سورنا فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

سورنا فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

تحقیق و مقاله کامل درباره ترجمه و تفسیر آیات 219 ,228 و230 سوره بقره 28 ص

اختصاصی از سورنا فایل تحقیق و مقاله کامل درباره ترجمه و تفسیر آیات 219 ,228 و230 سوره بقره 28 ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 28

 

آیه 219

یَسْأَلُونَکَ عَنِ الْخَمْرِ وَالْمَیْسِرِ قُلْ فِیهِمَا إِثْمٌ کَبِیرٌ وَمَنَافِعُ لِلنَّاسِ وَإِثْمُهُمَآ أَکْبَرُ مِن نَّفْعِهِمَا وَیَسْأَلُونَکَ مَاذَا یُنفِقُونَ قُلِ الْعَفْوَ کَذَلِکَ یُبیِّنُ اللّهُ لَکُمُ الآیَاتِ لَعَلَّکُمْ تَتَفَکَّرُونَ

ترجمه آیه

تو را از شراب و قمار می پرسند بگو : در آن دو گناهی بزرگ و سودهایی است برای مردم و گناهشان از سودشان بیشتر است و از تو می پرسند ،چه چیز انفاق کنند ? بگو : آنچه افزون آید خدا آیات را اینچنین برای شما بیان می کند ، باشد که در کار دنیا و آخرت بیندیشید

شاءن نزول آیه

گروهى از یاران پیامبر خدمت آن حضرت آمدند و عرض کردند: حکم شراب و قمار را که عقل را زائل و مال را تباه مى‏کند بیان فرما! این آیه نازل شد و به آنها پاسخ داد. در تفسیر در المنثور، در شان نزول این قسمت از آیه، (وَ یَسْئَلُونَکَ ما ذا یُنْفِقُونَ)، "بگو از ما زاد نیازمندیهایتان"؟ (قُلِ الْعَفْوَ). از" ابن عباس"، چنین نقل شده که گروهى از صحابه و یاران پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله) سؤال کردند (اینکه مى‏گویید در راه خدا انفاق کنید) ما نمى‏دانیم چه مقدار از اموال خود را انفاق کنیم آیا همه را در راه خدا به نیازمندان بدهیم یا مقدارى از آن را.

