سورنا فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

سورنا فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

تحقیق و بررسی در مورد آلاینده های زیست محیطی و تأثیرات آنها بر حیات انسان

اختصاصی از سورنا فایل تحقیق و بررسی در مورد آلاینده های زیست محیطی و تأثیرات آنها بر حیات انسان دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 9

 

 

کدام روش تولید انرژی الکتریکی به محیط زیست آسیب میرساند .

مسأله آلودگی یکی از مهمترین و حادترین مسائل ناشی از تمدن انسانی در جهان امروز به شمار می رود چرا که از اعماق چند هزار متری زمین گرفته تا معادن ، آبهای تحت الارضی، بیوسفر، تروپوسفر و حتی در داخل هواپیماهای بلند پرواز و جو خارجی زمین ، چرخه و سیستم حیات را مورد تهدید قرار داده است . مولکول آلاینده ای که امروز از کارخانه یا منبع آلوده کنندة دیگری مثلاَ در اروپا، وارد محیط می شود اگر تجزیه نشود یا تغییر شکل ندهد احتمالاَ بعد از چندی می تواند در ریة انسانهایی که در قلب جنگلهای آفریقا یا دشتهای وسیع آسیا زندگی می کنند وارد شود.

محیط زیست کنونی انسان در اثر فعالیتهای آدمی همواره در معرض آلودگیهای مختلف قرار دارند و با توجه به اختلافاتی که انسان پرتعدادتر و پرمصرف تر از گذشته ، بر منابع محیطی وارد می آورند لازم است به بررسی مختصری از انواع، منابع و عوارض آلوده کننده های محیطی بر روی انسان ، نبات، حیوانات و مواد مختلف پرداخته شود .

آلودگی برای افراد مختلف مفهوم و معنی متفاوتی دارد . مردم معمولی ممکن است تحریک چشم ناشی از یک گاز یا آب آلوده را آلودگی به حساب آورند . برای کشاورزی که یک عامل به گیاهان یا حیواناتش آسیب می رساند آلودگی محسوب می شود اما هر گاه بخواهیم تعریف جامع و کلی برای آلودگی محیط زیست در نظر بگیریم چنین می توان گفت که آلودگی محیط عبارت است از «وجود یک یا چند مادة آلوده کنند در محیط زیست به مقدار و مدتی که کیفیت یا چرخة طبیعی را بطوری که مضر به حال انسان یا حیوان، گیاه و یا اثار و ابنیه باشد تغییر دهد . به بیان ساده تر هر گاه ماده یا موادی بیگانه با غلظتی خاص وارد عناصر محیطی شوند و تعادل طبیعی آنها را بر هم بزنند صحبت از آلودگی می شود .

انواع آلودگیها

آلودگیها انواع مختلف دارد و با توجه بر فرهنگ مصرفی جوامع مختلف، هر یک به نوعی متفاوت محیط زیست را تهدید می کند . آلودگی آبها – آلودگی هوا – آلودگیهای بصری و صوتی از انواع مختلف آنها به شمار می روند به علت تأثیرات جدی دو نوع‌ آلودگی هوا و آلودگی آبها، در این مقاله به تفصیل به منابع، انواع و مضرات هر کدام پرداخته می شود

منابع‌ آلودگی هوا:

صحبت از آلودگی هوا در حقیقت گفتگویی است دربارة بسیاری مواد و ترکیبات که از منابع گوناگون و بخصوص ساخته دست انسان پدید آمده و آکولوژی شیمیایی اتمسفر را دگرگون نموده است.

منابع آلودگی هوا:

بطور کلی منابع الوده کنندة هوا عبارتند از منابع طبیعی و منابع غیرطبیعی یا مصنوعی با توجه به تأثیرات مثبت فعل و انفعالات عناصر طبیعی در دراز مدت مانند طوفانها – گرد و غبار صحراها – دود و خاکسترهای آتش سوزیهای جنگلی ، املاح موجود در جو، فعالیتهای آشتفشانی ، شهابهای آسمانی و منابع گیاهی و حیوانی ، بعضی عقیده دارند که در کوتاه مدت ، اینگونه منابع در اثر بر هم زدن تعادل ظاهری در محیط زیست، موجب آلودگی می شوند . بدانجهت اینگونه فعل و انفعالات طبیعی را در گروه آلاینده های طبیعی قرار می دهند .

منابع غیرطبیعی یا مصنوعی ، بر عکس به دست انسان بوجود آمده و آلودگیهای ناشی از آن حاصل فعالیتهای آدمی است . از جمله وسایل نقلیه – صنایع – منابع تجاری و خانگی و …

مطالعات و اندازه گیریهای انجام یافته بر روی غلظت آلاینده ها در نقاط مختلف شهرهای پرترافیک نشان داده است که در خیلی از موارد هوایی که تنفس می کنیم از نقطه نظر مونواکسید کربن و هیدروکربوهای نسوخته به مراتب از حد مجاز آلوده تر است . اگرچه صنعت و تکنولوژی ، عامل رشد اقتصادی کشورها هستند ولی آلودگی هوا نیز ره آورد آنهاست . در صورت عدم وجود عناصر آلوده کننده درصد گازهای موجود در هوای پاک بصورت جدول زیر است :

ازت           ۷۸٪

هلیوم                   ۵پی.پی.ام

اکسیژن    ۱۹٪

متان                     ۵.۱پی.پی.ام

بخار آب      ۲٪

دی اکسید ازت          ۰.۳پی.پی.ام

آرگون        ۱٪

هیدروژن               ۰.۲پی.پی.ام

دی اکسید کربن  ۰.۳٪

گزنون                   ۰.۱پی.پی.ام

نئون          ۱۸پی.پی.ام

ازن                      ۰.۰۲پی.پی.ام

ولی تأثیر عوالم آلوده کنندة زیر می تواند ترکیب موجود را بر هم زده و با افزایش یا کاهش میزان نسبت گازها هوا را آلوده کند .

عوامل آلودگی هوا:

صحبت از آلودگی هوا در حقیقت گفتگویی است دربارة بسیاری مواد و ترکیبات که از منابع گوناگون و بخصوص ساخته دست انسان پدید آمده و اکولوژی شیمیایی اتمسفر را دگرگون نموده است این مواد بصورت جامد، مایع و گاز در هوا پراکنده می شوند .

برای بررسی دقیق پدیده آلودگی هوا باید از مسیری که این مواد از ابتدا می پیماند تا بر محیط تأثیرات منفی خود را بگذارند، املاح کافی داشت . با این حال آلوده کننده های مهم هوا بدون در نظر گرفتن حالات خاص، عبارتند از مونواکسید کربن – اکسیدهای گوگرد – اکسیدهای ازت – اکسید کننده های فتوشیمیایی – هیدروکربورها - ذرات معلق در هوا و مواد رادیو اکتیو

مونواکسید کربن: گازی است بی رنگ، بی بو و بی مزه که قسمت اعظم آن از احتراق ناقص مواد کربن دار ایجاد می شود . منبع اصلی تولید مونواکسید در شهرها، وسایط نقلیه موتوری است . البته فعالیتهای صنعتی و احتراق ناقص سوخت در تأسیسات تجاری و دستگاههای حرارتی و سوختن زباله نیز در تولید این گاز سهیم هستند ولی میزان تولید این گاز از طریق این منابع در درجات بعدی اهمیت قرار دارد.

تأثیرات : میل ترکیبی هموگلوبین خون که عامل انتقال اکسیژن به بافتهای بدن است با مونواکسید کربن دویست مرتبه بیشتر از میل ترکیبی آن با اکسیژن است در نتیجه وجود مقدار کمی از این گاز و ترکیب آن با هموگلوبین خون موجب کربوکسی هموگلوبین ، که یک ترکیب پایدار است می شود . این ترکیب از مقدار هموگلوبینی که اکسیژن را به بافتهای بدن می رساند می کاهد و همچنین از جداشدن اکسیژن و هموگلوبین از یکدیگر جلوگیری می کند . ضمناَ مونواکسید کربن در خون، فشار نسبی گاز اکسیژن را کاهش می دهد و نیروی محرکه انتشار در بافتهای بدن را کم می کند مجموعة این تغییرات ، موجبات ایجاد مسمومیتها و حساسیتهای زیادی از جمله تضعیف مرکز اعصاب و ایجاد مسمومیت عدم تشخیص زمان – حساسیت به نور و کاهش قدرت بینایی – کاهش قوه با صره و کنترل حرکات اختیاری را فراهم می آورد .

