سورنا فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

سورنا فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

مقاله ‌جنگ‌ ایران‌ و عراق‌

اختصاصی از سورنا فایل مقاله ‌جنگ‌ ایران‌ و عراق‌ دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

مقاله ‌جنگ‌ ایران‌ و عراق‌


مقاله ‌جنگ‌ ایران‌ و عراق‌

لینک پرداخت و دانلود در "پایین مطلب"

 

فرمت فایل: word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحات:57

اشاره‌

سئوال‌ جدی‌ نسل‌ جوان‌ و اندیشمند جامعة‌ ما درخصوص‌ چگونگی‌ آغاز جنگ‌ ایران‌ و عراق، ما را بر آن‌ داشت‌ تا در سلسله‌ مقالاتی‌ به‌ تحلیل‌ تاریخی‌ و بررسی‌ این‌ واقعة‌ مهم‌ در تاریخ‌ معاصر ایران‌ بپردازیم.

مقدمه:

جنگ‌ ایران‌ وعراق‌ بی‌ شباهت‌ به‌ بسیاری‌ از جنگ‌های‌ نوین، برآیند عوامل‌ و متغیرهای‌ پیچیده‌ و تاریخی، فرهنگی، سیاسی‌ و اعتقادی‌ - ایدئولوژیک‌ است. برخی‌ از این‌ عوامل‌ به‌ اختلافات‌ تاریخی‌ و طولانی‌ بین‌ دو قوم‌ ماد و آشور در عصر باستان‌ و بعدها بین‌ دو فرهنگ‌ و دو ملت‌ عرب‌ و عجم‌ باز می‌گردد و برخی‌ دیگر به‌ تحولات‌ سیاسی، اجتماعی‌ و نظامی‌ در سطوح‌ ملی، منطقه‌ای‌ و بین‌ المللی‌ در مقطع‌ زمانی‌ پیش‌ از جنگ‌ هشت‌ ساله‌ (1359-1367) مربوط‌ می‌شود. شناخت‌ این‌ عوامل‌ - اعم‌ از عینی‌ یا ذهنی- زمینه‌ساز جنگ، به‌ اندازة‌ دستاورد و نتیجة‌ جنگ‌ به‌ عنوان‌ مجموعه‌ای‌ از تصمیمات‌ سیاسی‌ و نظامی‌ و فناوری‌ که‌ در صحنه‌ نبرد واقعی‌ به‌ کار گرفته‌ می‌شوند، مهم‌ است. اساساً‌ شروع‌ جنگی‌ بزرگ‌ و طولانی‌ بدون‌ وجود عوامل‌ تاریخی، فرهنگی‌ و استراتژیک‌ غیر محتمل‌ است. این‌ نوشتار خواهد کوشید، چشم‌ اندازی‌ از تاریخچة‌ اختلافات‌ ایران‌ و عراق‌ از ابتدا تا وقوع‌ "جنگ‌ تحمیلی" در 31 شهریور 1359 (22 سپتامبر 1980 م) را ترسیم‌ کند.

-1 سوابق‌ تاریخی‌ اولیه‌

به‌ شهادت‌ تاریخ، پیشینة‌ اختلافات‌ بین‌ ایران‌ و عراق‌ به‌ عصر باستان‌ و اختلاف‌ وتنش‌ بین‌ مادها و آشوریها باز می‌گردد. در این‌ دوره، دو جنگ‌ رسمی‌ بین‌ این‌ دو تمدن‌ درگرفت‌ که‌ در جنگ‌ نخست‌ (715 ق. م) آشوری‌ها- ساکنان‌ سرزمین‌های‌ شمال‌ عراق‌ - برای‌ اولین‌ بار آشوریها را در سال‌ (614-15 ق‌ .م) شکست‌ دادند و گسترة‌ قلمرو خود را وسعت‌ بخشیدند. در دوره‌ هخامنشیان‌ نیز، کوروش‌ در سال‌ 538 ق.م‌ با تصرف‌ بابل، - جنوب‌ و مرکز عراق‌ فعلی‌ - حکومت‌ بین‌النهرین‌ را منقرض‌ کرد و تمام‌ غرب‌ آسیا از جمله‌ سرتاسر سرزمین‌ عراق‌ فعلی‌ را به‌ قلمرو ایران‌ ضمیمه‌ نمود. این‌ مناطق‌ تا زمان‌ حملة‌ اسکندر مقدونی‌ (335 ق‌ .م) جزو قلمرو ایران‌ باقی‌ ماند.

در زمان‌ اشکانیان‌ و پارت‌ها نیز، بابل‌ بار دیگر به‌ تصرف‌ پادشاهان‌ اشکانی‌ درآمد و اکثر سرزمین‌های‌ از دست‌ رفته‌ در غرب‌ ایران‌ که‌ به‌ تصرف‌ اسکندر در آمده‌ بود، به‌ سرزمین‌ ایران‌ آن‌ زمان‌ پیوست. پادشاهان‌ اشکانی‌ تا سال‌ (116.م)- زمان‌ حمله‌ روم- بر بین‌النهرین، تیسفون‌ و سلوکیه‌ حکمرانی‌ داشتند؛ حتی‌ فرهاد سوم، پادشاه‌ اشکانی، در سال‌ 64 ق‌ .م‌ بابل‌ را پایتخت‌ دوم‌ اشکانیان‌ قرار داد.

در عصر ساسانیان، رقابت‌ دو امپراطوری‌ ایران‌ و روم‌ بر سر سرزمین‌های‌ غرب‌ آسیا شدت‌ یافت. سرانجام‌ شاپور اول، پادشاه‌ ساسانی، در سال‌ 260 م‌ رومیان‌ را شکست‌ داد و شخص‌ امپراطور - والرین‌ - را اسیر کرد و به‌ جندی‌ شاپور برد. به‌ دنبال‌ این‌ پیروزی، بار دیگر قلمرو ایران‌ به‌ تمام‌ سرزمینهای‌ غرب‌ آسیا گسترش‌ یافت‌ و تیسفون‌ (مداین) به‌ عنوان‌ پایتخت‌ رسمی‌ زمستانی‌ ساسانیان، به‌ مدت‌ چهار قرن‌ (260-637 م) پایتخت‌ رسمی‌ ساسانیان‌ باقی‌ ماند. این‌ وضع‌ تا ظهور اسلام‌ ادامه‌ داشت‌ و ایرانیان‌ بر بین‌النهرین‌ حاکمیت‌ مطلق‌ داشتند.(1)

با ظهور اسلام‌ و در دوران‌ خلفای‌ راشدین‌ - 11-41 ق‌ (632-660 م) - بویژه‌ در دورة‌ خلیفة‌ دوم‌ که‌ حکومت‌ اسلامی‌ در عربستان‌ (مکه‌ و مدینه) تثبیت‌ شده‌ بود، اعراب‌ مسلمان‌ به‌ سوی‌ ایران‌ حمله‌ ور شدند و با شکست‌ ارتش‌ نیرومند ایران، به‌ فرماندهی‌ رستم‌ فرخزاد، در جنگ‌ قادسیه، و انقراض‌  سلسلة‌ ساسانی، به‌ سمت‌ آسیای‌ مرکزی‌ پیش‌ رفتند. با شهادت‌ حضرت‌ علی‌ (ع) در سال‌ 41. ق، امویان‌ قدرت‌ خود را از شام‌ (سوریه‌ فعلی) به‌ سراسر دنیای‌ اسلام‌ آن‌ زمان‌ گسترش‌ دادند و حدود یک‌ قرن‌ (41-136 ق) بر آن‌ حکم‌ راندند. اما انحراف‌ روز افزون‌ خلفای‌ اموی‌ از اسلام‌ راستین‌ سبب‌ شد که‌ ایرانیان‌ به‌ طرفداری‌ از آل‌ علی‌ (ع) که‌ در تمام‌ دوره‌ اموی‌ به‌ شدت‌ مورد بی‌ مهری‌ قرار داشتند،به‌ فرماندهی‌ ابومسلم‌ خراسانی‌ در سال‌ 132 ق‌ (747 م) علیه‌ سلطة‌ اموی‌ قیام‌ کنند و پس‌ از حدود سه‌ سال‌ جنگ، در سال‌ 136 ق‌ (750 م)، حکومت‌ امویان‌ را منقرض‌ کرده‌ و عباسیان‌ را به‌ جای‌ آنها به‌ خلافت‌ بنشانند. عباسیان‌ مرکز خلافت‌ را از دمشق‌ (شام) به‌ بغداد که‌ کاملاً‌ تحت‌ نفوذ و سلطه‌ ایرانیان‌ قرار داشت، انتقال‌ دادند. در این‌ دوره، امور حکومتی‌ خلفای‌ عباسی‌ را به‌ تمامی‌ توسط‌ ایرانیان‌ اداره‌ می‌شد و حکومت‌های‌ منطقه‌ای‌ ایران، اختیارات‌ فوق‌ العاده‌ای‌ در حکومت‌ اسلامی‌ داشتند. در تمام‌ این‌ دورة‌ حدوداً‌ 505 ساله، خلیفه‌ تنها خلافت‌ می‌کرد و ایرانیان‌ حکومت‌ می‌کردند و تمام‌ خلفای‌ عباسی‌ نیز تقریباً‌ دست‌ نشاندة‌ ایرانیان‌ بودند.(2)


دانلود با لینک مستقیم


مقاله ‌جنگ‌ ایران‌ و عراق‌

رشته کوه

اختصاصی از سورنا فایل رشته کوه دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 7

 