تفسیر نمونه آیه

درباره شاءن نزول آیه اول گفته اند گروهى از یاران پیامبر خدمتش آمدند و عرض کردند: حکم شراب و قمار را که عقل را زائل و مال را تباه مى کند بیان فرما! آیه نخست نازل شد و به آنها پاسخ داد. و در شاءن نزول آیه دوم در تفسیر قمى از امام صادق (علیه السلام ) و در مجمع البیان از ابن عباس چنین نقل شده است : هنگامى که آیه ((و لا تقربوا مال الیتیم الا بالتى هى احسن )) (و به مال یتیم جز به بهترین طریق نزدیک نشوید) و آیه ((ان الذین یاکلون اموال الیتامى ظلما انما یاکلون فى بطونهم نارا و سیصلون سعیرا)) (کسانى که اموال یتیمان را از روى ظلم و ستم مى خورند، تنها آتش مى خورند و به زودى به آتش سوزانى مى سوزند)) نازل شد، که در آن از نزدیک شدن به اموال و دارایى یتیمان مگر در صورتى که براى آنان نفعى داشته باشد، و نیز از خوردن اموال آنان نهى شده ، مردمى که یتیمى در خانه داشتند، از کفالت وى فاصله گرفتند و او را به حال خود گذاشتند، و حتى گروهى آنان را از خانه خود بیرون کردند، و آنها که بیرون نکردند، در خانه براى آنان وضعى به وجود آورده بودند که کمتر از بیرون کردن نبود، زیرا غذاى او را که از مال خودش ‍ تهیه مى شد، با غذاى خود مخلوط نمى کردند، و حتى جداگانه براى آنان غذا مى پختند و پس از آنکه آن یتیم در گوشه اى از اطاق غذاى مخصوص خویش را مى خورد، زیادى آن را اگر اضافه مى آمد، براى او ذخیره مى کردند تا دفعه بعد بخورد و اگر فاسد مى شد به دور مى ریختند. همه این کارها براى آن بود که گرفتار مسؤ ولیت خوردن مال یتیم نشده باشند این عمل هم براى سرپرستان و هم براى یتیمان مشکلات فراوانى به بار مى آورد، به دنبال این جریان آنها خدمت پیامبر رسیده و از این طرز عمل سؤ ال کردند در پاسخ آنها این آیه نازل شد. پاسخ به چهار سؤ ال آیه اول از دو سؤ ال درباره شراب و قمار شروع مى شود، مى فرماید: از تو درباره شراب و قمار سؤ ال مى کنند (یسئلونک عن الخمر و المیسر). ((خمر)) در لغت در اصل به گفته ((راغب )) به معنى پوشانیدن چیزى است و لذا به چیزى که با آن مى پوشانند ((خمار)) گفته مى شود هر چند خمار معمولا به چیزى گفته مى شود که زن سر خود را با آن مى پوشاند. در معجم مقاییس اللغه نیز براى ((خمر)) یک ریشه ذکر کرده که دلالت بر پوشاندن و اختلاط و آمیزش در پنهانى مى کند و از آنجا که شراب عقل انسان را مى پوشاند به آن خمر گفته شده زیرا سبب مستى است و مستى پرده اى بر روى عقل مى افکند و نمى گذارد انسان خوب و بد را تشخیص دهد. ((خمر)) در اصطلاح شرع به معنى شراب انگور نیست بلکه به معنى هر مایع مست کننده است خواه از انگور گرفته شده باشد و یا از کشمش یا خرما و یا هر چیز دیگر، هر چند در لغت براى هر یک از انواع مشروبات الکلى اسمى قرار داده شده است . ((میسر)) از ماده ((یسر)) گرفته شده که به معنى سهل و آسان است ، و از آنجا که ((قمار)) در نظر بعضى از مردم وسیله آسانى براى نیل به مال و ثروت است به آن میسر گفته شده است . سپس در جواب مى فرماید: ((بگو در این دو گناه بزرگى است و منافعى (از نظر ظاهر و جنبه مادى ) براى مردم دارد ولى گناه آنها از نفعشان بیشتر است )) (قل فیهما اثم کبیر و منافع للناس و اثمهما اکبر من نفعهما). با توجه به اینکه جامعه عرب جاهلى بسیار آلوده به شراب و قمار بوده حکم تحریم این دو به طور تدریجى و در چند مرحله نازل شده و اگر نرمش و مدارائى در لحن آیه مشاهده مى شود به خاطر همین معنى است . در این آیه منافع و زیانهاى این دو با هم مقایسه شده و برترى زیانها و گناه سنگین آن بر منافع آنها مورد تصریح قرار گرفته است مسلما منافع مادى که احیانا از طریق فروش شراب یا انجام قمار حاصل مى شود و یا منافع خیالى که به خاطر تخدیر حاصل از مستى شراب و غفلت از هموم و غموم و اندوه ها به دست مى آید در برابر زیانهاى فوق العاده اخلاقى و اجتماعى و بهداشتى این دو بسیار ناچیز است . بنابراین هیچ انسان عاقلى به خاطر آن نفع کم به این همه زیان تن در نمى دهد. ((اثم )) به گفته معجم مقاییس اللغة در اصل ، به معنى کندى و عقب افتادن است ، و از آنجا که گناهان ، انسان را از رسیدن به خیرات ، عقب مى اندازد این واژه بر آن اطلاق شده است ، بلکه در بعضى از موارد از آیات