سورنا فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

سورنا فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

آیا زمان ارتقاء کامپیوتر فرا رسیده است

اختصاصی از سورنا فایل آیا زمان ارتقاء کامپیوتر فرا رسیده است دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 16

 

آیا زمان ارتقاء کامپیوتر فرا رسیده است ؟  ( بخش اول ) همه علاقه مندان به استفاده از کامپیوتر بر اساس نوع نیاز خود و پس از تامین بودجه لازم ، اقدام به خرید یک دستگاه کامپیوتر می نمایند و شاید هم این کار را تاکنون انجام داده باشند . خرید کامپیوتر سرآغاز و یا بهتر بگوئیم نقطه عطفی در زندگی کاربران است ، چراکه این موجود خارق العاده می تواند درصورت استفاده مفید ، هدفمند و غیرتجملی ، تاثیرات شگرفی را در زندگی آنان به دنبال داشته باشد .در ابتدا همه چیز به خوبی پیش می رود : سیستم به سرعت راه اندازی می شود ، برنامه ها با سرعتی قابل قبول اجراء می شوند و  همه شواهد نشاندهنده یک انتخاب مناسب است . پس از گذشت مدت زمانی ، مشکلات شروع می شود : سرعت سیستم در زمان راه اندازی همچون گذشته نمی باشد ، برنامه ها  با سرعتی قابل قبول اجراء نمی شوند و  واژه hang جایگاهی خاص را در زندگی روزمره کاربران پیدا می کند . به دنبال بروز اینگونه مشکلات، سوالات متعددی برای کاربران مطرح می گردد : چرا سرعت سیستم کاهش پیدا کرده است ؟ چرا سیستم بدفعات با مشکل مواجه می شود و مجبور می شویم آن را reset نمائیم و در نهایت این که آیا زمان ارتقاء کامپیوتر فرارسیده است؟ تائید این موضوع شاید ناگوارترین خبر! برای افرادی باشد که قرار است هزینه ارتقاء را پرداخت نمایند چراکه آنان به خوبی می دانند وارد معرکه ای می گردند که امکان خروج از آن به این آسانی وجود نخواهد داشت و هر از چند گاهی نیز تکرار خواهد شد . کاهش کارائی‌ یک کامپیوتر می تواند دلایل متعددی داشته باشد . در ادامه سعی خواهیم کرد به برخی از مهمترین آنها اشاره نمائیم با این امید که بتوان برای حل مشکل و بهبود کارائی سیستم  از روش هائی استفاده نمود که هزینه ریالی و زمانی کمتری را در برداشته باشد.

وجود Spyware و یا ویروس بر روی کامپیوتر  ویروس ها و spyware ، از جمله تهدیدات امنیتی مهم در دنیای کامپیوتر می باشند که می توانند بطرز کاملا" مشهودی کارآئی کامپیوتر را تحت تاثیر قرار داده و آن را کاهش دهند . اولین اقدام مناسب در این رابطه ، بررسی سیستم با  استفاده از نرم افزارهای آنتی ویروس و آنتی spyware بهنگام شده است . با استفاده از برنامه های فوق می توان اینگونه کدهای مخرب را تشخیص و در ادامه آنها را حذف نمود . در صورتی که استفاده از برنامه های آنتی ویروس و آنتی spyware  موفقیت آمیز نباشد ، می توان اقدامات تکمیلی زیر را انجام داد :

شناسائی و توقف پردازه های مشکوک در حال اجراء از طریق Windows Task Manager

شناسائی و غیرفعال کردن سرویس های مشکوک از طریق Management Console

شناسائی و غیرفعال کردن سرویس ها و آیتم هائی که در زمان راه اندازی سیستم اجراء می شوند ( از طریق System Configuration Utility )

جستجو و حذف آیتم ها و سرویس های مشکوک که اطلاعات آنها در ریجستری درج شده است .

شناسائی و حذف فایل های مشکوک

نصب و استفاده از چندین نرم افزار تشخیص Spyware و سایر ابزارهای موجود به منظور حذف اینگونه برنامه های مخرب

در صورت عدم موفقیت آمیز بودن موارد اشاره شده ، ویندوز را با Safe mode فعال و مجددا" عملیات فوق را تکرار نمائید .

