سورنا فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

سورنا فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

دانلودمقاله نهج البلاغه حضرت امیرالمؤمنین (ع)

اختصاصی از سورنا فایل دانلودمقاله نهج البلاغه حضرت امیرالمؤمنین (ع) دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

مختصری از زندگی نامه حجت الاسلام استاد محمد دشتی :

 

استاد محمد دشتی در سال 1330 در روستایی به نام (آزادمون) از توابع شهرستان محمود آباد به دنیا آمد پس از گزرراندن مراحل ابتدایی در سال 1342 با توجه به علاقه شدید ایشان به علوم حوزوی وارد حوزه علمیه شده و در حوزه علمیه شهر آمل (مسجد امام حسن عسگری ) به فراگیری علوم حوزوی پرداختند . سپس در سال 1343 وارد حوزه علمیه قم شده ودر مدرسه حضرت آیت الله العظمی گلپایگانی مشغول به تحصیل شدند ودر مدارس رضویه و فیضیه ادامه تحصیل دادند .
دروس خارج فقه را در خدمت حضرت آیت الله مشکینی و حضرت آیت الله جوادی آملی و حضرت آیت الله مکارم شیرازی و یک دوره اصول را در خدمت حضرت آیت الله میرزا هاشم آملی فرا گرفتند در فلسفه کتاب اشارات را در خدمت حضرت آیت الله حسن زاده آملی و کتاب اسفار اربعه را در خدمت آیت الله جوادی آملی و حضرت آیت الله محمدی گیلانی و شرح منظومه را خدمت آیت الله حقی فرا گرفتند .
روش تحقیق و نویسندگی را ابتداء در محضر شهید مفتح و سپس حضرت آیت الله سبحانی و شهید محمد مصطفوی کرمانی در طول سال های 50 تا 57 آموختند .
استاد دشتی در تحقیقات خود محور اصلی را نهج البلاغه قرار دادند ودر ضمن آن را به عقاید اسلامی فلسفه احکام و ارزیابی زندگی سیاسی اهل بیت نیز توجه داشتند . از استاد دشتی حدود 110 اثر گران بها به یادگار مانده است که به جهت دارا بودن از قلم روان و بیان مطالب مورد نیاز جامعه مورد استقبال فراوانی قرار گرفته است .

 

 

 

 

 

 

 

 

 