اَلْبُرْز، رشته‌کوهى‌ غربى‌ - شرقى‌ در شمال‌ ایران‌. نام‌ و نام‌گذاری‌: البرز را بازمانده‌ از واژة اوستایى‌ هرابرزئیتى‌1 دانسته‌اند (اشپیگل‌، ؛ I/61 ایرانیکا، .(I/810 این‌ دو نام‌ در زبان‌ پهلوی‌ هَربُرز (پورداود، 1/131، 2/148) و هربورچ‌ (همو، 1/222) آمده‌ است‌. جغرافى‌دانان‌ مسلمان‌ در نام‌گذاری‌ این‌ رشته‌ کوه‌ معمولاً نام‌ محلى‌ قله‌های‌ آن‌را به‌ تمامى‌ رشته‌ تعمیم‌ داده‌اند و به‌ همین‌ علت‌ از نام‌ عمومى‌ البرز کمتر ذکری‌ به‌ میان‌ آورده‌اند (نک: لسترنج‌، 22 )، تا جایى‌ که‌ از 70 نام‌ برای‌ البرز یاد کرده‌اند (اعتمادالسلطنه‌، 2/1011). هر چند نام‌ بسیار کهن‌ این‌ رشته‌ کوه‌ ناشناخته‌ است‌ ( ایرانیکا، همانجا)، اما شکل‌ اوستایى‌ هرابرزئیتى‌ را مرکب‌ از هَرا به‌ معنای‌ کوه‌، و برزئیتى‌ و بَرِز به‌ معنای‌ بلندی‌ دانسته‌اند (پورداود، 2/324؛ بهرامى‌، 2/1025، 3/1554). آیلرس‌2 هرا را به‌ معنى‌ محافظ و پشتیبان‌، و برزئیتى‌ را به‌ معنای‌ بلندی‌، پشته‌ و کوه‌ مى‌داند ( ایرانیکا، ؛ I/811 نیز نک: پورداود، 1/131). وی‌ معتقد است‌ که‌ «بلند» و نیز «بالا» در فارسى‌ امروزی‌ از همان‌ ریشة بَرِز و برزئیتى‌ بازمانده‌ است‌؛ علاوه‌ بر این‌، واژه‌های‌ آلمانى‌ بِرگ‌3 (کوه‌) و بورگ‌4 (دژ) را نیز با این‌ واژه‌ هم‌ ریشه‌ مى‌خواند ( ایرانیکا، همانجا). ظاهراً رشته‌کوه‌ البرز را در دورة ساسانى‌ و به‌ پارسى‌ میانه‌ پَدِشخوارگر مى‌خواندند (اشپیگل‌، همانجا) که‌ بعدها به‌ صورتهای‌ مختلف‌ فرشوادجر (مرعشى‌، 10)، پتشخوارگر (مارکوارت‌، 130 ؛ اشپیگل‌، همانجا)، فَدَشخوارگر ( مجمل‌ التواریخ‌...، 36) و فدشوارگر ( نامة تنسر، 4؛ نیز نک: حجازی‌، 35) نیز آمده‌ است‌. نویسندة مجمل‌ التواریخ‌ «فدشخوار» را به‌ معنای‌ کوه‌ و دشت‌، و «گر» را به‌ معنای‌ پشته‌ مى‌داند (همانجا)، حال‌ آنکه‌ مارکوارت‌ آن‌ را به‌ معنای‌ «کوههای‌ واقع‌ در مقابل‌ (ناحیة) خوار» آورده‌ است‌ (همانجا). این‌ نام‌ در یونانى‌ به‌ صورت‌ پاراخواثراس‌5 آمده‌ (استرابن‌، ؛ V/259 نیز نک: مارکوارت‌، 130 ، حاشیة 2 )، و از آن‌ به‌ عنوان‌ رشته‌کوههایى‌ در بالادست‌ سرزمین‌ ماد و ماتیانى‌ که‌ از ارمنستان‌ به‌ سوی‌ شرق‌ و تا دروازه‌های‌ خزر و تا سرزمین‌ آریا امتداد مى‌یابد، یاد شده‌ است‌ (استرابن‌، 299, V/269, .(319 در نامة تنسر پذشخوارگر (فدشوارگر) منطقه‌ای‌ شامل‌ گیلان‌، دیلمان‌، رویان‌ و دماوند دانسته‌ شده‌، و جشنسف‌ (گشنسپ‌) شاه‌ آنجا بوده‌ است‌ که‌ اجدادش‌ آنجا را از چنگ‌ دست‌نشاندگان‌ اسکندر بیرون‌ آورده‌ بودند (ص‌ 4- 5). گرچه‌ پتشخوارگر را نام‌ نواحى‌ گیلان‌ و طبرستان‌ دانسته‌اند ( کارنامه‌...، 49، حاشیة 4)، اما در ایرانشهر به‌ عنوان‌ ناحیه‌ای‌ در کنار گیلان‌ آمده‌ است‌ (نک: مارکوارت‌، و همان‌گونه‌ که‌ ظهیرالدین‌ مرعشى‌ نیز تأکید دارد، باید همان‌ طبرستان‌ باشد (همانجا). نویسندگان‌ مسلمان‌ پیوسته‌ از کوهى‌ به‌ نام‌ قارن‌ (کارن‌) نام‌ برده‌اند (نک: طبری‌، 9/90؛ ابن‌ اثیر، 8/166؛ ابن‌ خلدون‌، 3(4)/781، 4(4)/ 731). مسعودی‌ کوه‌ قارن‌ را میان‌ طبرستان‌ و ناحیة قومس‌ مى‌داند و از دماوند، به‌ عنوان‌ بلندترین‌ کوه‌ جهان‌، جداگانه‌ بحث‌ مى‌کند (ص‌ 49). اصطخری‌ نیز از کوه‌ قارن‌ به‌ عنوان‌ کوهى‌ منفرد سخن‌ مى‌گوید (ص‌ 169؛ نیز نک: ابن‌ حوقل‌، 318). بکران‌ (زنده‌ در 605ق‌) کوه‌ دماوند را از جبال‌ قارن‌ متمایز مى‌داند (ص‌ 57) و مى‌نویسد: جبال‌ قارن‌ کوهى‌ است‌ بزرگ‌ میان‌ طبرستان‌، ری‌، بسطام‌ و دامغان‌، و این‌ کوه‌ را جبال‌ رونج‌ مى‌نامند و دماوند از این‌ کوه‌ جداست‌ (ص‌ 58). بدین‌سان‌، کوه‌ قارن‌ را بخشى‌ از کوه‌ البرز باید شمرد که‌ در طبرستان‌ بدین‌نام‌ خوانده‌ مى‌شده‌ است‌ (حکیم‌، 40). برخى‌ البرز را همان‌ کوه‌ معروف‌ قاف‌ دانسته‌اند. به‌ گفتة یاقوت‌ پیشینیان‌ کوه‌ قاف‌ را البرز مى‌نامیدند (4/18) و به‌ نوشتة حمدالله‌ مستوفى‌: «بعضى‌ آن‌ [کوه‌ البرز] را از کوه‌ قاف‌ شمارند» (ص‌ 191؛ نیز نک: اشپیگل‌، ؛ I/61 لسترنج‌، 368 ، حاشیة .(2 چنین‌ مى‌نماید که‌ یاقوت‌ (همانجا) و حمدالله‌ مستوفى‌ (همانجا) اولین‌ جغرافى‌نگارانى‌ باشند که‌ از رشته‌ کوهى‌ با نام‌ البرز سخن‌ گفته‌اند (نیز نک: لسترنج‌، همانجا؛ قس‌: اشپیگل‌، همانجا). حمدالله‌ مستوفى‌ در «ذکر جبال‌ ایران‌» مى‌نویسد: «کوه‌ البرز کوه‌ عظیم‌ است‌، متصل‌ باب‌ الابواب‌ است‌» (همانجا)، اما وی‌ همه‌ جا به‌ وضوح‌ از البرز نام‌ نمى‌برد (قس‌: لسترنج‌، 182 -181 ، حاشیة و ظاهراً مطالب‌ او دربارة البرز قفقاز با رشته‌کوه‌ البرز درهم‌آمیخته‌ است‌، زیرا در قفقاز نیز رشته‌ کوهى‌ به‌ همین‌ نام‌ (البرز) وجود دارد (نک: XXX/151 , 3 BSE). رشته‌ کوه‌ البرز (هرابرزئیتى‌) را در اوستا و نوشته‌های‌ دیگر ایران‌ باستان‌، کوههایى‌ افسانه‌ای‌ برشمرده‌اند (بارتولمه‌، 1788 -1787 ؛ اشپیگل‌، همانجا). مطابق‌ نوشتة اوستا، جایگاه‌ مهر (فرشتة روشنایى‌) بر فراز کوه‌ هرا (البرز) است‌ و او نخستین‌ ایزد مینوی‌ است‌ که‌ پیش‌ از برآمدن‌ خورشید از این‌ کوه‌، به‌ سراسر ممالک‌ آریایى‌ مى‌تابد. بر فراز البرز - بر اساس‌ همین‌ باور - «نه‌ شب‌ است‌ و نه‌ ظلمت‌، نه‌ باد گرم‌ مى‌وزد و نه‌ باد سرد، از ناخوشیها بری‌ و از آلایش‌ و ناپاکى‌ اهریمنى‌ عاری‌ است‌، مه‌ و بخار از آنجا برنخیزد» ( یشتها، 1/131؛ پورداود، 1/131). جایگاه‌ سروش‌ نیز بر فراز کوه‌ البرز، در بارگاهى‌ هزار ستون‌ و ستاره‌ نشان‌ قرار دارد (همو، 1/519). جکسن‌ رشته‌ کوه‌ البرز را - برخلاف‌ پورداود که‌ معتقد است‌ که‌ نام‌ البرز را بعدها به‌ این‌ رشته‌ کوه‌ داده‌اند (2/324) - همان‌ البرز مقدس‌ اوستایى‌ مى‌داند و دربارة باورهای‌ اسطوره‌ای‌ دربارة این‌ کوه‌، مى‌نویسد: شاید به‌ سبب‌ آتش‌فشان‌ این‌ کوه‌ [دماوند] آن‌ را نشانه‌ای‌ از سرچشمة آتش‌ مینوی‌ دانسته‌اند (ص‌ 75، 494). برخى‌ دیگر نیز البرز باستانى‌ و از جمله‌ البرز مذکور در شاهنامه‌ را همین‌ البرز امروزی‌ مى‌دانند (ستوده‌، «البرز»، 114)، در مقابل‌، ا¸یلرس‌ معتقد است‌ که‌ ایرانیان‌ هر کوه‌ بلندی‌ را البرز مى‌نامیدند ( ایرانیکا، .(I/810 بویس‌ باورهای‌ ایرانیان‌ دربارة کوه‌ البرز را به‌ تصور هندوان‌ نسبت‌ به‌ کوههای‌ مِرو و سومِرو شبیه‌ مى‌داند (همان‌، .(I/811 ویژگیهای‌ محیط طبیعى‌: رشته‌ کوههای‌ البرز در مقیاس‌ وسیع‌، بخشى‌ از سیستم‌ آلپى‌ کوههای‌ جوان‌ است‌ که‌ از آلپ‌ (اروپا) به‌ سمت‌ شرق‌، و در افغانستان‌ و شمال‌ پاکستان‌ تا هندوکش‌ و پامیر امتداد یافته‌ است‌ و کوههای‌ هیمالایا در جنوب‌ و قره‌ قروم‌ و رشته‌کوههای‌ کوئن‌ لون‌1 در شمال‌ و تا برمه‌ و همچنین‌ به‌ صورت‌ منفصل‌ تا جزایر سوندا و باندا در اندونزی‌ امتداد مى‌یابد ( بریتانیکا، ماکرو، .(VI/45 در این‌ میان‌، رشته‌کوه‌ البرز به‌ عنوان‌ بخش‌ مرکزی‌ این‌ منطقة وسیع‌ کوهزایى‌ است‌ که‌ ضمناً مرتفعات‌ جنوبى‌ عربستان‌ و پلاتفرم‌ روسیه‌ در شمال‌ نیز به‌ همین‌ کوهزایى‌ مربوط است‌ (خسروتهرانى‌، 23-24). این‌ رشته‌ کوه‌ از کوههای‌ تالش‌ در شمال‌ غرب‌ کشور آغاز مى‌شود و به‌ واسطة مرتفعات‌ جاجرم‌ به‌ کوههای‌ کُپه‌ (کوپت‌) داغ‌ و خراسان‌ در شرق‌ مى‌پیوندد ( ایرانیکا، ؛ I/813 نیز نک: «راهنمای‌...2»، .(36 اگر چه‌ برخى‌ زمین‌ شناسان‌ معتقدند که‌ کُپه‌ داغ‌ در مرز ترکمنستان‌ جزئى‌ از سیستم‌ البرز است‌، اما این‌ رشته‌ کوه‌ واحد ساختمانى‌ مستقلى‌ را تشکیل‌ مى‌دهد که‌ به‌ واسطة شکست‌ گودالى‌ عمیق‌ و فرورفتة خراسان‌ از آنتى‌ کلینال‌ البرز جدا مى‌شود و به‌ صورت‌ واحد چین‌ خوردة کاملى‌ جلوه‌ مى‌کند (اهلرس‌، .(35 طول‌ تقریبى‌ رشته‌ کوه‌ البرز هزار کم است‌ (مفخم‌ پایان‌، فرهنگ‌...، 7؛ قس‌: جغرافیای‌ کامل‌، 1/12، 13؛ «راهنمای‌»، همانجا) که‌ به‌ صورت‌ دیواره‌ای‌ طبیعى‌ بلوک‌ فرورفتة خزری‌ را در شمال‌ از بخش‌ مرکزی‌ ایران‌ جدا مى‌سازد (درویش‌ زاده‌، 243؛ گیرشمن‌، .