برای دانلود کل پاورپوینت از لینک زیر استفاده کنید:
دانلود پاورپوینت شیعه - 97 اسلاید
برای دانلود کل پاورپوینت از لینک زیر استفاده کنید:
نوع فایل: word
قابل ویرایش 100 صفحه
چکیده:
لازم به ذکر است که درباره این سوره مطالب بسیاری قابل بحث و بررسی است ولیکن این پروژه به لحاظ گنجایش، ظرفیت پرداختن به تمامی موضوعات مربوطه را ندارد.
به همین علت، این تحقیق به بعضی از موضوعاتی که در آیه مورد توجه قرار گرفته، به طور گذرا و کلی پرداخته است. مطالبی که در این پروژه مورد بحث و بررسی قرار گرفتهاند به این ترتیب است: فصل اول: این فصل حاوی بررسی لغوی لغات مطرح شده در سوره مبارکه غاشیه است. در این قسمت سعی شده است لغات با توجه به کتب لغوی معتبر و نیز کتب تفسیری مورد بررسی قرار گیرند.
فصل دوم: در مورد تفسیر آیات سوره مبارکه غاشیه میباشد و لذا مطالبی که در این قسمت آمده بیشتر جنبه تفسیری دارد، ولی قبل از پرداختن به تفسیر آیات، موضوعات مختلفی پیرامون سوره، مورد ارزیابی قرار گرفته است. مانند: معرفی سوره- فضیلت سوره- ارتباط سوره با سوره قبل و دیگر سوره.
روش پرداختن به تفسیر در این فصل این است که اول ترجمه آیه یا آیات مربوطه آمده است و سپس در ذیل آن تفسیرهای مختلف شیعه و سنی آمده است. لازم به ذکر است که آیات این سوره از نظر محتوا به سه دسته کلی تقسیم شده است که قبل از پرداختن به آیات هر دسته، مفهوم کلی نیز بیان شده است.
فصل سوم: اختصاص دارد به بررسی نکات برجسته سوره، از جمله مطالبی که در این فصل بدانها اشاره شده به این ترتیب است. اسماء قیامت- نعمتها و نقمتها اخروی توجه به آیات آفاقی از جمله آسمان، زمین، شتر، کوه، فایده تذکر، رسالت پیامبر صلیالله علیه و آله.
مقدمه:
با سلام و درود بر پیامبر گرامی اسلام محمد مصطفی و خاندان مطهرش. آنان که قرآن ناطقند و هدایت گران انسانند تا روز قیامت.
خدای متعال را شاکریم که به ما این اجازه را فرمود که در دریای عمیق علوم قرآن غوطهور شویم و از آن درّ گرانمایه سعات را بیابیم.
سوره غاشیه یکی از سورههای کوتاه اما پر محتوایی است که جامع سعیدی از مطالب، حول محورهای توحید، نبوت و معاد است، این پروژه کوتاه با استفاده از کتب تفسیری و لغوی سعی دارد به مباحث مختلفی که در این سوره آمده است بپردازد.
فهرست مطالب:
کلّیات
مقدمه
تعریف موضوع
اهمیت موضوع
پیشینه موضوع
سئوال اصلی
فرضیه
روش تحقیق
محدودیتهای تحقیق
پیشنهادات
چکیده
فصل اول:
بررسی لغات مطرح شده
در سوره مبارکه غاشیه
غاشیه
غاشیه (غشاء: پرده) فروپوشنده
2- خاشعه
قاموس قرآن
3- عاملة
عاملة عمل کننده، تلاشگر
4- ناصبة
ناصبة (نَصْبْ)
5- تَصْلی
تَصْلی (صَلْیْ)
6- الحامیة
7- انیة
9- یُسْمِنْ
10- ناعمةٌ
11- لاغیةً
12- سُرُرْ
13- مرفوعة
14- اکواب (کاب، یکوبُ، کوبآو أکتاب)
15- نمارق
المیزان
16- مصفوفة
17- زَرابِیّ
18- مَبْثوثْ
19- رُفِعَتْ
20- نُصِبَتْ
21- سُطِحَت سَطَحَ- سَطْحاً الشی
23- تَوَلّی
24- اِیابّ (آبَ، اَوْباً- مَآباً) مِنالسفر
فصل دوم:
تفسیر آیات سوره مباره غاشیه