به نام آنکه علی را به جهانیان عطا فرمود
مقدمه سید رضی بر نهج البلاغه
ستایش خدا را سپاس که حمد را بهای نعمتها و پناهگاه بلاها و وسیله رسیدن به نعمتها و بهشت جاویدان و موجب افزایش احسان و کرمش قرار داد . درود بر پیامبر رحمت و پیشوای رهبران الهی و چراغ روشنی بخش امت که ریشه های وجودش بزرگواری و درخت اصل و نثبش پر برگ و پر ثمر بوده است و درود بر اهل بیتش که چراغ های روشنی بخش تاریکی ها و وسیله نجات امتها و نشانه های روشن دین و مرکز ثقل فضیلت و برتری می باشند . درود بر همه انان باد درود بر انا باد تا زمانی که سفیده صبح گریبان شب را می شکافد و ستارگان طلوع و غروب می کنند .
چگونگی پیدایش کتاب نهج البلاغه
در آغاز جوانی و طراوت زندگی دست به تالیف کتابی در خصائص و ویژگی های ائمه (ع) زدم که مشتمل بر خبر های جالب و سخنان برجسته انها بود .
انگیزه این عمل را در آغاز آن کتاب یاد آور شدم و آن را آغاز سخن قرار دادم.
پس از گرد اوردن خصائص امیر مومنان مشکلات و حوادث روزگار مرا از اتمام بقیه کتاب باز داشت . من ان کتاب را مبوب نموده و به فصل های مختلفی تقسیم کرده بودم در پایان ان فصلی که متضمن سخنان جالب امام (ع) از سخنان کوتاه در موائظ حکم انصال و اداب آورده شد برخی از دوستان آنرا جالب و شگفت انگیز از جنبه های گوناگون دانستند و از من خواستند کتابی تالیف کنم که سخنان برگزیده امیر مومنان در جمیع فنون و بخشهای مختلف از حکمها نامه ها مواعظ و ادب در ان گرد اید زیرا امیر مومنان منشاء فصاحت و منبع بلاغت و پدید اورنده ان است .
مکنونات بلاغت به وسیله او آشکار گردیده و قوانین و اصول آن از او گرفته شده تمام خطبا و سخنرانان به او اقتدا نموده و همه واعظان بلیغ از سخن او استمداد جسته اند . با این همه او همیشه پیشرو آنها دنباله رو او او مقدم است آنها موخر . زیرا سخن او کلامی است که آثار علم الهی و بوی عطر و سخن یامبر را به همراه دارد . از این رو خواسته دوستان را اجابت کردم و این کار را شروع کرده زیرا یقین یافتم سود و نفع معنوی آن بسیار است و بزودی همه جا را تحت سیطره خود قرار خواهد داد و اجر آن ذخیره اخرت خواهد بود منظورم این بود که علاوه بر فضائل بی شمار دیگر بزرگی قد و شخصیت امیر مومنان را از این نظر روشن سازم که :امام علی (ع) تنها فردی است که از میان تمام گذشتگانی که سخنی از آنها به جا مانده با اخرین مرحله فصاحت وبلاغت رسیده و گفتار او اقیانوسی است بیکرانه که سخن هیچ بلیغی به پایه آن نخواهد رسید .
خواستم در افتخار کردن به امام (ع) به قول شاعر معروف {فرزدق} متمسل شوم (که در مورد افتخار به پدران خود به شخصی به نام جریر خطاب می کند ) ای جریر! اینها پدران ونیاکان منند اگر می توانی در آن هنگام که در مجمعی گرد آمدیم همانند آنها را برای خود بر شمار .
سخنانآن حضرت بر مدار سه اصل میچرخد:
اول خطبه ها واوامر
دوم: نامه ها ورسائل
سوم: کلمات حکمت آمیز ومواعظ
تصمیم گرفتم ابتدا خطبه ها پس از آن نامه ها وسپس کلمات قصار (حکمت آمیز ) جالب آن حضرت را جمع کنم .
سپس به هر کدام از آنها بابی را اختصاص دادم وصفحاتی ویژه آن گردانیدم تا مقدمه ای تا مقدمه ای باشد برای بدست آوردن آنچه که به آن دسترسی ندارم (وممکن است )در آینده به آن برسم.
از شگفتی های سخن امام که او خود در این زمینه تنهاست و شریک و همتایی در آنها ندارد. این است که : سخن آن حضرت را که در باره زهد و مواعظ است هر گاه کسی تامل کند و خود را از این جهت بیگانه دارد که این سخن شخصی عظیم القدر ونافذ الامر است که همه در برابر او سر فرود می آورند شک وتردید نخواهد کرد که گوینده این سخن کسی است که جزء در وادی زهد وپارسایی قدم نگذاشته است و هیچ اشتغالی به جزء عبادت نداشته است و هیچ گاه نمی تواند باور کند که این سخن کسی است که به هنگام جنگ در دریای لشکر دشمن فرو می رفت و پهلوانان و جنگجویان نیرومند را بر زمین می افکند . و او با این حال یکی از زهاد و یکی از افراد صالح و پاک و نمونه ای است که نظیر ندارد .
اما وظیفه من غی از تلاش و کوشش وسعی فراوان برای یافتن این گم شده نیست و از خدا می خواهم در این راه مرا یاری کند بعد از تمام شدن کتاب چنین دیدم که نامش را "نهج البلاغه " بگذارم زیرا این کتاب درهای بلاغت را به روی بیننده می گشاید و خواسته هایش را به او نزدیک می کند این کتاب هم مورد نیاز دانشمند وعالم وهم دانشجو و متعلم است وهم خواسته شخص بلیغ و زاهد در آن یافت می شود در بین کلمات امام علی (ع) سخنان شگفت انگیزی در مورد توحید ،عدل وتنزیه خداوند از شباهت به خلق می بینیم که تشنگان را سیراب کرده و پرده ها را از روی تاریکی شبهات بر می گیرد . از خداوند بزرگ توفیق و نگهداری از لغزش را خواستارم ونیز می خواهم که به من در این راه مقاومت ویاری بخشد واز خطای فکر پیش از خطای زبان واز خطای سخن پیش از لغزش قدم به او پناه می برم او مرا کفایت می کند و بهتری حافظ ویاور است .

 

 

 


خلاصه ای از خطبه های نهج البلاغه :
عجز انسان از شناخت ذات خدا : سپاس خداوندی را که سخنوران از ستودن آن عاجزند و حسابگران از شمارش نعمت های آن ناتوان وتلاشگران از ادای حق او در مانده اندخدای که افکار ژرف اندیش ذات او را درک نمی کنند ودست غواصان دریای علوم به آن نخواهد رسید پروردگاری که برای صفات او حد ومرزی وجود ندارد وتعریف کاملی نمی توان یافت وبرای خدا وقتی معین و سر آمدی مشخص نمی توان تعیین کرد . مخلوقات را با قدرت خود آفرید وبا رحمت خود بادها را به حرکت در آورد وبه وسیله کوهها اضطراب ولرزش زمین را به آرامش تبدیل کرد .
دین وشناخت خدا : سر آغاز دین خدا شناسی است و کمال شناخت خدا باور داشتن اوست و کمال باور داشتن خدا شهادت به یگانگی اوست و کمال توحید اخلاص و کمال اخلاص خدا را از صفات مخلوقات جدا کردن است زیرا هر صفتی نشان می دهد که غیر از موصوف وهر موصوفی نشان میدهد که غیر از صفت است پس کسی که خدا رابا صفات مخلوقات تعریف کند اورابه چیزی نزدیک رده است وبا نزدیک کردن خدا به چیزی دو خدا مطرح شده وبا طرح دو خدا اجزایی برای او تصور نموده وبا تصور اجزاء برای خدا اورا نشناخته است .

