لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه:21
فهرست:
شادی زندگی، غم انسانی
: پرسه های من خیلی قابل تشبیه است به پرسه های سلمان فارسی. کسی که مدام تشنة حقیقت بود و با آغوش باز به سوی هر دینی که داعیه حقیقت داشت، می رفت و پس از مدتی که می فهمید آنچه را آب پنداشته، سرابی بیش نبوده، تشنه تر از قبل به دنبال حقیقت گمشده اش می رفت.
البته در جوانی می پنداشتم، دغدغه های من از نوع دغدغه های ابوذر است و گمانم بر این بود که عدالت تنها گمشدة من است. اکنون با هزار تواضع، دغدغه های خود را به حقیقت جویی سیال مولانا شبیه می دانم. ضرب المثلی داریم آشنا که من دوست دارم آن را به فرمی غیر معمول بخوانم :
" هرچه نصیب است همان می دهند گر نستانی، به از آن می دهند "
حقیقت در هر دوره ای از زندگی جلوه ای به من نشان داد و چون مرا راضی ندید، جلوة زیباتری از خود به من نشان داد. و من اکنون ممنونم از این دست و دل بازی حقایق.
- ولی خیلی ها پس از یک دغدغه کوتاه به یک آرامش طولانی رسیدند و از آن پس یکسره تبلیغ حقیقتی را کردند که یافته بودند؟
فکر می کنم بله. برای همین حتی ناصرالدینشاهِ سانسورچی هم خوبی هایی دارد و هنر می تواند او را هم به رستگاری خودش برساند. در حالی که مثلاً در عروسی خوبان برای هیچ کس که مخالف قهرمان فیلم است، هیچ راه رستگاری ای، فرض نشده. ( در واقع در دوره اول فرهنگ شخص من متاثر از فرهنگ مردم جامعه است در دوره دوم فرهنگ من متاثر از فرهنگ روشنفکران جامعه است، و هنوز من در دوره اول و دوم بازتاب فهم جامعه ام. اما از دوره سوم به شعور شخصی خود رسیده ام. شعوری که از نقد فرهنگ مردم و روشنفکران در عمل اجتماعی، و در سعی و خطا به دست آورده ام. در این دوره اگر هم تاثیری از کسی گرفته باشم، نوابغ جهانی ا ند. کسانی مثل انیشتین، مثل پلانگ ، مثل پوپر، مثل گاندی، مثل ماندلا و نه از روشنفکران عقب مانده وطنی یا آواره شده از وطن. بعضی از این روشنفکران تصور می کنند که من تغییر کرده ام تا شبیه آن ها باشم، حال آن که من تغییر کرده ام که شیبه آن ها نباشم. اگر آن ها خاصیتی داشتند که اسباب تحولی در این جامعه شده بودند. آن ها حتی از تحول در خودشان عاجزند، چه رسد به این که جامعه ایران را عوض کنند. این دسته از روشنفکران قیافه کسانی را می گیرند که انگار از رحم مادرشان روشنفکر بیرون آمده اند و حقیقت انگار جفتی بوده است که با بند ناف به شکم آن ها وصل بوده است
تحقیق شادی زندگی، غم انسانی