سورنا فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

سورنا فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

تحقیق درباره ی انگیزه های مخالفت با حکومت علوی 34 ص

اختصاصی از سورنا فایل تحقیق درباره ی انگیزه های مخالفت با حکومت علوی 34 ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 39

 

فهرست مطالب

عنوان صفحه

مقدمه ....................................................................................................................................

1- حسادت ورزی و برتری جویی نسبت به خاندان پیامبر ......................................

2- کینه توزی و انتقامجویی اعراب و قریش ................................................................

3- هواپرستی و خودخواهی ............................................................................................

4- عدم تحمل عدل علوی .................................................................................................

جنگ جمل و انگیزه های برپاکنندگان آن .........................................................................

فزون طلبی و امتیازخواهی ..............................................................................................

انگیزه واهی خونخواهی عثمان ...............................................................................................

ریاست طلبی، انگیزه اصلی شورش ناکثین ......................................................................

زمینه های جنگ صفین و انگیزه قاسطین ........................................................................

سودای تشکیل امپراطوری اموی، انگیزه اصلی معاویه .................................................

فتنه مارقین، از جهل و جمودشان سرچشمه می گرفت ..................................................

سستی و ناپایداری در دفاع از حق .................................................................................

مقدمه

امام علی بن ابی طالب(ع)، علاوه بر خلافت و جانشینی منصوص از رسول گرامی اسلام(ص)، پس از کشته شدن خلیفه سوم، در تاریخ بیست و پنجم ذی حجه سی و پنج هجری (ششصد و چهل و چهار میلادی) ، با همه استنکافش از پذیرفتن حکومت و خلافت، با اقبال عمومی و اصرار آنان برای پذیرش منصب حکومت ظاهری، مواجه شد، و با بیعت آنان و در رأس همه، بیعت اصحاب پیامبر از مهاجران و انصار، عملاً متصدی امر حکومت و خلافت بر مسلمانان گردید.

در باره حکومت ظاهری امام علی(ع) و به تعبیر دیگر، حکومت علوی، چند مسأله از مسلّمات تاریخی است.

نخست اینکه امام(ع) در فضای کاملاً آزاد سیاسی - اجتماعی و با اقبال عمومی و اشتیاق توده های مردم مسلمان و بیعت از روی میل و اختیار آنان، به حکومت رسید؛ چون، مردم پس از پشت سر گذاشتن دوران سخت و تلخ حکومت پیشینیان و انواع تبعیضها، بی عدالتیها و فساد و تباهی، به این نتیجه رسیدند که تنها راه نجاتشان از آن اوضاع نابسامان و جوّ تبعیض آمیز و ستم آلود، پایان دادن به دوران حکومت خلیفه پیشین و تعیین خلیفه جدید است، لذا پس از وی، به در خانه وصی و جانشین بحق پیامبر(ص) حضرت علی(ع) روی آوردند و دست بیعت به سویش گشودند و به طور جدی، خواهان حکومت علوی بودند و در برابر عدم پذیرش امام(ع) اصرار ورزیده و آن حضرت را بر اجابت درخواست خود در تنگنا قرار دادند. امام(ع) در این باره فرموده است:

"ازدحام فراوانی که مانند یالهای کفتار بود [به هم فشرده و انبوه] مرا به قبول خلافت واداشت . آنان، از هر طرف، مرا احاطه کردند [و] چیزی نمانده بود که دو نور چشمم زیر پا له شوند! آن چنان جمعیت به پهلوهایم فشار آورد که سخت مرا به رنج انداخت و ردایم از دو سو پاره شد! مردم همانند گوسفندانی [گرگ زده که دور تا دور چوپان جمع شوند مرا در میان گرفتند.]

مانند شترهای ماده ای که به فرزندان خود روی آورند، به سوی من روی آوردید و می گفتید: "بیعت!بیعت!".من،دستم رابستم وشماآن رامی گشودید.من،آن راازشمابرمی گرفتم وشما به سوی خود می کشیدید."

طبری نیز نقل می کند که امام علی(ع) در برابر اصرار مردم بر بیعت، فرمود: "این کار - بیعت - را نکنید. اگر من، وزیر و همکار امام مسلمانان باشم، بهتر از این است که امیر و حاکم بر مسلمانان باشم."، اما آنان گفتند: "به خدا سوگند! ما، تو را رها نمی کنیم تا این که با تو بیعت کنیم."

