فصل اول
طرح تحقیق
– کلیات
– مقدمه
– بیان موضوع
– بیان مسئله
– اهداف تحقیق
– فرضیه های تحقیق
– ضرورت تحقیق
– متغیرهای تحقیق
– تعریف عملیاتی
مقدمه
انسان دارای حسی است به نام بینایی، که این عمل را جز چشمهای او چیز دیگر میسر نمی گردند. جهان هستی را بوسیلة این دو عضو کوچک پیچیده و حساس می توانیم ببینیم جهانی که تمام اجزا و اشیای آن مشخصه ای به نام رنگ دارند.
هنگامیکه چشمان، بستهاند، جز سیاهی و تاریکی چیزی وجود ندارد ولی به محض گشودن آنها دنیا پراز رنگهای مختلف تصویر وارونه پردة حساس اتاق تاریک چشمانمان می گردد و عمل دیدن انجام می پذیرد در واقع اگر رنگهای مختلف تصویر نداشت. چرا که همانگونه که صدا اعصاب شنوایی را تحریک میکند و عمل شنیدن بوقوع می پیوندد و به دنبال آن عکس العمل در فرد بوجود می آید، رنگ نیز پس از تأثیر و تحریک اعصاب گیرنده خود موجب دیدن و مهمتر از آن سبب ایجاد دخالت انگیختگی در فرد میشود.
روانشناسی و فیزیولوژی رنگها و نحوه تأثیر آنها در حالتهای رفتاری و روانی افراد از مباحث بسیار مهمی اند که در زمینه رنگها قابل طرح و بررسی اند.
هر رنگی به مقتضای خاصیت خود به نوعی در روان انسان اثر می گذارد. که بی ربط به رفتارهای اجتماعی روانی او نیست. انتخاب رنگ اتاق، کتاب، میز، لباس و … همیشه موردتوجه آدمی بوده و کسی می خواهد رنگ دیوارهای اتاقش کرم باشد یا دیگری سبز کم رنگ و …
اینها همه گویایی تأثیر رنگ در انسان اند. بطوریکه هر فردی بنا به مسایل درونی خود به رنگی انس دارد و آن را می پسندد.
موضوع پژوهش:
رابطه رنگ با تیپ شخصیتی در بین دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی در سال تحصیلی ۸۷-۸۶
بیان مسئله:
پدیده رنگ از جمله پدیده های طبیعی است که شناخت آن تاریخی بس کهن داشته و در طول تاریخ تکامل بشر مطرح بوده است، این شناخت در جهت کاربرد رنگ برای زیبا جلوه دادن هر چه بیشتر و بهتر نمودن محیط زندگی است، از این رو مطالعات و پژوهشهای بسیاری از گذشته تا حال در مورد رنگ صورت گرفته و در دو قرن اخیر شناخت علمی نسبت به آن افزایش یافته است.
با شناخت علمی پدیده رنگ، مساله ترجیح رنگها بر یکدیگر مطرح گردید، پژوهشهای صورت گرفته دربارة ترجیح رنگها، از نظر روان شناسی جنبة علمی داشته و با دیدگاههایی چون نظریه های زیباشناسان که ترجیح رنگها را جزء ذاتی آنها دانسته و اساساً امری ذهنی تلقی می کنند توافق نظر ندارند و با تأکید بر ذهنیت این امر، تحقیق در این زمینه را بی مورد می دانند.
آنچه مسلم است عوامل در ارتباط با ترجیح رنگ مطرح می گردد که به طور اختصار میتوان به این گونه بیان کرد:
۱- عوامل فیزیکی، شامل عواملی است که به فیزیک نو مربوط بوده و در رویت رنگها و ترجیح رنگی بر رنگ دیگر مؤثر هستند. برای نمونه میتوان از طول موج و تواتر آنها نام برد.
۲- عوامل فیزیولوژیکی، این دسته از عوامل شامل فیزیولوژی چشم گیرنده های نور، تارها و سیستم عصبی هستند.