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  15  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلودمقاله نهج البلاغه حضرت امیرالمؤمنین (ع)

طرح لایه باز بنر میلاد حضرت مهدی عج (ع)

اختصاصی از سورنا فایل طرح لایه باز بنر میلاد حضرت مهدی عج (ع) دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

طرح لایه باز بنر میلاد حضرت مهدی عج (ع)


طرح لایه باز بنر میلاد حضرت مهدی عج (ع)

طرح لایه باز بنر میلاد حضرت مهدی عج (ع)

طرح بنر میلاد صاحب الزمان (عج)

طرح PSD میلاد امام زمان (عج) با کیفیت عالی

 


دانلود با لینک مستقیم


طرح لایه باز بنر میلاد حضرت مهدی عج (ع)

کتاب دعای امام زمان (ع)

اختصاصی از سورنا فایل کتاب دعای امام زمان (ع) دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک داونلود بانک موبایل کل کشور

http://seoblog.loxblog.com

 


دانلود با لینک مستقیم


کتاب دعای امام زمان (ع)

کتاب پی دی اف 25 سال سکوت علی (ع) تالیف فواد فاروقی

اختصاصی از سورنا فایل کتاب پی دی اف 25 سال سکوت علی (ع) تالیف فواد فاروقی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

کتاب پی دی اف 25 سال سکوت علی (ع) تالیف فواد فاروقی


کتاب پی دی اف 25 سال سکوت علی (ع) تالیف فواد فاروقی

بعد از رحلت پیامبر، بر اثر شرایط خاصی که ایجاد شده بود، حضرت علی(ع) مجبور شد به مدت 25 سال از صحنه اجتماع به طور خاصی کناره بگیرد و سکوت اختیار کند، آنحضرت در این مدت نه در جهادی شرکت کرد و نه در اجتماع به طور رسمی سخن گفت، شمشیر در نیام کرد و به وظایف فردی پرداخت.
این سکوت وگوشه گیری طولانی برای شخصیتی که در گذشته در متن اجتماع قرار داشت ودومین شخص جهان اسلام ورکن بزرگی برای مسلمانان به شمار می رفت سهل وآسان نبود. روح بزرگی، چون حضرت علی - علیه السلام می خواست که بر خویش مسلط شود وخود را با وضع جدید که از هر نظر با وضع سابق تضاد داشت تطبیق دهد.
شما با خواندن این کتاب تمام دلایلی را که امام علی 25 سال سکوت کرد را خواهید فهمید.

25 سال سکوت امام علی (ع)

 

 


دانلود با لینک مستقیم


کتاب پی دی اف 25 سال سکوت علی (ع) تالیف فواد فاروقی

دانلودمقاله امام رضا (ع)

اختصاصی از سورنا فایل دانلودمقاله امام رضا (ع) دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 


مقدمه:
در یک نگرش کلی و تاریخی می توان ادعا کرد که سیر تحول اندیشه سیاسی شیعه با دوران امامت امامان شیعه اثنی عشری شروع شده است . از لحاظ تاریخی این دوران پس از وفات پیامبر و در طی جریان سقیفه اغاز شد. چرا که در طی حیات پیامبر مشکل و یا اختلافی بین مسلمانان وجود نداشت . اما بعد از وفات ایشان برسر جانشینی سیاسی و رهبری دنیوی ایشان میان مسلمانان اختلاف افتاد . عده ای بر اساس جریان غدیر خم موافق جانشینی علی بن ابیطالب (ع) بودند و حق انتخاب ،مشورت و بیعت مجدد برای اصحاب را در امر امامت قبول نداشتند و در مقابل عده ای دیگر که اکثریت هم با آنان بود راه دیگری را در پیش گرفتند و قائل به بیعت با اصحاب پیامبر شدند و به این ترتیب گروهی که به شیعه علی بن ابیطالب (ع) و حامیان اهل بیت پیامبر معروف شدند و در برابر اکثریت قرار گرفتند.
این انحراف در رهبری جامعه اسلامی از زمان حضرت علی (ع) آغازشد و از زمان امامت امام صادق (ع) به بعد مشکلات دو چندان شد. چرا که از یک طرف در این ایام شاهد ظهور رقیب جدیدی برای نهاد خلافت به نام عباسیان هستیم که علاوه بر اینکه ادعای خلافت داشت به واسطه هاشمی بودن، خود را در رسیدن به آن مقام نسبت به بقیه بر حق می دانست و قصد داشت علاوه بر کسب کرسی خلافت ، افتخار جانشینی برحق پیامبر – که به خاطر روی کار آمدن امویان و مروانیان به نااهلان رسیده بود – را کسب کند.
علاوه بر این انحراف ، انحراف دیگری نیز در جامعه کوچک شیعی بروز کرد و آن ظهور فرقه های جدیدی همچون کیسانیه و زیدیه بود که هر کدام دارای عقاید ویژه ای در امرامامت بودند. وجود این فرقه ها در جامعه شیعه از یک طرف و وجود عباسیان در راس حکومت از طرف دیگر که هر دو از انحرافات اساسی جامعه اسلامی بود، معرفی تشیع را برای امامان شیعی حتمی ترو مسلم تر کرده بود و در این میان رفع شبهات برای جامعه ایرانی از سایر مناطق مهمتر بود. هم به دلیل اینکه ایران پایگاه اصلی عباسیان بود و هم به دلیل اینکه فرقه های مختلف شیعی یا در طی اقدامات زیر زمینی و یا به خاطر گرایش مردم به آنها در ایران نفوذ کرده بودند و چون مقر اقامت امامان شیعی در فاصله دوری نسبت به ایران قرار داشت ،در صورت عدم توجه ، ایران به راحتی تبدیل به پایگاهی توانمند بر ضد شیعه اثنی عشری می شد .

