مشوقهاست و منبع ارضای نیازها و رغبتها محسوب میشود (گیج و برلاینر، 1374). دانشمندان زیادی به مقولة انگیزش و مطالعه آن بر روی انسان پرداختهاند، از آن جمله میتوان به «هنری موری»، «آبراهام مزلو»، «کلایتون آلدرفر»، «فردریک» و «هرزبرگ» و «کارل راجرز» اشاره کرد. نظریهها و پژوهشهایی که بر پایه نظریههای آنان در جوامع و موقعیتهای مختلف انجام گرفته، گویای اهمیت نقش انگیزه در پیشرفت آدمی و به تبع آن جامعه است.
نظریة «مزلو» درباره انگیزش، در بطن رویکرد او نسبت به فهم شخصیت قرار دارد. به نوشتة «مزلو»، تعدادی نیازهای ذاتی وجود دارد که رفتار هر فرد را فعال و هدایت میکنند. این نیازها غریزی هستند؛ یعنی مجهز به آنها به دنیا میآییم. اما رفتارهایی که برای ارضای نیازها بهکار میبریم، نه ذاتی بلکه اکتسابی اند، بنابراین در معرض تفاوتهای فراوانی از یک شخص به شخصی دیگر هستند. از دیگر ویژگیهای این نیازهای همگانی، قرار گرفتن آنها در یک ترتیب سلسله مراتب اهمیت به صورت زیر است:
1.نیازهای فیزیولوژیکی[3]
2.نیاز به ایمنی[4]
3.نیاز به عشق و تعلق داشتن[5]
4.نیاز به احترام[6]
5.نیاز به خودشکوفایی.
در سلسله مراتب نیازهای «مزلو»، نیازهایی که در پلههای پایین نردبان انگیزشی هستند باید قبل از نیازهایی که در پلههای بالای این نردبان هستند، ارضا شوند. هرچه یک نیاز از نظر سلسله مراتب پایینتر باشد، قوّت، توانایی و اولویت آن بیشتر است. واضح است، نیازهای رده بالاتر ضعیفترند. «مزلو» بین نیازهای رده بالاتر و ردههای پایینتر، تمایزهای دیگری نیز به شرح زیر قایل شده است:
1. نیازهای بالاتر بعدها در رشد تکاملی ما پیدا شدهاند. همه موجودات زنده به غذا و آب نیاز دارند، اما تنها انسانها هستند که به خود شکوفایی، دانستن و فهمیدن نیازمندند. بنابراین، هرچهنیاز بالاتر باشد، به شکل بارزتری انسانی خواهد بود .
2. نیازهای سطح بالاتر بعداً در روند رشد فرد ظاهر میشوند. نیازهای فیزیولوژیکی و ایمنی در دوره نوزادی و تعلق داشتن و عشق و نیاز به احترام در دورة بلوغ پدیدار میشوند. اما نیاز به خودشکوفایی معمولاً تا میانسالی ظاهر نمیشود.
3. نیازهای سطح بالاتر برای بقای صرف کمتر لازم هستند؛ از این رو، ارضای آنها میتواند به مدتی طولانیتر به تأخیر افتد. ناتوانی در برآوردن نیازهای رده بالاتر، اضطرار فوری یا واکنش بحرانی چندانی ایجاد نمیکند که ناتوانی به ارضای یک نیاز سطح پایین. به همین جهت، نیازهای سطح پایینتر نیازهای «کمبود»[7]یا «نارسایی»[8] نیز خوانده میشوند، زیرا ناتوانی در برآورده کردن آنها نوعی نارسایی در فرد ایجاد میکند.
4. نیازهای سطح بالاتر برای بقا ضرورت کمتری دارند، با وجود این میتوانند به بقا و رشد کمک کنند. ارضا کردن سطوح بالاتر، سلامت بهتر، عمر طولانیتر و به طور کلی کارایی زیست شناختی بیشتری را ایجاد میکند. به همین دلیل، نیازهای ردهبالاتر نیازهای رشد[9]یا بودن[10]نیز نامیده شدهاند.
