سورنا فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

سورنا فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

مقاله سه پارادایم غالب در جامعه شناسی - 17 صفحه وورد

اختصاصی از سورنا فایل مقاله سه پارادایم غالب در جامعه شناسی - 17 صفحه وورد دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

مقاله سه پارادایم غالب در جامعه شناسی - 17 صفحه وورد


مقاله سه پارادایم غالب در جامعه شناسی - 17 صفحه وورد

 

 

 

 

 

 

چکیده:

این مقاله بحثی است در متدولوژی معرفت شناسی در سطح کلان، و در سطح خاص مبحثی در مورد دو رویکرد یا پارادایم در جامعه شناسی که دارای دو باور متناقض در بکارگیری دو روش متفاوت در مطالعه و تحقیق در باب پدیده های اجتماعی دارند، و رهیافت دیگری که در انتقاد به به این دو رهیافت در بررسی پدیده های اجتماعی پدید آمد. از دیدگاه رهیافت یا پارادایم(پوزیتیویستی)، تفاوتی در روش تحقیق پدیده های طبیعی و پدیده های اجتماعی وجود ندارد. به عبارتی، در جهان یک نوع از پدیده ها وجود دارد وآن هم پدیده های طبیعی است، لذا یک روش تحقیق برای رسیدن به دانش علمی در مورد این پدیده ها وجود دارد و آن روش علمی است. از طرفی پارادایم دیگر(تفسیرگرایی) معتقد است پدیده های فرهنگی و اجتماعی مقوله ای کاملا متفاوت با پدیده های طبیعی است، لذا این تفاوت بنیادی موضوع، مستلزم بکارگیری روش یا روش های متفاوت برای تحقیق است. از تمایزات اساسی ای پدیده ها سیال بودن آن، خلاقیت، آزادی عمل(اختیار) و آگاهی موجودات انسانی است. بنابراین نمی توان انسان ها را مانند پدیده های فیزیکی یا مواد شیمیایی مورد بررسی و تحقیق قرار داد. این گفتار در صدد مقایسه خطوط کلی این دو رهیافت بوده، و در نهایت نشان می دهد امروزه علیرغم دو دیگاه بظاهر متناقض این دو رهیافت، مرز قاطعی میان پارادایم اثبات گرایی و تفسیری، تحقیق کمی و کیفی و جامعه شناسی محض و کاربردی وجود نداشته، و اکنون محققان اجتماعی در تحقیقات خود از روشها و تکنیک های هر دو رهیافت بهره جسته و حتی  در این که انفکاک و تمایز میان این روش ها تنها در سطح انتزاعی امکانپذیر است، تردید ندارند. 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

* تفاوت علم (Science ) و دانش (Knowledge ):

- علم چیست؟ ویژگی های آن کدام است؟

- آیا علم همان دانش است؟

- آیا جامعه شناسی علم است؟

دانش اسم مصدر و به معنای دانستن و وقوف و آگاهی یافتن به چیزی است. در این معنا علم یک گونه ای از دانستن، یا یک نوع دانش است. بنابراین دانش عام تر از علم بوده، و دانش های متعددی وجود دارد. دانش شامل حوزه های متعددی نظیر دانش دینی، دانش ایدئولوژیک، دانش تجربی و نظایرآن است. هر کدام از این دانش ها از طریق مکانیزم ها و مسیرهای خاصی، یا به اصطلاح روش های خاص به دانش دست می یابند. در یک دسته بندی آنچه علوم را از یکدیگر منفک می کند همین روش های کسب دانش است. بطور مثال دانش دینی (در هر دین) مبتنی بر متون، سنت و اصول اعتقادی همان دین است؛ یا دانش تجربی بر گرفته از تجربیات شخصی در زندگی روزمرهُ هر فرد است. شاخصه اصلی علم مدرن متمایز بودن روش (یا روش ها ی) کسب دانش است که منتهی به دانش علمی می شود.