 

برای پی بردن به اهمیت ایران در نزد امامان و شیعیان آنها می توان به روایات و احادیثی که مطرح شده است رجوع کرد .از جمله اینکه در آیه89 سوره انعام آمده :"اگر این قوم نسبت به آن (هدایت الهی ) کفر ورزند (مهم نیست ) زیرا کسانی را نگهبان آن ساخته ایم که نسبت به آن کافر نیستید ." در تفسیر آمده است که منظور از این نگهبانان ،ایرانیان هستند .
همچنین در حدیثی از علی بن ابیطالب(ع) آمده است که:"از پیامبر شنیدم که دیگر با پارسیان در راه دین بر سرشما کوبند ، چنانکه در آغاز برای دین ،شما بر سر آنها کوفتید ."
اشاره شد که از جمله دلایل اهمیت ایران برای امامان شیعه ، این بود که آنجا تبدیل به پایگاه اصلی عباسیان شده بود . اما اینکه چگونه عباسیان در ایران نفوذ کردند امری نبود که یک شبه صورت گرفته باشد . بلکه جریانی بود که زمینه های آن از زمان صدر اسلام به وجود آمده بود و نتیجه آن تثبیت حکومت عباسی در ایران بود . حکومتی که با نام اسلام هر کاری که به مصلحت و منافع خودش بود انجام می داد . حکومتی که در راس آن اعرابی قرار داشتند که در دوران قبل از اسلام هیچ تجربه ای در زمینه حکومتداری نداشتند و چون بر ایرانیان که ملتی متمدن بودند فائق آمدند تحت تاثیر افکار،آراء ، عقاید ، فرهنگ و تمدن آنان قرار گرفتند و میراث خوار ساسانیان شدند و خلافت را تبدیل به سلطنت کردند ؛چرا که آنها به خوبی می دانستند که از موانع رسیدن ملتی به کشورداری این است که آن ملت مورد ستم و خواری واقع شود و مطیع و منقاد اراده دیگران گردد در این صورت حتی دلاوری و سر سختی ایشان و حس سر بلندی آنها نیز از بین خواهد رفت و بر جامعه ناامیدی چیره خواهد شد ، علاوه بر آن از دیگر نتایج اطاعت بی چون و چرااز فرمانروایان ، از بین رفتن ایمان در بین مردم است و اینکه رفته رفته شرع جنبه دانش و صناعت به خود می گیرد و در این صورت می توان با خیالی آسوده بر چنین مردمی حکومت کرد .
بدیهی است که هیچ انسانی از جمله ایرانیان آزاده و حقیقت جو هرگز حاضربه قبول چنین سر انجامی نیستند. به خصوص اینکه آنها در گذشته تاریخی خود همیشه زیر یوغ مستکبران متعددی بودند و به همین دلیل اسلام را- که نوید هایی چون تساوی ،عدالت ، آزادی و... را به همراه داشت – با آغوش باز قبول کردند ،اما حالا به خاطر رهایی خود از زیر یوغ مستکبری دیگر که در زیر لباس زیبای اسلام عرض اندام می کرد حاضر به ایستادن در مقابل همان اعرابی بودند که اجداد آنها به خاطر اسلام بر روی ایرانیان شمشیر کشیده بودند . اما آنها می دانستند به هدف خود نمی رسند مگر اینکه به اصول و عقاید اصیل مکتب اسلامی روی بیاورند و امامت برحق امامان را قبول کنند . مکتبی که رهبرانی چون علی بن ابیطالب (ع) داشت ، کسی که مردم را در عطا برابر نهاد و موالی را چنان عطا داد که عرب اصلی را و در این باب آن قدر اصرار داشت که از سوی اعراب به او اعتراض شد و او در جواب به آنها گفت: " تمام قرآن را تلاوت کردم و برای فرزندان اسماعیل بر فرزندان اسحاق به اندازه چوبی کوچک برتری نیافتم."
مکتبی که کارگزارانی چون سلمان فارسی و عمار یاسر داشت ، افرادی که علی رغم رسیدن به مناصب دولتی چون ولایتمداری مدائن و امامت نماز شهر کوفه، زندگی در سطح مردم عادی داشتند.
مکتبی که والیان آن – در دوران خلافت امام علی (ع) در جمع آوری خراج به حق روی می آوردند و با سپاهیان به عدل و مساوات رفتار می کردند و قصدشان فقط انجام حق بود مکتبی که رهبران و هواداران آن را فقط به خاطر نگرش ضد ستمشان ، مظلومانه و در زیر فشارهای زیاد به شهادت رسانده بودند: و این ظلم ستیزی برای ایرانیانی که خود تحت فشار بودند و از جنبه نژادی ،ظلم مضاعفی را تحمل می کردند بسیار جالب بود و شاید به همین دلیل بود که در کنار علویان و به رهبری مختار (رهبر فرقه کیسانیه ) در برابر دشمن مشترک خود (امویان) سنگر گرفتند و ادامه دار راهی شدند که حسین بن علی آن را آغاز کرده بودند . در این درگیری گر چه تعداد زیادی از ایرانیان به شهادت رسیدند اما با این اقدام خود باعث شدند که فرقه کیسانیه در ایران مطرح شود.
