علل ناتوانیهای یادگیری
علل ناتوانیهای یادگیری:
یادگیری یک فرایند پیچیده است ومشکلات یادگیری متنوع وگوناگون هستند. عوامل متعددی بر یادگیری دانش آموزان تأثیر میگذارند. از این رو بسیار دشوار است به والدینی که سؤال میکنند: مشکل بچه من چیست؟ یا علت مشکل یادگیری فرزندمن کدام است؟ یک پاسخ ساده داد.
عوامل متعددی در پدیدآیی ناتوانیهای یادگیری دخالت دارند، مانند عوامل زیستی و عصب شناختی،آسیبهای مغزی پیش از تولد، هنگام تولد و پس از تولد، عوامل ارثی، بیماریهای جسمانی،عوامل شخصیتی و انگیزشی ، عوامل آموزشی وفرهنگی، محرومیتهای محیطی و خانوادگی ،عدم بهداشت و سوء تغذیه، روشهای تدریس و الگوهای یادگیری نامناسب و نظایر آن.
بدیهی است تشخیص دقیق علل ناتوانیهای یادگیری امر دشواری است، بنابراین مشکل هر دانش آموز باید به عنوان یک مشکل منحصر به فرد تلقی شود و به طور جداگانه بررسی شود.(استادان طرح جامع آموزش خانواده ،1378)
در این جا ما ناتوانیهای یادگیری را به طور کلی به 4 دسته تقسیم میکنیم،در این تقسیمبندی عوامل پیش از تولد، حین تولد و پس ازتولد مورد بررسی قرار میگیرد.
1ـ عوامل آموزشی:
محققان مختلف ضمن پژوهشهای خود گزارش کردهاند که یکی از علل بروز ناتوانیهای یادگیری، فقرآموزشی ـ محیطی است. فقر کمی وکیفی روش، مواد و محتوای آموزش از مهمترین عواملی است که در این جا بایستی به آن پرداخته شود. تدریس ناکافی و صحیح میتواند در بسیاری از ناتوانیهای یادگیری نقشی اساسی به عهده داشته باشد. نقص دانش و آگاهی معلم نیز میتواند در این مورد مهم باشد. تعیین سطح ارائه دروس به دانش آموزان چنانچه با خطاهای برآوردی همراه گردد. میتواند موجب ناتوانیهای خاص یادگیری باشد. از سوی دیگر نبود مهارتهای پیش نیاز آموزشی نیز عاملی است که میتواند به این اختلال دامن زند. در این میان به شیوههای تدریس نامناسب نیز باید به عنوان یک عامل اشاره کرد. از سوی دیگر نقص در محتوای برنامة درسی نیز امری است که ممکن است موجب ایجاد اختلال یادگیری شود به هر شکل عوامل آموزشی به گونههای متفاوت در شکلگیری و بروز این اختلال سهیم هستند.
2ـ عوامل محیطی: نقش عوامل محیطی به حدی است که حتی میتواند عوامل فیزیولوژیکی را نیز تحت تأثیر خود قرار دهد. در این جا به طور گذرا به موارد عمدة محیطی اشاره خواهیم کرد.
الف) تغذیه: از آنجا که یادگیری صحیح مستلزم انجام وظیفة ارگانهای متفاوت بدن است و این انجام وظیفه نیز مستلزم سوخت و ساز طبیعی ولازم می باشد. هر گونه بدی تغذیه که به اختلال در انجام کار این ارگانها بیانجامد، میتواند در یادگیری فرد تأثیر داشته باشد. انگیزش ضعیف، توجه ناکافی و ضعف در انجام کار در دست میتواند ناشی از نیاز اولیهای چون گرسنگی باشد.
ب) بهداشت: عدم رعایت بهداشت عمومی میتواند به ابتلاء به بیماریهای گوناگونی منجر گردد. بیماریهایی که به نوعی دامن زنندة اختلالات یادگیری خواهند بود. مثلاً ابتلاء به آلرژی میتواند حضور کودک را در مدرسه تحتالشعاع خود قرار دهد. در نتیجه با آسیبهای واردة آموزشی پایههای تحصیلی وی را ضعیف میکند و در نتیجه ممکن است مشکلات یادگیری بعدی را ایجاد نماید.
ج) سلامتی: سلامت عمومی بدن خاصه سلامت حسی و عصبی از جمله عوامل مهمی است که در اختلالات یادگیری مطرح است. گفتیم که هر گونه بیماری یا صدمهای که به یکی از ارگانهای دخیل در فرایند یادگیری وارد آید و به ایجاد اختلال به صورت وقفه، کندی و ... منجر گردد، میتواند ناتوانیهای یادگیری به وجود آورد. سقوط، ضربههایی وارده به سر، آسیبدیدگی مغزی و ... ا زجمله عواملی هستند که ضمن تهدید سلامتی به ناتوانیهای یادگیری نیز میانجامد.
د) تحریک حسی: یادگیری فرایندی است که بخش اعظم آن بر پایههاییی بنا شده است که به وسیله تحریک حواس مختلف شکل میگیرد. ژان پیاژه، نظام شناختی خود را بر پایة دورة حسی ـ حرکتی بنا مینهد و آن را به عنوان سنگ بنای مراحل پیشرفتهتر تحول ذهنی قلمداد میکند. تحریک حسی غنی میتواند تجربیات کودک را پربار سازد و مقدمات فراگیریهای بعدی را فراهم نماید. برخی از مطالعات انجام شده حاکی از آن است که کودکان مبتلا به ناتوانی یادگیری از فقر تحریکات حسی رنج میبرند.
