سورنا فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

سورنا فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

آشنایی با جیگ و فیکسچر 63 ص

اختصاصی از سورنا فایل آشنایی با جیگ و فیکسچر 63 ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 62

 

فهرست

عنوان صفحه

چکیده

مقدمه

طراحی ابزار

اهداف طراحی ابزار

معرفی جیگ وفیکسچر

امتیاز های قید و بند

انواع جیگ

ساختمان قید ها

انواع فیکسچرها

اصول موقعیت دهی

روش‌های موقعیت دهی

اصول گیره بندی

فیکسچرهای جوشکاری

فیکسچرهای فرزکاری

فیکسچرهای تراشکاری

فیکسچرهای سنگ زنی

فیکسچرهای خان کشی

جیگ و فیکسچرهای نشانه گذار

نمونه هایی از طراحی جیگ و فیکسچر

منابع ومآخذ

آشنایی با جیگ و فیکسچر

/

چکیده

   جیگ یک وسیله مخصوص است که قطعه کار داخل آن قرار داده شده است و  یا روی قطعه کار قرار داده می شود تا عملیات ماشین کاری روی آن انجام گیرد جیگ نه تنها قطعه کار  را در خود مهار می کند بلکه ابزار را نیز به هنگام عملیات تولیدی هدایت می کند معمو لا جیگ ها  بو شها ی هدایت کننده از جنس فولاد سخت شده دارند و برا ی عملیات سوراخ کاری و فرایندهای مشابه بکار می روند.

 /

 

   معمولا جیگ های کوچک روی میز دستگاه درل محکم نمی شوند ولی چنانچه قرار باشد سوراخ هایی با قطر بیش از ۲۵/۰ اینچ سوراخ کاری شوند لازم است جیگ را روی میز دستگاه محکم نمود .

   فیکسچر یک وسیله نگه دارنده است که فقط قطعه کار روی آن محکم میشود تا عملیات ماشین کاری روی آن انجام گیرد . فیکسچر را باید روی میز دستگاه تولیدی  کاملا محکم بست . فیکسچر ها معمولا روی ماشین فرز کاری بسته می شوند ولی از آنها در ماشینهای ابزار دیگر نیز استفاده می گردد.


دانلود با لینک مستقیم


آشنایی با جیگ و فیکسچر 63 ص

تحقیق و بررسی در مورد آموزش Word 2003 63 ص

اختصاصی از سورنا فایل تحقیق و بررسی در مورد آموزش Word 2003 63 ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 58

 

«آموزش Word 2003»

تهیه کننده: یاسمین وکیل‌زاده

استاد راهنما: جناب آقای مهندس سلگی

اردیبهشت 84

اجرای برنامه

1ـ بر روی دکمة Start کلیک کنید.

2ـ اگر در منوی اصلی Start عبارت Microsoft Office Word وجود دارد روی آن کلیک نمایید.

3ـ اگر عبارت Microsoft Word را در منوی اصلی start نمی‌بینید، اشاره‌گر ماوس را بر روی All Programs ببرید و از منوی باز شده Microsoft Office و سپس Microsoft Office Word 2003 را انتخاب کنید.

4ـ پنجرة Word باز شده و بر روی نوار کار ویندوز، دکمة مربوطه ظاهر می‌شود.

5ـ اگر در هنگام نصب برنامه، آیکنون مربوط به Word بر روی Desktop قرار گرفته باشد، با دوبار کلیک کردن بر روی آن می‌توانید برنامه را اجرا کنید.

6ـ چنانچه آیکون Word در قسمت Quick Launch (شروع سریع) نوار کار ویندوز باشد، با کلیک کردن بر روی آن برنامه اجرا خواهد شد.

7ـ با دوبار کلیک کردن بر روی یک سند Word برنامه، اجرا شده و سند مزبور باز می‌گردد.

کار با پنجرة Word

1ـ برای اینکه پنجرة Word در بزرگترین شکل ممکن باشد روی دکمة Maximize کلیک کنید.

2ـ برای باز گرداندن اندازة پنجره از حالت تمام صفحه به حالت قبلی، روی دکمة Restore کلیک نمایید.

3ـ دکمة Minimize به شما کمک می‌کند تا پنجرة Word را به صورت موقت مخفی نمایید.

4ـ برای خارج کردن پنجره از حالت Minimize بر روی دکمة مربوطه روی نوار کار کلیک کنید.

5ـ برای جابجایی پنجره، اشاره‌گر ماوس را بر روی نوار عنوان قرار دهید. سپس دکمة سمت چپ ماوس را فشار داده و آن را در همان حالت نگه دارید. پنجره را به مکان جدید برده و سپس دکمة ماوس را رها کنید.

