سورنا فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

سورنا فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

دانلود تحقیق مشروعیت ولایت فقیه از دیدگاه امام خمینی

اختصاصی از سورنا فایل دانلود تحقیق مشروعیت ولایت فقیه از دیدگاه امام خمینی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 72

 

دانشگاه آزاد اسلامی

واحد دماوند

موضوع تحقیق:

مشروعیت ولایت فقیه از دیدگاه امام خمینی

درس:

اندیشه اسلامی

استاد:

دانشجو:

پاییز 1387

فهرست مطالب

عنوان صفحه

ماهیت جهان‌بینی توحیدی در دیدگاه متفکران مسیحی و امام‌خمینی 3

دستگاه رهبری در دیدگاه متفکران غرب و امام‌‌خمینی 5

گفتمان رهبری در اسلام، خلافت، سلطنت، امامت 10

طبقه‌بندی نظریات مختلف در مورد ولایت فقیه 16

سیری در تکوین اندیشه‌های امام خمینی 20

مشروعیت و مقبولیت و گستره اختیارات و لایت از دیدگاه امام خمینی 22

نتیجه‌گیری 42


دانلود با لینک مستقیم


دانلود تحقیق مشروعیت ولایت فقیه از دیدگاه امام خمینی

دانلود مقاله کامل درباره ضرورت و مشروعیت رهبرى از دیدگاه امام على(ع)- مدیریت اسلامی

اختصاصی از سورنا فایل دانلود مقاله کامل درباره ضرورت و مشروعیت رهبرى از دیدگاه امام على(ع)- مدیریت اسلامی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود مقاله کامل درباره ضرورت و مشروعیت رهبرى از دیدگاه امام على(ع)- مدیریت اسلامی


دانلود مقاله کامل درباره ضرورت و مشروعیت رهبرى از دیدگاه امام على(ع)- مدیریت اسلامی

 

 

 

 

 

 

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

فرمت فایل: Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

تعداد صفحه :46

 

بخشی از متن مقاله

ضرورت و مشروعیت رهبرى از دیدگاه امام على(ع)

سیداحمد خاتمى

«رهبرى» جایگاه برجسته اى در کلام امام على(ع) دارد و ابعاد مختلف این مسأله، در کلمات دُرَربار ایشان، تبیین شده است.

ضرورت رهبرى

اساسِ بحث از جایگاه رهبرى، ضرورت رهبرى براى جامعه است. بداهت این مسأله، آنچنان است که تشکیک در آن، تشکیک در امر بدیهى است. عقل و شرع، اتّفاق دارند که هرج و مرج، محکوم است و سامان جامعه، تنها در سایه حکومت و رهبرى است.

مرحوم آیت الله نائینى، عدم رضاى شارع به اختلال نظام را، دلیل ثبوت نیابت فقها در عصر غیبت مى داند. او گفته است:

از جمله قطعیات مذهب ما طائفه امامیه، این است که در این عصر غیبت، على مغیبه السلام، آنچه از ولایات نوعیه را که عدم رضاى شارع مقدس به اهمال آن، حتى در این زمینه معلوم باشد، وظایف حسبیه نامیده و نیابت فقهاى عصر غیبت را در آن، قدر متیقن و ثابت دانستیم، حتى با عدم ثبوت نیابت عامّه در جمیع مناصب، و چون عدم رضاى شارع مقدس به اختلال نظام و ذهاب بیضه اسلام، بلکه اهمیت وظایفِ راجعه به حفظ و نظم ممالک اسلامیه از تمام امور حسبیه، از اوضح قطعیّات است، لهذا ثبوت نیابت فقها و نوّاب عام عصر غیبت در اقامه وظایف مذکوره، از قطعیات مذهب خواهد بود.[1]

در این کلام، این فقیه بزرگ، با ارتکازى دانستن عدم رضاى شارع به اختلال نظام ـ که همان هرج و مرج است ـ ولایت فقیه را در عصر غیبت ثابت مى داند.

در عصر امام على(ع) خوارج نهروان، با برداشت نادرست از توحید، در صدد نفى حاکمیت امام على(ع) برآمدند، آنان، به استناد اینکه ولایت و حاکمیت، اختصاص به خدا دارد (لا حکم إلاّ لله) گفتند، امام، حقِّ حاکمیت ندارد. حضرت، در برابر این انحراف گفت:

کلمةُ حقٍّ یراد بها باطلٌ! نعم إنَّهُ لا حکم إلاّ لله و لکن هؤلاء یقولون لا إمْرَةَ و إنَّهُ لابُدَّ للناس من أمیرٍ بّرٍ أوْ فاجرٍ یعمل فی إمرتِهِ المؤمن و یستمتع فیها الکافرُ و یُبَلَّغُ اللهُ فیها الأجل و یُجْمَعُ به الفَى ءُ و یقاتَل به العدُّو و تأمَنُ به السبلُ و یُؤْخَذُ بها للضعیفِ من القویّ، حتّى یستریح بّرٌ و یُستَراحُ من فاجرٍ.[2]

[این] سخنِ حقّى است که از آن، اراده باطل شده است! آرى، حکم جز از آنِ خدا نیست، ولى این گروه مى گویند: «اِمارت و حکومت، ویژه خداوند است و بس»، و حال آنکه مردم، نیازمند امیر و حاکمى هستند، خواه نیکوکار یا بدکار، تا مؤمن، در سایه حکومت او به کار خویش پردازد و کافر، از زندگى خود بهره گیرد تا زمان هر یک به سر آید، و حقِّ بیت المالِ مسلمانان به دست او گرد آورده شود و به کمک او، با دشمنان مبارزه شده و جاده ها امن گردد و حقِّ ضعیف را از قوى بستاند، تا نیکوکار بیاساید و از شر بدکار آسوده ماند.

