سورنا فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

سورنا فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

دانلود تحقیق درمورد کانون‌های نزاع حقوق بشر و اسلام

اختصاصی از سورنا فایل دانلود تحقیق درمورد کانون‌های نزاع حقوق بشر و اسلام دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود تحقیق درمورد کانون‌های نزاع حقوق بشر و اسلام


دانلود تحقیق درمورد کانون‌های نزاع حقوق بشر و اسلام

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه: 24

 

کانون‌های نزاع حقوق بشر و اسلام

مساله آزادی مذهبی

ماده 18 اعلامیه جهانی حقوق بشر: هرکس حق دارد ک از آزای فکر، وجدان و مذهب بهره‌مند شود. این حق متضمن آزادی تغییر مذهب یا عقیده و همچنین متضمن آزادی عقیده و ایما می‌باشد و نیز شامل تعلیمات مذهبی و اجرای مراسم دینی است‌. هرکس می‌تواند از این حقوق منفرداً یا مجتمعاً به طور خصوصی یا به طور عمومی برخوردار باشد.
ماده 18 میثاق بین‌المللی مدنی و سیاسی‌: 1- هرکس حق آزادی فکر، وجدان و مذهب دارد. این حق شامل آزادی داشتن یا قبول یک مذهب یا معتقدات به انتخاب خود همچنین آزادی ابراز مذهب یا معتقدات خود خواه به طور انفرادی یا جماعت خواه به طور علنی یا در خفا در عبادات و اجرای آداب و اعمال و تعلیمات مذهبی می‌باشد.
2- هیچ کس نباید مورد اکراهی واقع شود که به آزادی او در داشتن یا قبول یک مذهب یا معتقدات به انتخاب خودش لطمه وارد آورد.

3- آزادی ابراز مذهب یا معتقدات را نمی‌توان تابع محدودیت هایی نمود مگر آنچه منحصراً به موجب قانون پیش بینی شده و برای حمایت از امنیت‌، نظم‌، سلامت یا اخلاق عمومی یا حقوق و آزادی‌های اساسی دیگران ضرورت داشته باشد.

4- کشورهای طرف این میثاق متعهد می‌شوند که آزادی والدین و برحس مورد سرپرستان قانونی کودکان را در تامین آموزش مذهبی و اخلاقی کودکان مطابق معتقدات خودشان محترم بشماند.


دلیل بنیادگران‌، سنت گرایان و محافظه کاران مذهبی‌

اساس اسلام بر کلمه توحید است و هرگونه شرک و کفر و بت پرستی را نفی می‌کند. در آیات قرآن به کرات شرک مورد مذمت قرار گرفته است‌.
ان الله لایغفر ان یشرک به و یغفر مادون ذلک (نسأ/ 116)
و لا یرضی لعباده الکفر (زمر/ 7)

دلیل لائیک‌ها:

دسته‌ای از آیات قرآن فرمان جنگ با کفار و مشرکان را می‌دهند مانند:
الذین‌َ آمنوا یُقاتِلون‌َ فی سبیل الله والذین کفروا (نسأ/67)
قاتلو الذین‌َ لایومنون بالله (توبه‌/29)
وقاتلو المشرکین کافة‌ً (توبه‌/36)
مصادیق امروزین کفار، تمام دگراندیشان و آنانی هستند که به ادیان یا مکاتب دیگر باور دارند و عقیده‌ای غیر از اسلام دارند. بنابراین باید با همه آنان جنگید و اگر مسلمین قدرت داشتند باید آنان را اسیر کنند یا اینکه آنها به اسلام بگروند.

نقد و نظر

اما تفطن به این نکته مهم بایسته است که خداوند می‌گوید شرک گناهی است که آنرا نمی‌بخشد و یا به کفر رضایت نمی‌دهد و همه جا در جایگاه معبود و معشوق از رویگردانی خویش نسبت به شرک و کفر برای عاشق و مرید سخن می‌گوید هرجا خداوند رأی خویش را گفته است‌، بی محابا آن را زشت و نابخشودنی دانسته‌، اما به موحدان دستور تنگ کردن زندگی برای مشرکان را نداده و حتی به پیامبر خود می‌گوید:
- لوشأالله ما اشرکوا و ما جَعَلناک‌َ علیهم حفیظاً و ما اَنت‌َ عَلَیهم بِوکیل (انعام‌/107)
- وَ لَوشأَ رَبُّک لَأَ مَن فی الارض‌ِ کُلُهُم جَمیعاً اَفَأَنت‌َ تُکرِه‌ُ الناس حتی یَکونُوا مُومنین (یونس‌/99)
- و قل الحق مِن ربکم فَمَن شأَ فلیومِن و مَن شأَ فلیکفُر (کهف /29)
- لااکراه فی الدین‌.... (بقره /256)
وعده‌های عذاب او نیز اخروی است و حق آزادی عقیده مشرکان را سلب نمی‌نماید.
در قرآن دو دسته از آیات وجود دارند که متناقض به نظر می‌آیند و برخی از مخالفان با استناد به آن از تناقض آلود بودن قرآن و در نتیجه غیرقابل استناد بودن آیات احسان و تسامح سخن گفته‌اند. یک دسته آیاتی است که از احسان و نیکی به دیگران و تسامح‌، و صفح سخن گفته و یا یهود و نصاری را مأجور و نصرانی‌ها را مناسب برای دوستی دانسته و دسته دیگر آیاتی هستند که مسلمانان را از دوستی با یهود و نصاری منع کرده‌اند.
هنگامی که در پاسخ به این تناقض گفته می‌شود که منظور دسته دوم از آیات در باب جنگ با کفار ویا اجتناب از دوستی با اهل کتاب‌، کسانی است که مبادرت به جنگ و دشمنی با مسلمانان کرده و با آنها در حال قتال و نزاع هستند، گفته می‌شود که این یک تفسیر و یک توجیه برای فرار از مخمصه تناقض است و توجیه گران به دلیل تعلق عاطفی به اسلام نمی‌خواهند حقیقت را بپذیرند و به این تفاسیر چنگ می‌زنند. در حالی که بنیادگرایان و خشونت ورزان از همان آیات استفاده می‌کنند. بنابراین راه حل مسئله این است که از بنیاد، نادرستی این آیین را اعلام کنیم‌.
در این مجال کوتاه برآن نیستیم آیاتی را که بر صلح و گذشت تصریح دارند و یا می‌گویند اگر دشمنی که با شما در حال پیکار است پیشنهاد صلح داد آن را بپذیرید، نقل و شرح کنیم اما واقعیت این است که آنچه پیشتر گفته شد نه یک تفسیر و توجیه و مفر، بلکه نص خود قرآن است که می‌گوید: «خداوند شما را منع نمی‌کند که به کسانی که با شما نجنگیده و شما را از دیارتان بیرون نکرده‌اند نیکی کنید و با آنها عدالت ورزید. زیرا خداوند دادگران را دوست دارد وفقط شما را از دوستی با کسانی باز می‌دارد که در کار دین با شما جنگیده‌اند یا شما را از خانه هایتان بیرون کرده‌اند و در بیرون راندن شما با یکدیگر همدستی کرده‌اند و هرکس آنان را به دوستی بگیرد نیز از همان ستمگران است (ممتحنه 8 و9). و در آیه دیگری به روشنی گفته است که خداوند به کسانی که مورد ظلم قرار گرفته و بر آنان جنگ تحمیل شده و به ناحق از خانه هایشان رانده شده‌اند اجازه جنگ داده است (حج 39 و 40) که دقیقاً مطابق ماده 42 منشور ملل متحد است که می‌گوید «در صورتی که شورای امنیت تشخیص دهد که اقدامات پیش بینی شده در ماده 41 کافی نخواهد بود یا ثابت شده باشد که کافی نیست‌، می‌تواند با استفاده از نیروهای هوایی‌، دریایی یا زمینی به اقدامی که برای حفظ یا اعاده صلح و امنیت بین‌المللی ضروری است دست بزند. این اقدام ممکن است مشتمل بر عملیات نمایشی و محاصره و سایر عملیات نیروهای هوایی‌، دریایی یا زمینی اعضا ملل متحد باشد.» یادآور می‌شود که منشور ملل متحد و میثاق جامعه ملل از جمله اسناد حقوق بشری به شمار می‌آیند که برای جلوگیری از جنگ و تقویت همزیستی مسالمت‌آمیز تشکیل شده و اعلامیه جهانی حقوق بشر از مصوبات همین سازمان است‌. ماده 13 از منشور ملل متحد به موضوع مقابله و جنگ با آنان که آغازگر جنگ هستند اختصاص دارد که رویهم فصل هفتم را تشکیل می‌دهند. ضمناً ماده 16 میثاق جامعه ملل نیز قطع روابط شخصی با اتباع دولتی که وارد جنگ علیه دولت دیگر شده است را به رسمیت شناخته که متن ماده موافق آیات زیر است‌:
لا یتخذ المومنون الکافریِن اولیأ من دون المومنین (آل عمران‌/28)
یا ایهاالذین‌َ آمَنو لاتتخذوا الیَهود و النَصاری اولیأ (مائده‌/51)
با توجه به آیات و روایات دیگری که در قرآن پیرامون همزیستی و صلح با اهل کتاب و مشرکین و اهل ذمه آمده است واضح است که آیات فوق درباره کسانی است که موضع عداوت با مسلمین داشته‌اند و دوستی با آنها نهی‌شده است‌. این در حالی است که در آیاتی مانند آیه 82 سوره مائده از دوستی مسلمانان و مسیحیان سخن گفته است‌.

