لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 6
تاریخچه آموزشی و پرورشی ایران
برنامهی آموزشی در ایران باستان:
برنامهی تعلیم و تربیت در ایران باستان را میتوان شامل سه قسمت عمده دانست: 1- پرورش دینی و اخلاقی 2- تربیت بدنی 3- تعلیم خواندن و نوشتن و حساب برای طبقات خاص (ضمیری، ص20؛ صدیق، ص62(
پرورش دینی و اخلاقی:
از آن جا که آموزشهای اولیه بیشتر جنبه دینی داشت ادیان را میتوان نخستین پایگاه آموزش انسانی دانست که در زندگی روزمره نقش آموزش را با قدرت با زندگی فرهنگی مردم می آمیخته است (کشاورزی، ص10) و از آن جا که در اوستا فصل مخصوصی به تربیت کودک ومعلم و روحانی اختصاص یافته بود و در پندنامه بزرگمهر نیز از اهمیت آموزش دینی سخن به میان آمده است و هرکسی را موظف میداند که 3/1 شبانه روز را صرف تربیت دینی نماید، می توان اذعان داشت که در واقع مهمترین و یا یکی از مهمترین قسمتهای برنامه آموزشی ایران باستان، پرورش دینی و اخلاقی بوده است (صدیق، ص64؛ وکیلیان، ص24) و این نوع آموزش به واقع رایجترین و همگانیترین نوع تعلیم به شمار میرفت که در خانه و آتشکده معمولاً انجام میپذیرفت (وکیلیان، ص 24).
تربیت بدنی و آموزش نظامی: یکی از مهمترین نوع تعالیم نوجوانان و جوانان را تشکیل میداده است و هدف آن دفاع از سرحدات و لشکرکشی، پرورش روحیهی سلحشوری و جنگاوری و حفظ وحدت می بود. برای تربیت بدنی سوارکاری، تیراندازی، شکار، چوگان، ژوبین اندازی و شنا را میآموختند ( جهت اطلاع بیشتر در این باب رجوع کنید به صدیق، ص 72-66).
خواندن و نوشتن و حساب کردن: که معمولاً فقط به عده معدودی آموخته میشد. به مانند فرزندان بزرگان و نجبا و موبدان که معمولاً برای فرماندهی سپاه وحکمرانی و دادرسی و نگاهداری دفاتر دیوان و حساب و مالیات تربیت میشدند. در واقع میتوان اذعان داشت که این مرحله از آموزش فقط ویژه اشراف بوده است. از سوی دگر در این مرحله به تربیت ترجمه کنندگان زبانهای ملل مختلف نیز اقدام میشده است. همچنین مطابق نظر فردوسی، که با منابع تاریخ ایران باستان آشنا بوده است، سخنوری آموختن نیز در این مرحله همواره قسمتی از تربیت شاهزادگان بوده است. ز بیداد و از داد و تخت و کلاه // سخن گفتن و رزم و راندن سپاه ( بیژن، ص 195-194(.
آموزش و پرورش در عصر هخامنشیان:
در باب آموزش و پرورش در عصر هخامنشیان نیز کسی که تحقیق در این باب را مد نظر قرار میدهد با کمبود منابع مواجه میباشد، لیکن مدارک موجود مرتبط با این دوران در مقایسه با عصر حکومت مادها بسیار بیشتر است که دست محقق را در نیل به هدف خویش اندکی بازتر مینماید. اسناد و مدارکی به سان نوشتههای مورخان اروپایی آن روزگاران، کتیبهها و الواح به جای مانده از آن دوران و غیره. همچنین، نگاهی به فهرست تشکیلات و سازمانها در این عصر مؤید این میباشد که آموزش کشوری مطمئناً مورد توجه و عنایت بوده است و البته ادارهی تشکیلاتی بدین عظمت یقیناً بدون تعلیم و تعلم امکان پذیر نبوده است.
افلاطون نیز درباره تعلیم شاهزادگان هخامنشی بیان میدارد که شاهزادگان به محض تولد به خواجگان و پرورشگران سپرده میشدند تا به بهترین شکل پرورده شوند و زمانی که کودک به هفت سالگی پای مینهاد سوارکاری و شکار به او آموخته میشد و در چهارده سالگی چهار نفر که به مربیان شاهانه موسوم بودند برای تعلیم و تربیت شاهزاده انتخاب میگشتند که یکی از آنان در دانایی برتر از دیگران بود و مسؤولیت آموزش حکمت زرتشت و آیین کشورداری را عهدهدار می شد و دومی که در دادورزی و عدالت شهره بود آیین راستگویی و درستکاری را به شاهزاده آموزش میداد و نفر سوم که پرهیزگارترین بود به کودک آزادگی و پرهیزگاری میآموخت و نمیگذاشت که وی مغلوب و دستخوش شهوات گردد و بدو میآموخت که به راستی آزاده باشد و آموزگار چهارم نیز دلاوری و بیباکی را به شاهزاده می آموخت .
آموزش و پرورش در عصر ساسانیان:
با شکست اردوان پنجم و مرگ او در نبرد روی داده در قرن سوم میلادی در جلگه هرمزدگان میان او و اردشیر بابکان، سلسله اشکانی انقراض یافت (پیرنیا، ص2218) و آفتاب دولت ساسانی پدیدار گردید. آفتاب دولتی که بنا به گفتهی کریستنسن مؤلف کتاب «ایران در زمان ساسانیان» عهد بزرگ تمدن ادبی و فلسفی ایران باستان در دوران حکومت پادشاهان این سلسله و بالاخص خسرو اول آغاز میگردد
اهداف عمومی تحقیقات آموزشی :
تاریخچه آموزشی و پرورشی ایران