لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 11
هنر چیست
خلاصه:هنر واژهای اوستائی،صورتهای ذهنی و عینی هنر، بررسی درباره سرچشمههای هنر،زیبائی و هنر، هنروحقیقت.
هنر یک واژه کهن اوستائی است و در زبان فارسی از پیشوند «هو» بمعنی خوب و واژه «نر» بمعنی مردانگی و توانایی پیوند یافته و «هونر» بمعنی «خوب توانی» بکار رفته است. بیش از هزار سال است که پیشینه واژه هنر باین معنی در زبان و شعر فارسی دیده میشود فردوسی گفته:
چو پرسند پرسندگان ازهنر
نباید که پاسخ دهی از گهر
هنر نزد ایرانیانست و بس
ندارند شیر ژیان را بکس
و از عنصری است:
ایا شنیده هنرهای خسروان بخبر
بیا زخسرو مشرق عیان ببین تو هنر
و نظامی راست:
عیبم مکن از عشق که در مکتب ایام
آموخته بودم به ازین گر هنری بود
و حافظ گوید:
خواجه گفت که جزغم چه هنر دارد عشق
گفتم ای خواجه غافل هنری خوشتر ازین
در زبان یونانی واژه برای هنر نیست و در زبانهای فرنگی واژة «آرت» که امروز بکار میبرند بمعنی صنعت است و در معنی هنر تازه بکار رفته است و برای معنی هنر رسا نیست. در زبان عرب نیز واژه برای هنر نیست و برای هنر واژه «الفن» را که از فارسی گرفته اند بکار میبرند و بدان «الفنون الجمیله» گویند و به هنرمند «فنان». صنایع ظریفه و مستظرفه نیز از ساختههای فارسی زبانان است و این معنیها نیز برای هنر رسا نیست. در زبانهای اروپائی منظور از «آر» یا «آرت» بیشتر هنر نقاشی بوده است و بعد آنرا به پیکرسازی و شعر و موسیقی و رشتههای دیگر گفته اند خلاصه آنکه هنر را دارای هفت رشته دانسته اند: نقاشی،موسیقی،رقص،نمایش،پیکرتراش وساختمان،شعر وخطابه. بهمین جهت برای هنر هفت فرشته قائل شده اند. گرچه در میان رشتههای هنری برخی موسیقی و رقص و شعر را فسادانگیز دانسته اند ولی صوفیان رقص و سماع را تجویز کرده و ستوده اند. هنر دوستی و حس زیبائی پرستی از آغاز با آدمی همراه بوده است شواهد بسیار هست که هنرمند از همه چیز رابطههای زیبا استخراج میکند. وقتی یک جنگل را یک دانشمند گیاه شناس میبیند بیشتر توجه او به نوع گیاهان و درختان آنست اما هنگامیکه یک هنرمند یا شاعر یا نقاش آن جنگل را میبیند دید دیگری دارد هنرمند زیبائیهای آنرا پیدا میکند و بتوصیف آن میپردازد. بسیاری از زیبائیها در جهان هست که بحال خود معرفت ندارند این آدمی و هنرمند است که این زیبائیها را پیدا کرده و نشان میدهد یکی با سخن یکی با قلم یکی با قلم مو و دیگری با آهنگ و نوای موسیقی . . . . هر پدیده هنری از دو عامل عینی و ذهنی پدید میآید و هر پدیده هنری نیز باین عامل نهادی تجزیه میشود. اصل عامل عینی است و عامل ذهنی نیز نتیجه مشهودات بصری در ذهن پدید میآید. باید گفت کمال هنر چه بصورت عینی و چه ذهنی هر دو در زیبایی است و در هنر حساب سود و زیان نیست پس هنر تجلی مدرکات نیرومندی است که انسان آنها را بدست آورد. یا بازده ذهنی مشهودات به دیگران و بگفته دیگر هنرمند چنین تعریف میشود: هنر به توانی نمایش انعکاسهای جهان برونی در مغز آدمی است. هنر در گذشته برای هنر نبوده بلکه انگیزههای دیگر داشته اما امروز هنر برای هنر خود موقعیتی دارد. مکتبهای هنری نیز در گذشته بیشتر بر حسب مقتضیات زمان و مکان پدید آمده است. اما درباره شعر که یکی از شقوق هنر است:
1- صورت عینی شعر ریختن اندیشههای هنری در قالب سخن منظو م است.
2- صورت ذهنی شعر با اندیشه درباره مشهودات و مضمون سازی در ذهن شکل میگیرد. اکنون میتوانیم بگوئیم برخلاف سخن منسوب به ارسطو درباره تعریف شعر امکان دارد ماده شعر خیال نبوده و شعر از نوع اندیشه محض یا مشهودات عینی (وقوع) و تأثیرات ناشی از آن یا شعر خبری باشد. شعر با پیوند دو صورت عینی و ذهنی که یکی از پدیدههای هنری است تحقق مییابد. شعر بی هدف پدیده هنر برای هنر است و مانند موسیقی بی هدف و بی جا از اثر آن میکاهد. چه بهتر که هنر در خدمت مردم و جامعه گماشته شود و تنها برای دل خود پدید نیامده باشد و چه بهتر که هنر بجا بکار رود که گفته اند «هر سخن جایی و هر نکته مکانی دارد». هنر برای هنر در شعر مانند بیشتر غزلهای حافظ و ترانههای خیام وبسیاری از غزلیات زیبا و دلنشین سوزنی سمرقندی و انوری ابیوردی و ظرایف عبید زاکانی و برخی شعر پرانیهای ایرج و مانند آن است که ممکنست روزی محمل و مصداق خاصی داشته. اینگونه هنرگاه از جهت اخلاقی و اجتماعی ضعیف است اما چون هنر است نمیتوان آنها را نکوهید زیرا بگفته مولوی:
صنعت نقاش باشد آنکه او
هم تواند زشت کردن هم نکو
یا بگفته سعدی:
ینزد طایفه ای کژ همینماید نقش
گمان برند که نقاش او نه استاد است
ازینرو درباره هنر میتوان گفت هنر تنها نشان دادن زیبائی نیست بلکه نشان دادن عیب و زشتیها نیز چه بسا هنر باشد. گاه زور و پول از هنر بهره گیری کرده است چنانکه انگیزه پیدایش بسیاری از اثرهای هنری نیازمندی بوده است.
هنر چیست؟
فروید اتریشی هنر را زاده عقدههای جنسی وفعالیتی در قلمرو جنسی میداند وشیللر واسپنسر هنر را از زمره بازی بشمار آورده
هنر چیست