۳- عوامل فرهنگی- اجتماعی، از جمله این عوامل میتوان از ارزشهای فرهنگی، طبقه اجتماعی، پدیده های جمعی مانند مد، نامگذاری رنگها در فرهنگهای مختلف و نمادگرایی نام برد.
۴- عوامل فردی که میتوان از حالات و واکنش های هیجانی، خصایص و ویژگیهای و شخصیتی فرد نام برد که با ساختار شخصیتی فرد در ارتباط هستند.
با توجه به این که، هر فرد دارای صفات، خصوصیات رفتاری و ویژگی های شخصیتی منحصر به فرد است و با داشتن زندگی اجتماعی و گروهی با بسیاری دیگر از افراد، همنوائی دارد. انسان جهت داشتن رفتاری نسبتاً ثابت در پیرامون تعامل های خود، نیاز به تماس و برخوردهایی با محیط داخلی و خارجی خود دارد. فرد با اعمال محرکهائی از خارج متاثر گشته و نسبت به آن واکنش نشان میدهد و به همین ترتیب در اثر کنش و واکنش هائی که در درون فرد، متشکل از یادگیریهای گذشته، نگرش و منطق و استدلالی که از آن بهره مند است، مجموعه ای پویا ونسبتاً ثابت از رفتار پدید می آید که بدان شخصیت فرد اطلاق می گردد.
در پژوهش حاضر، موضوع مورد بررسی در ارتباط با ترجیح رنگ وخصوصیات شخصیتی افراد است که با پرسشنامه شخصیتی(جهت سنجش بعد درون گرا -برون گرا) و سوالهایی در مورد ترجیح رنگ است که تشکیل مرحله ای از مراحل پژوهش را می دهند.
بر اساس پرسشنامه یاد شده و سوال بیان شده در مورد ترجیح رنگ، اساساً رابطه بین شخصیت و رنگ بررسی و به سوال زیر پاسخ داده می شود که:
۱- آیا بین ترجیح رنگ و شخصیت افراد رابطه وجود دارد؟
هدف پژوهش:
در اجتماع امروزی کمتر کسی یافت میشود که به اهمیت رنگ و اثر عمیق آن روی انسان تردید داشته باشد. هر کدام از رنگها به تفاوت سردی و گرمی یا خنثی بودن، تأثیر روانی مشخصة خود را روی انسان ایجاد میکند با وجود خصوصیات فوق العاده ای که رنگ دارد غالب اشخاص نسبت به آن کم توجه و یا کاملاً بی تفاوت هستند. شناخت قدرت رنگ به انسان در حل پاره ای مشکلات کمک قابل توجهی نموده است به طبیعت نگاه کنیم تا متوجه شویم چگونه با عوض شدن فصول، رنگها نیز تغییر میکند و پیوسته ترکیبات زیبایی بوجود می آورند. معیار انسان در تمیز یک ترکیب رنگی زیبا، طبیعت است.
طبیعت منبع الهام در فراگیری هماهنگیهای صحیح و زیبا است. رنگهای هیجان انگیز بهاری در مقابل با رنگهای سرد و آرام زمستانی در احساس کاملاً متفاوت در انسان برمی انگیزند. (لوچه، ۱۳۷۰، صفحه ۳۰)
علیرغم خصوصیات گوناگون رنگ، این پدیده از قواعدی پیروی میکند که شناخت آنها میتواند در بهره گیری مناسب از رنگ کمک و راهنمای مؤثر میباشد. با فراگیری چنین قواعدی استفاده از رنگهای مختلف آسان گشته، میتوان محیط زندگی را به مکانی دلپذیر برای زیستن تبدیل نمود.
با توجه به توضیحات فوق هدف از این پژوهش سعی در بررسی علاقمندی افراد نسبت به رنگی خاص و تیپهای شخصیتی در این زمینه میباشد.