حرارت و دمای پردازنده پردازنده های جدید حرارت بسیار بالائی را تولید می نمایند و به همین دلیل است که تمامی آنها به نوع خاصی از عناصر خنک کننده نیاز دارند . ماشین هائی که از آنها برای بازی های کامپیوتری و یا سایر فعالیت های سنگین استفاده می گردد ، می بایست از سیستم های خنک کننده بیشتری استفاده نمایند. در صورت افزایش حرارت پردازنده ، سرعت سیستم کاهش و رفتار آن تصادفی می گردد.  مادربردهای جدید قادر به مانیتورینگ حرارت پردازنده بوده و می توانند وضعیت آن را با استفاده از پتانسیل های موجود در BIOS گزارش می نمایند . فن پردازنده ممکن است به دلایل متعددی با مشکل مواجه گردد :

عدم چرخش مناسب و یکنواخت فن به دلیل وجود  گردو خاک

بروز مشکل برای موتور فن

بروز مشکل برای یاطاق های فن

در برخی حالات با گوش دادن به صدای کامپیوتر می توان از وضعیت عملکرد فن پردازنده آگاه گردید . در صورت بروز مشکل برای فن ( خصوصا" یاطاق های آن ) ، سروصدای سیستم غیرعادی و حتی ممکن است باعث ایجاد لرزش در کیس گردد . در بسیاری از موارد شاید نیازی به تعویض فن نباشد و بتوان با استفاده از هوای فشرده گردو خاک آن را پاک و زمینه استفاده مجدد از آن را فراهم نمود ( با در نظر گرفتن این واقعیت که عمرمفید فن کاهش یافته است ) . به منظور مانیتورینگ آخرین وضعیت فن و حرارت پردازنده ، می توان از نرم افزارهای متعددی استفاده نمود .

استفاده از حافظه های نامناسب  حافظه اصلی یا همان RAM  به دلایل متعددی می تواند باعث بروز مشکل در سیستم گردد :

پائین بودن سرعت RAM نسبت به سرعت بهنیه ماشین

وجود اشکالات جزئی در RAM که صرفا" در موارد خاص خود را نشان خواهد داد .  

افزایش غیرقابل قبول حرارت RAM 

در گذشته ای نه چندان دور ، خرید حافظه جدید برای کامپیوتر کار ساده ای بود و صرفا" لازم بود خریداران نسبت به سرعـتی که مادربرد از آن حمایت می نماید و حداکثر حافظه قابل قبولی که می توان در یک اسلات مادربرد قرار داد ، آگاهی داشته باشند . امروزه حافظه هائی با فناوری های متفاوت و سرعت های مختلف  ارائه شده است . برخی مادربردها به منظور نیل به حداکثر توانمندی خود ، نوع خاصی از حافظه را تجویز نموده و در مقابل سایر حافظه ها از خود مقاومت نشان می دهند . مثلا" یک مادربرد ممکن است از حافظه های ECC RAM حمایت نماید ولی همچنان قادر به


دانلود با لینک مستقیم


آیا زمان ارتقاء کامپیوتر فرا رسیده است

دانلودمقاله درمورد ایا طبیب ضامن است

اختصاصی از سورنا فایل دانلودمقاله درمورد ایا طبیب ضامن است دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 8

 

آیا طبیب ضامن است؟

حبیب اله طاهرى (1)

اشاره

در شریعت اسلام فراگیرى علوم مورد نیاز جامعه از قبیل علم طب واجب کفایى بوده و بر تمامى کسانى که توان و امکانات و زمینه تحصیل چنین علمى را دارند واجب است تا حد رفع نیاز، آن را فراگیرند و نیاز جامعه را برطرف کنند.