حق تغییر عقیده‌

در ماده 18 اعلامیه جهانی بشر علاوه بر حق آزادی فکر و مذهب‌، عبارتی آمده است که خود مستقلاً از مهمترین کانون‌های نزاع است و می‌گوید حق آزادی فکر متضمن آزادی تغییر مذهب یا عقیده است‌. این ماده با شریعت اسلامی که تغییر عقیده را موجب ارتداد و مجازات آن را مرگ دانسته در تضاد آشکار است‌.

دلیل محافظه‌کاران و سنت‌گرایان‌

حکم مهدور الدم بودن مرتد در میان فریقین مورد اجماع بوده و در فقه شیعه مستند به اخبار امامان این مذهب است‌. به طور مشخص 5 حدیث از امام باقر و امام صادق نقل شده که طبق آن هرکس مرتد شود خونش مباح و زنش به او حرام می‌شود. فقهای شیعه میان مرتد ملی و مرتد فطری تمایز نهاده و می‌گویند مرتد ملی را توبه می‌دهند اگر توبه نکرد یا تکرار کرد کشته می‌شود اما مرتد فطری توبه داده نمی‌شود.

دلیل لائیک‌ها

ادله آنها همان است که محافظه‌کاران و سنت‌گرایان مذهبی می‌گویند و به استناد رأی غالب فقها می‌گویند شریعت اسلام با حقوق بشر در زمینه حق تغییر عقیده نیز معارض است و آنچه از نظر حقوق بشر یک حق محسوب می‌شود در اسلام بامجازات خشن مرگ روبرو می‌گردد.

نقد و نظر

نگارنده پیشتر به تفصیل در این زمینه سخن گفته است‌و در این‌جا به اجمال گفته می‌شود در قرآن فقط 5 آیه درباره ارتداد است (بقره‌/217)، (آل عمران‌/90)، (مائده‌/21)، (مائده‌/54)، (محمد/25) که در هیچیک از آنها مجازات دنیوی برای ارتداد مقرر نشده چه رسد به مجازات مرگ و تنها نکته‌ای که گفته شده این است که اعمال مرتد در دنیا و آخرت حبط می‌گردد و یا زیانکار می‌شود.
حکم قتل مرتد فقط مستند به چند روایت است که با آیات قرآن مانند آیه 32 سوره مائده که قتل فردی را جز در موردی که مرتکب قتل نفس بیگناهی شده باشد ممنوع می‌داند یا آیات (نور/54)، (عنکبوت‌/18)، (انعام‌/107)، (یونس‌/99)، (کهف‌/29)، (بقره‌/256) در تعارض کامل است زیرا در همه این آیات گفته شده است که پیامبر وظیفه‌ای جز بیان و ابلاغ ندارد و مردم می‌توانند راه کفر یا ایمان را برگزینند، اگر خداوند می‌خواست همه را مومن می‌کرد و پیامبر وکیل و مسلط بر مردم نیست که بخواهد به اجبار آنها را به بهشت ببرد و دین هم اجباری نیست‌.
روایات موجود نیز بیانگر شرایط خاصی در برهه‌ای خاصی بوده‌اند و بیش از آن که پشتوانه دینی داشته باشد زمینه سیاسی داشته است و یک موضوع تاریخی است که امروزه مصداقی برای آن یافت نمی‌شود به عبارت دیگر واکنشی در برابر توطئه آنانی بود که در جامعه نوپای اسلامی با ایمان و ارتداد مکرر می‌کوشیدند اسلام را به سخره گیرند و روحیه مسلمان‌ها را تخریب کرده و جامعه اسلامی را از هم بپاشند. امروز موضوعیتی برای آن به عنوان یک پدیده سیاسی (نه دینی‌) نیز وجود ندارد.

آزادی بیان‌

ماده 19 اعلامیه جهانی حقوق بشر: هر کس حق آزادی عقیده و بیان دارد و حق مزبور شامل آن است که از داشتن عقاید خود بیم و اضطرابی نداشته باشد و در کسب اطلاعات و افکار و در اخذ و انتشار آن به تمام وسایل ممکن و بدون ملاحظات مرزی آزاد باشد.
در خصوص این ماده نیز جمعی بر تضاد میان حقوق بشر با شریعت اسلامی باور دارند.

دلیل محافظه‌کاران و سنت‌گرایان مذهبی‌

آزادی بیان نمی‌تواند بدون حد و مرز باشد زیرا خطوط قرمزی چون مقدسات وجود دارند که نباید مورد نقد و اعتراض قرار گیرند. در فقه هزار ساله اسلامی‌، مبحث کتب ضلال و حرمت خرید و فروش و مطالعه آن که جزو مسلمات بوده آزادی بیان را مشروط به ضاله نبودن اثر کرده و همچنین آزادی بیان به این شرط مجاز است که خلاف حقیقت در آن گفته نشود و خلاف دین هم در آن نباشد.
آیه 6 سوره لقمان درباره لهوالحدیث و آیه 20 سوره حج درباره اجتناب از قول زور (سخن باطل‌) و آیه 116 سوره نحل درباره حرمت سخن کذب و افترا دلیل قاطعی است مبنی بر مشروط بودن آزادی بیان در حالی که اعلامیه جهانی حقوق بشر این محدودیت‌ها را نمی‌پذیرد.


دلیل لائیک‌ها

اگر هر قومی و مذهبی به رای خویش قیدی بر آزادی بیان زنند از آن چیزی جز شیر بی یال و دم و اشکم نخواهد ماند. دین نیز نمی‌تواند آزادی بیان را برتابد زیرا منطقه‌های ممنوعه بسیار و احکام حرام و حلال آن اجازه سخن گفتن و نقد کردن در بعضی حریم‌ها را نمی‌دهد. به همین دلیل از آغاز جنبش مشروطیت در ایران تاکنون این چالش وجود داشته است‌. در نخستین پارلمان مشروطه و به هنگام بررسی و تصویب اصل بیستم متمم قانون اساسی در مورد این که مطبوعات مجاز به بحث برسر هر موضوعی هستند یک قید به آن افزوده می‌شود: «مگر آنچه مخالف اسلام و مذهب حقه اثنی عشری باشد».

