اختصاصی از
سورنا فایل دانلود مقاله آلودگی صوتی ، غول آرام دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .
هر موجودی که یک جفت گوش دارد، گوشهایش یک چیزی دارند به نام آستانه شنوایی! به عبارت دیگر، هر گوشی میتواند صداها را در یک محدوده خاص بشنود، از یک فرکانس معین و حداقل تا یک فرکانس معین و حداکثر.
شاید شما هم مثل بنده با شنیدن اسم >آلودگی< در ابتدا به یاد مناظر بدیع زبالههای پخش و پلا یا چرک و کثیفی بیفتید. اما میدانید من از روزی که آن مقاله هولناک را در روزنامه خواندم، بدجوری متحول شدم. اصلا بهتر است بگویم از خواب غفلت بیدار شدم و حالا هم قصد دارم پیرو حکمت >خفته را خفته کی کند بیدار< شما عزیزان دل را نیز بیدار نمایم.
خبر یک روزنامه، اذعان داشته بود که <مرز آلودگی صوتی در تهران، شکست.> از خدا که پنهان نیست، از شما چه پنهان تا آن روز اصلا نمیدانستم آلودگی صوتی چه جور جانوری است. اما بعد از مطالعه آن مقاله اسفناک، یک چیزهایی دستگیرم شد. مثلا فهمیدم که هر موجودی که یک جفت گوش دارد، گوشهایش یک چیزی دارند به نام <آستانه شنوایی>! به عبارت دیگر، هر گوشی میتواند صداها را در یک محدوده خاص بشنود، از یک فرکانس معین و حداقل تا یک فرکانس معین و حداکثر. خیلی چیزهای دیگر هم فهمیدم که توضیح آنها در این مقال نمیگنجد.
فقط همین مرثیه بس، که ما ساکنان خوشبخت و مرفه پایتخت، شدیدا در معرض آلودگی صوتی قرار داریم. (آلودگیهای دیگر هم بماند)!
خواندم که دانشمندان آمدهاند و یک سری از حیوانات را در معرض صداهای بالاتر از ۱۵۰ دسیبل قرار دادهاند و در آخر مشاهده کردند که حیوانات بیزبان، دچار رعشه و فلج شده وهمگی، جان به جان آفرین تسلیم نمودهاند.
حال اگرچه ما اشرف مخلوقات هستیم ولی باید قبول کنیم که در بعضی از موارد با آن زبان بستهها، وجوه مشترکی داریم.
یعنی گوشهای بینوای مایی که در این شهر شلوغ و پرهمهمه زندگی میکنیم نیز ورودی مقادیر معتنابهی از آلودگیهای صوتی است که آنها میتوانند بدون مزاحمت، روی اعصاب ما رژه بروند و اگر آنقدر قدرت نداشته باشند که فلج یا ناشنوایمان کنند، حداقل میتوانند از قدرت شنوایمان بکاهند.
در جدولی که ضمیمه آن مقاله بود، میشد آمار استاندارد آلودگی صوتی شهری را دید که اتفاقا شامل استانداردهای تعریف شده برای تهران بزرگ هم بود.
آلودگی مجاز صوتی در مناطق مسکونی ما باید حول و حوش پنجاه دسیبل باشد در حالی که این مقدار، به راحتی در حاشیه خیابانهای شلوغ از مرز هفتاد دسیبل هم گذشته است. حالا حاشیه بزرگراه ها، مناطق مسکونی نزدیک به فرودگاه و راهآهن و غیره را دیگر خدا داند...
گفتم که بعد از خواندن آن مقاله بدجوری احساس هوشیاری و بیداری میکردم. اصلا شاید اگر همه مردم بیدار میشدند، میشد راه حلی برای این غول به ظاهر ساکت و آرام که با خیال راحت دارد توی شهر هروله میرود و کسی متوجه خرابکاریهایش نیست، پیدا کرد.... بعدازظهر، طبق معمول هر روز باید پس از کلی ایستادن در صف تاکسی، در آخر، برای سوار شدن از قانون جنگل پیروی میکردم تا پیروز شوم.
راننده تاکسی، موزیک کوچه بازاری خفنی را برای مسافرین تهیه دیده بود و آنها مجبور بودند طبق یک توفیق اجباری، شنوای آن باشند. یاد مقاله روزنامه افتادم و دلم برای گوشهایم سوخت. اما نمیتوانستم چیزی بگویم.