امید است که بتوانیم با این پژوهش گامی مؤثر در شناخت رنگ و اهمیت آن در زندگی روزمره و عادی افراد بردارم. (ویدا ابی زاده، ۱۳۷۲، ص ۱۱)
فرضیه پژوهش:
پژوهش فوق دارای فرضیه زیر است:
– بین انتخاب رنگ و شخصیت افراد رابطه وجود دارد.
اهمیت مساله:
رنگ نیز مانند هوا و آب بخشی از دنیای ماست. هیچ چیز بدون رنگ بدون شکل مادی قابل رویت نیست، نه معماری و نه هنر و نه طراحی و …
رنگ پدیده ای آنچنان وسیع است که تلاش برای شناسایی آن در یک پاراگراف به نظر عجولانه میآید. زیرا رنگ با اغلب فعالیتهای بشری در تماس است و در واقع مواردی که رنگ در آن نقش نداشته باشد نادر است. فیزیک، زیست شناسی، پدیده های ادراکی و بالخصوص روان شناسی و … همه و همه با رنگ در ارتباط هستند.
انتخاب رنگ بعنوان یکی از راههای شناخت انسان موضوعی مورد اختلاف و بحث انگیز است. (کارکیا، فرزانه، ۱۳۷۵، ص ۵۰)
به این دلیل ساده که انسانها شبیه هم نیستند این موضوع تا حدی بحث انگیز می نماید.
حتی دوقلوهای همسان که از نظر فیزیولوژیکی کاملاً به هم شبیه هستند نیز دارای شخصیت های متفاوتی می باشند. هر قدر که اشخاص شکاک وناباوری وجود داشته باشند ولی با افزایش تدریجی بیماریهای روانی در سراسر دنیا، روشها و نظریه های جدیدی برای تشخیص بیماریها ابداع میشود که رنگ را نیز شامل میشود.
(کارکیا، فرزانه، ۱۳۷۵٫ ص۶۱)
با توجه به واکنش عمومی نسبت به رنگ ها باید گفت که دوست داشتن یک یا تمام رنگها برای انسان کاملاً طبیعی و بهنجار است، در عوض رو کردن، انکار مطلق با تردید در محتوای هیجانی رنگ خصیصه ای است که ما را به انسانهای آزرده،سرخورده و افسرده رهنمون میکند. از سوی دیگر شور و نشاط بیش از اندازه نسبت به رنگ نشانه اختلال روانی و مزاج دمدمی و علایق متفاوت تو شخصیتی متزلزل است باید به خاطر داشت که پسند رنگ در طول زمان قابل تغییر است واگرنظر فرد نسبت به رنگ تغییر کند نشانه تغییر و تحول در شخصیت اوست. این حالت در درون گراها بیشتر از برون گراها اتفاق می افتد. (کارکیا، فرزانه،۱۳۷۵، ص۶۶)
بنابراین انتخاب رنگهای اصلی- فرعی- گرم و سرد میتواند نمادی از شخصیت فرد میباشد بطوریکه انتخاب یک رنگ گرم یا یک رنگ اصلی و یا رنگ سرد ویا یگ رنگ فرعی، شخصیت فرد را بیان می نماید و انسان را در گروهی خاص از تیپ های شخصیتی قرار میدهد.
تغییر خلق در طی سالیان نظرات فرد را نسبت به رنگها تغییر میدهد وهمچنین قرار گرفتن در شرایط محیطی مختلف نیز تأثیر بسزایی در انتخاب رنگ دارد.
بین انتخاب رنگ و شخصیت هر فردی که تحت تأثیر عوامل مختلف وجود دارد وهمچنین پختگی شخصیت نیز موجب تغییر رنگ میشود به ما یاری می رساند که هر چه بهتر به بررسی شخصیت و تیپ های مختلف از طریق انتخاب رنگ بپردازیم واطلاعات دقیقی از میزان علاقه مندی تیپ های مختلف شخصیتی به رنگ سرد و گرم اصلی و فرعی داشته باشیم.