نقد و نظر

ضلاله به معنای گمراهی است و فقها مراد از آن را سخن مخالف حق دانسته‌اند اما این که حق و حقیقت چیست خود از مسایل بغرنج کلامی و فلسفی به شمار می‌آید. آیا حق یک امر عینی و واضح است‌؟ که اگر چنین بود دیگر نزاعی در عالم نبود. آیا حق یک امر اکتشافی است و یا امری بین‌الاذهانی و یا امری در لوح محفوظ و نزد خداوند که باید بکوشیم به آن دست یابیم‌؟ به همین دلیل در بحث کتب ضلال با مشکل تعریف و مصداق مواجه می‌شویم‌. یکی از علما دیوان مولوی را از کتب ضلال و شرک‌آلود می‌خواند و بسیاری از علما از اشعار آن در نماز و قنوت بهره می‌برند و یا آنرا منبع عرفان الهی می‌دانند.
2- در تفسیر ضاله بودن طیفی از تفاسیر وجود دارند که برخی آزادی بیان را مضیق و برخی تنگ می‌سازد و این امر نیز حاکی از وابستگی موضوع به تلقی و تفسیر انسان است‌.
3- بر فرض اعتبار فتاوای پیشین درباره کتب ضاله این امر امروزه بلاموضوع شده است‌. عصری که امکانات چاپ و نشر وجود نداشت و کتاب‌ها به صورت دستی استنساج می‌شد و این نگرانی وجود داشت که کتاب اثر عمیقی بر جان مخاطب بگذارد و امکان دسترسی سهل و سریع به پاسخ آن وجود نداشته باشد سپری شده است اکنون امکان دسترسی نسبتاً مساوی به چاپ و نشر وجود دارد و در هر ثانیه هزاران کتاب در جهان تولید می‌شود. در فضایی که انواع صداها شنیده می‌شوند گویی هیچ صدایی را نمی‌شنوی و عصر انفجار اطلاعات از این جهت شبیه عصر ماقبل انفجار اطلاعات است‌.
4- به گفته مفسرین‌، لهوالحدیث سخنی است که در مقام استهزا و انکار قرآن و نبوت باشد و قول زور ناظر به ذکر نام بت‌ها در هنگام قربانی کردن است‌.
5- در باب منع کذب و افترا نیز می‌توان گفت که آزادی بیان هیچ خط قرمز و منطقه ممنوعه‌ای ندارد و هرکس می‌تواند آزادانه عقاید خویش را ابراز کند اما بهتان و کذب‌، غیراخلاقی و تجاوز به حقوق دیگران است‌. در تمام جوامع دموکراتیک نیز کذب و بهتان ممنوع و مستوجب مجازات است و تنها خط قرمز آزادی بیان به شمار می‌آید زیرا در حقیقت نقض و لوث کردن آزادی بیان است‌. بنابراین آیه 116 سوره نحل منطبق با حقوق بشر و حریم آزادی بیان است‌.
6- چنانکه آیت‌الله منتظری از فقهای نامدار معاصر می‌گوید فقه مقدس نیست و می‌توان آنرا نقد کرد. مرتضی مطهری از دیگر علمای برجسته معاصر نیز فقه را غیر مقدس و قابل نقد می‌داند.

مسأله تساوی حقوق زنان و مردان‌

 

ماده 16 اعلامیه جهانی حقوق بشر:

 

 1- هر زن و مرد بالغی حق دارند بدون هیچگونه محدودیت از نظر نژاد، ملیت‌، تابعیت یا مذهب با همدیگر زناشویی کنند و تشکیل خانواده دهند. در تمام مدت زناشویی و هنگام انحلال آن‌، زن و شوهر در کلیه امور مربوط به ازدواج‌، دارای حقوق مساوی می‌باشند.
2- ازدواج باید با رضایت کامل و آزادانه زن و مرد واقع شود.

 

3- خانواده رکن طبیعی و اساسی اجتماع است و حق دارد از حمایت جامعه و دولت بهره‌مند شود.

 

 ماده 3 میثاق بین‌المللی حقوق مدنی و سیاسی‌:

 

کشورهای طرف این میثاق متعهد می‌شوند که تساوی حقوق زنان و مردان را در استفاده از حقوق مدنی و سیاسی پیش‌بینی شده در این میثاق تامین کنند.

 

دلیل محافظه‌کاران و سنت گرایان مذهبی‌

 

مسئله هفتم یکی از جدی‌ترین کانون‌های نزاع است زیرا بسیاری از تفاوت‌های مطرح در حقوق بشر و حقوق اسلامی ریشه در قرآن داشته و مستند به نص قرآن است‌. حقوق بشر محصول ذهن و تفکر بشر ولی دین از منبع وحی است‌. پذیرش تمام عیار حقوق بشر مستلزم نفی و انکار مسلمات و ضروریات دین است‌.

 

آیه قرآن صراحت دارد که «ولا تنکحوا المشرکات حتی یومن‌» (بقره‌/122) با زنان مشرک ازدواج نکنید تا زمانی که ایمان آورند و نیز می‌گوید «ولا تمسکوا بعصم الکوافر» (ممتحنه‌/10) در حالی که خداوند نکاح مرد مسلمان چه با زن مشرک و چه با اهل کتاب را حرام کرده و نکاح زن مسلمان با مرد غیرمسلمان نیز حرام است‌. حقوق بشر می‌گوید هر زن و مرد بالغی می‌توانند بدون هیچگونه محدودیت از نظر مذهب با همدیگر زناشویی کنند و این سخن خلاف نص صریح قرآن است‌.

این فقط قسمتی از متن مقاله است . جهت دریافت کل متن مقاله ، لطفا آن را خریداری نمایید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود تحقیق درمورد کانون‌های نزاع حقوق بشر و اسلام

دانلود تحقیق کامل درمورد حقوق بشر از دیدگاه اسلام

اختصاصی از سورنا فایل دانلود تحقیق کامل درمورد حقوق بشر از دیدگاه اسلام دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود تحقیق کامل درمورد حقوق بشر از دیدگاه اسلام


دانلود تحقیق کامل درمورد حقوق بشر از دیدگاه اسلام

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه: 80

 

مقدمه

گفتمان حقوق بشر، صورت بندی کلی القائاتی است که در شرایط واقعا موجود سیاسی کشور با قدرت از سوی رسانه های جهان سرمایه داری و نسخه های وطنی آن و بابهره گیری از پیچیده ترین فنون مهندسی فکر در ذهنیت عمومی جامعه و بخصوص نخبگان تزریق می شود. بر اساس این گفتمان و با استفاده از تبلیغات و ترفندهای ژورنالیستی فضای جامعه به گونه ای ترسیم می گردد که گویی با خفقان مطلق در جامعه خود مواجه ایم؛ هیچ کسی حق اظهار نظر وبیان ندارد؛ حقوق بشر بطور کلی لگد مال می گردد و در یک کلمه"آزادی" از این مملکت رخت بر بسته و "استبداد"بر آن حاکم است!
 آنچه که مایه تاسف روز افزون است این است که مدعیان امروز؛ اعلامیه جهانی حقوق بشر را اصل و مبنای کار خود قرارداده اند و آن را چونان متنی منزل، پرسش ناپذیر، مقدس و بدون چون و چرا انگاشته اند که گویی تمامی سامان حقوقی میهن ما و بلکه دیانت اسلام را باید در ذیل آن باز تفسیر کرد.
به عبارت دیگر اسلام و مبانی حقوق آن را که ریشه در فطرت آدمیان دارد را به کناری نهاده و مدعی می شوند که اسلام اساساً با حقوق بشر سازگار نیست و آنچنان که خود اظهار داشته اند :"از تعارض متن دین یعنی برخی آیات و بسیاری روایات با اندیشه حقوق بشر"۱ سخن می گویندو در نهایت خواستار کنار نهادن اسلام و یا تطابق اسلام با متن اعلامیه جهانی حقوق بشر هستند که این نیز چیزی جز تفسیر دین بر طبق آرا و اهواء ایشان نیست.
در واقع"مروجین این گفتمان بیش از آنکه دل مشغول اقامه برهان در جهت اثبات بنیادهای اندیشه خود باشند، می کوشند تا این بنیادهای هستی شناختی و انسان شناختی را چونان اصول موضوعه ای بی نیاز از پرسش جلوه دهند و یا عملگرایانه ابتناء بر این مبانی را با عرف زمانه موجه سازند. این گفتمان بیش از نیروی دلیل بر زور رسانه های ارتباط جمعی و دستگاههای شکل دهی افکار عمومی متکی است".٢ بطوریکه تنها یک قرائت از حقوق بشر را اصل و بقیه قرائتها را مطرود و یا بی اهمیت جلوه می دهند. هیچ کس نیست که از مدعیان امروز بپرسد که آیا اعلامیه جهانی حقوق بشر به راستی یگانه تفسیر حقوق و آزادیهای انسانی است؟ آیا نمی توان گونه ای دیگر حقوق انسان را سامان داد و مدعی شد که این گونه دیگر به حقوق حقیقی انسان نزدیکتر و با آن منطبق تر است؟
در حقیقت آنچه که در فضای رسانه ای موجود خالی است و جای سئوال و تامل دارد پرسش از مبانی حقوق بشر است و اینکه آیا از حقوق بشر تنها یک قرائت و یک برداشت وجود دارد و نمی توان برداشتهایی غیر از برداشت رسمی اعلامیه جهانی داشت؟
آیا تنها قرائت از حقوق بشر، قرائت اعلامیه جهانی حقوق بشر است؟
شاید هم مقصود اصلی بحث از احقاق حقوق حقه بشر نیست، بلکه سخن از مسیری است که باید پیموده شود تا به سرانجام مطلوب سیاسی برسد و در این مسیر حقوق بشر وجه المصالحه ای بیش نیست. این نوشتار سعی در نقد این مسیر و ترسیم مسیری دگرگونه برای رسیدن به مطلوب مورد نظر دارد و البته در این کوتاه، پرداختن به چنین مبحثی نه در توان نگارنده و نه امکان پذیر است بلکه تنها هدف نشان دادن راه است و تبیین و تشریح این راه را به عهده حاملان حقیقی این معارف می گذاریم.

