مدینه منوره و مسجدالنبی(ص)
سال سیزدهم بعثت بود که حدود 75 نفر از انصار در عقبه منی با رسول خدا - صلی اللَّه علیه و آله و سلم - بیعت نموده 1 و سپس به مدینه منوّره بازگشتند.
نزدیک به سه ماه از این قضیه تاریخی گذشته بود که آنان و گروهی دیگر از مهاجران بسیاری از روزها، صبحگاهان به خارج مدینه می آمدند و در انتظار آن حضرت می نشستند، سرانجام روز دوشنبه 18 ربیع الاوّل فرا رسید، طبق معمول بامداد آن روز نیز به خارج مدینه رهسپار شدند و در آنجا تا نزدیکی های ظهر، چشم به راه نشستند امّا خبری نشد.
تا اینکه ظهر آن روز رسول گرامی اسلام از طریق ذوالحلیفه وارد مدینه شدند و خبر به مردم مدینه رسید، زن و مرد، کوچک و بزرگ در نزدیکی مسجد قبا به استقبال آن حضرت شتافتند، همگی در نهایت خرسندی و شادمانی به یکدیگر تبریک می گفتند و این شعر را با همدیگر می خواندند: طَلَع البَدْرُ عَلَیْنا مِنْ ثَنیّات الوداع 3 وَجَبَ الشکُر علینا ما دَعالِلّهِ داعٍ 4 در آن هنگام ابوبکر جهت عرض خیرمقدم، خدمت رسول خدا - صلی اللَّه علیه و آله و سلم - آمده، گفت: مردم مدینه مشتاقانه منتظر قدوم شمایند.
پیامبر - ص - فرمود در انتظار برادرم علیّ بن ابی طالب - علیه السلام - هستم.
آن حضرت 15 روز در قبا توقف کرد تا علی - علیه السلام - به همراه همسرش فاطمه زهرا - سلام اللَّه علیها - به آن حضرت ملحق شدند.
در این مدت، مسجد قبا را تأسیس کرد و در ضمن خانه های مدینه از بت و بت پرستی پاکسازی گشت،5 سپس رسول خدا - ص - سوار بر مرکب عازم ناحیه بالای مدینه منطقه بنوعمرو بن عوف شده و در آنجا مسکن اختیار نمود.
انس بن مالک گوید: رسول خدا - ص - به همراه بعضی، چهارده شب در آنجا اقامت گزیدند، در این ایّام بود که به دنبال گروهی از قبیله بنی نجار فرستادند و آنان را به نزد خود فراخواندند آنها هم بلافاصله با شمشیرهای برهنه به اقامتگاه آن حضرت آمده، در خدمتشان حضور یافتند.
انس ادامه می دهد: رسول خدا - ص - را دیدم سوار بر مرکب و ابوبکر با گروهی از بنی نجار در کنارش ایستاده و به سوی قبیله بنی نجار حرکت کردند تا به خانه ابو ایّوب انصاری - ره - رسیدند،7 حضرت بعد از نزول اجلال این آیه شریفه را خواندند: «ربّ انزلنی منزلاً مبارکاً و أنت خیر المنزلین».
ابن اسحاق می گوید: رسول خدا - ص - در خانه ابوایّوب انصاری بود تا مسجد و خانه اش ساخته شد و سپس به خانه خود در جوار مسجد منتقل گردید.
کوشش رسول خدا - ص - جهت ساختن مسجدالنبی - ص -
رسول خدا - صلی اللَّه علیه و آله و سلم - خطاب به گروهی از بنی نجار فرمودند: این مکان را بهمراه آنچه دارد ارزش یابی و قیمت گذاری کنید تا جهت بنای مسجد خریداری شود، بنی نجار گفتند: به خدا قسم چیزی نخواهیم گرفت؛ زیرا شما زمین را برای خدا می خواهید.
در آن زمین نخل خرما، قبر عدّه ای از مشرکین و ساختمان مخروبه ای وجود داشت که به همین جهت در اطراف آن دیواری کشیده شده بود.
بعد از جلب رضایت قبیله بنی نجار، پیامبر عظیم الشأن دستور داد: درختها را قطع کردند و قبرها را بهمراه ساختمان مخروبه صاف و هموار نمودند، و برای ساختن مسجد آماده ساختند.
سخن نزدیکتر به واقع اینکه: رسول خدا - ص - أسعد بن زراره 10 را نزد خود خواسته و فرمودند: زمین متصل به مسجدی را که در آن نماز می خوانیم بخرید تا مسجد مناسبی را بنا کنیم.
أسعد بن زراره عرض کرد: ای رسول خدا! این سرزمین متعلق به دو یتیم به نام «سهل» و «سهیل» فرزندان رافع بن عمر و بن نجّار، است که مسئولیت و سرپرستی آن دو، به عهده من است و شما می توانید در این زمین مسجد را بنا کنید.