6ـ برای تغییر اندازة پنجره، اشاره‌گر ماوس را به یکی از چهار گوشه پنجره نزدیک کنید. هنگامی که اشاره‌گر ماوس به یک فلش دوطرفه تبدیل شد با فشار دادن کلید ماوس و کشیدن پنجره به اندازة دلخواه برسید.

استفاده از منوها

1ـ برای باز کردن منوی View بر روی آن کلیک کنید.

2ـ به گزینة Zoom نگاه کنید، در انتهای آن سه نقطه وجود دارد؛ یعنی با انتخاب آن یک پنجرة محاوره‌ای باز خواهد شد.

3ـ پنجرة محاوره‌ای Zoom را ببینید و برای بستن آن روی دکمة Cancel کلیک کنید.

4ـ منوی Insert را باز کرده و اشاره‌گر را روی کلمة Picture قرار دهید. مثلث کوچک مقابل Picture نشان می‌دهد که این دستور دارای یک زیر منوی می‌باشد. برای بستن منو کافیست جایی خارج از منوی Insert را کلیک کنید یا دکمة Esc را فشار دهید.

5ـ منوی Edit را باز کنید، رنگ خاکستری برخی فرمان‌ها نشان می‌دهد که فعلاً فعال نیستند.

6ـ اشاره‌گر ماوس را بر روی فلش گسترش قرار دهید. دستورات پنهان شده به روش دیگری هم قابل دیدن هستند، منو را با یک کلیک باز کرده و برای چند ثانیه اشاره‌گر را روی نام منو نگه دارید.

7ـ در این حالت منو به طور کامل باز شده و تمام دستورات آن قابل مشاهده است.

سفارشی کردن منوها

1ـ منوی View را باز کنید. طبق پیش‌فرض Word، یک منوی کوتاه ظاهر می‌شود که برای مثال دستور Ruler در آن قابل رؤیت نیست.

2ـ برای نمایش کامل منوی View بر روی نام آن دوبار کلیک کنید. گزینة Ruler را که در منوی کوتاه پنهان بود انتخاب نمایید.


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق و بررسی در مورد آموزش Word 2003 63 ص

تحقیق و بررسی در مورد زادگاه مولانا 63 ص

اختصاصی از سورنا فایل تحقیق و بررسی در مورد زادگاه مولانا 63 ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 63

 

زادگاه مولانا:

جلال‌الدین محمد درششم ربیع‌الاول سال604 هجری درشهربلخ تولد یافت. سبب شهرت او به رومی ومولانای روم، طول اقامتش‌ و وفاتش درشهرقونیه ازبلاد روم بوده است. بنابه نوشته تذکره‌نویسان وی درهنگامی که پدرش بهاءالدین از بلخ هجرت می‌کرد پنجساله بود. اگر تاریخ عزیمت بهاءالدین رااز بلخ در سال 617 هجری بدانیم، سن جلال‌الدین محمد درآن هنگام قریب سیزده سال بوده است. جلال‌الدین در بین راه در نیشابور به خدمت شیخ عطار رسید و مدت کوتاهی درک محضر آن عارف بزرگ را کرد.

چون بهاءالدین به بغدادرسیدبیش ازسه روزدرآن شهراقامت نکرد و روز چهارم بار سفر به عزم زیارت بیت‌الله‌الحرام بر بست. پس از بازگشت ازخانه خدا به سوی شام روان شد و مدت نامعلومی درآن نواحی بسر برد و سپس به ارزنجان رفت. ملک ارزنجان آن زمان امیری ازخاندان منکوجک بودوفخرالدین بهرامشاه‌نام داشت، واو همان پادشاهی است حکیم نظامی گنجوی کتاب مخزن‌الاسرار را به نام وی به نظم آورده است. مدت توقف مولانا در ارزنجان قریب یکسال بود.

بازبه قول افلاکی، جلال‌الدین محمددرهفده سالگی ‌درشهرلارنده به‌امرپدر، گوهرخاتون دخترخواجه لالای سمرقندی را که مردی محترم و معتبر بود به زنی گرفت و این واقعه بایستی در سال 622 هجری اتفاق افتاده باشد و بهاءالدین محمد به سلطان ولد و علاءالدین محمد دو پسر مولانا از این زن تولد یافته‌اند.