چون در این صورت باید با احترام پیاده میشدم و منتظر یک تاکسی دیگر میماندم که معلوم نبود آن هم از این قضیه، مستثنی باشد. خلاصه تحمل کردم تا این که دیدم نخیر! آقای راننده به هیچ صراطی مستقیم نیست. یک دستش روی فرمان است و دست دیگرش روی بوق.
پشت چراغ قرمز بوق میزند، در حالی که ماشین جلویی هم راهی برای حرکت ندارد! برای آدمهایی که منتظر تاکسیاند بوق میزند، در حالی که ظرفیت ماشین تکمیل است! و هی به بهانههای واهی بوق میزند. سرانجام وجدان بیدارم به سخن درآمد و شروع کرد به نصیحت و بیان آنچه که در مقاله آمده بود. اما راننده انگار اصلا چیزی نمیشنید. فکر میکنم در اثر همین آلودگیهای صوتی، آستانه شنواییاش به کل، کن فیکون شده بود!
... فردای آن روز، در اداره تلفن را برداشتم و به شهرداری زنگ زدم: <الو؟ آقاجان چرا این کامیونها همین طوری سرشان را میاندازند پایین و در روز روشن به خیابان میآیند؟ چرا هیچکس با تردد موتورسیکلتهای پر سر و صدا مبارزه نمیکند؟ چرا مورد مصرف تابلوی بوق زدن ممنوع، فقط برای امتحان دادن آییننامه است؟ چرا شهرداری سعی نمیکند با احداث بیشتر نوارهای عریض درختان و پوششهای گیاهی از آلودگی صوتی بکاهد؟ چرا فرودگاه باید در قلب یک کلان شهر باشد در حالی که فرودگاه تازه تاسیس فقط روزی چند تا پرواز دارد؟ و هزار و یک چرای دیگر...> در مقابل سر و صدایی که به راه انداخته بودم، آقای روابط عمومی، واکنشی کاملا منطقی انجام داد: <آقا اینهایی که گفتید، به این قسمت مربوط نیست... بوق، بوق، بوق، بوق!> با راهنمایی همکارانم، با چند ارگان دیگر هم تماس گرفتیم اما گویا هیچکس حاضر نبود به طور رسمی، مسئولیت این طفل بیسرپرست را به عهده بگیرد!
بعد از کلی گفتمان و صرف یک لیوان شربت قند برای جبران افت فشار ناشی از عصبانیت با همان همکارانم که خدمتتان عرض کردم به این نتیجه رسیدیم که برای در امان ماندن از اثرات سوء آلودگی صوتی در منزل، میتوان خانه را عایقبندی کرد تا مجبور نبود که صدای دعوا و شکستن کاسه بشقابهای همسایه دیوار به دیوار را شنید! میتوان شیشهها را دوجداره کرد تا سر و صدای بوق و اگزوز وسایل نقلیه، داخل خانه نیاید.
میتوان به زبان اشاره صحبت کرد تا به کاهش آلودگی صوتی کمک کرد. میتوان به جای جاروبرقی، از جاروهای سنتی به جای چرخ گوشت از هاون و به جای آب میوهگیری برقی از نوع دستیاش( !برای کاهش سر و صدا) استفاده کرد.
در خیابان هم علیالحساب مشکل با دو تا گوله پنبه که باید در گوش چپاند، حل خواهد شد. کسی که به فکر ما نیست حداقل بیایید خودمان به فکر خودمان باشیم!
آلودگی صوتی به ریشه بسیاری از تنشهای اجتماعی مبدل شده است
تهران بزرگ ، ایرنا ۸۵/۰۷/۱۷
داخلی. اجتماعی. محیط زیست. آلودگی. صوتی.
آلودگی صوتی ازتبعات شهرنشینی و رهآورد زندگی ماشینی است که در سالهای اخیر سلامت روانی و آرامش روحی ساکنان پایتخت و شهرهای بزرگ را تحت تاثیر قرار داده و به ریشه بسیاری از تنشهای اجتماعی تبدیل شده است.