(با توجه به تفاسیر شیعه و سنی)
مقدمه
3- بحث نبوت
2- بحث توحید
1- بحث معاد
3- بحث نبوت
آیه 12-10: فی جنةٍ عالیه- لا تَسْمَعُ فیها لاغیةً- فیها عینٌ جاریةٌ
آیه 14-13: (فیها سررٌ مرفوعةٌ-واکوابٌ موضوعةٌ) ترجمه
آیه 16-15: و نمارقُ مصفوفةٌ- وزَرابیُّ مَبْثوثَةٌ- ترجمه
آیة 17 : «اَفَلایَنظرونَ اِلَی الابِلِ کیفَ خُلِقَتْ» ترجمه
آیة 20-18 : والی السّماء کیف رُفِعَتْ- و اِلی الْجبالِ کیفَ نُصِبَتُ- والی الارض کیف سُطِحَتْ
آیة 22-21 : فَذَکّر أنّما انتَ مُذَکِّر- لَسْتَ عَلَیْهِم بِمُصَیْطِر
آیة 26-23 : اِلّا مَنْ تَوَلّی وَ کَفَرَ- فَیُعَذِّبُهُ اللهُ العَذابض الاکبر- ان الینا اِیابَهم- ثُمَّ اِنّ عَلَیْنا حسابَهُم- ترجمه
نتیجه
فصل سوم:
بررسی نکات برجسته
سوره مبارکه غاشیه
مقدمه
الف) اسماء قیامت
1- شتر
2- آسمان و زمین
د- فایده تذکر
چه کسانی پند پذیرند
چه کسانی از پند رویگردانند؟
هـ ) رسالت پیامبر (ص)
نقش وحی و رسالت پیامبر
پیامبر (ص) سراج منیر
اهل بیت درهای هدایت
نتیجه
منابع ومأخذ:
1- بیان- سید ابوالقاسم خویی- م 1371- ترجمه محمد صادق نجمی، هاشم هاشم زاده هریسی- وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی- تهران 1382
2- تفسیر نمونه- ناصر مکارم شیرازی و همکاران- دارالکتب الاسلامیه- تهران زمستان 1370 چاپ نهم.
3- تفسیر موضوعی پیام قرآن- ناصر مکارم شیرازی و همکاران- دارالکتب الاسلامیه- تهران 1377- چاپ پنجم.
4- ترجمه تفسیر المیزان- سید محمد حسین طباطبایی- (م 1402 ق)- ترجمه موسوی همدانی- انتشارات اسلامی وابسته به جامعة مدرسین حوزه علمیه قم- پاییز 1363.
5- ترجمه و تفسیر مجمع البیان- شیخ ابوعلی الفضل بن الحسن الطبرسی، (م 548 ق) ترجمه شیخ علی صحت- انتشارات فراهانی- تهران- اسفند1359- چاپ دوم
6- التفسیر الکبیر الفخر الرازی- جلد 32- 31- بی تا.
7- ترجمه و تحقیق مفردات الفاظ قرآن- ابوالقاسم حسین بن محمد بن فضل معروف به راغب اصفهانی- م 502 هـ – ترجمه غلامرضا خسروی حسینی- کتابفروشی مرتضوی- چاپ اول- پنجمین سال انقلاب اسلامی.
8- تفسیر نورالثقلین- عبدعلی الحویزی- مصحح السید هاشم الرسولی المحلاتی- المطبعة العلمیه بقم- 1385 ق- 1377 هـ .
9- پژوهشی دربارة قرآن کریم و پیامبر (ص)- فخرالدین حجازی- انتشارات بعثت- چاپ اول- مرداد 1353
10- الجامع الاحکام القرآن- لابی عبدالله محمد بن احمد الانصاری القرطبی- الناشر دارالکتب العربی- لطباعة والنشر القاهره- 1387 هـ – 1967 م – جلد 20
11- جامع البیان فی تفسیر القرآن- ابی جعفر محمد بن جریر الطبری- (م 310 هـ)- لطباعة و النشر- دارالمعرفة- بیروت- لبنان- 1392 هـ .
12- درسهایی از قرآن- غلامعلی حداد عادل- دفتر نشر فرهنگ اسلامی- تهران- چاپ سوم 1384.
13- روح المعالی فی تفسیر القرآن العظیم و السبع المثانی- علامه الالوسی البغدادی- م 1270 هـ . دارالاحیاء – بیروت- بی تا.
14- ره توشه- محمدتقی مصباح یزدی- انتشارات مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی- قم تابستان 1380- چاپ چهارم.