ماهیت گفتمان حقوق بشر

اساس اعلامیه جهانی حقوق بشر را اعلامیه استقلال آمریکا در ١۷۷۶ و پس از آن انقلاب کبیر فرانسه در ١۷۸۹ تشکیل می دهد. در نهایت بعد از جنگ جهانی دوم و شکل گرفتن سازمان ملل اعلامیه کنونی حقوق بشر در دسامبر ۱۹۴۸ به تصویب می رسد.
سؤالی که ابتدائاً به ذهن متبادر می شود این است که این اعلامیه چه تضاد و چه تناقضی با اسلام و معارف اسلامی که به هر حال ما به واسطه مسلمان بودن بدان منتسب هستیم دارد؟
اگر به ریشه کنونی اعلامیه مذکور توجه شود؛ این نکته بی پرده آشکار می گردد که این اعلامیه با تولد "مدرنیته" در غرب یعنی آغاز رنسانس پیوندی وثیق دارد.در واقع این اعلامیه برآمده از مدرنیته است. اندیشه ای که قائل به محوریت "انسان" در عالم و حذف محوریت "خداوند" از تمامی عرصه های زندگی است. به تعبیر دگر انسان مبنا و محور سنجش حق از باطل قرارگرفته و امر قدسی از هستی انسان کنار زده می شود. در نتیجه اومانیسم و اصالت انسان است که پایه ریزی گردیده و بر اساس همین اومانیسم، حقوق بشر تدوین می گردد.
در این تفکر انسان ذی حق مطلق انگاشته و تمام عالم در نسبت با انسان باز تعریف می شود و به زعم پیشگامان روشنگری بار تکلیف از دوش انسان برداشته و "انسان آزاد" شکل می یابد. گو اینکه، چون از اساس زندگی اجتماعی آدمیان بدون تکلیف و مسئولیت امکان پذیر نیست این مسئولیت و تکلیف این بار نه با پذیرش مرجعیت وحی و از طریق دستورات الهی بلکه با محوریت مرجعیت عرف و عقل خود بنیاد آدمی و درنهایت با رای اکثریت است که در میان انسانها رواج می یابد تا زندگی فردی و اجتماعی ایشان را سامان بخشد.
اما سئوال اصلی اینجاست که چرا انسان حق دارد؟ و ریشه حق داشتن انسان در کجاست؟

گفتمان اثباتی
در رویکرد دینی برای تبیین حقوق بشر دو مفهوم که هر دو به اصلی بنیادین ارجاع می یابد، به مثابه تفسیری از حقوق آدمی مورد توجه قرار می گیرد که از اساس با مبنای اعلامیه جهانی حقوق بشر در تضاد است:
۱- مفهوم فطرت: به تعبیر استاد مطهری که فطرت را "ام المسائل اسلامی"۳ معرفی می کند، انسان در هنگام پیدایش باالقوه دارای استعدادها و توانائیهایی است که تنها در سایه حقوقی که خداوند برای انسان قائل شده است امکان رشد و بروز این استعدادها وجود دارد.
در واقع در بحث از فطرت، انسان نه محور عالم بلکه عین ربط با خداوند است و خداوند است که محور و مبنای عالم قرار می گیرد و اگر برای انسان ارزش قائل شویم آن هنگام است که به مقام "خلافت الهی" نائل می گردد. به بیان دیگر در تعابیر قرآنی انسانی ارج و قرب دارد که جانشین خداوند در زمین باشد و این جانشینی نیز تنها در حاکمیت مطلق ارزشهای الهی است که پدیدار می گردد.برای تحقق یافتن این ارزشهای الهی، انسان نیاز به حقوقی دارد تا در سایه آن بتواند اراده خود را تجلی بخشد چرا که عمل انسان بی اراده و بدون اختیار فاقد هرگونه ارزشگذاری و داوری است.
در این رویکرد، حق فطری در مقابل حق طبیعی بر آمده از مکتب اومانیسم جلوه گر می شود. حق فطری، حقی است که به واسطه ریشه الهی خلقت انسان و اینکه خداوند انسان را آفریده است؛ مجموعه ای از حقوق را برای این موجود مختار و صاحب اراده در نظر گرفته است و بنابراین برای شناخت این حقوق نیز باید با گردن نهادن به مرجعیت وحی، عقل را بعنوان رسول باطنی به کنکاش در متون دینی واداشت تاحقیقت خواست شارع را نمایان گرداند. این عقل، عقلِ خود بنیادی که خود را بی نیاز از وحی می داند نیست؛ بلکه عقلی است که با ادله متقن به این نتیجه می رسد که خداوندی که خالق انسان است طبعاً به ظرایف و پیچیدگیها و استعدادها و توانائیهای انسان بیشتر و بهتر از خود او آگاه است و لذا با تسلیم در برابر نظر باری تعالی است که حقوق حقیقی که انسان دارد به نحو کامل و جامع استیفا می گردد.
- مفهوم غایت: دومین مفهومی که براساس آن می توان حقوق بشر را تدوین نمود غایت انسان است. انسان در این جهان هدفمند و همراه با آرمان تعریف می شود. انسان برای رسیدن به یک هدف که همان عبادت خداوند است باید صاحب حقوقی باشد تا با استفاده از آن حقوق، بتواند به سرمنزل مقصود رهنمون گردد نکته اصلی نیز در اینجاست که در پی این حقوق، تکالیفی نیز متوجه انسان است تا از قبل آن بتواند به غایت اصلی دست یابد.
بنابراین هیچ حقی بدون تکلیف نیست و هیچ تکلیفی نیز بدون بهره مندی از حقوق معنادار نخواهد بود. این در حالی است که در مکتب اومانیسم و در اعلامیه جهانی حقوق بشر ما رد پایی از تکالیف نمی بینیم. در این مکتب چون اساسا رابطه انسان را با مبدا عالم منقطع کرده است؛ لذا غایتی برای انسان قائل نیست تا به واسطه آن تکالیفی برای انسان وضع کند. ناگفته پیداست که این مسیر نهایتاً به نیست انگاری منتهی خواهد شد.
در برداشت توحیدی و اسلامی "ارتباط تکوینی و غایی" بین انسان و اشیاء بر اساس نیازهای مادی و معنوی او موجب پدیدار گشتن حق برای آدمی در ارتباط با اشیاء مزبور است. حق در این معنی مجاز بودن در بهره بری و تصرف در جهت رسیدن به غایات است و متعلق این حق کلیه نیازهای مادی و معنوی آدمی اعم از حق بیان، حق فکر و حق... می باشند.حقوقی که در قبال هر یک در چارچوب مسئولیت انسان نسبت به خداوند تکالیفی نیز برای انسان مقرر شده است. حقوق اثبات شده برای انسان تقرر خود را نه از جانب قرارداد و اعتبار که از جانب تکوین؛ می یابند و نه نقض ناپذیرند!"۴
در نتیجه می توان گفت که اگر غایت و هدفی برای انسان قائل نباشیم؛ اساسا حقوق برای انسان بی معنی است چرا که حقوق در راستای نیل به غایت است که تعریف می شود و لذا آنچنان که استاد مطهری می گوید"جز در پایه اصل غایت نمی توان برای حقوق فطری پایه ای درست کرد".۵
نتیجه گیری:
با توجه به دو مفهوم فطرت و غایت می توان تفسیری از حقوق بشر فراچنگ آورد که از آنچه اعلامیه جهانی حقوق بشر بین می دارد از اساس متمایز است. نیاز امروز ما بازخوانی حقوق بشر با محوریت متون دینی با تکیه بر دو مفهوم بنیادین فطرت و غایت است تا در پی آن هر کدام از موارد حقوق بشر از آزادی بیان گرفته تا حقوق زنان وامثالهم سامانی دوباره یابد.
امید است صاحبان اندیشه با تلاشی دوچندان و وارسی و تتبعی روز افزون، قرائتی مبتنی بر حقیقت اسلام و قرآن را شکل دهند تا نیازی به نسخه پیچیهای دیگرانی که با فرهنگ این مردم بیگانه هستند؛ نداشته باشیم.