مولانا و خانواده او

مولانا جلال الدین محمد مولوی در سال 604 روز ششم ریبع الاول هجری قمری متولد شد.هر چند او در اثر خود فیه مافیه اشاره به زمان پیش تری می کند ؛ یعنی در مقام شاهدی عینی از محاصره و فتح سمرقند به دست خوارزمشاه سخن می گوید .در شهر بلخ زادگاه او بود و خانه آنها مثل یک معبد کهنه آکنده از روح ،انباشته از فرشته سر شار از تقدس بود .کودک خاندان خطیبان محمد نام داشت اما در خانه با محبت و علاقه ای آمیخته به تکریم و اعتقاد او را جلال الدین می خواندند –جلال الدین محمد .پدرش بهاء ولد که یک خطیب بزرگ بلخ ویک واعظ و مدرس پر آوازه بود از روی دوستی و بزرگی او را ((خداوندگار)) می خواند خداوندگار برای او همه امیدها و تمام آرزوهایش را تجسم می داد .با آنکه از یک زن دیگر ـدختر قاضی شرف – پسری بزرگتر به نام حسین داشت ،به این کودک نو رسیده که مادرش مومنه خاتون از خاندان فقیهان وسادات سرخس بود ـ ودر خانه بی بی علوی نام داشت- به چشم دیگری می دید.خداوندگار خردسال برای بهاءولد که در این سالها از تمام دردهای کلانسالی رنج می برد عبارت از تجسم جمیع شادیها و آرزوها بود .سایر اهل خانه هم مثل خطیب سالخورده بلخ ،به این کودک هشیار ،اندیشه ور و نرم و نزار با دیده علاقه می نگریستند .حتی خاتون مهیمنه مادربهاء ولد که در خانه ((مامی)) خوانده می شد و زنی تند خوی،بد زبان وناسازگار بود ،در مورد این نواده خردسال نازک اندام و خوش زبان نفرت وکینه ای که نسبت به مادر او داشت از یاد می برد. شوق پرواز در ماورای ابرها از نخستین سالهای کودکی در خاطر این کودک خاندان خطیبان شکفته بود .عروج روحانی او از همان سالهای کودکی آغاز شد –از پرواز در دنیای فرشته ها ،دنیای ارواح ،و دنیای ستاره ها که سالهای کودکی او را گرم وشاداب و پر جاذبه می کرد . در آن سالها رؤیاهایی که جان کودک را تا آستانه عرش خدا عروج می داد ،چشمهای کنجکاوش را در نوری وصف ناپذیر که اندام اثیری فرشتگان را در هاله خیره کننده ای غرق می کرد می گشود .بر روی درختهای در شکوفه نشسته خانه فرشته ها را به صورت گلهای خندان می دید . در پرواز پروانه های بی آرام که بر فراز سبزه های مواج باغچه یکدیگر را دنبال می کردند آنچه را بزرگترها در خانه به نام روح می خواندند به صورت ستاره های از آسمان چکیده می یافت .فرشته ها ،که از ستاره ها پائین می مدند با روحها که در اطراف خانه بودند از بام خانه به آسمان بالا می رفتند طی روزها وشبها با نجوایی که در گوش او می کردند او را برای سرنوشت عالی خویش ،پرواز به آسمانها ،آماده می کردند –پرواز به سوی خدا .

موقعیت خانواده و اجتماع در زمان رشد مولانا

-پدر مولانا بهاء ولد پسر حسین خطیبی در سال (546) یا (542)هجری قمری در بلخ خراسان آنزمان متولد شد.خانواده ای مورد توجه خاص و عام و نه بی بهره از مال و منال و همه شرایط مهیای ساختن انسانی متعالی .کودکی را پشت سر می گذارد و در هنگامه بلوغ انواع علوم و حکم را فرا می گیرد .محمد بن حسین بهاء الدین ولد ملقب به سلطان العلما (متولد حدود 542ق/1148میا کمی دیر تر )از متکلمان الهی به نام بود . بنا به روایت نوه اش ؛شخص پیامبر (ص)این اقب را در خوابی که همه عالمان بلخ در یک شب دیده بودند ؛به وی اعطا کرده است .بهاء الدین عارف بود و بنا بر برخی روایات ؛او از نظر روحانی به مکتب احمد غزالی (ف.520ق/1126م)وابسته است .با این حال نمی توان قضاوت کرد که عشق لطیف عرفانی ؛ آن گونه که احمد غزالی در سوانح خود شرح می دهد ؛چه اندازه بر بهاءالدین و از طریق او بر شکل گیری روحانی فرزندش جلال الدین تاثیر داشتهاست .اگر عقیده افلاکی در باره فتوایی بهاء الدین ولد که: زناءالعیون النظر صحت داشته باشد ؛ مشکل است که انتساب او به مکتب عشق عارفانه غزالی را باور کرد حال آنکه وابستگی نزدیک او به مکتب نجم الدین کبری ؛موسس طریقه کبرویه به حقیقت نزدیکتر است .بعضی مدعی شده اند که خانواده پدری بهاءالدین از احفاد ابو بکر ؛خلیفه اول اسلام هستند .این ادعا چه حقیقت داشته باشد و چه نداشته باشد درباره پیشینه قومی این خانواده هیچ اطلاع مسلمی در دست نیست .نیز گفته شده که زوجه بهاءالدین ؛از خاندان خوارزمشاهیان بوده است که در ولایات خاوری حدود سال 3-472ق/1080م حکومت خود را پایه گذاری کردند ولی این داستان را هم می توان جعلی دانست و رد کرد .او با فردوس خاتون ازدواج می کند ،که برخی به علت اشکال زمانی در این ازدواج شک نموده اند .