5. برآوردهشدن نیازهای بالاتر نه تنها از نظر زیستشناختی، بلکه از نظر روانشناختی نیز سودمندند، زیرا آرامش فکر و کمال را در زندگی درونی شخص ایجاد میکند.
6. ارضای نیازهای سطح بالاتر در مقایسه با ارضای نیازهای سطح پایینتر، پیشآمادگی و پیچیدگیهای بیشتری دارند.
7. ارضای نیازهای سطح بالاتر مستلزم شرایط بیرونی (اجتماعی، اقتصادی و سیاسی) بهتری است تا ارضای نیازهای سطح پایینتر(شولتز،1377).
انگیزه خواندن نیروی انرژیزاست و هنگامی موجب خواندن میشود که فرد در مورد مواد خواندنی موجود دارای نگرش مطلوب باشد(Eny, 1998). «تیلور، هریس و پیرسون»[11] (1988) در توصیف علاقه برای انجام عملی، معتقدند هرگاه نگرش مثبت و انگیزه هردو موجود باشد، عمل اتفاق میافتد. از نظر آنها، نگرش خواندن به تنهایی سبب نمیشود فرد به خواندن بپردازد، بلکه علاقه عاملی است که باعث شروع فعالیت خواندن میشود (قریشی،1383).گرایشها یا نگرش، جزئی از نظام انگیزش فرد به شمار می روند. نگرش نوعی حالت آمادگی است. تمایل به عمل یا واکنشی خاص در مقابل محرکی خاص است. نگرشها به وسیله عقاید و باورها تقویت میشوند(عامل ادراکی یا شناختی) و اغلب احساسات قوی( عامل هیجانی) به نوع خاصی از رفتار( عامل حرکتی) منجر میگردد. «اوپنهام»، الگوی زیر را در ارتباط با نگرشها ارایه داده است. این الگو تا اندازه زیادی به درک نگرش افراد نسبت به یک موضوع کمک میکند:
رفتار یا نظریه
گرایشها (نگرشها)
ارزشها
شخصیت
مطابق این نظر، ارزشها ناشی از ویژگیهای شخصی افراد است. ارزشها به عنوان زیربنا، بر نگرشهای افراد تأثیرگذارند. به عبارت بهتر، نگرشها بخشی از نظامهای ارزشی زیربنایی و ترکیبهای شخصیتی میباشند. نگرشها به صورت نظرها و یا رفتارها در فرد جلوهگر میشوند. به عنوان مثال، افراد و یا جوامعی که به ارزشهای اقتصادی بیشترین اهمیت را میدهند، در وهله اول بر نگرشهای آنان تأثیرگذار بوده و سپس در رفتارهایشان ظهور مییابد. با این وصف، میتوان نگرش و یا گرایشها را شامل دو بُعد اساسی شناختی و هیجانی دانست (گیج و برلاینر، 1374). به طور کلی و با توجه به مطالب فوق میتوان اذعان کرد، ارزشها در ارتباط تنگاتنگ با نیازها و سطوح این نیازها در هر جامعهای است. چون گرایش عمومی به کتاب از شاخصهای فرهنگی است و از آنجا که انگیزش، منع اولیه ارضای نیازها و رغبتهاست و الگوی سلسله مراتب نیازهای مزلو به لحاظ اینکه بیانگر و نشان دهنده وضعیت جامعه براساس نیازهاست، مسئله اساسی این پژوهش آن است که بین سلسله مراتب نیازهای مزلو و گرایش عمومی به کتابخوانی چه رابطهای وجود دارد؟
پیشینة پژوهش
نتایج بررسیهایی که خارج از کشور براساس نظریه انگیزشی مزلو انجام شده، نشان دهنده همبستگی مثبت با ویژگی پیشرفت تحصیلی(لیمی[12]و دام[13]، 1968،استیووارت[14]،1966) و سازگاری هیجانی(متاکس[15]و جو[16]،1974) است (کارور و شییر، 1375).
