سورنا فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

سورنا فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

تحقیق درباره برگزیده ای از کتاب زندگینامه شاعران و دانشمندان درباره حافظ

اختصاصی از سورنا فایل تحقیق درباره برگزیده ای از کتاب زندگینامه شاعران و دانشمندان درباره حافظ دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 5

 

نام کتاب : زندگینامه شاعران و دانشمندان

نویسنده: مصطفی رحیمی نیا

تصویر گر: عادل سعیدی

ناشر: انتشارات جهان آرا

حافظ شیرازی (791-حدود 727 ه‌ ق)

شمس الدین محمد بن بهاء الدین معروف به لسان الغیب بزرگترین غزلسرای ایران که در اوایل قرن هشتم در شیراز متولد شد و همانجا به تحصیل علوم و کمالات پرداخت .

وی در مجالس درس عالمانی مانند قوام الدین عبدالله حضور یافت و به مطالعه قوانین ادب و دیوان های شاعران عرب پرداخت . و چون قرآن را از برداشت ، حافظ تخلص کرد.

پدر حافظ بهاء الدین در عصر اتابکان فارس از اصفهان به شیراز مهاجرت کرد. و حافظ در زمان جوانی به خدمت دیوانی در دربار شاهان اینجو و آل مظفر درآمد.

مخصوصا حافظ در نزد ابواسحق اینجو که حکومت فارس را داشت تقرب بسیار یافت و او را مدح کرد تا دولت ابواسحاق بدست محمد مبارزالدین مؤسس مظفریان منقرض شد.

حافظ از شاهان آل مظفر امیر مبارزالدین و شاه شجاع و شاه یحیی و شاه منصور در غزل های خود یاد کرده است.

وی همه عمر خود را در شیراز گذرانده و سفرهای کوتاهی به اصفهان و یزد کرده است . یکبار نیز از طرف محمد شاه بهمنی دکنی به هندوستان دعوت شد.

ولی به علت طوفانی بودن دریا از سفر منصرف گشت. وفات حافظ در سال 791 در شیراز اتفاق افتاد.

دیوان اشعار حافظ شامل غزلیات و مثنوی ساقی نامه و چند قصیده است. این سخنور بزرگ با آنکه در زمانی پر فتنه و آشوب زندگی می کرد.در اشعارش متانت و بردباری آشکار است و هرگز در مدح غلو نکرده است . حافظ از روح عرفان بهره کامل داشته و توانسته است مضامین عاشقانه سبک عرفان به گونه ای درهم آمیزد که از دو شیوه غزل عارفانه و عاشقانه سبک واحد جدیدی بوجود آورد.

این شاعر بزرگ افکار خود را با الفاظ بسیار زیبا و با توجه به صنایع لفظی بیان کرده و بر اثر قدرت فراوان خود در سخنوری غالبا مضامین عالی و معانی بسیار در ادبیات کوتاه گنجانیده است.

ترکیباتنی که حافظ در اشعار خود آورده غالبا تازه و بدیع و بی سابقه است و حافظ در ساختن این ترکیبات نهایت قدرت و کمال ذوق و لطف طبع خود را نشان داده است و کمتر شاعری را از این نظر می توان با او مقایسه کرد.


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق درباره برگزیده ای از کتاب زندگینامه شاعران و دانشمندان درباره حافظ

زندگینامه حافظ

اختصاصی از سورنا فایل زندگینامه حافظ دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

زندگینامه حافظ


 زندگینامه حافظ

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 8

 

زندگینامه حافظ

در مورد زندگی و تاریخ تولد یا ازدواج یا هر تاریخ دیگری که شاعر در شعرش به آن اشاره نکرده است، اختلاف نظر بسیار زیاد است. در قدیمی ترین نسخه ی دائرة المعارف بریتانیکا که در کتابخانه ی لندن موجود است سال تولد خواجه را نامعلوم دانسته اند اما به یقین این تاریخ ما بین سالهای 700 تا 726 است. دائرة المعارف بزرگ فرانسه نیز همین نکته را در نظر دارد. ضمنا در باب تولد این شاعر علاوه بر رومنبع اروپایی معتبر منابع ایرانی نیز نتوانسته اند این پراندگی آرا را کم نمایند.