امام سجاد (ع) و حقوق مردم

از امامان خود چه می دانیم؟ درباره آنها چه آموخته ایم و چه آموزش داده ایم؟ در بررسی منصفافه در می یابیم که دانسته های ما درباره ائمه (ع) اطلاعاتی تاریخی است:‌ نام، کنیه، لقب، نام پدر و مادر، نام فرزندان، تاریخ و محل تولد، تاریخ و محل وفات، مدفن و نحوه شهادت، نام خلفا و سلاطین معاصر ایشان، فضائل و مناقب و احیانا چند تذکر اخلاقی. حال آنکه آشنایی با امامان به عنوان اسوه های زندگی و کارشناسان معصوم وحی که گفتار و کردارشان حجت شرعی است به اطلاعاتی فراتر و عمیق تر محتاج است. امامان در مواجهه با مسائل عصر خود شیوه خاصی داشته اند و برای راهنمایی پیروانشان خطبه هایی ایراد کرده، نامه هایی نوشته، کلمات حکمت آمیزی ابراز کرده اند. واضح است که بخشی از آن اعمال و اقوال ناظر به شرایط خاص زمانی و مکانی ایشان است و به تاریخ پیوسته است. از این بخش شیوه های خاص مواجهه امامان با وقایع مختلف قابل استخراج است این شیوه ها لزوما وابسته به گذشته نیست و می تواند عام باشد. به علاوه در میراث علمی امامان بخشی فراتر از شرایط خاص زمانی و مکانی است و ارائه کننده قواعد عمومی واصول کلی در زمینه اعتقادات، اخلاق و جنبه های مختلف شریعت است. برای اقتدا به یک اسوه می باید آن شیوه های عام و این قواعد و اصول کلی را از او آموخت و به کار بست. بدون اطلاع از این قواعد و اصول اقتدا به ایشان و پیروی از آنها در حد یک ادعا باقی می ماند. وقتی نمی دانیم امامان چه ضوابط و قواعدی در برخورد با جنبه های مختلف زندگی ارائه کرده اند و با مسائل گوناگون عصر خود با چه شیوه هایی مواجه شده اند تشیع ما در یک احساس و عاطفه و شوری بی شعور باقی می ماند. با چنین سطح نازل معرفتی اگر سمت و سوی زندگی فردی و اجتماعی ما با سمت و سوی امامانی که دوستشان داریم در تناقض باشد نباید تعجب کرد. یکی از رازهای عقب ماندگی فردی و اجتماعی ما جهل به منش و روش پیشوایانمان است. یکی از امامانی که به شدت در حق او جفا شده و پیروانش از عمق تعالیم او غافلند امام سجاد علی بن الحسین (ع) است. در تعالیم امام زین العابدین (ع) (94-48 هجری) از دو زاویه می توان مطالعه کرد. یکی سیره عملی و دیگری آثار علمی به جا مانده. میراث علمی امام سجاد (ع) نیز به سه بخش مجزا قابل تقسیم است: اول، ادعیه امام سجاد (ع). به قول روانشاد شریعتی او “زیباترین روح پرستنده” است. دعای ابوحمزه ثمالی نمونه أی از دعاهای این امام همام است. بخشی از ادعیه امام علی بن الحسین(ع)‌ در “صحیفه سجادیه” گرد آوری شده است. دوم، رساله حقوق که موضوع بحث این مقاله است. بالاخره سوم، دیگر روایات امام زین العابدین که غالبا تعالیم اخلاقی است. در این مجال به مطالعه و بررسی رساله حقوق امام سجاد که در حقیقت نامه ایشان به یکی از یارانشان است می پردازیم. به این امید که در فرصت های دیگر توفیق بحث در سه محور دیگر (سیره عملی، ادعیه و روایات اخلاقی) تعالیم امام علی بن الحسین (ع)‌ نصیب شود، ان شاء الله.

در بحث از رساله حقوق ابتدا به اجمال به معرفی منابع رساله، ارزیابی سندهای رساله، تعیین صحیح ترین متن رساله از میان نسخ متفاوت آن و گزارش اجمالی مقدمه و دسته بندی عناوین حقوق پنجاه گانه می پردازیم. سپس به تفصیل مراد از “حق” در رساله حقوق را تشریح خواهیم کرد برای نیل به این مهم اصلاحات مختلف حق را در، آیات و روایات و نیز در فلسفه، کلام اخلاق و فقه از هم تفکیک کرده حق مورد نظر امام سجاد (ع) را با حق مورد بحث در فلسفه حقوق و فلسفه سیاست و علم حقوق مقایسه می کنیم. در پایان به عنوان نمونه بخش حقوق اساسی رساله یعنی حقوق سلطان و مردم بر یکدیگر را مورد تحلیل قرار خواهیم داد. تحلیل انتقادی میراث علمی امامان (ع) کوششی است برای احیای راه و روش آن اسوه های جاوید. پیشاپیش از تذکرات، پیشنهادات و انتقادات محبان اهل بیت (ع) استقبال می کنم.

منابع و اسناد رساله حقوق:

قدیمی ترین منابعی که “رساله الحقوق” را نقل کرده اند عبارتند از: اول، حسن بن علی بن حسین بن شعبه حرانی (متوفی 381) در کتاب “تحف العقول”. دوم: ابو جعفر محمد بن علی بن بابویه قمی، مشهور به شیخ صدوق (متوفی 382) در سه اثر خود یعنی “من لا یحضره الفقیه” (باب الحقوق، حدیث1، ج 2 ص 376) کتاب “الخصال” (ابواب الخمسین و مافوقه. حدیث 1،ج2 ص 126) کتاب “المجلس” یا “الامالی” (مجلس 59 صفحه 222) و بالاخره ابو نصر حسن بن فضل بن حسن طبرسی (فرزند صاحب مجمع البیان، قرن 6) در کتاب “مکارم الاخلاق” (صفحه 230).

در جوامع روایی متأخر تر (قرن 10 و 11) ملا محسن فیض کاشانی در “الوافی” و شیخ حر عاملی در “وسایل الشیعه” (ابواب جهاد النفس باب 3، ج 11 ص131). رساله حقوق را از “من لا یحضره الفقیه” صدوق گزارش کرده اند. اما ملا محمد باقر مجلسی در بحار الانوار آن را از “تحف العقول” نقل کرده است.