بهکارگیری نظریه مزلو در زمینههای اجتماعی، بالینی و شخصی، بسیار موفق بوده است. متخصصان در بسیاری حوزهها با اندیشههای مزلو موافقند و نظریه او را در حوزه وسیعی از کوششهای انسانی از جمله رواندرمانی، تعلیم و تربیت، پزشکی و مدیریت سازمانی، به کاربردهاند. این موارد بازتاب تأکید او بر تحقق خود، ارزش، اختیار و مسئولیت بوده و بر دیدگاهی کلنگر نسبت به فرد در میان خانواده، فرهنگ و محیطهای شغلی و فرهنگی مبتنی است (کاکس[17]،1987،به نقل از شولتز،1377).
«استفان کراشن» (1998)، بر پایه نتایج بررسی خود در زمینه رشد مطالعه در کودکان و نوجوانان و توسعه آن در میان اقشار مختلف جامعه اظهار میدارد که برای رشد موفقیت دانشآموزان باید آنان در معرض موادی خواندنی قرار گیرند که از آنها لذت ببرند. وی همچنین بیان میکند که نرخ وجود کتاب به ازای هر دانشآموز نیز یکی از موارد مهم در جلب رضایت فرد است. به علاوه، وجود کتابداران متخصص را نیز نباید نادیده گرفت.
از نظر «استینگر» (1370) افرادی که در مراحل نخستین تحصیل به سوی کتاب هدایت شده و به کتابخوانی روی آوردهاند، در مراحل دیگر تحصیل نیز به کتاب و کتابخانه مراجعه بیشتری داشتهاند.
«دافنوسکا»[18]، «کاری»[19]، «بایلی»[20]و «رافو»[21](2004) در بررسی خود که به نقش نظریههای هوشی در موقعیتهای یادگیری در کشور فرانسه پرداختهاند، اذعان میدارند عامل دیگری به جز مشکلات مدرسه و عامل هوش، به شکست تحصیلی منجر میشود و آن «انگیزه» است. عوامل انگیزشی، موقعیتهای موفقی را برای فرد ایجاد میکند که میتواند شایستگیهای خود را نشان دهد، بویژه آنکه انگیزه موفقیت، هدفمند است. این پژوهشگران بر پایه مطالعات خود یادآور میشوند که الگوی انگیزشی موفقیت تحصیلی، درک بهتری را در فهم رفتارهای غیرسازشی که شکست درسی را به دنبال میآورد، ایجاد خواهد کرد.
نتایج مطالعات «اسمیت»[22] (1995) و «آمبیگا پاسی»[23] (1997) نشان داد نگرش خواندن، بر رفتار خواندن، انتخاب مواد خواندنی و همچنین بر توسعه مهارتهای خواندن فرد تأثیر میگذارد. بزرگسالانی که دیدی مثبت نسبت به خواندن دارند، وقت بیشتری را صرف مطالعه روزانه و خواندن مطالب متنوع میکنند. بهبود نگرش خواندن موجب توسعه خواندن، عادت خواندن، بهبود درک مطلب و مهارتهای تجزیه و تحلیل واژگان در خوانندگان میشود. آنان معتقدند اگر آموزش خواندن صرفاً بر مهارتها تأکید کند و هیچ تلاشی را در جهت ایجاد علاقه و نگرش مثبت نسبت به خواندن صورت ندهد، نتیجة آن به وجود آمدن نسلی بدون خواننده و یا باسوادان بیسواد خواهد بود.
«ویگفیلد»[24] (1997) جنبههای گوناگون انگیزه خواندن را و اینکه چگونه این انگیزهها به فعالیت خواندن میانجامد، مورد مطالعه قرار داده است. او در پیوند با مفهومسازی انگیزه خواندن، به دو نکته توجه کرده است؛ نخست اینکه انگیزههای متنوعی برای خواندن وجود دارد که بر فعالیت خواندن مؤثر است و این تفاوت انگیزه، خوانندگان را به مطالعه وا میدارد. دوم آنکه، مفهوم سازی انگیزه خواندن تا حد زیادی بر نظریه انگیزه مبتنی است؛ یعنی عمدتاً بر
1. نظریه خود توانایی[25]
2. نظریه دسترسی به هدف[26]
3. نظریه انگیزه غریزی[27]
4. نظریه انتظار ارزشی[28] وابسته است.