او برای دومین بار به گفته ای ازدواج می کند .همسر او بی بی علوی یا مومنه خاتون است که او را از خاندان فقیهان و سادات سرخسی می دانند .

از این بانو ،علاو الدین محمد در سال 602 و جلال الدین محمد در سال 604 روز ششم ریبع الاول هجری قمری متولد شدند.بهاء الدین از جهت معیشت در زحمت نبود خالنه اجدادی و ملک ومکنت داشت .در خانه خود در صحبت دوزن که به هر دو عشق می ورزید ودر صحبت مادرش((مامی))و فرزندان از آسایش نسبی بر خورداربود ذکر نام الله دایم بر زبانش بود ویاد الله به ندرت از خاطرش محو می شد با طلوع مولانا برادرش حسین و خواهرانش که به زاد از وی بزرگتر بودند در خانواده تدریجاً در سایه افتادندوبعدها در بیرون از خانواده هم نام ویاد آنها فراموش شد .جلال که بر وفق آنچه بعدها از افواه مریدان پدرش نقل میشد ؛ از جانب پدر نژادش به ابوبکر صدیق خلیفه رسول خدا می رسید و از جانب مادر به اهل بیت پیامبر نسب میرسانید .

پدر مولانا:

پدرش محمدبن حسین خطیبی معروف به بهاءالدین ولدبلخی وملقب به سلطان‌العلماءاست که ازبزرگان صوفیه بود و به روایت افلاکی احمد دده در مناقب‌العارفین، سلسله او در تصوف به امام احمدغزالی می‌پیوست و مردم بلخ به وی اعتقادی بسیار داشتند و بر اثر همین اقبال مردم به او بود که محسود و مبغوض سلطان محمد خوارزمشاه شد.

گویند سبب عمده وحشت خوارزمشاه ازاوآن بودکه بهاءالدین ولدهمواره برمنبربه حکیمان وفیلسوفان دشنام می‌داد و آنان را بدعت‌گذار می‌خواند.

گفته‌های اوبر سر منبر بر امام فخرالدین رازی که سرآمد حکیمان آن روزگار و استاد خوارزمشاه نیز بود گران آمد و پادشاه را به دشمنی با وی برانگیخت.

بهاء‌الدین ولد از خصومت پادشاه خود را در خطر دیدو برای رهانیدن خویش از آن مهلکه به جلاء وطن تن در داد و سوگندخوردکه تا آن پادشاه برتخت سلطنت نشسته است بدان شهر باز نگردد. گویندهنگامیکه اوزادگاه خود شهر بلخ را ترک می‌کرد از عمر پسر کوچکش جلال‌الدین بیش از پنج سال نگذشته بود.

افلاکی در کتاب مناقب‌العارفین در حکایتی اشاره می‌کند که کدورت فخر رازی با بهاءالدین ولداز سال 605 هجری آغاز شدومدت یک سال این رنجیدگی ادامه یافت و چون امام فخر رازی در سال 606 هجری از شهر بلخ مهاجرت کرده است، بنابراین‌نمی‌توان خبردخالت فخررازی رادردشمنی خوارزمشاه با بهاءالدین درست دانست. ظاهرا رنجش بهاءالدین ازخوارزمشاه تا بدان حدکه موجب مهاجرت وی از بلاد خوارزم و شهر بلخ شود مبتنی بر حقایق تاریخی نیست.

تنها چیزی که موجب مهاجرت بهاءالدین ولدوبزرگانی مانند شیخ نجم‌الدین رازی به بیرون از بلاد خوارزمشاه شده است، اخباروحشت آثارقتل‌عامها و نهب و غارت و ترکتازی لشکریان مغول و تاتار در بلاد شرق و ماوراءالنهر بوده است، که مردم دوراندیشی را چون بهاءالدین به ترک شهر و دیار خود واداشته است.

