سورنا فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

سورنا فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

تحقیق وبررسی در مورد زندگینامه شهید

اختصاصی از سورنا فایل تحقیق وبررسی در مورد زندگینامه شهید دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 5

 

ای راز نگه دار دل زار کجایی ای آینه شام شب تار کجایی

صحرای غمت پرشده از قافله عشق ای قافله را قافله سالار کجایی

ای نگار نازنین فاطمه یادگار آخرین فاطمه

نام زهرا بهر قرآن شد نگین نام تو نقش نگین فاطمه

همسفر شو در مدینه با دلم تا در بیت الامین فاطمه

زهرا احمدی زاده

رشته مدیریت صنعتی

سردار شهید(حسن آندی(

محل تولد: قم

تاریخ تولد: 1333

سمت: مسئول معاونت اطلاعات

محل شهادت: خرمشهر

تاریخ شهادت: 22/2/1361

سردار شهید حسن آندی در سال 1333 در قم به دنیا آمد پنج ساله بود که همراه پدر و مادر به خمین رفت از شش سالگی قدم به مدرسه گذاشت و با صداقتی که از همان سنین داشت و علاقه ای که به نماز و امور مذهبی نشان می داد شخصیت ایمانی اش شکل می گرفت فعالیت سیاسی او همزمان با تحصیلات متوسط آغاز شد پس از تحصیلات به شغل معلمی روز آورد تا نبرد دین و دانش را در نسل آینده ساز کشور بارور سازد و به ثمر نشاند و استعدادهای نهفته را شناسائی و شکوفا سازد.

رفتارش الگوی تربیت بود و به دانش آموزان تعاون و همکاری می آموخت آموزگار متعهدی بود که هم در سنگر کلاس هم در سطح جامعه به سازندگی اندیشه ها می پرداخت وقتی وارد سپاه شد به خاطر لیاقت در ارتش به عضویت شورای فرماندهی پایگاه برگزیده شد به خدمت می پرداخت از فضیلت جهاد فی سبیل الله بهره ها برد و در دوران دفاع مقدس عاشقانه به میدان نبرد رفت و مجروح شد در بیمارستان بود که از شهادت برادرش عباس باخبر شد پس از مدتی باز هم به سور جبهه ها رخت برکشید و در جریان آزاد سازی خرمشهر شربت شهادت نوشید به مقام عند ربهم یرزقون مشرف شد.

(نامش جاودان و راهش پر رهرو باد(

(از وصیت نامه شهید(:

پاسداری قبول فرهنگ شهادت است اگر بر ولایت فقیه تکیه کنید به خدا قسم باور کنید طعمه گرگ و کفتار نخواهید شد.

از کدام آسمان....؟!

دست در شاخه های خدا داشت

یک سبد عطر سبز دعا داشت

مانده ام در عمیق نگاهش

راستی او نشان از کجا داشت

الهی: به حق خودت حضورم ده و از جمال آفتاب آفرینت نورم ده!

الهی: ما هم بیچاره ایم و تنها تو چاره ای، و ما همه هیچ کاره ایم و تنها تو کاره ای

الهی: راز دل را نهفتن دشوار است و گفتن دشوارتر

الهی: چون در تو می نگرم از آنچه خوانده ام شرم دارم

الهی: ضعیف ظلوم و جهول کجا، و واحد قهار کجا.

الهی: تو پاک آفریده ای، ما آلوده کرده ایم.

الهی: به سوی تو آمدم؛ به حق خودت مرا به من برمگران!

الهی: شکرت که فهمیدم که نفهمیدم.

الهی: در بسته نیست، ما دست و پا بسته ایم.

الهی: خوابهای ما را تبدیل به بیداری بفرما!

الهی: از دردم خرسندم که درمانش تویی.

الهی: این کمترین را با قلیل بدار!

الهی: تو را دارم چه کم دارم، پس چه غم دارم

آیه الله حسن زاده آملی

باسمه تعالی

رد پای خـــدا

در رویاهای خود دیدم که خداوند حیات را بمن هدیه می کند.

گفتم خدایا به یک شرط حیات را می پذیرم و آن اینکه قول دهی که من هرگز تنها نگذاری و خداوند قول داد. به من حیات داد زندگی را آغاز کردم روزها می گذشت و در پرده زندگانیم دو رد پا می دیدم.


