سورنا فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

سورنا فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

تحقیق درمورد قدیمی ترین نمونه شعر فارسی

اختصاصی از سورنا فایل تحقیق درمورد قدیمی ترین نمونه شعر فارسی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دسته بندی : علوم انسانی _ تاریخ و ادبیات

فرمت فایل :  Doc ( قابلیت ویرایش و آماده چاپ ) Word

 

 


قسمتی از محتوی متن ...

 

 

 

تعداد صفحات : 8 صفحه

موضوع تحقیق : قدیمی ترین نمونه شعر فارسی قدیمی ترین نمونه شعر فارسی   قدیمی ترین نمونه «شعر» در مملکت ایران، «گاثه» یعنی سرودهای منظومی است که در آنها زرتشت، پیامبر ایرانی، مناجاتها و درودهای خود را در پیشگاه «اهورا- مزدا» یگانه و بزرگترین خدایان و خالق زمین و آسمان عرضه داشته است.
این سرودها به قطعه های سه لختی (سه شعری، یا به اصطلاح امروز سه مصراعی) تقسیم شده است، و هر لخت یا شعر، از 16 هجا تشکیل، و در هجای نهم توقف و بعد از هجای چهارم سکوت دارد.
و بعضی دارای قطعه های چهار لختی است که یازده سیلاب دارد و سکوت، بعد از سیلاب چهارمی است.
به همین تقدیر بعضی چهارده هجایی و بعضی دوازده هجایی و برخی از اشعار بلند نوزده هجایی است.
این اشعار بلند دارای سکوت است، یکی بعد از سیلاب هفتم، و یکی بعد از سیلاب چهاردهم.
خلاصه در گاثه، قصیده یا غزل طولانی به طرز اشعار عروضی دیده نمی شود، بلکه نوعی از ترکیب بندهای بدون بند است، و از 19- حداعلی- و11- حداقل- سیلاب زیادتر و کمتر ندارد.
ما راجع به شعر عروضی و اقسام آن، در جای خود باز به این قسمت اشاره خواهیم کرد.
زبان گاثه، زبانی است بسیار قدیم و اخیراً عقاید عموم به این نکته نزدیک می شود که زبان گاثه، زبان مردم قدیم ایران است که در بلخ و بلاد شرقی ایران سکونت داشته اند، و درباره خود زردشت هم تردید است که آیا از مردم سیستان یا بلخ باشد یا آذربایجان.
از این رو تعجب نیست که زبان اوستا با زبان سنسکریت و ویدا کتاب مذهبی و ادبی برهمنان، این قدر به هم نزدیک است.
در عصر ساسانیان هم، شعر در ایران به طریقه گاثه زردشت رایج بوده است.
اشعاری که متعلق به کتب مانی است و از اوراق مکتشفه تورفان به دست می آید که به زبان پهلوی مشرقی گفته شده است، مثل اشعار مذکور در گاتهاست، یعنی در میان آنها قطعات 12 هجایی است که در هجای پنجم سکوت دارد و هر یک دارای شش یا پنج لخت است، و مانند اشعارگاثه بدون قافیه است.