این نظریه را اشعار سلطان ولد پسر جلال‌الدین در مثنوی ولدنامه تأیید می‌کند. چنانکه گفته است:

کرد از بلخ عزم سوی حجاز زانکه شد کارگر در او آن راز

بود در رفتن و رسید و خبر که از آن راز شد پدید اثر

کرد تاتار قصد آن اقلام منهزم گشت لشکر اسلام

بلخ را بستد و به رازی راز کشت از آن قوم بیحد و بسیار

شهرهای بزرگ کرد خراب هست حق را هزار گونه عقاب

این تنها دلیلی متقن است که رفتن بهاءالدین از بلخ در پیش از 617 هجری که سال هجوم لشکریان مغول و چنگیز به بلخ است بوقوع پیوست و عزیمت او از آن شهر در حوالی همان سال بوده است.

جوانی مولانا:

پس از مرگ بهاءالدین ولد، جلال‌الدین محمدکه درآن هنگام بیست و چهار سال داشت بنا به وصیت پدرش و یا به خواهش سلطان علاءالدین کیقباد بر جای پدر بر مسند ارشاد بنشست و متصدی شغل فتوی و امور شریعت گردید. یکسال بعدبرهان‌الدین محقق ترمذی که از مریدان پدرش بود به وی پیوست. جلال‌الدین دست ارادت به وی داد و اسرار تصوف وعرفان را ازاوفرا گرفت. سپس اشارت اوبه جانب شام وحلب عزیمت کردتا در علوم ظاهر ممارست نماید. گویند که برهان‌الدین به حلب رفت وبه تعلیم علوم ظاهر پرداخت و در مدرسه حلاویه مشغول تحصیل شد. در آن هنگام تدریس آن مدرسه بر عهده کمال‌الدین ابوالقاسم عمربن احمد معروف به ابن‌العدیم قرار داشت و چون کمال‌الدین از فقهای مذهبی حنفی بودناچاربایستی مولانا درنزد او به تحصیل فقه آن مذهب مشغول شده باشد. پس از مدتی تحصیل در حلب مولانا سفردمشق کردواز چهار تا هفت سال در آن ناحیه اقامت داشت و به اندوختن علم ودانش مشغول بودوهمه علوم‌اسلامی زمان خودرا فرا گرفت. مولانادرهمین شهربه‌خدمت شیخ محیی‌الدین محمدبن علی معروف به ابن‌العربی (560ـ638)که ازبزرگان صوفیه اسلام وصاحب کتاب معروف فصوص‌الحکم است رسید. ظاهرا توقف مولانا در دمشق


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق و بررسی در مورد زادگاه مولانا 63 ص

تحقیق و بررسی در مورد آموزش و پرورش ایران 63 ص

اختصاصی از سورنا فایل تحقیق و بررسی در مورد آموزش و پرورش ایران 63 ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 76

 

آموزش و پرورش ایران

در کشور ما ایران، فراگیرترین نهادی که به امر آموزش و تربیت نیروی انسانی می‌پردازد، وزارت آموزش و پرورش است که نزدیک به یک‌چهارم جمعیت ایران را تحت پوشش خود قرار داده است.هفته گذشته سال تحصیلی 85- 86، برای حدود 15 میلیون دانش‌آموز مقاطع مختلف، 6 میلیون نفر در مقطع ابتدایی، 4 میلیون و 300هزار نفر در مقطع راهنمایی تحصیلی و 4 میلیون و 600 هزار نفر در مقطع متوسطه و پیش‌دانشگاهی،  در کنار1میلیون و , هزار 180معلم آغاز شد. که بر اساس اعلام خبرگزاری ایلنا در 48 هزار مدرسه و 455 هزار کلاس درسی به امر تحصیل اشتغال دارند.