دوم اینکه امام(ع) پیش از این، برای رسیدن به امامت و حکومت ظاهری و زعامت سیاسی - که آن را حق مسلّم خود می دانست - از هر گونه تلاش و اقدام ممکن، خودداری نورزید، اما پس از قتل عثمان، با وجود اقبال عمومی و اصرارشان برای حکومت و زعامت سیاسی، از پذیرش آن ابا ورزید. راز این اکراه و امتناع چیست؟

راز این امتناع، برای پژوهندگانی که از اوضاع آن مقطع زمانی آگاهی دارند و از روحیات و ویژگیهای شخصیتی امام علی(ع) نیز شناختی، هر چند اجمالی، دارند، روشن است؛ زیرا، منصب خلافت و حکومت ظاهری برای آن حضرت، یک هدف و یک ارزش


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق درباره ی انگیزه های مخالفت با حکومت علوی 34 ص

مخالفت حضرت با بیگاری و کار اجباری 52 ص

اختصاصی از سورنا فایل مخالفت حضرت با بیگاری و کار اجباری 52 ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 65

 

سپاس نامه :

سپاس فراوان و تقدیر بی اندازه نثار استاد بزرگوار و گرامی جناب آقای پور سلطان که با راهنمایی ها ، مشاورت و حمایت بی دریغ خویش ما را مورد عنایت قرار دادند .

تقدیم به :

مسئولین و کادر آموزشی دبیرستان سماء که ما را در انجام این پژوهش یاری نمودند .

مخالفت حضرت با بیگاری و کار اجباری

در زمان خلافت امیر المؤمنین علیه السلام مردم کی از اقالیم نزد آن حضرت آمدند و چنین معروض داشتند : در سرزمین ما آثار نهری هست که گذشت زمان و حوادث روزگار مجرای آن را انباشته و ما را از فوائد آن محروم داشته است و هرگاه حفر آن نهر تجدید شود ، در آبادی اقلیم و رونق زندگی ما تأثیری به سزا خواهد داشت . سپس تقاضا کردند که امیرالمؤمنین علیه السلام به حاکم آن اقلیم فرمان دهد تا ایشان را به بیگاری وا دارد و به حفر آن نهر بگمارد.

حضرت علی علیه السلام چون سخن ایشان را شنید ، نسبت به تجدید حفر نهر ابراز علاقه کرد ، ولی با موضوع بیگاری و کار اجباری ـ با آن که مورد رضا و موضوع تقاضای خودشان بود ، موافقت نکرد و نامه ای به این مضمون برای « قرظهْْ بن کعب » حاکم آن اقلیم انشاء فرمود : گروهی از حوزه ی مأموریت تو نزد من آمدند و گفتند که ایشان را نهری است که متروک و مطموس شده و اگر ایشان آن را حفر و استخراج نمایند ، سرزمین هایشان آباد خواهد شد و به پرداخت همه ی خراج خود قدرت خواهند یافت و درآمد مسلمین از جانب ایشان فزونی خواهد گرفت . ایشان از من خواهش کردند که نامه ای برای تو بنگارم تا ایشان را به کاری بگماری و به کندن نهر و تأمین هزینه ی آن مجبور سازی . لیکن من عقیده ندارم که کسی را به کاری که دوست ندارد ، وادارم و به بیگاری و کار اجباری بگمارم . بنابر این ، هرکدام از ایشان را که به طیب خاطر مایل به کار باشد ، به کار بگمار . ولی چون نهر ساخته و پرداخته شود ، متعلق به کسانی خواهد بود که در تجدید آن کار کرده و زحمت کشیده اند ، نه آن کسانی که از کار خودداری کرده اند .

دقت در این فرمان نشان می دهد که امیرالمؤمنین علیه السلام که مفسر قرآن و مبیّن حقایق اسلام است ، در این فرمان ، دو اصل مهم از اصول مربوط به کار و پاداش را پایه گذاری کرده که یکی حق آزادی کار و خودمختاری کارگر است و دیگری تخصیص درآمد و منفعت کار به طبقه ی زحمتکش و مولّد ثروت است. و این دو اصل از اصول مهم عدالت اقتصادی است که قرن ها پیش از آن که فلاسفه اجتماع و نوابغ اقتصاد به آن توجه کنند از طرف امیرالمؤمنین علیه السلام تأسیس شده است .