رسول خدا - ص - فرمودند: «حتماً باید قیمت زمین را بگیرید».
لذا پس از ارزش یابی قیمت زمین را به یتیمان پرداخت نمودند11 و سپس آن را تصرف کردند.
پیامبر گرامی اسلام - ص - به همراه دیگر اصحاب - که در بنا و ساختن مسجد دست اندرکار بودند - ابتدا پایه های مسجد را از سنگ چیده، سپس دیوارهای آن را با خشت های خامی که مسلمانان طبق دستور آن حضرت فراهم کرده بودند، ساختند، ستونهایش را از تنه های درخت خرما قرار داده بودند و قسمتی از سقفش را با شاخه های نخل خرما پوشاندند و بخش زیادی از سقف آن بدون پوشش ماند.
نورالدین سمهودی نقل می کند که پیامبر اکرم - ص - هنگام ساختن مسجد چنین زمزمه می کرد: اللّهم لاخیر اِلّا خیر الآخرة فارحم الأنصار و المهاجرة14 و نیز گفته است که امیرالمؤمنین علی - علیه السلام - با مهاجرین و انصار در کنار رسول خدا - ص - مشغول کار بود و این رجز را می خواند: لایستوی من یعمر المساجد یدأب فیها قائماً و قاعد و من یری عن الغبار حائذاً15
وضعیت هندسی ساختمان مسجد النبی در آن روز بدین صورت بود که: مقدار سه ذراع 16 از دیوار به وسیله سنگ و بقیه آن با خشت خام بنا گردید، و چنانکه گفته شد: سقف مسجد از شاخه های نخل خرما بود و این شاخه ها بگونه ای به همدیگر چسبیده و در کنار هم چیده شده بود که آفتاب به داخل نفوذ نمی کرد.
ولیکن چنان نبود که از نفوذ آب باران جلوگیری کند، لذا بعد از مدتی، وقتی باران باریدن گرفت آب به داخل مسجد چکّه کرد، و برای مسلمانان مشکلاتی را بوجود آورد که بناچار سقف را گِلکاری نمودند.
مراغی از ابن نجار نقل می کند: از رسول خدا - صلی اللَّه علیه و آله و سلم - در مورد کیفیّت و چگونگی ساختمان مسجد سئوال کردند، فرمود: «عریشی کعریش موسی، خشیبات، والأمر أعجل من ذلک».
«مسجد من سایبانی همانند سایبان موسی - علیه السلام - است که چوبهایی بهمراه داشت، (او سپس فرمود:) مرگ و اجل با سرعت تمام به سراغ انسان خواهد آمد».
دورانی از عمر مسجد نگذشته بود که یاران پیامبر اکرم - ص - پیشنهاد کردند مسجد را گسترش دهند و گفتند چنانچه آن حضرت موافق باشند ساختمانی محکم تر بسازند، که رسول خدا - ص - همان جواب را تکرار فرمودند.
ارتفاع و بلندی دیوار مسجد به اندازه قد یک نفر می شد،19 هنگامی که خورشید بالا می آمد، طول سایه دیوار به اندازه یک ذراع (دو قدم) می شد و نماز ظهر توسط مسلمانان اقامه می گردید و آنگاه که به دو ذراع می رسید نماز عصر می خواندند.
نماز رسول خدا و مسلمانان به سوی بیت المقدس برگزار می شد زیرا از قبله مسجدالنبی از ابتدای تأسیس تا مدت یکسال و أندی به سوی بیت المقدس بود، همانطوری که رسول اکرم - صلی اللَّه علیه و آله و سلم - قبل از هجرت در مکّه به سوی بیت المقدس نماز می گزارد.
مساحت مسجدالنبی - ص - در اولین مرحله
استاد محمد حسین هیکل می نویسد:20 مساحت مسجدالنبی در اولین مرحله عبارت است از 35 متر طول و 30 متر عرض که در مجموع چنین می شود: 1050 = 30*35 در این مرحله، بخشی از مسجد جهت سکونت فقرا اختصاص داده شد، آنان مورد توجه رسول خدا - ص - بودند، و مسلمانان دیگر برای آنان غذا می آوردند، آنها در وقت نماز اولین صف را تشکیل می دادند و در میدان جهاد از پیشتازان بودند.
اینان بعد از مدتی به «اصحاب صفّه»21 معروف شدند.
جایگاه اصحاب صُفَّه تا امروز همچنان باقی است که سادات و اشراف و بزرگان در این مکان می نشینند و عبادت می کنند.
ندای اذان از مسجدالنبی - ص -
پس از سپری شدن کارهای ساختمانی مسجد، ندای ملکوتی اذان توسط وحی مقرر و اعلام گردید، و وقت نمازها بوسیله اذان معلوم می شد.
یعقوبی می نویسد: دوران آغاز