 از میان 15 میلیون دانش‌آموزکشور، یک میلیون و 200هزار نفر اختصاص به نوآموزانی دارد که نخستین سال تحصیلی خود را امسال آغاز کردند.ر قرن 21 ، در نظام ولایت فقیه، یک چهارم از جوانترین مقطع سنی جمعیت ایران ، در شرایطی به امر تحصیل مشغول است که تصور آن نیز برای انسان مشکل و موجبات حیرت است.مشکلات کیفی  آموزش در ایران ، در کنار کمبودهایی کمی،  از قبیل وجود  32هزار مدرسه تخریبی و خطرآفرین و26هزار و 610 مدرسه غیرمقاوم و هزینه های آموزشی و شهریه های سر سام آور و نیز  وجود نابسامانیهای از قبیل اعتیاد، مواد دخانی ، مسائل جنسی ، خشونت  ، فقر و سوء تغذیه و ...از جمله آسیبهایی است که جوانترین قشر جامعه ما  در معرض آن قرار دارند.نگارنده در طی 3 مقاله ، 2 بخش  را به کمبودهای کمی آموزش و پرورش کشور اختصاص و در بخش سوم  به بررسی مشکلات کیفی آموزش در ایران  در پرتو کمبودهای کمی آن  میپردازم. بودجه آموزش و پرورش ایراندر بخش آموزش و پرورش که در هر کشورى کلید توسعه پایدار و مبناى رشد و پیشرفت جامعه است،  ملاحظه مى شود که در ایران همواره به دلیل کثرت نیروى انسانى و گستره وسیع دامنه عملیات آن ، بودجه آموزش و پرورش با کسری مواجه است .  در سال ۸۴ آخرین سال حکومت خاتمی این وزارت خانه با کسرى شدید ۳۳۰۰ میلیارد تومانى مواجه بود و بودجه سال 85 با وجود افزایش تعداد دانش آموزان و بالتبع افزایش نیازها تنها 1700 میلیارد تومان از کسری 3300 تومان را تامین کرده است. بنابراین هنوز وزارت آموزش و پرورش با کسری بودجه روبرو است. شایان توجه است درحالی که بودجه وزارت آموزش و پرورش در امسال  تنها 15 درصد افزایش داشته است ،  بودجه برخی نهادهای مذهبی تا 200 درصد افزایش یافته است!محمدرضا محدث معاون از برنامه‌ریزی و توسعه مدیریت وزارت آموزش و پرورش اعلام کرد: طی سالهای ‪ ۱۳۷۰‬تا ‪ ۱۳۷۴‬این وزارتخانه از لحاظ اعتباری دوران رکود را گذارند و بدترین دوران سال ‪ ۱۳۸۳‬بود که سهم این وزارت آموزش و پرورشاز تولید ناخالص ملی به ‪۲/۵‬ درصد رسید. اکنون سهم این وزارتخانه از تولید ناخالص ملی از ‪به 3 درصد ارتقاء یافته است و محمود رشیدی "وزیر" آموزش و پرورش نیز اعلام کرد که بودجه سال 85 آموزش و پرورش را قریب به 6 هزار و 100 میلیارد تومان اعلام کرد. برای اینکه وضعیت نابسامان آموزش و پرورش کشور مشخص گردد لازم است خاطر نشان خوانندگان محترم سازم  که در سال 59  در دوران اولین حکومت منتخب و آزاد ملت که برنامه عدم وابستگی به  فروش نفت و کاستن از حجم آن را به اجرا  در آورده بود و کشور دچار جنگ نیز میبود و خرانه کشور همچون سال 85 ، از اضافه درآمدهای میلیاردی  از قبل  قیمت 70 دلاری هر بشکه نفت  برخوردار نبود،  سهم آموزش و پرورش  را از تولید ناخالص ملی صرفا بعلت اهمیتی که حکومت وقت برای  رشدکیفی نیروی انسانی قائل بود، 4.3 درصد قرار داده  بود. کمبودهای کمی  در مدارس کنونی زمانی بخوبی آشکار میگردند که بدانیم برای رییس سازمان آموزش و پرورش آذربایجان شرقی در مصاحبه با ایرنا " متوسط سرانه دانش - آموزی برای مقاطع سه‌گانه تحصیلی دراین استان را ‪ ۱۱۰‬هزار ریال ذکر میکند ومی افزاید که این رقم برای حمل یک بشکه نفت در زمستان به مدارس روستایی آذربایجان‌شرقی هم کافی نیست!و مجموع ‪ ۸۰‬میلیارد ریال سرانه دانش‌آموزی این استان در بین ‪ ۷۵۰‬هزار دانش‌آموز مشغول به تحصیل این استان تقسیم میگردد ."دراین میان در مقام مقایسه در سال 84، در دوره خاتمی بودجه دبیرخانه مرکزی ائمه جمعه را به میزان 100 میلیارد  ریال افزایش داد و میزان بودجه نهادهاى مذهبى در بودجه سال ‪ 85 در دوره احمدی نژاد به طور متوسط "صد در صد" افزایش یافته است! کلاسها ی مخروبه و آموزشگاه هاو فاصله 50 درصدی تا حد مطلوبمدیرکل دفتر پاسخگویی به شکایات وزارت آموزش و پرورش" از حضور 15 میلیون دانش آموز و حدود یک میلیون نفر جمعیت فرهنگی در 596 هزار و 370 کلاس درس در مدارس سراسر کشور خبر داد. تعداد آموزشگاه های سراسر کشور را 85 هزارو 455باب


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق و بررسی در مورد آموزش و پرورش ایران 63 ص

تحقیق درمورد تفکر اشاعره در قرن 5 و 6 63 ص

اختصاصی از سورنا فایل تحقیق درمورد تفکر اشاعره در قرن 5 و 6 63 ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 63

 

تفکر اشاعره در قرن 5 و 6

مقدمه

اشعری

اشاعره

پیروان ابوالحسن اشعری بودند و اعتقاد داشتند: ایمان تصدیق به قلب است و اقرار به زبان و عمل به ارکان از فروع آن است.