بعد از این جریان و از سال 108 هـ .ق مرتب نمایندگانی از طرف محمد بن علی (از هاشمیان معروف زمانه) به ایران و از جمله خراسان فرستاده شدند که نتیجه آن همراه کردن تعداد زیادی از ایرانیان با خود بود که نمود این همراهی را می توان در قیام یحیی بن زید بن علی بن الحسین درایران مشاهده کرد . او که از علویان بود بعد از قیام پدرش زید و شهادت ایشان به ایران آمده بود و با همراهی عده زیادی از خراسانیان قیام خود را علنی کرده بود . گر چه سر انجام او و یارانش هم مانند اخلاف مظلومش شد اما توانست زیدیه را به عنوان دومین فرقه موثر در ایران مطرح کند . نحوه شهادت او ، شیعیانش را به جنب و جوش در آورده بود و باعث شده بود که داعیان ظاهر شوند ، خوابها دیده شود و کتابهای پیشگویی بر سر زبانها افتد.
این جریانات به قول مقدسی ، باعث شد تشیع در میان ایرانیان به خصوص اهل خراسان جاذبیتی فوق العاده پیدا کند و این وضعیت بهترین بستر برای عباسیان و شخص محمد بن علی بن عبد الله بن عباس شد . خود او در این زمینه گفته بود :" ... جز این نمی خواهم که پیروان ما مردم خراسان باشند ،آنان ما را یاری می کنند و ما آنان را یاری می کنیم. اینان طومار سلطنت بنی امیه را درهم پیچند و سلطنت را به ما سپارند.
شاید به دلیل همین توجه ایرانیان به فرقه های مختلف تشیع بود که ابن خلدون نتیجه می گیرد که پادشاهی و کشور داری برای ایرانیان حاصل نمی شود مگر به شیوه دینی از قبیل پیامبری یا ولایت و یا به طور کلی آثار بزرگ دینی اما عباسیان و در راس آنها ابراهیم امام برای اینکه این موقعیت را از دست ندهند از همان ابتدا و بسیار حساب شده عمل کردند و با یک موقع شناسی ، مهره اصلی خود به نام ابومسلم خراسانی را در بهترین شرایط به خراسان فرستادند. زمانی که خراسان از یک طرف در آتش جنگ داخلی (که ریشه ای جز تعصب قبیله ای نداشت)می سوخت و از طرف دیگر مرکز آشوبهایی شده بود که یاغیان زمانه چون کرمانی و حارث بن سریج به راه انداخته بود و حاضر به بیعت با مروان نبوند. طبیعی است که مردم خسته از زمانه به دنبال حامی هستند، آنها همه چیز را در این تازه از راه رسیده (ابومسلم)می دیدند.به خصوص اینکه ابومسلم نیز قدم به قدم و حساب شده پیش می رفت.ابراهیم امام هم به او سفارش کرده بود که"...اگر توانستی زبان عربی را از خراسان براندازی بر انداز." او با این سخن خود در واقع در صدد حذف نشانه ها و علایم تسلط عرب بر ایرانی بر آمده بود تا نوید تازه ای باشد برای آنان که در زیر تعصبات عرب کمر خم کرده بودند.
در طی جریانات تاریخی از این به بعد شاهد وحدت و اتحاد ایرانی و عباسی هستیم .آن هم بر سر هدف مشترک یعنی بر اندازی امویان . بعد از این اتحاد بود که ابومسلم در صدد محو عاملان بنی امیه در خراسان بر آمد و این کار را با جنگ با نصر بن سیار آغاز کرد . کسی که تمام مردم خراسان آرزوی از بین رفتن او را داشتند و به همین دلیل از تمام طبقات جامعه حتی غلامان با او در این جنگ همراهی کردند. او با کمک همین حامیان خود بود که توانست بر تمام رقبای خود غلبه کند و یکه تاز خراسان شود.
ابو مسلم بعد از پیروزی بر رقبا ، عاملان خود را سوی ولایتها فرستاد و به آنها گفت :" با مردم بیعت می کنم بر پایه نبشته خدا ،شیوه رفتار محمد و پیروی از فرمان خدا و پیامبرش." او بعد از تثبیت موقعیت خود در خراسان ، قدم بعدی را که بسیار مهم هم بود بر داشت و آن حذف فیزیکی امویان بود که در طی نبرد زاب و با کمک خراسانیان موفق به انجام این کار شد . با این پیروزی جایگاه ابومسلم و عباسیان در خراسان تثبیت تر شد.
اما از این زمان به بعد است که چهره واقعی عباسیان برای ایرانیان روشن می شود. چرا که دیگر خبری از وعده های گذشته نبود. حالا عباسیان بعد از فائق آمدن بر رقبای خارجی ، باید به حذف و تسویه رقبای داخلی خود می پرداختند. اولین کاندید این جریان ابومسلمه خلال بود و بعد از او نوبت به ابومسلم رسید. اما قتل او بازتاب بسیار گسترده ای در خراسان داشت و خراسانی را که در پرتو حضور پر رنگ ابومسلم آرام شده بود دوباره کانون قیامها و اعتراضها کرد و از آنجایی که این قیامها همه بر علیه عباسیان بود باعث شد که آنها برای حفظ خراسان ، ولیعهد های خود را مرتب به این منتطه بفرستند.