اکسیدهای گوگرد :

از گروه اکسیدهای گوگرد – ایندرید سولفور و (SO2) از نظر آلودگی هوا اهمیت بیشتری دارد.

منابع اصلی تولید این گاز ، فعالیت انسان ، سوختها و کانه های گوگرد دار می باشند . گاز اخیر در محیط مرطوب به سرعت در ذرات آب حل گردیده و تولید اسید سولفوریک می نماید که به نوبه خود ممکن است به تشکیل نمکهای سولفاته از قبیل سولفات آمونیم بیانجامد . اسید سولفوریک چنانکه توسط باران در آبهای وارد گردد حیات ابزیانی را که در ph معینی قادر به ادامة زندگی هستند به خطر می اندازد .

تأثیرات: گاز انیدرید سولفور و در غلظت های بسیار کم هم موجب ایجاد واکنشهایی در مغز می گردد تنفس هوایی که حاوی مقادیر کمتر از یک واحد در میلیون (ppm) از این گاز باشد در یک مدت ده دقیقه ای موجب افزایش ضربان قلب و سرعت حرکات تنفسی می گردد و اگر غلظت آن اندکی بیشتر شود ظرفیت جاری تنفسی را کاهش می دهد و گلو و مجاری تنفسی خشک غلظت آن اندکی بیشتر شود ظرفیت جاری تنفسی را کاهش می دهد و گلو و مجاری تنفسی خشک می شوند . آزمایش خون افرادی که تحت تأثیر گاز ایندرید سولفورو قرار گرفته اند نشان می دهد که این گاز سنتز DNA (عامل وراثت ) را مختل نموده و از رشد برخی از گلبولهای سفید خون جلوگیری می کند و در نتیجه به حالت دفاعی بدن آسیب وارد می سازد و گاهی نیز قادر است دگرگونیهای توارثی به بار آورده و نحوة وراثت را تغییر دهد.


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق و بررسی در مورد آلاینده های زیست محیطی و تأثیرات آنها بر حیات انسان

تحقیق درمورد حیات برزخی 10 ص

اختصاصی از سورنا فایل تحقیق درمورد حیات برزخی 10 ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 10

 

حیات برزخی

پس از مرگ تا قیامت کبری

اگر چیزی میان دوچیز دیگر حائل و فاصله باشد، آن چیز را «برزخ‏» می‏نامند.

قرآن کریم از زندگی پس از مرگ تا قیامت کبری با کلمه «برزخ‏»تعبیر کرده است.در سوره مؤمنون آیه 99 و 100 می‏فرماید: حتی اذا جاء احدهم الموت قال رب ارجعون لعلی اعمل صالحافیما ترکت، کلا انها کلمة هو قائلها و من و رائهم برزخ الی یوم یبعثون.

تا آنگاه که یکی از آنها را مرگ فرا می‏رسد می‏گوید: پروردگارا!مرابازگردان، باشد کار شایسته‏ای در زمینه‏هایی که نکرده‏ام انجام دهم.ابدا، این صرفا سخنی است که او گوینده‏آن است و از جلو آنها(از حین مرگ)تا روزی که مبعوث شوند برزخ و فاصله‏ای است.

صفحه : 515

این آیه تنها آیه‏ای‏است که فاصله میان مرگ و قیامت را «برزخ‏» خوانده است.

علمای اسلام از همین جا اقتباس کرده ونام عالم بعد از دنیا و قبل از قیامت کبری را «عالم برزخ‏» نهاده‏اند.

در این آیه از ادامه حیات بعد از مرگ، همین قدر سخن آمده‏است که انسانهایی پس از مرگ اظهار پشیمانی می‏کنند و درخواست بازگرداندن به دنیا می‏نمایند و به آنهاپاسخ منفی داده می‏شود.این آیه کاملا صراحت دارد که انسان پس از مرگ دارای نوعی حیات‏است که تقاضای بازگشت(رجوع)می‏کند ولی تقاضایش پذیرفته نمی‏شود.

آیاتی که دلالت می‏کند که انسان در فاصله‏مرگ و قیامت از نوعی حیات برخوردار است و در آن حال شدیدا احساس می‏کند، گفت و شنود دارد، لذت و رنج و سرور و اندوه‏دارد و بالاخره از نوعی زندگانی سعادت آمیز[یا شقاوت آلود] برخوردار است، زیاد است.مجموعا در حدود 15 آیه است که در قرآن‏کریم به نحوی از انحاء یک جریان حیاتی را یاد کرده است که می‏رساند انسان در فاصله بین‏مرگ و قیامت از یک حیات کامل برخوردار است.این آیات بر چند گونه است: 1.آیاتی که جریان یک سلسله گفت و شنودها میان انسانهای‏صالح و نیکوکار و یا انسانهای فاسد و بدکار را با فرشتگان الهی یاد می‏کند که بلافاصله بعد از مرگ صورت می‏گیرد.این‏گونه آیات زیاد است.آیه 97 از سوره نساء و آیه 100 از سوره مؤمنون - که قبلا هر دو آیه را نقل و ترجمه کردیم - از این گونه آیات است.

2.آیاتی که علاوه بر مضمون آیات بالا رسما می‏گویندکه فرشتگان پس از آن گفت و شنودها به صالحان و نیکوکاران می‏گویند از این پس از نعمتهای الهی بهره گیرید،یعنی آنها را در انتظار رسیدن قیامت کبری نمی‏گذارند.دو آیه ذیل مشتمل بر این مطلب است: الذین تتوفیهم الملائکة طیبین‏یقولون سلام علیکم ادخلوا الجنة بما کنتم تعملون (1).

آنان که در حالی که پاکیزه‏اند فرشتگان آنان را تحویل می‏گیرندو فرشتگان به آنها می‏گویند: درود بر شما!همانا به موجب کردارهای شایسته‏تان وارد بهشت گردید.

.............................................................. 1.نحل/32.

صفحه : 516

قیل ادخل الجنة قال یالیت قومی یعلمون.بماغفر لی ربی و جعلنی من المکرمین (1).

(پس از مرگ)به او گفته شد: داخل بهشت‏شو!او گفت: ای‏کاش مردم من که سخن مرا نشنیدند اکنون می‏دانستند که چگونه پروردگارم مرا آمرزید و مرا جزء بندگان مکرم خویش قرار داد.

در آیات قبل از این آیه جریان محاوره این مرد مؤمن(مؤمن‏آل یس)با قومش نقل شده که مردم را به پیروی رسولانی که در شهر انطاکیه مردم را به ترک پرستش غیرخدا و پرستش مخلصانه خدا می‏خواندند دعوت می‏کند و سپس ایمان و اعتقاد خویش را اظهارمی‏دارد و از آنها می‏خواهد که سخن او را بشنوند و به راه او بروند.

در این آیات می‏گوید: ولی آن مردم سخن او را نشنیدند تا آنگاه‏که او به جهان دیگر رفت.در آن جهان در حالی که مغفرت و کرامت الهی را درباره خویشتن مشاهده کرد، آرزو کردکه ای کاش قوم من که هنوز در دنیایند از وضع سعادتمندانه من در این جهان آگاه می‏شدند.بدیهی است که همه این جریانهاقبل از قیامت کبری است، زیرا در قیامت کبری همه اولین و آخرین جمع‏اند و کسی در روی زمین باقی نیست.

ضمنا این نکته را باید بدانیم که آنچه‏پس از مرگ برای اهل سعادت آماده شده، بهشتهاست نه بهشت، یعنی انواع بهشتهاست.بهشتها در آخرت به حسب مقامات‏قرب الهی متفاوت‏اند.بعلاوه همان طور که در اخبار و روایات اهل بیت (علیهم السلام)رسیده است بعضی از این بهشتها مربوط به‏عالم برزخ است نه عالم قیامت.علیهذا اینکه در دو آیه فوق کلمه بهشت آمده است نباید سبب اشتباه شود که مربوط به قیامت است.