* تفاوت علم و دانش های دیگر:

همان گونه که ذکر شد تفاوت عمده علوم و دانش ها در روش های آنهاست. روش علمی ویژگی هایی دارد که به نظر می رسد در مقایسه با روش های دیگرِ دانش اندوزی کاملا متفاوت است. در اینجا دانش های متعددی از جمله فلسفه، طالع بینی، جادو و... وجود دارد، اما دانش علمی رهاورد پژوهش وتحقیق علمی است و ویژگی های خاصی دارد. یک ایده ابتدا به صورت فلسفی مطرح می شود و سپس برای اثبات و علمی شدن آن باید مشخصات علمی پیدا کند. از جمله ویژگی های این روش می توان به موارد ذیل اشاره کرد.

 

 

 

* برخی ویژگی های روش علمی:

1- مشاهده. دانش علمی مبتنی بر مشاهده است. این امر متفاوت با دیدن و نگاه کردن است. در مشاهده محقق با نگاه دقیق و موشکافانه در صدد کشف پدیده ای، ویا رابطه پدیده ها یی بر می آید. ودر این بررسی در ذهن خود دارای یک پیش زمینه نظری است.

2- آزمایش. در این روش محقق برای کشف پدیده یا روابط بین پدیده ها، بطور عمدی آنها را در یک مکانی بنام آزمایشگاه در معرض هم قرار می دهد. آزمایشگاه می تواند محیط طبیعی که پدیده در آن قرار دارد باشد.

3- عینیت. در یک تحقیق علمی برای کسب دانش علمی، محقق پدیده را آنگونه که هست مورد بررسی و شناخت قرار می دهد نه آن گونه که منافع او و تمایلاتش ایجاب می کند. در واقع این اصطلاح بیشتر بر داوری های علمی دلالت دارد که می باید فارغ از ارزش های شخصی، گروهی، قومی، ملی، مذهبی و سایر ارزش هایی باشد که به داوری علمی بیطرف لطمه می زنند.

4- ابطال پذیری. نظریه یا ادعای علمی باید بگونه ای باشد که بتوان آن را بشکل تجربی مورد آزمون قرار داد: یعنی باید آزمون پذیر باشد. آن دسته از پدیده ها و اموری که خارج از حیطه آزمون تجربی قرار دارند، خارج از حیطه بررسی های علمی بوده و لذا موضوع مورد مطالعه علم نیستند.

- اکنون با توجه به این ویژگی ها آیا جامعه شناسی را می توان یک علم محسوب کرد؟

آنچنان که آشکار است علوم طبیعی همچون علم فیزیک، علم شیمی، پزشکی و نظایر آن در طی قرون شانزده و هفده از رونق بالایی برخوردار بوده و موفقیت های چشمگیری در حوزه های متعدد خود کسب کرده بودند. این پیشرفت ها، اندیشمندان حوزه های انسانی و اجتماعی را بر آن داشت تا به این نتیجه برسند که روش های علوم طبیعی را می توان در بررسی و شناخت پدیده های انسانی نیز به کار گرفت. چرا که بنظر می رسید دانش علمی ویژگی هایی دارد که با دقت و عینیت خود می تواند به مسایل و نیازهای جوامع انسانی پاسخ دهد، از جمله این که:

الف) دانش علمی تبیین کننده است. یعنی می تواند روابط بین عناصر پدیده های اجتماعی را که وجود دارد یا اتفاق افتاده و مربوط به گذشته وحال است آشکارنماید. بطورخلاصه یعنی اگر یک واقعۀ اجتماعی رخ داده است با کمک این روش می توان علل یک پدیدۀ اجتماعی را آشکارکرد. و به عبارتی این روش، تبیین کننده است.