متغیرهای تحقیق:
شخصیت هر فرد که با استفاده از پرسشنامه شخصیت آیزنک اندازه گیری شده (متغیر مستقل)
و همچنین انتخاب رنگ که ۷ رنگ ارائه شده در پرسشنامه که عبارت بودند از:آبی، خاکستری، سبز، زرد، قرمز، سیاه، قهوه ای (متغیر وابسته)
تعریف عملیاتی متغیرهای تحقیق:
انتخاب رنگ: انتخاب رنگ یعنی اینکه فرد از بین رنگها، بیشتر به چه رنگی علاقه دارد و کدام رنگ را بر دیگر رنگها ترجیح میدهد.
رنگهای سرد: این رنگها جزو رنگهای آرام وملایم هستند و کمتر از رنگهای دیگر خود را نشان می دهند که شامل: آبی،آبی مایل به بنفش و بنفش و… می باشد.
رنگهای گرم: این رنگها جزو رنگهای شادی آور وتحریک آمیز بوده وبیشتر از سایر رنگها خود رانشان می دهند که شامل: قرمز، زرد، نارنجی و…میباشد.
تعریف رنگ:
رنگ، صنعتی طبیعی در اشیاء است که آنرا در تاریکی نمی توان دید.
رنگ شدیداً با نور ارتباط دارد و زیبایی چیزها از رنگشان مدد میگیرند، زیبایی رنگ شکوفهها، آسمان، پرندگان و حشرات شاهد آن است و یکی از مهمترین عناصری است که میتواند عواطف و احساسات را منتقل نماید.
پاره ای از معانی روان شناسی و فیزیولوژیکی رنگها (به نقل از لوچر، ۱۳۷۰، ۱۰۶)
خاکستری: گوشه گیری،عدم فعالیت و بی تفاوتی
آبی: نیاز به آرامش کامل و خوشنودی خاطر و علاقه زیاد به دوستان و نزدیکان
سبز: پشت کار و استقامت، قدرت اراده و غرور و بلند پروازی
قرمز: پیشرفت بلامانع، امید به حل مشکلات زندگی
بنفش: روحیه شاعرانه و رومانتیک، دوستدار هنر و زیبایی، متکی بودن بر دیگران
قهوه ای: نیاز شدید به آسایش جسمی و روحی، فعال، علاقه بسیار زیاد به خانواده
سیاه: بی علاقگی به زندگی، نفی هر چیز، بدبینی، ناباوری و لجاجت
تعریف عملیاتی شخصیت:
مفهوم اصلی و اولیه شخصیت تصویری صوری و اجتماعی است و براساس نقشی که فرد در جامعه بازی میکند ترسیم میشود یعنی در واقع فرد به اجتماع خود شخصیتی ارائه میدهد که جامعه بر اساس آن او را ارزیابی می نماید و در زمان ما واز دیدگاه عامه این مفهوم با شهرت، حیثیت اجتماعی، خصوصیات پسندیده جسمی و روانی، سنگینی و متانت خوشرویی وبسیاری صفات مطلوب اجتماعی دیگر، برابر است. (شاملو، ۱۳۷۰، ص ۵۰)
شخصیت عبارت است از: مجموعه ای سازمان یافته، و واحدی متشکل از خصوصیات د نسبتاً ثابت وت مداوم که بر روی هم، یک فرد را از فرد یا افراد دیگران متمایز می نماید.(اتکنیسون وهمکاران،۱۳۶۸)
برون گرا
یکی از ویژگیهای روانی پیشنهادی یونگ، فردبرون گرا بیشتر به زندگی اجتماعی وجهان خارج توجه دارد تا به تجربة درونی خود. (اتکسینون وهمکاران۱۳۶۸)
درون گرا
یکی دیگر از ویژگیهای روانی پیشنهادی یونگ، فرد درونگرا به ویژه هنگام رویارویی با فشار روانی معمولاً در خود می رود و از دیگران فاصله میگیرد(اتکسینون وهمکاران، ۱۳۶۸)
فصل دوم
ادبیات (پیشینه) تحقیق
– تاریخچه نظری (تعاریف و معانی، سابقه تاریخی، انواع، نظریات، عوامل مؤثر نتایج- پیامدها، راههای کنترل و درمان …)
– پیشینه عملی تحقیق (خلاصه گزارش تحقیق های انجام شده در این زمینه در ایران و خارج از ایران و نقد و بررسی نتایج این تحقیق ها)
مقدمه
رنگ ها از زمان قدیم مورد توجه افراد بوده اند. مردم سعی می کردند که با استفاده از آنها به زندگی روزمره خود جلا بدهند، مثلاً از آن در ترکیب ساختمان استفاده مینمودند. با این حال کمتر کسی توجه به ذات رنگ و فلسفه وجودی آن و آثارش بر محیط اطراف داشته است. ولی باز هم افرادی بوده اند که در این زمینه پیش قدم شده و راه را برای ما هموار ساخته اند.
