لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه: 14
تاثیر اخلاق پدر و مادر در تربیت فرزندان
علامه حلى اعلى الله مقامه الشریف که از بزرگترین دانشمندان دین ما است، در یکى از خیابانهاى حله داشت عبور مىکرد که بچهاى برگشت و به او ناسزایى گفت. علامه به نوکرش گفت: ببین! پدر این بچه چه کسى است؟، و او رفت پدر بچه را پیدا کرد و پیش علامه آورد. علامه گفت: با چه خانوادهاى وصلت کردى؟ پدرگفت: با فلان خانواده. علامه دید که خانواده آن زن، خانواده محترمى است. از پدر بچه پرسید: چه کسى این خانم را براى تو عقد کرد؟ او گفت: فلان شخص. علامه گفت: او را صدا بزنید که پیش من بیاید. علامه به عاقد گفت: صیغه عقد و طلاق را بخوان. عاقد محضرى هم صیغه عقد و طلاق را خواند، و علامه دید که او قسمت صیغه عقد را اشتباه مىخواند. براى همین، علامه صیغه عقد را به او یاد داد، و بعد هم به پدر گفت: که بیشتر از این بچه مواظبت کن. حالا شب عروسى، مردم مهمان دعوت مىکنند و انواع فسادها را انجام مىدهند. خدا مىداند با این کارها چه بر سر نسل آیند این زنان و مردان مىآید.
حضرت على علیه السلام بعد از ضربت شمشیر ابنملجم ملعون داشت جان مىداد، ولى در همین جان دادن، دید فرصتى دارد. در همین فرصت کوتاه، این پدر واقعى دلش داشت براى حیات روحى و عقلى فرزندانش مىجوشید و فریاد مىزد. او در آن حال رو به بچههایش کرد و گفت: حسن جان! حسین جان! من این حرفها را فقط براى شما دو نفر، و یا تنها به خانوادهام نمىگویم؛ بلکه براى هر کسى مىگویم که مىخواهد به این سخنان گوش بدهد و آن را به نسل بعد انتقال دهد. او باید بگوید: مردم! تا روز قیامت با تربیت باشید؛ شخصیت و فضیلت داشته باشید.
در روایات قدسى دارد که خدا به پیغمبر اکرم صلّى الله علیه و آله و سلّم گفت: به عزت و جلال خود قسم یاد مىکنم، من هر آینه از بند خود، از زن و مرد آنان که در اسلام موى خود را سفید کردهاند، حیا مىکنم که آنها را عذاب نمایم. بعد از گفتن این جمله، پیغمبر صلّى الله علیه و آله و سلّم گریست. عرض کردند: یا رسول اللَّه! براى چه گریه مىکنید؟ حضرت پاسخ داد: گریهام براى کسانى است که خدا از عذاب کردن آنها حیا مىفرماید، در حالى که آنان از گناه و معصیت خدا حیا نمىکنند.
نقش والدین برای کودک و زندگی حال و آیندۀ او بسیار مهم است. والدین دارای تأثیرات وراثتی و محیطی سرنوشت ساز برای کودک است، رفتار او الگو و مدل است؛ گفتار او سند است، غرور او کارساز است، جرأت او اطمینان بخش است، هیبت و وقار او سازنده است. زندگی و وجود او مایه گرمی و نشاط کودکان در محیط خانواده است.
شیوة برخوردها، کیفیت اعمال انضباط، شیوه محبت یا خشونت، تزلزل یا قاطعیت در رفتار، اتکای به نفس، اقتدار و سندیت والدین برای کودک درس آموز و سازنده است. شرافت و نجابت والدین در کودک نقش مؤثر دارد به همان میزان که سلامت در او اثردارد. کودک آلوده به دنیا نمی¬آید این خانواده و مخصوصاً پدر است که زمینه ساز شرافت یا آلودگی است.
بنابراین، این پرسش مطرح می¬شود که والدین چه نقشی در تربیت فرزنددارد؟ این نوشته درصدد است تا به این گونه پرسش¬هاپاسخ بگوید و نقش والدین را در تربیت فرزند روشن نماید.
نقش الگویی پدر
کودک در مسیر رشد از افرادی بسیاری اثر می¬پذیرد و تحت تأثیر دیده¬ها و شنیده¬های بسیاری قرار می¬گیرد. همة آنهایی که در اطراف او هستند و به نحوی در او اثرگذارند مدل و الگوی کودک اند. پدر از همة آنها مهمتر و مؤثرتر است و این اهمیت و تأثیر تا سنین نوجوانی هم چنان ادامه دارد.
رفتار پدر برای فرزند خردسال همه چیز است؛ درس است، اخلاق است، تربیت است، سازندگی یا ویرانگری است. طفل در سنین خردسالی همه چیز را از او کسب می¬کند. محبت، شفقت، وفاداری، خلوص و صفا، رشادت، شهامت، ادب و تواضع، عزت نفس، سجایای اخلاقی، درستکاری، پشتکار، سربلندی، شرافت، صداقت، را از او فرا می¬گیرد.