ب) علم قدرت پیش بینی دارد برای این که نشان می دهد اولاً مقصد راهی را که درپیش است، به کجا ختم می شود، و ثانیا روابط عناصر را چگونه باید تنظیم کرد تا به جایی خاص رسید. بدنبال این چنین اندیشه ای، متفکرانی چون مونتسکیو و روسو زمینه های چنین رویکردی را فراهم آوردند. سرانجام آگوست کنت مدعی علمی شد که قادر است پدیده های اجتماعی را از روش های اثباتی(طبیعی) مورد بررسی قرار دهد. این علم ابتدا بتبع علوم طبیعی "فیزیک اجتماعی" و سپس "جامعه شناسی" نام گرفت. در واقع علم جامعه شناسی در پاسخ به مسایل و مشکلاتی که در آن دوره در جوامع غربی بوجود آمده بود، ایجاد گردید. بطور مثال از مشکلات زمان دورکیم این بود که عمده ارزش های دینی که نظم دهنده و حافظ نظم جامعه بود، درعصر دورکیم کارکرد خود را از دست داده بود؛ جامعه زمان وی بگفته خودش دچار بحران شده بود. لذا در نهایت به این نتیجه  رسیدند که برای حل مسائل اجتماعی باید از روش هایی استفاده شود که ویژگی های علوم طبیعی را داشته باشد. بطور خلاصه می توان گفت تفاوت علم جامعه شناسی با دانش های پیشین انسانی این است که بر خلاف دانش ها یی نظیر فلسفه و تاریخ، سعی شده است تا در مطالعه افراد و جوامع، روش های علوم طبیعی به کارگرفته شود.

- پس علم جامعه شناسی، بدنبال بررسی روابط انسانی و واقعیات اجتماعی با بکارگیری روش علوم طبیعی است. لذا روش شناسیِ تحقیق است که علم جامعه شناسی را بعنوان علم مطرح می کند.

اما واقعیت آن است که این موضوع  که آیا می توان پدیده های انسانی را همچون پدیده های طبیعی بررسی کرد، جدلی است که از آن زمان تا کنون ادامه داشته است. گفتنی است که نظریه پردازان بعدیِ جامعه شناسی چندان به این رویکرد وفادار نمانده، و پدیده های انسانی را متفاوت از پدیده های طبیعی قلمداد کردند. لذا در جامعه شناسی انواع رویکردها و رهیافت ها بوجود آمد. بعبارت بهتر اکنون جامعه شناسی یک علم چند پارادایمی است. در این جا به مقایسه سه رهیافت عمده (که در بسیاری موارد متناقض اند) در جامعه شناسی پرداخته می شود.

 


دانلود با لینک مستقیم


مقاله سه پارادایم غالب در جامعه شناسی - 17 صفحه وورد

تحقیق انسان شناسی (Anthropology) چیست؟ - 17 صفحه وورد

اختصاصی از سورنا فایل تحقیق انسان شناسی (Anthropology) چیست؟ - 17 صفحه وورد دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق انسان شناسی (Anthropology) چیست؟ - 17 صفحه وورد


تحقیق انسان شناسی (Anthropology) چیست؟ - 17 صفحه وورد

 

 

 

 

 

انسان شناسی (Anthropology) چیست؟

از آنجایی که انسان شناسی بسیار گسترده است وتاریخ طولانی دارد معمولا نمی توان تعریف واحدی از آن ارائه داد ویه همین دلیل ما با انسان شناسی ها مواجه هستیم مانند جامعه شناسی .

ریمون آرون:جامعه شناسان اگر در مورد یک چیز تعریف یکسانی داشته باشند آن تعریف یکسان نبودن جامعه شناسی است.

با وجود تعدد انسان شناسی ها سه قالب وجود دارد که در تمام انها مشترک است:

  1. انسان شناسی به عنوان رشته ی دانشگاهی : یه این معنا که یک رشته ی دانشگاهی محسوب می شود و افراد با تحصیل در این رشته و اخذ مدرک انسان شناسی به کارشناسی در این رشته دست می یابند.
  2. انسان شناسی به عنوان یک نوع فعالیت فرهنگی ، که این ویژگی وجه تمایز انسان شناسی با جامعه شناسی است و از این جهت با باستان شناسی برابر است . موزه های مردم شناسی و عکاسی در این زمینه یا رمان های موجود مانند :رمان های اسکارلویس:فرزندان سانچز.مرگ در خانواده ی سانچز ...و رمانهای کارلس کاستانکا از جمله نمونه های موجود می باشد .
  3. انسان شناسی به عنوان گفتمان:این مورد شامل تمامی رشته های دانشگاهی می شود .