(22 رشته‌ کوه‌ البرز از لحاظ ساختمانى‌ حاصل‌ دو کوهزایى‌ عمده‌ است‌: نخست‌ کوهزایى‌ پرکامبرین‌ و دیگر کوهزایى‌ آلپى‌ در دوران‌ دوم‌ و سوم‌. در واقع‌ اولین‌ حرکات‌ اصلى‌ در ماستریشتین‌3 پایانى‌ و پالئوسن‌ (مرحلة لارامید) روی‌ داد که‌ موجب‌ خشک‌ شدن‌ فرورفتگى‌ خزری‌ در شمال‌ و شکل‌گیری‌ کوههای‌ البرز در اوایل‌ دوران‌ سوم‌ شد. مرحلة دوم‌ کوهزایى‌ در اوایل‌ تا اواسط الیگوسن‌ (مرحلة پیرنه‌) اتفاق‌ افتاد که‌ باعث‌ ارتفاع‌ گرفتن‌ بیشتر و سپس‌ فرسایش‌ قسمت‌ مرکزی‌ رشتة البرز شد. در اواخر پلیوسن‌ یا اوایل‌ پلئیستوسن‌، آخرین‌ جنبشهای‌ کوهزایى‌ مهم‌ رخ‌ داد که‌ در نتیجة آن‌، گسلها، روراندگیهای‌ ملایم‌ و ارتفاع‌ گرفتن‌ بیشتر البرز پدید آمد (درویش‌ زاده‌، 244). بدین‌سان‌، دامنة جنوبى‌ رشته‌ کوه‌ البرز دارای‌ روراندگیهای‌ پرشیبى‌ (به‌ سمت‌ جنوب‌) است‌ که‌ آنها را رسوبات‌ آبرفتى‌ پوشانده‌ است‌. در دامنة شمالى‌ نیز در نتیجة فعالیتهای‌ تکتونیکى‌، همین‌ گونه‌ روراندگیها به‌ سمت‌ شمال‌ ایجاد شده‌ است‌. البته‌ فرونشست‌ دریای‌ خزر نیز با شکستگیها و گسلهای‌ شمال‌ البرز ارتباط مستقیم‌ دارد (همانجا؛ خسروتهرانى‌، 20). شکل‌ ناهمواریها در رشته‌ کوه‌ البرز، برخلاف‌ رشته‌ کوه‌ زاگرس‌، با ساختار آن‌ انطباق‌ کامل‌ ندارد و ساختار تکتونیکى‌ آن‌ بسیار متنوع‌ و ناهمگون‌ است‌ که‌ از این‌ لحاظ، به‌ تودة قدیمى‌ ایران‌ مرکزی‌ شباهت‌ دارد و از نظر روند شکل‌ گیری‌ - نسبت‌ به‌ زاگرس‌ - بسیار پیچیده‌تر است‌ (اهلرس‌، .(33 بدین‌سان‌، با توجه‌ به‌ اینکه‌ آتشفشانیهای‌ دوران‌ سوم‌ از ویژگیهای‌ البرز و ایران‌ مرکزی‌ است‌، مى‌توان‌ بارزترین‌ ویژگى‌ کوههای‌ البرز را شباهت‌ شگفت‌انگیز ساختمان‌ و تکتونیک‌ بخشهای‌ بسیاری‌ از کل‌ تودة آن‌ با ایران‌ مرکزی‌ دانست‌ (همو، .(33-34 توفهای‌ سبز آتش‌فشانى‌ متعلق‌ به‌ ائوسن‌ و معروف‌ به‌ سری‌ سبز (تشکیلات‌ کرج‌)، نبودن‌ گسترة تشکیلات‌ دگرگونى‌ (متامورفوزها) و بیرون‌ زدگیهای‌ گرانیتى‌ دوران‌ سوم‌ (همانجا) و حضور رسوبات‌ کولابى‌ ایران‌ مرکزی‌ در دامنه‌های‌ جنوبى‌ البرز از نشانه‌های‌ این‌ شباهت‌ است‌ (خسرو تهرانى‌، 19). البته‌ وجود میکروفسیلهایى‌ چون‌ نومولیتها و آثار فلس‌ ماهیها در توفهای‌ سبز، حاکى‌ از عمق‌ کم‌ حوضة رسوبى‌ در زمانهایى‌ از دورة ائوسن‌ و وجود میکروفسیلهای‌ پلانکتونیک‌ نیز دال‌ بر محیط نیمه‌ عمیق‌ تا عمیق‌ است‌، اما به‌ هر تقدیر، همة توفهای‌ سبز رنگ‌ البرز منشأ زیردریایى‌ ندارد و آثار گیاهى‌ در چند محل‌ آن‌ مشاهده‌ شده‌ است‌ (همانجا). شواهدی‌ نیز مبنى‌ بر تمایز البرز با ایران‌ مرکزی‌ وجود دارد که‌ عمدتاً عبارتند از افیولیتها و رسوبات‌ عمیق‌ موجود در ایران‌ مرکزی‌ و قسمت‌ روراندة زاگرس‌ که‌ مى‌تواند نشانة پوستة اقیانوسى‌ باشد؛ همچنین‌ تحرک‌ بیشتر ایران‌ مرکزی‌ نسبت‌ به‌ البرز در اواخر تریاس‌ و اوایل‌ کرتاسه‌ و دگرشیبیهای‌ ناشى‌ از آن‌ (اهلرس‌، همانجا). ویژگى‌ دیگر رشته‌ کوه‌ البرز از لحاظ زمین‌شناختى‌، تفاوتهای‌ اساسى‌ ظاهری‌ در لایه‌بندی‌ رسوبات‌ بعد از کرتاسه‌ در دامنه‌های‌ جنوبى‌ و دامنه‌های‌ شمالى‌ آن‌ است‌ (همانجا؛ نیز نک: خسرو تهرانى‌، همانجا). در دامنه‌های‌ جنوبى‌ البرز مرکزی‌ که‌ از ماسه‌ سنگهای‌ پالئوزوئیک‌، آهک‌، کوارتزیت‌ و دولومیت‌ تشکیل‌ شده‌اند، ائوسن‌ دریایى‌ گسترش‌ بیشتری‌ دارد، حال‌ آنکه‌ در دامنه‌های‌ شمالى‌ اثری‌ از این‌ رسوبات‌ (ائوسن‌ والیگوسن‌) دیده‌ نمى‌شود (اهلرس‌، .(34 این‌ امر مبین‌ آن‌ است‌ که‌ در اوایل‌ دوران‌ سوم‌ ابتدا دامنة شمالى‌ البرز با پس‌روی‌ دریای‌ خزر از آب‌ خارج‌ شده‌ است‌ (خسرو تهرانى‌، 20؛ فلاتری‌، 27؛ مرگان‌، 1/135، 190). از این‌رو، مى‌توان‌ نتیجه‌ گرفت‌ که‌ البرز مرکزی‌ در دورة میوسن‌ به‌عنوان‌ خط تقسیم‌ آب‌ میان‌ ایران‌ مرکزی‌ و زمینهای‌ پست‌ آرال‌ - خزر (آسیای‌ مرکزی‌) به‌ شمار مى‌رفته‌ است‌ (اهلرس‌، همانجا). مخروط آتش‌فشانى‌ دماوند (670 ،5متر) از بازالت‌، اندزیت‌، تراکیت‌، خاکسترهای‌ آتش‌فشانى‌ و توده‌های‌ لاوا (گدازه‌ای‌) تشکیل‌ شده‌ است‌ و نه‌ تنها بلندترین‌ کوه‌ ایران‌ و خاورمیانه‌ به‌ شمار مى‌رود، بلکه‌ برخلاف‌ علم‌ کوه‌ (دومین‌ قلة البرز به‌ ارتفاع‌ 840 ،4 متر)، به‌ جدیدترین‌ مرحلة تکاملى‌ تکتونیکى‌ البرز (همو، در دوران‌ چهارم‌ متعلق‌ است‌ که‌ وقوع‌ زلزله‌ و چشمه‌های‌ آب‌ گرم‌ شاهدی‌ بر جدید بودن‌ آن‌ است‌ (کیهان‌، 1/40). از لحاظ چینه‌ شناسى‌ و تکتونیک‌، رشته‌ کوه‌ البرز به‌ 3 بخش‌ شرقى‌، مرکزی‌ و غربى‌ تقسیم‌ مى‌شود. البرز غربى‌ از رودخانة آستارا تا درة سپیدرود، البرز مرکزی‌ (رشتة اصلى‌ البرز) از درة سپید رود تا درة فیروزکوه‌ و رودخانة تالار، و البرز شرقى‌ از درة فیروزکوه‌ تا رودخانة گرگان‌ و مرز خراسان‌ امتداد مى‌یابد (جعفری‌، 1/67). البرز غربى‌ قسمت‌ مهمى‌ از کوههای‌ تالش‌ را دربردارد. این‌ کوهها از گردنة حیران‌ تا غرب‌ شهرستان‌ هشتپر تقریباً به‌ خط مستقیم‌ به‌ سمت‌ جنوب‌ امتداد یافته‌، سپس‌ با جهتى‌ جنوب‌ شرقى‌ در جنوب‌ شهرستان‌ رشت‌ به‌ درة سپیدرود مى‌پیوندد. بلندترین‌ قلة این‌ کوهها آق‌داغ‌ (303 ،3 متر) است‌ که‌ در 26 کیلومتری‌ جنوب‌ خلخال‌ قرار دارد (همو، 1/70). عریض‌ترین‌ و مرتفع‌ترین‌ بخش‌ از این‌ رشته‌کوه‌، البرز مرکزی‌ (اصلى‌) است‌ (کیهان‌، 1/37) که‌ 330 کم طول‌ و به‌ طور متوسط 85 کم عرض‌ دارد (جعفری‌، همانجا). کوههای‌ تنکابن‌، کلارستاق‌ و کجور در قسمت‌ شمالى‌ آن‌ واقع‌ است‌ که‌ تا آمل‌ امتداد مى‌یابد. درة نور که‌ شاخه‌ای‌ از هراز است‌، قسمت‌ شمالى‌ را از بخش‌ میانى‌ جدا مى‌سازد. مهم‌ترین‌ مرتفعات‌ این‌ قسمت‌ را کوههای‌ لار با قلة کلون‌ بسته‌ (200 ،4 متر) تشکیل‌ مى‌دهد (کیهان‌، همانجا). قسمت‌ جنوب‌ البرز مرکزی‌ به‌ توچال‌ معروف‌ است‌ که‌ بلندترین‌ قلة آن‌ سرتوچال‌ (870 ،3 متر) خوانده‌ مى‌شود. البته‌ قلة دماوند - بلندترین‌ قلة ایران‌ - در جنوب‌ شرقى‌ البرز مرکزی‌ (شرق‌ تهران‌) قرار دارد (همو، 1/37، 39). گردنه‌های‌ عمدة رشتة اصلى‌ البرز از غرب‌ به‌ شرق‌ عبارتند از گردنة هزار چم‌ (راه‌ تهران‌ به‌ کجور)، گردنة افجه‌وش‌ و سفیداب‌ (راه‌ تهران‌ به‌ نور) و گردنة امام‌زاده‌ هاشم‌ (راه‌ تهران‌ به‌ آمل‌) ( فرهنگ‌...، 1/6). در البرز شرقى‌ کوهها کم‌ عرض‌تر است‌ و از ارتفاع‌ آنها به‌ تدریج‌ کاسته‌ مى‌شود ( جغرافیای‌ کامل‌، 1/13). از کوههای‌ بلند البرز شرقى‌ مى‌توان‌ از کوه‌ شاهوار (945 ،3 متر)، کوه‌ گاوکشان‌ (813 ،3متر) و کوه‌ امام‌ ابوالقاسم‌ (610 ،3 متر) نام‌ برد (جعفری‌، 1/73- 75). شاه‌ کوه‌ را آخرین‌ قسمت‌ از البرز شرقى‌ مى‌توان‌ دانست‌ که‌ میان‌ جلگة استراباد و شاهرود واقع‌ است‌ (کیهان‌، 1/42؛ کرزن‌، و 767 ،3 متر ارتفاع‌ دارد (مفخم‌، فرهنگ‌، 66). افزون‌ بر این‌، رشته‌ کوههای‌ کم‌ ارتفاع‌ و تپه‌ ماهورهای‌ جنوب‌ تهران‌ (آنتى‌ البرز) با سیستم‌ پیچیدة ارتفاعات‌ ایران‌ مرکزی‌ مربوط است‌. این‌ مرتفعات‌ با چین‌خوردگى‌ شدیدتری‌ همراه‌ است‌ و علاوه‌ بر دوران‌ سوم‌، دو مرحلة چین‌ خوردگى‌ در کرتاسه‌ داشته‌ است‌ که‌ هیچ‌یک‌ از این‌ دو مرحله‌ مابقى‌ رشتة البرز را تحت‌ تأثیر خود قرار نداده‌، هر چند در قسمتهایى‌ از ایران‌ مرکزی‌ قابل‌ تشخیص‌ است‌. مرتفعات‌ جنوب‌ تهران‌ را مى‌توان‌ حد جنوبى‌ رشته‌ کوه‌ البرز به‌ شمار آورد (خسروتهرانى‌، 24). رشته‌ کوه‌ البرز به‌ سبب‌ ارتفاع‌ بسیار و گستردگى‌ طولى‌ فراوان‌ از غرب‌ به‌ شرق‌ در تعیین‌ شرایط زیست‌ محیطى‌ و آب‌ و هوایى‌ ایران‌ نقش‌ عمده‌ای‌ دارد. دامنه‌های‌ شمالى‌ آن‌ به‌ سبب‌ چشم‌اندازهای‌ طبیعى‌ و ویژگیهای‌ انسانى‌ با نواحى‌ خشک‌ و نیمه‌ خشک‌ مرکز ایران‌ سخت‌ متمایز است‌ ( ایرانیکا، )؛ I/813 بدین‌سان‌، مى‌توان‌ البرز را حد فاصل‌ دو منطقة آب‌ و هوایى‌ کاملاً متفاوت‌ در نظر گرفت‌ («راهنمای‌»، :(156 نخست‌ اقلیم‌ خزری‌ که‌ به‌ واسطة نزدیکى‌ به‌ دریا، ارتفاع‌ ناچیز و وجود جریانهای‌ مختلف‌ محلى‌ و فرا منطقه‌ای‌ ویژگیهایى‌ را پدید آورده‌ است‌؛ دیگر اقلیم‌ خشک‌ و کم‌ باران‌ که‌ به‌ سبب‌ استقرار رشته‌ کوه‌ البرز به‌ عنوان‌ سد اصلى‌ در مقابل‌ توده‌ هواهای‌ مرطوب‌ شمالى‌ به‌ صورت‌ منطقه‌ای‌ با مشخصات‌ آب‌ و هوایى‌ بیشتر نقاط کشور مشخص‌ مى‌گردد (سعیدی‌، 45). دمای‌ هوا با افزایش‌ ارتفاع‌ و نیز تأثیرپذیری‌ از توده‌ هواهای‌ باران‌زا از غرب‌ به‌ شرق‌ و شمال‌ به‌ جنوب‌ کاهش‌ مى‌پذیرد («راهنمای‌»، .