این امر از نظر روانشناسان تربیتی گسترش دارد که برخی از آنها رفتار فرزندان را انعکاسی از رفتار پدران دانسته¬اند و گفته¬اند تو اول کودک خود را به من بنمای، تا بگویم تو کی هستی. نحوة استدلال پدر، به کارگیری وسایل و ابزار، کینه¬توزی و خود خواهی او... همه در کودک نقش دارد.
بر این اساس پدران در برابر رفتار شخصی خود مسؤول¬اند. هر آنچه را که می¬یابند به فرزندان یاد می¬دهند. افکار و رفتار او را بر این اساس جهت می¬دهند، موجبات رشد و یا سقوط شخصیت فرزندان را فراهم می¬آورند.
تربیت فرزند از راه الگو
اهمیت رفتارپدر
بدون تردید الگو نقش بنیادینی درتربیت و سازندگی کودک دارد. ازاین رو، اگر هیچ تحلیل روانشناختی و دلیل علمی بر نقش اساسی الگوها در شکل گیری شخصیت فرد و نحوة سلوک او و نیاز همه جانبه¬ای که به الگوها دارد، وجود نداشته باشد، کافی است که هرفرد به همان تجربة گسترده¬ای که در زندگی شخصی در این خصوص دارد و احساس نیاز به الگو و تأثیر آن را عملاً و از درون در خود یافته اند، ببینند.
با این توجیه باید گفت: پدران اگر بخواهند فرزند خود را بپرورانند و او را به شیوه و روشی خاصی جهت دهند برنامه این است که خود باید مدل و الگوی راه و روشی باشند که آن را برای فرزند خویش خواستاراند. پدرانی که بین عمل و گفتارشان، بین کردار و امر و نهی شان تفاوت است هر گز نخواهند توانست در فرزندان مؤثر باشند. و هم پدرانی که فرصتی کافی برای ارتباط با فرزندان ندارند و در فرصتی محدود تنها چند کلمه¬ای را به عنوان وعظ و نصحیت با فرزندان درمیان می¬گذارند هرگز قادر نیستند به اهداف و مقاصدی که مورد نظر شان است برسند.
پدر باید برای کودک سرمشق صداقت، شرافت، وقت شناسی، رعایت نظافت، خوش قولی، سخاوت، جرأت، قدرت تحمل باشد. او در سایة رعایت این وظایف و برنامه¬ها به شخصیت فرزندشان شکل می¬دهند و موجبات جمال معنوی و عزت فرزند را فراهم می¬سازد.
پدران آلوده در روحیة فرزندان اثراتی منفی می¬گذارند و ما کمتر افرادی را سراغ داریم که خود پدران نادرستی باشند و فرزندشان افراد سالم به بار آمده باشند.
اهمیت رفتار مادر
کردار و رفتار مادر چون خون در شریانهای کودک به جریان می¬افتد و شخصیت او را برای مادام العمر رنگ می¬دهد. جنبه الگویی مادر آن چنان مهم است که می¬توان گفت زمینة انحطاط و یا تعالی روان پاک فرزند تا حدود زیادی مربوط بدان است. طفل او را به عنوان الگو و سر مشق انتخاب می¬کند و شیوه¬ها و رفتارهای او را تقلید می¬نماید.
بسیاری از بی بندباری¬های افرا د زاییده اشتباهات غلط مادران است و موجب اسارت و بدبختی آنها می¬شود، چه بسیار کودکانی که رفتاری را از مادر یاد گرفته¬اند و یک عمر آن رفتار مزاحم زندگی شان بوده و نتوانسته¬اند آن را به خوبی از خود دور نمایند.
چشم و گوش طفل چون دریچه¬ای باز است، می¬بیند و می¬شنود، ذهنش چون آینه است که هر چیزی در آن منعکس می¬شود با این تفاوت که آینه عکس شیء را همیشه در خود نگه نمی¬دارد ولی ذهن کودک آن را در خود ضبط می¬کند. کودک حتی شیوه فکر مادر را می¬بیند و درمی یابد، و آنچه برداشت می¬کند ممکن است سازنده باشد و یا ویرانگر.
کودکان به هنگامی که در خانه تنها می¬شوند ادای زندگانی پدر و مادر را در می¬آورند. واین خود صحنه¬ای تماشایی است. مادر می¬تواند با رفتار خود فطرت¬های امانت، صداقت، وفای به عهد، حق¬جویی، حق¬دوستی، و... را در کودک احیا کند و یا آنها را بمیراند. مادر می¬تواند زمینه را برای هدایت فطری طفل فراهم سازد و یا موجب انحرافش از صراط مستقیم گردد.
درجنبۀ عاطفی نیز مادران تأثیر بسیاری به روی کودکان دارند. اگر مادری دچار ترس باشد نمی¬تواند کودک شجاع بپروراند.
نقش تفاهم والدین درتربیت فرزند
تفاهم والدین در تمام صحنه¬های زندگی، موجب استحکام پایه¬های خانواده می¬گردد. به ویژه با تفاهم با همدیگر علاوه بر اینکه کانون زندگی را گرم¬تر نموده¬اند¬، فرزندان چنین خانواده نیز¬، از سلامتی کامل¬تر و شخصیت واقعی برخوردار می¬گردد. امام معصوم (ع) می¬فرماید: «بهترین زنان شما زنی است که هرگاه همسرش خشمناک گردد ومورد غضب وی قرار گیرد و یا این که برهمسرش غضبی کرد، به او بگوید: دست من در دست تو و تسلیم محض تو هستم.»