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق وبررسی در مورد زندگینامه شهید

تحقیق وبررسی در مورد زندگی نامعه فروغ فرخزاد 2

اختصاصی از سورنا فایل تحقیق وبررسی در مورد زندگی نامعه فروغ فرخزاد 2 دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 89

 

در مسیر شعر نیمایی دهه چهل بلافاصله باید از تولدی دیگر فروغ فرخزاد سخن گفت ،که به فاصله چند سالی قبل از مرگ بی هنگام او در سانحه اتومبیل (بهمن 1345) نیز منتشر شد.

فروغ فرخزاد در پانزدهم دی ماه 1313 در تهران متولد شد. پدر او یک نظامی بود که با فرزندانش به گونه ای خشن رفتار می کرد. فروغ پس از پایان کلاس سوم دبیرستان ، به هنرستان بانوان رفت و خیاطی و نقاشی را فرا گرفت. این هنرها بعداً در شعر او تاثیر گذاشت. شانزده ساله بود که به یکی از بستگان مادرش ، پرویز شاپور که پانزده سال از وی بزرگتر بود ، علاقمند شد و آن دو به رغم مخالفت خانواده هایشان ، با هم ازدواج کردند . چندی بعد به ضرورت شغل همسرش به اهواز رفت. نه ماه بعد تنها فرزند آنان (کامیار) دیده به جهان گشود.از این سالها بود که به دنیای شعر روی آورد و برخی از سروده هایش در مجله خواندنیها به چاپ رسید. زندگی مشترک او بسیار کوتاه مدت بود و به دلیل اختلافی که با همسرش پیدا کرد بزودی به متارکه انجامید و از دیدار تنها فرزندش محروم ماند. نخستین مجموعه شعر او به نام اسیر به سال 1331 ، در حالی که هفده سال بیشتر نداشت ، از چاپ در آمد و سه سال بعد تجدید چاپ گردید. دومین مجموعه اش دیوار را در بیست و یک سالگی چاپ کرد و به دلیل پاره ای گستاخیها و سنت شکنیها مورد نقد وسرزنش قرار گرفت. بیست و دو سال بیشتر نداشت که به رغم آن ملالتها سومین مجموعه شعرش عصیان از چاپ در آمد. او در این کتاب به راهی بی بازگشت گام نهاده بود.

از سال 1337 به کارهای سینمایی پرداخت و هنر هفتم در زندگی او جایی پیدا کرد. در این ایام است که او را با ابراهیم گلستان ، نویسنده و هنرمند آن روزگار همگام می بینیم. آن دو با هم در (گلستان فیلم) کار میکردند.

در سال 1338 برای نخستین بار به انگلستان رفت تا در زمینه ی امور سینمایی و تهیه فیلم مطالعه کند. وقتی از این سفر بازگشت به فیلمبرداری روی آورد. و در تهیه چند فیلم کوتاه با گلستان همکاری نزدیک و موثر داشت. در بهار 1341 برای تهیه ی یک فیلم مستنداز زندگی جزامیان به تبریز رفت .فیلو (خانه سیاه است) که بر اساس زندگی جزامیان تهیه شده ، یادگار هنری سفرهای او به تبریز است. این فیلم در زمستان 1342 از فستیوال (اوبرها وزن) ایتالیا جایزه بهترین فیلم مستند را به دست آورد.

چهارمین مجموعه شعر فروغ تولّدی دیگر بود که در زمستان 1343 به چاپ رسید و براستی حیاتی دوباره را در مسیر شاعری اونشان می داد. تولّدی دیگر هم در زندگی فروغ و هم در ادبیات معاصر ایران ، نقطه ای روشن بود ، که ژرفای شعر و دنیای تفکرات شاعرانه را به گونه ای نوین و بی همانند نشان می داد. پس از چاپ این مجموعه ، فرخزاد از آثار پیشین خود ، اظهار تاسف کرد و اعلام داشت که در آنها بیان کننده ساده ای از جهان بیرون بیش نبوده و در آن زمان شعر در وی حلول نکرده بود.