حضور فعال و موثر عباسیان در خراسان کار را برای امام صادق (ع) سخت و سخت تر می کرد. ایشان از یک طرف باید بانهاد خلافت و تبلیغات دروغین آن مقابله و مبارزه می کردند و از طرف دیگر نباید غافل از عقاید انحرافی جامعه اسلامی می شدند و در عین حال باید ایرانیان را متوجه حق و حقیقت هم می کردند. بدین ترتیب مبارزه و فعالیت حضرت معطوف به سه جبهه می شد که هرکدام از دیگری مهمتر بود.
در این راستا ایشان از هر فرصتی که پیش می آمد برای رسیدن به اهداف خود سود می جستند. اولین اقدام ایشان و آنچه مهمتر از همه به نظر می رسید فعالیت همزمان در دو جبهه یعنی رد عقاید انحرافی فرقه های مختلف شیعه (کیسانیه و زیدیه) و خنثی کردن تبلیغات دروغین نهاد خلافت بود، تا ازاین رهگذر علاوه بر اینکه حیله و مکر آنها را به خودشان برمی گردانند ، بر حق بودن اهل بیت پیغمبر را به مسلمانان ثابت کنند به همین دلیل از تمام فرصتها استفاده کرده و حتی در موسم حج و در میان یاران و شیعیان خود به ایراد سخنرانی می پرداختند و در این بین ایرانیان هم در کنار دیگر شاگردان از بیانات ایشان سود می جستند به این امید که در برگشت به شهر و دیار خود هر آنچه را دیده و یا شنیده بودند برای هموطنان خود بازگو می کنند.
در مورد رد عقاید انحرافی فرقه های مختلف شیعه توسط امام صادق (ع) آنچه می توان گفت اینکه در تاریخ آمده است که کیسانیه فرقه اصلی عباسیان و شخص ابومسلم بود. حضرت در طی اقدامی به موقع و با رد پیشنهاد ابومسلم که از حضرت خواسته بود او را تایید کنند ، فرمودند: « تو از تابعان من نیستی و این زمان ، زمان من نیست». با این سخن حضرت در واقع هم فرقه کیسانیه را رد کردند و هم مشروعیت خلافت عباسیان را.
همچنین حضرت در قبال فرقه زیدیه نیز چنین سیاستی را در پیش گرفتند. چرا که در طی سخنانی فرمودند:« به خدا نزد من کتابی است که نام تمام انبیاء و سلاطینی که در زمین فرمانروایی می کنند در آنها ثبت شده است. به خدا که در هیچ یک از آنها نام محمد بن عبدالله بن حسن (نفس زکیه)، رهبر زیدیه، نیست».
اما حضرت به غیر از فعالیت در این دو جبهه ، در جبهه ای دیگر نیز ناگزیر مجبور به فعالیت بودند و آن بیان محدوده واقعی اهل بیت عصمت و طهارت بود تا هم تشیع حقیقی را به همگان معرفی کنند و هم راه حق و حقیقت را به همه و از جمله ایرانیان نشان دهند. مزید برعلت اینکه ایشان روزی در بین یاران و شاگردان خود فرمودند:« آیا می دانید منظور از این آیه، نعمتهای خدا را به یاد آورید ، چیست؟ به خدا مقصود بزرگترین نعمتهای خداست بر خلقش و آن ولایت ماست».
علاوه برذکر چنین احادیثی از طرف حضرت ، احادیثی دیگر نیز درباره اهمیت علم و دانش از سوی ایشان مطرح شده که این نمی تواند دلیلی داشته باشد جز اینکه حضرت با ذکر چنین احادیثی قصد داشتند شیعیان و یاران خود را هر چه بیشتر تشنه حق و حقیقت کنند و صدالبته که وجود چهارهزار شاگرد حاکی از موفقیت ایشان در این هدف است. مزید بر علت اینکه ایشان روزی در میان یاران خود فرمودند :« دانشمندان وارثان پیامبرانند ، برای اینکه پیغمبران پول و طلا و نقره به ارث نمی گذارند و تنها احادیثی برجای می گذارند. هرکس از آن احادیث برگیرد بهره بسیاری گرفته است. پس نیکو بنگرید که علم خود را از چه کسی فرامیگیرید ، زیرا در خاندان ما اهل بیت در هر عصری جانشینی عادل هست که تغییر دادن غالیان ، به خود بستگی خرابکاران و بدمعنی کردن نادانان را از دین برمی دارد».
در سایه همین توجه حضرت به علم و دانش بود که شیعیان ، از اقصی نقاط سرزمین اسلامی و از جمله ایران برای فراگرفتن علم و دانش و افتخار شاگردی مکتب امام صادق (ع) به حضور حضرت شرفیاب می شدند. این دسته از ایرانیان مانند پیشوای خود هرگز وارد فاز نظامی نشدند بلکه ترجیح دادند در حوزه فرهنگ و اندیشه وارد شوند و صدالبته که در این کار هم موفق بودند.
از جمله آنها می توان به افراد زیر اشاره کرد:
زکریا بن آدم بن عبدالله بن سعد اشعری قمی : او نه تنها افتخار شاگردی امام صادق (ع)، را داشت بلکه از محضر امام موسی کاظم (ع) و امام رضا (ع) هم بهره مند شد. گویا او دارای مصنفاتی نیز بوده و حتی از ائمه هدایایی از جمله کفنی هم دریافت کرده است.
ابی زکریا بن ادریس قمی : او هم شاگرد امام صادق (ع) امام موسی کاظم (ع) و اما رضا (ع) بود. قبر شریفش در شیخان قم است. او نیز مفتخر به دریافت هدایایی از سوی ائمه شده بود.
عیسی بن عبدالله بن سعد اشعری قمی : اما صادق (ع) میان دیدگان او را بوسیدند و فرمودند:« تو از ما اهل بیت می باشی». یونس بن یعقوب هم می گوید: « من در مدینه بودم . در یکی از کوچه های آن ، امام صادق (ع) با من برخورد کردند ، به من فرمودند :« یونس زور برو که مردی از خاندان ما در خانه منتظر است. من به خانه رسیدم . دیدم عیسی بن عبدالله نشسته است. به او گفتم : تو چه کسی هستی؟ گفت: مردی از اهل قم ».
عمران بن عبدالله بن سعد اشعری قمی : او نیز اهل قم بود. روایت شده است که او کرباسهایی را بافت و از آنها خیمه هایی ساخت و در صحرای منی و در موسم حج آنها را برای اهل بیت امام صادق (ع) برافراشت. در برابر این اقدام او حضرت وی را دعا کرده و در حق او فرمودند :« او از خانواده ای نجیب است. هر یک از ستمگران روزگار قصد سوئی به او و خانواده اش داشته باشد ، خدا آنها را نابود می کند».
طیفور بن عیسی بن آدم بن عیسی بن سروشان (ابویزید بسطامی ) : او هم افتخار شاگردی امام صادق (ع) ، امام موسی کاظم ، و امام رضا (ع) را نیز داشته است. وی در مورد طی مراحل سفر عرفانیش که به وحدانیت خدا پی برده بود گفته : « آسان ترین آنها این بود که باری نفس اماره را به طاعتی وادار کردم و سرپیچی کرد ، دوازده ماه نگذاشتم آب بخورد».
از دیگر شاگردان حضرت نیز می توان به افراد دیگری اشاره کرد از جمله : ادریس بن عبدالله اصفهانی ، عبدالرزاق بن ابراهیم خراسانی ، عقبه بن صالح بن عقبه ابوصالح خراسانی و...
اما حضرت علاوه برنمایندگان دائمی (شاگردان ) دارای نمایندگان موقتی نیز بودند. این افراد کسانی بوند که یا به بهانه زیارت خانه خدا و یا رساندن وجوهات ، به خدمت حضرت شرفیاب می شدند و حضرت هم از تمام فرصتها مانند گذشته بهره می گرفتند و در اثبات امامت خود و تقویت تشیع آنان تلاش می کردند و آنها نیز در بازگشت به ایران هرچه دیده بودند برای هموطنان خود بازگو می کردند و بدین ترتیب ارتباط بین امام و ایرانیان مرتب برقرار بود. مزید برعلت روایت های فراوانی است که حکایت از ملاقاتهای حضرت با ایرانیان (به خصوص خراسانیان) دارد . ازجمله اینکه محمد بن احمد از حضرت صادق (ع) نقل کرد که گروهی از اهل خراسان به خدمت آن جانب رسیدند . قبل از اینکه سوال کنند ،حضرت فرمودند :" من جمع ما لا من مهاوش اذهبه الله فی نهابر." خراسانیها گفتند :" آقا نفهمیدیم چه فرمودید؟" پس حضرت فرمودند :" از باد آید بدم بشود ." (یعنی مال دزدی خرج بدبختی می شود.)
از اینگونه روایتها که حکایت از ارتباط دائم امام با شیعیان ایرانی خود دارد، در تاریخ فراوان ثبت شده است که نتیجه تمام آنها مطرح شدن تشیع در برخی از نقاط ایران از جمله قم بود و صد البته روایتهایی که از طرف ائمه در مورد فضیلت آنجا و اهل آن مطرح شده ،مزید بر علت شده بود وشاید یکی از دلایل مهاجرت برخی از شیعیان از جمله اشعریان به قم علاوه بر امن بودن آنجا ،همین قضیه بوده است.
در مورد فضیلت قم ،روایات زیادی ثبت شده است . از جمله اینکه از امام صادق (ع) روایت شده است که فرمودند :" اهل خراسان اعلام ما اند،اهل قم انصار ما و اهل کوفه اوتاد ما اند."اما به غیر از قم مناطق دیگری مثل خراسان (سبزوار و نیشابور )، اهواز ، فارس ، ری و ... نیز وجود داشته که حداقل عده قلیلی از اهالی آن دارای گرایشی به سوی اهل بیت بوده اند ولی از آنجایی که اکثریت اهالی آن ، تابع عباسیان و یا فرق دیگر بودند ،باعث شده که از نظر شیعه خیلی مطرح نباشد و البته شیعیان آنجا هم چاره ای غیر از سکوت نداشتند ،چرا که در صورت هر فعالیتی ،از سوی مخالفین به شدت سرکوب می شدند . (همانند پیروان علویانی چون یحیی بن زید نفس زکیه، ابراهیم و ... ) بنا براین بنا به توصیه مقتدای خود ،تقیه را در پیش گرفتند و با ارتباط دائم با پیشوای