15- سیمای آفتاب- ابوالفضل موسوی گرمارودی- انتشارات دلیل ما- قم- چاپ اول- پاییز 1380.
16- شرح واژه های قرآن در ترجمه تفسیر عظیم مجمع البیان- علی کرمی فریدونی- انتشارات فراهانی- تهران 1381- چاپ اول.
17- فرهنگنامة قرآنی- گروه بنیاد پژوهشهای اسلامی- انتشارات آستان قدس رضوی- مشهد- چاپ دوم- 1377.
18- فرهنگ جدید عربی- فارسی- فواد افرام البستانی- ترجمه منجد الطلاب- مترجم محمد بندر ریگی انتشارات حر- تهران 1378- چاپ اول.
19- فرهنگ عربی- فارسی- لاروس- مترجم سید حمید طبیبیان- انتشارات امیرکبیر- تهران- 1382- چاپ سیزدهم.
20- فرهنگ ابجدی- عربی- فارسی- ترجمه المنجد الابجدی- مترجم رضا مهیار- انتشارات اسلامی- زمستان 1370- چاپ اول.
21- قاموس قرآن- علی اکبر قریشی- انتشارات دارالکتب الاسلامیه- تهران- بی تا.
22- قرآن کریم با ترجمه و تجدیدنظر کامل محمدمهدی فولادوند- نشر دارالقرآن الکریم- چاپ دوم آذر 1377.
23- قرآن در آینة پژوهش- مقالات علمی- پژوهش فارغ التحصیلان دکتری تخصصی (Ph.D) تهیه و تنظیم محمد کاظم شاکر- نشر هستی نما- چاپ اول پاییز 1381- دفتر سوم.
24- الکشاف عن حقایق غوامض التنزیل و عیون الاقاویل فی وجوه التاویل- محمد بن عمر الزمخشری- م 528 هـ – دارالکتاب العبری- بیروت- لبنان- بی تا.
25- کشف الایات- محمدرضا غیاثی کرمانی- انتشارات اسلامی وابسته به حوزه علمیه قم- چاپ دوم- زمستان 1382.
26- مبانی شناخت- درسهایی از اصول عقاید اسلامی (1)- محمد محمدی ری شهری- انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی قم- چاپ چهارم- بهار 1382.
27- معنای متن- پژوهشی در علوم قرآن- نصر حامد ابوزید- ترجمه مرتضی کریمی نیا- انتشارات طرح نو- تهران چاپ اول 1380.
28- المراجعات- رهبری امام علی علیه السلام در قرآن و سنت- سید عبدالحسین شرف الدین موسوی- ترجمه جعفر امامی- نشر بین الملل، سازمان تبلیغات اسلامی- تهران چاپ اول- زمستان 1379.
29- من البرهان فی تفسیر القرآن- السید هاشم بن سلیمان البحرانی- م 1107 یا 1109- الطباعة الثانیه
30- نهج البلاغه امام علی علیه السلام- مترجم حسین استاد ولی- انتشارات اسوه- تهران- چاپ اول 1384.
31- نبوت- مرتضی مطهری- انتشارات صدرا- تهران چاپ هشتم- دی 1381.
32- نسیم حیات- تفسیر قرآن کریم- جزء 30- ابوالفضل ؟؟؟ انتشارات هجرت قم- زمستان 83- چاپ نوزدهم.
33- نظم قرآن (4)- عبدالعلی بازرگان- انتشارات قلم- قم- چاپ اول- 1374.
موضوع :
شیعه واقعی کیست؟
با فرمت قابل ویرایش word
تعداد صفحات : 105 صفحه
مقدمه:
معنای لغوی شیعه یاران و پیروان است و شایع یعنی دنبال کرد و تبعیت نمود و در اصطلاح شیعه به کسانی می گویند که از علی و فرزندانش علیهم السلام تبعیت و پیروی نموده و ولایت آنان را پذیرفته اند و این نام برای پیروان اهل بیت بقدری مشهور و معروف شده که تا واژه شیعه بر زبان جاری می شود بی درنگ پیروان علی در ذهن می آید برخی از نویسندگان و مورخان پیدایش شیعه را پس از رحلت رسول اکرم(ص)و یا پس از قتل عثمان دانسته و برخی فراتر رفتند تکوین مذهب شیعه را در ایام فتنه طلحه و زبیر دانسته اند در حالی که ما معتقدیم شخص رسول اکرم (ص) مذهب تشیع را ایجاد کرده و در نخستین روزهای بعثت که بنی هاشم را بر اساس آیه‹‹وُانْذِرً عشیُرتکْ الاقربین›› دعوت کرد فرمود: هر که از شما با من بیعت کند جانشین من خواهد بود و کسی جز علی پاسخ مثبت به حضرتش نداد. از آن روز پیروان واقعی حضرتش مشخص و متمایز گردیدند پیامبر اکرم (ص) در آن مناسبت و در مناسبتهای گوناگون دیگر تا حجته الوداع تنها و تنها علی را برادر، وارث، وزیر، وصی، خلیفه و جانشین خود معرفی کرد و به مردم فهماند که هر که او مولایش است پس علی نیز مولا و سرور اوست و باید از او فرمان ببرد و ولایتش را بپذیرد و بی گمان اهل سنت و اقعی کسانی هستند که در روز نخست پیغام مولا و رهبر شان، رسول خدا (ص)را با دل و جان شنیدند و پذیرفتند و در برابرنص صریح او اجتهاد نکردند و با پیامبر مخالفت نورزیدند و پیروی از علی را مانند پیروی از رسول خدا(ص) و اجب و لازم دانستند. جالب اینجا است روایتهایی که پیامبر درآنها دستور پیروی از علی را داده است و علی را به عنوان وصی، ولی و خلیفه خود تعیین کرده است در مصادر اهل سنت صدها روایت است و با این حال نه تنها به آن اهمیت نداده بلکه آن را رها کرده و از آن می گذرند گویا این همه روایت برای آنها کافی نیست مطلبی که شاید برای برخی از دوستان تازگی داشته باشد این است که رسول اکرم(ص) بر واژه شیعه اصرار داشته و شیعیان علی را شیعه خود و رستگاری و سعادت را در شیعه بودن دانسته و بشارت به بهشت را در شیعیان علی منحصر نموده است ودراصل این نام مقدس را آن حضرت به پیروان علی گذارده نه اینکه پس از وفاتش نامگذاری شده باشد. حال در برابر این روایتها که شیعیان علی را می ستاید و متجاوز از 120 مورد در مصادر قطعی و موثق اهل سنت آمده است آنان چه پاسخی دارند و چگونه آن را با وضعیت خویش منطبق می دانند خود باید پاسخگو باشند و یا اینکه سر تسلیم و اطاعت را فرود آورده و این سخنان حضرت رسول اکرم(ص) را نیز مانند دیگر سخنانش با قلبی پاک و عاری از هر کینه وتعصبی بپذیرند و چنین توقع به جایی هم از حق جویان هست،چه اینکه در کتاب خدا آمده است: ‹‹وُماْینطقْ عُن الهُوی اِنً هْوُ اِلاوُحًیّ یْوحُی›› او هرگز از روی هوا و هوس سخن نمی گوید و سخنش جز وحی منزل نیست و در آیه دیگری می فرماید:‹‹و ما آتاکُمْ الرسْولُ فخُذوهْ و ما نهاکمً عُنْدْ فاْ نتَهْوا›› و هر چه از رسول خدا به شما رسد به آن عمل کند و از هر چه بازداشت امتناع ورزید.