فروغ پس از آنکه در تهیه چند فیلم ابراهیم گلستان را یاری کرده بود ، در تابستان سال 1343 به ایتالیا ، آلمان وفرانسه سفر کرد و زبان آلمانی و ایتالیایی را فرا گرفت. سال بعد سازمان فرهنگی یونسکو از زندگی او فیلمی نیمساعته تهیه کرد، زیرا شعر و هنر او در بیرون از مرزهای ایران هم بخوبی مطرح شده بود.

پیش از این دیدیم که فروغ فرخزاد در اواخر دوره پیش برای نوعی تحول روحی آماده میشد . این آشکارترین چرخشی است که در یک روشنفکر سرخورده ی عصر نیما روی می دهد. تحول از گرایش نفسانی به مرحله ای از درک فلسفی واجتماعی که تجربیات و تاثرات عام را از زندگی و محیط پر اضطراب و لرزان بیرون در دامن تصویر تازه ی شعری می ریزد.

او در جایی صریحاً اعتراف کرده که (شعرهای بد خیلی زیاد گفته) است. شاید منظور او از این (شعرهای بد و غریزی) ، برخی از اشعار همین مجموعه های آغازین وی بوده باشد.

در آثار فرخزاد شعر و زندگی به گونه ای تفکیک نا پذیر با هم در می آمیزد و به یگانگی میرسد. مایه ی اصلی زندگی و شعر در آغاز برای او لذت جسمانی و هوس های عریان بود که حاصلی جز ناکامی و شکست به بار نیاورد.

شکست در زندگی اجتماعی و زندگی خانوادگی روح وی را پس از یک دوره نا امیدی ، بی اعتمادی ، نا باوری و بی اعتقادی نسبت به همه چیز ، به طغیان وا داشت.

عصیان بر ضد سنت ها و اصول اخلاقی که در کارهای آغازین او پیداست ، از او فردی بی پروا و معترض به سنت ها ساخته بود که پس از تولّدی دیگر ، به مقدار زیادی تعدیل شد. با این حال جایگاه او در ادبیات زنانه ایران تا امروز روشن و مشخص مانده است.

شعر فروغ ، به ویژه در دو مجموعه اخیرش ، تولدی دیگر و ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد (که این کتاب اخیر پس از مرگش منتشر شد) شعر مشخصی است با هویت و مخصوص به خود او. فروغ با آن که از شاعران معاصر یا پیش از خود کمتر اثر پذیرفته ، در مراحل کمال به سوی تغزلی پر مایه و سرشار از اندیشه های اجتماعی و فلسفی گراییده است:

زندگی شاید آن لحظه ی مسدودی است

که نگاه من در نی نی چشمان تو خود را ویران می سازد

و این حسی است

که من آن را با ادراک ماه و با دریافت ظلمت خواهم آمیخت

در اتاقی که به اندازه ی یک تنهایی است

دل من

که به اندازه ی یک عشق است

به بهانه های ساده ی خوشبختی خود می نگرد

به زوال زیبای گلها در گلدان

به نهالی که تو در باغچه ی خانه ی مان کاشته ای

و به آواز قناری ها

که به اندازه ی یک پنجره می خوانند

از این ویژگی که بگذریم گاه در توصیف زندگی به مرحله ی پرخاش نزدیک میشود و چون از این پرخاش درکی هنری و عمیق دارد زبان شعرش به طنزی تلخ گرایش پیدا می کند.این ویژگی به صورتی روشن و آشکار درشعر (ای مرز پر گهر) و به گونه ای هنری تر و ژرفتر در شعر (ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد) دیده می شود:

و این منم

زنی تنها

در آستانه ی فصلی سرد

در ابتدای درک هستی آلوده ی زمین

و یأس ساده و غمناک آسمان

و ناتوانی دست های سیمانی

زمان گذشت

زمان گذشت و ساعت چهار بار نواخت

چهار بار نواخت

امروز اول دی ماه است

من راز فصلها را می دانمنجات دهنده در گور خفته ست

و خاک ، خاک پذیرنده

اشارتیست به آرامش...