3.دسته سوم آیاتی است که در آن آیات سخنی از گفت و شنودفرشتگان با انسانها در میان نیست بلکه مستقیما از حیات انسانهای سعادتمند و نیکوکار یا انسانهای بی‏سعادت‏و بدکار و تنعم دسته اول و عذاب و رنج دسته دوم در فاصله مرگ و قیامت‏یاد شده است.دو آیه ذیل از این گونه است: و لا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا بل احیاء عندربهم یرزقون.فرحین بما آتیهم الله من فضله و یستبشرون بالذین لم یلحقوا بهم من خلفهم الا خوف

.............................................................. 1.یس/26 و 27.

صفحه : 517

علیهم و لا هم یحزنون (1).

گمان مبر آنان که در راه خدا کشته شده‏اند مرده‏اند،بلکه نزد پروردگار خویش زنده‏اند و روزی داده می‏شوند، بدانچه خدا از فضل و رحمت‏خویش به آنها عنایت کرده شادمان‏اندو آرزو می‏کنند که بشارت شهادت دوستان دنیاشان به آنها برسد تا آنها را با خود در این شهادت شریک ببینند.

و حاق‏بآل فرعون سوء العذاب النار یعرضون علیها غدوا و عشیا و یوم‏تقوم الساعة ادخلوا آل فرعون اشد العذاب (2).

عذاب ناراحت کننده، آتش، بر فرعونیان احاطه کرد، هر بامداد و شامگاه‏بر آن عرضه می‏شوند.آنگاه که قیامت بپا شود(گفته می‏شود)فرعونیان را در شدیدترین عذاب داخل نمایید.

این آیه کریمه دو نوع عذاب برای فرعونیان ذکر می‏کند:یکی قبل از قیامت که ز آن به «سوء العذاب‏» تعبیر شده است و آن این است که روزی دو بار بر آتش عرضه شوند بدون‏آنکه وارد آن گردند، دوم بعد از قیامت که از آن به «اشد العذاب‏» تعبیر شده است که فرمان می‏رسد که آنها را داخل آتش‏نمایید.در مورد عذاب اول، از بامداد و شامگاه نام برده شده است بر خلاف عذاب دوم.همان طور که امیر المؤمنین علی(علیه‏السلام)در توضیح و تفسیر این آیه فرموده است، بدین جهت است که عذاب اول مربوط است به عالم برزخ و در عالم‏برزخ به تبع عالم دنیا صبح و شام و هفته و ماه و سال هست، بر خلاف عذاب دوم که مربوط به عالم‏قیامت است و در آنجا صبح و شام و هفته و ماه و غیره وجود ندارد.

در روایات و اخباری که از رسول اکرم(ص)و امیر المؤمنین علی(علیه‏السلام) و سایر ائمه اطهار(علیهم السلام)رسیده است، درباره عالم برزخ‏و حیات اهل ایمان و اهل مصیبت در این دوره، فراوان تاکید شده است.

رسول خدا در جنگ بدر پس از فتح مسلمین وکشته شدن گروهی از سران متکبران قریش و انداختن بدنهای آنها در یک چاه حوالی بدر، سر به درون چاه برد و

.............................................................. 1.آل عمران/169 و 170. 2.مؤمن/45 و 46.

صفحه : 518

به آنها رو کرده، گفت: ما آنچه را خداوند به ما وعده داده بودمحقق یافتیم، آیا شما نیز وعده‏های راست‏خدا را به درستی دریافتید؟بعضی از اصحاب گفتند: یا رسول الله!شما با کشته شدگان و مردگان سخن می‏گویید!مگر اینها سخن شما را درک می‏کنند؟! فرمود: آنها اکنون از شما شنواترند.

از این حدیث و امثال آن استفاده می‏شود که با آنکه با مرگ میان‏جسم و جان جدایی واقع می‏شود، روح علاقه خود را با بدن که سالها با او متحد بوده و زیست کرده بکلی قطع نمی‏کند.

امام حسین(علیه السلام)در روز دهم محرم پس از آنکه نمازصبح را با اصحاب به جماعت‏خواند، بر گشت و خطابه کوتاهی برای اصحاب و یاران ایراد کرد.در آن خطابه چنین گفت: «اندکی صبر و استقامت،


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق درمورد حیات برزخی 10 ص

تحقیق در مورد زندگی جاوید یا حیات اخروی

اختصاصی از سورنا فایل تحقیق در مورد زندگی جاوید یا حیات اخروی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق در مورد زندگی جاوید یا حیات اخروی


تحقیق در مورد زندگی جاوید یا حیات اخروی

 

فورمت فایل:word(قابل ویرایش) تعداد16صحفه

 

 

 

راه‏های گوناگون ایمان به زندگانی جاوید

منبع و منشا ایمان به زندگی جاوید و حیات اخروی ، قبل از هر چیز دیگر، وحی الهی است که وسیله پیامبران به بشر ابلاغ شده است .

بشر پس از آنکه خدا را شناخت و به صدق گفتار پیامبران ایمان آورد ودانست که آنچه به عنوان وحی ابلاغ می‏کنند واقعا از طرف خداست و تخلف‏ ناپذیر است ، به روز قیامت و حیات جاوید اخروی که همه پیامبران ایمان‏ به آن را مهمترین اصل پس از توحید معرفی کرده‏اند ، ایمان پیدا می‏کند ،از این رو درجه ایمان هر فرد به حیات اخروی از طرفی بستگی دارد به درجه‏ ایمان او به " اصل نبوت " و صدق گفتار پیامبران ، و از طرف دیگر

بستگی دارد به اینکه سطح معارف انسان تا چه حد بالا باشد و تصورش از امرمعاد و عالم آخرت چه اندازه صحیح و معقول و خردپسند باشد و تصورات جاهلانه و عامیانه‏در آن راه نیافته باشد .البته علاوه بر راه وحی الهی که وسیله پیامبران به بشر ابلاغ شده است‏ یک عده راه‏های دیگر - و لااقل قرائن و علائم دیگر - برای اعتقاد و ایمان‏ به معاد وجود دارد که نتیجه تلاشهای فکری و عقلی و علمی خود بشر است وحداقل ، تاییدی برای صحت سخن پیامبران در امر معاد و عالم آخرت شمرده‏می‏شود . آن راه‏ها عبارتند از :

. 1 راه شناخت خدا

. 2 راه شناخت جهان

. 3 راه شناخت روح و نفس انسان

ما فعلا به این راه‏ها که بحث در آنها مستلزم پیش کشیدن یک سلسله‏ بحثهای علمی و فلسفی است کاری نداریم و تنها از طریق وحی و نبوت واردمطلب می‏شویم ، ولی نظر به اینکه در خود قرآن به این راه‏ها تصریح یااشاره شده است ، ما در بخشی که بعدا تحت عنوان " استدلالهای قرآن‏ درباره جهان دیگر " ذکر خواهیم کرد به این راه‏های سه گانه اشاره خواهیم‏ کرد .

مسائلی که لازم است مورد بحث قرار گیرد تا آنکه مساله زندگی جاوید وحیات اخروی از نظر اسلام روشن شود امور ذیل است :

ماهیت مرگ

زندگی پس از مرگ

عالم برزخ

قیامت کبری

رابطه و پیوستگی زندگی دنیا با زندگی پس از مرگ تجسم و جاویدانی اعمال و آثار و مکتسبات انسان وجوه مشترک و وجوه متفاوت زندگی این جهان و زندگی آن جهان

استدلالهای قرآن درباره جهان دیگر .

ماهیت مرگ

مرگ چیست ؟ آیا مرگ نیستی و نابودی و فنا و انهدام است یا تحول وتطور و انتقال از جایی به جایی و از جهانی به جهانی ؟

این پرسشی است که همواره برای بشر مطرح بوده و هست و هر کس مایل‏است پاسخ آن را مستقیما بیابد و یا به پاسخی که داده شده ایمان و اعتقادپیدا کند . ما مسلمانان به حکم اینکه به قرآن کریم ایمان و اعتقاد داریم‏پاسخ این پرسش را از قرآن کریم می‏گیریم و به آنچه در این زمینه گفته‏است ایمان و اعتقاد داریم .

