کتاب هستی و زمان هایدگر از یک مقدمه و یک بخش تشکیل شدهاست. هایدگر در مقدمه این کتاب به ضرورت پرداختن به پرسش دربارهٔ بودنیا هستیاشاره میکند. وی این ضرورت را بر دوپایه وجودشناسی و هستی شناسی تشخیص میدهد. بر پایه اول موضوع اصلی خود بودن است و انسان نیز از آن منظر دیده میشود. بر پایه دوم منظر بودنی هااست که محور است. بخش اصلی کتاب خود مشتمل بر دو بحث کلی است یکی تحلیلی بنیادین دازاین (Dasein) و دیگری هستی و زمان هر یک از این دو بحث کلی از شش فصل تشکیل شدهاند. در فصول ششگانه، مبحث اول هایدگر پس از ارایه روش تحلیل وجودی به تفاوت آن با انسانشناسیو روانشناسیهستیشناسی تأکید میکند. آن گاه بر همین اساس به تشریح مباحثی چون بودن در دنیا دنیا بودگی دنیا نگرش هرمنوتیکیبا دیگری بودن خود بودن خود-روزمره فهم حالت بودن ارتباط زبانی و نهایتاً دغدغه میپردازد. او در ششمین مبحث در چارچوب مقوله دغدغه به عنوان مقولهمحوری مقولاتی چون حقیقت اضطراب و عیانی (بروز) هستنده را به بحث میگذارد. در قسمت دوم بخش اول کتاب، هایدگر به وجه دومی که در عنوان آن آمدهاست یعنی زمان میپردازد. در این قسمت نیز در قالب فصولی ششگانه مباحثی که بیانگر تفکیکناپذیری بودن در دنیا و زمانی بودن دغدغه هستند را ارایه کردهاست. در این چارچوب مباحث اساسی قسمت اول این بار در ارتباط با زمانی بودن مورد بحث قرار میگیرند. مقولاتی چون آشکاری و عیانی مسثولیت و خویشتن اصیل در این چارچوب مورد بررسی قرار گرفتهاند. نهایتاً تاریخمندی و در زمان بودن به عنوان نتایج این کتاب مورد بحث هستند.
هستی و زمان