تا قرن ۱۸ اطلاعات گسترده و قابل قبولی از رنگ ها وجود نداشته وبسیاری از مردم بر حسب عادت از آنها استفاده می کرده اند ولی این ویژگی بشر است که نسبت به محیط اطراف خود کنجکاو و سعی در گرداوری اطلاعات بکند. مخصوصاً از قرن ۱۹به بعد که سیل اطلاعات به سوی مغز و زندگی بشر روانه گشته و آثار تخریبی آن، ایجاد سوالهایی دیگر و اکتشافاتی دیگر و در نتیجه باز هم گسترش دامنه علم میباشد.
اما خوب است که بدانیم که در ۱۰۰سال اخیر،بیشترین اطلاعات در زمینه رنگ ها به دست آمده است:
نخست از ترکیب آنیلین وبعدها از طریق مشتقات ذغال و اکسیدهای متالیک، رنگ را به راحتی به دست آوردند. امروزه از رنگ ها در موارد مختلفی استفاده میشود. مثلاً در کار تجارت و یا فروشندگی، فروشنده باید بداند که که از چه رنگی برای بسته بندی استفاده کند ویا کدام دو رنگ را در کنار هم در دکوراسیون قرار دهد.او میداند که نباید از رنگ سبز برای بسته بندی شکر استفاده کند، زیرا همان طور که در فصول بعدی بیشتر توضیح خواهیم داد، رنگ سبز احساس و مزه گس را ایجاد میکند که مناسب با شکر شیرین نیست!
زندگی بشر اولیه تحت تأثیر دو عاملی قرارداشت که خارج از کنترل او بودند: شب وروز-تاریکی و روشنایی. شب،وضعی را ایجاد می کرد که افراد دست از کار میکشیدند وکلیه فعالیتها مختل میشد. اما بر عکس در روز یا روشنایی باید به فعالیت و تکاپو مشغول شده، تنبلی را به کناری زده و دست به کارشد. از همان موقع رنگ آبی متمایمل به تیره رنگ آرامش و عدم فعالیت و رنگ زرد روشن رنگ امید وفعالیت شناخته شد. چون اعمال بشر اولیه اعم از حمله (قرمز) یا دفاع (سبز) حداقل در کنترل او بودند، لذا این عوامل و رنگ ها را “مستقل” یا “خود تنظیم کننده ” توصیف کرده اند.
در کل سیستم اعصاب بدن را میتوان به دو دسته تقسیم کرد:۱ـ اعصاب مرکزی۲ـ اعصاب خودکار.
