عنوان مقاله :
عناصر داستانی و ادبی منظومه ایرج و هوبره
(عاشقانهای بازمانده از جنگ ایران و عراق و آخرین منظومه عاشقانه فارسی)
فرمت مقاله : word و قابل کپی برداری
تعداد صفحات : 20
چکیده
وقوع جنگ ایران با عراق همراه با دگرگونی جلوههای اجتماعی و مناسبات فرهنگی و ادبی متناسب با حال و هوای خاص آن دوره بود. یکی از نمونههای محتوایی در این نوع ادبی توجه به عشق و جنگ و ترسیم تقابل این دو مفهوم در برابر یکدیگر میباشد. در این نوع از داستانها شخصیت اصلی داستان در مقام انتخاب میان دو گزینه قرار میگیرد و با انتخاب خود حماسهای را شکل میدهد. نمونه آن منظومه ایرج و هوبره از قاسم لاربن (تولد۱۲۹۳) است که در سال ۱۳۶۳ سروده شد. این اثر در ادامه سنت منظومههای غنایی اما با پایانی متفاوت شکل گرفت. ارزش منظومه جز برجستگیهای زبانی و بیان روان و شکل روایی موثر، آخرین منظومه عاشقانه فارسی و اثری متفاوت در ادبیات پایداری محسوب میشود. در این مقاله ضمن معرفی اثر و نویسنده آن، به ارزشهای ادبی و هنری و زبانی آن اشاره میشود. این مقاله نخستین معرفی و نقد و بررسی این اثر گمنام و ناشناخته در ادبیات پایداری است.
کلیدواژهها: ایرج و هوبره، قاسم لاربن، ادبیات پایداری، منظومه عاشقانه
مقدمه :
ادبیات مقاومت یا پایداری به مجموعه سرودهها، داستانها و نوشتههایی گفته میشود که موضوع اصلی آن دعوت به مبارزه و پایداری در برابر بیدادگران است. جانمایة این آثار مقابله با بیداد داخلی و مقاومت در برابر تجاوز و تهاجم بیرونی در همة حوزههای سیاسی، فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی است.
نمونه این نوع ادبیات را میتوان در ادبیات هشت سال دفاع مقدس یافت. در سال ۱۳۵۹ با شروع جنگ تحمیلی در ایران ادبیات جنگ نیز به وجود آمد. با شروع جنگ و تاثیر آن بر تمام جنبههای زندگی و مناسبات اجتماعی مسایل تازهای در ساختار اجتماعی شکل گرفت که پیش از این جامعه بدین شکل با آن درگیر و روبه رو نبود.
این دگرگونی و تحول در جامعه رویش و زایشهای جدیدی را در پی داشت. تحولی که با پیدایش و وقوع آن بسیاری از ساختارها و عرصهها دگرگون شد و در مسیر حرکت خود فرهنگ و ادبیات را نیز دچار تحول اساسی کرد. ادبیات در رویارویی با این پدیده انعطاف یافت و با این اتفاق از نظر محتوا و قالب با تاثیرپذیری از جنگ و حوادث آن دستخوش دگرگونی گردید؛ به عبارتی ادبیات بهعنوان بستر مناسب برای نمود این تحولات اجتماعی همگام با تغییرات ایجاد شده در روند روابط اجتماعی جامعه، به بازنمایی این مسایل پرداخت و نویسندگان و شاعران نیز اقدام به ثبت حوادث جنگ آن هم از نگاهی هنرمندانه و ادبی در این بستر نمودند.
این نوع ادبی تحت عنوان ادبیات دفاع مقدس و به عنوان زیر مجموعهای برجسته از ادبیات مقاومت و ادبیات انقلاب اسلامی در ایران و نیز به منظور ثبت وقایع جنگ و حفظ ارزشهای موجود در فرهنگ جبهه از سوی نویسندگان و شاعرانی که خود عموماً در میدان نبرد حضور داشتند، با قدرت و سرعت زیاد رشد و نمو یافت. تا جایی که به عنوان یک شاخه مستقل ادبی توانست در ادبیات معاصر ایران جایگاه خود را تثبیت نماید.
ادبیّات دفاع مقدّس با درونمایه و موضوعاتی که به مسائل هشت سال دفاع مقدس و پیامدها و تبعات آن میپرداخت، ادبیاتی را در کارنامه فرهنگی ایران رقم زد که نمونهای از آن را در تاریخ ادبیات فارسی نمیتوانیم شاهد باشیم. توجه به مسائل بلند عرفانی، برجستهسازی بعد معنوی جهان هستی، توجه به محرومان و دفاع از میهن و مستضعفین و برجستهشدن مفاهیمی چون ایثار و شهادت و مقاومت از جمله عناصر برجسته این نوع ادبی در ادبیات فارسی است که آن را یگانه و منحصر به فرد ساخته است.
برخی در ستایش حماسهآفرینیها نوشتند و گروهی مصائب جنگ و تاثیر آن بر زندگی مردم عادی را بازتاب دادند. (میرعابدینی، ۱۳۷۷: ۸۸۹) در این دوره ادبیات جنگ با مضامین و درونمایههایی چون زندگی روزانه در جبههها، عملیات نظامی، جنگ شهرها و کشتهها و ویرانیهای آن، شکنجه در بازداشتگاههای دشمن، آشفتگی در مناطق غیر نظامی و آوارگی مردم جنگزده همراه بود (همان، ص۸۹۰).
مقاله عناصر داستانی و ادبی منظومه ایرج و هوبره