در دستورات اسلامى به بهداشت و امور پزشکى توجه خاصى مبذول شده و بهداشت از ارزش والایى برخوردار است تا جایى که «علم الابدان‏» در کنار «علم الادیان‏» قرار مى‏گیرد چنانکه رسول‏خدا«صلى الله علیه وآله وسلم‏» فرمود: «العلم علمان: علم الابدان و علم الادیان.» (2)

از سویى بر بیماران واجب است در صورت ابتلا به امراضى که اگر به طبیب مراجعه نکنند ممکن است موجب هلاکت آنان و یا نقص عضو و یا قوه اى از قواى جسمانى آنان گردد، به طبیب مراجعه و خود را معالجه کنند و حق تعلل و کوتاهى را ندارند. دلیل این مطلب، حدیث: لا ضرر و لاضرار.» (3) و آیه: «و لا تلقوا بایدیکم الى التهلکه‏» (بقره / 195) و احادیثى دیگر از قبیل: «تداووا فان الذى انزل الداء انزل الدواء.» و «ان موسى علیه السلام مرض فعاده بنو اسرائیل و وصفواها له دواء فامتنع منه، فاوحى الله الیه ان الله یامره بذلک و الا لم یشغه‏» (4) و روایاتى دیگر که نیاز به نقل همه آنها نیست.

از سوى دیگر بر طبیب نیز علاج امراضى که اگر از معالجه آن امتناع نماید، موجب هلاکت‏یا نقص عضو و قواى جسمانى مى‏گردد، واجب است و امتناع و خوددارى از علاج علاوه بر حرمت، ضمان نیز دارد. در حدیثى ابان بن تغلب از امام صادق علیه السلام نقل مى‏کند که آن حضرت فرمود: عیسى مسیح علیه السلام چنین مى‏فرمود: اگر طبیبى مداواى مجروحى را ترک کند (یعنى از معالجه جراحات بدن مریض به هر دلیلى امتناع ورزد) با وارد کننده جرح، شریک است چرا که شخص وارد کننده جرح قصد فساد (و آزار رسانى) مجروح را داشته است و آن کسى هم که توانایى مداوا را دارد ولى از معالج امتناع مى‏ورزد فساد او را طالب است، (5) یعنى همانطورى که وارد کننده جرح مقصر و ضامن است، طبیب ممتنع نیز ضامن است. بنابراین طبیب حق امتناع از معالجه را ندارد.

با وجود اینکه طبیب و طبابت در بینش اسلامى و همچنین در جوامع بشرى در طول تاریخ از منزلت والایى برخورد بوده و هست، و در عین حال بر بیماران واجب است‏به آنان براى علاج امراضشان مراجعه نمایند، و بر آنان نیز علاج بیمار واجب و امتناع از آن حرام است، بالاخره طبیب یک انسان است و از مقام عصمت‏برخوردار نیست و مانند هر انسان دیگرى ممکن است مرتکب خطا یا اشتباه شود، و در بعضى از مواقع نیز على‏رغم سعى و تلاش پزشک و عدم وقوع هر گونه اشتباهى ممکن است معالجات پزشک منجر به ایراد خسارات مالى و جانى بیمار گردد. اینک سؤال این است که آیا طبیب مسئول اعمال خویش و ضامن جبران خسارات وارده مى‏باشد یا نه خطاى طبیب ضمان آور نیست و بر فرض اگر ضمانى داشته باشد همانند خطاى قاضى باید از بیت المال پرداخت‏شود؟

براى پاسخ روشن به این سؤال باید نخست محدوده بحث از جهات گوناگون (از قبیل اینکه: منظور از ضمان، ضمان قهرى است‏یا قرار دادى؟ و یا منظور از طبیب، طبیب جاهل است‏یا حاذق؟ خطاکار و مقصر است‏یا محتاط و بى تقصیر؟ و بالاخره عمل طبیب مصداق خطاى محض است‏یا شبه عمد؟ و امثال اینها) روشن شود، و پس از روشن شدن محدوده بحث، آنگاه ضمان و عدم ضمان طبیب طبق ادله بررسى شود تا معلوم گردد که طبیب ضامن است‏یا نه، و بر فرض ضمان، آیا راهى براى سقوط ضمان وجود دارد که بالاخره ذمه طبیب از ضمان برى شود یا نه؟ لذا در این مقاله این مبحث تحت عناوین ذیل مورد توجه و بررسى قرار مى‏گیرد: 1 - تعیین محدوده بحث. 2 - اثبات ضمان طبیب. 3 - عوامل سقوط ضمان طبیب.