عزل قاضی

تحقیق و تتبّع در تاریخ قضایی اسلام نشان می دهد ، که بازرسی در امور قضاء با دقت کامل به عمل می آمده و حتی کوچکترین تخلفی از موازین عدالت مورد مؤاخذه قرار می گرفته است. چنان که امیرالمؤمنین علیه السلام ابوالاسود دوئلی را در همان نخستین روز که به منصب قضاء گماشته بود ، معزول کرد و ابوالاسود ، چون فرمان عزل خود را دریافت داشت ، حیران و سراسیمه شد و نزد امیرالمؤمنین علیه السلام شتافت و گفت :

یا امیرالمؤمنین ! علت عزل من چیست ؟ در صورتی که من ، به خدا قسم ، نه خیانت کرده ام و نه متهم به خیانت شده ام ! امیرالمؤمنین علیه السلام فرمود : تو در دعوی خود صادقی و در انجام وظیفه شرط امانت را رعایت کرده ای . لکن بازرسان به من اطلاع داده اند که چون متداعیین نزد تو به محاکمه می آیند ، تو بلندتر از ایشان سخن می گویی !

قاتلی و مقتولی

رئیس شرطه ی مدینه اجازه گرفت و با گروهی انبوه از مردم که در پی او بودند ، همگی به محضر قضاء امیرالمؤمنین علیه السلام وارد شدند و متهمی را که در قبضه ی چهار نفر از افراد شرطه بود ، به حضور آوردند . هر دو دست متهم آلوده به خون بود و خنجری خون فشان در دست راست داشت و کشته ی به خون آغشته ای به دنبال او روی دوش مردم حمل می شد و جمعیت انبوه که هر لحظه رو به فزونی می رفت ، با بانگ و هیاهویی مانند رعد تقاضای قصاص داشتند . متهم در میان این غوغا و در چنگ رجال شرطه ، رنگ چهره را باخته و قوّه ضبط حرکات خود را از دست داده بود و مانند برگ بید در برابر تندباد می لرزید .

گزارش رئیس شرطه :

رئیس شرطه در محضر قضاء گزارش خود را این گونه آغاز کرد : « ما این مرد مجرم را در نزدیکی این جسد خون آلود در حالی دستگیر کردیم که خنجر خون فشان را در دست داشت و این پیکر بی جان ، هنوز در میان خاک و خون دست و پا می زد و جز این مجرم کسی در نزدیکی آن صحنه نبود. از این رو تردید به خود راه ندادیم که همین مجرم بندی که او را به حضور آورده ایم قاتل است و تحقیقات نیز ثابت ساخته است که مقتول از طبقه ی متوسط جمعیت بوده و هیچ کس با او سابقه ی خونخواهی و خصومتی نداشته و او به طرف منزل خود رهسپار بوده است و ممکن است که در طول راه ، میان او و این مرد بندی مشاجره ای در گرفته و کار ایشان به این صورت فجیع پایان یافته باشد .

متهم به جرم خود اعتراف می کند :

امیرالمؤمنین علیه السلام به بازپرسی از متهم پرداخت و فرمود: « آیا تو این مرد را کشته ای ؟ » مرد بینوا گفت : « آری » و آن گاه دم از سخن فرو بست و از توضیح بیشتری درباره ی علت و ظروف جرم و کیفیات و حالات نفسانی که در ارتکاب جرم مؤثر بوده خودداری کرد .

حکم اعدام

بدیهی است دستگاه قضاء در چنین شرایط و اوضاع ، جز صادر کردن حکم اعدام چاره ای نداشت . زیرا از یک طرف دستهای خون آلود و خنجر خون فشان متهم و از طرفی پیکر آغشته به


دانلود با لینک مستقیم


مخالفت حضرت با بیگاری و کار اجباری 52 ص

خیانت 27 ص

اختصاصی از سورنا فایل خیانت 27 ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 25

 

خیانت، نقیض امانت و به معناى مخالفت در برابر حق، از طریق پیمان شکنى مخفیانه است.[3] در این مدخل از «خَوَنَ»، «غلّ»، «سوء» و مشتقّات آنها استفاده شده است.اهمّ عناوین: آثار خیانت، حرمت خیانت، خائنان، خیانت به خویشتن، خیانت به عهد، خیانت به محمّد(صلى الله علیه وآله)، زمینه هاى خیانت، موانع خیانت.