آنچه تا به حال از تفحصات به دست آمده است در ایران ساسانی سه قسم شعر را نام برده اند:   الف) سرود: که مختص آفرین خدایان و شاهنشاه و مختص مجالس رسمی بوده و با آهنگ موسیقی توام خوانده می شده است.
از پلهبد «باربد» خواننده و شاعر معروفی نام می برند و سرودهای خسروانی او در الحان 365 گانه، به عدد ایام سال، و سرودهای سیگانه او به عدد ایام ماه، در کتب ادب و لغت ذکر شده است.
ما دو نمونه از سرودهای هجایی که به اغلب احتمالات شباهتی به سرودهای عهد ساسانی داشته در دست داریم، یکی سرود سه لختی است که آن را «خسروانی» نام، شاعر معاصر رودکی، گفته و دیگر «سرو دکر کویه» است که در تاریخ سیستان ذکر شده است.
  ب) چکامک: که در متون مکرر ذکر آن آمده و معلوم است که همین کلمه بعدها در ادبیات دوره اسلامی به «چکامه» تبدیل گردیده است، یعنی گاف آخر آن، مانند گاف «بندک» و «خستک» و «خانک» به هاء هوز بدل شده و به این صورت در آمده است.
بعید نیست که «چامه» نیز مخفف چکامه باشد، هر چند در کتاب لغت گوید: «چامه قصیده را گویند و چکامه غزل را» ولی به نظرمی رسد که این هر دو لغت «چکامه- چامه» مخفف و مصحف همان«چکامک» باشد.
چکامک را باید نوعی از اشعار ساسانی شمرد و به دلیل تفاوت اسم بی شک با «سرود» که معنای آن را دانستیم، تفاوت داشته و غیر از سرود بوده است.
سرود، ریشه فعل سرودن به معنی به «سخن یاد کردن» و مطابق لغت «ذکر» عربی است، و در زبان پهلوی لغاتی چند از ین اصل مشتق می شود.
از قبیل «هوسرود» و «دش سرود» که گاهی حرف آخر آنها به حرف بای ابجد، و گاهی به حرف «ی» بدل می شود مثل هوسروب و هوسروی، که لغت «خسرو» را به وجود آورده است و نام دو تن از شاهنشاهان ساسانی است: هوسروی کواتان (انوشیروان) و «هوسرودی اپرویز» نبیره انوشیروان که هر دو از همین لغت است و معنای آن «نیکنام» و دارای حسن شهرت می باشد، و در عوض آنها «دش سروی» به معنی بد نام و قبیح الذکر است.
ازین رو «سرود» یعنی ذکر و یاد کردن که طبعاً مراد ذکر خیر است، و قصاید مدحیه یا ستایش خدایان را سرود گفته اند، و سرود خسروانی نوعی ازین قصاید مدحیه بوده است، که منسوب به «خسرو» است که گویا مراد قصاید مدحیه یا مدایح خسرو پرویز باشد.
در اینجا اشاره کنیم که سرود در دوره اسلامی، معنای دیگری پیدا کرد، یعنی به جای تصنیف امروز استعمال شد.
اما «چکامک» یا «چامک» علی التحقیق نوعی از سخن سنجی بوده، ولی باید دید کدام نوع بوده است؟
گفتیم که چکامه غیر از «سرود» است، پس از شمار قصاید مدحیه خارج خواهد شد.