در ابتدا باید متذکر شویم آنست که آنچه مهم است افکار بلند و نغز وشیوای اوست حال تفاوتی در تولد وی چه در سال 701 یا در سال 730 وجود ندارد. ولی طبق قصیده زیر این سال باید ما بین 716 تا 721 باشد. وی این قصیده را در مدح سلطان جلال الدین مسعود شاه اینجو سروده است:

خســرو دادگـرا شــیر دلا بـــحر کفــا ای جــــلال تـــو بـه انــواع هنر ارزانی

هم آفاق گرفت و همه اطراف گشاد حیث مسعودی و آوازه شد سالطانی

لذا چون شاه مسعود در سال 743 در جنگی که با یکی از امرای مغول بنام یاغی باستی کرد شکست خورد و قبل از آن نیز در سال 740 در مقابل امیر پیر حسین به هزیمت افتاد و فرار کرد و اینکه بعید است که این قطعه سراسر مدح برای پیش از اینها باشد، حافظ باید در آن سالها حداقل 25 سال داشته باشد، پس باید تقریبا در سالها ی 715 تا 716 ه.ق بدنیا آمده باشد. در این بین مرحوم دکتر غنی معتقد است بسال 717 ه.ق و مرحوم دستغیب شیرازی از قول فرصت، تولد را بسال 725 ه.ق می داند.

شاعر شیرین سخن، خواجه شمس الدین محمد حافظ که در اوئل قرن هشتم هجری قمری پا به عرصه وجود گذارد، پس از تولد محمد نامیده شد و با توجه با القابی که در آن دوران بنابر دلائل معقول به اشخاص می داند و او نیز که حافظ قرآن کریم بود به حافظ مقلب شد. همچنین بخاطر آنکه وی در علوم و فنون دیگر هم کمالات زیادی داشت به او القاب دیگری نیز دادند که از آن جمله:

شمس الدین و الدنیا، لسان الغیب، کاشف الحقائق، زبدة المتکلمین و ترجمان الاسرار و ... و همچنین چون در آن زمان به بزرگان و دانشمندان خواجه اطلاق می شد به وی نیز که از بزرگان زمان بود خواجه اطلاق شده است.

موطن اصلی حافظ ظاهرا کوپای اصفهان و محل سکونت جدش غیاث الدین اصفهان بوده است. غیاث الدین پسری به نام بهاء الدین داشت که همان پدر حافظ می باشد. غیاث الدین همواره زندگی خود را از قیل و غال دور نگه می داشت و همواره به تجارت سرگرم بود، به همین دلیل زندگی مرفه و آرامی داشت. در اثر تشنجات نیمه ی دوم قرن هفتم ه.ق که اصفهان کانون بلوا شد.

غیاث الدین به همراه خانواده به شیراز هجرت کرد. این در زمانی بود که آبش خاتون از اتابکان فارس بر شیراز حکومت می کرد. (660 تا 680)

غیاث الدین پس از ورود به شیرازدر محله ای نزدیک دروازه کازرون بنام محله ی شیادان خانه ای خرید و به تجارت مشغول شد و پس از مدتی از افراد سرشناس و موفق شد.

در این زمان به دلیل آنکه شیراز و ملوک تابعه در دست امرای طیبی بود، از مزاحمتها و حملات گاه و بیگاه سپاه مغول در امان بود. زیرا شیوخ این مناطق از ثروتمندان منطقه نیز بودند غالبا به تقوی و پاکدامنی شهرت داشتند و از ایلخانان به عزت اسلام شهرت یافتند و امتیازات بسیاری می گرفتند، ایلخانان چون پاکدامنی آنها را دیده بودند سرپرستی املاک خاصه را در بسیاری از مناطق به عهده ی آنها داده بودند.