آثار خیانت

1. خشم خدا

1. خیانتکارى، زمینه ساز خشم و غضب الهى:...ومَن یَغلُل یَأتِ بِما غَلَّ یَومَ القِیـمَةِ.. . * اَفَمَنِ اتَّبَعَ رِضونَ اللّهِ کَمَن باءَ بِسَخَط مِنَ اللّهِ... . آل عمران (3) 161 و 162

2. خیانت به خویشتن

2. گناه و نافرمانى از فرامین الهى، خیانت به خویشتن:اُحِلَّ لَکُم لَیلَةَ الصِّیامِ الرَّفَثُ اِلى نِسائِکُم هُنَّ لِباسٌ لَکُم واَنتُم لِباسٌ لَهُنَّ عَلِمَ اللّهُ اَنَّکُم کُنتُم تَختانونَ اَنفُسَکُم...فالــنَ بـشِروهُنَّ وابتَغوا ما کَتَبَ اللّهُ لَکُم وکُلوا واشرَبوا حَتّى یَتَبَیَّنَ لَکُمُ الخَیطُ الاَبیَضُ مِنَ الخَیطِ الاَسوَدِ مِنَ الفَجرِ ثُمَّ اَتِمّوا الصِّیامَ اِلَى الَّیلِ ولا تُبـشِروهُنَّ واَنتُم عـکِفونَ فِى المَسـجِدِ تِلکَ حُدودُ اللّهِ فَلا تَقرَبوها... . بقره (2) 1873. خیانت آگاهانه به امانتهاى مسلمانان، خیانت به خویشتن:یـاَیُّهَا الَّذینَ ءامَنوا ... وتَخونوا اَمـنـتِکُم واَنتُم تَعلَمون.[4]انفال (8) 274. خیانت به دیگران، خیانت به خویشتن:ولا تُجـدِل عَنِ الَّذینَ یَختانونَ اَنفُسَهُم اِنَّ اللّهَ

فرهنگ قرآن، جلد 13، صفحه 233

لا یُحِبُّ مَن کانَ خَوّانـًا اَثیمـا.[5] نساء (4) 107

3. رسوایى

5. خیانتکارى، عامل شرم و رسوایى انسان:ولا تُجـدِل عَنِ الَّذینَ یَختانونَ اَنفُسَهُم اِنَّ اللّهَ لا یُحِبُّ مَن کانَ خَوّانـًا اَثیمـا * یَستَخفونَ مِنَ النّاسِ ولا یَستَخفونَ مِنَ اللّهِ وهُوَ مَعَهُم اِذ یُبَیِّتونَ ما لا یَرضى مِنَ القَولِ... .نساء (4) 107 و 108

4. شکست

6. خیانت به پیامبر(صلى الله علیه وآله)، درپى دارنده شکست:واِن یُریدوا خیانَتَکَ فَقَد خانُوا اللّهَ مِن قَبلُ فَاَمکَنَ مِنهُم... . انفال (8) 717. شکست خیانتکاران، برخاسته از علم و حکمت خداوند:واِن یُریدوا خیانَتَکَ فَقَد خانُوا اللّهَ مِن قَبلُ فَاَمکَنَ مِنهُم واللّهُ عَلیمٌ حَکیم . انفال (8) 718. شکست و ناکامى خائنان، از سنّتهاى الهى:واِمّا تَخافَنَّ مِن قَوم خِیانَةً فَانبِذ اِلَیهِم عَلى سَواء اِنَّ اللّهَ لا یُحِبُّ الخائِنین * ولا یَحسَبَنَّ الَّذینَ کَفَروا سَبَقوا اِنَّهُم لا یُعجِزون.انفال (8) 58 و 59...واَنَّ اللّهَ لا یَهدى کَیدَ الخائِنین.یوسف (12) 52