حالا باید دید از اقسام دیگر شعر از قبیل غزل (لیریک) یا اشعار وصفی و حماسی و یا ترانه (اشعار رقص و تصنیف) کدامیک را چکامه می گفته اند؟
بعد از اسلام کلمات چامه و چکامه را در مورد قصاید و غزل هر دو بدون تفاوت استعمال می کنند، ولی در اواخر چنانکه گفته شد غزل را «چکامه» و قصیده را «چامه» نامیدند.

و ما چندان نمی توانیم به این معنی و اصطلاح که متأخرین وضع کرده اند، اعتماد داشته باشیم.
تنها دلیل بالنسبه روشن در باب «چامه» که بدون تردید گوشه ای از پرده استتار را برمی دارد استعمال فردوسی در شاهنامه است.
وی چامه را در مورد اشعار غنایی- که شامل مدح پهلوانان و توانگران و تمجید از زیبایی ممدوح باشد، مکرر استعمال کرده است، و از همه جا بیشتر در داستان بهرام گور به کار می برد.
شاه در کسوت «اسوار» با لباس شکاری و اسب و ساز و برگ قیمتی و خادم، شبانه وارد خانه دهقان ثروتمند خوشگذرانی می شود و میهمان او می گردد.
دهقان از سوار محترم که لابد یکی از مقربان دربار یا یکی از پهلوانان و سرکردگان شاهنشاه مقتدرعصر است پذیرایی گرمی کرده برای او شراب و غذای بسیار لذیذی فراهم می کند.
ضمناً دختر دهقان هم در بزم به خدمت پدر و مهمان عزیز و بسیار محترم مشغول است و شاه از او خوشش می آید.
دهقان به دختر می گوید: ای آرزو(آرزو نام یکی ازین دختران است) چنگ را بردار و چامه ای بنواز و مهمان ما را وصف کن! آرزو که هم چنگ نواز و هم چامه گو می باشد، و درین دو فن او را تربیت کرده اند، چنگ برداشته چامه ای می گوید و می نوازد، و این چامه در وصف مهمان پدرش و شرح زیبایی و شجاعت و رشادت مهمان است.
ازین داستانها تصور می کنم که چامه به اشعار نیمه غنایی و نیمه وصفی و شرح داستان پهلوانان اطلاق می گردد ؛ بالجمله ویس و رامین و خسرو و شیرین در عداد «چکامه» یا «چامه» محسوب می شود، و شاید غزل و اشعار وصفی غیر حماسی یعنی وصفی بزمی را بتوان چکامه یا چامه گفت.
همچنین قصاید اسلامی فارسی دارای تغزل و وصف هنرهای شاه از شکار، زور ِ بازو، جود، دانش و سایر هنرهای او را هم چامه یا چکامه می توان نام داد.
پس ضرر ندارد که چکامه را به غزل صرف و چامه را به غزلی که دنباله اش وصف و مدح باشد لقب داد، همان طور که این کار را کرده اند.
نمونه «چکامک» اشعار کتاب درخت آسوریک است که به زبان پهلوی در مناظره و مفاخره بین نخل و بز، در عهد ساسانی یا قدیمتر، گفته شده است.
  ج) ترانک، یا ترانه: هر چند هنوز در مأخذ پهلوی و اوستایی به این کلمه بر نخورده ایم، به خلاف سرود و چکامک که از هر دو نام برده شده است، اما در مآخذ قدیم ادبیات اسلامی فارسی این لغت به شکل مخفف آن "تران" بسیار دیده می شود.
ترانه در ادبیات فارسی به دو بیتی ها و رباعیات غنایی (لیریک) نام داده شده است، و آنرا از ماده "تر" به معنی تازه و جوان گرفته اند.
ما تصور می کنیم که ترانه هم نوعی دیگر از اشعار عهد ساسانی بوده است، چه در عهد ساسانی ما از اسم «سرود» (مدایح عالی) و «چکامک» (اشعار وصفی و عشقی) خبر داشتیم، اما از اسم اشعار هشت هجایی که شامل هجو یا انتقاد یا عشق بوده و قافیه هم داشته و بسیار رواج داشته است، و به تصنیفات عوام امروز شبیه بوده است بیخبریم، و چنین گمان داریم که «ترانک» نام این نوع شعر بوده است، و نامیدن رباعی و دوبیتی در عهد اسلامی به این نام حدس ما را کاملاً تأیید می کند.
نمونه قدیم ترین این نوع شعر که هنوز از لباس اشعار هشت هجایی قدیم خارج نشده، سه لخت شعر هجویه «یزید بن مفرغ» شاعر عرب است که به فارسی در اواسط قرن اول اسلامی (اوایل قرن هفتم میلادی) گفته، و در کتب ادب و تاریخ عرب ضبط شده، و ترانه ای که در هجو اسد بن مسلم گفته شده و طبری هر دو را ضبط کرده است- می باشد.