1 - تعیین محدوده بحث

در ذیل این عنوان ابتدا باید معناى ضمان طبیب روشن گردد و سپس معلوم گردد که منظور از طبیب کدام طبیب است؟ حاذق یا جاهل، مقصر یا محتاط؟ و همچنین باید روشن گردد که تنها برخى از اطبا مانند جراحان ضامن اند یا همه اطبا، اعم از طبیب عمومى یا متخصص، جراح یا غیر آن و اعم از از روان پزشکان و غیر آنها، و آیا عمل طبیب که ضمان آور است مصداق خطاى محض است‏یا ...؟

الف - معانى ضمان و موارد استعمال آن

کلمه ضمان، در اصطلاح فقها به معناى «تعهد» و بر عهده گرفتن است و در حقوق کنونى احیانا مرادف با «مسئولیت‏» نیز به کار مى‏رود. موارد استعمال ضمان و مشتقات آن در فقه و حقوق مدنى چندان است که به دشوارى مى‏توان همه موارد و معانى گوناگون را برشمرد، ولى تقسیم این موارد و گروه بندى معانى مشابه، مى‏تواند به شناخت مفهوم ضمان کمک شایانى کند.

1. ضمان ناشى از عقد: ضمان ناشى از عقد همان ضمان قراردادى است که مثلا در عقد بیع، فروشنده و خریدار در مقابل یکدیگر ضامن هستند، یعنى بایع متعهد و ضامن است که مبیع را به مشترى تسلیم نماید، چنانکه مشترى نیز متعهد و ضامن است که ثمن را به بایع بپردازد و در صورت مستحق للغیر در آمدن هر یک از مبیع و ثمن بایع و مشترى ضامن درک آن مى‏باشند و بالاخره ضمان عقدى همان است که در اصطلاح حقوق کنونى از آن به مسئولیت قراردادى یاد مى‏کنند.

2. ضمان قهرى: عبارت است از مسئولیت انجام امرى یا جبران ضررى که بدون وجود هر گونه قرار داد و عقدى بین اشخاص به طور قهرى و به حکم قانون حاصل مى‏شود، مانند ضمان ناشى از غضب، اتلاف، تسبیب و امثال اینها. قدر مشترک این گروه از ضمان، ناخواسته بودن آنها است‏یعنى ضامن قصد ندارد خود را ملتزم به امرى نماید، لکن قانون این مسؤولیت را بر او تحمیل مى‏کند.

3. عقد ضمان: عقد ضمان طبق ماده 684 ق. م. «عبارت است از اینکه شخصى مالى را که بر ذمه دیگرى است‏به عهده بگیرد ...» و این نوعى انتقال دین بوده که با عقد مزبور، دین از ذمه مدیون اصلى به ذمه ضامن منتقل شود.

پس از روشن شدن معانى ضمان و موارد استعمال آن، اینک مى‏خواهم ببینم که ضمان طبیب با کدام یک از این سه معنا قابل تطبیق است، آیا ضمان عقدى و قرار دادى است؟ یاعقد ضمان است که ضمان و مسئولیتى که بر عهده دیگرى بوده و به وسیله عقدى به خود انتقال داده است؟ یا اینکه هیچ یک از این دو نیست‏بلکه ضمان قهرى و الزامى خارج از قرار داد است؟ معلوم است که ضمان طبیب از قبیل ضمان قهرى است، یعنى ضمان ناخواسته اى است که طبق قانون بر او تحمیل مى‏گردد، چون طبیب با کسى چنین قرارى نبسته است که اگر خسارتى وارد شده من آن را جبران مى‏کنم و یا عقدى در میان نیست که بر اساس آن عقد و قرار بتوان طبیب را ملزم نمود.

