لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 17
سازمان چریک های فدائی خلق
پیشینه و خاستگاه فعالیتهای چریکی به سال 1342 باز میگردد. عواملی مانند توانایی نیروهای مسلح در سرکوب قیام 15 خرداد 1342، کارایی ساواک در ریشهکن ساختن احزاب مخفی و زیرزمینی و بیاعتنایی سازمانهای مهم مخالف(به ویژه حزب توده و جبههی ملی)، به کنار گذاشتن روشهای مقاومت مسالمتآمیز، دست به دست هم دادند تا مخالفان جوان را به جستجوی شیوههای جدید مبارزه ترغیب کنند.
سازمان چریکهای فدائی خلق از ادغام دو گروه مارکسیست – لنینیست در فروردین1350 تشکیل شد. گروه اول در سال 1342توسط پنج دانشجوی دانشگاه تهران به نامهای بیژن جزنی، عباس سورکی، علیاکبر صفائیفراهانی، محمد آشتیانی و حمید اشرف بهوجود آمد که معروف به گروه جزنی – ظریفینیا یا سیاهکل بودند.
چهار سال پس از تشکیل گروه، عباس شهریاری نفوذی ساواک آنها را لو داد، جزنی و سورکی دستگیر شدند و تا فروردین 54 در زندان ماندند ولی در حین فرار کشته شدند. صفائی فراهانی و محمد آشتیانی به لبنان فرار کردند. اشرف هم که در امان مانده بود و با یاران باقیمانده، گروه را همچنان فعال نگاه داشتند. هر چند جزنی نتوانست عملا فدائیان را سازمان دهد اما پدر معنوی آن شمرده میشد و تأثیر زیادی بر جریان رادیکال در معرفی و آشناسازی آنان با فکر و مشی مسلحانه داشت.
گروه دوم تشکیلدهندهی سازمان را دو دانشجوی مشهدی مقیم تهران با نامهای مسعود احمدزاده و امیرپرویز پویان، رهبری میکردند. گروه احمدزاده پویان در اواخر سال 1346 توسط تعدادی از فعالان جبههی ملی از جمله عباس مفتاحی تأسیس شد. گروه اول تیم روستایی و گروه دوم تیم شهری این سازمان جدید را تشکیل دادند.
گروه احمدزاده با نگرش اصلاحطلبانهی حزب توده و جبههی ملی مخالف بودند و استدلال میکردند که فقط از طریق نبرد مسلحانه میتوان دولت پهلوی را سرنگون ساخت؛ ولی گروه جزنی استدلال میکرد که نقش چریکها، آمادهسازی شرایط برای برپایی و چیرگی و هژمونی طبقهی کارگر است.
مواضع و استراتژی سازمان چریکهای فدائی خلق
اعضای فدائی خلق در آثاری که انتشار دادهاند مدعی شدهاند که از رهبری جهانی شوروی استقبال نداشتهاند و سیاست شوروی بعد از استالین را مردود شناختهاند و بعضا تمایلات چپی پیدا نمودهاند و مدعی شدهاند اصل سازمان مستقل از قطبهای جهانی کمونیزم عمل کرده است. استراتژی اصلی سازمان چریکهای فدائی خلق بسیار ساده بود: جنگ چریکی و باز هم جنگ چریکی.
ضدیت با مالکیت خصوصی و ترویج مالکیت عمومی، دشمنی با هر نوع سرمایهداری و تأکید بر سرمایهداری دولتی و سیاستهای اقتصادی دولتمحور و سوسیالیستی، ضدیت با امپریالیسم که نماد آن را با توجه به رقابت دولتها در آمریکا میدیدند، تمایل به حرکتهای مسلحانه و خشونتبار انقلابی و بیاعتنایی به روشهای مسالمتآمیز سیاسی و تأکید بر ضرورت ایدئولوژی مبارزه از ویژگیهای تفکر سازمان چریکهای فدائی خلق بود.