(157 بر همین‌ اساس‌، دامنه‌های‌ شمالى‌ البرز با پوشش‌ انبوه‌ از گیاهان‌ و درختان‌، و دامنه‌های‌ جنوبى‌ غالباً خشک‌ و بى‌درخت‌ است‌. پوشش‌ گیاهى‌ البرز، به‌ویژه‌ در دامنه‌های‌ شمالى‌، به‌ ارتفاع‌ آن‌ بستگى‌ دارد: در ارتفاع‌ کمتر از هزار متر جنگلهایى‌ با انواع‌ درختان‌ سرو، کاج‌، بلوط و همچنین‌ شمشاد و گل‌ ابریشم‌ به‌ چشم‌ مى‌خورد. از هزار تا 3 هزار متر پوشش‌ وسیع‌ مرتعى‌ و از 3 هزار تا 4 هزار متر برخى‌ بوته‌های‌ خاردار و انواع‌ سروهای‌ کوتاه‌ دیده‌ مى‌شود. از ارتفاع‌ 4 هزار متر به‌ بالا سطح‌ کوه‌ اصولاً فاقد پوشش‌ گیاهى‌ است‌ (کیهان‌، 1/36). در دامنه‌های‌ جنوبى‌ البرز پوشش‌ گیاهى‌ کاملاً متفاوت‌ است‌؛ در اینجا یا پوشش‌ گیاهى‌ اصولاً وجود ندارد و یا اجتماعات‌ کوچکى‌ از پوشش‌ بوته‌ای‌ و درختچه‌ای‌ دیده‌ مى‌شود. البته‌ تنوع‌ گونه‌ها در دامنه‌های‌ جنوبى‌ البرز بسیار زیاد است‌ («راهنمای‌»، .(194 گونة درختى‌ شاخص‌ در دامنه‌های‌ جنوبى‌ البرز اُرس‌ است‌ که‌ زمانى‌ به‌ صورت‌ نیمه‌ انبوه‌ وجود داشته‌، و سپس‌ از میان‌ رفته‌ است‌ (پولاک‌، 371؛ پاپلى‌،65). گونه‌های‌ اصلى‌ دامنه‌های‌ شمالى‌ عبارتند از بلوط، زبان‌گنجشک‌، افرا، آلش‌، شمشاد، اقاقیا، گل‌ ابریشم‌ و نارون‌ (پولاک‌، 371؛ نیز نک: «راهنمای‌»، و همچنین‌ توسکا (توسه‌)، انجیر، بلندمازو، شاه‌ بلوط، اربه‌ (آمبرو)، راش‌ و اناروحشى‌ (فخرایى‌، 50 - 58؛ نیز نک: کرزن‌، .(II/503 چوب‌ شمشاد این‌ جنگلها در آغاز سدة 20م‌ به‌ ا¸ستاراخان‌ و حتى‌ لیورپول‌ (انگلستان‌) صادر مى‌شد (همانجا). بهره‌برداریهای‌ بى‌رویه‌ از جنگلهای‌ دامنه‌های‌ جنوبى‌ و شمالى‌ البرز، در گذشته‌ بیشتر برای‌ تهیة زغال‌ و در حال‌ حاضر پاک‌سازی‌ جنگل‌ برای‌ کشاورزی‌، موجب‌ شده‌ است‌ تا 95% از پوشش‌ درختى‌ دامنه‌های‌ جنوبى‌ و تا 50% از جنگلهای‌ دامنه‌های‌ شمالى‌ از میان‌ برود که‌ این‌ روند به‌ ویژه‌ در گیلان‌ و مازندران‌ ادامه‌ دارد (اهلرس‌، 119 -117 ؛ نیز نک: سعیدی‌، 64 - 65). از جانورانى‌ که‌ در کوههای‌ البرز زندگى‌ مى‌کنند، مى‌توان‌ از کل‌، بز کوهى‌، آهو و خرسهای‌ بزرگ‌ (کرزن‌، )، I/34 قوچ‌، گراز (پولاک‌، 81، 129)، گوزن‌ سرخ‌، ببر، پلنگ‌ و همچنین‌ پرندگانى‌ مانند انواع‌ عقاب‌، قرقاول‌ ( بریتانیکا، ماکرو، )، VI/523 توکا، غازالاق‌ (کیهان‌، 3/29) و تیهوی‌ شاهى‌ (مرگان‌، 1/83) نام‌ برد. برف‌ موجود در ارتفاعات‌ البرز اهمیتى‌ اساسى‌ در اقتصاد آبى‌ کشور دارد (نک: ه د، 1/72). با توجه‌ به‌ اینکه‌ این‌ مرتفعات‌ تا نیمى‌ از سال‌ پوشیده‌ از برفند، ذخیرة قابل‌ توجهى‌ از آب‌ را در خود جای‌ مى‌دهند (مرگان‌، 1/192؛ کیهان‌، 1/124) که‌ به‌ صورت‌ رودهای‌ کوچک‌ متعدد از آن‌ جاری‌ مى‌شود (همو، 1/88)، تا جایى‌ که‌ نوشته‌اند، هیچ‌ نقطه‌ای‌ از جهان‌ به‌ اندازة دامنه‌های‌ البرز شمالى‌ دارای‌ رودخانه‌ نیست‌ (رابینو، 42). حدود 336 رودخانة بزرگ‌ و کوچک‌ از ساحل‌ جنوبى‌ به‌ دریای‌ خزر فرومى‌ریزند که‌ غالب‌ آنها از کوههای‌ البرز سرچشمه‌ مى‌گیرند. فاصلة متوسط این‌ رودخانه‌ها از یکدیگر حدود 3 کم است‌ (مفخم‌، دریا...، 111-112). رودخانه‌های‌ مازندران‌ همه‌ از البرز سرچشمه‌ مى‌گیرند و میزان‌ رطوبت‌، بارش‌ و منابع‌ آب‌ این‌ استان‌ به‌ این‌ رشته‌ کوه‌ بستگى‌ دارد (کیهان‌، 2/283). سپیدرود، با توجه‌ به‌ وسعت‌ حوضة آبگیر آن‌ که‌ در اثر پیوستن‌ دو رودخانة قزل‌اوزن‌ (از غرب‌ به‌ شرق‌) و شاهرود (از شرق‌ به‌ غرب‌) تشکیل‌ مى‌شود، مهم‌ترین‌ رودخانه‌ای‌ است‌ که‌ از البرز عبور مى‌کند (سعیدی‌، 57 - 58؛ نیز نک: مفخم‌، همان‌، 114). آبریز رودهای‌ دامنة جنوبى‌ البرز عمدتاً دشت‌ کویر است‌ («راهنمای‌»، 90 .(39, این‌ رودها هر چند به‌ سبب‌ شرایط خاص‌ اقلیمى‌ و وسعت‌ کم‌ حوضة آبگیر عمدتاً از رودخانه‌های‌ فصلى‌ به‌ شمار مى‌آیند و در بیشتر مواقع‌ سال‌ خشک‌ هستند (سعیدی‌، 57؛ نیز نک: تهران‌...، 165 )، با اینهمه‌، موجب‌ شکل‌گیری‌ و آبادانى‌ چشم‌اندازهای‌ جنوب‌ البرز - از جمله‌ شکل‌ گیری‌ شهرهای‌ تهران‌، کرج‌ و ری‌ - شده‌اند (پیرنیا، 3/2217). رودخانه‌های‌ کرج‌ و جاجرود که‌ آب‌ شهر تهران‌ را تأمین‌ مى‌کنند، از کوههای‌ البرز سرچشمه‌ مى‌گیرند (کیهان‌، 2/311)؛ علاوه‌ بر این‌، پایکوههای‌ جنوبى‌ البرز محل‌ مادرچاه‌ قناتهای‌ بسیاری‌ بوده‌ است‌ که‌ از منابع‌ آب‌ آشامیدنى‌ و آبیاری‌ تهران‌ و حومة آن‌ بوده‌اند ( بریتانیکا، ماکرو، ؛ VIII/433 گدار، .(15 دو شاخة رود هراز - رود نور در شمال‌ دماوند و رودلار در جنوب‌ آن‌ - با امتداد شرقى‌ - غربى‌ حوضة آبگیر مهم‌ البرز مرکزی‌ را پدید مى‌آورند و بجز حبله‌ رود و رود فیروزکوه‌، دیگر رودخانه‌هایى‌ که‌ به‌ سمت‌ جنوب‌ سرازیر مى‌شوند، حتى‌ به‌ جلگه‌های‌ دامنه‌ای‌ جنوب‌ البرز هم‌ نمى‌رسند (فلاتری‌، 71). در دامنه‌های‌ رشته‌ کوه‌ البرز انواع‌ آبهای‌ معدنى‌ - گرم‌ و سرد - وجود دارد که‌ برای‌ بسیاری‌ از آنها خواص‌ درمانى‌ قائلند (شایان‌، 38)؛ اینگونه‌ چشمه‌ها در اطراف‌ دماوند به‌ فراوانى‌ یافت‌ مى‌شوند (فلاتری‌، 70) که‌ مهم‌ترین‌ آنها عبارتند از چشمة اسک‌ (با آبهای‌ قلیایى‌ و دارای‌ بى‌کربنات‌ و آهک‌ و ... که‌ برای‌ درمان‌ سوء هاضمه‌، امراض‌ معدی‌ و رماتیسم‌)، آب‌ لورا (یا آورا همانند اسک‌ و ضمناً دارای‌ آهن‌ و آمونیاک‌)، آب‌ گرم‌ (دارای‌ بى‌کربنات‌ دو سود)، آبهای‌ محمدآباد و عمارت‌ در اطراف‌ وانه‌ (دارای‌ منیزیم‌ و مورد استفاده‌ به‌ عنوان‌ مسهل‌) و همچنین‌ شمار بسیاری‌ چشمه‌های‌ گوگردی‌ برای‌ معالجة امراض‌ پوستى‌ (کیهان‌، 1/17). ویژگیهای‌ اجتماعى‌ - اقتصادی‌: دامنه‌های‌ جنوبى‌ و شمالى‌ رشته‌ کوه‌ البرز نه‌ تنها از لحاظ شرایط محیطى‌، بلکه‌ از نظر اجتماعى‌ - اقتصادی‌ نیز دو چشم‌انداز متفاوت‌ دارند. البته‌ اینگونه‌ تفاوتها بیشتر در قسمتهای‌ میانى‌ این‌ رشته‌ کوه‌ دیده‌ مى‌شود ( ایرانیکا، ؛ I/813 سعیدی‌، 21-22؛ نیز نک: بارتولد، 142). دامنه‌های‌ شمالى‌ البرز که‌ عمدتاً از شیب‌ تند و پوشش‌ گیاهى‌ متراکم‌ و دائمى‌ برخوردار است‌، در نتیجة جریان‌ رودخانه‌ای‌ و عمل‌ فرسایش‌ به‌ صورت‌ خطوط موازی‌ توسط دره‌های‌ رودخانه‌ای‌ بریده‌ شده‌ است‌ که‌ این‌ پدیده‌ مانع‌ شکل‌گیری‌ فعالیتهای‌ زراعى‌ و برپایى‌ سکونتگاهها در این‌ قسمت‌ شده‌ است‌. در مقابل‌، در دامنه‌های‌ جنوبى‌، کوهپایه‌ها به‌ سبب‌ داشتن‌ شیب‌ کمتر، زمینة لازم‌ را برای‌ فعالیت‌ زراعى‌ و ایجاد سکونتگاهها فراهم‌ ساخته‌ است‌ (سعیدی‌، 22). گذشته‌از اینکه‌آبادانى‌مناطقى‌از ایران‌ - به‌ویژه‌گیلان‌ومازندران‌ را به‌ وجود همین‌ کوهها و رودخانه‌های‌ جاری‌ از آن‌ نسبت‌ داده‌اند (گیرشمن‌، 24 ؛ رابینو، 6 -5 )، شکل‌گیری‌ نواحى‌ تاریخى‌ در دامنه‌ها و دشتهای‌ میانکوهى‌ این‌ رشته‌ کوه‌ نقش‌ مهمى‌ در رویدادهای‌ تاریخى‌ کشور داشته‌ است‌. ناحیة قومس‌ - به‌ مرکزیت‌ دامغان‌ - بخشى‌ از دامنه‌های‌ جنوبى‌ رشتة البرز را در بردارد؛ همچنین‌ است‌ طبرستان‌ در دامنه‌های‌ شمالى‌ این‌ رشته‌ کوه‌ (لسترنج‌، 368-369 ,7 )؛ نواحى‌ گیل‌ و دیلم‌ همراه‌ با نواحى‌ طارم‌، طالقان‌ و الموت‌ و نیز ناحیة تالش‌ از همین‌ گونه‌ نواحى‌ به‌ شمار مى‌آیند (همو، .(172-173 بسیاری‌ از مهم‌ترین‌ مراکز کهن‌ شهری‌ در ایران‌ در محور پایکوهى‌ البرز شکل‌ گرفته‌اند که‌ ضمناً یکى‌ از مهم‌ترین‌ راههای‌ تجاری‌ - ارتباطى‌ باستان‌ نیز در همین‌ محور پدید آمده‌ است‌. از مهم‌ترین‌ این‌ شهرها مى‌توان‌ قزوین‌، ری‌، تهران‌، دامغان‌ و سمنان‌ را نام‌ برد (فرای‌، 12 -11 ؛ گیرشمن‌، .(25 قزوین‌ نه‌ تنها از لحاظ تأمین‌ آب‌ به‌ رشته‌ کوه‌ البرز متکى‌ است‌، بلکه‌ به‌ سبب‌ برخورداری‌ از موقعیت‌ ممتاز طبیعى‌ به‌ عنوان‌ محل‌ دسترسى‌ به‌ آن‌ سوی‌ کوههای‌ البرز و سواحل‌ خزر، اهمیت‌ ویژه‌ای‌ داشته‌ است‌ (فرای‌، همانجا). ریزابه‌های‌ دامنه‌های‌ جنوبى‌ البرز نیز موجب‌ شکل‌گیری‌ روستا های‌ بسیاری‌ در ارتفاعات‌ شده‌ است‌ («راهنمای‌»، 39 ؛ فلاتری‌، 70-71). پرجمعیت‌ترین‌ اینگونه‌ نواحى‌، درة شاهرود و دو شاخة آن‌، یعنى‌ طالقان‌ و الموت‌ است‌ (همو، 71). روستاهای‌ کوهستانى‌ دامنة جنوبى‌ و دره‌های‌ البرز مرکزی‌ دست‌ کم‌ از هنگام‌ پایتختى‌ تهران‌ محل‌ اقامت‌ تابستانى‌ اهالى‌ تهران‌ بوده‌ است‌ (پولاک‌، 61، 78؛ نیز نک: «راهنمای‌»، همانجا؛ کرزن‌، .(I/342 رشته‌ کوه‌ البرز گروههایى‌ قومى‌ - فرهنگى‌ گوناگونى‌ را در خود جای‌ داده‌ است‌، تا جایى‌ که‌ نوشته‌اند، «12 هزار شهر و ولایت‌ و قصبه‌ و روستا در جوانب‌ آن‌ آباد و 300 طایفه‌ به‌ مذاهب‌ مختلفه‌» در اطراف‌ آن‌ زندگى‌ مى‌کردند (حکیم‌، 40)، با اینهمه‌، این‌ رشته‌ کوه‌ در پاره‌ای‌ قسمتها مرز تمایز گروههای‌ قومى‌ - فرهنگى‌ به‌ شمار مى‌رود (مرگان‌، 1/94). در دامنه‌های‌ جنوبى‌ البرز حدود 20 گروه‌ عشایری‌ زندگى‌