من از کجا می آیم؟

به مادرم گفتم :((دیگر تمام شد))

گفتم : ((همیشه پیش از آن که فکر کنی اتفاق می افتد

باید برای روزنامه تسلیتی بفرستیم))

سلام! ای غرابت تنهایی

اتاق را به تو تسلیم می کنم

چرا که ابرهای تیره همیشه

پیغمبران آیه های تازه ی تطهیرند

و در شهادت یک شمع

راز منوّری است ، که آن را

آن آخرین و آن کشیده ترین شعله خوب می داند.

ایمان بیاوریم

ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد

ایمان بیاوریم به ویرانه های باغ های تخیّل

به داسهای واژگون شده ی بیکار

و دانه های زندانی

نگاه کن که چه برفی می بارد...

فروغ فرخزاد به قول خودش ((زنی تنها)) بود.وقتی از همسرش جدا شد ، تنها تر شد.شعر را همدم زندگی

هنری خود ساخت. فیلمسازی و بازی در فیلم را هم بر آن افزود و در این راه نیز به موفقیت هایی دست یافت.

بعد از ظهر روز دوشنبه 24 بهمن ماه 1345 که اتومبیلش به ستونی بر خورد کرد و طومار زندگی وی را در سی و دو سالگی به هم پیچید تازه ساعت چهار بار نواخته بود.

زندگی فروغ از دیدگاه نویسنده ای دیگر

خانم فروغ فرخزاد ، در سال 1314 هجری شمسی در تهران از مادر زاد. پس از پایان تحصیلات ابتدایی ، دوره متوسطه را تا کلاس سوم در دبیرستان خسرو خاور ادامه داد. از آن پس وارد هنرستان شد و به فرا گرفتن نقاشی پرداخت و نزد استاد پتگر ، نقاش معروف به تعلیم نشست و فنون نقاشی را آموخت.

فروغ سیزده ساله بود که به نظم شعر پرداخت ، اما اشعار خود را نپسندید ، تا اینکه پس از دو سال مجدّداً شاعری را از سر گرفت و در این راه موفقیت فراوانی نصییش شد و شعرش توجه محافل ادبی را به خود معطوف داشت و نخستین مجموعه ی شعرش را در سال 1331 به نام اسیر ، طبع و نشر کرد . در بیست و سه سالگی مجموعه ی دیگری از اشعارش به نام دیوار ، چاپ گردید و با سر و صدای زیادی همراه بود و در سال 1336 سومین مجموعه ی شعرش با نام عصیان ، در دسترس قرار گرفت.

فروغ فرخزاد در سال 1337 به کار سینما روی آورد و چون استعداد فوق العاده ای از خود نشان داد، کارش با موفقیت همراه بود و در سال 1338 به انگلستان سفر کرد تا در زمینه ی تهیه ی فیلم بررسی و مطالعه نماید . در سال 1339 موسسه ی فیلم ملی کانادا از گلستان فیلم خواست که فیلم کوتاهی از مراسم خواستگاری و ازدواج در ایران تهیه کند و اولین بار در این فیلم بازی کرد و پس


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق وبررسی در مورد زندگی نامعه فروغ فرخزاد 2

تحقیق وبررسی در مورد تعریف سبک و انواع سبک های ادبی در شعر فارسی 16 ص

اختصاصی از سورنا فایل تحقیق وبررسی در مورد تعریف سبک و انواع سبک های ادبی در شعر فارسی 16 ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 18

 

تعریف سبک و انواع سبک های ادبی در شعر فارسی

سبکهای ادبی در شعر فارسی به چند بخش مهم و اساسی تقسیم شده اند :

1- سبک خراسانی

2- سبک عراقی

3- سبک هندی

4- بازگشت ادبی یا سبکهای جدید که منتهی به سبک جدید دوره معاصر شده اند.

که در این تقسیم بندی " بازگشت ادبی " و " شعر معاصر " در یک طبقه بندی قرار گرفتند. " این سبکها مربوط به زمان است نه مکان ، و مکان را در آن تأثیری نبوده و نیست و همچنین سبکهای بین بین نیز هست که استادانی داشته است."

اصولا این نوع تقسیم بندیها برای طبقه بندی راحت تر شعر فارسی و در دوران بعد از آن شاعران ایجاد شده . معرفی این سبکها و مکاتب فکری برای آشنایی با شاعران و شرایط اجتماعی زمان آنها بسیار مفید است.