قرآن غیر این معنى (کندى و تاخر) مناسب نیست ، مانند: و اذا قیل له اتق الله اخذته العزة بالاثم ؛ ((و هنگامى که به او گفته شود، تقوا پیشه کن ، غرور، و مقامات موهوم او را از وصول به تقوا، کند مى سازد)). به هر حال ، اثم به هر کار و هر چیزى گفته مى شود که حالتى در روح و عقل به وجود مى آورد، و انسان را از رسیدن به نیکیها و کمالات باز مى دارد، بنابراین وجود ((اثم کبیر)) در شراب و قمار، دلیل بر تاثیر منفى این دو در رسیدن به تقوا و کمالات معنوى و انسانى است که شرح آن در نکته ها خواهد آمد. سومین سؤ الى که در آیه فوق مطرح است ، سؤ ال درباره انفاق است ، مى فرماید: ((از تو سؤ ال مى کنند چه چیز انفاق کنند)) (و یسئلونک ما ذا ینفقون ). ((بگو از مازاد نیازمندیهایتان )) (قل العفو). در تفسیر در المنثور، در شان نزول این قسمت از آیه ، از ابن عباس ، چنین نقل شده که گروهى از صحابه و یاران پیغمبر اکرم (صلى الله علیه و آله و سلم ) سؤ ال کردند (اینکه مى گویید در راه خدا انفاق کنید) ما نمى دانیم چه مقدار از اموال خود را انفاق کنیم آیا همه را در راه خدا به نیازمندان بدهیم یا مقدارى از آن را. در پاسخ آنها آیه فوق ، نازل گردید و به آنها دستور داد در انفاق خود رعایت عفو کنید، اکنون ببینیم عفو در اینجا به چه معنى است ؟ ((عفو)) در اصل - به گفته راغب در مفردات - به معنى قصد بر گرفتن چیزى است یا به معنى چیزى که بر گرفتن آن آسان است . و از آنجا که این معنى ، بسیار گسترده است ، بر مصادیق گوناگونى اطلاق شده ، از جمله بخشش و آمرزش ، از بین بردن اثر، حد وسط و میانه هر چیز، و مقدار اضافى چیزى ، و بهترین قسمت مال ، ظاهرا دو معنى اول متناسب با مفهوم آیه نیست و به نظر مى رسد، مراد یکى از سه معنى اخیر باشد، یعنى در انفاق حد وسط را رعایت کنید و یا مقدار اضافى از نیازمندیهاى خود را انفاق نمائید و یا به هنگام انفاق به سراغ قسمتهاى بى ارزش مال نروید، از بهترین قسمتها که بر گرفتن آن براى خودتان به خاطر مرغوبیت سهل و آسان است در راه خدا نیز از همان انفاق کنید. در روایات اسلامى نیز، آیه فوق به همین معنى تفسیر شده است . در حدیثى از امام صادق (علیه السلام ) مى خوانیم که فرمود: العفو الوسط: ((منظور از عفو (در آیه فوق ) حد وسط است )). و در تفسیر على بن ابراهیم مى خوانیم لا اقتار و لا اسراف : ((نه سختگیرى باشد و نه اسراف )). و در ((مجمع البیان )) از امام باقر (علیه السلام ) آمده است : عفو، مازاد خوراک سال است . احتمال دیگرى که در تفسیر این آیه مى توان گفت (هر چند آن را در کلمات هیچ یک از مفسران ندیده ایم ) این است که عفو به همان معنى اول ، یعنى مغفرت و گذشت از لغزش دیگران است ، مطابق این معنى ، تفسیر آیه چنین مى شود: ((بگو بهترین انفاق ، انفاق عفو و گذشت است )). با توجه به اوضاع اجتماعى عرب جاهلى و محل نزول قرآن ، مخصوصا مکه و مدینه که از نظر دشمنى و کینه توزى ، و عدم گذشت ، در حد اعلا بودند، این احتمال چندان دور نیست ، به خصوص اینکه شخص ‍ پیغمبر (صلى الله علیه و آله و سلم ) نیز نمونه کامل این معنى بود، همان گونه که اعلام عفو عمومى ، نسبت به مشرکان مکه که سرسخت ترین و سنگدل ترین دشمنان اسلام بودند نشان مى دهد، و هیچ مانعى ندارد که آنها سؤ ال از انفاق اموال کنند، ولى نیاز شدید آنها به انفاق عفو، سبب شود که قرآن آنچه را لازمتر است ، در پاسخ بیان کند و این یکى از شؤ ون فصاحت و بلاغت است که گوینده پاسخ سؤ ال طرف را رها کرده و به مهمتر از آن مى پردازد. در میان این تفاسیر، تضادى وجود ندارد و ممکن است همه آنها در مفهوم آیه جمع باشد. و بالاخره در پایان آیه مى فرماید: ((خداوند آیات خود را چنین بیان مى کند شاید تفکر و اندیشه کنید)) (کذلک یبین الله لکم الایات لعلکم تتفکرون ). و بلافاصله در آیه بعد، مرکز اصلى فکر و اندیشه را چنین بیان مى کند: ((در دنیا و آخرت )) (فى الدنیا و الاخرة ). آرى باید تمام کارها در زندگى مادى و معنوى ، تواءم با فکر و اندیشه باشد، از این تعبیر،


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق و مقاله کامل درباره ترجمه و تفسیر آیات 219 ,228 و230 سوره بقره 28 ص
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد