پروپوزال ادبیات
با تمامی پارامتر های استاندارد بیان مسئله اهداف فرضیه مبانی نظری و ادبیات تحقیق روش
ارجاع نویسی APA با 19 منبع جدید و معتبر
قابل استفاده در پایان نامه های ارشد مقالات و رساله دکتری
طبیعت گرایی در شعر فروغ فرخزاد و سهراب سپهری
پروپوزال ادبیات
با تمامی پارامتر های استاندارد بیان مسئله اهداف فرضیه مبانی نظری و ادبیات تحقیق روش
ارجاع نویسی APA با 19 منبع جدید و معتبر
قابل استفاده در پایان نامه های ارشد مقالات و رساله دکتری
لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه:39
فهرست مطالب:
ta
ALEXISO
FVIRJI
THEORIA SACRA از
nonfit
nascitur
poe
درباب خلاقیت و واژه پردازی در شعر:
درباب خلاقیت و واژه پردازی در شعر:
متن زیر بخش های چهارده و پانزده (Biograehia literania) کالریج را تشکیل می دهد که در سال 1817 چاپ شد.
این بخش ها در مقایسه با قسمت های دیگری که می شد انتخاب کرد ثانیا نسبتا کامل تری از قدرت کالریج به عنوان یک منتقد بر خواننده می گذارد.
حقیقت این است که کالریج در مقام فخیم و شعر والا مرتبه کاملا گم شده است .
او بر آن است که خود را در نثر بشناساند.
ما اینگونه احساس می کنیم که خود منتقد بلند مرتبه تر از هر نقدی است که بر او می شود چه در نوشته هایش و چه در سخنرانی هایش .
بخش برگزیده شده حاضر شاید تلقی شود که در مقایسه با آن چیزی که برای خود کالریج رایج و آشناست تلاش ناکافی و کم است ما آرمان شعری او را بیان کند و آن را با ارجاع به شعر خودش و یا شعر ورد زوشا و شکسپیر توضیح دهد.
آنچه که در مورد شکسپیر می گوید به بهترین سفو ممکن است .
او خود را ارزیابی برد و با یک چشم مضمون را که کاملا در حضور قدرت اوست را می نویسد.
در قسمت های اول این بخش و در واقع غیر مستقیما در تمام قسمتها او مقدمه مشهور و رزوشارا در ذهن خود دارد.
مقدمه ای که در تمام شعرهای کامل ویرایش شده و در نوشته های متوازن و ردزورشا یافت می شود.
این نوشته ها را دکتر گروسارت ویرایش کرده است .
اولین سالی که ؟آقای ورد زورشاه من باهم هایه بودیم ، بحث های ما غالبا در مورزد دو نکته مهم در شعر بود قدرت بر انگیختن حس همدردی خواننده با تبعیت صادقانه از حقیقت طبیعت و قدرت ایجاد علاقه به بداعت با توصیف رنگ های خیالی .
این افسون نا بهنگام که اتفاقات نور و سایه نور مهتاب و غروب آفتاب منظره آشنا و شناخته شده را پراکنده می کندبرای این ظاهر می شود که قابلیت عملی بودن
این فایل شامل 16 صفحه در قالب ورد می باشد
مقدمه
نیما یوشیج ( علی اسفندیاری) (1274-1338 ه- ش) دردهکدة یوش مازندران به دنیا آمد ودر تهران ازدنیا رفت . وی براثرآگاهی وعلاقه به ادبیات فرانسه وعلاقه مندی به نوآوری درادب ، دست به کاری زد که سبک نوینی را درشعر فارسی به دنبال داشت.
نیما در سال 1301 شمسی ، منظومه «افسانه» را انتشار داد که ازنظر محتوا ، بافت کلام وزبان شعری با زبان شاعران معاصر وقبل ازاو تفاوت داشت . باآن که عده ای ازادبا ، به آن به مخالفت برخاستند ونیما را سنت شکن وکم سواد وبی اطلاع شمردند. شعر نیما مورد توجه جوانان آن روزگار قرارگرفت .
نیما یوشیج ازسال 1320 شمسی به بعد نوعی وزن که باید وزن «نیمایی» نامید به وجودآورد.
ادامه مطالب .....
سیمای مرگ در شعر فارسی (سبک های خراسانی، عراقی و هندی)
161 صفحه
چکیده:
مهمترین حادثۀ زندگیِ هر انسانی، نه تولّد او، بلکه مرگ اوست. مرگ برای انسان همواره موضوع اندیشیدن بوده است. شاید تنها چیزی که انسان از مرگ اندیشی می تواند اظهار کند، عجز و ناتوانی از درک حقیقت آن باشد. با وجود اظهار سرگردانی و ناآشکارگی از مرگ، انسان در اندیشیدن بدان، شناختی از زندگی، خود و هدف زندگی بدست می آورد. تا جایی که می توان گفت؛ خود شناسی، شناخت فلسفۀ زندگی و هستی شناسی حاصل اندیشیدن به مرگ است. مرگ اندیشی آغاز فلسفه و حقیقت جویی است.
این نوشتار به بررسی پدیدۀ مرگ در شعر شاعران کلاسیک می پردازد. مرگ در اشعار این شاعران، تقریباً همان مفهوم و معنایی را دارد که دین بیان داشته است. این مسئله بیشتر برمی گردد به جهان بینی دینی شاعران. البته با وجود جهان بینی مشترکی که شاعران در تمام دوره ها داشته اند، شدّت و میزانِ مرگ اندیشی آنها در دوره های مختلف، متناسب با شرایط و اوضاع اجتماعی، متفاوت بوده است. در سبک خراسانی، به دلیل اوضاع مساعد رفاهی و اقتصادی و آسودگی خاطرِ شاعران، توجّه کمتری به مرگ و یادکردِ آن شده است. مفهوم مرگ در این دوره، تقریباً عام و کلّی است. ذهن و فکر شاعر این دوره به دور از مرگ و مرگ اندیشی است. شاعر همان مفاهیمی را بیان می دارد که مردمان عادی بدان آگاهی دارند. اما درسبک عراقی، به دلیل رواج عرفان و درون گرایی و شرایط نامساعد اجتماعی که نتیجۀ حملۀ مغول بود و مردم را بیشتر و بیشتر سرافکنده و ناامید و غمزده کرد، گرایش مردم به مرگ اندیشی، به صورت ناخواسته، گسترش یافت. یادِ قیامت و حیات دوباره که نتیجۀ مرگ اندیشی است، در این دوره نوعی التیام بخشِ شاعران دلزده از زندگی و تارک دنیا بود. عارفان که بر نکوهش دنیا و رنج های آن تأکید داشتند، برای تسلّی خاطر خود، بیشتر به حشرِ دوباره و امید به سعادت و آسودگی روی آوردند. در اشعار صائب و بیدل نیز که نمایندۀ سبک هندی هستند، تقریباً همان بیانات شاعران عارف دربارۀ مرگ مشاهده می شود. اندیشه و جهان بینی عرفانی صائب و بیدل، بیشتر متأثّر از عارفان بزرگی چون سنایی، عطار و مولانا است، در نتیجه اندیشه های آنها راجع به مرگ، در همان جهت و مسیری است که آن عارفان بیان داشته اند.آنها از مرگ برای بیان بی اعتباری دنیا، ناپایداری و زودگذری آن، توصیه به انجام اعمال نیک و رفتارهای پسندیده، نهی و انذار از کارهای ناشایست و دعوت به اغتنام فرصت بهره گرفته اند.
کلید واژه ها: مرگ، دنیا، جاودانگی، عرفان و شعر فارسی
لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه16
فهرست مطالب
تعریف سبک و انواع سبک های ادبی در شعر فارسی
سبکهای ادبی در شعر فارسی به چند بخش مهم و اساسی تقسیم شده اند :
1- سبک خراسانی
2- سبک عراقی
3- سبک هندی
سبک هندی
از دوران صفویه به بعد یعنی از اوائل قرن دهم تا اواسط قرن دوازدهم سبک تازه ای در شعر فارسی پیدا شد به نام سبک هندی.
این سبک هندی نتیجهء اتفاقات و دگرگونی های سیاسی و ایدئولوژیک مذهبی بود که در روزگار صفویان در ایران به وقوع پیوست و پرداختن به آن در اینجا میسر نیست. تنها می شود به شعر گریزی دربار نورسیدگان متکی به شمشیر قزلباش اشاره کرد که بیش و پیش از هرچیز، دغدغهء رواج وگسترش خونین مذهب تشیع را داشتند و جز به جاعلان حدیث و متشرعان شیعی و مرثیه خوانان و روضه سرایان اعتنایی نمی کردند. وهمین سـیاســت دینی ـ فرهنگی و ایدئولوژیک که با خشونت و بربریت تامّ بر مردم سراسر ایران اعمال می شد بسیاری از اهل فرهنگ و هنر و شعر را از ایران به سوی هند گریزاند!
به هر حال، اکثر شاعران ِ فارسی زبان هند و آسیای مرکزی و آسیای صغیر(ارمنستان و ترکیه کنونی) پیرو این مکتب بودند.
ویژگی بسیار مهم این مکتب، سادگی زبان و نزدیکی زبان شعر به زبان عامهء مردم بود و علت آن هم دور شدن شعر بود از حوزه های ادبی و محافل اشرافی و درباری.
این مکتب با شاعرانی مثل اهلی شیرازی [متوفی در سال 942 هجری(1535 میلادی) وحشی بافقی متوفی در 991 (1583 میلادی)] شروع شد.
این شیوهء شعری اگرچه نخست، هدفش گریز از تقلید و تکرار مضامین کهن و در جستجوی مضامین ودرونمایه های تازه بود، بعد ها به علت مضمون بافی ها و تأکید بر پیچیدگی های لفظی و کنایی و تصویری و به کار بردن تشبیهات پر ابهام و بی مورد و تعقیدات نابه جا و نیز مبالغه در مضمون یابی های دور از ذهن ، تقریباً به سقوط شعر فارسی انجامید و اگر نبود وجود ابیات بسیار زیبا و پراکنده از برخی شاعران به ویژه صائب تبریزی