قرآن کریم پاسخ ویژه‏ای با تعبیر خاصی درباره ماهیت مرگ دارد ، قرآن‏در این مورد کلمه " توفی " را به کار برده و مرگ را توفی خوانده است‏.

توفی و استیفاء هر دو از یک ماده‏اند ( وفاء ) . هرگاه کسی چیزی را به‏کمال و تمام و بدون کم و کسر دریافت کند و به اصطلاح آن را استیفاء نماید ، در زبان عربی کلمه توفی را به کار می‏برند . "

توفیت المال " یعنی تمام مال را بدون کم و کسر دریافت کردم . درچهارده آیه از آیات قرآن کریم این تعبیر در مورد مرگ آمده است . ازهمه آنها چنین استنباط می‏شود که مرگ از نظر قرآن تحویل گرفتن است ،یعنی انسان در حین مرگ ، به تمام شخصیت و واقعیتش در تحویل ماموران‏الهی قرار می‏گیرد و آنان انسان را دریافت می‏کنند . از این تعبیر قرآن‏مطالب زیر استنباط می‏شود :

الف . مرگ نیستی و نابودی و فنا نیست ، انتقال از عالمی به عالم‏دیگر و از نشئه‏ای به نشئه دیگر است و حیات انسان به گونه‏ای دیگر ادامه‏می‏یابد .

ب . آنچه شخصیت واقعی انسان را تشکیل می‏دهد و " من " واقعی اومحسوب می‏شود ، بدن و جهازات بدنی و هر چه از توابع بدن به شمار می‏رودنیست ، زیرا بدن و جهازات بدنی و توابع آنها به جایی تحویل نمی‏شوند ودر همین جهان تدریجا منهدم می‏گردند . آن چیزی که شخصیت واقعی ما راتشکیل می‏دهد و " من " واقعی ما محسوب می‏شود ، همان است که در قرآن ازآن به " نفس " و احیانا به روح تعبیر شده است . . .

ج . روح یا نفس انسان که ملاک شخصیت واقعی انسان است و جاودانگی‏انسان به واسطه جاودانگی اوست از نظر مقام و مرتبه وجودی در افقی مافوق‏ماده و مادیات قرار گرفته است . روح یا نفس ، هر چند محصول تکامل‏جوهری طبیعت است ، اما طبیعت در اثر تکامل جوهری که تبدیل به روح یانفس می‏شود ، افق وجودی‏اش و مرتبه و مقام واقعی‏اش عوض می‏شود و در سطح‏بالاتری قرارمی‏گیرد ، یعنی از جنس عالمی دیگر می‏شود که عالم ماورای طبیعت است . بامرگ ، روح یا نفس به نشئه‏ای که از سنخ و نشئه روح است منتقل می‏شود وبه تعبیر دیگر ، هنگام مرگ ، آن حقیقت مافوق مادی بازستانده و تحویل‏گرفته می‏شود .

قرآن کریم در برخی آیات دیگر که درباره خلقت انسان بحث کرده و مربوط به معاد و حیات اخروی نیست ، این مطلب را گوشزد کرده که در انسان‏حقیقتی هست از جنس و سنخ ماورای جنس آب و گل . درباره آدم اول می‏گوید:

« و نفخت فیه من روحی ».

از روح خود در او دمیدم .

مساله روح و نفس و بقای روح پس از مرگ از امهات معارف اسلامی است‏. نیمی از معارف اصیل غیر قابل انکار اسلامی بر اصالت روح و استقلال آن‏از بدن و بقاء بعدالموت آن استوار است ، همچنانکه انسانیت و ارزشهای‏واقعی انسانی بر این حقیقت استوار است و بدون آن ، همه آنها موهوم محض‏است .

تمام آیاتی که صریحا زندگی بلافاصله پس از مرگ را بیان می‏کنند که‏نمونه‏هایی از آنها در اینجا آورده و می‏آوریم دلیل است که قرآن روح راواقعیتی مستقل از بدن و باقی بعد از فنای بدن می‏داند .

برخی می‏پندارند که از نظر قرآن ، روح و نفسی در کار نیست ، انسان بامردن پایان می‏پذیرد ، یعنی پس از مرگ شعور وادراک و سرور و رنجی در کار نیست تا آنگاه که قیامت کبری به پا شود وانسان حیات مجدد بیابد . تنها آن وقت است که انسان بار دیگر خود را وجهان را می‏یابد . ولی آیاتی که صریحا حیات بلافاصله پس از مرگ را بیان‏

می‏کند دلیل قاطعی است بر رد این نظریه .

این گروه می‏پندارند دلیل قائلین به روح ، آیه کریمه " « قل الروح من‏امر ربی »" است و می‏گویند در قرآن مکرر نام روح به میان آمده درحالی که مقصود چیز دیگر است ، این آیه نیز همان معنی را طرح کرده که درآن آیات طرح شده است .

این گروه نمی‏دانند که دلیل قائلین به روح این آیه نیست ، در حدودبیست آیه دیگر است . تازه این آیه به کمک آیات دیگری که ذکر روح درآن آیات آمده که برخی به صورت مطلق ( روح ) و بعضی به صورتهای مقید (روحنا ، روح القدس ، روحی ، روحا من امرنا ، و غیره ) آمده است و از آن‏جمله در مورد انسان با تعبیر " « و نفخت فیه من روحی »" آمده‏است ، نشان دهنده این است که از نظر قرآن حقیقتی وجود دارد برتر ازملائکه و برتر از انسان به نام روح . ملائکه و انسانها واقعیت " امری "[ دارند ] یعنی روح خویش را از فیض او به اذن پروردگار دارند . یعنی‏مجموع آیات روح به ضمیمه آیه " « و نفخت فیه من روحی »" که درباره‏انسان آمده است نشان می‏دهد که روح انسان واقعیتی غیر مادی داردتنها قرآن نیست که اصالت روح را در آیات متعدد خود تایید کرده است‏، در حد تواتر در کتب حدیث و دعا و نهج البلاغه از جانب رسول اکرم وائمه اطهار این مطلب تایید شده است . حقیقت این است که انکار روح یک‏اندیشه کثیف متعفن غربی است که از حسی گرایی و مادیگرایی غربی سرچشمه‏می‏گیرد و متاسفانه دامنگیر برخی پیروان با حسن نیت قرآن هم شده است .

اکنون برای اینکه نمونه‏هایی از آیاتی که در آن آیات از مرگ به "توفی " تعبیر شده است و در بعضی از آنها یک سلسله اعمال حیاتی به‏انسانها بلافاصله پس از مرگ نسبت داده شده ( از قبیل مکالمه ، آرزو ،تقاضا ) به دست دهیم ، سه آیه از چهارده آیه‏ای که در آنها تعبیر " توفی‏" آمده است می‏آوریم .

. 1 « ان الذین توفیهم الملائکه ظالمی انفسهم قالوا فیم کنتم قالوا کنامستضعفین فی الارض قالوا الم تکن ارض الله واسعه فتهاجروا فیها فاولئک‏ماویهم جهنم و سائت مصیرا ».

همانا کسانی که در حالی که ستمگر بر خود بودند فرشتگان ( ماموران خدا )آنان را به تمام و کمال دریافت کردند فرشتگان به آنها گفتند : در چه‏وضعی بسر می‏بردید ؟ آنان گفتند : ما مردمی زبون و زیردست و محکوم محیط بودیم . فرشتگان به آنها گفتند : آیا زمین خدا فراخ نبود که بدانجا کوچ‏ کنید ؟ پس جایگاه آنها جهنم است و بدسرانجامی است .