اساسا سبک چیست ؟ :

سبک شعر، یعنی مجموع کلمات و لغات و طرز ترکیب آنها، از لحاظ قواعد زبان و مفاد معنی هر کلمه در آن عصر، و طرز تخیل و ادای آن تخیلات از لحاظ حالات روحی شاعر، که وابسته به تأثیر محیط و طرز معیشت و علوم و زندگی مادی و معنوی هر دوره باشد، آنچه از این کلیات حاصل می شود آب و رنگی خاص به شعر می دهد که آن را « سبک شعر» می نامیم، و پیشینیان گاهی به جای سبک « طرز» و گاه « طریقه» و گاه « شیوه» استعمال می کردند.

شعر فارسی ، به طور کلی ، از زیر سیطره و تسلط چهار سبک بیرون نیست ، اگر چه باز هر سبکی به طریقه و طرزهای مختلفی تبدیل می شود تا می رسد به جایی که هر شاعری استیل و طرز خاصی را به خود اختصاص می دهد که قابل حصر نیست ، بنابر این در مدارس امروز ما تنها چهار سبک را اصیل و مبدأ سبکها قرار داده ایم .

سبک هندی :

مقدمه

از دوران صفویه به بعد یعنی از اوائل قرن دهم تا اواسط قرن دوازدهم سبک تازه ای در شعر فارسی پیدا شد به نام سبک هندی.

این سبک هندی نتیجهء اتفاقات و دگرگونی های سیاسی و ایدئولوژیک مذهبی بود که در روزگار صفویان در ایران به وقوع پیوست و پرداختن به آن در اینجا میسر نیست. تنها می شود به شعر گریزی دربار نورسیدگان متکی به شمشیر قزلباش اشاره کرد که بیش و پیش از هرچیز، دغدغهء رواج وگسترش خونین مذهب تشیع را داشتند و جز به جاعلان حدیث و متشرعان شیعی و مرثیه خوانان و روضه سرایان اعتنایی نمی کردند. وهمین سـیاســت دینی ـ فرهنگی و ایدئولوژیک که با خشونت و بربریت تامّ بر مردم سراسر ایران اعمال می شد بسیاری از اهل فرهنگ و هنر و شعر را از ایران به سوی هند گریزاند!

به هر حال، اکثر شاعران ِ فارسی زبان هند و آسیای مرکزی و آسیای صغیر(ارمنستان و ترکیه کنونی) پیرو این مکتب بودند.

ویژگی بسیار مهم این مکتب، سادگی زبان و نزدیکی زبان شعر به زبان عامهء مردم بود و علت آن هم دور شدن شعر بود از حوزه های ادبی و محافل اشرافی و درباری.

این مکتب با شاعرانی مثل اهلی شیرازی [متوفی در سال 942 هجری(1535 میلادی) وحشی بافقی متوفی در 991 (1583 میلادی)] شروع شد.

این شیوهء شعری اگرچه نخست، هدفش گریز از تقلید و تکرار مضامین کهن و در جستجوی مضامین ودرونمایه های تازه بود، بعد ها به علت مضمون بافی ها و تأکید بر پیچیدگی های لفظی و کنایی و تصویری و به کار بردن تشبیهات پر ابهام و بی مورد و تعقیدات نابه جا و نیز مبالغه در مضمون یابی های دور از ذهن ، تقریباً به سقوط شعر فارسی انجامید و اگر نبود وجود ابیات بسیار زیبا و پراکنده از برخی شاعران به ویژه صائب تبریزی و بیدل دهلوی ، چیز زیادی از شعر فارسی در این دورهء چند قرنی باقی نمی ماند.

ملک الشعرا بهار در منظومه ای که ضمن آن به نقد ادبی و معرفی سبک های شعر فارسی و شاعران دوران خویش می پردازد، در بارهء سبک هندی می گوید :

سبک هندی گرچه سبکی تازه بود

لیک او را ضعف بی اندازه بود

سست و بی شیرازه بود

فکرها سست و تخیل ها عجیب

شعر پرمضمون ولی نادلفریب

وز فصاحت بی نصیب

شعر هندی سر به ملیون می کشید

هر سخنور بار مضمون می کشید

رنج ِ افزون می کشید

....

زان سبب شد سبک هندی مبتذل...