از پنج منبع اصلی، رساله حقوق، در دو کتاب “تحف العقول” و “مکارم الاخلاق” فاقد سند است. مسند رساله در کتاب “الامالی” همان سند کتاب “من لا یحضره الفقیه” است. بنابراین رساله مجموعا دو سند دارد یکی طریق خصال و دیگری طریق من لا یحضره الفقیه. راوی مباشر رساله حقوق جناب ثابت بن دینار مشهور به ابوحمزه ثمالی (متوفی150) از اصحاب کبار چهار امام (سجاد، باقر، صادق و کاظم علیهم السلام) می باشد. در طریق “خصال”‌علی بن احمد بن موسی توثیق نشده است. و در طریق “من لا یحضره الفقیه” نیز جعفر بن محمد بن مسرور از مشایخ صدوق به همین مشکل مبتلا است. اگر چه صدوق از وی با ادعیه “رضی الله عنه” و “رحمه الله” یاد می کند اما مبنای رجالی “مشایخ الثقه ثقه” پذیرفته نیست. اگر رساله حقوق محتوی فقهی داشته باشد. دو سند رساله ضعیف ارزیابی می شود. (رجوع کنید به معجم رجال الحدیث ج 3 ص 166). لازم به ذکر است نجاشی (متوفی 450) در کتاب “رجال” خود، طریق دیگری برای رساله حقوق امام سجاد (ع) منقول از ابوحمزه ثمالی ذکر کرده است، که فارغ از  محمد بن فضیل که مشترک بین دو راوی هم طبقه ضعیف و موثق است (معجم رجال الحدیث ج3 ص 392) سند آن صحیح می باشد، هر چند جناب نجاشی متن رساله را متذکر نشده است. به هر حال رساله حقوق در صناعت فقهی به شکل سندی مبتلی است.

تعیین متن اصح و گزارش اجمالی مفاد رساله:

در مقایسه منابع اولیه رساله در می یابیم که متن رساله در کتاب “من لا یحضره الفقیه” از همه مختصرتر است و رساله با عبارت “و حق الله الاکبر علیک” بدون ذکر مقدمه آغاز می شود. متن رساله در “خصال” همان متن منقول در “من لا یحضره الفقیه” است با این تفاوت که در “خصال”‌رساله با مقدمه أی در گزارش اجمالی حقوق آغاز می شود. حقوق مورد بحث در این دو منبع پنجاه و یک حق است. اما در مقدمه خصال نامی از “حق حج” برده نشده است. اما متن رساله در تحف العقول با آنچه صدوق در کتب سه گانه اش نقل کرده، اختلاف فراوان دارد. اگر چه نسخه “تحف العقول” همانند نسخه خصال حاوی مقدمه در گزارش اجمالی حقوق است،‌اما در مجموع در عبارات تحف العقول شرح و بسط بیشتری دیده می شود و متن خالی از کلمات مبهم، مغشوش یا نامفهوم و تکرار مخل نیست که “علت آن را تصرف ناسخان باید دانست.”‌(دکتر سید جعفر شهیدی، زندگانی علی ابن الحسین (ع) ص 170) شماره حق ها در تحف العقول چه در مقدمه اجمالی چه در تفصیل متن،‌ پنجاه حق بدون ذکر حق حج است. با عنایت به سند نسخه صدوق در هر سه کتابش و مرسل بودن نسخه تحف العقول و استحکام عبارات نسخ صدوق در مقایسه با عبارات نسخه تحف و رواج کتاب من لا یحضره الفقیه و زوائد نسخه تحف نسبت به نسخ صدوق در مجموع رساله منقول شیخ صدوق به ویژه نسخه خصال به عنوان متن اصح انتخاب می شود. رساله حقوق با این عبارت آغاز می شود: “بدان که خداوند عز وجل را بر تو حق هاست. که ترا فرا گرفته است. در هر جنبشی و آرامشی، یا حالتی یا در هر جایی که در آن فرود آیی، یا در هر عضوی که آن را بگردانی، یا در هر ابزاری که در آن تصرف کنی. پس بزرگترین حقهای خداوند تبارک و تعالی بر تو آن است که برای خود واجب ساخته که آن اصل حقهاست. پس آنچه بر تو برای خودت واجب ساخته، از سر تا به پاست. با اندامهای گوناگونی که تو داری.”

پنجاه و یک حق مورد بحث رساله به ترتیب زیر طبقه بندی شده است:

اول: حق خداوند (حق 1)

دوم: حق نفس و حقوق اعضای بدن: زبان، گوش، چشم، دست، پا، شکم، عورت . (حقوق 2 تا 9)

سوم: حق افعال عبادی: نماز، حج، روزه ، صدقه، قربانی (حقوق 10 تا 14)

چهارم: حقوق سائسان و رعایا: سلطان، معلم، مالک، رعیت، متعلم،‌همسر،‌مملوک (حقوق 15 تا 21)

پنجم: حقوق رحم: مادر، پدر، فرزند، برادر (حقوق 22 تا 25)

ششم: حقوق دیگران: مولی، بنده، نیکوکار، مؤذن، پیش نماز، همنشین، همسایه، رفیق، شریک، وام خواه، معاشر، آنکه بر تو ادعایی دارد، آنکه تو بر او ادعایی داری، مستشیر، مشیر، مستنصح، ناصح، کبیر، صغیر، سائل، مسؤول، کسی که ترا مسرور کند، آنکه به تو بد کند، هم دینان و اهل ذمه. (حقوق 26 تا 34 و 36 تا 51)

هفتم: حق مال (حق 35)

مراد از “حق” در رساله حقوق:

حق از واژه های سهل ممتنع است. هر کسی آن را به کار می برد و اجمالا معنای آن را نیز در می یابد اما تعریف آن به غایت دشوار است به علاوه مراجعه به موارد استعمال آن در قرآن و روایات از یک سو و متون فلسفی، کلامی، اخلاقی، و فقهی از سوی دیگر و نیز در علم حقوق، فلسفه حقوق و فلسفه سیاست نشان می دهد که حق معانی و اصطلاحات مختلفی دارد. تمیز این معانی و توجه به تفاوت این اصطلاحات برای رهایی از خلط معنی و اشتراک لفظی ضروری است. حق (و جمع آن حقوق) در پنج معنی و اصطلاح مختلف در علوم و متون یاد شده استعمال شده است. این معانی و مصطلاحات پنجگانه حق عبارتند از:

اول: حق در اصل به معنای مطابقت و موافقت است، مطابقت با مقتضای حکمت یا مطابقت اعتقاد، قول یا فعل، واقع ‌و نفس الامر (راغب اصفهانی، المفردات فی غریب القرآن) حق نقیض باطل، ضلال وغی است و به معانی موجود ثابت و صادق به کار رفته است و یکی از اسمای حسنای خداوند “حق تعالی” است. حق در این معنی به صورت غیر اضافی  استعمال می شود و صفت اعتقاد، قول و فعل واقع می شود. (رجوع کنید به صدرالمتألهین، اسفار، سفر اول، منبع ثانی، فصل اول، ج1 ص 89). حق به این معنی در لسان قرآن کریم و متون فلسفی و کلامی فراوان استعمال شده است. لا تلبسوا الحق بالباطل (بقره/26). انا ارسلناک بالحق (بقره /119) الحق من ربک (بقره/247). الوزن یومئذ الحق (اعراف/8) فذلکم الله ربکم الحق (یونس/32). خلق السموات والارض بالحق (جاثیه /22).