این آیه درباره مردمی است که در محیط نامساعدی بسرمی‏برند و دیگران ، آن محیط را به دلخواه خود اداره می‏کنند و اینان محکوم‏جریانات محیط خود هستند و همین را که " محیط فاسد است ، محیط نامساعداست ، از ما که کاری ساخته نیست " برای خویشتن عذری می‏پندارند . اینان‏به جای اینکه محیط را تغییر دهند و اگر توانایی تغییر محیط را ندارند ،خود را از منجلاب چنان محیط فاسدی نجات دهند و به محیط مساعدتری منتقل‏

شوند ، در همان محیط فاسد به زندگی ادامه می‏دهند و تسلیم جریانات محیط می‏شوند و در فسادهای آن غرقه می‏گردند . فرشتگان خدا پس از آنکه آنها را قبض روح کرده و تحویل می‏گیرند با آنها به گفتگو می‏پردازند و عذر آنها راغیر موجه می‏شمارند ، زیرا حداقل کاری که از آنها ساخته بود - هجرت و کوچ‏کردن به محیط دیگر - انجام ندادند فرشتگان به آنها یادآوری می‏کنند و به‏این وسیله به آنها می‏فهمانند که خود شما مسؤول ستمهایی هستید که بر شمارفته است ، یعنی خود شما مسؤول گناهان خود هستید .

قرآن کریم در این آیه کریمه به ما یادآوری می‏کندکه بیچارگی و ناتوانی‏در یک محیط ، عذر موجه به شمار نمی‏رود مگر آنکه حتی راه مهاجرت وکشاندن خود به نقطه دیگر نیز بسته باشد .

چنانکه می‏بینیم در این آیه کریمه از مرگ که در چشم ظاهر نیستی ونابودی و تمام شدن است به " توفی " یعنی تحویل و دریافت تعبیر شده‏است . این آیه گذشته از اینکه از مرگ با کلمه " توفی " تعبیر کرده‏است ، رسما از یک جریان مکالمه و احتجاج میان فرشتگان و انسان درلحظات پس از مرگ سخن می‏گوید . بدیهی است که اگر واقعیت انسان باقی‏نباشد و همه واقعیت انسان لاشه بی حس و بی‏شعور باشد ، مکالمه معنی ندارد . این آیه می‏فهماند که پس‏از آنکه انسان از این جهان و از این نشئه می‏رود ، با چشم و گوش و زبان‏دیگر با موجودات نامرئی به نام فرشتگان به گفت و شنود می‏پردازد .

. 2 « و قالوا ااذا ضللنا فی الارض ائنا لفی خلق جدید بل هم بلقاء ربهم‏

کافرون . قل یتوفاکم ملک الموت الذی وکل بکم ثم الی ربکم ترجعون ».

و گفتند : آیا آنگاه که ما گم شدیم در زمین آیا ما در آفرینشی جدیدقرار خواهیم گرفت ؟ ( این سخنان بهانه است ) حقیقت این است که اینها( از روی عناد ) ملاقات پروردگار خویش را منکرند . بگو همانا فرشته مرگ‏که موکل بر شماست شما را در حین مرگ به تمام و کمال دریافت می‏کند .سپس به سوی خدا بازگردانده می‏شوید .

در این آیه ، قرآن کریم یکی از اشکالات و شبهات منکران را در موردمعاد و حیات اخروی ذکر می‏کند و پاسخ می‏گوید .

شبهه و اشکال اینجا این است که پس از مرگ هر ذره ما نابود می‏شود ،به جایی می‏رود و اثری از ما نیست ، چگونه ممکن است مورد آفرینش تازه‏ای‏قرار گیریم ؟

پاسخ قرآن ضمن اشاره به اینکه این شبهات بهانه جوییهایی است که دراثر حالت عناد و انکار ابراز می‏دارند ، این است که برخلاف ادعای شما ،شما ( من واقعی و شخصیت واقعی شما ) آن چیزی نیست که شما فکر می‏کنید گم‏می‏شود . شما به تمام شخصیت و کل واقعیت در اختیار فرشته خدا قرار می‏گیرید .

مقصود شبهه کنندگان از گم شدن این است که هر ذره‏ای از بدن ما به جایی‏می‏افتد و اثری از آن باقی نمی‏ماند ، پس چگونه این بدن ما را بار دیگرزنده می‏کنند ؟

عین این شبهه که مربوط است به متفرق شدن و گم شدن اجزای بدن ، درآیات دیگر قرآن نیز آمده است و جواب دیگری به آن داده شده است و آن‏اینکه همه این " گم شدنها " ، از نظر شما گم شدن است ، برای بشر دشوارو بلکه ناممکن است که این ذرات را جمع آوری کند ، اما برای خدا که علم‏و قدرتش نامتناهی است هیچ اشکالی نیست .

در آیات مذکور سخن منکران مستقیما درباره اجزای بدن است که چگونه واز کجا جمع آوری می‏شود ؟ ولی در اینجا به گونه دیگر جواب داده است ،زیرا در اینجا سخن صرفا در این نیست که اجزای بدن هر کدام به جایی‏می‏افتد و اثری از آنها نیست ، بلکه در این است که با گم شدن اجزای بدن‏، ما گم می‏شویم و دیگر " ما " و " من " در کار نیست . به عبارت‏دیگر ، سخن شبهه کنندگان این است که با متفرق شدن اجزاء بدن شخصیت‏واقعی ما نیست و نابود می‏شود . قرآن در اینجا این گونه پاسخ می‏گوید که‏برخلاف گمان شما شخصیت واقعی شما هیچ وقت گم نمی‏شود تا نیازی به پیداکردن داشته باشد ، از اول در اختیار فرشتگان ما قرار می‏گیرد .

این آیه نیز در کمال صراحت بقای شخصیت واقعی انسان ( بقای روح ) راپس از مرگ ، علی رغم فانی شدن اعضای بدن ، ذکر می‏کند .

. 3 « الله یتوفی الانفس حین موتها و التی لم تمت فی منامها فیمسک‏التی قضی علیها الموت و یرسل الاخری الی اجل مسمی ان فی ذلک لایات لقوم‏یتفکرون ».

خداوند نفوس را در حین موت ، و آن که نمرده است ، در حین خواب ، به‏تمام و کمال دریافت می‏کند ، پس آن کس را که مقرر شده است بمیرد نگه‏می‏دارد و دیگری را تا مدت معینی باز می‏فرستد .

این آیه شباهت و سنخیت خواب و مرگ - و ضمنا شباهت و سنخیت بیداری‏و بعث اخروی - را بیان می‏کند . خواب ، مرگ ضعیف و کوچک است و مرگ‏، خواب شدید و بزرگ ، و در هر دو مرحله روح و نفس انسان از نشئه‏ای به‏نشئه دیگر انتقال می‏یابد با این تفاوت که در حین خواب ، انسان غالباتوجه ندارد و هنگامی که بیدار می‏شود نمی‏داند که در حقیقت از سفری‏بازگشته است ، بر خلاف حالت مرگ که همه چیز بر او روشن است .از مجموع این سه آیه کاملا می‏توان فهمید که ماهیت مرگ از نظر قرآن‏نیستی و نابودی و تمام شدن نیست ، بلکه انتقال از نشئه‏ای به نشئه دیگراست . ضمنا ماهیت خواب از نظر قرآن نیز روشن شد ، معلوم شد که خواب‏هر چند از نظر جسمی و ظاهری تعطیل قوای طبیعت است ، ولی از نظر روحی ونفسی نوعی گریز و رجوع به باطن و ملکوت است . مساله خواب نیز مانندمساله مرگ از نظر علم از مجهولات است . آنچه علم در این زمینه می‏شناسدقسمتی از جریانات جسمانی است که در قلمرو بدن صورت می‏گیرد .

 

 

پس از مرگ            

آیا انسان پس از مرگ، یک باره وارد عالم قیامت می شود و کارش یکسره می گردد، و یا در فاصله ی مرگ و قیامت، عالم خاصی را تجربه می کند و هنگامی که قیامت کبری به پا شد وارد عالم قیامت می شود؟

مطابق آنچه از نصوص قرآن کریم و اخبار و روایات متواتر و غیر قابل انکاری که از رسول اکرم (صلی الله علیه) و ائمه ی اطهار (علیهم السلام) رسیده است، هیچ کس بلافاصله پس از مرگ وارد عالم قیامت  کبری نمی شود؛ زیرا قیامت  کبری مقارن است با یک سلسله از انقلاب ها و دگرگونی های کلی در همه ی موجودات؛ یعنی کوه ها، دریاها، ماه، خورشید، ستاره ها، کهکشان ها و... . هنگام  قیامت  کبری هیچ چیز در وضع موجود باقی نمی ماند، در حالی که ما می بینیم که هنوز نظام جهان برقرار است و شاید میلیون ها سال دیگر نیز برقرار باشد.