طبق بررسی به عملآمده توسط مرکز افکارسنجی دانشجویان ایران (ایسپا) که در میان 400نفر از دانشجویان دانشگاههای تهران انجام شده است، کتابخوانی در بین تحصیلکردگان جامعه وضعیت قابل قبولی ندارد. بر پایه نتایج این بررسی، 3/62% دانشجویان کمتر از یک ساعت در شبانه روز مطالعه میکنند. در این بین، 8/17% کمبود وقت، 5/15% حجم زیاد تکالیف دانشگاهی و 4/11% دانشجویان، گرانی کتاب را از جمله موانع مطالعه برشمردهاند (ایسپا،1382).
«اخوان بهابادی» (1375)، طی پیمایشی، نقش دبیران و پیشرفت تحصیلی در ایجاد گرایش به مطالعه را در دانشآموزان پایه سوم متوسطه دبیرستانهای شهر تهران مورد مطالعه قرار داد. نتایج به دست آمده نشان داد دانشآموزان رشته تجربی تمایل بیشتری نسبت به عدم گرایش به مطالعه از خود نشان داده و دو رشته دیگر یعنی ریاضی و ادبیات تمایل یکسانی در عدم گرایش به مطالعه داشتند. دبیران در ایجاد گرایش به مطالعه در دانشآموزان رشتههای ریاضی فیزیک و ادبیات نقش چندانی نداشتهاند، اما در مورد دانشآموزان رشته تجربی نقش تعیینکنندهای را ایفا کردهاند؛ یعنی توانستهاند در دانشآموزان رشته تجربی که کمترین علاقه را به مطالعه داشتند، گرایش ایجاد کنند. این امر از آن جهت مهم است که معلمان در تأثیرگذاری بر دانشآموزان میتوانند نقشی بسیار تعیین کننده داشتهباشند.
در بررسی «زرسازی» (1383) که تحت عنوان «علل و عوامل عدم گرایش جوانان به مطالعه کتاب در شهر تهران» به شیوه پیمایشی صورت گرفت، نتایج نشان داد گروه سنی 10تا 20 سال که قشر فعال و پویای کشور را تشکیل میدهند، بیش از دیگران در اوقات فراغت خود به تماشای تلویزیون میپردازند و این گروه با9/0%، بیشترین گرایش را به کتابخانه دارند. البته این مقدار بسیار ناچیز و از سویی نگرانکننده است. به عبارت دیگر، میتوان گفت فرهنگ شفاهی جایگزین فرهنگ دیداری و نوشتاری شده و این خود به کاهش رغبت جامعه به استفاده از کتابخانهها کمک کرده است.
«قریشی» (1384) در پژوهشی، به بررسی نگرش دانشجویان دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی دانشکده فردوسی مشهد درباره «خواندن به قصد یادگیری»، «خواندن به قصد لذت»، «خواندن به قصد تصمیمگیری» و دو اصل «معقول اندیشی» و «کمترین کوشش»، پرداخته است. این مطالعه نشان داد دانشجویان بر «خواندن به قصد یادگیری» بیشتر از «خواندن به قصد تصمیمگیری» تأکید دارند. دانشجویان زن بیشتر از دانشجویان مرد بر «خواندن به قصد لذت» تأکید دارند. بین رشته تحصیلی و مقاصد خواندن در دانشجویان تفاوتی معنادار وجود ندارد. اصل کمترین کوشش برای هر نوع خواندنی مورد تأکید دانشجویان میباشد و معقولاندیشی، شکلدهندة رفتارهای مطالعاتی در دانشجویان است.
هدفهای پژوهش
·بررسی جامعه مورد مطالعه از نظر سلسله مراتب نیازهای مزلو و رابطه آن با گرایش افراد به کتابخوانی.