هـ ) تحریک زبانی: زبان بدوی شک نقش محوری در تفکر ویادگیری دارد. رابطة این امور به قدری اساسی است که اندیشه و زبان معمولاً به صورت همراه به کار برده میشوند. چرا که اندیشه به زبان و زبان نیز به اندیشه غنا میبخشند. داشتن تحریک زبانی خوب میتواند اثراتی مثبت برفرایند یادگیری داشته باشد. اختلال زبان میتواند عامل ایجاد ناتوانیهای یادگیری درخواندن، حساب وزبان نوشتاری باشد.
و) رشد اجتماعی و عاطفی: رشد اجتماعی و عاطفی نامناسب کودکان مبتلا به اختلال یادگیری از سویی میتواند به عنوان معلول ناتوانی یادگیری تلقی شود و از سوی دیگر به عنوان علت این اختلال مطرح گردد که خود در جریان یک سیکل معیوب تشدید کنندة این نارسایی رشد بوده است. هنگامی که ناتوانی یادگیری خاص موجب اضطراب، عدم ایمنی، سرکشی و احساس بی کفایتی می شود. میتوان آن را معلول ناتوانی یادگیری داشت و هنگامی که در اثر رشد نامناسب اجتماعی،عاطفی فرایندهای اساسی یادگیری دچار لطمه میگردند به عنوان علت شناخته میشود.
3ـ عوامل روانی: عوامل روانی شاید در زمرة مهمترین علل به وجود آورندة اختلالات یادگیری تلقی گردند. در تعریف اختلالات یادگیری از دیدگاه قانون عمومی 142 –92 دیدیم که «ضعف اساسی در فرایندهای روانی» جملهای بود که با تأکید بسیار در ابتدای تعریف آمده بود. کودکان مبتلا به اختلالات یادگیری ناشی از عوامل روانی ممکن است در ادراک ، یادآوری، شکل دادن به مفاهیم،پردازش اطلاعات، تداعی، بیان اطلاعات، به جریان انداختن اطلاعات، ضعف د رتمیز دیداری و شنیداری ، عدم توانایی یا توانایی کم در تعمیم و سازماندهی،ناتوانی در بیان مفاهیم،ضعف حافظة کوتاه مدت، حواسپرستی، عدم توجه و ... دچار کاستیها و نارساییهایی باشند که پدید آورندة ناتوانیهای یادگیری است.
4ـ عوامل فیزیولوژیکی: بسیاری از دست اندرکاران معتقدند که ناتوانیهای یادگیری ناشی از علل فیزیولوژیکی چون آسیب دیدگی مغزی شدید یا جزئی و آسیبهای وارده به سیستم عصبی مرکزی میباشد.
الف) عوامل ژنتیکی: یکی از شاخههای بسیار مهم سببشناسی، ژنتیک است. در زمینة اختلال یادگیریی نیز دلایل زیادی مبنی بر دخالت ارشاد در بروز اختلال ارائه شده است. بنا به گزارش هرمان[1] در مطالعهای که بر روی 12 جفت دو قلوی همسان به عمل آمد،تمام جفت دو قلوها مبتلا به دیسلکسی شناخته شدند. در حالی که در مطالعهای دیگر بر روی 33 جفت دو قلوی ناهمسان،تنها یازده جفت مبتلا به دیسلکسی بودند. بنابراین پیداست که عوامل ژنتیکی در شمار وسیعی از ناتوانیهای یادگیری نقش دارد.
ب) عوامل بیوشیمیایی: عوامل بیوشیمیایی به دلیل نقش مهمی که در فرایند یادگیری به عهده دارند، چنانچه دچار نابسامانیهایی گردند، می توانند به اختلال در یادگیری بیانجامند. پژوهشهایی گزارش کردهاند که اختلال در عوامل بیوشیمیایی علت شناخته شدة برخی از ناتوانیهای یادگیری بوده است. هایپوگلیسمی[2]، عدم توازن استیل کولین استروز[3] ،کمکاری تیروئید[4] و... ازجمله مواردی بودند که در این گزارشها به آنها اشاره شده است.(حاج بابایی و دهقانی ، 1372)
نتیجهگیری:
با توجه به مباحثی که گفته شد تشخیص علت ناتوانیهای یادگیری کار سادهای نیست. ما معلمان در پی یافتن اطلاعاتی هستیم که با تعلیم و تربیت در ارتباط باشد. اما باید بدانیم که ناتوانیهای یادگیری علتهای گوناگونی دارند که برای تشخیص این علل تخصصهای گوناگون نیز لازم است. بنابراین مشکل هر دانش آموز باید به عنوان مشکل منحصر به فرد تلقی شود و توسط گروهی از متخصصان مورد بررسی قرار گیرد.
یک معلم برای اینکه بتواند مشکل ناتوانی یادگیری دانش آموز خود را تا اندازهای حل کند ابتدا باید سعی کند که علل ناتوانی در این دانش آموز را پیدا کند تا بتواند راه حل سادهای را برای درمان این ناتوانی پیدا کند. معلمی که علت دانش آموز خود را نداند به طور کلی نمیتواند کمک زیادی در بهبودی این ناتوانی به دانشآموز خود بکند.
پایان نامه آماده: بررسی علل، تشخیص و ارزیابی و ویژگیهای افراد دارای ناتوانیهای یادگیری و درمان آن - 98 صفحه فایل ورد