پاسخ مولا(ع) به شبهه خوارج، استدلال به فطرت است، زیرا ضرورت نیاز جامعه به نظام، امر بدیهى است و این، جز با رهبرى، امکان پذیر نیست.

امام(ع) در این سخن، در صدد تبیین ضرورت رهبرى است، نه مشروعیت بخشیدن به حکومتِ فاجر، امام علیه السلام در این صدد است که حتى حاکمیت جائر، بر هرج و مرج، ترجیح دارد! آن حضرت، در سخنى دیگر، گفته است:

والٍ ظلومٌ غشومٌ خیرٌ من فتنة تدوم؛[3]

حاکم ستمگرِ بیدادگر، بهتر است از فتنه اى که ادامه یابد.

نیز گفته اند:

أسدٌ حطومٌ خیرٌ من سلطانٍ ظلومٍ و سلطانٌ ظلومٌ خیرٌ من فتن تدوم؛[4]

شیر درنده، بهتر از حاکمِ ستمگر است و حاکم ستمگر، بهتر از فتنه هایى است که ادامه یابد.

برخى به انگیزه تشکیک در ولایت فقیه، اصل ضرورت ولایت و رهبرى را زیر سؤال برده و مى گویند: «ولایت، مخصوص محجورانى مانند صغار و مجانین است و عقلا، نیاز به ولىّ ندارند»!

در این شبهه، ولایت کلامى با ولایت فقهى، خَلط شده است. آرى، ولایتى که در فقه مطرح است، اختصاص به کسانى دارد که به جهت نقصان و ناتوانى عقلى، حقِّ تصرف ندارند، اما ولایتى که در بحث امامت مطرح است، ولایت کلامى است. این ولایت، نه تنها اختصاص به محجوران ندارد بلکه مورد نیاز کامل عقلا است، همانند ولایت خداوند. در سایه ولایت خداوند و آنان که برگزیده او هستند، عقلِ انسان رشد یافته و راه سعادت خود را مى یابد.

مبناى مشروعیّت رهبرى

از مباحث مهم و قابل توجه در بحث حکومت و رهبرى، مبناى مشروعیّت آن است. این بحث، در دو محور، مورد ارزیابى قرار گرفته است:

1ـ در رابطه با رهبرى پیامبران و امامان معصوم علیهم السلام؛

2ـ در رابطه با ولایت فقیه.

در رابطه با محور نخست، نظریه مشهور شیعه، آن است که مشروعیت رهبرى پیامبران و امامان، با نصبِ بدون واسطه الهى است و در این زمینه، مردم نقشى ندارند.

آرى، در سالهاى اخیر، نظریه اى خلاف این نظریه، مطرح شده است. این نظریه مى گوید: «مشروعیت سیاسى، یک صورت بیشتر ندارد و آن، الهى ـ مردمى است و در این مورد، میان عصر حضور و غیبت امام، فرقى نیست.»

این نظریه معتقد است که تدبیر سیاسى، همواره بر عهده مردم است و منصب الهى رسالت و امامت، تلازمى با حکومت و مدیریت سیاسى ندارد.[5]

اهل سنت، در رابطه با پیامبران و پیامبر گرامى اسلام(ص) سخنى از انتخاب مردم ندارند. بلى در رابطه با خلافتِ بعد از پیامبر، طرفدار انتخاب مردم اند، گرچه تاکنون حدود و ثغور آن را مشخص نکرده اند.

در رابطه با محور دوم، مى توان گفت که نظریه رایج در میان اکثریت فقهاى شیعه، همین مشروعیت الهى است. گرچه برخى از متأخران از فقها، نظر دیگرى ابراز کرده و یا بر نظریه بالا، حاشیه زده و بُعدى از آن را پذیرفته و برخى از ابعاد آن را نپذیرفته اند.

مبناى نظریه مشروعیت الهى در باب حکومت، عبارت است از:

الف) اصل، این است که هیچ فردى، بر کس دیگر، ولایت نداشته و حقِّ دخالت در زندگى او را ندارد، مگر خداوند که عقل، حکم به ولایت ذات مقدسش مى کند، از آن رو که منعم است و شکر منعم، از بدیهیات و فطریات است. بنابراین، ولایتِ ذات مقدس خداوند بر انسان، مبتنى بر اصل محکم و استوار و خدشه ناپذیر عقلى است. او خالق همه موجودات جهان هستى و از جمله، انسان است و نیازها و مصالح حال و آینده مردم را مى شناسد و قانون اوست که تأمین کننده سعادت انسان است. این حقیقت، در آیاتِ فراوانى، از جمله موارد زیر آمده است:

إنِ الحکمُ إلاّ لله یَقُصُّ الحقَ و هو خیر الفاصلین؛[6]

فرمان، تنها از آنِ خداست. حق را از باطل جدا مى کند و او بهترین جداکننده حق از باطل است.

«یقص» به معناى «قطع کردن و بریدن چیزى» است و «یقص الحق»، یعنى حق را از باطل جدا مى کند.

ثم ردّوا إلى الله مولاهم الحقِ ألا له الحکمُ و هو أسرع الحاسبین؛[7]

سپس تمام بندگان به سوى خدا که مولاى حقیقى آنهاست باز گردانده مى شوند. بدانید که داورى، مخصوص اوست و او سریعترین حسابگران است.

... فالحکم لله العلى الکبیر؛[8]

... داورى، مخصوص خداوندِ بلندمرتبه بزرگ است.

أفحکم الجاهلیّة یَبْغُونَ و مَنْ أحسن من الله حکماً لقوم یوقنون؛[9]

آیا آنان حکم جاهلیت را از تو مى خواهند؟ و چه کسى براى افرادِ باایمان، بهتر از خدا، حکم مى کند؟

و مَنْ لمْ یحکمْ بما أنزل اللهُ فأولئک هم الکافرون؛[10]

و هر کس به احکامى که خدا نازل کرده، حکم نکند، پس آنان، خودشان، کافرانند.

و مَنْ لم یحکم بما أنزل الله فأولئک هم الظالمون؛[11]

و کسانى که بر طبق آنچه خداوند نازل کرده، حکم نمى کنند، پس آنان، خودشان، ستمگرانند.

و مَنْ لم یحکم بما أنزل الله فأولئک هم الفاسقون؛[12]

و کسانى که بر طبق آنچه خدا نازل کرده، حکم نمى کنند، پس آنان، خودشان، فاسقانند.

اثبات حق حاکمیت، به معناى حقوقى آن، تنها راه سعادت بشر بوده و هر راهى غیر از آن، ضلالت است. بهترین قانون، قانونى است که منطبق با نیازهاى انسان بوده و قانونگذار، تنها در پى سعادت انسان بوده باشد و سخنى از منافع خودش را به میان نیاورد. آیا جز در حاکمیت الهى، این ویژگیها هست؟ هرگز!

بنابراین، سخن زیر، سخنى گزاف و تهى از دلیل است:

اثباتِ حقِّ حاکمیت به معناى حقوقى آن، براى خدا، اشکالات فراوان دارد. آیه إنِ الحکمُ إلّا لله به این معنا نیست که خداوند، حقِّ حاکمیت بر مردم دارد، تا بحث شود که «این حق را، به چه کسى سپرده است؟»[13]

گزافى و تهى بودن از دلیل سخن بالا، به دلایل زیر است:

اولاً، کدام اشکال بر حقِّ حاکمیت، به معناى حقوقى آن براى خداوند هست تا چه رسد به اشکالات فراوان؟

ثانیاً، معناى آیه شریف إنِ الحکم إلّا لله این است که هر گونه فرمانى در عالم آفرینش و تکوین و در عالم احکام دینى و تشریع، به دست خداست. واژه «حکم»، به معناى «منع» است، بر این اساس، به لگام حیوان، «حکمة» گفته مى شود و به علم فلسفه، از آن رو، این واژه اطلاق مى گردد که مانعِ جهل است[14] و به فرمان الهى (تکوینى و تشریعى)، «حکم» اطلاق شده، زیرا که مانع از سستى و فروپاشى است.

در قرآن، این واژه، بر علم و عقل،[15] فرمان نبوت و رسالت،[16] حکومت و قضاوت،[17] ... به کار رفته که همگى، مرتبط با معناى لغوى آن است.

ثالثاً، بر فرض که آیه إنِ الحکم إلّا لله به معناى حاکمیت خداوند به معناى حقوقى آن نباشد، با آیاتى که ولایت را براى ذات مقدس ربوبى اثبات مى کند، چه مى کنید؟ بى تردید، آن آیات، در ولایت به معناى عام آن صراحت دارد:

قل أغیرَ اللهِ أتَّخِذُ ولیّاً فاطرِ السماوات و الأرض؛[18]

بگو: «آیا غیر خدا را سرپرست خود بگیرم، خدایى که پدیدآوردنده آسمان و زمین است؟»

أم أتَّخَذُوا من دونهِ أولیاءَ فاللهُ هو الولىُّ و هو یُحیى الموتى و هو على کلّ شى ء قدیر؛[19]

آیا از فرودست خدا براى خود، سرپرستانى برگزیدند، حال آنکه تنها او، سرپرست است و اوست که مردگان را زنده مى کند و بر هر کارى قادر و تواناست.

در این دو آیه، از ولایت تکوینى حضرت حق، سخن به میان آمده و سخن، به ولایت تشریعى کشانده شده است. از این، استفاده مى شود که بالاصالة، او، سزاوار حکومت و سرپرستى انسان است، از آن رو که ولایت تکوینى جهان هستى، در اختیار اوست.

ب) خالق هستى که بالاصاله، ولایت دارد، ولایت و تدبیر در امور اجتماعى و سیاسى مردم را به پیامبر و امامان معصوم علیهم السلام واگذار کرده است:

النبّى أوْلى بالمؤمنین من أنفسهم؛[20]

پیامبر، نسبت به مؤمنان، از خود آنان، سزاواتر است.

براى این آیه شریف، چهار معنا شده است. معنایى که تقریباً مورد اتّفاق است، ولایت و رهبرى پیامبر(ص) در جامعه است؛ یعنى، ولایتِ پیامبر(ص) از دیگر ولایتهایى که در جامعه هست، قوى تر است. این اولویت، اولویتِ فراگیر بوده و همه امور دین و دنیاى مردم را شامل است. امام باقر(ع) فرموده است که این آیه، در باره رهبرى و فرماندهى پیامبر نازل شده است.[21]

شأن نزول این آیه نیز مى تواند به این تفسیر کمک کند. مرحوم طبرى، در مجمع البیان آورده است که وقتى رسول خدا(ص) تصمیم به جنگ تبوک گرفت و فرمان بسیج عمومى صادر کرد، عده اى به دنبال کسب اجازه از پدر و مادر خویش، جهت شرکت در جنگ بودند. خداوند، با نزول این آیه، ولایت رسول اکرم(ص) را برتر از دیگر ولایتها معرفى کرد.[22]

مرحوم شیخ طوسى، این اولویت را به صراحت به «شایسته تدبیر» معنا کرده است: «أحق بتدبیرهم.»[23]

پیامبر گرامى اسلام(ص) بر اساس همین ولایت الهى، به نصب حاکم و فرماندار براى مناطق مختلف، اقدام کرد و دستورالعمل براى آنان تعیین کرد و به عقد پیمانهاى سیاسى و فرستادن نماینده به مناطق مختلف آن روز جهان، مبادرت ورزید و قاضى منصوب کرد و کسانى را به عنوان مسؤول جمع آورى مالیات قرار داد و به سرکوب فتنه گران پرداخت.

پیامبر اکرم(ص) بر همین اساس، به معناى دقیق کلمه، «حاکم» جامعه بود و حدود الهى را اجرا مى کرد و مجرم و متهم را به زندان مى انداخت و حکم به حجر و تصرف در اموال محجور مى داد و هدایت و تنظیم اقتصاد جامعه را با به وجود آوردن تشکیلات گردآورى زکات و واگذارى منابع طبیعى و قراردادهاى اقتصادى و کنترل بازار تجارت، بر عهده مى گرفت.

از طرفى، در آیات فراوانى، سخن از اطاعت پیامبر و مراجعه به حضرت در اختلافات و حرمت تخلف از دستورهاى حضرت، و ... است. مجموعه این نکات، گویاى این است که در بینش قرآنى، پیامبر اسلام(ص) صرفاً، در جایگاه مسأله گویى و بیان احکام قرار ندارد و حوزه نفوذ و دخالت او، به ابلاغ وحى، محدود نمى گردد و مسلمانان، در تمامى عرصه ها، از جمله عرصه هاى سیاسى، باید از او پیروى کنند.[24]

بنابراین، سخن زیر، سخنى بدون منطق و استدلال است:

اقدام پیامبر در رهبرى غزوات و نصب قضات و گردآورى صدقات و جزیه و غنایم، همگى کارهایى در جهت اداره شؤون دنیوى مسلمانان و خارج از دایره رسالت بوده است. قرآن، در آیات متعددى، شهادت مى دهد که پیامبر(ص) فراتر از رهبرى دینى، رهبرى سیاسى را بر عهده ندارد و او، تنها وظیفه راهنمایى و اندرزگویى مردم را دارد.

متن کامل را می توانید بعد از پرداخت آنلاین ، آنی دانلود نمائید، چون فقط تکه هایی از متن به صورت نمونه در این صفحه درج شده است.

/images/spilit.png

دانلود فایل 


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله کامل درباره ضرورت و مشروعیت رهبرى از دیدگاه امام على(ع)- مدیریت اسلامی

پروژه مشروعیت حکومت اسلامی از دیدگاه آیت الله خمینی(ره). doc

اختصاصی از سورنا فایل پروژه مشروعیت حکومت اسلامی از دیدگاه آیت الله خمینی(ره). doc دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

پروژه مشروعیت حکومت اسلامی از دیدگاه آیت الله خمینی(ره). doc


پروژه مشروعیت حکومت اسلامی از دیدگاه آیت الله خمینی(ره). doc

 

 

 

 

 

 

 

 

نوع فایل: word

قابل ویرایش 55 صفحه

 

پیشگفتار:

انسان همواره به آزادی می اندیشد- آزادی اندیشه- و خود را مهیای شکوفا شدن می‌کند. نور مظهر این روشن شدن بود که در ذهن هستی بخش عبور می کند و نتیجة آن پدیداری بود در هستی یا وجود که از وجد و گشایش در «قوه» حاصل می آمد. آنچه پذیراست دریافت می کند! چرا که فیض بی دریغ و بی هیچ کم و کاست در هستی می وزد یا می تابد و روشن می کند. یکی شدن انسان با ذات هستی که او را به کنه وجود می رساند و با یک انگاری و نفی بیرونی و عبور از مرز جدایی به یکتایی و احساس مستقیم نایل می کند. شیوه ای بود برای جستجو در هستی! و مهر به آنچه هست و جدا نیست از یابنده و داننده! این شیوة دانستن سرآغاز زیستن بر پایه زندگی بود که در آن فرهنگ و روشنگری پدیدار بود؛ در جهت شکوفاندن انسان و شگفتا که این نور و روشنایی در تمام تاریخ همراه ملت ایران بوده است. اگرچه در کالبدهای مختلف دمیده شد!