همچنین از نظر قرآن کریم، هیچ کس در فاصله ی مرگ و قیامت  کبری در خاموشی و بی حسی فرو نمی رود؛ بلکه انسان بلافاصله پس از مرگ وارد مرحله ای دیگر از حیات می شود که همه چیز را حس می کند، از چیز هایی لذت می برد و از چیز هایی دیگر رنج. این مرحله ادامه دارد تا هنگامی که قیامت  کبری به پا شود.

مرحله دوم حیات جاوید ، قیامت کبری است. قیامت کبری برخلاف عابم برزح که مربوط به فرد است و هر فردی بلافاصله وارد عالم برزخ میگردد، مربوط است به جمع یعنی به همه افراد و همه عالم و اشیا و انسانها. و برای کل جهان رخ میدهد. کل جهان وارد مرحله جدید و حیات جدید و نظام جدید میگردد.

قرآن کریم که ما را از حادثه بزرگ قیامت آگاه کرده است ظهور این حادثه بزرگ را مقارن با خاموش شدن ستارگان و بی فروغ شدن خورشید ، خشک شدن دریاها ، هموار شدن ناهمواریها ، متلاشی شدن کوهها و پیدایش لرزشها و غرشهای عالمگیر و دگرگونیها و انقلابات عظیم و بی مانند بیان کرده است.

تمامی عالم به سوی خرابی میرود و همه چیز نابود میشود و بار دیگر جهان نوسازی میشود و تولدی دیگر می یابد که با قوانین و نظامات فعلی جهان تفاوتهای اساسی دارد و برای همیشه باقی میماند.

قیامت در قرآن کریم با نامها و عنوانهای مختلف خوانده شده است که هر کدام نشاندهنده وضع مخصوص و نظام مخصوص حاکن بر آن است. مثلاً از آن جهت که همه اولین و آخرین در یک سطح قرار میگیرند و ترتیب زمانی آنها از بین میرود " روز حشر" و از آن جهت که باطنها آشکار میشود " یوم تبلی السرائر" یا " روز نشور" نامیده شده است.

مطلب عمده ای که کتب آسمانی هم بر آن تأکید داشته اند، پیوستگی این جهان و جهان آخرت است. بدان معنی که بذر آن حیات در این حیات و به دست خود انسان کاشته میشود و سرنوشت آن جهان توسط خود انسان در این حیات تعیین میگردد. رسول خدا فرمود: الدُنیا مزرعهُ الاخرهِ ( دنیا کشتگاه آخرت است). هر تخم بدی یا نیکی در این دنیا بکارید در آخرت برداشت خواهید کرد. همانطور که محال است انسان جو بکارد و گندم برداشت کند، همچنین محال است انسان در دنیا اندیشه بد، خلق و خوی بد، عمل و کردار بد داشته باشد و در آخرت سود بگیرد.

از قرآن کریم و روایات پیشوایان دینی ما چنین استنباط میشود که نه تنها انسان باقی است و جاوید میماند، بلکه اعمال و آثار انسان نیز به نحوی ضبط و نکهداری میشود و از بین نمیرود و انیسان در نشئه قیامت تمام اعمال و آثار گذشته خود را مصوّر و مجسّم میبیند و مشاهده میکند ( وَ وَجَدوا ما عَمِلوا حاضرا ً _ کهف/49). اعمال خوب با صورتهای زیبا و جالب و لذّتبخش تجسم میابند ولی آثار بد انسان با صورتهای بسیار زشت و وحشتزا و مهیب و موذی تجسم می یابند و به صورت درد و رنج و عذاب در می آیند( یومَ یَصدُرُ النّاس اشتاتاً لِیُروا اَعمالَهم. فَمَن یَعمل مِثقالَ ذرهٍ خیراً یَرَه. فَمَن یَعمل مِثقال ذرهٍ شراً یَرَه _ زلزال/ 8-6). پیامبر اکرم فرمودند: یومَ تجدُ کل نفسٍ ما عمِلَت من خیرٍ محضراً و ما عمِلَت من سوء، تودّلو لَو کانَ بینها و بینهُ امداً بعیداً .

وجوه مشترک زندگی دنیا و آخرت اینستکه هردو زندگی حقیقی است. در هردو انسان به خود و آنچه به خود تعلق دارد آگاه است. در هر دو لذت و رنج، سرور و اندوه و سعادت و شقاوت هست. غرائز انسان در هر دو زندگی حکمفرما است. در هردو انسان با بدن و اندام کامل و اعضاء و جوارح زندگی میکند. اما تفاوتهای اساسی وجود دارد:

در اینجا توالد و تناسل و کودکی و نوجوانی و پیری و سپس مرگ هست، در آنجا نیست. در اینجا باید کار کرد و تخم پاشید، در آنجا از تخمهای پاشیده شده در این جهان و زمینه مساعد فراهم شده در دنیا بهره برداری کرد. اینجا جای کار و عمل و آنحا جای نتیجه گیری و حساب پس دادن است. در اینجا جای تغییر سرنوشت از طرف خود انسان به وسیله تغییر مسیر و جهت حرکت است و در آنجا نیست. در اینجا موت و حیات هست، مرده از زنده بیرون می آید و بالعکس، در آنجا حیات محض حمفرما است.در اینجا اسباب و علل و شرائط خاص زمانی حکمفرما است، حرکت و تکامل وجود دارد و در آنجا فقط ملکوت الهی ظهور دارد.

 قرآن جهت نزدیک کردن مطلب به ذهن انسان به ذکر یک سری استدلالها پرداخته است:

1-    آیاتی که در جواب به منکرانی که قیامت را امری ناشدنی تصور میکردند، آمده است.  در سوره یس میگوید: " برای ما مثلی آورد و خلقت خود را فراموش کرد، گفت این استخوانهی پوسیده را چه کسی زنده میکند؟ بگو همان کس که اولین بار آن را ابداع کرد و او به هر مخلوقی آگاه است" .

این آیه پاسخ به مردی از کافران است که استخوان پوسیده ای را در دست گرفته و آمد و آن استخوان را را دست خود نرم کرد و به صورت پودر درآورد و سپس آنرا در هوا متفرث ساخت. آنگاه گفت چه کسی میتواند این ذرات را زنده کند. قرآن جواب میدهد همان کس که اوّلین بار او را آفرید.

انسان گاهی با مقایسه قدرت و توانائی خود ، امور را به شدنی و ناشدنی تقسیم میکند. وقتی چیزی را ماورای قدرت و تصور خود دید، گمان میبرد آن چیز در ذات خود ناشدنی است ولی با مقایسه با قدرتی که اولین بار حیات را در جسم مرده آفرید، امری است ممکن و قابل انجام.

آیات زیادی آمده که در همه آنها با تکیه بر قدرت الهی درباره قیامت بحث میکند. مفاد همه آنها اینست که مشیت خدای عادل حکیم چنین اقتضا دارد که قیامت وجود داشته باشد. و هیچ مانعی در راه این مشیت نیست.

2-    آیاتی که به ذکر نمونه میپردازند. مانند داستان حضرت ابراهیم که به خدا گفت: "پروردگارا به من چگونگی زنده کردن مردگان را بنمایان، در پاسخ گفته شد مگر به آن ایمان نداری؟ او گفت: چرا. این تقاضا برای اینست که قلبم مطمئن گردد. به او گفته شد : چهار مرغ رات بگیر و سرهای آنها را تکه تکه کن و هر قسمتی را بر روی کوهی قرار بده و سپس آن مرغها را بخوان. خواهی دید که به امر خدا آن مرغخا زنده خواهند شد و به سوی تو خواهند آمد."و یا آیاتی که به یک امر خارق العاده استناد نکرده، بلکه نظام موجود و مشهود را که همواره زمین و گیاهان در فصل پاییز و زمستان می میرند و در بهار زنده میگردند را  مورد استناد قرار میدهد.