دوم: حق در معانی دوم تا پنجم همواره به صورت اضافی استعمال می شود و حق مضاف است. در دومین معنی حق همواره به خداوند اضافه شد ه است: حق الله، “حقوق الله یعنی واجب، لازم” (طریحی، مجمع الحرین) در این اضافه، خداوند جاعل حق است (نه ذی حق)، حق الله یعنی ما یجب عن الله. آنچه از جانب خدا جعل شده و عمل به آن لازم شده است. حق الله به این معنی مرادف حکم الله، تکلیف الهی وظیفه الهی است. من له الحق یا ذی حق می تواند خداوند، انسان ها، اشیاء، طبیعت، جانداران و گیاهان باشد. مثلا حق مادر یعنی وظایفی که خداوند نسبت به مادر انسان تعیین کرده است، حق مال یعنی تکلیفی که خداوند نسبت به ما یملک انسان مقرر کرده است. استعمال واژه حق در این مورد این امتیاز را بر واژه حکم، تکلیف یا وظیفه دارد که در حق به ذی حق توجه شده است. حق به این معنا بر خلاف معنای اول از اعتبارات و مجعولات است و حذف آن و جایگزینی “حکم الهی” به جای آن هیچ مشکلی ایجاد نمی کند، حق به این معنا اعم از احکام الزامی و غیر الزامی و شامل امور حقوقی و اخلاقی است و در اموری که ترک آن جرم و مجازات دنیوی محسوب می شود منحصر نمی باشد. حق الله به معنای یاد شده در روایات و متون اخلاقی فراوان استعمال شده است.

این فقط قسمتی از متن مقاله است . جهت دریافت کل متن مقاله ، لطفا آن را خریداری نمایید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود تحقیق کامل درمورد حقوق بشر از دیدگاه اسلام

تحقیق در مورد حقوق بشر

اختصاصی از سورنا فایل تحقیق در مورد حقوق بشر دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق در مورد حقوق بشر


تحقیق در مورد حقوق بشر

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

تعداد صفحه54

فهرست مطالب

مقدمه

 

2- اسناد، معاهدات و سازمان های حقوق بشر

 

2-1 اعلامیة جهانی حقوق بشر

 

2-2 میثاق اروپایی حقوق بشر

 

2-3 معاهدات حقوق بشر سازمان ملل متحد

 

برپایی شورای حقوق بشر: گام نخست در اصلاح ساختار سازمان ملل متّحد

 

کمیسیون حقوق بشر و ایرادهای آن

 

روند تشکیل شورای حقوق بشر

 

موضع گیری کشورها در برابر شورای حقوق بشر

 

موضع ایالات متحد آمریکا

 

حقوق بشر هنجارهایی اخلاقی و قانونی برای حمایت همه ی انسان ها در همه جای دنیا در برابر سوء رفتارهای سیاسی، قانونی و اجتماعی هستند. حق آزادی دین ، حق متهم برای برخورداری از محاکمه ی عادلانه و حق مشارکت سیاسی نمونه هایی از حقوق بشر هستند. این حقوق در سطوح بین المللی در اخلاقیات و قانون موجوداند. مخاطب این حقوق دولت ها هستند، که موظف اند به آنها پایبند باشند و ارتقایشان بخشند. مرجع مکتوب عمده ی این حقوق، اعلامیه ی جهانی حقوق بشر (سازمان ملل متحد، 1948b) و اسناد و معاهده های پر شمار پیامد آن است.

 

فلسفه ی حقوق بشر به پرسش های مربوط به وجود، محتوا، سرشت، جهانشمول بودن و توجیه حقوق بشر می پردازد. اغلب پشتیبانی محکمی که از حقوق بشر می شود (مثلا اینکه جهانشمول اند، و اینکه این حقوق به عنوان هنجارهایی اخلاقی، بی نیاز از تصویب قانونی اند) تردیدهایی شکاکانه بر می انگیزند. تأمل بر این تردیدها و پاسخ هایی که می توان به آنها داد، زیرشاخه ای از فلسفه ی سیاسی را تشکیل داده که ادبیات گسترده ای را در بر می گیرد.

 

1- ایده ی کلی حقوق بشر

 

اعلامیه ی جهانی حقوق بشر (1948, UDHR  Universal Declaration of Human Rights)، بیش از دو دوجین حق بشری مشخص را شامل می شود که کشورها موظف اند آنها را رعایت و صیانت کنند. می توانیم این حقوق را به شش گروه اصلی یا بیشتر تقسیم کنیم: حقوق امنیت، که مردم را در برابر جرائمی مانند قتل، کشتار، شکنجه، و تجاوز حمایت می کنند؛ حقوق سیاسی، که از آزادی مشارکت سیاسی از طرقی مانند بحث و تبادل نظر، شوار، اعتراض، رأی گیری و احراز سمت های دولتی صیانت می کنند؛ حقوق دادرسی ی عادلانه، که مردم را در برابر سوء رفتارهای قانونی مانند حبس بدون محاکمه، محاکمه ی غیر علنی، و مجازات بیش از حد حمایت می کنند؛ حقوق برابری، که حق شهروندی برابر، مساوات در برابر قانون و عدم تبعیض را تضمین می کنند؛ و حقوق رفاه یا (اقتصادی و اجتماعی) ، که مستلزم فراهم نمودن امکان آموزش برای همه ی کودکان و حمایت مردم در برابر فقر شدید و گرسنگی اند. خانوادهی دیگری از حقوق را هم که می توان ذکر کرد حقوق گروه ها هستند. حقوق گروه ها در UDHR منظور نشده، اما در معاهدات بعدی درج شده است. حقوق گروه ها به معنای صیانت از گروه های قومی در برابر نسل کشی و غصب سرزمین ها و منابع آنهاست. می توان ایده ی کلی حقوق بشر را با ذکر برخی ویژگی های مشخصه ی این حقوق تشریح کرد. به این ترتیب این پرسش که چه حقوقی در توصیف عام این مفهوم می گنجد، و نه در زمره ی حقوقی خاص، پاسخ داده می شود. ممکن است دو نفر ایده ی کلی مشترکی از حقوق بشر داشته باشند و در عین حال بر سر اینکه آیا یک حق مشخص از جمله ی حقوق بشر است یا نه، اختلاف نظر داشته باشند.

 

حقوق بشر هنجارهایی سیاسی هستند که عمدتا به چگونگی رفتار دولت ها با مردم تحت حاکمیت شان می پردازند. این حقوق ، آن هنجارهای اخلاقی عادی نیستند که به نحوه ی رفتار میان اشخاص بپردازند (مثلا منع دروغ گویی یا خشونت ورزی). به بیان توماس پوگ «در پرداختن به حقوق بشر، عمل باید به نحوی رسمی باشد» (پوگ ، 2000، 47). اماباید در پذیرش این مطلب محتاط بود، چرا که برخی از حقوق ، مانند حقوق ضد تبعیض نژادی و جنسی، در وحله ی اول معطوف به تنظیم رفتار خصوصی اند (اُکین 1998، سازمان ملل 1977). همچنین، قوانین ضد تبعیض، دولت ها را به جهت هدایت می کنند. از یک سو دولت تحمیل می کنند که صور خصوصی و عمومی تبعیض را منع و محو کند.

 

دوم اینکه، حقوق بشر به عنوان حقوقی اخلاقی و یا قانونی وجود دارند. وجود یک حق بشری را یا می توان هنجاری مشترک میان اخلاقیات بشری دانست؛ یا به عنوان هنجاری موجه که پشتوانه ی آن استدلالی قوی است؛ یا به عنوان حقی قانونی که در سطح ملی متجلی می شود (در این سطح می توان آن حقی "مدنی" یا "مبتنی بر قانونی اساسی" خواند)؛ یا به عنوان حقی قانونی در چارچوب قوانین بین المللی مطرح می شود. آرمان جنبش حقوق بشر این است که همه ی حقوق بشری به همه ی چهار وجه بالا موجودیت یابند. (بخش 3 مربوط به وجود حقوق بشر را ببینید).