شیعه علی در زبان پیامبر
چنانکه ذکر شد رسول اکرم(ص) درموارد گوناگونی شیعیان علی را ستوده و آنان رابشارت به بهشت برین ورستگاری داده است جالب است که بیشتر این احادیث درکتابهای معتبر حدیث و تفسیر اهل سنت آمده است که برای نمونه به برخی ازآنها اشاره می شود تا برادران اهل سنت بدانند ما اگر پیروی از علی و آل علی می کنیم به دستور تخلف ناپذیر پیامبرکه در کتابهای اهل سنت وارد شده است عمل می نماییم و اگرآنان نیز خواهان رستگاری روز جزا هستند به این صراط مستقیم الهی روی آورند و دست دردست برادران شیعه خود بگذارند و همه باهم اهل سنت واقعی گردند که بی گمان سنی واقعی تنها به کسی اطلاق می شود که به سنت پاک پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم عمل کند و در آن پا بر جا بماند نه اینکه اسمی بی مسمی بر خود بگذارد. هیثمی در کتاب مجمع الزوائدش روایت کرده است. که رسول خدا (ص) به علی فرمود: تو و شیعیانت به حوض من وارد می شوید در حالی که سیراب و شادکام و رو سفید هستید و همانا دشمنانت بر حوض من وارد می شوند درحالی که تشنه لب و اندوهگین اند. ابو سعید حذری از ام سلمه نقل می کند، که رسول خدا(ص) به علی فرمود یا علی! تو و شیعیانت در بهشت هستید. ابن عدی و ذهبی نیز که هر دو از علمای بزرگ اهل سنت اند در کتابشان از رسول خدا(ص) نقل کرده اند که به علی فرمود: هان ! تو ای فرزند ابوطالب و شیعیانت در بهشت هستید. احمدبن محمد فقیه طبری در فضایل به اسنادش از طاوس از ابن عباس نقل کرده است که رسول خدا(ص) به علی فرمود: اگر تمام آفریدگان بر ولایتت اجتماع می کردند خداوند هرگز جهنم را نمی آفرید و همانا تو و شیعیانت رستگاران روز رستاخیز هستید. در کشف الغمه، ابوبکربن مردودیه به اسنادش از ابوهریره نقل کرده که رسول خدا به علی (ع) فرمود: تو و شیعیانت همراه من در بهشت هستید پس رسول خدا این آیه را تلاوت فرمود «اخواناً علی سررٍ متقابلین» برادر ابن که روبروی یکدیگر بر تختهای بهشتی تکیه زده اند. در کنزالکراجی و کفایه الطالب حدیثی از جابربن عبدالله نقل کرده اند که رسول خدا به علی فرمود: همانا شیعیانت با سیمایی نورانی بر منبرهایی از نور گرداگرد من (در روز رستاخیز) خواهند بود و من شفاعتشان خواهم کرد و آنان فردا در بهشت همسایگان من اند. در امالی ازنسانی، و از اسدی، طی روایتی از علی (ع) نقل کرده است که رسول خدا فرمود: یا علی! همانا تو وصی، خلیفه، وزیر، وارث و پدر فرزندان من هستی و شیعیانت شیعیان من و دوستانت دوستان من و دشمنانت دشمنان من خوشا به حال کسی که از تو پیروی کرد و چه بدبخت شد کسی که با تو دشمنی نمود و بی گمان فرشتگان با ولایت و محبت تو به خدای متعال نزدیک می شوند به خدا قسم یاران و دوستانت در آسمان بیشتر از زمین هستند. ابن حجر هیثمی در العبواعق المحرقه این حدیث را آورده است. و همچنین ابن عساکر در تاریخ خود از رسول خدا(ص) نقل می کند که فرمود: یا علی نخستین چهار نفری که وارد بهشت می شوند من و تو و حسن و حسین هستیم و سپس ذریه ما و پس از آنها همسران ما هستند و شیعیانمان در طرف راست و چپ ما قرار دارند. در مستدرک حاکم آمده است که پیامبر (ص)فرمود:‹‹من اصل درختم و فاطمه فرعش و علی لقاحش و حسن و حسین میوه هایش و شیعیانمان برگهای آن درخت اند.›› با وجود چنین روایتهای صریح جای چه ابهامی باقی می ماند؟ و چه شده که گروهی از مسلمین به سوی دیگران روی آورده اند و از علی وآل علی روی برگردانده اند؟ هیثمی در مجمع الزوایدش خطبه ای را از رسول خدا(ص)نقل می کند که حضرت در آن می فرماید ای مردم هرکه با ما اهل بیت دشمنی کند خدای متعال در روز رستاخیز او را یهودی محشور فرماید. رسول خدا هرگز یک بار مردم را سفارش به پیروی از فلان و فلان نکرد و شیعیان و پیروان سایر اصحاب را نستود و اصلا شیعه ای جز شیعه علی نپذیرفت او شیعیان و پیروان علی را شیعیان و پیروان خود می دانست و به مردم دستور می داد که اگر ولایت او را می پذیرند و لایت علی را نیز بپذیرند. ملاحظه فرمایید آنقدر که بنی امیه و پیشاپیش آنان معاویه درهم و دینارها و زر و سیمها را نثار چاپلوسان و متعلقان دین فروش کردند که روایتهای دروغینی را از رسول خدا(ص) در ستایش برخی از اصحاب نقل کنند و در این راستا آن کاسه لسیان وزر بگیران که رضایت خدا را با مشتی درهم و دینار بی ارزش معاوضه کردند روایتهای بسیاری را ساختند ولی با این حال یک جا نمی توان پیدا کرد که پیامبر مثلاً فرموده باشد ای فلان و فلان شیعیان تو رستگارند! به خدا رضایت خدا فقط در رضایت خاندان پیامبر است وبس. چرا نباید بیدار شویم و خویشتن را از ورطه هلاکت حتمی رها سازیم و به دامان پر مهر و محبت اهل بیت روی آوریم؟ و مگر اهل بیت از پیش خود چیزی دارند ؟ آنان هر چه می گویند قال رسول الله است و قول رسول الله قول خدا است که هرگز ار روی هوا وهوس نیست و جز و حی نمی گویند.
