جادو یکی از پدیدههایی است که به اشکال مختلف در زندگی انسانها نقش دارد. خاستگاه جادو بیش از همه در جوامع بدوی دیده میشود، بهگونهای که انسان بدوی از جادو در مناسبتهای مختلف و به اشکال گوناگون بهره میگرفت. برای انسان بدوی، جادو جایگاه برجسته و خاصی دارد و جادوگران از شأن خاص اجتماعی برخوردارند. با این وجود، جادو، راه خود را در تمامی جوامع بشری و باورهای مردم باز کرد و از سطح یک باور بدوی به باورهای اسطورهای تبدیل شد. خاستگاه جادو در ایران و باور به آن گرچه به یک نقطه تاریخی مشخص نمیرسد، اما این پدیده در ادبیات ایران به اشکال متفاوت حضور موثری دارد. در اسطورههای ایرانی رفتارهای جادوگرانه دیده میشود که نمونه بارز آن در شاهنامه فردوسی است. لذا برای درک و آشنایی بیشتر این پدیده اجتماعی به مطالعه و بررسی خاصی نیازمند است. در پژوهش حاضر سعی شده است جادو در شاهنامه را با نگاهی مردمشناسانه و با تبیین اندیشههای جیمز فریزر بررسی شود. در این پژوهش علاوه بر بیان انگیزه و شیوههای تحقیق، بنیانهای جادو و تعاریف آن تبیین و سپس شاخههای جادو مانند طلسم، سحر، حرز و تعویذ بررسی شده است. بیان دیدگاههای مردمشناسان مانند مالینوفسکی، جیمز فریزر به همراه نظریهپردازان مردمشناس مانند گلیفورد گیرتز نیز تشریح شده است. سپس انواع جادو در شاهنامه به همراه دورههای مختلف با نمونههایی از داستانهای آن که در آن رفتارهای جادوگرانه نقش داشتهاند، تبیین شده است. در پایان پژوهش حاضر سعی شده است براساس دادههای شاهنامه نتیجهای با نگاهی مردمشناسانه از رفتارهای جادوگرانه استخراج شود.
پایان نامه : تحلیل مردمشناختی جادو در شاهنامه (با تبیین شاخه زرین اثر جیمز فریزر)