بهاالدین پس از چندی مورد توجه شیخ عبدالله کازرونی که در همسایگی حجره ی آنها بود قرار گرفت و به بهاالدین گفت که حاضر است دخترش را به عقد او درآورد. پس از آن با قبولی بهاالدین آن دختر به عقد او درآمد.

زمانی نگذشته بود که غیاث الدین فوت کرد. پس از آن بهاالدین به تنهایی به کسب و کار مشغول شد و پس از مدتی صاحب 3پسر به نامهای خلیل، عادل و محمد و یک دختر گردید. رونق کار آنها بسیار زیاد شده بود که بهاالدین دچار بیماری شد. در ابتدا وی فکر می کرد یک مریضی ساده است ولی بعد از مدتی بیماری وی رو به شدت گذارد تا جایی که بهاالدین توان رفتن به حجره را پیدا نکرد. حکما نیز کاری از پیش نبردند و حال بهاالدین روز به روز وخیم می گشت. بیماری او چند ماهی به طول انجامید و هیچ کدام از اطبا نتوانستند کاری از پیش ببرند تا آنکه بهاالدین در یک شب سرد زمستانی فوت کرد. این در حالی بود که محمد تنها هشت سال داشت.

پس از فوت پدر، پسران به امور تجاری حجره پرداختن تا اینکه بعد از دوسال به دلایلی نا معلوم از آن شهر کوچ نمودند و حافظ و مادر و خواهرش در شیراز باقی ماندند و به علت عدم کسب و کارفشار زیادی به آنها آمد.

در این زمان حتی از خانواده ی همسر بهاالدین نیز هیچ اطلاعی در سدت نیست که چرا در آن اوضاع به آنها کمک نکردند.

خواجه پس از مدتی در سن 8-9 سالگی به مردی که در همسایگی آنها بود سپرده شد، ولی پس از مدتی آثار سوء اخلاق در این مرد ظاهر گشت و لذا حافظ از نزد او بیرون رفت. پس از مدتی وی توانست در یک نانوایی کار پیدا کند. در مجاورت نانوایی که حافظ در آن مشغول به کار بود مکتبی بود که دوستداران علم و ادب و بخصوص طالبین علوم و فنون قرآنی را به خود جذب می کرد.

حافظ نیز با پرداخت کمی از دستمزد خود در آنجا به تعلیم و آموزش مشغول شد و بدین کار تا حدی جدیت ورزید تا حافظ کل قرآن گردید. این گونه نقل شده استکه حافظ آنقدر فعال بود که استاد نیز از کار او به وجد می آمد و مورد توجه قرارش می داد.

نقل شده است که در آن نزدیکی مردی بود که بزازی داشتاین مرد علاوه بر آن شعر می گفت از قوانین شعری نیز آگاه بود و حافظ نیز اشعار سروده ی خود را به منظور تصحیح یا تایید برای او می خواند، اما اشعار حافظ از اصول بر خوردار نبود و به همین دلیل مورد استهزاء دیگران قرار می گرفت. در این زمینه نکته ای در کتابها تثب شده است:

آمده است که حافظ در یادگیری علوم و سرودن اشعار دچار مشکل بود لذا نذر نمود که به مدت چهل شب به عبادت بپردازد تا حاجت روا گردد. آنگاه با خلوص 40 شبانه روز با ریاضت به عبادت پرداخت. گویند حافظ در شب 40 در اثر خستگی فراوان به حالت نیمه هوشیار رفته بود امیر المومنین در هیبت سقایی به او جام آبی تعارف کرد، حافظ پس از چندین بار رد کردن بالاخره جرعه ای از آن آب خورد و بقیه را دور ریخت و جام را پس داد و ناگهان نه جام و نه درویش در آنجا بودند. پس از آن فهمید که کلمات زیبای قرآن در برابر چشمش رژه می روند و آن آب جرعه ای از دریای علم و دانش و ادب بوده است.