دانشگاه چیست؟دانشگاه به اجماع دانشگاه همراه با ایده ی دانشگاه اطلاق می شود.

ایده ی دانشگاه چیست؟مجموعه ای از سنتهای معرفتی و تمام بحث های و گفت وگو هاست.

پس : انسان شناس کسی است که بین خود و یک گفتمان لینک و پیوند دارد و البته انسان شناس ها خود گفتمان ساز هستند

دو ایده ی اصلی  درباره ی  تحولات انسان شناسی :

1-    انسان شناسی تغییر پیدا کرده و به یک علم تبدیل شده است .

2-    این علم تغییر کرده و همان فرانوگرایی در انسان شناسی است (پست مدرن )شدن .

 فرانوگرایی:

      1-  توجه به خود انسان شناسی .

2-    فلسفی شدن انسان شناسی: انسان شناسی  به مثابه یک علم سعی کرد از فلسفه فاصله بگیرد . قبلا به کسی که علمی را می دانست حکیم می گفتند و در واقع علوم همه یک نوع فلسفه بودند اما در جامعه ی جدید به تدریج رشته ها شکل گرفتند . رشته ها واحد اصلی تشکیل دهنده دانشگاه هستند .

         وقتی علوم بخواهند مستقل شوند باید از فسفه ، دین و الهیات فاصله بگیرند . اولین  

        علمی که از فلسفه جدا شد اقتصاد بود و بعد از آن جامعه شناسی ، اما رشته ای مثل

        انسان شناسی که جنبه فرهنگی و معنایی دارد دیرتر توانست از فلسفه  فاصله بگیرد .

3-    مرکز زدایی از انسان شناسی : انسان شناسی ابتدا در اروپا ایجاد شد و  انسان شناسی مادر انگلیسی   بود اما در دوره های کنونی به تدریج سنت های انسان شناسی مختلف ایجاد شد .مثل هند .

یعنی زمانی که از انسان شناسی حرف می زنیم فقط منظورمان انسان شناسی انگلیس و امریکا نیست و این همان مرکز زدایی از علوم است .البته مرکز زدایی یک جنبه اش، جنبه ی جغرافیایی است و جنبه دیگر ان از لحاظ فرهنگی است و همچنین روش و نظریه انسان شناسی هند نه تنها در جغرافیای هند بلکه فرهنگ و نگرش هندی نیز دارد.

4-    تحول آموزش انسان شناسی :امروزه به لحاظ تحول در رشته انسان شناسی ، هدف های آموزش در انسان شناسی هم متفاوت شده است .


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق انسان شناسی (Anthropology) چیست؟ - 17 صفحه وورد

تحقیق کاملی در مورد قاره آفریقا در قالب وورد

اختصاصی از سورنا فایل تحقیق کاملی در مورد قاره آفریقا در قالب وورد دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

این تحقیق کامل در مورد قاره آفریقا است و دارای مقدمه ، فهرست ، متن اصلی ، منابع و ... میباشد . قسمت هایی از این تحقیق را در زیر میخوانید :

 

 