وباز فرموده اند: «اگر زنی بخوابد درحالی که شوهرش از دست او راضی نباشد، ملائکۀ خدا تا صبح او را لعن می¬کنند.»
رسول خدا(ص) می¬فرماید: «برادرم جبرئیل به من خبر می¬داده و همواره سفارش زنان را می¬نمود، تا آنجا که من گمان کردم، برای شوهر جایز نیست که به زنش اُف بگوید... شما زنان را به عنوان امانت خدایی گرفته اید...
امیر المؤمنین (ع) می¬فرماید: «زنان در نزد مردان مالک سود و زیان خود نیستند (زیرا طلاق دردست شوهر است و مخارج آنها نیز در دست او است و وظایفی هم از شوهران بر عهده دارند) زنان امانت خدا نزد شما هستند، به ایشان زیان نرسانید و بر ایشان سخت مگیرید.»
امیرالمؤمنین (ع) می¬فرماید: «... با زنان، خوش¬گفتار و نیکو سخن باشید، تا ایشان هم خوش کردار و نیکو رفتار شوند.»
بنابر این، تفاهم والدین محیط زندگی را سرشار از صمیمیت و صفا می¬کند؛ از این رو، محیط خانواده در تشکیل شخصیت انسان نقش بنیادین و مؤثر دارد، سنت¬ها، الگوها و ضوابط و قوانین آن در فرزندان اثر می¬گذارد. خانواده عامل انتقال فرهنگ، تمدن، آداب و سنن است و نقش و تأثیر آن، همیشگی است. تشکیل خانواده باید برمبنای تفاهم و ایجاد فضای دوستی، پایه¬گذاری شود؛ زیرا در پرتو صفا و صمیمیت زندگی مفهوم واقعی پیدامی کند و فرزندانی با روان سالم تحویل جامعه داده می¬شود.
تفاهم در پرتو محبت و احترام
خانواده مهمترین پناهگاه برای فرزندان است، اساس خانواده از نظر اسلام بر مبنای دوستی، محبت و احترام است. قرآن کریم می¬فرماید: «خداوند بین اعضای خانواده دوستی و شفقت قرارداد.» (روم، 30 / 20)؛ باید رابطة والدین برمبنای عطوفت و مهربانی استوار باشد، از دید برخی صاحب نظران، ارتباط میان انسانها در حرف زدن و گوش فرادادن خلاصه می¬شود. که این دو مهارت در حوزة ارتباط انسانها به ویژه همسران محسوب می¬شود:
الف ـ احترام¬ گفتاری
شایع¬ترین و در عین حال ساده¬ترین نوع مناسبات انسانی، ارتباط کلامی است. این ارتباط به نوبه خود، در برگیرندة دو پدیدة «خوب سخن گفتن» و«خوب گفتن» می¬شود، اولی ناظر به روش ودومی به محتوا است. زمانی که همسران با لحنی مؤدبانه و احترام آمیز با یکدیگر گفتگو کرده و از روش مؤثر و سازنده¬ای برای ارتباط کلامی بهره می¬گیرند، مصداق کامل «خوب سخن» گفتن تلقی می¬شوند و زمانی که آنان، مطالب کامل و مضامین ارزشمند ومفیدی را به یکدیگر منتقل می¬نمایند واز نوعی تبادل علمی و فکری استفاده می¬کنند، روابطشان جلوه¬ای از «سخن خوب گفتن» محسوب می¬گردد.
پیامبر اکرم (ص) می¬فرماید: «قول الرجل لمرأتة انی احبک لا یذهب من قلبها ابداً»
یعنی سخن مرد به همسرش که (تو را دوست دارم) هیچگاه از قلب او زدوده نمی¬شود واثرات مهر¬آفرین و بسیار مثبت آن همواره باقی می¬ماند. با گفتن یک جمله کوتاه می¬توان تمام خستگی و مشکلات و سنگینی بار زندگی ومسؤولیت زن را تلافی نمود، تا زن با نشاط وآمادگی و نیروی بیشتری به زندگی وتربیت فرزندان ادامه دهد. «¬ابراز محبت، تبلور نیروی محبت است. به این معنی که لازمه محبت به کسی، ابراز آن است. لذا همسرانی که از هنر مهم نثار محبت به شریک زندگی خود بر خوردارند، کامیابی بیشتری دارند. در مقابل آنچه که در زندگی برخی زوجهای جوان به تدریج کمرنگ شده و پیوند مشترک آنان را تهدید می¬کند فقدان محبت نیست بلکه روش ابراز محبت است.
این فقط قسمتی از متن مقاله است . جهت دریافت کل متن مقاله ، لطفا آن را خریداری نمایید
دانلود تحقیق کامل درمورد تاثیر اخلاق پدر و مادر در تربیت فرزندان