در سال 1833 م. موضوع مسئولیت پزشکان در دیوان کشور فرانسه مطرح گردید و دیوان کشور فرانسه راى داد که دو ماده 1382 و 1383 قانون مدنى فرانسه که مربوط به ضمان قهرى است‏به طور کامل قابل تطبیق بر مسئولیت پزشک است. بنابراین مسئولیت طبیب قهرى است، از آن زمان به بعد محاکم فرانسه بر این مبنا حکم مى‏کردند، تا اینکه در سال 1936 مجددا موضوع مسئولیت پزشکان در دیوان کشور فرانسه مطرح گردید. دیوان کشور این بار راى به قراردادى بودن ضمان طبیب داد، زیرا بالاخره بین طبیب و بیمار قرار داد معالجه وجود دارد، گر چه قرارداد معالجه تعهد به شفاى بیمار نیست، لکن قرار داد اقتضا مى‏کند که تلاش صادقانه و آگاهانه که از وجدانى آگاه سرچشمه مى‏گیرد و با اصول علمى ثابت هماهنگ باشد به کار بندد و اخلاق طبیب به آنچه که عقد بر وى تحمیل کرده است ولو اینکه غیر عمدى باشد موجب مسئولیت قراردادى شود. (6)

ولى حق این است که قرار داد معالجه باعث ضمان نمى‏گردد، چون اگر طبیب طبق قرارداد عمل نکند مقصر است و طبیب مقصر قطعا ضامن است و آن از محدوده بحث‏خارج است و اگر حاذق بود و تمام توانش را نیز به کار گرفته است اما منجر به مرگ بیمار شد، قرارداد معالجه نمى‏تواند ضمان آور باشد تا ضمان او ضمان قراردادى باشد، بلى ممکن است ضمان قهرى داشته باشد که باید به آن بپردازیم.

ب - ضمان کدام طبیب ضامن است؟

منظور از طبیب از یکسو قطعا قشر خاصى از طبیب نمى‏باشد. یعنى بحث ضمان طبیب، اختصاص به جراحان، یا پزشکان عمومى یا روانپزشکان یا دامپزشکان ندارد، بلکه هر طبیبى مسئول اعمال خود و ملزم به جبران خسارات وارده جانى و مالى مى‏باشد، یعنى اگر از ادله، ضمان طبیب استفاده شد، فرقى نمى‏کند که یک طبیب عمومى با تجویز دارویى موجب تلف یا نقص عضو مریض گردد و یا یک جراح متخصص در اثر عمل جراحى قلب یا مغز و یا ...باعث تلف آن شخص گردد و یا روانپزشکى دراثر دادن برق در چند جلسه، به مریض و یا تجویز داروئى مریض خود را ناقص و یا از بین ببرد و یا دامپزشکى در اثر معالجات خود حیوان را تلف نماید، ضامن خواهد بود.

از سوى دیگر یقینا این بحث که طبیب ضامن است‏یا نه؟ مخصوص برخى از اطبا است‏یعنى در طبیب حاذق محتاط که همه تلاش خود را به کار بسته است این بحث مطرح است که آیا ضامن است‏یا نه؟ وگرنه ضمان طبیب قاصر یا مقصر قطعى است و کسى به عدم ضمان آنها نظر نداده و محل خلاف هم نیست تا مورد بحث قرار گیرد که ذیلا به نحو اختصار به آنها اشاره مى‏شود.

ضمان طبیب جاهل

حذاقت و دانایى شرط اول و رکن رکین طبابت است، و تصدى شغل پزشکى و دامپزشکى و دیگر شعب مربوط به آن اگر بدون آگاهى لازم باشد و موجب مرگ یا ضایعه اى در عضو یا قوه اى از قواى انسان شود، فرد ضامن دیه نفس یا عضو آسیب دیده خواهد بود.

در این رابطه نظر فقهاى شیعه و سنى و حقوقدانان هماهنگ بوده و روایات وارده از طرق شیعه و سنى دلیل بر این مطلب است، به عنوان نمونه به برخى از آنها اشاره مى‏کنیم:

در حدیثى از امیرالمؤمنین علیه السلام روایت‏شده است که فرمود:

«بر امام واجب است که علماى فاسق و پزشکان جاهل و ... را زندانى کند.» (7)

زیرا علماى فاسد عقاید و دین مردم و پزشکان جاهل جسم مردم را تباه و فاسد مى‏کنند، پزشکان جاهل نه تنها دردهاى جسمى و روانى افراد جامعه را تخفیف نمى‏دهند بلکه بر آنها مى‏افزایند و گاه ممکن است آنها را تا سر حد مرگ بکشانند.