و در اشعار کردی قوچان که آقای ایوانوف به دست آورده و به طبع رسیده، چند قطعه از این ترانه های هشت هجایی قافیه دار و سه لختی کاملاً یادگار عهد ساسانی دیده می شود.
سوای این اسامی باز هم شاید نامها و اسمهای دیگری به دست آوریم و این بسته به کشفیات تازه تر و مطالعات زیادتری است، مثلاً ببینیم برای اشعار رزمی یا اشعار مضحک (کمدی) یا اشعار «هجویه» چه اسامی مستعمل بوده است.
  شعر عروضی در دوره اسلامی: اسنادی در دست داریم که شعرهای بعد از اسلام، دنباله و تتمه ی اشعار قبل از اسلام است، و تا مدتی این نوع اشعار در هجاهای هشتگانه به زبان محلی که آنرا «فهلوی» و جمع آن را «فهلویات» می گفتند، در ایران رواج داشته و مکرر به آن برمی خوریم.
اما اینکه قصاید و غزلیات به زبان «دری» از کجا آمد و آیا اعراب این قصاید خود را از کجا آوردند، و اینکه ایرانیان تا چه حد از اعراب تقلید کردند، محتاج به فصول مبسوط و مشروحی است که از عهده این مقاله خارج است و ما مختصراً بدان اشاره کرده و از تحقیقات فنی صرف نظر می نماییم.
من به خلاف آنچه شهرت دارد، معتقدم و موافقم با کسانی که می گویند شعر عرب تکمیل شده اشعار هشت هجایی و باقافیه ی اواخرعهد ساسانی است، و معنی ندارد عرب بیابانی که به تصدیق خود او تا اوایل اسلام موزیک نداشته، و این فن را از اسیران و غلامان ایرانی و رومی آموخته، یا از بنایان ایرانی که مشغول ترمیم خرابی های خانه کعبه (در زمان عبدالملک مروان) بوده اند فرا گرفته است، شعر موزون عروضی- که خود نوعی از موسیقی است آن هم با آن کمال و نظم داشته باشد، مگر اینکه مدعی شویم در عهد ساسانی این نوع شعر (شعر عروضی و قافیه دار) در ایران موجود بوده  و اعراب از آن رو شعرهای خود را به وجود آورده اند، و نتیجه فنی این می شود که شعر هجایی ایران در مدت چهار صد پانصد سال تکمیل شده و در اواخر ساسانی به حد کمال شعر عروضی رسیده، و اعراب آن قسمت مکمل را از ایرانیان قبل از اسلام یا بعد از آن آموخته اند.
اما این عقیده و بدون دلیل است.
پس باید بگوییم اعراب قبل از اسلام شعر عروضی نداشته اند، و این اشعار بعد از اسلام ساخته شده و به قبل از اسلام منسوب شده است، و در تایید این دعوی خود ادبای قدیم و جدید عرب هم چیزهایی گفته اند.
هر چه هست ایرانیان از دو مبدا، شعر عروضی خود را به دست آورده اند: اول از طریقه تکامل قطعه های هشت هجایی قافیه دار و تفنن در پیدا کردن وزنهای مشابه، توانسته اند دوبیتی و قطعه و مثنوی و غزلهای موزون خود را بسازند.
دوم از راه تقلید اشعار عرب را در قصاید زیادتر از باقی اقسام شعر از غزل و دوبیتی و رباعی و قطعه و مثنوی فارسی می بینیم، و هر چه دوره شعر فارسی از لحاظ تاریخ وسعت پیدا می کند، اثر تقلید شعر عرب هم در اشعار فارسی وسیعتر می شود و از قصیده به سایر اقسام سرایت می نماید.
اوزان گوناگون در زمان صفاریان و سامانیان به قدری وسعت دارد و به حدی از وزنهای متداول عربی دور است، که انسان را به یاد شعرهای هجایی قدیم می اندازد ولی هر چه پایین می آییم از  گوناگونی اوزان عروضی کاسته و بحور به بحور عربی نزدیک می شود و تنوع قدیم به یکدستی و جمود تبدیل می گردد، یعنی آن اختلاف فاحش که بین اوزان شعر و بحور عربی و فارسی است کمتر می شود.
و این نکته بسیار دقیق، دلیل دیگری است که شعر عروضی فارسی در اصل زاییده اشعار هجایی محلی بوده و بتدریج، تقلید از عربی آنرا به صورت کاملاً عروضی درآورده است.
  منبع : سبک شناسی زبان و شعر فارسی- ملک الشعرای بهار .
متن بالا فقط تکه هایی از متن به صورت نمونه در این صفحه درج شده است.شما بعد از پرداخت آنلاین فایل را فورا دانلود نمایید