3-    گروه سوم آیاتی است که قیامت را امر ضروری و حتمی معرفی میکند و نبود آن را امر ناروا دربارۀ ذات خداوند میداند. این مطلب از دو راه بیان شده است: یکی راه عدل الهی و اینکه خداوند به هر مخلوقی آنچه را که شایستۀ آن است عنایت میکند. دیگر آنکه ذات اقدس الهی مخلوقات را برای غایت و هدفی آفریده است، حکمت الهی ایجاب میکند که موجودات را به کمال لایق و غایت ممکن شان سوق دهد.قرآن کریم میفرماید: " اگر قیامت و حیات جاوید و سعادت و پاداش و کیفر اخروی نباشد بر ضد عدل خداوندی است و نوعی ظلم است و ظلم بر خدا ناروا است." و هم میگوید:" اگر حیات جاوید و پایان ثابت و ابدی در کار نباشد، خلقت عبث و پوچ است و عبثکاری بر خدا ناروا است."در این زمینه آیات زیادی در قرآن کریم وجود دارد که به دو مورد از آنها که به عدل الهی و حکمت الهی تکیه شده، میپردازیم:

در سورۀ مبارکه ص پس از ذکر این مطلب که کسانی که از راه خدا منحرف شده اند به موجب اینکه روز حساب را فراموش کرده اند عذاب شدید خواهند داشت در آیه 27 و 28 دربارۀ روز حساب چنین میفرماید: " ما آسمان و  زمین را باطل و پوچ نیافریده ایم. آن (اندیشه که خلقت بر پوچی است) گمان کسانی است که با حقیقت از در عناد آمده اند، پس وای بر چنین کسان از آتش. آیا ما کسانی را که ( به خدا و معاد و پیامبر) ایمان آورده و کارهای شایسته انجام داده اند مانند تبهکاران قرار خواهیم داد؟ یا پرهیزکاران را مانند اهل فسق و فجور قرار خواهیم داد؟"چنانکه می بینیم در آیۀ اول از این دو آیه به حکیم بودن خدا و حکیمانه بودن خلقت و در آیۀ دوم به عدل الهی و عادلانه بودن آفرینش استناد شده است.در سورۀ مبارکۀ جاثیه آیۀ 21 و 22 چنین آمده است:" آیا آنانکه مرتکب کارهای بد میگردند گمان کرده اند که آنها را  مانند مردمی که ایمان آورده و کارهای شایسته انجام داده اند قرار میدهیم، در حالی که زندگی و مردگی شان یکسان است. حکمی را که رانده اند بد حکمی است. و خداوند آسمانها و زمین را به حق ( نه به باطل و پوچی) آفریده است و برای اینکه هر کسی به جزای ( پاداش یا کیفر) آنچه کسب کرده برسد و آنان هرگز مورد ظلم قرار نخواهند گرفت."در آیۀ اول از این دو آیه به اصل عدل اشاره شده است و در آیۀ دوّم به اصل حکمت. در ذیل آیۀ دوّم بار دیگر عدل الهی به عنوان غایت و هدف از قیامت ذکر شده است.اینجا لازم است توضیحی در باره ی این دو اصل بدهیم که چگونه است که عدل الهی و حکمت الهی هر دو حیات جاودان را ایجاب می کنند؟

معاد در پرتو عدل الهی

عدالت در مفهوم وسیعش عبارت است از دادن حق صاحبان استحقاق بدون هیچ تبعیضی میان آن ها؛ و عدل الهی به این معنی است که موجودات جهان هر کدام در درجه ای از هستی و در درجه ای از قابلیت فیض گیری از خداوند اند، و از طرف خداوند نسبت به هیچ موجودی تا آن اندازه که امکان و قابلیت دارد از فیض دریغ نمی شود.

انسان در میان سایر موجودات، موجودی است با سرمایه و استعداد و لیاقت و امکانات ویژه؛ انسان دارای انگیزه های عالی اخلاقی، علمی ، ذوقی، مذهبی و الهی است و بسیاری از کار های خود را تحت تاثیر این انگیزه ها انجام می دهد. خداوند نیز مردم را دعوت کرده است به ایمان و نیکوکاری، مردم از نظر پذیرش این دعوت دو دسته شده اند: برخی این دعوت را پذیرفته و نظام فکری و اخلاقی و عمل خود را بر آن تطبیق داده اند و برخی دیگر نپذیرفته و به بدکاری و فساد پرداخته اند. از طرف دیگر می بینیم که نظام این جهان بر این نیست که صد در صد نیکوکاران را پاداش دهد و بد کاران را کیفر. پس جهانی دیگر باید باشد که نیکوکاران  پاداش کامل نیکوکاری خود را دریافت کنند و بدکاران کیفر کار بد خود را؛ وگرنه بر خلاف عدل الهی است.

معاد در پرتو حکمت الهی

حکمت در مورد انسان عبارت است از انجام دادن کار برای رسیدن خود انسان به کمالات خویش، و هیچ ضرورتی ندارد که میان کار انسان و نتیجه ای که از آن کار می خواهد بگیرد رابطه ی واقعی وجود داشته باشد؛ ولی میان کار خدا و نتیجه ای که بر آن مترتب می شود رابطه ی واقعی و طبیعی برقرار است، یعنی غایت و نتیجه ی هر کار عبارت است از کمال واقعی خود آن کار. دنیا و طبیعت نیز  مساوی است با تغییر و دگرگونی و عدم ثبات؛ بنا بر این، اگر جهان آخرت که جهان جاودانگی است نبود، جهان مقصد واقعی نداشت و به اصطلاح قرآن خلقت و آفرینش "عبث" و "باطل" و "لعب" بود.اما پیامبران آمده اند که ما را به حقیقتی آگاه کنند که ندانستن آن سراسر هستی را در نظر ما پوچ و بی معنی می کند . با رسوخ اندیشه ی پوچی در  ذهن ما، و به عبارت دیگر با پوچ پنداری، خود ما به صورت موجودی پوچ و بی معنی و بی هدف درمی آییم. یکی از آثار ایمان و اعتقاد به عالم آخرت این است که ما را از پوچ پنداری و پوچ بودن نجات می بخشد و به ما و اندیشه و هستی ما معنی می دهد.


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد زندگی جاوید یا حیات اخروی

دانلود تحقیق درباره حیات خارج از جو زمین

اختصاصی از سورنا فایل دانلود تحقیق درباره حیات خارج از جو زمین دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 14

 

حیات خارج از جو زمین

برای گذشتگان ما هرگز چنین سؤالی پیش نمی‌آمد که من در جهان تنها زندگی می‌کنم یا نه؟ دنیای آنها از یک بستر محدود به نام خاک و آسمانی مملو از ستارگان شناخته شده تشکیل می‌شد.

آنها به این احتمال که ممکن است منظومه‌ها و سیارات دیگری وجود داشته باشند که نتیجه آن زندگی موجودات غیر زمینی است. اهمیت نمی‌دادند. شیپارلی اولین کسی بود که تصور می‌‌کرد شیارهایی بر روی مریخ دیده‌است. پرسیال لول همین فرضیه شیار را به صورت کانالهایی که توسط مریخی‌ها به منظور آبیاری کردن محصولات کشاورزی‌شان احداث شده‌ است، بیان کرد. نتیجه این فرضیات این بود که قدرت و بینش انسان به این سمت که ما در جهان تنها نیستیم سوق داده‌شده است. همان‌طور که در فصل 5 اشاره شد. تحقیق خاص ما در مورد مریخ به نتایج منفی منجر شده‌ است.

در صورتی که ما با زندگی در سطح مریخ مواجه شویم قطعاً این نظریه به بقای موجوادت غیر زمینی منتج می شود. البته بایستی بدانیم که واژه extraterres trial به معنی وجود داشتن موجوداتی متفاوت از آن چه در زمین مشاهده می‌کنیم، است. ما حرفهای مخفف ET را برای واژه Life Extraterres trial به معنی زندگی غیر زمینی و حرف L را برای کلمه Life و حرف I در ETI برای واژه intelligence به معنی هوشمند در نظر می‌گیریم که به زبان ساده ETI به معنی موجودات هوشمند غیر زمینی است. ما هم اکنون سرگرم تحقیق در مورد زندگی موجودات هوشمند غیر زمینی هستیم که به صورت مخفف SETI نوشته می‌شود. که s مخفف serch به معنی تحقیق است.