حافظ نیز در اشاعرش به این نکته اشاره ی صریحی دارد و می گوید:

دوش وقت ســحــر از غـصـه نـجاتم دادند وانــدر آن ظلمت شب آب حیاتم دادند

بیخــود از شــعشعه ی پرتوی زاتم کردند باده از جــام تـجـــلی صفـــاتـم دادنــد

چه مبارک سحری بود چه فرحنده شبی آن شـــب قـدر کـه این تازه براتم دادند

گویند در آن زمان معتقد بودند هر کس 40 شبانه روز با ریاضت به عبادت بپردازد در شب چهلم حاجت روا گشته و چشمش به جمال پر نور امیر المومنین روشن خواهد شد.

قابل ذکر است در آن موقع حکما فارس غالبا در دوران صلح، برای جلب توجه مردم از دانشمندان حمایت می کردند و از علم و ادب نیز حمایت می کردند کما اینکه سعدی و حافظ مربوط به همین دوره اند.

قوام الدین عبدالله شیرازی که حافظ علوم حکیمانه و دروس دینی را نزد وی آموخته است درمورد اشعار حافظ گفته است: اشعار او سخن دیگری است و کلماتش را باید به بند کشید. از جمله اساتید حافظ می توان به علامه میر سید شریف جرجانی (حمکت، فلسفه، اخلاق و علوم قرآنی) اشاره کرد. گویند حافظ در بسیاری از علوم و فنون مهارت داشت:

دروسی که حافظ آموخته است عبارتند از:

قرآن کریم: حافظ در محضر قوام الدین عبدالله شیرازی به آموزش قرآن کریم پرداخته استو با پشتکار حافظ قرآن شد و توانست قرآن را در چهار ده روایت از حفظ بخواند.

عشقت رسد به فریاد گر خود به سان حافظ قرآن زبر بخوانی در چهار ده روایت

منظور از چهار ده روایت چه بوده است؟

در قرن دوم ه.ق هفت نفر حافظ قرآن بودند که قرائت آنان مورد تائید همگان بود. این قاریان که قراء سبعه هستند هر کدام دو راوی دارند که در نتیجه 14 روایت از قرائت قرآن از راویان این هفت قاری شکل می گیرد و


دانلود با لینک مستقیم


زندگینامه حافظ

مقاله درباره زندگینامه و سیری در آثار فریدالدین عطار نیشابوری

اختصاصی از سورنا فایل مقاله درباره زندگینامه و سیری در آثار فریدالدین عطار نیشابوری دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

مقاله درباره زندگینامه و سیری در آثار فریدالدین عطار نیشابوری


مقاله درباره زندگینامه و سیری در آثار فریدالدین عطار نیشابوری

لینک پرداخت و دانلود در "پایین مطلب"

 فرمت فایل: word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

 تعداد صفحات:35

زندگینامه
فریدالدین ابو حامد محمد بن ابوبکر ابراهیم بن اسحاق عطار نیشابوری،یکی از شعرا و عارفان نام آور ایران دراواخر قرن ششم و اویل قرن هفتم هجری قمری است. بنا بر آنچه که تاریخ نویسان گفته اند بعضی از آنها سال ولادت او را 513 و بعضی سال ولادتش را 537 هجری.ق، می دانند. او در قریه کدکنیا شادیاخ که در آن زمان از توابع شهر نیشابور بوده به دنیا آمد. وی در شهر شادیاخ ولادت یافت . چنانکه می دانیم پس از حمله غزان به سال 548 شهر نیشابور ویران شد و چندی بعد شادیاخ که در جانب راست نیشابور واقع بود جای آن را گرفت و چون باز در حمله مغولان ویران گشت این بار نیشابور به محل قدیم خود عودت یافت . بنابراین خواه عطار در شادیاخ و خواه در کدکن که هر دو از اعمال نیشابور بوده اند ولادت یافته باشد وی منسوب به شهر نیشابور هست و اینکه حاج خلیفه او را در چند مورد از کتاب خود همدانی شمرده البته درست نیست . ابی بکر ابراهیم مرد بیدار دلخدا شناس وطریقت دان بوددر نیشابور به دارو فروشی می پرداخت ومحترم ومعزز می زیست.