5. محرومیّت از دفاع

9. محرومیّت از حمایت و دفاع، پیامد خیانت:...ولا تَکُن لِلخائِنینَ خَصیمـا * ولا تُجـدِل عَنِ الَّذینَ یَختانونَ اَنفُسَهُم... .نساء (4) 105 و 107اِنَّ اللّهَ یُدفِعُ عَنِ الَّذینَ ءامَنوا اِنَّ اللّهَ لایُحِبُّ کُلَّ خَوّان کَفور. حج (22) 38

6 . محرومیّت از محبّت خدا

10. خیانت، موجب محرومیّت از محبّت خداوند:...اِنَّ اللّهَ لا یُحِبُّ مَن کانَ خَوّانـًا... . نساء (4) 107...اِنَّ اللّهَ لا یُحِبُّ الخائِنین . انفال (8) 58...اِنَّ اللّهَ لایُحِبُّ کُلَّ خَوّان کَفور. حج (22) 38

اتّهام خیانت => همین مدخل، خیانت و محمّد(صلى الله علیه وآله)، خیانت و یوسف(علیه السلام)

اجتناب از خیانت

11. اجتناب اسیران جنگ بدر از خیانت به پیامبر(صلى الله علیه وآله)، مورد ترغیب خداوند با بهره مندى آنان از خیر و آمرزش خویش:یـاَیُّهَا النَّبِىُّ قُل لِمَن فى اَیدیکُم مِنَ الاَسرَى اِن یَعلَمِ اللّهُ فى قُلوبِکُم خَیرًا یُؤتِکُم خَیرًا مِمّا اُخِذَ مِنکُم ویَغفِر لَکُم واللّهُ غَفورٌ رَحیم * واِن یُریدوا خیانَتَکَ فَقَد خانُوا اللّهَ مِن قَبلُ... .انفال (8) 70 و 7112. بهره مندى اسیران جنگ بدر از خیر و آمرزش الهى، در صورت اجتناب از خیانت، برخاسته از غفران و رحمت الهى:یـاَیُّهَا النَّبِىُّ قُل لِمَن فى اَیدیکُم مِنَ الاَسرَى اِن یَعلَمِ اللّهُ فى قُلوبِکُم خَیرًا یُؤتِکُم خَیرًا مِمّا اُخِذَ مِنکُم ویَغفِر لَکُم واللّهُ غَفورٌ رَحیم * واِن یُریدوا خیانَتَکَ فَقَد خانُوا اللّهَ مِن قَبلُ فَاَمکَنَ مِنهُم واللّهُ عَلیمٌ حَکیم . انفال (8) 70 و 71

فرهنگ قرآن، جلد 13، صفحه 234

13. اجتناب از خیانت، به ویژه در نهان و به دور از چشم مردم، امرى لازم و ارزشمند:ذلِکَ لِیَعلَمَ اَنّى لَم اَخُنهُ بِالغَیبِ واَنَّ اللّهَ لا یَهدى کَیدَ الخائِنین . یوسف (12) 5214. اجتناب یوسف(علیه السلام) از خیانت به عزیز مصر، حتّى در پنهان و به دور از چشمان وى:ذلِکَ لِیَعلَمَ اَنّى لَم اَخُنهُ بِالغَیبِ واَنَّ اللّهَ لا یَهدى کَیدَ الخائِنین . یوسف (12) 5215. اجتناب از خیانت آگاهانه به خدا و پیامبر(صلى الله علیه وآله)، داراى پاداشى بزرگ:یـاَیُّهَا الَّذینَ ءامَنوا لا تَخونُوا اللّهَ والرَّسولَ ... واَنتُم تَعلَمون * واعلَموا...واَنَّ اللّهَ عِندَهُ اَجرٌ عَظیم . انفال (8) 27 و 2816. اجتناب از خیانت آگاهانه در امانت، درپى دارنده پاداش بزرگ الهى:یـاَیُّهَا الَّذینَ ءامَنوا ... وتَخونوا اَمـنـتِکُم واَنتُم تَعلَمون * و اعلَموا ... و اَنَّ اللّهَ عِندَهُ اَجرٌ عَظیم. انفال (8) 27 و 28نیز => همین مدخل، خیانت و انبیا، موانع خیانت