اولین SETI پروژه‌ای بود که OZMA نامیده می شد. و در سال 1960 آغاز شده است و تلاشی بود که برای یافتن سیگنالهای رادیویی از دو ستاره نزدیک به هم انجام گرفته بود. این دو ستاره تائوستی و اپیسیلون اریدانی نام داشتند.

در حقیقت ما هیچ‌گونه علائمی از ETI یا ETL در سطح کره مریخ یا ماه و یا در ابرهای مشتری و یا در تیتان (قمر زحل) نیافیتم. این موضوع هرگز روحیه محقیقن را تضعیف نکرده‌است. بلکه آنها را تشویق به تحقیق در خارج از منظومه شمسی کرده‌است.

تحقیقات ما بایستی به صورت گسترده‌تر و فراتر از منظومه شمسی انجام می‌شد و این در حالی ممکن بود که ما می توانستنیم به یک ستاره دیگر سفر کنیم و بر روی یک یا چند سیاره آن فرود بیاییم و در آنجا اتراق کنیم. تا بتوانیم پیرامون حیات در آنجا تحقیق کنیم.

البته چندان عجیب نیست که این نظریه به طور قطع انجام‌ناپذیر است. با توجه به محدودیتهایی که در مورد فاصله و سرعتی که بتوانیم ماهواره‌مان را به آن ستاره انتقال دهیم، سراغ داریم.در صورتی که ما بتوانیم با 1/0 سرعت نور سفر کنیم 90 سال طول می کشد تا بتوانیم به نزدیکترین ستاره که همان آلفا قنطورس است برسیم. حال ستاره‌ای را در نظر بگیرید که 100 سال نوری با ما فاصله داشته‌باشد. آنگاه ما بایستی 2000 سال در سفر باشیم تا به آن ستاره برسیم و برگردیم. ونسلهای زیادی باید در سفر همراه ما باشند، عده‌ای بمیرند و عده‌ای به راهشان ادامه دهند.

حقیقت جالبی که ما می توانیم از قانون نسبیت یاد بگیریم. این است که آیا صنعت ما می‌تواند آن قدر پیشرفت داشته‌باشد که به ما اجازه دهد که به 98% سرعت نور برسیم. زمان برای ما در داخل ماهواره بسیار کند‌تر می‌گذرد و با در نظر داشتن این موضوع که سفر رفت و برگشت به ستاره آلفا کمتر از 40 سال طول می‌کشد. اما این مدت در زمین 200 سال طول می‌کشد و هنگامی که ما برگردیم تمام دوستانمان مرده‌اند. اما ما امیدواریم که اطلاعات مورد نیاز که توسط دوستانمان به دست آمد توسط نسلهای بعد تکمیل شود.

بیشترین سرعتی که بشر توانسته به آن دست یابد mi/h 100000 یا معادل mi/s 28 می‌باشد که این سرعت فقط از 1/0 سرعت نور می باشد. همان‌طور که می‌بینید این ارقام بسیار ناامید‌کننده هستند. ولی ما نباید امیدمان را از دست بدهیم و بایستی بتوانیم منبعی از انرژی پیدا کنیم که سرعت ماهواره‌مان را به اندازه اولین نیمه سفر تا ستاره دور دستی که مورد نظرمان است به درصد قابل قبولی از سرعت نور برساند. نظریه‌هایی که برای چنین سیستم حرکتی وجود دارد، عبارتند از: همجوشی هیدروژن و پادماده، سیستم تعویض یون و غیره.

سیگنالهای رادیویی در خلأ با سرعت نور حرکت می‌کنند. اما در چه طول موجی باید شنیده شوند؟ محدوده کامل طول موجها خیلی وسیع است. ولی کمتر از اندازه‌ای است که ما به آن نیاز داریم. مقداری از این محدوده، از تابش زمینه کیهان که توسط الکترونهای شتاب یافته تأمین می‌شود، نشأت می‌گیرد.

ما با امواج رادیویی با طول موج بیشتر نیاز نداریم. خوشبختانه محتمل‌ترین محدوده طول موجها که ما به آن نیاز داریم طیف 18 تا 21 سانتی‌متر است(در واقع کمی بیشتر). چرا این طول موجها ویژه به نظر می‌رسند؟

در فصل 15 ما دیدیم که چرا سیگنال cm 21 معتبر است. این سیگنالی است که توسط بیشترین عنصر موجود در جهان یعنی هیدروژن ساطع می‌شود.

هر ETI بدون تردید این حقیقت را می‌داند که باید هر طول موجی را برای منظوری خاص انتخاب کند. با توجه به دلایلی که گفته شد این طول موج برای پروژه SETI که OZMA نامیده شد انتخاب می‌شود.

البته بیشتر ذکر شده است که طول موج cm 18 برای تشعشع هیدروکسیل تعریف شده است. هیدروکسیل همان رادیکال OH ‌می‌باشد که در فضای سیال میان ستاره‌ای یافت می شود.هنگامی که شما یک رادیکال OH را نزدیک یک اتم هیدروژن قرار می‌دهید.خیلی به HOH یا مولکول آب نزدیک می‌شوید. هنگامی که این استدلال چیزی را ثابت نکند محدوده طول موجهای 18 تا 21 سانتی‌متر را حفره آب می‌نامیم جایی که ETS ها داستان فعالیت متهورانه ما را نشان می‌دهند. با توجه به این که ما آب را برای پایدار بودن موقعیت‌های زندگی غیر زمینی در نظر داریم. این طور فکر می‌کنیم که شاید در تمام جهان آب موجب بقای موجودات زنده است و اگر آب وجود داشته باشدETS ممکن است این منطق ما را معطوف به انتشار امواج مختلف در این زمینه بکنند. ما قابلیت انتشار سیگنالهای رادیویی قوی را در هر جهت داریم و می‌توانیم همزمان طول موجهای مختلف را نیز بشنویم.

آیا تلاش کردن پیرامون این مسأله هیچ موثر واقع می‌شود؟

چه شانسهایی وجود دارد که ETI وجود داشته باشد؟

برای پاسخ به این سوالات و همچنین طرح سوالات بیشتر در این زمینه بیابیم به کنفرانسی که توسط دانشمندان در سال 1968 در مرکز رادیویی ملی در گرین بنک در ویرجینیا انجام شد برگریدم. حدس این که چه مقدار از جوامع ETI در کهکشان راه شیری وجود دارد توسط فرمول زیر که به فرمول دریک معروف است به دست می‌آید:


دانلود با لینک مستقیم


دانلود تحقیق درباره حیات خارج از جو زمین

دانلود پاورپوینت منشا حیات - 15 اسلاید

اختصاصی از سورنا فایل دانلود پاورپوینت منشا حیات - 15 اسلاید دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود پاورپوینت منشا حیات - 15 اسلاید


دانلود پاورپوینت منشا حیات - 15 اسلاید

 

 

 

مساله منشا حیات و چگونگی ظهور جانداران در روی کره زمین در زمره مسائلی است که از قدیم‌ترین اعصار مورد توجه انسانها بوده و امروزه نیز به عنوان یک سوال زنده برای اذهان انسانها مطرح است. در طول تاریخ اندیشه بشر نظریه‌های گوناگونی در این باره ارائه شده است. نحوه نگرش و قضاوت انسانها روی این دو نکته تاثیر اساسی در شکل‌گیری نظریه‌های مرتبط با منشا حیات دارد.

 

    * حیات پدیده یا خصلتی نیست که به یکسان روی تمام هستی مادی توزیع شده باشد و یا به تعبیر دیگر در همه اشیا ، یعنی تمام تجمعهای ماده تظاهر کند. تنها بخشی از اشیاء جهان زنده‌اند و بین زنده‌ها و غیر زنده‌ها حالات بینابین یا حد واسط وجود ندارد.

    * کالبد جانداران از یک سری عناصر و مواد تشکیل می‌یابد که در محیط غیر زنده نیز وجود دارند.

برای دانلود کل پاورپوینت از لینک زیر استفاده کنید:


دانلود با لینک مستقیم


دانلود پاورپوینت منشا حیات - 15 اسلاید