دین چیزی نبود جز همین نشان دادن راه روشنایی. انسانهایی والا دامن همت به کمر زده و بال خرد گسترانیده و به قله های خرد چشم می دوختند تا مردمان خود را به روشنایی آگاه سازند و از وحشت تاریکی بکاهند که چشم انداز حرکت در مسیر قافلة بشریت تاریک می نماید. پیامبران انسانهایی پاک و دوستدار قوم خود و بشریت بودند. بی هیچ ادعایی دانستة خود به پاک کلماتی در اختیار مردمان قرار می دادند و حرکت را آسان می‌گرفتند. اما رسم دیرین روزگار اینست که همه کسان چنان نیک اندیش نباشند و ای بسا که حلقه های پاک پیشروان گفته ها و کردار پیامبر را قالب بندی کنند و مردمان را به نگه داری آن ناموس مطلق فرا خوانند. خط کشها و مقیاسها پدید آرند. اعمال و افکار بدان سنجند! خردها در کوزه پدید آرند! و جهل بر دامان اندیشة مردمان اندازند. این فرزند نامیمون دین قالب بندی شده است! «شریعت» همان بلای دیرین مردمان که راه بالا رفتن می بندد و تسبیح و چرتکه مقیاس عمل می گردد، خود کوزه می شکند و «می» می‌ریزد و تعزیر می کند و حد روا می دارد. پیامبران که به محیط خویش آگاه می شوند در می‌یابند که این محیط خفقان دارد. مرگ دارد، انسان ندارد! مرگ و نیستی است چرا که اندیشه نیست و آنجا که اندیشه نیست هیچ انسانی نیست که حیوانی است نامش آدم بهر زیست. پیامبر شاید آنگاه بگوید:

«آدمی در عالم خاکی نمی آید بدست                 عالمی دیگر بیاید ساخت و ز نو آدمی»

آنگاه راه خرد می گشایند تا آدمیان به دنبال انسان گام نهند شکوفا شوند، ولی افسوس که بعد از آن روشن اندیشان خردمندان می بایست «سر پیاله بپوشند که خرقه پوش می‌آید»

ایران در سالهای پیش از اسلام به قله های بزرگ شکوه رسیده بود و همچنان امید می‌رفت که چنان باشد. اما در دوران انتهایی ساسانیان مشکل بزرگی پدیدار شد که بی‌مهری دوران را با خود به همراه آورد. پدیدار شدن دین رسمی همچون توفانی بود که آرامش و توانمندی و شکوه را جاروب می کرد در این برهة بی آئین، در شبه جزیرة عربستان مفاهیم بزرگی به گوش می رسید که جانهای خرد طلب را به سوی خود فرا می خواند. اما افسوس که آن حقیقت خردمندی هم در شمشیر عرب به تهاجمی بدل شده بود که دامان قومهای نجیبی را فرا می گرفت و به زعم خود خردی مطلق به همة انسانها ارزانی می داشت جمله قوم عرب به بهانة خداپرست کردن ایرانیان که در واقع بازگشتی بود به غزوات قبل از پیامبر و آئین تاراج و راهزنی، حادثه ای بود عظیم که ملتی بزرگ را به مدت 1400 سال و اندی به خود مشغول داشت و کنون نیز می رود.

زندگی مردم ایران با مفاهیم خاص شبه جزیره به هم آمیخت به طوری که پیامبر به اجبار پیامبر تمام ایرانیان می بایست می شد آنهم در مفهومی که مردمان شبه جزیره از آن می فهمیدند. حکومت از آیین شاهنشاهی به خلاقت بدل گشت و نظام اجتماعی پیشرفته و آئین دار در جدالی با مفاهیم بدوی و مفاهیم بزرگی چون زن، خانواده، میهن، فره در شنزارهای جاهلیت عرب مدفون گشت!

ایرانیان در پی این حوادث به دنبال حرکتهای رجعت طلبانه ای برآمدند تا سلطه عنصر عربی را برانداخته و شرایط را به نفع خود تغییر دهند در این میان قویترین جریان فکری ایرانیان یعنی شعوبیه نقش تعیین کننده ای به عهده گرفته و همواره به ابداع و سنتز و گاهی تز پرداخت. جریانهای مختلف عظمت خواه ایرانی در برهه های مختلف به هم آمیخته و گاه مسیری جدا می پیمودند. در این میان یکی از حرکتهای فکری و سیاسی که ایرانیان بدان دست یازیده و در آن تغییر و تکامل ایجاد کردند آئین تشیع بود که می توان هنرنمایی اکثر گروههای فکری شکوه خواه ایرانی را در آن دید که همچون بذری از حوزة اندیشة ایرانی به کشتزار حوادث روزگار فرو می افتاد و آنگاه محصولی چند پدیدار می گشت.