فضیلت رافضه و ستایش این نام
علی بن ابساط از عتیبه بن فروش از حضرت صادق(ع) فرمود به خدا چه نام خوبی خدا به شما بخشیده مادامیکه به گفتارما پایبند باشید و به ما دروغ نبندید و گوید حضرت صادق(ع) همین جملات رابه من فرمود در وقتی به آن حضرت عرض کردم مردی به من گفته است به ترس از اینکه رافضی باشی. ابن یزید از ابوالجارود نقل می کند که گفت خدا دوگوشش را کر کند همچنانچه دو چشم او را نابینا ساخته اگر از حضرت باقر(ع) نشنیده باشد وقتی که مردی به آن حضرت عرض کرد فلانی نامی روی ما گذاشته فرمود چه نامی؟ عرض کرد ما را رافضه می نامد حضرت باقر(ع) با دست مبارک به سینه اش اشاره کرده فرمود و من از را فضه ام و او از من است و این جمله را سه بار فرمود. ابن یزید از.... از ابوبصیر روایت کند که به حضرت باقر(ع) عرض کردم قربان نامی روی ماگذاشتند و فرمانداران با آن نام خون و مال و ازار ما را مباح دانسته اند فرمود چیست آن؟ گفت رافضه حضرت فرمودند همانا هفتاد نفر از لشکر فرعون او را طرد کردند و نزد موسی(ع) آمدند و در میان قوم موسی هیچ کس از آن هفتاد نفر کوشاتر و نسبت به هارون (برادر موسی) دوست تر نبود از این جهت قوم موسی آنها را رافضه نامیدند و خدا به موسی(ع) وحی کرد که این نام را برای آندسته در تورات ثبت کن زیرا نامی است که من به آنها بخشیدم بنابراین این اسمی است که خدا به شما بخشیده است. از محمد بن قاسم بن عبید از سلیمان اعمش گوید بر حضرت صادق (ع) وارد شدم وعرض کردم قربان مردم ما را رافضی می نامند رافضی چیست؟ فرمود بخدا مردم شما را با این اسم ننامیده اند بلکه خداوند شما را با این نام در تورات و انجیل به زبان موسی وعیسی(ع) نامیده و جهتش آن بود که هفتاد نفراز قوم فرعون او را رها کردند و به دین موسی در آمدند و خداوند آنها را رافضه نامید و به موسی وحی کرد این نام را در تورات برای آنها ثبت کن تا در آینده نیز به زبان محمد(ص) صاحب این نام شوند.