اساس ایدوئولوژیک سبک هندی :

یک نگاه سطحی به اشعار نمایندگان سبک هندی نشان می دهد که نگرش و طرز تفکر آنها از هر گونه محدودیت و تعصب و خشک مغزی به دور است و وسعت نظری غریب و نگرشی همه جانبه در آنها موج می زند. برای اینکه درک کنیم که این خصوصیت مهم تا چه اندازه با آگاهی و هوشمندی شکل گرفته است لازم است که به تحلیل و فهم درست مفهوم «وسعت مشرب» که در آثار این شاعران به تکرار آمده است دست یابیم.

برای درک درست مفهوم «وسعت مشرب» باید از تذکره ی محمد طاهر نصرآبادی، دوست ومعاصر صائب، کمک گرفت. نصرآبادی سی بار در رابطه های مختلف این مفهوم را به کار برده و در ضمن تحلیل پاره های شعر این مفهوم را نه چون مجاز مشرب بلکه چون گشادگی شخصیت معنا کرده است. و دو بار هم مترادف «وسعت خلق» را برای این مفهوم می آورد.

از طرف دیگر «مشرب» در میان معناهای گوناگونی که دارد در اساس به معنای « آب نوشیدن» «نوشابه


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق وبررسی در مورد تعریف سبک و انواع سبک های ادبی در شعر فارسی 16 ص

تحقیق وبررسی در مورد حافظ

اختصاصی از سورنا فایل تحقیق وبررسی در مورد حافظ دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 30

 

حافظ

 

تصویری از تذهیبی از نسخهٔ خطی دیوان حافظ که در موزهٔ لندن نگهداری می‌شود

 

آرامگاه حافظ در شب

خواجه شمس الدین محمد بن محمد حافظ شیرازی (حدود ۷۲۷-۷۹۲ هجری قمری)، شاعر و غزلسرای بزرگ قرن هشتم ایران و یکی از سخنوران نامی جهان است. در خصوص سال دقیق ولادت او بین مورخین و حافظ شناسان اختلاف نظر است. دکتر ذبیح الله صفا ولادت او را در ۷۲۷ (تاریخ ادبیات ایران) و دکتر قاسم غنی آن را در ۷۱۷ (تاریخ عصر حافظ) می‌دانند. برخی دیگر از محققین همانند علامه دهخدا بر اساس قطعه ای از حافظ ولادت او را قبل از این سال‌ها و حدود ۷۱۰ هجری قمری تخمین می‌زند(لغتنامه دهخدا، مدخل حافظ). آنچه مسلم است ولادت او در اوایل قرن هشتم هجری قمری و بعد از ۷۱۰ واقع شده و به گمان غالب بین ۷۲۰ تا ۷۲۹ روی داده‌است.

سال وفات او به نظر اغلب مورخین و ادیبان ۷۹۲ هجری قمری می‌باشد. (از جمله در کتاب مجمل فصیحی نوشته فصیح خوافی(متولد ۷۷۷ ه.ق.) که معاصر حافظ بوده و همچنین نفحات الانس تالیف جامی(متولد ۸۱۷ ه.ق.) صراحتاً این تاریخ به عنوان سال وفات خواجه قید شده‌است). مولد او شیراز بوده و در همان شهر نیز وفات یافته‌است.

نزدیک به یک قرن پیش از تولّد او (یعنی در سال ۶۳۸ ه‌ق - ۱۲۴۰ م) محی‌الدّین عربی دیده از جهان فروپوشیده بود، و ۵۰ سال قبل ازآن (یعنی در سال ۶۷۲ ه‌ق - ۱۲۷۳ م) مولانا جلال‌الدّین محمد بلخی (رومی) درگذشته بود.

بسیاری حافظ شیرازی را بزرگترین شاعر ایرانی تمام دورانها می‌دانند. اشعار حافظ را غزل می‌گویند و بن‌مایه غالب غزلیات او عشق است.

حافظ به همراه سعدی، فردوسی و مولانا چهار رکن اصلی شعر و ادبیات فارسی را شکل داده‌اند.

