تقویت توانایى کسى همچون یک بازیکن شطرنج امر آسانى نیست. پرورش عضلات بازو یا پاهاى یک وزشکار بسادگى از طریق تمرین با وزنه هاى مختلف قابل حصول است. تمرین همچنین به بهبود سرعت در شنا و دو کمک مینماید. اما چقدر زمان و انرژى باید جهت بدست آوردن مختصر پیشرفت در شطرنج بکار برد؟ هزاران نفر در سر تا سر جهان بطور منظم به بازى شطرنج مىپردازند اما در مجموع هیچ پیشرفت قابل توجهى حاصل نمیکنند. زمانى کتابهاى آموزشى لاسکر، کاپابلانکا و ایوه را مطالعه مىنمودم.گفته هاى ایوه را بخاطر هماهنگى و استدلال منطقى اش ستایش کردم. اما بویژه یادداشتهاى لاسکر را بخاطر دارم.او فرد بسیار خوشبینى بود بواسطه آنکه اظهار میداشت قادر درمدت ۱۲۰ ساعت یک شطرنج مبتدى را به سطح یک استاد بین المللى برساند. نمیدانم چه کسانى این اداعاى لاسکر را مىپذیرند اما بیشک فاصله بس درازى است میان کسى که فقط چگونگى اجتناب از خطاهاى بزرگ را مىداند (مبتدى) و کسى که به استقلال تکنیکى در بازى دست یافته و به سیستمهاى گشایشى مختلف مجهز بوده و به ظرافتهاى استراتژى شطرنج واقف است (استاد شطرنج) دلیلى وجود ندارد که یکنفر هنگامیکه استاد شد بتواند با موفقیت به بازیکنان جوان تعلیم شطرنج دهد. استعداد و قابلیت تعلیم و آموزش از ویژگى خاصى برخوردار است من هرگز بطور جدى به پسرم شطرنج را آموزش نداده ام. فقط وقتى دیدم خیلى مغشوش و سر در گم بازى مىکند کتابى به او توصیه نمودم و گفتم اول این کتاب رابخوان بعد با هم بازى میکنیم. براى کسى به سن و سال او شطرنج فقط یک وسیله بازى و سرگرمى است، مثل یک ترن برقى، اما براى من شطرنج یک حرفه است. من هرگز نتواسته ام طرز تلقى و نگرش او به شطرنج را درک کنم همانطور که او نتوانست در این زمینه مرا درک کند. وظیفه یک معلم آنست که استعداد را در شاگرد خود کشف کند،آنرا شکوفا کرده و پرورش دهد وفقط بعد از این مرحله است که میتواند با تمرین و ممارست منظم و آشنا کردن وى با مسایل پیچیده و جدید او را به سطوح بالاتر ارتقا دهد. در سال ۱۹۷۲ لئونارد باردن مسئول آموزش شطرنج جوانان (لندن) شد و سال ۱۹۷۶ فرصتى بدست آمد که من با سى تن از جوانان بازى کنم (بشکل سیمولتانه) این بازى هفت ساعت بطول انجامید. نتیجه آن ۱۱ مساوى یک شکست و ۱۸ برد بود در سال ۱۹۷۹ بوریس اسپاسکى نیز به بازى مشابهى در انگلیس با جوانان پرداخت. در ۵ بازى شکست خورد با ۱۲ نفر مساوى کرد وفقط در ۱۳ بازى به پیروزى رسید. سه نفر از بایکنانى که موفق به شکست دادن اسپاسکى شدند بعدها به مقام استادى بزرگ نایل شدند و دو نفر دیگر استاد بین المللى یا استاد (فدراسیون جهانى شطرنج) شدند. آن بازیکنى که مرا شکست داد نیگل شورت بود. بىآنکه بخواهیم به شیوه آموزشى لئونارد باردن بپردازم فقط به عنوان یک بازیکن پیشرو سعى مىکنم به بعضى عوامل که موجب پیشرفت بازیکنان مىشود اشاره نمایم..
یادگیری شطرنج به صورت اصولی وپایه