همسر ابراهیمزنی پاک نهادخداپرستزهد پیشه وزاهد منش بود که بیست وچند سال آخر عمر را به خلوت نشست بوددر را بر کس وناکس بسته وتنها به پرستش خدای یگانه می پرداخت(خسرونامه چاپ تهران).

این زن وشوهر دین داربه دامن عنایت پیامبر گرامی اسلام دست زدند وبه شرف نام عزیزشپسر را " محمد" نامیدند "ابو حامد" کنیه اش کردند:

آنچه آنرا صوفی آن گوید بنام ختم شد آن بر محمد والسلام

من محمد نامم واین شیوه نیز ختم کردم چون محمد ای عزیز

ابو حامد محمددر شهر نیشابور پرورش یافتبه استاد سپرده شدعلم وفضل آموخت و" فریدالدین" لقب یافت. سالهای کودکیش به احتمال قوی در اواخر عهد سنجر گذشت . در فاجعه غز (548) که نیشابور و خراسان به دست آن ها افتاد فریدالدین محمد شش یا هفت سالی بیشتر نداشت . ماجرا یک شورش خشم آلود مشتی تر کمان شبانکاره بود که از ناچاری با سلطان به چالش برخاسته بودند . فقط بی تدبیری سلطان و امیران در گاه آن را به یک فتنه خونین تبدیل کرده بود فتنه غز حادثه چنان عظیم چنان موحش و چنان درد ناک بود که نمی توانست در خاطر کودک خردسال تاثیر درد انگیز خود را باقی نگذاشته باشد .

چند سال بعد وقتی فتنه غز فروکش کرد و پایان یافت فریدالدین محمد دوران مکتب را می گذرانید . در خانه و شاید در مکتب نیز او را نه محمد بلکه محمشاد یا چیزی شبیه آن که درآن نواحی به جای محمد بکار می رفت می خواندند. در شادیاخ یا نشابور هر جا بود محمشاد از آنچه در آن ایام در مکتب ها آموخته می شد بهره می گرفت .خط و حساب و قرآن با مایه یی از شعر و ادب عصر . درین مدت خراسان بارها دست به دست شده بود .


دانلود با لینک مستقیم


مقاله درباره زندگینامه و سیری در آثار فریدالدین عطار نیشابوری

تحقیق درباره زندگینامه نیما یوشیج 13 ص

اختصاصی از سورنا فایل تحقیق درباره زندگینامه نیما یوشیج 13 ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 14

 

زندگینامه ی نیما یوشیج

یوش؛ روستای کوچکی در دامنه‌های سرسبز البرز. سال 1276 است و قاجارها دو دستی سلطنت را چسبیده‌اند. اگر چه تکانه‌های شدیدی در جریان است و عنقریب است که از دور خارج شوند. انقلاب مشروطیت در راه است.

پاییز، آن قدر رنگ در طبیعت ریخته است که نخستین نگاه‌های «نوزاد» به جای گریه با حیرت همراه است. اسمش را علی می‌گذارند؛ اولین پسر مردی شجاع و عصبانی و زنی اهل شعر و ادبیات. پدر تار می‌زند و به شکار می‌رود و گاهی پسر خردش را جلوی خودش، بر اسب می‌نشاند و به کوه می‌زند:

«زندگی بدوی من در بین شبانان و ایلخی‌بانان گذشت که به هوای چراگاه به نقاط دور ییلاق – قشلاق می‌کنند و شب بالای کوه‌ها ساعات طولانی با هم به دور آتش جمع می‌شوند.»

خواندن و نوشتن را نزد آخوند روستا می‌آموزد. در سفری به تهران، به اصرار اقوام نزدیکش، در مدرسه‌ی سن لویی نام نویسی می‌کند. اما درس خواندنش تعریفی ندارد. با بچه‌ها درگیر می‌شود.