در این پژوهش قصد ما آن است که چگونگی سیر نه خود اندیشة شیعی بلکه بخش سیاسی آن را که آمیختگی سرشاری با شرایط روزگار خود و تمایلات و خواستهای گروه‌های گوناگون دارد بنمایانیم. به خصوص! در عصری زندگی می کنیم که مبانی مشروعیت حاکمیت مستقر از درون این مکتب بیرون آمده و خود را در شکل ولایت مطلقة فقیه به تاریخ ایران افزوده است.

اثبات این موضوع که ولایت مطلقة ولی فقیه فاقد بنیانهای عقلی است و فی الواقع توهین به مقام امام معصوم (ع) و بی احترامی به تفکرات بشری است انگیزة انتخاب موضوع از جانب محقق می باشد.

 

فهرست مطالب:

پیشگفتار   

فصل اول (کلیات)   

طرح مسئله   

اهداف تحقیق   

اهمیت تحقیق   

سؤال اصلی  

سؤالات فرعی  

فرضیات تحقیق  

متغیرها و مفاهیم عملیاتی   

روش تحقیق   

مشکلات و موانع تحقیق  

سازماندهی تحقیق   

فصل دوم- تاریخچه تکوین اندیشة سیاسی شیعه از بدو پیدایش تا به قدرت رسیدن آقای خمینی   

الف- تشیع در حال شکل گیری قبل از غیبت   

ب- تشیع وآمیختگی آن با نحله‌های فکری مختلف و پدیداری چارچوبهای آن   

ج- دوران اتمام آمیختگی و شکل گیری تشیع رسمی   

فصل سوم- مشروعیت حکومت اسلامی از دیدگاه آقای خمینی   

اندیشة سیاسی آقای خمینی در خصوص اصل ضرورت تشکیل حکومت اسلامی 

مفهوم حکومت اسلامی از دیدگاه آقای خمینی   

ضرورت عقلی ایجاد حکومت اسلامی از دیدگاه آقای خمینی   

هدف از ایجاد حکومت اسلامی   

ویژگیهای حکومت اسلامی   

شرایط زمامدار حکومت اسلامی در عصر غیبت  

منابع حقوق اسلامی و ضرورت (ولایت فقیه) در زمامداری حکومت اسلامی   

دلایل نقلی در اثبات ولی فقیه از دیدگاه آقای خمینی   

تشکیل حکومت اسلامی توسط فقها در عصر غیبت از دیدگاه آقای خمینی

حدود و اختیارات زمامدار حکومت اسلامی (ولی فقیه) از دیدگاه آقای خمینی   

قلمرو حکومت دینی از دیدگاه سایر فقها و مقایسة آن با دیدگاه آقای خمینی   

مهمترین فرازهای نظریة سیاسی ولایت فقیه   

نظریة انتقادی   

نتیجه گیری   

منابع و مأخذ   

 

منابع و مأخذ:

1- دکتر الشیبی، کامل، مصطفی. تشیع و تصوف، ترجمه علیرضا ذکاوتی قراگزلو، تهران امیرکبیر، 1380.

2- الصلة بین تصوف تشیع، تهران، امیرکبیر، 1378.

3- دکتر خوانساری، محمد. منطق صوری، تهران، آگاه، 1379 (چاپ 22).

4- حقیقت، عبدالرفیع. تاریخ نهضتهای فکری ایرانیان، شرکت مولفان مترجمان، 2536.

5- کدیور، محسن. حکومت ولایی، نشر نی، 1380، چاپ چهارم.

6- زرین کوب، عبدالحسین. ارزش میراث صوفیه، امیرکبیر، 1382.

1-         آشتیانی، سید جلال الدین، زرتشت و حکومت، شرکت انتشار، 1374 (چاپ هفتم)

2-         قادری،‌ حاتم. اندیشه های سیاسی در اسلام و ایران، سمت.

3-         آجودانی، ماشاء ا…. مشروطه‌ی ایرانی، اختران، 1383، چاپ چهارم.

4-         فیوحی، داوود. نظام سیاسی و دولت در اسلام، سمت، تهران، 1383.

5-         عطار، شیخ فریدالدین. تذکرة الاولیاء، سبعی و اهتمام، ر. آ. نیکلسون، 2 جلد.

6-         مولوی بلخی، دیوان. تصحیح نیکلسون.

7-         حافظ، دیوان. به کوشش دکتر غنی.

8-         کسروی، احمد. شیخ صفی و تبارش، تهران، 1321.

9-         ابی سعید، جمال الدین ابوروح لطف ا… . ابن ابی سعید، حالات و سخنان ابوسعید ابوالخیر، مقدمه و تصحیح

10-       تعلیق دکتر محمدرضا شفیعی کدکنی، 1366، آگاه.

11-       ویسیر جوفر ، یوزف. ایران باستان، ترجمة مرتضی ثاقب فر.