 

بعد از پرداخت ، لینک دانلود را دریافت می کنید و ۱ لینک هم برای ایمیل شما به صورت اتوماتیک ارسال خواهد شد.


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق درمورد قدیمی ترین نمونه شعر فارسی

تحقیق و بررسی در مورد مقایسه ترتیب مطالب نسخه قدیمی اردای ویراف نامه در پهلوی و فارسی 35 ص

اختصاصی از سورنا فایل تحقیق و بررسی در مورد مقایسه ترتیب مطالب نسخه قدیمی اردای ویراف نامه در پهلوی و فارسی 35 ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 36

 

بسم الله الرحمن الرحیم

مربوط به درس ادبیات فارسی

عنوان تحقیق :

مقایسه ترتیب مطالب نسخه قدیمی اردای ویراف نامه در پهلوی و فارسی وشرح نکاتی چند درباره تکیه بیشتر با توجه کمتر به بعضی مسائل در منظومة فارسی، با توجه به متن پهلوی..

نام معلم مربوطه: سرکار خانم وکیل آزاد

نام و نام خانوادگی محقق: مریم جفائی

مدرسه صبا

پاییز: 1384

 

 

بررسی و معرفی چند اثر مهم

رساله های کامل آثار منظوم

در این رساله ها سیاق گفتار و نحوه پیش کشیدن مطلب تقریبا همان است که سرایندگان مسلمان در آثار ادبیات فارسی اسلامی پیش می گیرند. یعنی رساله معمولا با ستایش خدا، نعت پیغمبر، موجباتی که تنظیم رساله را باعث شده شروع می شود. بعد به خود داستان می پردازند و در آخر سراینده درباره خود سخن می گوید و احیانا تاریخ یا ماده تاریخ را ذکر می کند.

نمی توان ادعا کرد که تمام اشعال این آثار در سطح عالی قرار دارد، ولی در ضمن نمی‌توان انکار کرد که میان آنها قسمتهایی را می توان یافت که در آن صحنه ها با نوعی ریزه کاری استادانه نقاشی شده و مطالب بزرگ در کوچکترین جملات بیان گردیده است. امید است که نمونه هایی که برای قسمتی از این رسالات ذکر می شود تا حدی حق مطلب را ادا کند. سعی شده که تا حد امکان این آثار از نظر تاریخی و زمان سرایندگان آن دسته بندی شود.

1ـ زردشت نامه

اولین اثری که به میان می آید بالطبع زردشت نامه است که یکی از قدیمترین آثار کامل و مستقل می باشد که در روایات نیز ذکری از آن نشده است. سالیان دراز این کتاب به عنوان اثری از زردشت بهرام پژدو معرفی شده بود و وست و رزنبرگ نیز این موضوع را تایید کرده اند.1 ولی با مقاله ای که رمپیس منتشر کرد و نتیجه مطالعه و توجه بیشتر او در مورد مطالب ابتدا و انتهای این کتاب بود نشان داد که این اثر به سالهای قبل از 347 یزدگردی و سالهای مابین 978-970 میلادی برمی گردد2 و سراینده آن شخصی به نام کی کاووس پسر کیخسرو، پسر دارا بوده و عنوان اصلی آن «مولود زردشت» نام داشته3 و زردشت بهرام فقط آن را رونویسی کرده است.

این کتاب تاریخ افسانه ای زندگی زردشت است از قبل از تولدش تا موقعی که اسرار نبوت بر او نمایان شد و شامل حوادثی است که بعدا پیش آمد و شرح مبارزات و عرضه دین به دربار گشتاسب. در آن از معجزات زردشت نیز سخن به میان آمد.

ضمن اینکه می توان چون هر منظومه دیگری اشعار کم اهمیت تری در آن یافت و به غلطهایی از نظر قافیه برخورد. ولی باید دانست که قسمتهایی از آن با استادی تمام به نظم کشیده شده است.

این کتاب را اول بار رزنبرگ در سال 1904 با ترجمه فرانسه و شرح احوال زردشت بهرام پژدو به عنوان سراینده آن منتشر کرد4 و نسخه چاپی دبیر سیاقی نیز بر این اساس است 5. نمونه ای از آن نقل می شود :

آمدن بهمن امشاسپند به نزد زردشت 6

بیـامد به زرتشـت پاکیـزه رای

درخشنـده از دور مـاننـد هـور

به زرتشت گفتا که بر گوی نام

بدو گفت زرتشت کای نیک رای

مرادم همه سوی فرمان اوست

همـان روز بـهمن به امـر خــدای

بپوشـیده یـک دسـت جامـه ز نور

چو جویی ز دنیا، چه داری تو کام

نجـویـم هـمـی جـز رضای خدای

ازیرا که هر دو جـهان زان اوسـت

2ـ آثار زردشت بهرام پژدو

زردشت پسر بهرام پسر پژدو هیربدی بود که در قرن 7 هجری در دوره مغول می زیست، پدرش بهرام پژدو خود مردی دانشمند و تعلیم یافته و ستاره شناس بود که در عین هال از صنعت شعر نیز اطلاع داشت7  داستانی به نام داستان "بهاریات" را که در سال 626 هجری نوشته شده است به او نسبت داده اند8 .

زرتشت بهرام زردشتی با ایمان بود و بعد از تحقیقات دقیقی که در فقه و علوم ادبی و ستاره شناسی کرد تمام هم و وقت خود را مصروف جان بخشیدن و زنده کردن سنتها و داستهای مذهبی قدیم نمود. شعرهایش شامل مباحث مذهبی است و شاید به همین دلیل نام او در غالب تذکره ها نیامده است.