حقوق شهروندان تهرانی نه تنها روزها براثر صدای بوق وسایل نقلیه، پخش موزیک با صدای بلند در خودروها و ویراژ موتوسیکلتها تضییع میشود، بلکه اغلب ساکنان این شهر بویژه مناطق جنوبی شبها نیز باید سر و صدای ناشی از ساخت وسازها را تحمل کنند.
آلودگی صوتی از معضلات شهر تهران است که روز به روز بر شدت آن افزوده شده ولی راهکار جامع و اساسی برای رفع آن ارایه نمیشود.
ورود بیرویه وسایل نقلیه به شهر این ناهنجاری زیست محیطی را برای شهروندان بویژه شهروندان تهرانی به وجود آورده است.
یکی از ساکنان میدان امام حسین(ع) دراینباره به خبرنگار ایرنا گفت:
با اینکه ۲۲سال سن دارم، اما به علت وجود آلودگی صوتی در محل سکونت خود، گاهی با کوچکترین صدا عصبی میشوم.
شاهرخ احمدی افزود: گاهی سکوت چند دقیقهای به من آرامش وصف ناپذیری میدهد، سعی میکنم روزهای آخر هفته به فضاهای سبز اطراف تهران پناه ببرم تا با استفاده از آرامش و سکوت طبیعت هفتهای پرنشاط و توام با انرژی داشته و در کلاسهای دانشگاه حاضر شوم.
احمد ذاکری ۷۵ساله گفت: در زمانهای قدیم تهران روستایی زیبا، سرسبز و آرام بود و میشد روزها زیر سایه درختان به آرامش رسید، اما حالا سایه درخت، پارکها و فضاهای سبز هم آرامش بخش نیست.
وی ادامه داد: ما جوانان دیروز که صبر و تحمل زیادی داریم گاهی آلودگی صوتی چنان ما را عصبی میکند که دیگر قابل کنترل نیستیم، چه رسد به جوانان امروزی!
ذاکری افزود: سر و صدای ناشی از تردد وسایل نقلیه، آسایش و سلامت را از ساکنان پایتخت سلب کرده، در حالی که زندگی در محیط سالم و به دور از آلودگی حق هر شهروند است.
یک کارشناس آلودگی صوتی در این زمینه گفت: آلودگی صوتی اثرات نامطلوب بر انسان، گیاهان، جانوران و بافت مسکونی دارد.
فرشتهسادات میرطاهری، کاهش حس شنوایی را از مهمترین اثرات منفی و مستقیم آلودگی صوتی بر انسان عنوان کرد.
وی افزود: اختلالات قلبی- عروقی، حساسیت عصبی، سرگیجه، کاهش یادگیری در کودکان، اختلال در خواب و گرفتگی عضلانی از اثرات غیرمستقیم آلودگی صوتی بر انسان است.
به گفته وی، این معضل سبب کاهش رشد گیاهان و در جانوران باعث مهاجرت بیموقع حیات وحش و پرندگان و کاهش طول عمر آنها میشود.
میرطاهری یادآور شد: شکستن شیشهها و ایجاد شکاف در دیوارها از اثرات ناشی از آلودگی صوتی بر بافت ساختمان است.
وی استفاده از عایقبندی، شیشههای دو جداره، حایل صوتی و تونلهای صوتی را از جمله راههای کاهش آلودگی صوتی عنوان کرد.
به گفته این کارشناس، ایجاد پوشش گیاهی از نوع برگ سوزنی در بزرگراهها کاهش صدا در منبع تولید صدا(تغییر درموتور خودروها و موتورسیکلتها و کاهش صدای اگزوز) کنترل ترافیک و استفاده از آسفالت متخلخل از دیگر راههای کاهش آلودگی صوتی است.
کارشناسان سازمان حفاظت محیط زیست نیز معتقدند که پخش هرگونه صدا و ارتعاش بیش از حد مجاز، سبب ایجاد آلودگی صوتی میشود.
معاون دفتر امور آزمایشگاه صوتی سازمان حفاظت محیط زیست استان تهران در گفت وگو با خبرنگار ایرنا گفت: حد مجاز و استاندارد آلودگی صوتی روزها از هفت تا ۲۲و شبها از ۲۲تا هفت صبح اندازهگیری میشود.
فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد
تعداد صفحات این مقاله 26 صفحه
پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید
دانلود با لینک مستقیم
دانلود مقاله آلودگی صوتی ، غول آرام