در حدیثى دیگر از رسول خدا صلى الله علیه وآله وسلم هم نقل شده:

«من تطبب و لم یکن بالطب معروفا فهو ضامن‏» (8) یعنى کسى که به امر پزشکى بپردازد و از قبل دانش آن را نیاموخته باشد ضامن و مسئول است.

در قرآن کریم نیز از عمل به ظن و گمان مخصوصا در کارهاى مهم از قبیل جان و سلامت انسان بشدت نهى شده و گفته شد: «لا تقف ما لیس لک به علم‏» (9) و در آیه دیگر گفته شد: «ان الظن لا یغنى من الحق شیئا» (10) بنابراین کارها باید براساس علم و آگاهى صورت گیرد نه ظن و تخمین و گمان.

بر اساس ضوابط فقهى و قاعده ضمان نیز وقتى افراد جاهل و نا آگاه مبادرت به خدمات پزشکى نمایند و به جاى اصلاح بیمار و علاج بیمارى او باعث فساد و تباهى او گردند باید در قبال اعمال خویش مسئول باشند و اگر طبابت آنها منجر به فوت بیمار گردد، ضامن دیه نیز خواهند بود. فقها در این باره اتفاق نظر دارند (11) .

در تبصره 3 ماده 295 قانون مجازات اسلامى آمده است: هر گاه بر اثر «عدم مهارت‏» قتل یا ضرب یا جرح واقع شود در حکم شبه عمد است و جانى مسئول پرداخت دیه است.

به هر حال در مسئولیت و ضمان طبیب جاهل تردیدى نیست و بحث مقال ما هرگز مربوط به آن نخواهد بود.

ضمان طبیب مقصر

طبق اجماع فقهاى شیعه هر گاه طبیب حاذق و دانایى در اثر سهل انگارى و بى توجهى مرتکب خطاى پزشکى شود و از این جهت‏به بیمار صدمه اى وارد شود، ضامن خواهد بود، گرچه معالجه وى با اذن بیمار یا ولى او باشد. (12) و چون مسئولیت طبیب سهل انگار و بى مبالات از بدیهیات و امور مسلم فقهى است لذا فقها در این رابطه کمتر به بررسى پرداخته اند، زیرا تمامى قواعد و ادله ضمان در این صورت مصداق دارد.

بنابراین طبیب هر چند ماهر و متخصص در علم و عمل باشد، طبق عرف پزشکى موظف است هنگام درمان از لحظه مراجعه تا اتمام اقدامات تشخیص و درمانى، کلیه موازین علمى و متعارف را در جهت‏بهبود بیمار به کار گیرد، و در غیر این صورت هر گاه بیمار متحمل خساراتى اعم از جانى و مالى و مادى و معنوى شود، طبیب مسئول است. گر چه معالجه با اذن بیمار یا ولى او انجام شده و حتى قبل از درمان برائت نیز کسب کرده باشد، زیرا اذن و برائت دلیل بر جارى بودن کوتاهى و سهل انگارى طبیب نمى‏شود.

بنابراین بحث اینکه: آیا طبیب ضامن است‏یانه؟ صرفا در پیرامون طبیب حاذق و ماهرى است که تمام توان خود را در عرف پزشکى به کار گرفته، لکن تلاش او مثمر ثمر واقع نشده است و مریض در حین معالجه فوت کرده و یا نقص عضو پیدا کرده و یا قوه اى از قواى خود را از دست داده است وگرنه طبیب جاهل یا سهل انگار و مقصر قطعا ضامن است.