مهمترین آثارش عبارتند از :

الف : ارداویراف نامه.

منظومه ای به شعر در بحر هزج است که موضوع آن را همان معراج ارداویراف نقل شده در داستانهای پهلوی تشکیل می دهد. داستان به طرز جالب و با استادی روایت شده است و شرح مسافرت به بهشت و دوزخ هر دو بیان گردیده.

این کتاب اول بار توسط «اَسا» در 1902 همراه با متن پهلوی منتشر شد9 . و اخیرا نیز در ایران توسط دکتر عفیفی منتشر شده است10.

این داستان به علت اهمیت آن در مذهب و سنت زردشتی، بعد از زرتشت بهرام نیز مورد طبع آزمایی شعرای دیگر این اقلیت قرار گرفته است. چنانکه بعدا اشاره خواهد شد بجز اردایراف نامه زردشت بهرام ما دو ارداویراف نامه دیگر به نظم و یک ارداویراف نامه دیگر به نثر داریم.

نمونه هایی از آن نقل می شود : 11

چنین گـفت آنـگهی اردای ویـراف

شدم در خواب و از من هوش شه دور

سلامـم کـرد و می پرسـید بسـیـار

که چون خوردم سه جام باده صاف

سـروش آمـد بـه سـان عالـمی نـور

 تـو گفـتـی مهـربـانـم بود و غمخوار

. . .

 

در عذاب دروغگویان و غمازان 12


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق و بررسی در مورد مقایسه ترتیب مطالب نسخه قدیمی اردای ویراف نامه در پهلوی و فارسی 35 ص

بافت قدیمی شیراز

اختصاصی از سورنا فایل بافت قدیمی شیراز دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 8

 

بافت قدیمی شیراز

انتقاد از بی توجهی به پایتخت فرهنگی کشور

انجمن فرپاد با صدور بیانیه ای، خواستار اعلام رسمی شهرشیراز به عنوان پایتخت فرهنگی کشوراز سوی مسئولان شده است. در این بیانیه نسبت به بودجه ناچیز عمرانی، کم کاری در طرح های ملی عمرانی همچون گسترش محوطه های حافظیه و سعدیه، طرح بین الحرمین، احیای بافت قدیمی شهر انتقاد شده است.

در این بیانیه با اشاره به این که شهر شیراز سالهاست که به عنوان پایتخت فرهنگی ایران شناخته می شود، آمده است:" از دیرباز همگان شیراز را به عنوان شهر شعر و ادب و هنر می شناختنه و نام برده اند و همگی بر این مدعا تاکید دارند که شیراز چه قبل و چه پس از طلوع اسلام به عنوان مامن امنی برای ادیان الهی مطرح بوده است".

در ادامه بیانیه با گلایه از مسئولان کشور که آن طور که شایسته و بایسته بوده در سال های نه چندان دور با پایتخت فرهنگی ایران برخورد نشده است، می خوانیم:" اکنون این گونه احساس می شود که عزم جدی در بین مسئولان شهر و استان و مردم فرهنگ دوست شیراز شکل گرفته است که این خود، نوید بخش اعطای رسمی عنوان پایتخت فرهنگی کشور به شهر شیراز در آینده نزدیک خواهد بود."

در این بیانیه تقاضا شده است:" دست یاری به سوی مسئولان کشور دراز می کنیم و می خواهیم که شهر شیراز را همچون شیراز از نو بسازیم، شهری که حال رخ هفت کشور باشد".

قدمت شیراز با توجه به لوح های گلی به دست آمده از تخت جمشید به چند هزار سال می رسد. شیراز دارای محله های قدیمی از جمله محله بیات و سنگ سیاه است. این محله ها در اطراف شاهچراغ قرار گرفته و در کوچه های باریک این محله ها هنوز زندگی در جریان است. اهالی این محله ها در خانه های قدیمی که طول عمر آن به صد سال می رسد زندگی می کنند. سبک معماری داخلی این خانه ها زیبا و با ظرافت خاصی انجام شده است. شیراز دارای 350 خانه تاریخی با ارزش است که مسکونی هستند و از سوی سازمان میراث فرهنگی در دست مرمت قرار دارند.