مدام در اندیشه‌ی نقشه‌ای برای فرار از مدرسه است و به جز نقاشی، نمراتش تعریفی ندارد:

«وضع رفتار و سکنات من، کناره‌گیری و حجبی که مخصوص بچه‌های تربیت شده در بیرون شهر است، موضوعی بود که در مدرسه مسخره بر می‌داشت. با خوش رفتاری‌ها و تشویق‌های معلم شاعری به نام «نظام وفا» به وادی شعر کشیده می‌شود. شعرهایی به سبک خراسانی

می‌سراید. اما این قالب و نگاه نمی‌تواند او را راضی کند:

«همه چیز در آن یک جور و به طور کلی دور از طبیعت واقع و کم‌تر مربوط به خصایص شخص گوینده، وصف می‌شود» اما مدرسه‌ی سن لویی برای او چیزی بیش‌تر از یک معلم خوب دارد. یادگیری «زبان فرانسه» از ارکان آموزشی این مدرسه است. در این ایام که مقارن با جنگ جهانی اول است، اخبار جنگ را به زبان فرانسه می‌خواند و اندک اندک با ادبیات فرانسه و آثار شعرای رمانتیک آشنا می‌شود:

«آشنایی با زبان خارجی راه تازه را در پیش چشم من گذاشت» بعد از اتمام دوران تحصیل در اداره‌ای مشغول به کار می‌شود. ولی زندگی شهری و کار اداری با طبع او سازگار نیست:

«من تمام این مدت را در شهر اقامت داشتم. مشغول انجام دادن کاری بودم که مقتضی طبیعت من نبود. با چه کسی می‌توان گفت که مرتب کردن کاغذ جات یک اداره‌ی دولتی و سنجاق زدن به آن‌ها برای من کار خوبی نبود.»

سرانجام جست و جوهایش به نتیجه‌ می‌رسند. منظومه‌ی بلند «افسانه» را می‌سراید و قسمتی از آن را در هفته‌نامه‌ی «قرن بیستم» به چاپ می‌رساند. این نشریه را دوست شاعرش «میرزاده‌ی عشقی» اداره می‌کند.

این منظومه سرشار از تخیل و توصیف‌های بدیعی است که مخالفان نوگرایی نیز نمی‌توانند بی‌اعتنا از کنار آن بگذرند: تو دروغی، دروغی دلاویز / تو غمی، یک غم سخت زیبا. یا در جای دیگر: خس، به صد سال طوفان ننالد / گل، زیک تند باد است بیمار / تومپوشان سخن‌ها که داری...

افسانه در 1301 سروده و منتشر می‌شود و از این پس نوآوری‌های او که دیگر نام خودش را به «نیما یوشیج» تغییر داده بوده با شعرهایی ادامه پیدا کرد که هر کدام از بهترین نمونه‌های سبکی محسوب می‌شود که خیلی زود به «شعر نو» معروف شد و شاعران جوان زیادی را به دنبال خود کشید.

اما نادیده گرفتن قواعد جا افتاده‌ی هزاران ساله، بدون بدخواهی و مخالفت آشکار ادبی جا افتاده و صاحب نام، امکان‌پذیر نشد:

«چیزهایی که قابل تحسین و توجه عموم واقع می‌شوند اغلب این طور اتفاق افتاده است که روز قبل بالعموم آن‌ها را رد و تکذیب کرده‌اند.»

با این همه نیما راه خود را یافته بود و بدون توجه به بدفهمی‌ها و کم‌فهمی‌های اهل ادب به تجربه‌های تازه‌اش ادامه داد: وزن و قافیه را هر چند یک سره به کنار ننهاد، آن‌ها را به شکل تازه‌ای به کار گرفت. مصرع‌ها کوتاه و بلند می‌شوند و کلمات با دقت و وسواس انتخاب می‌شوند. هر چند ظاهر بعضی از اشعار، انسجام و استحکام سبک کهن را ندارند، نظم آهنینی در کل شعر جاری است که مخصوص همان شعر است:

«شعر آزاد سرودن برای من دشوارتر از غیر آن است.»