اخفاى خیانت

17. پنهان کردن خیانت از مردم و حیا از آنان و حیا نکردن از خدا، از روحیّات خیانت پیشگان گناهکار:ولا تُجـدِل عَنِ الَّذینَ یَختانونَ اَنفُسَهُم اِنَّ اللّهَ لا یُحِبُّ مَن کانَ خَوّانـًا اَثیمـا * یَستَخفونَ مِنَ النّاسِ ولا یَستَخفونَ مِنَ اللّهِ... .[6]نساء (4) 107 و 10818. پنهان کردن خیانت از مردم و حیا از آنان و حیا نکردن از خدا، مورد تهدید خداوند:ولا تُجـدِل عَنِ الَّذینَ یَختانونَ اَنفُسَهُم اِنَّ اللّهَ لا یُحِبُّ مَن کانَ خَوّانـًا اَثیمـا * یَستَخفونَ مِنَ النّاسِ ولا یَستَخفونَ مِنَ اللّهِ وهُوَ مَعَهُم اِذ یُبَیِّتونَ ما لا یَرضى مِنَ القَولِ وکانَ اللّهُ بِما یَعمَلونَ مُحیطـا. نساء (4) 107 و 108

اعتراف به خیانت => همین مدخل، خائنان، مصادیق خائنان، زلیخا

پیشگیرى از خیانت

19. پیشگیرى از خیانت، در صورت خوف از نقض عهد، با الغاى آن:واِمّا تَخافَنَّ مِن قَوم خِیانَةً فَانبِذ اِلَیهِم عَلى سَواء اِنَّ اللّهَ لا یُحِبُّ الخائِنین. انفال (8) 58

تبرئه از خیانت => همین مدخل، خائنان، مصادیق خائنان، زلیخا، خیانت و انبیا، خیانت و محمّد(صلى الله علیه وآله)، خیانت و یوسف(علیه السلام)

تجسّم خیانت

20. تجسّم خیانت، در روز رستاخیز:...ومَن یَغلُل یَأتِ بِما غَلَّ یَومَ القِیـمَةِ... .[7]آل عمران (3) 161

فرهنگ قرآن، جلد 13، صفحه 235

تشخیص خیانت

21. تشخیص شواهد و نشانه هاى خیانتکارى کافران، وظیفه اى برعهده پیامبر(صلى الله علیه وآله) و رهبرى اسلام:واِمّا تَخافَنَّ مِن قَوم خِیانَةً فَانبِذ اِلَیهِم عَلى سَواء اِنَّ اللّهَ لا یُحِبُّ الخائِنین. انفال (8) 58

حرمت خیانت

22. حرمت خیانتکارى:وما کانَ لِنَبِىّ اَن یَغُلَّ ومَن یَغلُل یَأتِ بِما غَلَّ یَومَ القِیـمَةِ... . آل عمران (3) 161


دانلود با لینک مستقیم


خیانت 27 ص

دانلود مقاله کامل درباره مخالفت حضرت با بیگاری و کار اجباری 52 ص

اختصاصی از سورنا فایل دانلود مقاله کامل درباره مخالفت حضرت با بیگاری و کار اجباری 52 ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 65

 

سپاس نامه :

سپاس فراوان و تقدیر بی اندازه نثار استاد بزرگوار و گرامی جناب آقای پور سلطان که با راهنمایی ها ، مشاورت و حمایت بی دریغ خویش ما را مورد عنایت قرار دادند .

تقدیم به :

مسئولین و کادر آموزشی دبیرستان سماء که ما را در انجام این پژوهش یاری نمودند .

مخالفت حضرت با بیگاری و کار اجباری

در زمان خلافت امیر المؤمنین علیه السلام مردم کی از اقالیم نزد آن حضرت آمدند و چنین معروض داشتند : در سرزمین ما آثار نهری هست که گذشت زمان و حوادث روزگار مجرای آن را انباشته و ما را از فوائد آن محروم داشته است و هرگاه حفر آن نهر تجدید شود ، در آبادی اقلیم و رونق زندگی ما تأثیری به سزا خواهد داشت . سپس تقاضا کردند که امیرالمؤمنین علیه السلام به حاکم آن اقلیم فرمان دهد تا ایشان را به بیگاری وا دارد و به حفر آن نهر بگمارد.