سیستم اعصاب مرکزی را میتوان اندامی دانست که وظایف فیزیکی و حسی را تا حد آگاهی برعهده دارد در حالی که وظایف سیستم اعصاب مرکزی خودکار محدود به وظایفی است که در زیر آستانه آگاهی صورت میگیرد مثل ضربان قلب، هضم غذا و…
سیستم اعصاب خودکار از دو شاخه مکمل دیگر تشکیل شده است که در اساس در مخالفت با یکدیگر عمل میکنند. یکی سیستم اعصاب سمپاتیک و دیگری سیستم اعصاب پاراسمپاتیک. بر اثر تاثیرات فیزیکی (نظیر تلاش و کار) یا احساسی و عاطفی(نظیر ترس و خشم)، اعصاب سمپاتیک بر اعصاب پاراسمپاتیک غلبه کرده و تعداد ضربان قلب را افزایش میدهد و یا غیره که البته به محض اینکه حالت استرس و فشار روحی از بین رفت، اعصاب پاراسمپاتیک تلاش بسیاری در برقراری تعادل میکند.
درکل در پاسخ به این سوال که ما چرا رنگ را میبینیم نظرها و عقاید متفاوتی وجود دارد که در زیر ما مهمترین آنها را بررسی می کنیم:
هرینگ معتقد است که “ارغوان بینایی” در شبکیه چشم تحت تأثیر رنگ های روشن،بی رنگ میشود ولی وقتی در معرض رنگ های تیره قرار میگیرد دوباره به حالت سابق بر میگردد.
تشخیص دادن رنگ، هویت آن، نامگذاری آن و هر نوع بازتاب زیبایی شناسی در مورد آن همگی از وظایف پوسته مغزی میباشد.
تاریخچه رنگ
از روزگاران بسیار دور رنگها همواره پیرامون بشر را احاطه کرده و وی را تحت نفوذ خود در آورده اند. تا پیش از قرن ۱۹ فقط تعدادی رنگ و مواد رنگی شناخته شده بودند به طوری که استفاده از پارچه های رنگی فقط در انحصار ثروتمندان بود. مثلاً برای این که یک امپراتور بتواند ردایی به رنگ بنفش بپوشد باید صد هزاران حلزون زندگی خود را از دست بدهند در حالی که رعایا ناگذیر بودند از لباسهایی با پارچه های پنبه ای یا کتانی ساده استفاده کنند. نخست از ترکیبات آنیلین وبعدها از طریق مشتقات قطران و زغال و اکسیدهای متالیک رنگ را به راحتی به دست آوردند.
شخصیت افراد بستگی به محیط اطرافشان دارد یا به معنای دیگر تمامی مردم تحث تأثیر اطرافشان هستند و عمل می کنند. اولین تحقیقات درباره ی رنگ ها در یونان باستان توسط «آریستوتل» انجام گرفت. او نظریه« رنگ ها در اشعه هایی که خداوند از بهشت فرستاده وجود دارند» را بیان کرد.
این نظریه ها تا مدت ها مورد قبول بود تا زمانی که فورسیوس این نظریه ها را بدین صورت بیان کرد: رنگ ها بر وجود شما تأثیر دارند و چگونگی انتخاب رنگ توسط شما با آن رابطه مستقیم دارد. مثلاً افراد سالم رنگهایی را بیشتر می پسندند که بتواند سلامت جسم وروان آنها را انعکاس دهد.
رنگ ها استفاده های زیادی داشته تو دارند و سالیان سال دراز در خدمت مراکز درمانی در تمام جهان بوده اند.
اگر رنگ های به کار رفته برای تزئین داخلی هواپیما به طرز صحیحی باشد در این صورت اضطراب های ناشی از پرواز حتی در ترسوترین مسافران تا حدودی کمتر شده و فشار عصبی کمتری را در آن ها وارد می سازد و آنان را با حالت نسبتاً آرامتری به مقصدشان می رساند.
منشاء و اهمیت رنگ:
در اجتماع امروزی کمتر کسی است که به اهمیت رنگ و اثر عمیق آن روی انسان تردید داشته باشد و هر کدام از رنگهای تفاوت سردی وگرمی و یا خنثی بودن، تأثیر روانی مشخصه خود را روی انسان ایجاد میکند.انسان از همان ابتدا تحت تأثیر دو عامل خارج از کنترل قرار داشته است.