خود توانستند سنگ بنای تشیع را در مرکز پایگاه اصلی عباسیان (قم) پی ریزی کنند و چون مستبد زمانه متوجه پیروزی جبهه حق و شکست خود شد چاره را در آن دید که رهبر شیعیان، (امام صادق (ع)، را از صحنه خارج کند به این امید که به پیشرفت تشیع خاتمه دهد ، غافل از اینکه جانشینان حضرت از این بستر آماده حداکثر استفاده را خواهند کرد. جانشین ایشان ،ابو الحسن موسی بن جعفر (ع) امام هفتم شیعیان، بودند. دوران امامت ایشان مقارن خلافت منصور (سفاح ترین خلق) ، مهدی ، هادی و هارون بود. در این دوران از یک طرف هر روز فرزندان راستین اسلام در راه منویات شوم خلفا قربانی می شدند واز طرف دیگربرای آزاد مردان ،محیطی خفقان آور و کشنده بوجود آمده بود و بدیهی است که به همان اندازه که آزادی در تکامل همه جانبه بشر موثر است ، خفقان نتیجه عکس دارد . چرا که مرگ بلوغ است. در چنین محیطی وظایف امام موسی کاظم (ع) و همراهان ایشان چیست ؟ به خصوص در مورد سرزمینی مانند ایران که ساکنان آن نه تنها افتخار درک سنت و سیره نبوی را بطور مستقیم نداشتند بلکه حالا پادگان نهضتی شده اند که به ناحق ادعای خلافت و جانشینی محمد مصطفی(ص) را نیز دارد . پادگانی که بعد از قتل ابومسلم ، میدان نبرد قیامگرانی چون استاسیس ، مقفع، یوسف بن ابراهیم (البرم) ، سرخ پوشان و ... شده بود که برای فرار از فشار حاکمیت عرب و به بهانه خونخواهی ابومسلم سر به شورش برآورده بودند . پادگانی که مقر برافراشتن پرچمهای رنگارنگ فرقه های متفاوت شیعه از جمله اسماعیلیه شده بود . فرقه ای که رشته امامت را تا به امام جعفر صادق (ع) کشانده و بعد از ایشان قائل به امامت پسرش اسماعیل شده بودند و اعتقاد داشتند که اسماعیل بعد از مردنش دوباره زنده خواهد شد . نکته جالب اینکه تاریخ نگاران گفته اند:" کسانی که پایه و بنیاد کیش باطنیه (اسماعیلیه )را نهادند از مجوس زادگان بودند. این آشفتگی و چند پارگی باعث شد که هادی (خلیفه عباسی) ولیعهد خود ، مهدی،را با ساز و برگ جنگی به ایران عازم کند ،تا هم اوضاع آنجا را آرام کند و هم ایام ولایتعهدی خود را در آنجا بگذراند. اما حضور ولیعهد در ایران هم مثمر ثمر واقع نشد . چرا که به دنبال کارهای زشت، ناتوانی و زبونی هادی ، جماعتی از مردم به جنبش درآمدند و به شاهان اطراف پناهنده شدند به خصوص اینکه مهدی مقرری آنان را نیز قطع کرده بود.آشفتگی در ایران و از جمله خراسان ادامه داشت تا اینکه در ایام خلافت هارون ،فضل بن یحیی برمکی والی خراسان شد و توانست بیشتر مناطق را مطیع و منقاد خود کند و حتی بیعت با محمد بن رشید ( امین ) را آشکار سازد.این نظارت دقیق بر ایران و خراسان از طرف حکومت وقت ،باعث شد تا تمام قیامها در نطفه خفه شود و یا اگر قیامی هم صورت می گرفت به سرعت سر کوب شود ،از جمله سرکوب هواداران زید بن علی بن الحسین(ع). دو سال بعد ، هارون برای عبد الله بعد از امین بیعت گرفت و خراسان و نواحی آن تا همدان را به او سپرد و به او لقب مامون را داد و او را عازم خراسان کرد . با توجه به مطالب گفته شده قابل درک است که با شدت عمل دستگاه حاکمه و خفقان موجود اگر شیعیانی هم در ایران حضور داشتند ، برای باقی ماندن فقط می توانستند در کنار امام خود و در سایه تقیه از تنگنای سیاست عباسیان رها شوند تا به سلامت حقیقت مذهب تشیع و فقه اسلامی را نگه دارند و صد البته که نحوه شهادت و سرکوب قیامگران علوی چون حسین بن علی (صاحب فخ)موید همین قضیه بود . به خصوص اینکه تمام علویان با او بیعت کردند به غیر از امام موسی کاظم (ع) حضرت گر چه قیام او را تائید کردند اما با او بیعت نکردند چون به خوبی می دانستند که او کشته خواهد شد . حضرت در خطاب به او فرمودند :"بدان که تو کشته می شوی . پس حواست را جمع کن و آماده باش و به کسی اعتماد نکن زیرا این مردم فاسقانی هستند که اظهار ایمان می کنند ولی در دل منافق و مشرک اند . در مصیبت شما گروه فامیل ،من پاداش خود را در نزد خداوند عز و جل می جویم."

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله   29 صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلودمقاله امام رضا (ع)