محله های قدیمی شیراز

محله های قدیمی شیراز

محله های قدیمی شیراز

محله های قدیمی شیراز

محله های قدیمی شیراز

محله های قدیمی شیراز

محله های قدیمی شیراز

محله های قدیمی شیراز

محله های قدیمی شیراز

جایگاه شیـــــــراز در تاریخ ایرانشیراز در فاصله‌ 919 کیلومتری‌ تهران واقع‌ شده‌ و مرکز استان‌ فارس است‌. این‌ شهرستان‌ آب‌ وهوای‌ نسبتاً معتدل‌ و فصولی‌ منظم‌ دارد. ناحیه‌ شیراز از زمان‌های‌ قدیم‌ دارای‌ اهمیت‌ و اعتبار بوده‌ و نام‌ آن‌ در الواح‌ عیلامی‌ مکشوف‌ در تخت‌ جمشید ذکر شده‌ است‌. آرامگاه‌ دو شاعر بزرگ‌ ایران‌ - سعدی و حافظ - در این ‌شهر است‌ و آرامگاه خواجو در کنار دروازه‌ شهر جای‌ گرفته‌ است‌.تاریخچه شیرازدر افسانه‌ها آمده است که شیراز فرزند تهمورس (از پادشاهان سلسله پیشدادیان) شهر شیراز را تاسیس کرد و نام خود را بدان بخشید. به روایتی دیگر، نام این دیار، "شهرراز" بوده که به اختصار شهراز و شیراز خوانده شده است.در حالی که بر اساس تحقیقات "تدسکو" شیراز به معنای مرکز انگور خوب است، "ابن حوقل"، جغرافی دان مسلمان قرن چهارم هجری، علت نامگذاری شیراز شباهت این سرزمین به اندرون شیر می داند، چرا که به قول او عموما" خواربار نواحی دیگر بدانجا حمل می شد و از آنجا چیزی به جایی نمی‌بردند. و بالاخره بنا به نوشته کتاب "صورالاقالیم"، از جهت وجود دام های بسیار در دشت شیراز، آنجا را "شیرساز" نامیده اند. و به نقل از مردم عامیانه :شی به معنای شیب و دراز به معنی طولانی.در گذشته شیراز را شیدراز به معنای شیب بلند می خوانده‌اند. چون سطح این جلگه دارای شیب زیاد و طولانی است. حتی هم اکنون به محل‌های پایین شیراز. شی بازار یا شیب بازار می‌گویند.باری، بیش از هر چیز نام شیراز که واژه ای پارسی است، بهترین گواه بر این باور است


دانلود با لینک مستقیم


بافت قدیمی شیراز

مجموعه آهنگهای ناب و قدیمی بختیاری

اختصاصی از سورنا فایل مجموعه آهنگهای ناب و قدیمی بختیاری دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

مجموعه آهنگهای بختیاری شامل تصنیفهای زیبا و شنیدنی از اساتید و هنرمندان موسیقی فولکلور بختیاری (استاد علائدین-منوچهرقزلباش-علی تاجمیری- کورش اسدپور و...)


دانلود با لینک مستقیم


مجموعه آهنگهای ناب و قدیمی بختیاری

کیهان بچه های قدیمی

اختصاصی از سورنا فایل کیهان بچه های قدیمی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

کیهان بچه های قدیمی


کیهان بچه های قدیمی

مردم می رن گنج واینا پیدا می کنن ماهم گنج پیدا می کنیم . یادمه یه روز از خونه زدم بیرون با پسرخالم هنوز دوکوچه از خونمون دورنشده بودیم به یه کارتون رسیدیم که از خونه گذاشته بودن بیرون که اشغالی ببره نیگاش کردم بدم خندید از کنارش ردشدم بهم چشمک زد درشو باز کردم ای.ای.ای اقا پرتوش ملجه مکتاب بود منو می گی اصلا حالمو نمی دونستم همونجانشستم رو زمین کتابارو در میاوردم ونیگاه می کردم همش از داش قاضی سعید وامیر عشیری ومجله های دختران پسران وووو بود سرتونو درد نیارم کتابارو گرفتم بغل رو به خونه پسر خالم گفت اشغالارو بریز دور بیریم خیابون گردی گفتم ... خودتی برو من هیچ جا نمیام یادش بخیر.....دورانی داشتیم


دانلود با لینک مستقیم


کیهان بچه های قدیمی