12-       موسوی خمینی، روح ا… . ولایت فقیه، حکومت اسلامی (چاپ سوم، تهران، مؤسسه نشر تنظیم آثار امام خمینی)

13-       علی بن ابیطالب (ع)، نهج البلاغه، به قلم عبدالحمید آیتی، تهران، فرزان، 1377.

14-       سهروردی، شیخ شهاب الدین. کلمة الاشراق، ترجمه و شرح سید جعفر سجادی، انتشارات دانشگاه تهران.

15-       کسروی، احمد. تاریخ هیجده ساله آذربایجان، امیرکبیر، تهران.

16-       کسروی، احمد. تاریخ مشروطه، امیرکبیر، تهران.

17-       مجله حافظ (ماهنامه)، شماره های 1-12.

18-       بشریه، حسینی. تاریخ اندیشه های سیاسی در قرن 20.

19-       دکتر نجف لک زایی- امام خمینی: احیاگر اندیشة حکومت اسلامی.

20-       موسوی خمینی، روح الله. البیع، مباحثی که با عنوان ولایت فقیه و حکومت اسلامی آمده است.

21-       موسوی خمینی، روح الله. کشف الاسرار، (تهران، انتشارات محمد).

22-       روحانی، سید حمید. بررسی و تحلیلی از نهضت امام خمینی.

23-       موسوی خمینی، روح الله. صحیفة نور.

24-       قاضی زاده، کاظم. اندیشة‌ فقهی- سیاسی امام خمینی.

25-       نبوی، سید عبدالامیر. تطور اندیشة سیاسی امام خمینی.

26-       موسوی خمینی، روح الله. تحریرالوسیله، قم: اسماعیلیان.

27-       حضرت علی (ع)، نهج البلاغه، خطبة سوم (معروف به شقشقیه)

28-       عاملی، شیخ حر. وسایل الشیعه، ج 8، باب 8، حدیث 25 به نقل از ترجمة مبحث ولایت فقیه از کتاب البیع، ص 73.

29-       اصول کافی، ص 43، به نقل از کتاب البیع، ص 75-65.


دانلود با لینک مستقیم


پروژه مشروعیت حکومت اسلامی از دیدگاه آیت الله خمینی(ره). doc

تحقیق مشروعیت ولایت فقیه از دیدگاه امام خمینی 45 ص - ورد

اختصاصی از سورنا فایل تحقیق مشروعیت ولایت فقیه از دیدگاه امام خمینی 45 ص - ورد دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق مشروعیت ولایت فقیه از دیدگاه امام خمینی 45 ص - ورد


تحقیق مشروعیت ولایت فقیه از دیدگاه امام خمینی 45 ص - ورد

ماهیت جهان‌بینی توحیدی در دیدگاه متفکران مسیحی و امام‌خمینی..................................... 3

دستگاه رهبری در دیدگاه متفکران غرب و امام‌‌خمینی.................................................................. 5

گفتمان رهبری در اسلام، خلافت، سلطنت، امامت.......................................................................... 10

طبقه‌بندی نظریات مختلف در مورد ولایت فقیه............................................................................... 16

سیری در تکوین اندیشه‌های امام خمینی........................................................................................... 20

مشروعیت و مقبولیت و گستره اختیارات و لایت از دیدگاه امام خمینی.................................. 22

نتیجه‌گیری................................................................................................................................................... 42

 


پیشگفتار

ولایت فقیه رکن و پایه اساسی جمهوری اسلامی ایران می‌باشد که توسط معمار کبیر انقلاب اسلامی حضرت امام خمینی تئوریزه و بنیانگذاری شده است آنچنانکه در 27 سال اخیر مقالات، کتب، نشریات مختلف در رد یا تأیید آن بخاطر حساسیت و اهمیت این موضوع در ماندگاری حکومت دینی از دو سمت و سو یکطرف موافقان آن و از طرف دیگر از سوی دشمنان خارجی و مغرضان داخلی مطرح گردیده است که از حد اندازه و شمارگان فزونی یافته است و پژوهشگر تازه کار را در میان اطلاعات پیچیده و بی‌شمار سرگردان می‌نماید. از این رو این مجموعه به تبیین مشروعیت ولایت فقیه از دیدگان امام خمینی (ره) می‌پردازد و متذکر می‌شود این تحقیق دور از نواقص و کمبودهای احتمالی که یک محقق تازه‌کار با آن روبرو است، برکنار نیست.

در آخر از استاد محترم جناب آقای دکتر مهدی ذاکریان و خانم شمسی کاظمی بخاطر یاری و به ثمر رساندن این تحقیق مرا یاری کرده‌اند تشکر و امتنان قلبی خود را تقدیم می‌نمایم و توفیق روزافزون آنجنابان را از خداوند متعال خواستارم.