فهرست مندرجات

۱ دیوان حافظ

۲ زندگی حافظ

۳ زبان و هنر شعری

۴ حافظ و غزل

۵ نمونه‌ای از اشعار

۶ واژه‌های کلیدی حافظ

۷ حافظ و پیشینیان

۸ تأثیر حافظ بر شعر دوره‌های بعد

۹ شرح حافظ

۹.۱ شارحان ترک

۹.۲ حافظ پژوهان شبه قاره

۱۰ سیمای جهانی حافظ

۱۱ آرامگاه حافظ

۱۲ فال حافظ

۱۳ انتقادات

۱۴ پیوندهای بیرونی

۱۵ منابع

۱۶ جستارهای وابسته

دیوان حافظ

دیوان حافظ مشتمل بر حدود ۵۰۰ غزل، چند قصیده، دو مثنوی، چندین قطعه، و تعدادی رباعی‌ست. با این حال عمده شهرت وی در سرودن غزل است. مضامین غزلیات او عمدتاً متاثر از تالمات روحی، اعتقادات مذهبی و شخصی، اخلاق، عشق و تحت تاثیر وقایع سیاسی و حوادث اجتماعی عصر خود است.

حافظ به زبان عربی یعنی نگه دارنده و به کسی گفته می‌شود که بتواند قرآن را از حفظ بخواند.

درباره زندگی حافظ اطلاعات دقیقی در دست نیست. گفته می‌شود که پدر وی بهاءالدّین نام داشته و تاجر بوده‌است. حافظ کودکی بیش نبود که پدرش را از دست می‌دهد.

زبان و هنر شعری

همچون همهٔ هنرهای راستین و صادق، شعر حافظ پرعمق، چندوجه، تعبیریاب، و تبیین‌جوی است. او هیچ‌گاه ادّعای کشف و غیب‌گویی نکرده، ولی ازآن‌جا که به ژرفی و با پرمعنایی زیسته‌است و چون سخن و شعر خود را از عشق و صدق تعلیم گرفته‌است، کار بزرگ هنری او آینه‌دار طلعت و طینت فارسی‌زبانان گردیده‌است.

مرا تا عشق تعلیم سخن کرد

     

حدیثم نکتهٔ هر محفلی بود

مگو دیگر که حافظ نکته‌دان‌ست

     

که ما دیدیم و محکم جاهلی بود

     

{{{2}}}

(صفحهٔ ۳۶ حافظ‌نامه، شرح الفاظ، اعلام، مفاهیم کلیدی و ابیات دشوار حافظ، بخش اوّل.)

حافظ و غزل

بلبل از فیض گل آموخت سخن، ورنه نبود

     

این‌همه قول و غزل تعبیه در منقارش (حافظ)

حافظ را در زمرهٔ چیره‌دست‌ترین استادان غزل‌سرایی در زبان فارسی دانسته‌اند (صفحهٔ ۲۲۴ Arthur Arberry) موضوع غزل وصف معشوق، می، و مغازله‌است و غزل‌سرایی را باید هنری دانست ادبی، که درخور سرود و غنا و ترانه پردازی‌ست.

با آنکه حافظ غزل عارفانهٔ مولانا و غزل عاشقانهٔ سعدی را پیوند زده‌است، نوآوری اصلی به‌سبب تک بیت‌های درخشان، مستقل، وخوش‌مضمون فراوانی ست که ایجاد کرده‌است. استقلالی که حافظ از این راه به غزل داده به میزان زیادی از ساختار سوره‌های قرآن تأثیر گرفته‌است، که


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق وبررسی در مورد حافظ

تحقیق وبررسی در مورد خلاصة لیلی و مجنون 5 ص

اختصاصی از سورنا فایل تحقیق وبررسی در مورد خلاصة لیلی و مجنون 5 ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 6

 

خلاصة لیلی و مجنون

این کتاب را نظامی در مدتی کمتر از چهارماه گفته و در سال 584 نام ابوالمظفر شروانشاه اخستان بن منوچهر بپایان رسانده . تعداد ابیات آن در حدود چهار هزار بیت و خلاصة داستان این است :

یکی از بزرگان عرب از نعمت های دنیا بجز فرزند همه چیز داشت و غافل بود که صلاحش در این بوده است که فرزندی نداشته باشد .

