فرمت فایل : word (قابل ویرایش) تعداد صفحات : 31 صفحه
چکیده
در این مقاله پس از بررسی اصل ضرورت حکومت برای بشر، شیوه حکومت ولایی بحث شده، سپس با اشاره به دو تفاوت اساسی آن با دیگر حکومتها، بیان کرده است که حکومت ولایی ریشه در ولایت مطلقه الهی دارد، بهگونهایکه ریشه جدایی آن از دیگر حکومتها از این امتیاز بزرگ سرچشمه میگیرد که باید حاکم آن منصوب از سوی خداوند باشد.
تفاوت دیگر آن با دیگر حکومتها، این است که هدف حکومت دینی و ولایی، رساندن مردم به کمال نهایی و سعادت ابدی یا به عبارتی، قرب الی الله است، ولی اهداف اساسی حکومتهای دیگر، برپایه امتیازات مادی بنا نهاده شده است.
بهسبب همین هدف عالی است که در نهجالبلاغه با دو دیدگاه مثبت و منفی به حکومت نگریسته شده و حکومت مطلوب از غیر مطلوب ممتاز گردیده است. در این مقاله، با استناد به کلام امیرمؤمنان، علی7 در این باره، سیمای حکومت ولایی که حکومت مطلوب است روشن گردیده و در پایان، رابطه دین و حکومت هم در اصول دین و هم از جهت فقهی و فرعی تبیین شده است.
مقدمه
در این موضوع که بشر در هر زمان نیاز به حکومت و رهبری دارد، هیچگونه تردیدی وجود ندارد، بهگونهایکه در طول تاریخ اجتماعی انسان، همه خردمندان و دانایان به آن اذعان و اعتراف کردهاند. نیاز به حکومت و رهبری نه تنها در زندگی اجتماعی احساس میشود، بلکه میتوان گفت نیاز به آن، ریشه در فطرت انسان دارد و به همین دلیل است که انسانها همواره در جستوجوی پیشوایی شایسته و رهبری عادل بودهاند، بهگونهایکه بخش عمده تلاشهای سیاسی و اجتماعی بشر در علم و عمل، در راه بهدست آوردن این گمشده انجام گرفته است. شاهد آن هم این است که هیچگاه بشر بدون رهبر و رئیس نبوده، اگرچه به صورتهای مختلفی همچون رئیس طائفه، قبیله، شهر و کشور متبلور گشته است.
به یقین باید بگوییم دین اسلام که آیین فطرت است و احکام آن به منظور تأمین نیازهای انسان تشریع شده است، این نیاز و خواسته مهم او را رها نکرده، بهمنظور پاسخ به آن، حکومت و امام و رهبر تعیین کرده است.
علامه طباطبایی; معتقد است با توجه به نقش مهمی که مسئله رهبری و امامت در تأمین سعادت بشر دارد، ناگزیر باید پذیرفت که اسلام نیاز به امامت را بیپاسخ نگذارده و مردم را در حیرت و گمراهی رها نکرده و مسئله جانشینی پس از پیغمبر را مشخص کرده است. (طباطبایی، بیتا: 110)
بر همین اساس است که از دیدگاه شیعیان، هیچگاه زمین از وجود حجت خدا خالی نیست، چنانکه امیرمؤمنان، علی7 فرموده است:
بار خدایا! هرگز زمین از حجت خدا خالی نخواهد بود یا آشکار و مشهور است و یا از نظرها غائب و پنهان تا اینکه حجتها و دلائل الهی تعطیل نگردد. (سید رضی، بیتا: 139)
اگرچه مانند زمان ما، امام و حجت الهی غائب است و مردم از فیض حضور او بیبهرهاند، ولی در این شرایط هم نیاز به رهبری وجود دارد، بهگونهایکه اولیای اسلام از سوی پروردگار، فقیه عادل جامعالشرایط را به منظور ادای نقش امام معصوم7 و رهبری دینی و حکومت اسلامی تعیین کردهاند.
در ضرورت وجود رهبر و حاکم برای بشر، هیچ شخص یا گروهی تشکیک نکرده است، جز گروهی کجاندیش و جاهل به نام خوارج که پس از جنگ صفین به وجود آمدند و با امام حق، علی بن ابیطالب7 به مخالفت برخاستند و شعار نفی حکومت را سر دادند و گفتند: «لاحکم الا لله.» (عبده، بیتا: 91) هنگامی که امام علی7 این شعار فریبنده را شنید، فرمود: این سخن حقی است که از آن، اراده باطل کردند. آری، حکمی نیست، مگر برای خدا، ولی اینان میگویند: «لا امرة الا لله؛ هیچ حاکمی و فرمانروایی جز خدا نیست، در صورتی که چارهای نیست برای مردم، مگر اینکه امیری یا خوب یا بد داشته باشند و بدون حاکم و امیر نمیتوانند به زندگی خود ادامه دهند؛ زیرا در این حکومت، شخص مؤمن و خداپرست برای سعادت و کمالش کار خود را انجام میدهد و کافر و مخالف هم از دنیایش بهرهمند میشود.
تحقیق درباره بررسی سیمای حکومت دینی در نهجالبلاغه