محمدرضا شفیعى کدکنى شناختگی نهاد: گاه نهاد را شناخته (معرفه) می آورند.
1- شناختگی به شناسه: اگر سخنور بخواهد از خود یا شنونده یا دیگری خبر بدهد نهاد را با شناسه، شناخته می گرداند.
الف: نخست کس:
ما بیغمان مستِ دل از دست داده ایم همه از عشق و همنفس جام باده ایم
ب: دوم کس:
تو در عالم نمی گنجی، زخوبی؛ مرا هرگز کجا گُنجی در آغوش؟
گاه شناسه «تو» شنونده ای ویژه و یگانه را نیست؛ هرکس را که روی سخن او با بتواند بود،
در بر می گیرد. در این بیت از جامه ای، هر گمراه فریفته ای را که دل به فریبهای گیتی خوش کرده باشد، برادران تو بیچاره در ثری رفتند
تو همچنان، زسر کبر، بر ثریایی!
پ: دیگر کس: دیگر کس را به شناسه شناخته آورد که شناسه را مرجعی باشد؛ و آن مرجع پیشتر در سخن آورده شده باشد.
الف: هنگامی که مرجع پیش از شناسه آورده شده باشد.
شناختگی نهاد:
1- شناختگی به شناسه:
الف: نخست کس:
پ: دیگر کس:
2- شناختگی نهاد به نام:
3- شناختگی نهاد به اشاره:
الف: برای نشان دادن نهاد به آشکارترین شیوه:
ب: نکوهش نهان از کانایی شنونده:
پ: بزرگداشت و خوارداشت نهاد به نزدیکی و دوری:
بزرگداشت نهاد به نزدیکی:
بزرگداشت نهاد به دوری:
خوارداشت نهاد به نزدیکی:
خوار داشت به دوری:
4- شناختگی نهاد به موصول:
پ: برای خوارداشت نهاد:
ت: پروا از آشکارا یاد کردن از نهاد:
ب- برای بزرگداشت افزوده:
پ: برای بزرگداشت برافزوده:
ت: برای خوار داشت افزوده:
ث: خوارداشت برافزوده:
ج: برای شادی و کامة دل:
الف: شناختگی به یاد کرد:
ب: شناختگی به رویارویی:
پ: شناختگی به آگاهی:
ناشناختگی نهاد:
بازنمود نهاد:
شامل 59 صفحه فایل word
دانلود مقاله مقایسه ی کتاب معانی زیباشناسی سخن پارسی کزازی با کتاب معانی سیروس شمیسا