·مشخص ساختن عوامل بازدارنده و تسهیل کننده که بر انگیزه افراد نسبت به گرایش به مطالعه و کتابخوانی تأثیرگذارند.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 46
مقدمه
شکر خداوند بزرگ و بی همتا، مهربان و توانا که سلامتی، بزرگ ترین نعمت الهی را نصیب بنده ی حقیر گردانید تا بتوانم قطره ای از اقیانوس بی کران عظمت خلقت یعنی گیاهان رادرک کنم و کلماتی درباره ی این مواهب را به رشته ی تحریر در آوردم.
هر گیاه دنیایی بی انتهاست؛ چرا که در دل خود هزاران ماده و پروده و با آن انس گرفته است. هر ماده دنیایی عجیب است که از ده ها اتم و ملکول ساخته شده و هم اتم خود دنیای دیگر، به قول ابن سینا دانشمند بزرگ ایران زمین
دل هر ذره را که بشکافی
آفتابش در میان بینی
دنیای بدون گیاه به معنی پایان حیات است. گیاهان در تغذیه، زیبایی، تولید اکسیژن، تولید انرژی، جذب گاز کربنیک، تعادل رطوبت و دما، تامین پوشاک، تامین رایحه، مواد دارویی و ... سرنوشت سازند.
بشر برای آلام و امراض، با خواص گیاهان آشنا و آن را به عنوان درد آشنای هزاران سال استفاده نمود، اما در یک تجربه ی تلخ که در 5/1 قرن پیش به مدت چند دهه اتفاق افتاد از گیاهان به عنوان دارو فاصله گرفته؛ انسان همیشه خواستار بهتر زیستن بوده و با عوارض این طبیعی و غیر طبیعی مبارزه نموده است. به همین دلیل در مبارزه با عوارض داروهای صناعی دست به دامن طبیعت دراز نموده و همین امر باعث شده که در سه دهه ی اخی داروها و مواد آرایشی و بهداشتی با منشاء گیاهی زیادی به جهان عرضه شود.
علل نگرش و گرایش دوباره ی جهان به گیاهان دارویی و گیاهان درمانی
از زمان تهیه ی مصنوعی یا به اصطلاح سنتزی اولین جسم به نام اوره حدود 150 سال می گذرد. تا قبل از آن هیچ ماده ی غیر طبیعی وجود نداشت و هر چه به عنوان ابزار دارویی مصرف می شد دارای منشاء گیاهی ، حیوانی و معدنی بود. پس از سنتز اوره، اسید استیک و به ترتیب مواد دیگر تهیه شدند. عواملی از جمله کمبود منابع طبیعی، گرانی این مواد، اثرات کند، و مزه ی نامطلوب بسیاری از آن باعث تفکر سنتز مواد در انسان بود.
بشر در سال های اولیه ی سنتز مواد دارویی، نیز بسیار خوشحال و امیدوار بود؛ چرا که توانسته بود موادی را تهیه کند که ارزان تر، دارای اثر سریع تر و قوی تر بودند و تولید آن ها به هر میزان دارای محدودیت نبود، به همین دلایل، مواد مصنوعی (سنتزی ) یکی پس از دیگری جای گزین مواد طبیعی شدند؛ تا جایی که پس از چند سال مصرف این مواد، نیز متوجه آثار جانبی آن ها شد و دیری نگذشت که فاجعه ی تالیدومید رخ داد. فاجعه ی تالیدومید که بر اثر خوردن این دارو توسط زنان حامله رخ داد، حدود 20 هزار کودک ناقص الخلقه بی دست و پا، کر و لال و ... در جهان بر جای گذاشت. فاجعه تالیدومید در حقیقت اثر تراتوژنی داروهای شیمیایی بود که نشان داد بعضی از مواد شیمیایی نه تنها می توانند به روی فرد مصرف کننده آثار جانبی به جای گذارند بلکه می توانند نسلی بعدی را نیز مورد خطر قرار دهند. با وجودی که کارخانه ی سازنده بر حسب حکم دادگاه مجبور به پرداخت غرامت به همه ی آن ها شد ولی بشر با ناباوری و تاثر مجبور به نگرشی دوباره اما عمیق به استفاده از مواد طبیعی شد. در حقیقت چندین عامل باعث تشویق و تعمق بشر بدین موضوع شد از جمله:
-حداقل 620 هزار گونه ی گیاهی در کره ی خاکی می روید که بیش از 95 درصد آن ها به عنوان دارو هنوز مورد مطالعه قرار نگرفته ند و راز و رمزهای فراوان در آن ها نهفته است.