دانلود با لینک مستقیم


رشته کوه

پروژه انتقال عین مستأجر در حقوق ایران‌ (در اجارة ابنیه). doc

اختصاصی از سورنا فایل پروژه انتقال عین مستأجر در حقوق ایران‌ (در اجارة ابنیه). doc دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

پروژه انتقال عین مستأجر در حقوق ایران‌ (در اجارة ابنیه). doc


پروژه انتقال عین مستأجر در حقوق ایران‌ (در اجارة ابنیه). doc

 

 

 

 

 

نوع فایل: word

قابل ویرایش 95 صفحه

 

مقدمه:

مبحث اجاره اماکن مسکونی و همچنین اجاره و سرقفلی اماکن تجاری بحثی‌ست که قدمت دیرینه دارد و در جای خود با توجه به پیشرفت مجامع و بوجود آمدن حقوق و تکالیف جدید در هر دوره جزء مسائل بسیار مهم اجتماعی بوده که به دلیل اهمیتش همواره مورد توجه قانونگذار آن دوره بوده.

و امروز هم اینجانب به عنوان یک دانشجوی حقوقی موظفم اطلاعات کاملی در این زمینه که از موضوعات روز است داشته باشم. سؤالات زیادی ذهنم را پر کرده بود، من جمله اینکه وضعیت سرقفلی و یا اجاره مسکن در صورت انتقال آنها توسط موجر و یا مستأجر به دیگری به چه صورت خواهد بود قطعاً برای رعایت هر چه بهتر نظم عمومی باید در جامعه به این مسائل توجه شود به دلیل طرح چنین سؤالاتی در ذهنم بود که رو به سوی نوشتن پروژه تحقیقاتی با این عنوان آوردم.

 

فهرست مطالب:

مقدمه

فصل اول: انتقال عین مسکونی مستأجره

گفتار اول: در باب اجاره

الف: خصوصیات قرارداد اجاره

ب: حقوق و تکالیف موجر

ج: حقوق و تکالیف مستأجر

د: در مانعیت و عدم مانعیت عقد اجاره از انتقال

ه: انحلال قرارداد اجاره

گفتار دوم: در باب انتقال

الف: انتقال ارادی (قراردادی) عین مستأجره

ب: انتقال قهری عین مستأجره

ج: وضعیت اجاره بها

د: پیش‌بینی حق فسخ در صورت انتقال

ه: در حقوق منتقل الیه

فصل دوم: انتقال ملک تجاری مستأجره

گفتار اول: معنای لغوی و اصطلاحی حق سرقفلی و کسب و پیشه

الف: وضعیت سرقفلی و حق کسب و پیشه و تجارت از نظر فقهی

ب: در حقوق منتقل الیه

ج: انتقال منافع یا انتقال عین از یک مستأجره به یک مستأجر دیگر

ذ: انتقال عین مستأجره به خود مستأجر

گفتار دوم: فسخ در سرقفلی

الف: پیش‌بینی حق فسخ در صورت انتقال

ب: در امکان اسقاط حق سرقفلی

ج: فسخ قرارداد اجارة محل کسب و پیشه

منابع و مآخذ

 

منابع ومأخذ:

1-آقاپور اناری، اکبر،‌ عقد اجاره (قوانین و مقررات مربوط به آن)، چاپ اول، انتشارات طلائیه، 1376.

2-امامی،‌ اسداله، حقوق مالک و مستأجر، چاپ اول، انتشارات راهنما، 1364.

3-جعفری لنگرودی، محمدجعفر، دانشنامة حقوقی، چاپ دوم، انتشارات امیرکبیر، سال 1360.

4-خویی،‌ آیت الله ، مستحدثات المسائل، چاپ دوم، انتشارات نورالزهرا، 1360.

5-شهید ثانی،‌ لمعة الدمشقیه، چاپ ششم، انتشارات طاها، 1383.

6-کاتوزیان ناصر، حقوق مدنی (عقود معین)، انتشارات دانشگاه تهران، سال 1370.

7-کاتوزیان ناصر، ضمیمة حقوق مدنی (عقود معین)، انتشارات دانشگاه تهران، سال 1373.

8-کاتوزیان ناصر، قانون مدنی در نظم کنونی، چاپ هشتم، نشر میزان، 1382.

9-کشاورز، بهمن، سرقفلی و حق کسب و پیشه و تجارت، چاپ اول،‌ انتشارات جهاد دانشگاهی، 1374.

10-متین، احمد، مجموعه نظرات قضات حقوقی 2 تهران، جلد اول، چاپ دوم، 1330.

11-معین، محمد، فرهنگ لغت فارسی، جلد دوم،‌ چاپ دهم، انتشارات صبا، سال 1372.

12-موسوی خمینی، روح اله، تحریرالوسیله، جلد دوم، انتشارات طاها، سال 1365.

13-قانون روابط موجر و مستأجر، سالهای 1356 و 1362.

14-قانون مدنی، تدوین جهانگیر منصور، نشر دوران، 1380.


دانلود با لینک مستقیم


پروژه انتقال عین مستأجر در حقوق ایران‌ (در اجارة ابنیه). doc

گرافیک و چاپ پوستر در سینمای ایران‌

اختصاصی از سورنا فایل گرافیک و چاپ پوستر در سینمای ایران‌ دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

گرافیک و چاپ پوستر در سینمای ایران‌


گرافیک و چاپ پوستر در سینمای ایران‌

توضیحات بیشتر و دانلود فایل *پایین مطلب *, فرمت فایل: Word  قابل ویرایش و آماده پرینت.

تعداد صفحه :19

قابل اطمینان ازجامع و کامل بودن پروژه

 

برادران لومیر مخترعان فرانسوی سینما، نخستین کسانی بودند که به فکر تهیه پوستر فیلم افتادند. از این رو به لوران هیل؛ طراح بزرگ پوسترهای تئاتر پیشنهاد کردند دامنه فعالیت‌اش را به سینما باز کند و او که در آتلیه فاریا تعداد قابل توجهی پوستر برای کمپانی پاته ساخت، رفته‌رفته کار اصلی خود را در سینما متمرکز کرد. همزمان با او بریسپوت، آوله و ابل تروشه هم بودند که برای لومیرها کار می‌‌کردند. آدرین باراره و آگوستولی ماری در طراحی پوستر برای فیلم‌های کمدی اولیه، تصاویری کاریکاتوری کشیدند و به این ترتیب ساخت و طراحی پوستر به امری لازم و جدی در سینما بدل شد.اما در ایران قضیه تا حدودی فرق داشت. ابتدا پوسترها چاپ سنگی و گراور شده بودند و سپس به طرح‌هایی تبدیل شدند که نمایشگر چهره بازیگر نبود و به رنگ‌های زرد اخرایی، قرمز گلی و آبی ترکی و به خط فارسی و فرانسه و روسی، اطلاعاتی از قبیل ویژگی‌های فیلم (با جمله‌های پراغراق)، سینماهای نمایش‌دهنده، تعداد سیاهی لشکرها و هزینه تولید فیلم، به تماشاگر می‌‌داد. تا سال‌ها بعد در سینماهای ایران چنین پوسترهایی رواج داشت و خیلی از مواقع پوسترهای فکر شده و مناسبی که به همراه فیلم‌های خارجی وارد ایران می‌‌شد مورد استفاده قرار نمی‌‌گرفت و کپی‌های نازلی از آن‌ها با اغراق‌های زیاد، نقاشی می‌‌شد. همچنان در پوسترسازی ایران حروف کهنه و سربی گارسه‌ها حرف اول را می‌‌زدند و افزودن گراور بازیگر اصلی یا صحنه‌ای از فیلم‌ به جای گل‌بوته‌ها و خط‌های برنجی پوستر، تحول عمده این سال‌هاست. تا سال ۱۳۱۶ وضعیت پوسترهای سینمای ایران با توجه به فیلم‌های معروف دختر لر (۱۳۱۲)، فردوسی (۱۳۱۳) و لیلی و مجنون (۱۳۱۶) در همین حد است. پوستر دختر لر را چانداوارکر؛ پوسترساز کمپانی امپریال فیلم بمبئی طراحی کرد. در آن سال‌ها دستاورد تبلیغات در سینمای ایران، ‌نقاشی‌هایی بود که روی پارچه کشیده می‌‌شد و پلاکاردهای کوچکی که کودکان در چهارراه‌ها توزیع می‌‌کردند.آغاز گرافیک جدید ایران از اواخر دوران رضا شاه به بعد است. فردریک تالبرگ به ایران می‌‌آید و در روزنامه اطلاعات مشغول کار می‌‌شود. طرح گراور به روی پوستر می‌‌رود و از اسم هنرپیشه‌ها و چهره‌هایشان استفاده می‌‌شود. می‌‌توان فعالیت جدی پوستر در ایران را در همان دوران سال‌های ۱۳۳۰ ردیابی کرد. پیش از این مقطع، سینمای ایران بر تجربه‌های معدودی تکیه داشت که یا در هند ساخته شده بودند و یا از فرط پوچی به چشم نمی‌‌آمدند. بنابراین شکل‌گیری جریان جدی تولید پوسترهای تجاری را باید همزمان با شکل‌گیری صنعت سینما دنبال کرد. به تعبیر آیدین آغداشلو پوسترهای اولیه سال‌های دهه سی، علاوه بر معرفی عنوان فیلم و مشخصات لازم، کله بازیگر را هم داشت و این کلِ گرافیک به‌کار رفته در پوسترهای آن سال‌ها بود که در واقع، اطلاعیه‌ای بودند که هیچ ارزش هنری هم نداشتند.عنوان‌ها عموماً با حروف نستعلیق یا شکسته مخدوش و بی‌‌قاعده نوشته می‌‌شد که نمونه‌های فراوانش را می‌‌شود در سال‌های متمادی دید. رفته‌رفته نشانه‌هایی از خلاقیت، در طراحی پوسترها دیده می‌‌شود؛ عنوان‌ها گرافیکی‌تر می‌‌شوند، کله‌های گنده و بی‌‌شباهت به بازیگران و نقش‌ها تعدیل می‌‌شوند اما خشونت و لکن همچنان جذابیت پوسترها و سردرها را تضمین می‌‌کند. زنان نیمه عریان و تصادف اتومبیل‌ها یا سقوط خودرو در دره کماکان در گوشه و کنار کادر به چشم می‌‌خورند. نام‌هایی چون میشا گراگوسیان، هایک اجاقیان، برادران سارواریان، فردریک تالبرگ و... نخستین نقاشان فعال پوسترها هستند که این کار را تقریباً به عنوان حرفه اصلی دنبال می‌‌کنند. به نقل از کتاب (پوسترهای فیلم)نوشته مسعود مهرابی پوستر فیلم طوفان زندگی در سال ۱۳۲۷ هم نام کارگردان را داشت و هم چهره چهار بازیگر.در همین سال‌ها صنعت سینما در ایران رونق می‌‌گیرد و بازیگران شهرت فراوانی کسب می‌‌کنند. اختلاف‌هایی گاه به گاه میان سازندگان فیلم و نقش‌آفرینان به وجود می‌‌آید درخصوص این‌که نام ستاره‌ها به چه شکل و در چه فونتی چاپ شده است. به تقلید از پوسترها و سردرهای خارجی، رفته‌رفته نام بازیگران مشهور بخش ویژه‌ای از کادر را به خود اختصاص می‌‌دهد