معنای شیعه
هرگاه بخواهیم بدون تعصب و ظاهر سازی از شیعه سخن بگوییم باید آنها را چنین تعریف کنیم: یک مذهب اسلامی که دوستدار و پیرو دوازده امام از خانواده پیامبر(ص) علی و فرزندان او هستند و در مسائل فقهی از عبادات و معاملات از آنها پیروی می کنند و کسی جز پیامبر (ص) را بالاتر از آنها نمی شمارند (مقصود از شیعه در اینجا شیعه امامیه اثناعشریه است که جعفری نیز نامیده می شوند) این تعریف درست شیعه و بسیار کوتاه و فشرده است نباید به سخن دروغگویان گوش داد که شیعه را دشمن اسلام یا معتقد به پیامبری علی (ع) و یا وابسته به عبدالله بن بسادی یهودی می دانند کتابها و مقاله های بسیاری وجود دارد که با تمام توان می کوشند تا شیعیان را کافر و بیرون از آیین اسلام معرفی کنند ولی سخنان آنان تهمت و دروغ آشکار است و برای آن هیچ دلیلی ندارند و تنها گفته های پیشینیان خود یعنی دشمنان اهل بیت (ع) را درباره شیعه تکرار می کنند و ادعاهای نواصب را که بازور و فشار بر گردن مردم سوار شدند و خاندان پیامبر و هوادارانشان را کشتند و یاآواره ساختن و یا متهم ساختند باز گو می کنند. یکی از این القابی که بسیار در کتابهای دشمنان شیعه می آید بالقب ‹‹رافضه یا روافض›› است نخست خواننده گمان می کند که نام روافض مخالفان از این جهت به آنها داده شده که با اصول اسلام مخالفت کرده اند و آن را زیر پا نهاده اند یا رسالت پیامبر اسلام حضرت محمد (ص) را انکارکرده اند ولی واقعیت جز این است آنها را روافض نام دادند زیرا فرمانروایان اولیه بنی امیه و بنی عباس و روحانیان درباری خواستند با این لقب آنها را بد نام کنند. شیعیان تنها به علی (ع) مهرورزیدند خلافت ابوبکر و عمر را پذیرفتند و نه خلافت هیچ یک از فرمانروایان بنی امیه و بنی عباس را آنان که می کوشیدند با کمک برخی از حدیث سازان و جاعلان سنت در میان صحابه چنین وانمود کنند که خلافت آنها به فرمان خداوند سبحان بوده اعلام می کردند که این آیه شریفه درباره آنان نازل شده است. ‹‹یا اَیَهااِلذینُ امُنُوا اطیعْوا الله و اَطیعْوا الرَسولَ و اُولی الامًرمنکُمً››یعنی: ای کسانی که ایمان آورده اید از خدا و پیامبر و فرمانروایان خویش فرمانبرداری کنید. می گفتند این آیه درباره فلانی و فلانی و ... فرود آمده است آنان ‹‹اولوالامر›› هستند و باید از آنها اطاعت کنیم آنها کسانی را اجیر کردند تا به دروغ این حدیث را به رسول خدا نسبت دهند که: هیچ کس به اندازه یک وجب از فرمان پادشاه بیرون نمی رود مگر آن که با مرگ جاهلیت (بی دین) از دنیا می رود پس هیچ مسلمانی حق ندارد نافرمانی پادشاه را بکند. از اینجا در می یابیم که شیعیان همواره هدف آزار زورمندان بوده اند زیرا نمی خواستند دست در دست آنان بگذارند و با آنها بیعت کنند و این کار را گرفتن حق خاندان پیامبر می شمردند فرمانروایان درهمه تاریخ به مردم وانمود می کردند که شیعیان با اسلام مخالفت هستند و می خواهند آن را نابود کنند و از میان ببرند چند نویسنده هم که ادعای علم و دانش داشته اند. با آنها همراه شده اند و این سخن را بازگوکرده اند. اگر در این بازی فریبکارانه نیک بیندیشیم در می یابیم که میان آن کسی که می خواهد اسلام را از میان بردارد و آنکه می خواهد حکومت ستمکار نابکاری را سرنگون کند چه اندازه جدایی و فاصله است. شیعیان هرگز از اسلام بیرون نرفتند بلکه از فرمان ستمکاران بیرون بودند وتنها می خواستند حق را به صاحبانشان باز گردانند و پایه های اسلام دادگستر را استوار سازند.
گیر و بندهائ د ین اسلام، که آنها را "اصول د ین اسلام" می نامند، بد ین قراراند: توحید، نبوت و معاد.برائ مذهب شیعه دو گیره (اصل) د یگر، عد ل و امامت، هم، با آن سه اصل، اضافه شده است.
متولیان اسلام براین گمان هستند، که اسلام بر اصول د ین استوار بوده و چنانچه یکی از این اصول محکم باشد، ایمان شخص، در نتیجه اسلام سرنگون می گردد. این برداشت نا درست است چون ایمان به اسلام، به کردارانسان در این تنگ حصار، امکان پذ یر نمی باشد، ولی اسلام با تحریفات ذهنئ گوناگون در بین مسلمانان ادا مه دارد.
اسلام از همان ابتدا بر ناآگاهئ مردم و بر منطقی خلا ف خرد آگاه انسان، بنیاد یافته است. اسلام هر اند یشه ای را که خارج از حصارهای تعیین شده باشد، چه از مسلمان و چه از نامسلمان تحمل نمیکند.