 

 

 

سوم اینکه ، حقوق بشر پر شماراند (چندین جین) و نه اندک. حقوقی که جان لاک برای بشر بر می شمرد، یعنی حق حیات ، آزادی و مالکیت، معدود و انتزاعی بودند، اما حقوق بشری که ما امروزه می شناسیم به مسائل مشخص و انضمامی می پردازند (مثلاً، تضمین محاکمه ی عادلانه ، الغای بردگی، تضمین امکان آموزش، و جلوگیری از نسل کشی). این حقوق، مردم را در برابر سوء استفاده های رایج از علائق انسانی بنیادی شان صیانت می کنند. از آنجا که بسیاری از این حقوق معطوف به موسسات و مسائل معاصر هستند، فراتاریخی نیستند. ممکن است کسی صورت بندی اسناد معاصر حقوق بشر نه انتزاعی است و نه مشروط. این اسناد، وجود دادگاه های جنائی، دولت های متکی بر اخذ مالیات، و نظام رسمی آموزش را مفروض می گیرند که همگی موسساتی معاصر و انضمامی اند.

 

چهارم اینکه، حقوق بشر استاندارد

 


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد حقوق بشر

کتاب - اطلس حقوق بشر

اختصاصی از سورنا فایل کتاب - اطلس حقوق بشر دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

کتاب - اطلس حقوق بشر


کتاب - اطلس حقوق بشر

لینک دانلود "MIMI file" پایین همین صفحه 

تعداد صفحات "128"

فرمت فایل : "pdf"

بخشی از  فایل  :

 مهم ترین ویژگی های کتاب حاضر به قرار زیر است :

۱-مفاهیم حقوق بشر به زبانی ساده – که برای همگان با هر سطح معلومات قابل فهم باشد – مطرح گردیده است .

۲- دسته بندی مفاهیم حقوق بشری به بخش های اصلی و تبیین زیر مجموعه های هر یک از بخش ها به گونه ای که خواننده می تواند خلاصه کتاب و حتی رویکرد آن را در فهرست مطالب آشکارا دریابد .

۳- ارائه ی آمارهای معتبر در زمینه ی نقض حقوق بشر در کشورهای مختلف با استفاده از نقشه ی جهان به منظور معرفی مناطق بحرانی و ارائه مثالهای روشن در هر مورد .

۴-در این اطلس مصور نشان داده شده است که حتی کشورهایی که از نظر نوع حکومت، مذهب، موقعیت جغرافیایی، وضعیت اقتصادی بسیار متفاوت هستند، در مورد حقوق بشر و نقض مقررات آن، رویکرد مشابهی دارند .

۵- مؤلف این اطلس جناب آقای اندرو فاگان با حفظ بی طرفی نه فقط به نقض حقوق بشر در کشورهای توسعه نیافته و یا در حال توسعه پرداخته، بلکه گونه های مختلف نقض حقوق بشر در کشورهای توسعه یافته را نیز مورد مداقّه قرار داده است .

۶- علاوه بر نمایش زیبای گرافیکی آمار، با ارائه تصاویر گوناگون و ذکر تاریخچه ای در خصوص اهم موضوعات مانند نسل کشی های متعدد قرن بیستم تلاش شده تا شمایی کلی از وضعیت حقوق بشر در جهان را به خواننده ارائه دهد .

در پایان ضمن قدردانی از زحمات مترجمین محترم که وقت گرانبهای خود را در زندان – علیرغم همه ی مشکلات – صرف برگردان این اطلس از انگلیسی به فارسی نمودند و تشکر از هر خواننده ای که زحمت مطالعه ی این کتاب را تحمل می کند و همه ی کسانی که به موازین حقوق بشر باور دارند – به ویژه هموطنان گرامی – توصیه می نمایم که برای فردایی بهتر، در ترویج حقوق بشر کوشا باشند .

به امید آینده ای زیباتر و زندگی بهتر برای همه ی ساکنین این کره خاکی به ویژه ایرانیانی که همچون نیاکان خود در ساختن اکنون و آینده ی خود و نسل های آتی کوشا هستند .

 


دانلود با لینک مستقیم


کتاب - اطلس حقوق بشر

حقوق بشر در اسلام و اعلامیه جهانی حقوق بشر

اختصاصی از سورنا فایل حقوق بشر در اسلام و اعلامیه جهانی حقوق بشر دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

حقوق بشر در اسلام و اعلامیه جهانی حقوق بشر


حقوق بشر در اسلام و اعلامیه جهانی حقوق بشر

...بصورت ورد...17 صفحه...

حقوق بشر که به زبان فرانسه droits lhomme و به انگلیسی Human Rights و به عربی حقوق الانسان نامیده شده است طبق نظریه مکاتب آزادیخواه عبارت است از حقوقی که لازمه طبیعت انسان است , حقوقی که پیش از پیدایی دولت وجود داشته و مافوق آن است و بدین جهت دولت ها باید آنرا محترم بشمارند .

به تعبیر روشن تر , در مکاتب آرمان گرا نظر بر این سات که پاره ای حقوق از لحاظ کرامت و شرافت انسانی , بنیادی و برای اینکه انسان بتواند رسالت خود را انجام دهد ضروری هستند . این حقوق که حقوق بشر نامیده شده اند خارج از حوزه اقتدار قانونگذار بشری می باشند و قانونگذار نمی تواند احدی را از آن محروم کند . وجود چنین حقوق و امتیازاتی مورد انکار مکاتب مادی واقع شده است . مکتب مادیت تاریخی بر آن است که حقوق بشر همواره دستخوش تحول و تکامل است و بالنتیجه قابل تعریف نیست .

بررسی تاریخی , جامعه شناسی و دینی نشان می دهد که اعتقاد به وجود پاره ای حقوق فطری و ضروری برای بشر که قانونگذار بشری نباید آن را نادیده بگیرد از دیرباز وجود داشته است . در اسلام و مسیحیت اعتقاد به این حقوق که ناشی از اراده الهی و لازمه کرامت انسانی است وجود دارد . مکتب حقوق فطری در قرن هفدهم تحرک تازه ای به این فکر داد و همین فکر در عصر انقلاب کبیر فرانسه در اعلامیه حقوق بشر و شهروند 1789 منعکس گردید . این اعلامیه همانند انقلاب کبیر فرانسه متاثر از فلسفه فردگرائی بود که تاکید بر شخصیت و ارزش فرد دارد و فرد را محور اندیشه ها و قانونگذاریها به شمار می آورد . برعکس فلسفه جامعه گرائی در طول قرنهای 19 و 20 برحقوق جامعه تاکید می نماید . لیکن نفی حقوق افراد به نامه حقوق جامعه یا نژاد موجب تجاوزات بزرگ و خشونت های ناروا و اعمال وحشیانه نسبت به افراد در برخی از کشورهای خود کامه می گردد و در نتیجه مساله حقوق بشر در قرن بیستم از نو مورد توجه خاص واقع می شود و بالاخره به تهیه و تصویب اعلامیه جهانی حقوق بشر در سال 1948 به وسیله مجع عمومی سازمان ملل متحد منتهی می گردد .

در واقع , همانطور که برخی از مولفان حقوق بشرگفته اند , به علت اعمال وحشیانه پاره ای از کشورها در نیمه اول قرن بیستم که با بهره گیری از کلیه وسائل علمی و فنی به شکنجه و نابودی انسانها برخاسته بودند وجدان بشریت بیدار شده با صدای بلند تدوین یک اعلامیه بین المللی حقوق بشر را مطالبه می کرد همچنین در دوره های دیگر ملتهایی که برضد طاغوت ها و رژیم های خودکامه شورش کرده بودند خواهان تضمین حقوق خود از طریق مقررات یا منشورهای ملی یا بین المللی بودند . اعلان رسمی حقوق بشر همواره ادعانامه های رسمی علیه رژیمهای خود کامه گذشته و وعده تضمین حقوق مزبور در برابر تجاوزات احتمالی آینده بوده است .

اعلامیه های جهانی حقوق بشر مبتکر حقوق بشر نبوده بلکه ادیان الهی به ویژه اسلام نخستین اعلامیه های حقوق بشر را در برداشته و فلاسفه و دانشمندان نیز به گونه ای از حقوق بشردفاع کرده اند و قبل از اعلامیه جهانی حقوق بشر این حقوق در برخی از اعلامیه ها و مقررات داخلی کشورها مطرح شده است .

...بصورت ورد...17 صفحه...


دانلود با لینک مستقیم


حقوق بشر در اسلام و اعلامیه جهانی حقوق بشر