- هر گیاه حاوی صد ها ماده با اثراتی جالب می باشد و در حقیقت بزرگترین آزمایشگاه طبیعت است که به عنوان منابع بی انتها در اختیاز نیز قرار دارند.
- تمام مواد سنتزی، از الگوی اسکلت مواد استخراج شده از طبیعت، برگرفته شده اند و یا بسیاری از مواد نیمه مصنوعی ، از تغییر در مواد طبیعی حاصل شده اند؛ از این رو برای تهیه ی هر جسم تازه باید اسکلت آن را از طبیعت به دست آورد و به همین علت است که همیشه بعد از کشف مواد طبیعی، سنتز آن ها مورد مطالعه قرار می گیرد.
- بسیاری از فرمول های درشت به خصوص با شکل های فضایی پیچیده قابل سنتز نیستند. نمونه ی بارز آن ها داروهای ضد سرطانی مانند وینکریستین، وینبلاستین و تاگزول است که به علت درشتی فرمول، غیر قابل تهیه هستند و باید حتماً کشت گیاهان آن ها را از طبیعت به دست آورد.
- داروهای گیاهی به علت سازگاری بهتر با بدن دارای عوارض جانبی بسیار کم تری نسبت به مواد مصنوعی هستند.
- داروهای سنتزی قادر به تسکین یا درمان کلیه ی مشکلات نمی باشند.
امروزه بسیاری از داروهای گیاهی و طبیعی در رشته های گیاه درمانی، هوموپاتی، رایحه درمانی، لجن درمانی، گل درمانی و روش های طب مکمل دیگر، در حال استفاده ی وسیع بوده و میلیون ها نفرد رد جهان از آن استفاده می کنند.
- داروهای مصنوعی به دلیل محدود بودن ماده ی موثر، دارای اثر اختصاصی و اکثرا یک بعدی بوده در حالی که داروهای گیاهی در بردارنده ی شمار فراوانی ماده بوده که به طور چند بعدی تاثیر نموده و ضمن ایجاد اثرات مختلف و مکمل، دارای آثار حانبی کمی می باشند؛ چرا که تعداد زیادی از مواد موجود در گیاهان مسئول کاهش یا از بین بردن عوارض جانبی هستند.
دسته بندی : آموزشی ،
فرمت فایل: ورد ( قابلیت ویرایش و آماده چاپ )
تعداد صفحات : 22 صفحه
عنوان: بررسی نگرش معلمان و دانش آموزان به شیوه های ارزشیابی در مدارس راهنمایی شهر نیشابور.متن بالا فقط تکه هایی از محتوی متن مقاله میباشد که به صورت نمونه در این صفحه درج شدهاست.شما بعد از پرداخت آنلاین ،فایل را فورا دانلود نمایید
لطفا به نکات زیر در هنگام خرید دانلود مقاله : توجه فرمایید.
دانلود فایل پرداخت آنلاین
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 34
چکیده
این پژوهش به بررسی نگرش معلمین و کارکنان نسبت به عملکرد مدیران پرداخته.
تحقیق اهداف نظام اموزشی در گروه عملکرد مدیران واحدهای آموزشی می باشد.