خطاى محض، ضمنا مقصود از خطاى طبیب، خطاى محض نیست که دیه بر عاقله باشد، زیرا عمل طبیب از قبیل شبه عمد است نه خطاى محض، زیرا در خطاى محض، شخص هرگز قصد انجام آن کار را ندارد. مثلا سرگرم پاک کردن تفنگ خود مى‏باشد ولى ناگهان تیرى از آن شلیک مى‏شود و تصادفا به انسانى برخورد کرده و او را مى‏کشد. در این صورت قتل خطایى محض صادق است، ولى در شبه عمد طرف قصد انجام فعل را دارد. لکن به منظور دیگرى غیر از قتل و تصادفا منجر به قتل مى‏شود، مثلا معلمى شاگرد خود را به قصد تادیب کتک مى‏زند ولى تصادفا منجر به قتل مى‏شود و به تعبیر دیگر در شبه عمد شخص، در فعل خود عامد است ولى در قصد خود خاطى. لذا معالجه طبیب روى بیمار چون با قصد و عمد انجام مى‏گیرد مثلا عمل جراحى روى مریض انجام مى‏گیرد لکن نه به قصد قتل بلکه به قصد علاج و درمان، اما تصادفا منجر به فوت بیمار مى‏گردد. در اینجا شبه عمد است و دیه باید از مال خود طبیب پرداخته شود نه عاقله، ضمنا خطاى طبیب را همانند خطاى قاضى نمى‏دانند تا دیه از بیت المال پرداخت‏شود، بلکه باید از مال طبیب پرداخت‏شود.

2 - اثبات ضمان طبیب

طبابت در دیدگاه مسلمانان، اولا: یک مسئولیت و تعهد دینى و ضرورت اجتماعى انسانى است که امکان تساهل در آن وجود ندارد و یکى از واجبات کفایى است. ثانیا: حکمى عقلى است زیرا براى بقاى نوع انسان و تخفیف رنجها و بلایا نقش اصلى را دارد. ثالثا: پزشکى یک رسالت اخلاقى است و نجات دادن یک شخص، همسان و بمنزله نجات همه افراد جامعه است: «من احیاها فکانما احیا الناس جمیعا» (13) لذا پزشکى که قادر به معالجه باشد و از آن خوددارى نماید فاقد اخلاق انسانى است (14) و به تعبیر حضرت عیسى مسیح علیه السلام با وارد کننده جرح بر مجروح، شریک است. (15)

حال با توجه به اهمیت و جایگاه والاى امر طبابت و معالجه، اگر طبیبى حاذق تمام تلاش و سعى خود را در راه علاج بیمار صرف کند، اما نهایتا معالجه منجر به فایده اى نشده و مریض دچار نقص عضو شده یا بمیرد، در این صورت باید دید فقها و حقوقدانان در قوانین موضوعه چه نظرى داده اند آیا چنین طبیبى ضامن است‏یا ضامن نیست؟

مشهور فقهاى شیعه و حقوقدانان قایل به ضمان هستند و طبیب را ضامن مى‏دانند و عده اى نیز حکم به عدم ضمان کرده اند، اینک باید به دلایل و مستندات دو گروه نظر کنیم و ببینیم حق با کدام قول است.

الف - نظر مشهور: (ضمان طبیب)

مشهور فقهاى امامیه بر این عقیده‏اند که هر گاه معالجه طبیب فوت، یا زیان بدنى بیمار را در پى داشته باشد، طبیب ضامن است گر چه در امر طبابت‏حاذق متبحر بوده و معالجه نیز با اذن بیمار و یا ولى او باشد. (16)

شهید اول در متن لمعه مى‏فرماید:

«الطبیب یضمن فى ماله ما یتلف بعلاجه و ان احتاط و اجتهد و اذن المریض.» (یعنى در صورتى که معالجه طبیب منتهى به تلف جانى و یا نقص عضو گردد، ضامن است گر چه نهایت کوشش و سعى و احتیاط را نموده و معالجه نیز به اذن بیمار باشد.)

مشهور براى اثبات مدعاى خود به دلایلى تمسک کرده اند که ذیلا به آنها اشاره مى‏شود:

1 - روایات

روایت‏سکونى از امام صادق علیه السلام و او از امیرالمؤمنین علیه السلام که فرمود:

«من تطبب او تبیطر فلیاخذ البرائة من ولیه و الا فهو له ضامن‏» (17) کسى که طبابت‏یا بیطارى مى‏کند باید قبلا از ولى بیمار و صاحب حیوان برائت‏حاصل نماید و گرنه ضامن خواهد بود.

روایت دیگرى از سکونى از امام صادق علیه السلام و از پدرش که آن حضرت فرمود:

«ان علیا علیه السلام ضمن ختانا قطع حشفه غلام‏» (18) (على علیه السلام شخصى را که کودکى را ختنه کرده بود و بیش از مقدار لازم بریده بود، ضامن گردانید).