 

گرافیک و چاپ پوستر در سینمای ایران‌,فرمت فایل word  شامل 19صفحه. مناسب جهت انجام تحقیقات، پروژه های کارآموزی دانشجویی

 


دانلود با لینک مستقیم


گرافیک و چاپ پوستر در سینمای ایران‌

تحقیق و بررسی در مورد قانون اساسی

اختصاصی از سورنا فایل تحقیق و بررسی در مورد قانون اساسی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 17

 

قانون‏ اساسی‏ جمهوری اسلامی ایران‏

حکومت‏ ایران‏ جمهوری‏ اسلامی‏ است‏ که‏ ملت‏ ایران‏، بر اساس‏ اعتقاد دیرینه‏ اش‏ به‏ حکومت‏ حق‏ و عدل‏ قرآن‏، در پی‏ انقلاب‏ اسلامی‏ پیروزمند خود به‏ رهبری‏ مرجع عالیقدر تقلید آیت‏ الله‏ العظمی‏ امام‏ خمینی‏، در همه‏ پرسی‏ دهم‏ و یازدهم‏ فروردین‏ ماه‏ یکهزار و سیصد و پنجاه‏ و هشت‏ هجری‏ شمسی‏ برابر با اول‏ و دوم‏ جمادی‏ الاولی‏ سال‏ یکهزار و سیصد و نود و نه‏ هجری‏ قمری‏ با اکثریت‏ 2% / 98 کلیه‏ کسانی‏ که‏ حق‏ رای‏ داشتند، به‏ آن‏ رای‏ مثبت‏ داد.

اصل‏1

جمهور اسلامی‏، نظامی‏ است‏ بر پایه‏ ایمان‏ به‏: 1 - خدای‏ یکتا ( لااله‏ الاالله‏ ) و اختصاص‏ حاکمیت‏ و تشریع به‏ او و لزوم‏ تسلیم‏ در برابر امر او. 2 - وحی‏ الهی‏ و نقش‏ بنیادی‏ آن‏ در بیان‏ قوانین‏. 3 - معاد و نقش‏ سازنده‏ آن‏ در سیر تکاملی‏ انسان‏ به‏ سوی‏ خدا. 4 - عدل‏ خدا در خلقت‏ و تشریع. 5 - امات‏ و رهبری‏ مستمر و نقش‏ اساسی‏ آن‏ در تداوم‏ انقلاب‏ اسلام‏. 6 - کرامت‏ و ارزش‏ والای‏ انسان‏ و آزادی‏ توام‏ با مسیولیت‏ او در برابر خدا، که‏ از راه‏ : الف‏ - اجتهاد مستمر فقهای‏ جامع الشرایط بر اساس‏ کتاب‏ و سنت‏ معصومین‏ سلام‏ الله‏ علیهم‏ اجمعین‏، ب‏ - استفاده‏ از علوم‏ و فنون‏ و تجارب‏ پیشرفته‏ بشری‏ و تلاش‏ در پیشبرد آنها، ج‏ - نفی‏ هر گونه‏ ستمگری‏ و ستم‏ کشی‏ و سلطه‏ گری‏ و سلطه‏ پذیری‏، قسط و عدل‏ و استقلال‏ سیاسی‏ و اقتصادی‏ و اجتماعی‏ و فرهنگی‏ و همبستگی‏ ملی‏ را تامین‏ می‏ کند.

اصل‏2

دولت‏ جمهور اسلامی‏ ایران‏ موظف‏ است‏ برای‏ نیل‏ به‏ اهداف‏ مذکور در اصل‏ دوم‏، همه‏ امکانات‏ خود را برای‏ امور زیر به‏ کار برد: 1 - ایجاد محیط مساعد برای‏ رشد فضایل‏ اخلاقی‏ بر اساس‏ میان‏ و تقوی‏ و مبارزه‏ با کلیه‏ مظاهر فساد و تباهی‏. 2 - بالا بردن‏ سطح‏ آگاهی‏ های‏ عمومی‏ در همه‏ زمینه‏ های‏ با استفاده‏ صحیح‏ از مطبوعات‏ و رسانه‏ های‏ گروهی‏ و وسایل‏ دیگر. 3 - آموزش‏ و پرورش‏ و تربیت‏ بدنی‏ رایگان‏ برای‏ همه‏ در تمام‏ سطوح‏، و تسهیل‏ و تعمیم‏ آموزش‏ عالی‏. 4 - تقویت‏ روح‏ بررسی‏ و تتبع و ابتکار در تمام‏ زمینه‏ های‏ علمی‏، فنی‏، فرهنگی‏ و اسلامی‏ از طریق‏ تاسیس‏ مراکز تحقیق‏ و تشویق‏ محققان‏. 5 - طرد کامل‏ استعمار و جلوگیری‏ از نفوذ اجانب‏. 6 - محو هر گونه‏ استبداد و خودکامگی‏ و انحصارطلبی‏. 7 - تامین‏ آزادیهای‏ سیاسی‏ و اجتماعی‏ در حدود قانون‏. 8 - مشارکت‏ عامه‏ مردم‏ در تعیین‏ سرنوشت‏ سیاسی‏، اقتصادی‏، اجتماعی‏ و فرهنگی‏ خویش‏. 9 - رفع تبعیضات‏ ناروا و ایجاد امکانات‏ عادلانه‏ برای‏ همه‏، در تمام‏ زمینه‏ های‏ مادی‏ و معنوی‏. 10 - ایجاد نظام‏ اداری‏ صحیح‏ و حذف‏ تشکیلات‏ غیر ضرور. 11 - تقویت‏ کامل‏ بنیه‏ دفاع‏ ملی‏ از طریق‏ آموزش‏ نظامی‏ عمومی‏ برای‏ حفظ استقلال‏ و تمامیت‏ ارضی‏ و نظام‏ اسلامی‏ کشور. 12 - پی‏ ریزی‏ اقتصادی‏ صحیح‏ و عادلانه‏ بر طبق‏ ضوابط اسلامی‏ جهت‏ ایجاد رفاه‏ و رفع فقر و برطرف‏ ساختن‏ هر نوع‏ محرومیت‏ در زمینه‏ های‏ تغذیه‏ و مسکن‏ و کار و بهداشت‏ و تعمیم‏ بیمه‏. 13 - تامین‏ خودکفایی‏ در علوم‏ و فنون‏ صنعت‏ و کشاورزی‏ و امور نظامی‏ و مانند اینها. 14 - تامین‏ حقوق‏ همه‏ جانبه‏ افراد از زن‏ و مرد و ایجاد امنیت‏ قضایی‏ عادلانه‏ برای‏ همه‏ و تساوی‏ عموم‏ در برابر قانون‏. 15 - توسعه‏ و تحکیم‏ برادری‏ اسلامی‏ و تعاون‏ عمومی‏ بین‏ همه‏ مردم‏. 16 - تنظیم‏ سیاست‏ خارجی‏ کشور بر اساس‏ معیارهای‏ اسلام‏، تعهد برادرانه‏ نسبت‏ به‏ همه‏ مسلمان‏ و حمایت‏ بی‏ دریغ از مستضعفان‏ جهان‏.

اصل‏3

کلیه‏ قوانین‏ و مقررات‏ مدنی‏، جزایی‏، مالی‏، اقتصادی‏، اداری‏، فرهنگی‏، نظامی‏، سیاسی‏ و غیر اینها باید بر اساس‏ موازین‏ اسلامی‏ باشد. این‏ اصل‏ بر اطلاق‏ یا عموم‏ همه‏ اصول‏ قانون‏ اساسی‏ و قوانین‏ و مقررات‏ دیگر حاکم‏ است‏ و تشخیص‏ این‏ امر بر عهده‏ فقها شورای‏ نگهبان‏ است‏.

اصل‏4

( 1 ) در زمان‏ غیب‏ حضرت‏ ولی‏ عصر "عجل‏ الله‏ تعالی‏ فرجه‏" در جمهوری‏ اسلامی‏ ایران‏ و ولایت‏ امر و امامت‏ امت‏ بر عهده‏ فقیه‏ عادل‏ و با تقوی‏، آگاه‏ به‏ زمان‏، شجاع‏، مدیر و مدبر است‏ که‏ طبق‏ اصل‏ یکصد و هفتم‏ عهده‏ دار آن‏ می‏ گردد. <>

اصل‏5

در جمهوری‏ اسلامی‏ ایران‏ امور کشور باید به‏ اتکا آرا عمومی‏ اداره‏ شود، از راه‏ انتخابات‏، انتخاب‏ رییس‏ جمهور، نمایندگان‏ مجلس‏ شورای‏ اسلامی‏، اعضای‏ شوراها و نظایر اینها، یا از راه‏ همه‏ پرسی‏ در مواردی‏ که‏ در اصول‏ دیگر این‏ قانون‏ معین‏ می‏ گردد.

اصل‏6

طبق‏ دستور قرآن‏ کریم‏: "و امرهم‏ شوری‏ بینهم‏" و "شاورهم‏ فی‏ الامر" شوراها، مجلس‏ شورای‏ اسلامی‏، شورای‏ استان‏، شهرستان‏، شهر، محل‏، بخش‏، روستا و نظایر اینها از ارکان‏ تصمیم‏ گیری‏ و اداره‏ امور کشورند. موارد، طرز تشکیل‏ و حدود اختیارات‏ و وظایف‏ شوراها را این‏ قانون‏ و قوانین‏ ناشی‏ از آن‏ معین‏ می‏ کند.

اصل‏7

در جمهوری‏ اسلامی‏ ایران‏ دعوت‏ به‏ خیر، امر به‏ معروف‏ و نهی‏ از منکر وظیفه‏ ای‏ است‏ همگانی‏ و متقابل‏ بر عهده‏ مردم‏ نسبت‏ به‏ یکدیگر، دولت‏ نسبت‏ به‏ مردم‏ و مردم‏ نسبت‏ به‏ دولت‏. شرایط و حدود و کیفیت‏ آن‏ را قانون‏ معین‏ می‏ کند. "والمئمنون‏ و المئمنات‏ بعضهم‏ اولیا بعض‏ یامرون‏ بالمعروف‏ و ینهون‏ عن‏ المنکر".

اصل‏8

در جمهوری‏ اسلامی‏ ایران‏ آزادی‏ و استقلال‏ و وحدت‏ و تمامیت‏ اراضی‏ کشور از یکدیگر تفکیک‏ ناپذیرند و حفظ آنها وظیفه‏ دولت‏ و آحاد ملت‏ است‏. هیچ‏ فرد یا گروه‏ یا مقامی‏ حق‏ ندارد به‏ نام‏ استفاده‏ از آزادی‏، به‏ استقلال‏ سیاسی‏، فرهنگی‏، اقتصادی‏، نظامی‏ و تمامیت‏ ارضی‏ ایران‏ کمترین‏ خدشه‏ ای‏ وارد کند و هیچ‏ مقامی‏ حق‏ ندارد به‏ نام‏ حفظ استقلال‏ و تمامیت‏ ارضی‏ کشور آزادیهای‏ مشروع‏ را، هر چند با وضع قوانین‏ و مقررات‏، سلب‏ کند.