حضرت علی علیه السلام چون سخن ایشان را شنید ، نسبت به تجدید حفر نهر ابراز علاقه کرد ، ولی با موضوع بیگاری و کار اجباری ـ با آن که مورد رضا و موضوع تقاضای خودشان بود ، موافقت نکرد و نامه ای به این مضمون برای « قرظهْْ بن کعب » حاکم آن اقلیم انشاء فرمود : گروهی از حوزه ی مأموریت تو نزد من آمدند و گفتند که ایشان را نهری است که متروک و مطموس شده و اگر ایشان آن را حفر و استخراج نمایند ، سرزمین هایشان آباد خواهد شد و به پرداخت همه ی خراج خود قدرت خواهند یافت و درآمد مسلمین از جانب ایشان فزونی خواهد گرفت . ایشان از من خواهش کردند که نامه ای برای تو بنگارم تا ایشان را به کاری بگماری و به کندن نهر و تأمین هزینه ی آن مجبور سازی . لیکن من عقیده ندارم که کسی را به کاری که دوست ندارد ، وادارم و به بیگاری و کار اجباری بگمارم . بنابر این ، هرکدام از ایشان را که به طیب خاطر مایل به کار باشد ، به کار بگمار . ولی چون نهر ساخته و پرداخته شود ، متعلق به کسانی خواهد بود که در تجدید آن کار کرده و زحمت کشیده اند ، نه آن کسانی که از کار خودداری کرده اند .

دقت در این فرمان نشان می دهد که امیرالمؤمنین علیه السلام که مفسر قرآن و مبیّن حقایق اسلام است ، در این فرمان ، دو اصل مهم از اصول مربوط به کار و پاداش را پایه گذاری کرده که یکی حق آزادی کار و خودمختاری کارگر است و دیگری تخصیص درآمد و منفعت کار به طبقه ی زحمتکش و مولّد ثروت است. و این دو اصل از اصول مهم عدالت اقتصادی است که قرن ها پیش از آن که فلاسفه اجتماع و نوابغ اقتصاد به آن توجه کنند از طرف امیرالمؤمنین علیه السلام تأسیس شده است .

عزل قاضی

تحقیق و تتبّع در تاریخ قضایی اسلام نشان می دهد ، که بازرسی در امور قضاء با دقت کامل به عمل می آمده و حتی کوچکترین تخلفی از موازین عدالت مورد مؤاخذه قرار می گرفته است. چنان که امیرالمؤمنین علیه السلام ابوالاسود دوئلی را در همان نخستین روز که به منصب قضاء گماشته بود ، معزول کرد و ابوالاسود ، چون فرمان عزل خود را دریافت داشت ، حیران و سراسیمه شد و نزد امیرالمؤمنین علیه السلام شتافت و گفت :

یا امیرالمؤمنین ! علت عزل من چیست ؟ در صورتی که من ، به خدا قسم ، نه خیانت کرده ام و نه متهم به خیانت شده ام ! امیرالمؤمنین علیه السلام فرمود : تو در دعوی خود صادقی و در انجام وظیفه شرط امانت را رعایت کرده ای . لکن بازرسان به من اطلاع داده اند که چون متداعیین نزد تو به محاکمه می آیند ، تو بلندتر از ایشان سخن می گویی !

قاتلی و مقتولی

رئیس شرطه ی مدینه اجازه گرفت و با گروهی انبوه از مردم که در پی او بودند ، همگی به محضر قضاء امیرالمؤمنین علیه السلام وارد شدند و متهمی را که در قبضه ی چهار نفر از افراد شرطه بود ، به حضور آوردند . هر دو دست متهم آلوده به خون بود و خنجری خون فشان در دست راست داشت و کشته ی به خون آغشته ای به دنبال او روی دوش مردم حمل می شد و جمعیت انبوه که هر لحظه رو به فزونی می رفت ، با بانگ و هیاهویی مانند رعد تقاضای قصاص داشتند . متهم در میان این غوغا و در چنگ رجال شرطه ، رنگ چهره را باخته و قوّه ضبط حرکات خود را از دست داده بود و مانند برگ بید در برابر تندباد می لرزید .