نوآوری نیما فقط در قالب شعری نبود. نوع  نگاه او نیز تازه و امروزی بود. همین نگاه تازه بود که به آن قالب نو منجر شده بود:

«مایه‌ی اصلی اشعارمن رنج من است. به عقیده‌ی من گوینده‌ی واقعی باید آن مایه را داشته باشد. من برای رنج خود شعر می‌گویم. فرم و کلمات و وزن و قافیه، در همه وقت برای من ابزارهایی بوده‌اند که مجبور به عوض کردن آن‌ها بوده‌ام تا با رنج من و دیگران بهتر سازگار باشد.»

«دیگران» بخش قابل توجهی از هستی نیما است. او نمی‌تواند چشمش را بر فقر و درد و رنج و زندگی محنت بار مردم دور و برش بربندد. تا جایی که به وادی سیاست پای می گذارد و به فکر قیام و انقلاب می‌افتد:

«تا چند روز دیگر از ولایت می‌روم. اگر موفق شدم همهمه‌ی تازه‌ای در این قسمت البرز به توسط من درخواهد افتاد و اصالت دلاوران کوهستان را به نمایش درخواهم آورد.»

اما به زودی منصرف می‌شود و فکر یاغی‌گری را از سرش بیرون می‌کند چون به این نتیجه می‌رسد که ممکن است بی‌جهت مردم را به زحمت اندازد.

پس از ازدواجش با «عالیه جهانگیر» در سال 1306، چند سالی به شمال می‌رود و در بازگشت در مجله‌ی موسیقی به کار


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق درباره زندگینامه نیما یوشیج 13 ص

مقاله زندگینامه شاعران

اختصاصی از سورنا فایل مقاله زندگینامه شاعران دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

مقاله زندگینامه شاعران


مقاله زندگینامه شاعران

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 17

 

زندگینامه شاعران

فردوسی :

منصور بن حسن ملقب به ابوالقاسم فردوسی در حدود سال 329 یا 330 در قریه « باژ» از ناحیه طابران طوس بدنیا آمد. خانواده او دهقان بودند و نظامی عروضی او را از دهاقین طوس دانسته است آنها خاندانی صاحب مکنت و ثروت بودند هر چند که در اثر نظم شاهنامه و گذران عمر در این راه فردوسی ثروت خود را از دست داد و در پیری بی چیز شد. او مردی وطن پرست و در میهن پرستی استوار بود و توانست تاریخ نیاکان خود را جاوید سازد.

در باب کیفیت تحصیلات و معلومات وی اطلاع صریح و درستی نداریم ولی این نکته محقق است که در ادب فارسی و عربی تبحر داشته است. او از داستانها و افسانه ها و تاریخ ایران اطلاع و یا به دانستن آن شوق و علاقه داشت به طوریکه بدون مشوق و محرک، خود به کاری عظیم که همان تدوین شاهنامه بود دست زد. از قدیمی ترین داستانهای فردوسی می توان به داستان بیژن و منیژه یا بیژن و کرازان اشاره کرد. تاریخ شروع شاهنامه را حدود سال 370 و 371 هجری ذکر نموده اند.

فردوسی پس از تنظیم شاهنامه از امرای نزدیک دوران خود کسی را لایق آن نمی دانست که اثر عظیم و جاویدان خود را بدو تقدیم کند و همواره در پی بزرگی می گشت که سزاوار آن اثر بدیع باشد و سرانجام محمود غزنوی بزرگترین پادشاه عصر

خود را شایسته تر یافت. این امر در 65 تا 66 سالگی شاعر در سال 349 یا 395 اتفاق افتاد.

در این روزگار فقر و تهیدستی او به نهایت رسیده بود و وی برای رفع تنگدستی و هم برای اینکه شاهنامه خود را از دستبرد مصون نگه دارد آن را به محمود غزنوی هدیه کرد.

بهر حال فردوسی پس از ختم شاهنامه آن را از طوس به غزنین برد تا به سلطان محمود تقدیم کند اما بر خلاف انتظار خود مورد توجه و محبت غزنوی قرار نگرفت.