اصل‏9

از آنجا که‏ خانواده‏ واحد بنیادی‏ جامعه‏ اسلامی‏ است‏، همه‏ قوانین‏ و مقررات‏ و برنامه‏ ریزیهای‏ مربوط باید در جهت‏ آسان‏ کردن‏ تشکیل‏ خانواده‏، پاسداری‏ از قداست‏ آن‏ و استواری‏ روابط خانوادگی‏ بر پایه‏ حقوق‏ و اخلاق‏ اسلامی‏ باشد.

اصل‏10

به‏ حکم‏ آیه‏ کریمه‏ "ان‏ هذه‏ امتکم‏ امه‏ واحده‏ و انا ربکم‏ فاعبدون‏" همه‏ مسلمانان‏ یک‏ امت‏ اند و دولت‏ جمهوری‏ اسلامی‏ ایران‏ موظف‏ است‏ سیاست‏ کلی‏ خود را بر پایه‏ اچتلاف‏ و اتحاد ملل‏ اسلامی‏ قرار دهد و کوشش‏ دیر به‏ عمل‏ آورد تا وحدت‏ سیاسی‏، اقتصادی‏ و فرهنگی‏ جهان‏ اسلام‏ را تحقق‏ بخشد.

اصل‏11

دین‏ رسمی‏ ایران‏، اسلام‏ و مذهب‏ جعفری‏ اثنی‏ عشری‏ است‏ و این‏ اصل‏ الی‏ الابد غیر قابل‏ تغییر است‏ و مذاهب‏ دیگر اسلامی‏ اعم‏ از حنفی‏، شافعی‏، مالکی‏، حنبلی‏ و زیدی‏ دارای‏ احترام‏ کامل‏ می‏ باشند و پیروان‏ این‏ مذاهب‏ در انجام‏ مراسم‏ مذهبی‏، طبق‏ فقه‏ خودشان‏ آزادند و در تعلیم‏ و تربیت‏ دینی‏ و احوال‏ شخصیه‏ ( ازدواج‏، طلاق‏، ارث‏ و وصیت‏ ) و دعاوی‏ مربوط به‏ آن‏ در دادگاه‏ ها رسمیت‏ دارند و در هر منطقه‏ ای‏ که‏ پیروان‏ هر یک‏ از این‏ مذاهب‏ اکثریت‏ داشته‏ باشند، مقررات‏ محلی‏ در حدود اختیارات‏ شوراها بر طبق‏ آن‏ مذهب‏ خواهد بود، با حفظ حقوق‏ پیروان‏ سایر مذاهب‏.

اصل‏12

ایرانیان‏ زرتشتی‏، کلیمی‏ و مسیحی‏ تنها اقلیتهای‏ دینی‏ شناخته‏ می‏ شوند که‏ در حدود قانون‏ در انجام‏ مراسم‏ دینی‏ خود آزادند و در احوال‏ شخصیه‏ و تعلیمات‏ دینی‏ بر طبق‏ آیین‏ خود عمل‏ میکنند.

اصل‏13

به‏ حکم‏ آیه‏ شریفه‏ "لاینهاکم‏ الله‏ عن‏ الدین‏ لم‏ یقاتلوکم‏ فی‏ الدین‏ و لم‏ یخرجوکم‏ من‏ دیارکم‏ ان‏ تبروهم‏ و تقسطوا الیهم‏ ان‏ الله‏ یحب‏ المقسطین‏" دولت‏ جمهوری‏ اسلامی‏ ایران‏ و مسلمانان‏ موظفند نسبت‏ به‏ افراد غیر مسلمان‏ با اخلاق‏ حسنه‏ و قسط و عدل‏ اسلامی‏ عمل‏ نمایند و حقوق‏ انسانی‏ آنان‏ را رعایت‏ کنند. این‏ اصل‏ در حق‏ کسانی‏ اعتبار دارد که‏ بر ضد اسلام‏ و جمهوری‏ اسلامی‏ ایران‏ توطیه‏ و اقدام‏ نکنند.

اصل‏14

زبان‏ و خط رسمی‏ و مشترک‏ مردم‏ ایران‏ فارس‏ است‏. اسناد و مکاتبات‏ و متون‏ رسمی‏ و کتب‏ درسی‏ باید با این‏ زبان‏ و خط باشد ولی‏ استفاده‏ از زبانهای‏ محلی‏ و قومی‏ در مطبوعات‏ و رسانه‏ های‏ گروهی‏ و تدریس‏ ادبیات‏ آنها در مدارس‏، در کنار زبان‏ فارسی‏ آزاد است‏.

اصل‏15

از آنجا که‏ زبان‏ قرآن‏ و علوم‏ و معارف‏ اسلامی‏ عربی‏ است‏ و ادبیات‏ فارسی‏ کاملا با آن‏ آمیخته‏ است‏ این‏ زبان‏ باید پس‏ از دوره‏ ابتدایی‏ تا پایان‏ دوره‏ متوسطه‏ در همه‏ کلاسها و در همه‏ رشته‏ ها تدریس‏ شود.

اصل‏16

مبدا تاریخ‏ رسمی‏ کشور هجرت‏ پیامبر اسلام‏ ( صلی‏ الله‏ علیه‏ و آله‏ و سلم‏ ) است‏ و تاریخ‏ هجری‏ شمسی‏ و هجری‏ قمری‏ هر دو معتبر است‏، اما مبنای‏ کار ادارات‏ دولتی‏ هجری‏ شمسی‏ است‏. تعطیل‏ رسمی‏ هفتگی‏ روز جمعه‏ است‏.

اصل‏17

پرچم‏ رسمی‏ ایران‏ به‏ رنگهای‏ سبز و سفید و سرخ‏ با علامت‏ مخصوص‏ جمهوری‏ اسلامی‏ و شعار "الله‏ اکبر" است‏.

اصل‏18

مردم‏ ایران‏ از هر قوم‏ و قبیله‏ که‏ باشند از حقوق‏ مساوی‏ برخوردارند و رنگ‏، نژاد، زبان‏ و مانند اینها سبب‏ امتیاز نخواهد بود.

اصل‏19

همه‏ افراد ملت‏ اعم‏ از زن‏ و مرد یکسان‏ در حمایت‏ قانون‏ قرار دارند و از همه‏ حقوق‏ انسانی‏، سیاسی‏، اقتصادی‏، اجتماعی‏ و فرهنگی‏ با رعایت‏ و موازین‏ اسلام‏ برخوردارند.

اصل‏20

دولت‏ موظف‏ است‏ حقوق‏ زن‏ را در تمام‏ جهات‏ با رعایت‏ موازین‏ اسلامی‏ تضمین‏ نماید و امور زیر را انجام‏ دهد: 1 - ایجاد زمینه‏ های‏ مساعد برای‏ رشد شخصیت‏ زن‏ و احیا حقوق‏ مادی‏ و معنوی‏ او. 2 - حمایت‏ مادران‏، بالخصوص‏ در دوران‏ بارداری‏ و حضانت‏ فرزند، و حمایت‏ از کودکان‏ بی‏ سرپرست‏. 3 - ایجاد دادگاه‏ صالح‏ برای‏ حفظ کیان‏ و بقای‏ خانواده‏. 4 - ایجاد بیمه‏ خاص‏ بیوگان‏ و زنان‏ سالخورده‏ و بی‏ سرپرست‏. 5 - اعطای‏ قیمومت‏ فرزندان‏ به‏ مادران‏ شایسته‏ در جهت‏ غبطه‏ آنها در صورت‏ نبودن‏ ولی‏ شرعی‏.

اصل‏21

حیثیت‏، جان‏، مال‏، حقوق‏، مسکن‏ و شغل‏ اشخاص‏ از تعرض‏ مصون‏ است‏ مگر در مواردی‏ که‏ قانون‏ تجویز کند.

اصل‏22

تفتیش‏ عقاید ممنوع‏ است‏ و هیچکس‏ را نمیتوان‏ به‏ صرف‏ داشتن‏ عقیده‏ ای‏ مورد تعرض‏ و مئاخذه‏ قرار دارد.

اصل‏23

نشریات‏ و مطبوعات‏ در بیان‏ مطالب‏ آزادند مگر آن‏ که‏ مخل‏ به‏ مبانی‏ اسلام‏ یا حقوق‏ عمومی‏ باشد تفصیل‏ آن‏ را قانون‏ معین‏ می‏ کند.

اصل‏24

بازرسی‏ و نرساندن‏ نامه‏ ها، ضبط و فاش‏ کردن‏ مکالمات‏ تلفنی‏، افشای‏ مخابرات‏ تلگرافی‏ و تلکس‏، سانسور، عدم‏ مخابره‏ و نرساندن‏ آنها، استراق‏ سمع و هر گونه‏ تجسس‏ ممنوع‏ است‏ مگر به‏ حکم‏ قانون‏.

اصل‏25

احزاب‏، جمعیت‏ ها، انجمن‏ های‏ سیاسی‏ و صنفی‏ و انجمنهای‏ اسلامی‏ یا اقلیتهای‏ دینی‏ شناخته‏ شده‏ آزادند، مشروط به‏ این‏ که‏ اصول‏ استقلال‏، آزادی‏، وحدت‏ ملی‏، موازین‏ اسلامی‏ و اساس‏ جمهور اسلامی‏ را نقض‏ نکنند. هیچکس‏ را نمی‏ توان‏ از شرکت‏ در آنها منع کرد یا به‏ شرکت‏ در یکی‏ از آنها مجبور ساخت‏.

اصل‏26

تشکیل‏ اجتماعات‏ و راه‏ پیمایی‏ ها، بدون‏ حمل‏ سلاح‏، به‏ شرط آن‏ که‏ مخل‏ به‏ مبانی‏ اسلام‏ نباشد آزاد است‏.

اصل‏27

هر کس‏ حق‏ دارد شغلی‏ را که‏ بدان‏ مایل‏ است‏ و مخالف‏ اسلام‏ و مصالح‏ عمومی‏ و حقوق‏ دیگران‏ نیست‏ برگزیند. دولت‏ موظف‏ است‏ با رعایت‏ نیاز جامعه‏ به‏ مشاغل‏ گوناگون‏، برای‏ همه‏ افراد امکان‏ اشتغال‏ به‏ کار و شرایط مساوی‏ را برای‏ احراز مشاغل‏ ایجاد نماید.

اصل‏28

برخورداری‏ از تامین‏ اجتماعی‏ از نظر بازنشستگی‏، بیکاری‏، پیری‏، ازکارافتادگی‏، بی‏ سرپرستی‏، در راه‏ ماندگی‏، حوادث‏ و سوانح‏، نیاز به‏ خدمات‏ بهداشتی‏ درمانی‏ و مراقبتهای‏ پزشکی‏ به‏ صورت‏ بیمه‏ و غیره‏، حقی‏ است‏ همگانی‏. دولت‏ موظف‏ است‏ طبق‏ قوانین‏ از محل‏ درآمدهای‏ عمومی‏ و درآمدهای‏ حاصل‏ از مشارکت‏ مردم‏، خدمات‏ و حمایتهای‏ مالی‏ فوق‏ را برای‏ یک‏ یک‏ افراد کشور تامین‏ کند.

اصل‏29

دولت‏ موظف‏ است‏ وسایل‏ آموزش‏ و پرورش‏ رایگان‏ را برای‏ همه‏ ملت‏ تا پایان‏ دوره‏ متوسطه‏ فراهم‏ سازد و وسایل‏ تحصیلات‏ عالی‏ را تا سر حد خودکفایی‏ کشور به‏ طور رایگان‏ گسترش‏ می‏ دهد.

اصل‏30

داشتن‏ مسکن‏ متناسب‏ با نیاز، حق‏ هر فرد و خانواده‏ ایرانی‏ است‏. دولت‏ موظف‏ است‏ با رعایت‏ اولویت‏ برای‏ آنها که‏ نیازمندترند به‏ خصوص‏ روستانشینان‏ و کارگران‏ زمینه‏ اجرای‏ این‏ اصل‏ را فراهم‏ کند.

اصل‏31

هیچکس‏ را نمی‏ توان‏ دستگیر کرد مگر به‏ حکم‏ و ترتیبی‏ که‏ قانون‏ معین‏ می‏ کند در صورت‏ بازداشت‏، موضوع‏ اتهام‏ باید با ذکر دلایل‏ بلافاصله‏ کتبا به‏ متهم‏ ابلاغ‏ و تفهیم‏ شود و حداکثر ظرف‏ مدت‏ بیست‏ و چهار ساعت‏ پرونده‏ مقدماتی‏ به‏ مراجع صالحه‏ قضایی‏ ارسال‏ و مقدمات‏ محاکمه‏، در اسرع‏ وقت‏ فراهم‏ گردد. متخلف‏ از این‏ اصل‏ طبق‏ قانون‏ مجازات‏ می‏ شود.