هر مسلمانی هم به یک " اصول دین اسلام" که در ذهن خود پرورانده است اعتقاد دارد، ولی نه به آن "اصول دین اسلام" که محمد نبی بر آنها عرضه داشته است. با این وجود پیشرفت اجتماعئ، و فرهنگئ مسلمانان در تنگ حصارهای د ین اسلام محد ود مانده است.
د ین اسلام که در قرن هقتم میلادی بوسیلهء محمد ابن عبدالله بر قبیله هائ عرب عرضه شده، افکاری هستند، که از د ینها، سنتها و خرافات مرسوم قبیله هائ اطراف مکه گرفته شده، و محمد در طول 23 سال نبوتش بر حسب نیازهای تازیان آن دوران و موقعیت خود، ترکیب کرده است. این افکار را با شعارهائ اخلا قی و اجتماعی، و برانگیختن طمع تازیان برائ بد ست آورد ن غنیمت (دارایئ نامسلمانان)، گسترش ترس از الله، وبا زور شمشیر نومسلمانان، بر قبیله هائ دیگر تحمیل کرده است. محمد باورهائ مرمان با فرهنگ آن زمان را هم، تا اندازه فهم کم رشد آن تازیان مسخ کرده و به رنگ اسلام خودش برگردانده است، تا در اصول د ینش گنجانده شوند. برای نمونه: پری که در فرهنگ ایران مهرزاد، مهر گستر، زیبا، شادی بخش، دوستدار و دایهء انسان است، به جن تبدیل گشته(1) است. و یا رام زنخدای باد و موسیقی و آورندهء سروش ، در اسلام بصورت حربه ای در دست الله درآمده که، برای نابودئ و تهدید مرمانی که او را تأیید نکرده یا تأیید نکنند، بکار می رود. جانشینان محمد هم که دیگر طعم قد رت را چشیده بودند، با سرسختی و ستمکارئ سنتئ خود، د ین اسلام را با زور شمشیر و شعار "الله و اکبر" به مرمان سرزمینهائ د یگر تزریق کرد ند.بهرحال بندهایی را که متولیان اسلام، به نام "اصول د ین" به مردم می فروشند، قیدهایی هستند که اندیشهء مسلمانان از حرکت و جستجو باز می دارد. در محدودهء این حصارها، خرد آگاه هر فرد خشک، نازا و ناتوان می گردد. به مسلمانی که اند یشه اش از این اصول تجاوز کند مرتد می گویند. در اسلام نه تنها ریختن خون مرتد آزاد است، بلکه مرتد حقی بر دارایی خود هم ندارد و چون در اسلام زن بخشی از اموال مرد بحساب می آید، زن شخصی که مرتد خوانده شده، می تواند به تصرف مسلمانان درآید.
این به آن معنی هم نیست، که هر کس اند یشهء خود را از ایمان گسست، بطور خود بخودی به آزاد اند یشی می پیوندد. چه بسا رهایی از این قید و بندها، گرفتاری در زندان و یا مردابی دیگر را به دنبال داشته باشد.
آزادی از هر دامی بدون خرد آگاه و زاینده انسان تنها آرزویی است که در آغار خود می ماند.
این هست (واقعیت) و جز این هم می تواند باشد (آرزو و روء یا)
شک ورزی، گستاخی و جویند گئ انسان است که خرد را می انگیزد، خرد میزان سنجش خدایان است، نه آنطور که الله در اسلام محتوی و محد وده عقل را از پیش و برائ هر زمان و مکان تعیین نموده است، بلکه آنطور که فردوسی، در مورد خردی که انگیخته نشود، سخن می سراید:
خرد تیره و مرد روشن روان نباشد همی شاد مان یک زمان
چه گفت آن خرد مند مرد خرد(2) که دانا ز گفتار او بر خورد
کسی کو خرد را ندارد ز پیش د لش گردد از کردهء خویش ریش
حافظ هم طریقت خرم د ینان را کوتاه و زیبا بیان داشته است:
مباش در پئ آزار و هر چه خواهی کن که در طریقت ما غیراز این گناهی نیست در فرهنگ زنخدایی ایران، هرگز اند یشه ای را خاموش نمی کنند، بلکه در روند همپرسی و همیاری با خرد، اند یشهء انسان را به زایند گی و سازند گی می انگیزند (1).
...
18 ص فایل Word
جزوه درسی تاریخ اجتماعی شیعه
گردآوری سیده سوسن فخرایی
گروه فرهنگ و تمدن اسلامی رشته الهیات دانشگاه پیام نور
شامل 134 صفحه فایل pdf