صاحب گناه کبیره اگر بدون توبه بمیرد، حق تعالی او را شامل مغفرت می کند یا اینکه به شفاعت رسول اکرم می بخشد یا آنکه به مقدار جرمش او راعذاب می دهد؛ اما اگر با توبه بمیرد عفو او بر حق تعالی واجب نیست؛ چون خداوند موجب است و چیزی بر او واجب نمی شود.

حق تعالی مالک خلایق است و آنچه اراده اش باشد، انجام می دهد و فرمان می دهد. چنانچه جمیع خلایق را به بهشت ببرد یا همه را در آتش جهنم بیندازد، خطایی مرتکب نشده است؛ چون او مالک مطلق است.

هر چه موجود باشد مرئی است؛ بنا بر این حق تعالی دیده خواهد شد؛ همچنانکه در قرآن کریم آمده: وجوهٌ یومئذٍ ناضره الی ربها ناظره

افکاری که منجر به مکتب اعتزال گشت از نیمه دوم قرن اول هجرى آغاز شد. روش اعتزال در حقیقت عبارت بود از به کاربردن نوعى منطق و استدلال در فهم و درک اصول دین. بدیهى است که در چنین روشى اولین شرط، اعتقاد به حجیت و حریت و استقلال عقل است. و نیز بدیهى است که عامه مردم که اهل تعقل و تفکر و تجزیه و تحلیل نیستند، همواره «تدین‏» را مساوى با «تعبد» و تسلیم فکرى به ظواهر آیات و احادیث - و مخصوصا احادیث - مى‏دانند و هر تفکر و اجتهادى را نوعى طغیان و عصیان علیه دین تلقى مى‏نمایند، خصوصا اگر سیاست وقت بنا به مصالح خودش از آن حمایت کند و بالاخص اگر برخى از علماء دین و مذهب این طرز تفکر را تبلیغ نمایند، و بالاخص اگر این علماء خود واقعا به ظاهرگرایى خویش مؤمن و معتقد باشند و عملا تعصب و تصلب بورزند. حملات اخباریین علیه اصولیین و مجتهدین، و حملات برخى از فقهاء و محدثین علیه فلاسفه در جهان اسلامى از چنین امرى ریشه مى‏گیرد.

معتزله علاقه عمیقى به فهم اسلام و تبلیغ و ترویج آن و دفاع از آن در مقابل دهریین و یهود و نصارى و مجوس و صابئین و مانویان و غیرهم داشتند و حتى مبلغینى تربیت مى‏کردند و به اطراف و اکناف مى‏فرستادند. در همان حال از داخل حوزه اسلام وسیله ظاهرگرایان که خود را «اهل الحدیث‏» و «اهل السنة‏» مى‏نامیدند تهدید مى‏شدند و بالاخره از پشت‏خنجر خوردند و ضعیف شدند و تدریجا منقرض گشتند.

علیهذا در آغاز امر، یعنى تا حدود اواخر قرن سوم و اوائل قرن چهارم، یک مکتب کلامى معارض به معتزله - آن گونه که بعدها پیدا شد - وجود نداشت. تمام مخالفتها با این نام صورت مى‏گرفت که افکار معتزله بر ضد ظواهر حدیث و سنت است. رؤسای اهل حدیث مانند مالک بن انس و احمد بن حنبل اساسا بحث و چون و چرا و استدلال را در مسائل ایمانى حرام مى‏شمردند. پس نه تنها اهل السنه یک مکتب کلامى در مقابل معتزله نداشتند، بلکه منکر کلام و تکلم بودند.

در حدود اواخر قرن سوم و اوائل قرن چهارم هجرى پدیده تازه‏اى رخ داد و آن اینکه شخصیتى بارز و اندیشمند که سالها در نزد قاضى عبدالجبار مکتب اعتزال را فرا گرفته و در آن مجتهد و صاحب نظر شده بود، از مکتب اعتزال رو گرداند و به مذهب اهل السنه گرایید و چون از طرفى از نوعى نبوغ خالى نبود و از طرف دیگر مجهز بود به مکتب اعتزال، همه اصول اهل السنه را بر پایه‏هاى استدلالى خاصى بنا نهاد و آنها را به صورت یک مکتب نسبتا دقیق فکرى درآورد. آن شخصیت بارز ابوالحسن اشعرى متوفا در حدود 330 هجرى است.