فعالیتهای سازمان چریکهای فدائی خلق
حمله به سیاهکل در تاریخ 19بهمن 1349 اولین عملیات چریکی از سوی چریکها در ایران بود؛ بهطوری که گفته میشود پس از حمله به سیاهکل گروهها در هم ادغام شدند و سازمان چریکهای فدائی خلق را ایجاد کردند. علل این حادثه از این قرار است که در سال 49 جو موجود، جستجو برای یافتن محل مناسب برای عملیات چریکی بود و بحث جنگ چریکی روستایی و جنگ چریکی شهری به میان آمد. دستجات مختلف در پوشش گردش و سفر علمی به دهات و جنگلها و شهرستانها بهدنبال این موضوع بودند تا اینکه گروهی از کمونیستها که بعدا به نام چریکهای فدائی خلق مشهور شدند اولین گروه خود را به جنگلهای شمال فرستادند که ضمن تحقیقات بیشتر و ساختن استحکامات تمرین کنند تا بتوانند آغازگر جنگ چریکی روستایی باشند. اما این گروه خیلی زود به دلایلی از قبیل ناآشنایی با منطقه، ناتوانی و فقدان آگاهیهای سیاسی مردم منطقه، سرمای هوا و... بدام افتاد. با لو رفتن و دستگیر شدن رابط بین گروه و ده، چریکها برای نجات او به پاسگاه سیاهکل حمله بردند. ولی مأمورین، رابط را قبلا به شهر فرستاده بودند، آنها پاسگاه را خلع سلاح کردند و بالاجبار به داخل جنگل گریختند. رژیم نیز با شدت عمل هرچه تمامتر جنگل را محاصره کرد و با بمبهای آتشزا نقاط مشکوک را از درختان خلوت کرد و از راه زمین و هوا نیروهای ورزیده خود را اعزام داشت که ضمن چند برخورد مختصر کلیهی افراد گروه دستگیر و اعدام و یا محکوم به زندانهای مختلف گشتند و در بازجوئیها شبکه شهری نیز شناسایی شد و مخصوصا رهبران و افراد مؤثر گروه لو رفتند و رژیم به دنبال آنها افتاد.[6] سازمان با حادثهی سیاهکل مورد استقبال بسیاری از جوانان، به ویژه دانشآموزان و دانشجویان دانشگاه قرار گرفت و علیرغم کشتار بیشتر اعضای اصلی سازمان، فدائیان شهرت و هواداران بسیاری پیدا کردند و اعضای باقیمانده دو نشریهی مخفی "نبرد خلق" و " 19 بهمن" را منتشر کردند.
سازمان چریکهای فدائی خلق در ادامه با چندین عملیات مسلحانه، به پنج بانک دستبرد زدند، دو کارآگاه پلیس، یک کارخانهدار میلیونر و یک نظامی عالی رتبه را کشتند، سفارتخانههای انگلیس، عمان و ایالات متحده را بمبگذاری و دفاتر تلگراف و تلفن بینالمللی، آژانسهای هوایی ترانس ورُلد، انجمن ایران و آمریکا و مراکز پلیس در تهران، تبریز، رشت، گرگان، مشهد و آبادان را منفجر کردند.
سازمان چریکهای فدائی خلق بعد از سال 1354
در اواخر سال 1354سازمان چریکهای فدائی خلق به 2 شاخه تقسیم شد: شاخهی اکثریت که تا هنگام مرگ حمید اشرف در اواسط سال 1355 توسط وی رهبری میشد، بر ادامهی جنگ مسلحانه تا شکلگیری یک قیام تودهای پافشاری میکرد. اما شاخهی اقلیت طرفدار خودداری از درگیری مسلحانه، گسترش فعالیتهای سیاسی به ویژه در میان کارگران کارخانهها برقراری پیوند نزدیک با حزب توده بود. این گروه در اواسط سال 1355، به حزب توده پیوست، و تئوری تبلیغ از طریق عمل را انحراف مارکسیم نامید و گروه منشعب از سازمان چریکهای فدائی خلق وابسته به حزب توده ایران(فدائیان منشعب) را تشکیل داد. با ضربات ساواک در سال 1355 فعالیت هر دو گروه تا انقلاب اسلامی محدود شد.
فعالیت فدائیان خلق بعد از انقلاب اسلامی
با پیروزی انقلاب اسلامی، گروه فدائیان خلق توانستند خود را بازسازی و فعالیت خود را گسترش دهند و بدلیل محبوبیتی که بین جوانان و کارگران صنعتی داشتند توانستند افراد زیادی را جذب خود کنند.
از همان اولین روزهای پس از انقلاب و بویژه هنگامی که "کار" نشریهی هفتگی فدائیان انتشار علنی خود را آغاز کرد، سیاستهای متضاد سازمان شروع به خودنمایی کرد و از اینرو آنها نتوانستند یک موضع مشخص و صریح در مقابل جمهوری اسلامی ایران بگیرند. به همین دلیل بین آنها دو دیدگاه مختلف بهوجود آمد که باعث شد به دو گروه تقسیم شوند:
1- گروه اکثریت، نبرد مسلحانه را رد کردند، تاکتیکهای سابق مانند نظامیگری را مورد انتقاد قرار دادند و استدلال کردند که باید توجه بیشتری به کار در میان توده نشان داد. و مانند حزب توده خواستار موضع مسالمتآمیز در مقابل جمهوری اسلامی ایران بودند.
2- گروه اقلیت توسط دو نفر از اعضای اصلی سازمان، به نامهای اشرف دهقانی و محمد حرمتیپور رهبری میشد، آنها استدلال میکردند، دولت جمهوری اسلامی ایران ارگان سازش بین بورژوازی صنعتی(به نمایندگی لیبرالهای اسلامی مثل بازرگان و بنیصدر)، بورژوازی تجاری(به نمایندگی اتحاد روحانیت، بازرا و حزب جمهوری اسلامی) و قشرهای بالای خرده بورژوازی سنتی(به نمایندگی آیتالله خمینی و اطرافیان او) هستند.
دانلود تحقیق کامل درباره سازمان چریکهای فداییان خلق