گزارش رئیس شرطه :

رئیس شرطه در محضر قضاء گزارش خود را این گونه آغاز کرد : « ما این مرد مجرم را در نزدیکی این جسد خون آلود در حالی دستگیر کردیم که خنجر خون فشان را در دست داشت و این پیکر بی جان ، هنوز در میان خاک و خون دست و پا می زد و جز این مجرم کسی در نزدیکی آن صحنه نبود. از این رو تردید به خود راه ندادیم که همین مجرم بندی که او را به حضور آورده ایم قاتل است و تحقیقات نیز ثابت ساخته است که مقتول از طبقه ی متوسط جمعیت بوده و هیچ کس با او سابقه ی خونخواهی و خصومتی نداشته و او به طرف منزل خود رهسپار بوده است و ممکن است که در طول راه ، میان او و این مرد بندی مشاجره ای در گرفته و کار ایشان به این صورت فجیع پایان یافته باشد .

متهم به جرم خود اعتراف می کند :

امیرالمؤمنین علیه السلام به بازپرسی از متهم پرداخت و فرمود: « آیا تو این مرد را کشته ای ؟ » مرد بینوا گفت : « آری » و آن گاه دم از سخن فرو بست و از توضیح بیشتری درباره ی علت و ظروف جرم و کیفیات و حالات نفسانی که در ارتکاب جرم مؤثر بوده خودداری کرد .

حکم اعدام

بدیهی است دستگاه قضاء در چنین شرایط و اوضاع ، جز صادر کردن حکم اعدام چاره ای نداشت . زیرا از یک طرف دستهای خون آلود و


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله کامل درباره مخالفت حضرت با بیگاری و کار اجباری 52 ص

مقاله انگیزه هاى مخالفت با حکومت علوى

اختصاصی از سورنا فایل مقاله انگیزه هاى مخالفت با حکومت علوى دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

مقاله انگیزه هاى مخالفت با حکومت علوى


مقاله انگیزه هاى مخالفت با حکومت علوى

لینک پرداخت و دانلود در "پایین مطلب"

فرمت فایل: word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

تعداد صفحات 83

مقدمه

امام على بن ابى طالب(ع)، علاوه بر خلافت و جانشینى منصوص از رسول گرامى اسلام(ص)، پس از کشته شدن خلیفه سوم، در تاریخ بیست و پنجم ذى حجه سى و پنج هجرى (ششصد و چهل و چهار میلادى)[1]، با همه استنکافش از پذیرفتن حکومت و خلافت، با اقبال عمومى و اصرار آنان براى پذیرش منصب حکومت ظاهرى، مواجه شد، و با بیعت آنان و در رأس همه، بیعت اصحاب پیامبر از مهاجران و انصار، عملاً متصدى امر حکومت و خلافت بر مسلمانان گردید.

در باره حکومت ظاهرى امام على(ع) و به تعبیر دیگر، حکومت علوى، چند مسأله از مسلّمات تاریخى است.

نخست اینکه امام(ع) در فضاى کاملاً آزاد سیاسى ـ اجتماعى و با اقبال عمومى و اشتیاق توده هاى مردم مسلمان و بیعت از روى میل و اختیار آنان، به حکومت رسید؛ چون، مردم پس از پشت سر گذاشتن دوران سخت و تلخ حکومت پیشینیان و انواع تبعیضها، بى عدالتیها و فساد و تباهى، به این نتیجه رسیدند که تنها راه نجاتشان از آن اوضاع نابسامان و جوّ تبعیض آمیز و ستم آلود، پایان دادن به دوران حکومت خلیفه پیشین و تعیین خلیفه جدید است، لذا پس از وى، به در خانه وصى و جانشین بحق پیامبر(ص) حضرت على(ع) روى آوردند و دست بیعت به سویش گشودند و به طور جدى، خواهان حکومت علوى بودند و در برابر عدم پذیرش امام(ع) اصرار ورزیده و آن حضرت را بر اجابت درخواست خود در تنگنا قرار دادند. امام(ع) در این باره فرموده است:


دانلود با لینک مستقیم


مقاله انگیزه هاى مخالفت با حکومت علوى