ابوالحسن اشعرى - بر خلاف قدماى اهل حدیث مانند احمد بن حنبل - بحث و استدلال و به کار بردن منطق را در اصول دین جایز شمرد و از قرآن و سنت بر مدعاى خود دلیل آورد. او کتابى به نام «رسالة فى استحسان الخوض فى علم الکلام‏» نوشته است. (1)

اینجا بود که اهل الحدیث دو دسته شدند: «اشاعره‏» یعنى پیروان ابوالحسن اشعرى که کلام و تکلم را جایز مى‏شمارند، و «حنابله‏» یعنى تابعان احمد بن حنبل که آن را حرام مى‏دانند. در درسهاى منطق گفتیم که ابن تیمیه حنبلى کتابى در تحریم منطق و کلام نوشته است. (2)

معتزله از ناحیه دیگر نیز منفور عوام شدند، و آن، غائله «محنت‏» بود زیرا معتزله بودند که با نیروى خلیفه مامون مى‏خواستند مردم را به زور تابع عقیده خود در حادث بودن قرآن بنمایند، و این حادثه به دنبال خود کشتارها و خونریزیها و زندانها و شکنجه‏ها و بى‏خانمانیها آورد که جامعه مسلمین را به ستوه آورد. عامه مردم، معتزله را مسؤول این حادثه مى‏دانستند و این جهت‏سبب بیزارى بیشتر مردم از مکتب اعتزال شد.

ظهور مکتب اشعرى بدین دو جهت مورد استقبال عموم قرار گرفت. بعد از ابوالحسن اشعرى شخصیتهاى بارز دیگر در این مکتب ظهور کردند و پایه‏هاى آنرا مستحکم کردند. از آن میان قاضى ابوبکر باقلانى معاصر شیخ مفید و متوفاى در سال 403 و ابواسحاق اسفراینى که در طبقه بعد از باقلانى و سید مرتضى به شمار مى‏رود، و دیگر امام الحرمین جوینى استاد غزالى و خود امام محمد غزالى صاحب «احیاء علوم الدین‏» متوفاى در 505 هجرى و امام فخرالدین رازى را باید نام برد.

البته مکتب اشعرى تدریجا تحولاتى یافت و مخصوصا در دست غزالى رنگ کلامى خود را کمى باخت و رنگ عرفانى گرفت، و وسیله امام فخر رازى به فلسفه نزدیک شد. بعدا که خواجه نصیرالدین طوسى ظهور کرد و کتاب تجرید الاعتقاد را نوشت، کلام بیش از نود درصد رنگ فلسفى به خود گرفت. پس از «تجرید» همه متکلمین - اعم از اشعرى و معتزلى - از همان راهى رفتند که این فیلسوف و متکلم بزرگ شیعى رفت.

مثلا کتابهاى «مواقف‏» و «مقاصد» و شروح آنها همه رنگ «تجرید» را به خود گرفته‏اند. در حقیقت باید گفت هر اندازه فاصله زمانى زیادتر شده است اشاعره از پیشوایان ابوالحسن اشعرى دور شده و عقاید او را با اعتزال یا فلسفه نزدیکتر کرده‏اند. اکنون فهرست‏وار عقاید «اشعرى‏» را که از اصول اهل السنه دفاع کرده و یا به نحوى عقیده اهل السنه را تاویل و توجیه کرده است ذکر مى‏کنیم:

الف. عدم وحدت صفات با ذات (برخلاف نظر معتزله و فلاسفه)

ب. عمومیت اراده و قضاء و قدر الهى در همه حوادث (این نیز برخلاف نظر معتزله ولى بر وفق نظر فلاسفه)

ج. شرور، مانند خرات، از جانب خدا است. (البته این نظر به عقیده «اشعرى‏» لازمه نظر بالا است.)

د. مختار نبودن بشر و مخلوق خدا بودن اعمال او (این نظر نیز به عقیده «اشعرى‏» لازمه نظر عمومیت اراده است.)

ه. حسن و قبح افعال ذاتى نیست، بلکه شرعى است. همچنین عدل، شرعى است نه عقلى (برخلاف نظر معتزله)

و. رعایت لطف و اصلح بر خدا واجب نیست. (بر خلاف نظر معتزله)

ز. قدرت انسان بر فعل، توام با فعل است نه مقدم بر آن. (بر خلاف نظر فلاسفه و معتزله)


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق درمورد تفکر اشاعره در قرن 5 و 6 63 ص