آفریقا قاره ای است پهناور،با درآمدی ناچیز؛بنا به محاسبات انجام گرفته در سال 1990،این قاره تنها صاحب 8 درصد درآمد دنیااست و اگر نرخ های کنونی به همین منوال ادامه یابد، در سال 2050 نیز تنها دارای 8 درصد درآمد دنیا خواهد بود.(1) درآینده ای که جمعیت افزایش می یابد، شهرنشینی سریع و تنزل شرایط زیست محیطی معیارهای سنتی تولید ناخالص داخلی را تهدید می کنند و تضمینی برای تحقق شرایط جامعه مدنی وجود ندارد،حتی این دیدگاه نیز شاید خوشبینانه باشد.اگر در بنیان جوامع آفریقایی ،هنوز یک اقتصاد قابل دوام وجود داشت ،شاید همگی اغوا می شدیم تا به مخالفت با مدرنیزاسیون بپردازیم و تلاش کنیم تا اقتصاد روستایی و اشکال ماقبل مدرن تعاون حفظ گردد.این امر باید بخشی از استراتژی تعاونی باشد ،در صورتی که بپذیرد بسیاری از آفریقایی ها شهرنشینند و جامعه مدرن به تازگی وارد این قاره شده واز برخی جهات برگشت ناپذیر است.برای پی بردن به نیروی بالقوه تعاونی ها در تسهیل رفع نیازهای انسانی و نیل به توسعه پایدار و حمایت از جامعه مدنی در آفریقا،نیاز به شناخت پیشینه تعاون و نقاط قوت و ضعف کنونی آن داریم.

 

توسعه ی تعاونی ها در آفریقا :

سه مرحله متمایز در توسعه تعاونی ها در آفریقا عبارتند از:مرحله استعماری که در آن دولتهای غربی اروپایی تعاونی را به عنوان ابزاری جهت توسعه اقتصادی معرفی کردند،مرحله ملی _ مردمی که در آن دولتهای آفریقایی ایدئولوژی حاکم را تغییر دادند اما همان فرایندها و ساختارهای تعاونی را حفظ کردند و مرحله سازگاری ساختاری که در آن (به قول روسو ) تعاونی ها "به اجبار آزاد" شده بودند. در کشورهای اروپای شرقی و مرکزی بخشی مشابه بخش های تعاونی وجود دارد.این بخش که تحت سرپرستی دولت قرار دارد و در برابر رقبا از آن حمایت می شود،هم اکنون در تلاش است که لیبرالیزاسیون اقتصادی حاصل از اضمحلال و سقوط دولتهای سوسیالیتی را زنده نگاه دارد .مشکلات مشابهی نیز در رابطه با نوشتن در مورد این بخش ها وجود دارد.آمارهایی که در رابطه با دوران دخالت دولت در امور تعاونی ها وجود دارد مشکوک است،چون تمیز تعاونی های اصیل از شبه تعاونی ها دشوار است.کسب آمارهایی در رابطه با دوره کنونی که دولت دیگر در امور تعاونی ها دخالت نمی کند نیز دشوار است ،چون بخش های تعاونی دردوره تغییر ساختاری سریع قرار دارند. به منظور فهم پویایی توسعه تعاونی ها در مستعمرات کشورهای اروپای غربی ،باید تمایزی بین تعاونی مدرن و قراردادی و تعاونی مرسوم قائل شویم.یکی بر پایه معیار پولی ارزش های مبادله ،بر پایه مجموعه ای از قوانین و رویه های مکتوب و بر پایه فرایند توسعه که به سرعت به پی ریزی شرکت های تعاونی جدید می انجامد، بنا شده است.دیگری بر پایه معیارهای غیر رسمی تر مبادله،بر پایه روشهای مرسوم تحمیل الزامات و بر پایه گونه ای از سازمان که در طول سالیان دراز رشد و نمو کرده است،بنا شده است.در فرهنگ سنتی آفریقا،دو شکل اساسی وجود دارد.گروه های کاری که اعضایشان به صورت چرخشی یا جمعی برای یکدیگر کار می کنند و انجمن های اعتباری و پس انداز که اعضایشان به صورت چرخشی و به نوبت وام دریافت می کنند.(2)آنها را می توان به عنوان شکل های از پیش تصور شده تعاون مدرن دید:به عنوان مثال شرکت های کفن و دفن بوستوانا Bostowana و زامبیا Zambia که مشترکات زیادی با شرکت های تعاونی همیار(دوستانه)اروپای غربی دارند و گروه های غیررسمی صندوق پس انداز زیمبابوه که مشابه اتحادیه های اعتباری هستند.ا


دانلود با لینک مستقیم