لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .docx ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 12 صفحه
قسمتی از متن .docx :
جبر و اختیار
جبر و اختیار از مهمترین، قدیمی ترین و حساس ترین مباحث فلسفه و کلام است.
بحث "جبر و اختیار" از مباحث بسیار عمیق و دقیقی است که از دیرباز ذهن و زبان و قلب و روان انسانها و به ویژه خِردورزان را به خود مشغول ساخته است. این مبحث در میان گروه های مسلمانان نیز دارای جایگاه پراهمیتی است. هر یک از این گروه ها برای اثبات عقیده ی خود به آیاتی از قرآن کریم تمسک جسته اند و ظاهر آن را موید نظریه ی خویش گرفته اند. در میان پیروان مکتب اهل بیت علیهم السلام از افراط و تفریط مصون مانده, به پیروی از امامان خود بر نظریه ی (امر بین الامرین) پای فشرده اند.
نویسنده ی محترم ضمن بررسی آیات و روایات و رد نظریه ی جبری مسلکان, بر آن است که آیات وحی از دیدگاهی بس فراتر از دیدگاه فلسفه و متکلمان, به این موضوع نگریسته است. همچنین کسی جز معصومان علیهم السلام به ژرفای این دیدگاه و حیاتی راه نیافته است تا جایی که برخی از متکلمان مسلمان نیز که بدون اتکا بر اهل بیت علیه السلام در این راه گام گذاشته اند. از لغزش مصون نمانده اند.
مقدمه
نظریه ی "اختیار انسان" به عنوان یک اندیشه ی انسانی را نمی توان به یک مبدأ تاریخی خاصی نسبت داد, چرا که اختیار امری است وجدانی که از نهاد انسان سرچشمه گرفته است؛ از روزی که انسان در روی زمین به صورت یک موجود صاحب خرد پا به عرصه ی هستی نهاده, پیوسته وجدان و فطرت او ندای اختیار سرداده است.
خردمندان جهان که برای زندگی فردی و اجتماعی انسان, اصولی را عرضه کرده اند, طرفدار اصل اختیار بوده اند؛ زیرا بدون پذیرفتن اصل اختیار, هدف نهایی شرایع آسمانی که تربیت و تهذیب نفوس انسان ها است, لغو خواهد بود و قانون گذاری و کیفر و پاداش بیهوده می نماید.نگارنده با توجه به تعمق چندین ساله دراین موضوع اعتراف دارد که بحثی چنین عمیق و پیچیده که باب مدینه العلم از آن به عنوان "دریای امواج" و "گردنه ی صعب العبور" یاد کرده است, هنوز ناگفته ها و نایافتههای فراوانی دارد, اما با کمک آموزه های دینی و دریافت وجدان و اعتراف عمومی به آزادی و اختیار انسان, می توان به اثبات نظریه ی "امر بین الامرین" به عنوان فکر برتر در این موضوع پرداخت. بدون تردید اثبات این اندیشه ی متعالی که اهل بیت علیه السلام نظریه پرداز آن هستند, آثار گران بهایی در شئون فردی و اجتماعی زندگی انسان دارد.
در مباحث کلامی، آنجا که از تعلق علم و اراده و قدرت خداوند به افعال بندگان و خلق افعال سخن به میان می آید، این مسئله مطرح می شود که آیا در افعال بندگان، علم و اراده و قدرت خداوند مؤثر است وقدرت انسان در آن تأثیری ندارد و در واقع خداوند خالق و فاعل افعال انسانهاست یا نه؟ کسانی که علم و اراده و قدرت خداوند را در افعال بندگان مؤثر، و خلق (پدید آوردن ) را از اخص اوصاف او می دانند و نسبت خلق را به انسان به هیچ وجهی روا نمی دارند، به جبر قائل می شوند. در مقابل اینان، کسانی که در انسان به اراده و قدرت مؤثر در ایجاد و انجام فعل عقیده دارند و او را خالق و فاعل افعالش می شناسند، به اختیار قائل اند. در عین حال، باید توجه داشت که عقیده به جبر بیش از همه با عقیده به قضا و قدر محتوم پیوند دارد. عقیده به قَدَر، به معنای مزبور، مستلزم سلب اختیار و رفع مسئولیت از انسان است.
اختیار انسان
شیعیان با اعتقاد به دو اصل عدل و حکمت الهی، معتقد به مختار بودن انسان در افعالی است که در مدار تکلیف قرار گرفته، و انسان بر آنها ستایش و نکوهش میشود دارند؛ چرا که تکلیف نمودن انسانِ مجبور و ستایش و یا نکوهش او بر کاری که از وی صادر گردیده قبیح و نارواست، و به مقتضای اصل عدل و حکمت، خداوند از افعال قبیح منزه است.
امام علی(ع) در رد اندیشه آنان که قضا و قدر الهی را مستلزم مجبور بودن انسان میدانند، فرموده است:
« لو کان کذلک لبطل الثواب و العقاب، و الأمر و النهی و الزجر، و لسقط معنی الوعد و الوعید، و لم یکن علی مسیء لائمه و لا لمحسن محمده؛[۱]اگر چنین بود، هر آئینه ثواب و عقاب، امر و نهی و تنبیه باطل بود و وعده و وعید بیاساس، و بدکار را نکوهش و نیکوکار را ستایشی نبود.»
محمد بن عجلان از امام صادق(ع) پرسید: آیا خداوند بندگان را بر انجام کارها مجبور نموده است؟ امام(ع) پاسخ داد:
«الله اعدل من أن یجبر عبدا علی فعل ثم یعذبه علیه؛[۲] خداوند عادلتر از آن است که بندهای را بر کاری مجبور سازد آن گاه او را عقوبت دهد.» حسن بن علی وشاء از امام رضا(ع) پرسید: آیا خداوند بندگان را بر انجام گناهان مجبور کرده است؟ امام(ع) پاسخ داد: «الله أعدل و أحکم من ذلک؛[۳] خداوند عادلتر و حکیمتر از آن است که چنین کاری را انجام دهد»
در روایات یاد شده بر منافات داشتن جبر با عدل و حکمت خداوند، و با تکلیف و وعده و وعید و پاداش و کیفر الهی تصریح و تأکید شده است.
متکلمان عدلیه نیز، نظریه جبر را مخالف عدل الهی دانسته و با استناد به عدل و حکمت خداوند، بر مختار بودن انسان استدلال نمودهاند، چنان که واصل بن عطا گفته است: «اِن الباری تعالی عدل حکیم... و لا یجوز أن یرید من العباد خلاف ما یأمر، و یحتم علیهم شیئا ثم یجازیهم علیه؛[۴] خداوند عادل و حکیم است و روا نیست که از بندگان، خلاف آنچه که امر میکند خواسته، و آنان را بر کاری مجبور سازد و آن گاه مجازاتشان کند.» ابن میثم بحرانی، پس از اشاره به این که مختار بودن انسان امری است بدیهی و به اقامه برهان نیاز ندارد، وجوهی تنبیهی را یادآور شده است که دو نمونه آن عبارتند از:
هر عاقلی مدح بر احسان، و ذم بر عدوان را نیکو میداند، و این مطلب متفرع بر این است که نیکوکار و بدکار فاعل فعل خویش باشند.
ما با درک وجدانی مییابیم که افعالمان تابع انگیزههای ما هستند و اختیار، معنایی جز این ندارد.
خواجه نصیرالدین طوسی نیز فاعلیت و اختیار انسان را بدیهی دانسته و گفته است:
تحقیق در مورد جبر و اختیار