رنگی که با شب تداعی میشود آبی تیره و رنگی که با روز به ذهن می رسد زرد روشن است رنگ آبی تیره، سکون، استراحت و رنگ انفعالی است وزرد روشن رنگ امید و فعالیت. (ویدا ابی زاده، ۱۳۷۰، ص ۶۹)
اینها عواملی هستند که انسان را کنترل می کنند. بی آنکه انسان بتواند گذر شب وروز را مهار کند. بدینگونه است که رنگ مهمترین عنصر بصری از نظر بار عاطفی و احساسی است و این رنگ است که به عنوان عامل اساسی شخصیت هر ترکیب زیبا یا نازیبا را مشخص میکند. به کمک رنگ میتوان به محیط گرمی یا سردی ونشاط یا غم ارزانی کرد.
با وجود خصوصیات فوق العاده ای که رنگ دارد غالب اشخاص نسبت به آن کم توجه یا کاملاً بی تفاوت هستند.کافیست به طبیعت نگاه کنیم تا متوجه شویم چگونه با عوض شدن فصول، رنگها نیز تغییر می کنند وپیوسته ترکیبات زیبایی بوجود میآورد. معیار انسان در تغییر یک ترکیب رنگ زیبایی طبیعت است طبیعت منبع الهام در فراگیری هماهنگیهای صحیح و زیبا است. رنگهای هیجان انگیز بهاری در مقابل رنگهای سرد و آرام زمستانی در احساس کاملاً متفاوت در انسان بر می انگیزند.
(ویدا ابی زاده، ۱۳۷۲، ص۷۹)
صفات رنگ:
هر پدیده ای در دنیای بیرونی توسط چشم بر ما رسیده در مغز و فکرمان تأثیر می گذارد تاثیرصفاتی را بنا به قاعده عمومی و برای بیان احساس و برداشتمان بر اساس خصوصیات روحی به آنها اطلاق می کنیم در بیان ویژگی رنگها و تاثیراتی که بر احساسات و خصوصیات روحی ما می گذارند صفاتی وجود دارد که این صفات بیانگر عکس العمل وتاثیر هر رنگ بر روان و زندگی ما میباشد. به عنوان مثال:زیبا وزشت، ضعیف و قوی، مضحک و جدی، خشن و لطیف، محرک و مسکن، داخلی و خارجی، جدید و قدیم، پیرو جوان، تلخ و شیرین و…
بکار گیری این صفات جنبه مطلق و صحت قطعی ندارد یعنی امکان دارد رنگی در نظر یک فرد زیبا با لطیف باشد و در نظر دیگران زشت یا زمخت به نظر آید، یک رنگ برای کسی ممکن است جالب و گیرا باشد اما برای دیگری معمولی یا بد نما به نظر آید.
در هر صورتی بخشی از این صفات بستگی به روحیه، افکار و برداشتهای افراد مختلف دارد که علاوه بر خصوصیات ذاتی رنگ ها بر اساس آراء و نظرات عمومی به هر رنگ اطلاق شده و از نظر فرهنگ عمومی جزئی از ویژگی رنگ گشته است. (ویدا ابی زاده، ۱۳۷۰، ص ۶۷)
مثل آبی به عنوان رنگ آرامش دهنده وسمبلی برای آسمان و آب انتخاب شده است مورد دیگر که باید در نظر گرفته شود این است که بعضی از این برداشتها مربوط به تاثیرات فیزیولوژیکی افراد بوده و از این جهت به عنوان صفاتی مورد قبول عموم در جامعه جا افتاده است، مثلاً در رنگ قرمز به دلیل خاصیت و ویژگی و تاثیرات به بدن به عنوان یک رنگ محرک شناخته می شود. (ویدا ابی زاده، ۱۳۷۲، ص ۸۰)
به طور کلی صفات رنگها جزئی از ذات و واقعیت یک رنگ نیست. این صفات برداشت و علایق ما از دنیایی بیرونی میباشد و اگر در جاییی یا روزی انسانی وجود نداشته باشد این صفات نیز وجود نخواهد داشت.