شاهنامه در هفت مجلد و شصت هزار بیت بود. سرانجام بین فردوسی و محود غزنوی اختلاف افتاد و علت آن هم تعصبات مذهبی – نژادی – ملی بود که فردوسی مردی شیعه مذهب و ایرانی بود و از طرف دیگر در نتیجه سعایت مخالفان ابوالعباس فضل بن احمد ونیز خست ذاتی محمود بود که وی قصد قتل فردوسی را نمود. فردوسی از ترس جان از غزنین گریخت و از مازندران به خراسان بازگشت.

به این ترتیب زندگی وی در نهایت تنگدستی و ناامیدی در 80 سالگی حدود سالهای 410 و 411 پایان یافت. پس از مرگ وی از تدفین فردوسی در قبرستان مسلمانان طابران جلوگیری کردند و او را در درون دروازه طابران که همان باغ امروزی فردوسی است دفن کردند.

فردوسی پسری داشت که در سن 37 سالگی در 65 سالگی شاعر بدرود حیات گفت

و از او دختری نیز به یادگار ماند. فردوسی مردی شیعه مذهب بود و در مدح حضرت علی (ع) نیز ابیاتی را سروده و در عقاید خود ثابت قدم و موحد بود. به آیین زردشت میل و علاقه ای نداشت و بسیار ستایش خالق را می کرد.

در اثر خود، شاهنامه، هر جا مناسب می دید به موعظه و نصیحت و ارئه طریق می پرداخت. وی یکی از بزرگترین شعرا و حماسه سرایان ایرانی است.

موضوع شاهنامه تاریخ ایران قدیم از آغاز تمدن نژاد ایرانی تا انقراض حکومت آن به دست عربهاست و این دوره ممتد تاریخی به 50 پادشاهی تقسیم می شود که از حیث طول زمان و تفصیل یا اختصار مطالب با یکدیگر متفاوتند. یونسکو سال 1990 را سال فردوسی اعلام کرده بود.

نظامی گنجوی :

حکیم جمال الدین ابو محمد الیاس بن یوسف نظامی گنجوی از استادان بزرگ سخن و از ارکان شعر فارسی است. او در گنجه نزدیک به سال 530 هجری بدنیا آمد و همه عمر خود را در آنجا گذراند و تنها یک بار سفر کوتاهی به دعوت قزل ارسلان به یکی از بلاد نزدیک گنجه کرد و در مجلس پادشاه با نهایت اکرام پذیرفته شد. تاریخ وفات او به درستی معلوم نیست و اقوال مختلف در این باره وجود دارد که همه آنها دور از صحت بنظر می رسد و بنابر بعضی قرائن وی تا چند سال اول قرن هفتم در قید حیات بود. از شاعران معاصرش تنها با خاقانی ارتباط داشته است.

مدفن نظامی در گنجه تا اواسط عهد قاجاری باقی بود و بعد از آن رو به ویرانی نهاد تا باز بوسیله دولت محلی جمهوری آذربایجان مرمت شد.

نظامی غیر از دیوانی که عدد ابیات آن را به بیست هزار بیت نوشته اند و اکنون فقط مقداری از آن در دست است. پنج مثنوی مشهور به نام پنج گنج دارد که آنها را خمسه نظامی گویند.

مثنوی اول مخزن الاسرار است که حدود سال 570 هجری، اندکی پیش از چهل سالگی شاعر ساخته شده است. مثنوی دوم منظومه خسرو و شیرین است که در سال 576 هجری پایان یافت. مثنوی سوم منظومه لیلی و مجنون است که در سال 584 هجری ساخته و در سال 588 به پایان رسیده است.

مثنوی چهارم بهرام نامه یا هفت پیکر یا هفت گنبد است که شاعر آن را به سال 593 هجری ساخته است.

مثنوی پنجم اسکندرنامه است و شامل دو قسمت می باشد که نظامی قسمت اول را شرف نامه و دومین قسمت را اقبال نامه نامیده است و در سال 607 آخرین تجدید نظر آن صورت پذیرفته است.

نظامی از شاعرانی است که بی شک باید او را در شمار ارکان شعر فارسی و از استادان مسلم دانست وی از آن سخنگویانی است که مانند فردوسی و سعدی توفیق یافت


دانلود با لینک مستقیم


مقاله زندگینامه شاعران