اصل‏32

هیچکس‏ را نمی‏ توان‏ از محل‏ اقامت‏ خود تبعید کرد یا از اقامت‏ در محل‏ مورد علاقه‏ اش‏ ممنوع‏ یا به‏ اقامت‏ در محلی‏ مجبور ساخت‏، مگر در مواردی‏ که‏ قانون‏ مقرر می‏ دارد.

اصل‏33

دادخواهی‏ حق‏ مسلم‏ هر فرد است‏ و هر کس‏ می‏ تواند به‏ منظور دادخواهی‏ به‏ دادگاه‏ های‏ صالح‏ رجوع‏ نماید. همه‏ افراد ملت‏ حق‏ دارند این‏ گونه‏ دادگاه‏ ها را در دسترس‏ داشته‏ باشند و هیچکس‏ را نمی‏ تواند از دادگاهی‏ که‏ به‏ موجب‏ قانون‏ حق‏ مراجعه‏ به‏ آن‏ را دارد منع کرد.

اصل‏34

در همه‏ دادگاه‏ ها طرفین‏ دعوی‏ حق‏ دارند برای‏ خود وکیل‏ انتخاب‏ نمایندو اگر توانای‏ انتخاب‏ وکیل‏ را نداشته‏ باشند باید برای‏ آنها امکانات‏ تعیین‏ وکیل‏ فراهم‏ گردد.

اصل‏35

حکم‏ به‏ مجازات‏ و اجرا آن‏ باید تنها از طریق‏ دادگاه‏ صالح‏ و به‏ موجب‏ قانون‏ باشد.

اصل‏36

اصل‏، برایت‏ است‏ و هیچکس‏ از نظر قانون‏ مجرم‏ شناخته‏ نمی‏ شود، مگر این‏ که‏ جرم‏ او در دادگاه‏ صالح‏ ثابت‏ گردد.

اصل‏37

هر گونه‏ شکنجه‏ برای‏ گرفتن‏ اقرار و یا کسب‏ اطلاع‏ ممنوع‏ است‏. اجبار شخص‏ به‏ شهادت‏، اقرار یا سوگند، مجاز نیست‏ و چنین‏ شهادت‏ و اقرار و سوگندی‏ فاقد ارزش‏ و اعتبار است‏. متخلف‏ از این‏ اصل‏ طبق‏ قانون‏ مجازات‏ می‏ شود.

اصل‏38

هتک‏ حرمت‏ و حیثیت‏ کسی‏ که‏ به‏ حکم‏ قانون‏ دستگیر، بازداشت‏، زندانی‏ یا تبعید شده‏، به‏ هر صورت‏ که‏ باشد ممنوع‏ و موجب‏ مجازات‏ است‏.

اصل‏39

هیچکس‏ نمی‏ تواند اعمال‏ حق‏ خویش‏ را وسیله‏ اضرار به‏ غیر یا تجاوز به‏ منافع عمومی‏ قرار دهد.

اصل‏40

تابعیت‏ کشور ایران‏ حق‏ مسلم‏ هر فرد ایرانی‏ و دولت‏ نمی‏ تواند از هیچ‏ ایرانی‏ سلب‏ تابعیت‏ کند، مگر به‏ درخواست‏ خود او یا در صورتی‏ که‏ به‏ تابعیت‏ کشور دیگری‏ درآید.

اصل‏41

اتباع‏ خارجه‏ می‏ توانند در حدود قوانین‏ به‏ تابعیت‏ ایران‏ در آیند و سلب‏ تابعیت‏ اینگونه‏ اشخاص‏ در صورتی‏ ممکن‏ است‏ که‏ دولت‏ دیگری‏ تابعیت‏ آنها را بپذیرد یا خود آنها درخواست‏ کنند.

اصل‏42

برای‏ تامین‏ استقلال‏ اقتصادی‏ جامعه‏ و ریشه‏ کن‏ کردن‏ فقر و محرومیت‏ و برآوردن‏ نیازهای‏ انسان‏ در جریان‏ رشد، با حفظ آزادی‏ او، اقتصاد جمهوری‏ اسلامی‏ ایران‏ بر اساس‏ ضوابط زیر استوار می‏ شود: 1 - تامین‏ نیازهای‏ اساسی‏: مسکن‏، خوراک‏، پوشاک‏، بهداشت‏، درمان‏، آموزش‏ و پرورش‏ و امکانات‏ لازم‏ برای‏ تشکیل‏ خانواده‏ برای‏ همه‏. 2 - تامین‏ شرایط و امکانات‏ کار برای‏ همه‏ به‏ منظور رسیدن‏ به‏ اشتغال‏ کامل‏ و قرار دادن‏ وسایل‏ کار در اختیار همه‏ کسانی‏ که‏ قادر به‏ کارند ولی‏ وسایل‏ کار ندارند، در شکل‏ تعاونی‏، از راه‏ وام‏ بدون‏ بهره‏ یا هر راه‏ مشروع‏ دیگر که‏ نه‏ به‏ تمرکز و تداول‏ ثروت‏ در دست‏ افراد و گروه‏ های‏ خاص‏ منتهی‏ شود و نه‏ دولت‏ را به‏ صورت‏ یک‏ کارفرمای‏ بزرگ‏ مطلق‏ درآورد. این‏ اقدام‏ باید با رعایت‏ ضرورت‏ های‏ حاکم‏ بر برنامه‏ ریزی‏ عمومی‏ اقتصاد کشور در هر یک‏ از مراحل‏ رشد صورت‏ گیرد. 3 - تنظیم‏ برنامه‏ اقتصادی‏ کشور به‏ صورتی‏ که‏ شکل‏ و محتوا و ساعت‏ کار چنان‏ باشد که‏ هر فرد علاوه‏ بر تلاش‏ شغلی‏ ، فرصت‏ و توان‏ کافی‏ برای‏ خودسازی‏ معنوی‏، سیاسی‏ و اجتماعی‏ و شرکت‏ فعال‏ در رهبری‏ کشور و افزایش‏ مهارت‏ و ابتکار داشته‏ باشد. 4 - رعایت‏ آزادی‏ انتخاب‏ شغل‏، و عدم‏ اجبار افراد به‏ کاری‏ معین‏ و جلوگیری‏ از بهره‏ کشی‏ از کار دیگری‏. 5 - منع اضرار به‏ غیر و انحصار و احتکار و ربا و دیگر معاملات‏ باطل‏ و حرام‏. 6 - منع اسراف‏ و تبذیر در همه‏ شیون‏ مربوط به‏ اقتصاد، اعم‏ از مصرف‏، سرمایه‏ گذاری‏، تولید، توزیع و خدمات‏. 7 - استفاده‏ از علوم‏ و فنون‏ و تربیت‏ افراد ماهر به‏ نسبت‏ احتیاج‏ برای‏ توسعه‏ و پیشرفت‏ اقتصاد کشور. 8 - جلوگیری‏ از سلطه‏ اقتصادی‏ بیگانه‏ بر اقتصاد کشور. 9 - تاکید بر افزایش‏ تولیدات‏ کشاورزی‏، دامی‏ و صنعتی‏ که‏ نیازهای‏ عمومی‏ را تامین‏ کند و کشور را به‏ مرحله‏ خودکفایی‏ برساند و از وابستگی‏ برهاند.

اصل‏43

نظام‏ اقتصادی‏ جمهور اسلامی‏ ایران‏ بر پایه‏ سه‏ بخش‏ دولتی‏، تعاونی‏ و خصوصی‏ با برنامه‏ ریزی‏ منظم‏ و صحیح‏ استوار است‏. بخش‏ دولتی‏ شامل‏ کلیه‏ صنایع بزرگ‏، صنایع مادر، بازرگانی‏ خارجی‏، معادن‏ بزرگ‏، بانکداری‏، بیمه‏، تامین‏ نیرو، سدها و شبکه‏ های‏ بزرگ‏ آبرسانی‏، رادیو و تلویزیون‏، پست‏ و تلگراف‏ و تلفن‏، هواپیمایی‏، کشتیرانی‏، راه‏ و راه‏ آهن‏ و مانند اینها است‏ که‏ به‏ صورت‏ مالکیت‏ عمومی‏ و در اختیار دولت‏ است‏. بخش‏ خصوصی‏ شامل‏ آن‏ قسمت‏ از کشاورزی‏، دامداری‏، صنعت‏، تجارت‏ و خدمات‏ می‏ شود که‏ مکمل‏ فعالیتهای‏ اقتصادی‏ دولتی‏ و تعاونی‏ است‏. مالکیت‏ در این‏ سه‏ بخش‏ تا جایی‏ که‏ با اصول‏ دیگر این‏ فصل‏ مطابق‏ باشد و از محدوده‏ قوانین‏ اسلام‏ خارج‏ نشود و موجب‏ رشد و توسعه‏ اقتصادی‏ کشور گردد و مایه‏ زیان‏ جامعه‏ نشود مورد حمایت‏ قانون‏ جمهوری‏ اسلامی‏ است‏. تفصیل‏ ضوابط و قلمرو و شرایط هر سه‏ بخش‏ را قانون‏ معین‏ می‏ کند.

اصل‏44

انفال‏ و ثروتهای‏ عمومی‏ از قبیل‏ زمینهای‏ موات‏ یا رها شده‏، معادن‏، دریاها، دریاچه‏، رودخانه‏ ها و سایر آبهای‏ عمومی‏، کوه‏ ها، دره‏ ها ، جنگلها، نیزارها، بیشه‏ های‏ طبیعی‏، مراتعی‏ که‏ حریم‏ نیست‏، ارث‏ بدون‏ وارث‏، و اموال‏ مجهول‏ المالک‏ و اموال‏ عمومی‏ که‏ از غاصبین‏ مسترد می‏ شود. در اختیار حکومت‏ اسلامی‏ است‏ تا بر طبق‏ مصالح‏ عامه‏ نسبت‏ به‏ آنها عمل‏ نماید. تفصیل‏ و ترتیب‏ استفاده‏ از هر یک‏ را قانون‏ معین‏ می‏ کند.

اصل‏45

هر کس‏ مالک‏ حاصل‏ کسب‏ و کار مشروع‏ خویش‏ است‏ و هیچکس‏ نمی‏ تواند به‏ عنوان‏ مالکیت‏ نسبت‏ به‏ کسب‏ و کار خود امکان‏ کسب‏ و کار را از دیگری‏ سلب‏ کند.

اصل‏46

مالکیت‏ شخصی‏ که‏ از راه‏ مشروع‏ باشد محترم‏ است‏. ضوابط آن‏ را قانون‏ معین‏ می‏ کند.

اصل‏47

در بهره‏ برداری‏ از منابع طبیعی‏ و استفاده‏ از درآمدهای‏ ملی‏ در سطح‏ استانها و توزیع فعالیتهای‏ اقتصادی‏ میان‏ استانها و مناطق‏ مختلف‏ کشور، باید تبعیض‏ در کار نباشد، به‏ طوری‏ که‏ هر منطقه‏ فراخور نیازها و استعداد رشد خود، سرمایه‏ و امکانات‏ لازم‏ در دسترس‏ داشته‏ باشد.

اصل‏48

دولت‏ موظف‏ است‏ ثروتهای‏ ناشی‏ از ربا، غصب‏، رشوه‏، اختلاس‏، سرقت‏، قمار، سو استفاده‏ از موقوفات‏، سو استفاده‏ از مقاطعه‏ کاریها و معاملات‏ دولتی‏، فروش‏ زمینهای‏ موات‏ و مباحات‏ اصلی‏، دایر کردن‏ اماکن‏ فساد و سایر موارد غیر مشروع‏ را گرفته‏ و به‏ صاحب‏ حق‏ رد کند و در صورت‏ معلوم‏ نبودن‏ او به‏ بیت‏ المال‏ بدهد. این‏ حکم‏ باید با رسیدگی‏ و تحقیق‏ و ثبوت‏ شرعی‏ به‏ وسیله‏ دولت‏ اجرا شود.

اصل‏49

در جمهوری‏ اسلامی‏، حفاظت‏ محیط زیست‏ که‏ نسل‏ امروز و نسلهای‏ بعد باید در آن‏ حیات‏ اجتماعی‏ رو به‏ رشدی‏ داشته‏ باشند، وظیفه‏ عمومی‏ تلقی‏ می‏ گردد. از این‏ رو فعالیتهای‏ اقتصادی‏ و غیر آن‏ که‏ با آلودگی‏ محیط زیست‏ یا تخریب‏ غیر قابل‏ جبران‏ آن‏ ملازمه‏ پیدا کند، ممنوع‏ است‏.

اصل‏50

هیچ‏ نوع‏ مالیات‏ وضع نمی‏ شود مگر به‏ موجب‏ قانون‏. موارد معافیت‏ و بخشودگی‏ و تخفیف‏ مالیاتی‏ به‏ موجب‏ قانون‏ مشخص‏ می‏ شود.

اصل‏51


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق و بررسی در مورد قانون اساسی