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق مشروعیت ولایت فقیه از دیدگاه امام خمینی 45 ص - ورد

تحقیق در مورد ولایت فقیه

اختصاصی از سورنا فایل تحقیق در مورد ولایت فقیه دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق در مورد ولایت فقیه


تحقیق در مورد ولایت فقیه

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

تعداد صفحه:20

 فهرست مطالب

ولایت فقیه

 

مقدمه

 

«ولایت‏» چیست؟

 

ولایت‏بر محجوران، ولایت‏بر جامعه خردمندان

 

ولایت «بالذات‏» و «بالعرض‏»

 

«فقیه‏» کیست؟

 

ویژگى‏هاى فقیه جامع‏الشرایط

 

1- اجتهاد مطلق

 

2- عدالت مطلق

 

3- قدرت مدیریت و استعداد رهبرى

 

مساله «ولایت فقیه‏»، یکى از مهم‏ترین مسائل جامعه اسلامى است که بحث و گفتگو درباره آن، از دو جهت ضرورى مى‏باشد: اول آنکه ولایت فقیه سنگ‏بناى نظام جمهورى اسلامى است و بر هر فرد مسلمان و انقلابى لازم است این اصل اساسى را خوب بشناسد و سپس بر مدار آن حرکت کند و دوم اینکه دشمنان اسلام و انقلاب فهمیده‏اند که ظلم‏ستیزى انقلاب و نظام اسلامى، از این اصل مهم و مترقى سرچشمه گرفته است و براى منحرف ساختن چنین نظام و انقلابى، باید به قلب نیرودهنده و ستون استوار آن هجوم برند و به همین جهت است که پس از پیروزى انقلاب اسلامى، در هر زمان مناسب، شبهاتى در زمینه این اصل بى‏بدیل مطرح گشته است.

 

البته پرسش و کاوش درباره ولایت فقیه، همانند پرسش درباره اصول دین و انقلاب، امرى شایسته و بایسته است و در کنار برخى شبهه‏پراکنى‏ها، بعضى از محققان نیز تا کنون براى پاسخ به این نیاز طبیعى و منطقى و براى روشن‏تر گشتن ابعاد و زوایاى این مساله، به کند و کاو علمى و تجزیه و تحلیل فکرى آن پرداخته‏اند و محصول کار خویش را بر جامعه محقق‏پرور عرضه نموده‏اند که باید این تلاش‏هاى صادقانه را ارج نهاد.

 

پیش از آنکه به موضوع اصلى بحث‏یعنى اثبات ولایت فقیه و تبیین ضرورت آن بپردازیم، لازم است که مبادى تصورى و تصدیقى این بحث روشن گردد; زیرا در غیر این صورت، به دلیل روشن نبودن مفاهیم ذهنى عناوین ماخوذ در مساله و آمیختگى آنها با یکدیگر، و یا وجود تصورات و تصدیقات ناصحیح، درصد اشتباه و لغزش بسیار زیاد است.

 

به نظر مى‏رسد بسیارى از منکران ولایت فقیه و یا آنان که دچار تردید شده‏اند، هنوز نتوانسته‏اند معنا و مفهوم ولایت فقیه را به درستى دریابند و از اینرو، در این فصل، نخست از دو لفظ «ولایت‏» و «فقیه‏» و معناى لغوى و اصطلاحى قصد شده از آنها سخن خواهیم گفت تا از این طریق، اثبات یا نفى ولایت فقیه از سوى موافقان و مخالفان، بر اساس تصور درست آن باشد نه از باب تصدیق و تکذیب بدون تصور.

 

«ولایت‏» چیست؟

 

«ولایت‏» واژه‏اى عربى است که از کلمه «ولى‏» گرفته شده است. «ولى‏» در لغت‏عرب، به معناى آمدن چیزى است در پى چیز دیگر; بدون آنکه فاصله‏اى در میان آن دو باشد که لازمه چنین توانى و ترتبى، قرب و نزدیکى آن دو به یکدیگر است. از اینرو، این واژه با هیئت‏هاى مختلف(به فتح و کسر) درمعانى «حب و دوستى‏»، «نصرت و یارى‏»، «متابعت و پیروى‏»، و «سرپرستى‏»استعمال شده که وجه مشترک همه این معانى همان قرب معنوى است.

 

مقصود از واژه «ولایت‏» در بحث ولایت فقیه، آخرین معناى مذکور یعنى «سرپرستى‏» است. ولایت‏به معناى سرپرستى، خود داراى اقسامى است و باید هر یک توضیح داده شود تا روشن گردد که در این مساله، کدام‏یک از آنها موردنظر مى‏باشد.

 

ولایت تکوینى، ولایت‏بر تشریع، ولایت تشریعى

 

ولایت‏سرپرستى، چند سنخ است که به حسب آنچه سرپرستى مى‏شود(مولى‏علیه) متفاوت مى‏گردند. ولایت‏سرپرستى، گاه ولایت تکوینى است، گاهى ولایت‏بر تشریع است، و زمانى ولایت در تشریع. ولایت تکوینى به دلیل آنکه به تکوین و موجودات عینى جهان مربوط مى‏شود، رابطه‏اى حقیقى میان دو طرف ولایت وجود دارد و ولایتى حقیقى است، اما لایت‏بر تشریع و نیز ولایت در تشریع با دو قسم خود که در صفحات بعدى توضیح داده مى‏شود همگى ولایت‏هاى وضعى و قراردادى هستند; یعنى رابطه سرپرست‏با سرپرستى شده، رابطه على و معلولى نیست که قابل انفکاک و جدایى نباشد.

 

 


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد ولایت فقیه