روانشناسی رنگها:
از روزگاران بسیار دور رنگها همواره پیرامون بشر را احاطه کرده وی را تحت نفوذ خود درآورده اندو چندی بیش نیست که ما قادر به تولید رنگ و استفاده از آنها شده ایم تا پیش از قرن نوزدهم، فقط تعدادی رنگ ومواد رنگی شناخته شده بوند که بیشتر آنها را ریشه آبی داشتند گران نیز بودند بطوریکه استفاده از پارچه های رنگی ومواد تزئینی فقط در انحصارثروتمندان بود. صدها هزار حلزون، زندگی خود را از دست دادند تا امپراتور روم بتواند روی بنفش خود را به تن کند. در حالیکه رعایایی او ناگزیر به پوشیدن پارچه های کتانی ساده، پوست یا پشم حیوانات بسنده کنند، فقط در صد سال اخیر بوده است که وضع یاد شده سراپا دگرگون شد. نخست از ترکیب آنیلین وبعدها از طریق مشتقات قطران زغال و اکسیدهای متالیک رنگ را براحتی بدست آوردند (ویدا ابی زاده، ۱۳۷۲ص۱۷)
روانشناسی رنگها وقتی وارد صحنه بازاریابی میشود بسیاری از پژوهش های آن در معرض آزمون وخطا قرار میگیرد. مثلاً یک تولید کننده شکر می داند که نباید محصول خود را در بسته سبز رنگ عرضه کند او می داندکه باید شکر خود را در یک بسته آبی رنگ و یاحداقل دارای یک زمینه آبی عرضه کند و به هیچ وجه از رنگ سبز استفاده نکند، به احتمال زیاد او دلیل این عمل را نمی داند. دلیلش این است که احساس فیزیولوژی انسان دررابطه با رنگ آبی، شیرین است اما رنگ سبز احساس کسل را در انسان پدید میآورد.
شرکت هواپیمایی که مسافرانش حاضر نیستند با شرکت هواپیماییی دیگری پرواز کنند ، دلیل آن شاید این باشد که هواپیمایی شرکت مزبور تا کنون سابقه سقوط نداشته اند، یا اینکه بهترین هواپیما را در اختیار دارد یا مهمانداران زن، آن بسیار مودب می باشند ولی شاید به این خاطر نیز باشد که آنها از خدمات یک مشارو شایسته استفاداه کرده اند. در هواپیماهایی که رنگهای بکار رفته برای تزئین داخلی کابین به طرز صحیحی انتخاب شده اند در این صورت اضطراب ناشی از پرواز در ترسوترین مسافران تا حدودی ک متر شده فشار عصبی کمتری بر آنها وارد می سازدو آنها را با حالت نسبتاً آرامتری به مقصدشان می رساند.(ویدا ابی زاده ۱۳۷۲٫ص۱۸)
در مورد رنگهای واحد، امکان دارد که واکنش روانی ها بیشتر بروز کند. خصوصاً وقتیکه رنگها را از لحاظ ارتباط مسقیم آنها با نیازهای روانی و روحی انتخاب کرده باشند، بدان سان که در آزمایش لوشر انتخاب کرده اند در این مورد ترجیح دادن فلان رنگ، و دوست داشتن دیگر رنگ به معنای یک امر قطعی بوده ونشانگر یک وضعیت موجود ذهنی، یک تعادل شدید و یا پیروی آنها میباشد.گوگن(۱۹۰۳-۱۸۴۸)نقاش معروف فرانسوی است او از رنگهای خالص (تند) استفاده کرد، زیرا این رنگها از قدرت برجستگی وبیان هنری بیشتری برخوردار بودند او آنها را در فضاهای مسطح به کار برد گوگن به رنگ زرد علاقه خاصی داشت. و او تابلوی او به نامهای مسیح زرد وگل آفتابگردان، بسیار مشهود است.