آنقدر نذر و نیاز کرد تا خداوند پسری باو داد و او نامش را «قیس» گذاشت و چون بهفت سال رسید او را به مکتب سپرد . در آن مکتب دختری بنام «لیلی» بود که قیس از همان نظر اول باو عاشق شد - کم کم عشق پسریش این دو کودک زبانزد خاص و عام گشت و آواز آن بگوش پدر و مادر آنها رسید . پدر لیلی دیگر دختر خود را بآن مکتب نفرستاد . قیس هر روز به در خانه لیلی می رفت ، آندر را می بوسید و باز می گشت . این جدائی بجای آکه درد این دو را تسکین و تخفیف دهد باعث غلیان و شدت آن شد و کار قیس بآنجا رسید که مردم او را «مجنون» لقب دادند . پدر مجنون ناچار برای نجات پسر خود بخواستگاری لیلی فرستاد . پدر لیلی نپذیرفت و بهانه اش این بود که پسر تو دیوانه است و موجب بدنامی قبیله من خواهد شد . به شنیدن این خبر عشق مجنون هر روز شدیدتر شد و جانفرساتر گشت . پدر او برای تخفیف این درد بیعلاج منتظر موسم حج نشست و به هنگام حج او را با خود به مکه برد و در مقابل خانه کعبه نگاهداشت و گفت ای پسر ! اینجا خانه خداست ، شفابخش دردهاست ، دست در این حلقه کن و بگوی ای خدا ، ترا بخداوندیت قسم می‌دهم ، ترا به عظمت و بزرگیت قسم می دهم که مرا توفیق ده و رستگار کن و در پناه خود گیر و ازین شیفتگی رهایی بخش . مجنون دست در حلقه کعبه کرد و گفت ایخدا ! ترا بخداوندیت قسم می دهم ، ترا به عظمت و بزرگیت قسم می دهم که عشق لیلی را از من مگیر و از اینکه هستم عاشق ترم کن و آنچه از عمر من مانده است بگیر و بمعشوق من ده . پدر این حرفها را با بهت و حسرت گوش داد و با درد و نومیدی بازگشت . اما دعای مجنون مستجاب شد و چون از خانه خدا مراجعت کرد دیگر در خانه خود نماند و سر به بیابان گذاشت و با وحش و طیر انس گرفت و جز نام لیلی بر زبان نراند . همه مردم را در بر او می سوخت و کسی چاره ای نمی دانست . شخصی از روسای قبائل عرب بنام «نوفل» از او حمایت کرد و با قبیلة لیلی بنای جنگ گذاشت و مردم آن قبیله را شکست داد و لیلی را طلبید . پدر لیلی رسولان پیش او فرستاد و پیغام داد که شکست خورده ام و جز تسلیم چاره ای ندارم ولی حاضرم دختر خود را به پست ترین غلام تو بدهم و به مجنون ندهم ، زیرا نام قبیله من بر باد می رود و اگر بیش از این مورد تعقیب باشم دختر را می کشم و خود را نجات می دهم و نوفل ناچار دست از جنگ کشید .

پس از این شخصی به نام «بن سلام» لیلی را به عقد درآورد ، اما ایندختر که جز قیس کسی را نمی خواست تا آخر عمر به شوهر تسلیم نشد .

مجنون نیز همه عمر را در صحرا و بیابان می گذراند و در عشق لیلی می‌سوخت و غزل می خواند . تنها لذت او این بود که گاه گاه از سوار و پیادة ره گذری از حال لیلی می پرسید و پیغام می داد . یا کاغذی را که او پنهانی فرستاده بود می گرفت و بر چشم و روی می کشید و با شادی و نشاط مستانه ا جواب می نوشت .

عمر مجنون در صحرا ها و بیابانها گذشت و همه عمر بجای چشمهای لیلی در چشم آهوان و گوزنان نگریست . از برگ درختان می پوشید و از میوه و دانه آنها سیری می گرفت . گاه گاه پدرش با زحمت و عصازنان او را پیدا می کرد و بخانه می برد و باز می گریخت و سر به صحرا می گذاشت .

روزی سواری بر او گذشت و او را از مرگ پدر آگاه کرد . بسر قبر پدر دوید و پس از گریستن ها باز سر به صحرا گذاشت .


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق وبررسی در مورد خلاصة لیلی و مجنون 5 ص