بنابراین براساس این دو روایت اطبا عموما خواه طبیب انسان باشند و خواه طبیب حیوان (دامپزشک) و حتى ختنه گر مسئول اعمال خود بوده و در صورت ورود زیان ضامن خواهند بود.

2 - قواعد فقه و حقوق (19)

عمل طبیب مشمول برخى از قواعد فقه و حقوق است که شخص را ضامن و مسئول مى‏دانند از قبیل:

قاعده اتلاف: که به نحو عموم مى‏گوید: هر کسى باعث تلف مال یا جان یا سلامت دیگرى گردد، ضامن است. و مى‏دانیم که در این قاعده، قصد و عدم قصد، عقل و عدم عقل، بلوغ و عدم بلوغ، علم و جهل، تاثیرى ندارند یعنى در تمام موارد متلف ضامن است‏بنابراین کار طبیب که باعث تلف جان یا مال یا قوه اى از قواى جسمانى و یا نقص عضو مى‏گردد طبیب ضامن است و چون قصد اتلاف نداشت مصداق شبه عمد است.

قاعده تسبیب: در بعضى از موارد با کار طبیب تطبیق مى‏کند مثلا اگر طبیبى تزریق آمپولى را به مریض تجویز کرده و پرستار طبق دستور پزشک عمل کند و آن آمپول را به مریض تزریق نماید و در اثر آن، مریض فوت کرده و یا نقص عضوى پیدا کند مثلا فلج‏یا کور شود، در این صورت از باب اقوى بودن سبب از مباشر، طبیب ضامن است نه آن پرستارى که موظف به عمل کردن طبق دستور پزشک است.

قاعده غرور: در بعضى از موارد طبیب طبق قاعده غرور ضامن است، در جایى که طبیب دارویى را براى مریض تجویز کرده و نسخه مى‏نویسد و مریض به اعتماد نظر طبیب طبق دستور دارو را تهیه و مصرف مى‏کند به امید اینکه با مصرف دارو دردش درمان و مرضش معالجه مى‏شود، لکن مصرف دارو باعث فوت یا نقص عضو و یا خسارت دیگرى مى‏گردد. در این صورت طبیب مصداق «غار» و مریض مغرور است لذا طبق قاعده غرور و حدیث معروف نبوى «المغرور یرجع الى من غره‏» مریض یا ورثه او در صورت فوت مى‏توانند به طبیب مراجعه نمایند.

قاعده لاضرر: طبق این قاعده هر ضررى از ناحیه هر کسى بر کسى وارد شود باید جبران شود، از جمله ضررى که از ناحیه طبیب بر مریض وارد مى‏شود باید جبران گردد.

3 - اجماع

بعضى از فقها در این مساله ادعاى اجماع نیز کرده اند و یا تعبیر به «لا خلاف‏» نموده‏اند (20) . و حتى شهید ثانى در شرح لمعه عمده دلیل را اجماع دانسته است.

بر همین اساس و تبعیت از مشهور است که حقوقدانان اسلامى در قانون مجازات اسلامى موادى را به این موضوع اختصاص داده اند از قبیل:

ماده 319: «هر گاه طبیبى گرچه حاذق و متخصص باشد در معالجه هایى که شخصا انجام مى‏دهد یا دستور آن را صادر مى‏کند هر چند با اذن مریض یا ولى او باشد باعث تلف جان یا نقص عضو یا خسارت مالى شود ضامن است‏».

ماده 320: «هر گاه ختنه کننده در اثر بریدن بیش از مقدار لازم موجب جنایت‏یا خسارت شود، ضامن است گرچه ماهر بوده باشد».

ماده 321: «هر گاه بیطار و دامپزشک گرچه متخصص باشد در معالجه حیوانى هر چند با اذن صاحب او باشد موجب خسارت شود ضامن است‏».

بنابراین طبق قوانین موضوعه نیز طبیب هر چند حاذق و ماذون از ناحیه مریض یا ولى مریض باشد و احتیاط را نیز مراعات کرده باشد، ضامن است.

ب - نظر غیر مشهور (عدم ضمان طبیب):


دانلود با لینک مستقیم


دانلودمقاله درمورد ایا طبیب ضامن است