بررسی های مربوط به نیروی انسانی نشان می دهد که جوامع پیشرفته از بیشترین نیروهای کیفی و کمی کار آمد برخوردارند و برای رسیدن به سطح بالاتری از رشد از طریق آموزش و پرورش و تغییر در نظام آموزشی به چنین هدفی دست یافته اند اما برپایی و تحول آموزش و پرورش، منوط به سیاستگذاری، برنامه ریزی، تصمیم گیری، سازماندهی و ساختاردهی دقیق در جامعه است. چگونه می توان بدون داشتن سیاستگذاری، برنامه ریزان و مدیران آگاه و توانمند به توسعه مطلوب دست یافت؟ ضرورت ایجاد می نماید که افراد جامعه و همه اقشار جامعه (دولت، مجلس، خانواده ها و ...) به فکر باشند تا بهترین و شایسته ترین افراد را جذب نظام آموزش و پرورش نمایند و ما به فکر باشیم که گل های زندگی مان را به دست افراد کاردان، لایق، شایسته، مبتکر و کارآمد بسپاریم. و لازم به ذکر است که در یک مجموعه آموزشی مدیر هیچ موقع به تنهایی نمی تواند از عهده انجام کارها برآید، چون وی با مجموعه از افراد و کارکنان در آموزشگاه مشغول به کار می باشد. در این پژوهش به طور مفصل در مورد نگرش و عملکرد مطالبی بیان شده.
فهرست منابع
چکیده:
فصل اول:
مقدمه
بیان مسئله پژوهش
اهمیت و ضرورت موضوع
فصل دوم:
مقدمه
نگرش
اجرا نگرش
انواع نگرش
اهمیت نگرش
نگرش های نو وخلاقانه
منابع نگرش و عوامل مهم در تغییر آن ها
چگونگی نگرش معلم
طبقه بندی تئوری های مدیریت
مدیریت آموزشی
رهبری آموزشی
تأثیر نظریه های مدیریت بر مدیریت آموزشی
جایگاه و اهمیت مدیریت آموزشی
نظریه های، تعاریف و مفاهیم عملکرد
دیدگاه تاریخی درباره ی عملکرد
عملکرد (یا وظایف مدیریران آموزشی)
برنامه ریزی
سازماندهی
کنترل و هماهنگی
ویژگی های عمومی مدیریت
نتیجه گیری از موضوع ارائه داده شده
فصل اول: موضوع پژوهش
مقدمه
در جهان امروز، توسعه هدف اصلی جوامع و سیاستگزاری های دولت هاست. اکثر صابنظران و کارکنان امور توسعه معتقدند که ما در مقطعی از تکامل بشری قرار گرفته ایم که منابع انسانی اساسی ترین نقش را در توسعه جوامع ایفا می کند، به طوری که کمیت و کیفیت نیروی انسانی تعیین کننده موفقیت یا عدم موفقیت کشورها در مسیر توسعه است همچنین مدیریت به ویژه مدیریت آموزشی به عنوان اداره کنندگان یا مسئولان سازمان ها و واحدهای آموزشی عوامل اصلی و تعیین کننده موفقیت در امر بهسازی و حتی بازسازی سازمانها محسوب می گردند، چرا که مدیران آموزشی لایق و آگاه قادرند با بهره گیری از توانائی های ذاتی دانش تخصص و تجربیات شغلی، اهداف سازمان را با صرف منابع کمتر و کیفیت بهتر تحقق بخشد. مدیریت آموزشی کوشیده است و باید بکوشد، با افزایش بهره وری، کارائی و اثر بخشی به حفظ و توسعه آموزش و پرورش بپردازد. مدیران شایسته و آگاه به واسطه تجربه یا به سبب آموزشهای تخصصی به خوبی واقف بوده اند که نمی توانند توجه خود را صرفاً به نتیجه و بازده یعنی افزایش بروندادها معطوف دارند و به متغیرهای میانی (گرایشات، ادراکات، نیروهای انگیزش، ارزشها و ...) متغیرهای علتی (راهبردهای مدیریت، هدفهای سازمان، آموزش ضمن خدمت و) کاری نداشته باشند. بدون شک مجموعه این عوامل اثر بخشی سازمان را تعیین می کند. عملکرد مدیران مدارس و نگرش کارکنان نسبت به آنها سهم بسزایی در کارائی و اثر بخشی مدارس دارند، و سنجش عملکرد مدیران مدارس باید بر اساس این دو مفهوم کلیدی (کارائی و اثر بخشی استوار باشد).